eitaa logo
🇮🇷سعیدکرمی(برساحل انتظار )🇵🇸
207 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
65 فایل
بصیرت دینی ، اخلاقی ، تربیتی مشاوره دینی خبرآمد خبری در راه است ... تحول در زندگی و آماده سازی زمینه ظهور ... پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان گذارید . ارتباط با مدیر: @S17140 لینک جوین: https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست. ✍آیت‌الله بهجت (ره) : آنهایی که شهید شدند، آنهایی که شهید داده‌اند، در راه خدا رفته‌اند و در راه خدا بوده‌اند، و خدا می‌داند چه تاجی بر سر اینها گذاشته شده، ولو بعضی‌ها نمی‌بینند مگر بعد از اینکه از این نشأت بروند. بعضی‌ها هم که اهل کمالند، شاید در همین‌جا ببینند که «فلانی» بر سرش تاج است،[یا] «فلانی» بر سرش تاج نیست!! شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست. 📚 به‌سوی محبوب، ص ١١٢ _______________________________ ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
✍ پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می‌کرد.از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد: 🤲 ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت: من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟! پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود... ♦️ نتيجه گيري مولانا از بيان اين حكايت:‌👇 تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
~🕊 یادم هست کلاس چهارم٬ توی کتاب فارسیمون یک پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!! قهرمانی که با اسم و خا طره اش بزرگ شدیم!! "پطروس" توی کتاب، عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!! همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!! پطرس ذهن ما خسته بود٬ تشنه و رنگ پریده، انگشتش کرخت شده بود و...!! سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ هانس بوده است!! تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپ داچ" آن را نوشته بود!! بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!! خود هلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!! شاید آن وقتها اگر میفهمیدیم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت میشدیم!! اما توی همان روزها٬ سرزمین من پر از بود!! قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون!! ✨: جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کانال کمیل شد!! ✨: سرداری که سرش را خمپاره برد...!!! 🌿شهیدان علی، مهدی و حمید : سه برادر شهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!! 🌿شهیدان مهدی‌ و‌ مجید : دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!! ✨: کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت!!! ✨: دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!! و....... کاشکی زمان بچگیمان لااقل همراه با داستانهای تخیلی، داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میدادند!! ما که خودمان قهرمان داشتیم!!! 💫روحشان شاد و يادشان گرامی باد.. ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تصمیم‌گیری_و_انواع_آن 1⃣ تصمیم‌گیری_احساسی: که بر اساس یک احساس خواه خشم، عشق و یا حسادت گرفته میشود. 2⃣ تصمیم‌گیری_اجتنابی: تصمیمی که فرد به دلیل ترسی که دارد آن را به تعویق می اندازد که موجب از دست دادن فرصتهای زندگی میشود. 3⃣ تصمیم‌گیری_اخلاقی: تصمیمی که برای انجام آن به دلایل_اخلاقی تکیه می کنند. مانند ادامه زندگی پر تنش به دلیل وجود_فرزند. 4⃣ تصمیم‌گیری_تکانشی: بسیار سریع و بدون توجه به عواقب به کار گرفته میشود. 5⃣ تصمیم‌گیری_مطیعانه: این نوع تصمیم گیری میتواند آسیب زیادی به موضوع تصمیم مثلا ازدواج فرد وارد آورد به طور مثال ازدواج_سنتی. 6⃣ تصمیم‌گیری_عقلانی: این تصمیم گیری بر اساس واقعیت است با توجه عواقب مثبت و منفی تصمیم گیری، که خطا و اشتباه در آن کمتر است. 👈 دقت کنیم که تصمیم های ما اغلب کدامیک ازین موارد است... ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیانیه‌ی دختر شهید سلیمانی درباره ردیف بودجه اختصاص یافته سال ۱۴۰۰ برای بنیاد فرهنگی شهید سلیمانی در پی انتشار مفاد بودجه ۱۴۰۰ و درج نام بنیاد شهید سلیمانی در ردیف بودجه‌های پیشنهادی دولت، دختر شهید در بیانیه‌ای ضمن ارائه‌ی توضیحاتی در خصوص این خبر، از دولت خواست بودجه درنظر گرفته شده به این مجموعه را برای حل مشکلات مردم اختصاص دهد. متن این بیانیه‌ به شرح زیر است: بسم رب الشهداء و الصدیقین مردم غیور ایران! دوستداران حاج قاسم سلیمانی! کمتر از یک ماه تا سالگرد شهادت سردار دلها باقی مانده است و ملت بزرگ ایران و امت عظیم اسلامی به عنوان صاحبان اصلی مکتب حاج قاسم، درصدد بزرگداشت سلوک و مسلک این مجاهد مخلص هستند. طی چند روز گذشته اخباری منتشر شد که در لایحه بودجه ۱۴۰۰ مبلغی برای بنیاد مکتب حاج قاسم سلیمانی درنظر گرفته شده است. آنچه مسلم است سرمایه بی بدیل برای تعمیق و گسترش مکتب حاج قاسم، محبت دل های امت و قلوب شیفتگان انقلاب اسلامی است و از سوی دیگر نیز تقاضایی از جانب خانواده شهید و بنیاد مکتب حاج قاسم برای اختصاص ردیف بودجه صورت نگرفته بوده است. البته این نکته از طریق مدیر عامل بنیاد به دستگاه های مسوول منتقل شده است؛ اما اینجانب به نمایندگی از سوی خانواده شهید سلیمانی ضمن تشکر از دغدغه مسوولان محترم اجرایی و دست اندرکاران تنظیم بودجه، به اطلاع میرسانم اقدام شایسته در این زمینه، حذف عنوان بنیاد از ردیف بودجه ۱۴۰۰ و اختصاص این بودجه ها به حل مشکلات مردم و ترویج مکتب حاج قاسم است که سلوک آن شهید عزیز نیز همین مرام بوده است. زینب سلیمانی ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
✨﷽✨ 🔰اگر به من بگویند زیباترین واژه ای که یادگرفتی چیست؟ میگویم " پذیرش " است 💠پذیرش یعنی:👇 🔸پذیرفتن شرایط با تمام سختیهاش 🔸پذیرفتن آدم ها با تمام نقص هاشون. 🔸پذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد. 🔸پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنم. 🔸پذیرفتن اینکه من کامل نیستم. 🔸پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول زندگی من نیست. 🔸پذیرفتن اینکه انتظار از دیگران نداشتن. 💠داشتن پذیرش توی زندگی یعنی پایان دادن به تمام دعواها و اختلافها... ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 علی‌اصغر زارعی، نماینده پیشین مجلس درگذشت ویدیوی بالا گریه‌های او پس از تصویب ۲۰ دقیقه‌ای برجام در مجلس است. ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
❖ حواسمـان نیست🍃🌸 ما میگوییم و "رها" میڪنیم و رد میشویم ، اما... ممڪن است یڪی گیر ڪند... بین ڪلمه های مـا بین "قضاوت های" ما بین برداشت های مـا "مهـربان باشیم"...🍃🌸 سلام دوستان خوبم صبح دوشنبه تون بخیروشادی🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حافظان‌حدودالهی -اسلام دین مرزهاست به همه چیز در آن قانون دارد. -واجبات و محرمات مرز های دین خدایند حرکت در مرز حرکت در راه است و تجاوز از آن بیراهه و گمراهی🌱 حضرت علی علیه السلام می فرماید یاران با این شرایط با امامشان بیعت می‌کنند که دست پاک باشند و پاکدامن زبان به دشنام نگشایند - و خون کسی به ناحق نریزند بر مرکب های ممتاز سوار نشوند و و لباس های فاخر نه پوشند ساده زندگی کنند و در راه خدا به شایستگی جهاد کنند . -امام نیز متعهد می شود به سان همراهان زندگی کند امام علی علیه السلام نیز بر رفتار کارگزاران خود و مواظبت آنان بر اجرای وظایف خود نظارت دو چندان دارد🌾 ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهل گناه ازگناهان زبان 🔥 🔥 🔥 🔥 🔥 ۱.دروغ گفتن 🔥 ۲.غیبت کردن 🔥 ۳.وعده دروغ 🔥 ۴.مزاح زیاد 🔥 ۵.بدخلقی 🔥 ۶.دل شکستن 🔥 ۷.آبروریزی 🔥 ۸.تهمت زدن 🔥 ۹.طعنه زدن 🔥 ۱۰.حکم ناحق دادن 🔥 ۱۱.سرزنش بی جاکردن 🔥 ۱۲.مسخره کردن 🔥 ۱۳.ناامیدکردن 🔥 ۱۴.ریادرگفتار 🔥 ۱۵.امربه منکر 🔥 ۱۶.نهی ازمعرف 🔥 ۱۷.زخم زبان زدن 🔥 ۱۸.شهادت ناحق دادن 🔥 ۱۹.کبردرگفتار 🔥 ۲۰.شایعه پراکنی 🔥 ۲۱.رنجاندن مؤمن 🔥 ۲۲.بدعت دردین 🔥 ۲۳.فحش وناسزاگفتن 🔥 ۲۴.خشونت درگفتار 🔥 ۲۵.سخن چینی کردن 🔥 ۲۶.به نام بدصداکردن 🔥 ۲۷.شوخی بانامحرم 🔥 ۲۸.تملق وچاپلوسی 🔥 ۲۹.فریادزدن بی جا 🔥 ۳۰.لعنت کردن مردم 🔥 ۳۱.اظهارحسدوبخل 🔥 ۳۲.بامکروحیله سخن گفتن 🔥 ۳۳.تحریف مسائل دینی 🔥 ۳۴.فاش کردن اسرارمردم 🔥 ۳۵.خبرراندانسته گفتن 🔥 ۳۶.عیب جویی ازدیگران🔥 ۳۷.تصدیق کفروشرک🔥 ۳۸.بدنامی هنگام معاشرت🔥 ۳۹.تقلیدصدای کسی راکردن🔥 ۴۰.قسم خوردن🔥 ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
مراقب_نماز_صبح_باشیم❗️ 🍃استاد سیدمحمدمهدی میرباقری : در احوالات بعضی بزرگان نقل شده است که وقتی یک روز، نمازِ صبحِ‌شان قضا شد ، یک سال خودشان را مجازات کردند و شب‌ها نخوابیدند. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
♦️سلام امام زمانم♦️ سختی مسیر با تو آسان بشود روزی کویرِ خشک باران بشود ای منجی عالم به خداوند قسم با آمدنت جهان گلستان بشود اللهــم عجــل لولیـک الفــرج                🌼🍃🌺🍃🌼 ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر از نام وطن واهِمه دارد دشمن بی شک از هیبت سردار سلیمانی هاست اینکه شب کودکت آسوده کنارت خفته از همین جرات سردار سلیمانی هاست چادر فاطمه گر بر سر ناموست هست از رگ غیرت سردار سلیمانی هاست مکتب فاطمه یک مکتب انسان ساز است مهد تربیّت سردار سلیمانی هاست پاسبانی و نگهبانیِ از دین با خون تا ابد عزت سردار سلیمانی هاست کوری چشم شما کوردلان این قدرت همه از همت سردار سلیمانی هاست این جنایت که عدو مرتکب آن گشته ترسِ از قدرت سردار سلیمانی هاست اینهمه عاشق و خونخواه اگر می بینید همه از رأفت سردار سلیمانی هاست جز شهید چیست که زیبنده نامت باشد که شهید زینت سردار سلیمانی هاست ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
‍ ❖ در عوض همه 🍃💐 نداشته هامون گاهی عزیزانی داریم که به "یک دنیا" میارزند.. خودشون "رفاقتشون" مرامشون و وجودشون خدایا به خاطر داشتنشان شکر... تقديم به شما دوستان و رفقای بامعرفت 🍃💐 از اینکه کنارمان هستید صمیمانه خوشحالیم❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پویش مجازی 🇮🇷 🔻در این پویش که در اعتراض و محکومیت ترور دانشمندان هسته‌ای ایران به راه افتاده، مردم عزیز ایران با امضای یک طومار آنلاین، از نهادهای ملی و بین‌المللی برای پیگیری و مجازات عاملان و آمران ترور مطالبه می‌کنند. ✅ برای همراهی و امضای بیانیه این پویش، به نشانی اینترنتی Fakhr-iran.ir مراجعه کنید. ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام رضا (علیه السلام) به من فرمودند: «من ضامن احمد هستم!»👇 💥 ناگهان انگار کسی در گوشم نجوا کرده باشد، فهمیدم او شاه خراسان و ایران امام رضا(علیه السلام) است. خوب توجه کردم، این چشم و چراغ ملک ایران را کجا زیارت کردم، به یادم آمد که ایشان همان کسی است که احمد را در چهار ماهگی در آن بیماری سخت ضمانت کرد و دست راست مبارکش را بر روی سینه نهاده و فرمود: «من ضامن احمد هستم!» از جا بلند شدم تا عرض ادب و ارادتی بکنم، هنوز سخن آغاز نکرده بودم که در دستان مبارکش پرونده‌ای دیدم. رو به من کرد و فرمود: «این پرونده عمر احمد است. عمر احمد در دنیا تمام شد، او ۲۷ سال دارد!»فغان زدم و از آقا خواستم ضمانتی دیگر کند. فرمود: «ناراحت نباش، مدتی بر ضمانت خویش می‌‌افزایم.»... گویا همان روز احمد می‌‌خواست به شهادت برسد، اما نشد و امام هشتم(علیه السلام) یک هفته دیگر برای احمد مهلت گرفت. دیدم فردای آن روز احمد به کیاکلا آمد. او را دیدم در آغوشش گرفتم و بوسه‌های مادرانه نثارش کردم. این بار من به مانند آن زمان احمد را کنارم نشاندم و خوابم را برایش گفتم. چون موضوع تمدید عمر را شنید لبخندی زد و به من نگاه کرد و گفت:‌ «مادرجان!ناراحت نباش.!» 💥احمدم آن روز با تک تک اعضای خانواده عکس یادگاری گرفت. حرکاتش برایم اسباب نگرانی و تشویش بود؛ اما او چیزی به ما نگفت تا اینکه هنگام عزیمت به ایلام، به پدرش گفت: «باباجان! این آخرین دیدار است و شما دیگر مرا نمی‌بینید، اگر کوتاهی داشتم مرا ببخشید و حلالم کنید.»... با شنیدن این جملات قطرات اشک از چشمان پدرش سرازیر شد. دست روی کمرش گذاشت و گفت: «پسرم کمر مرا شکستی؟»... احمد چون اشک و حالت پدر را دید دست در گردن پدر انداخت و دست و روی پدر را بوسید و گفت: «بابا شوخی کردم، من که پیش شما هستم.»... بعد خداحافظی کرد و از ما جدا شد. در کوچه نگاهش می‌‌کردیم تا از ما دور شد. یاد آن شعر افتادم که سعدی بزرگ از زبانِ دل بی‌بی زینب سروده بود: ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌‌رود وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌‌رود. و با یاد زینب(سلام الله علیها) به خود تسلی می‌‌دادم. دو سه روز مانده به شهادت احمد، پدرش خیلی‌ ‌بی‌تاب بود و بی‌قراری می‌‌کرد. نگران بود و حس پدرانه به او نهیب زده بود که احمدش پر کشیدنی است و دیگر پا به کیاکلا نمی‌گذارد. همان شب در خواب دیدم که خانه پر از نور شده و چهار زن با چهره‌های نورانی آمدند و در اتاق نشستند. دو تن از آنها که با حجاب بودند قیافه‌ای غمگین و محزون داشتند. بانویی که بالای سرم بود، یک پیراهن مشکی به دستم داد و گفت:‌ «بپوش، مگر نمی‌دانی احمدت شهید شده است؟»... شروع کردم به گریه و بی‌قراری کردن و احمد را صدا می‌‌زدم که ناگاه از خواب بیدار شدم. از اینکه همة اینها را در خواب دیده بودم، خیالم راحت شد. اما روز بعد ماجرای خواب را برای روحانی مسجد بازگو کردم و او گفت: «آن چهار زن حضرت آسیه، حضرت خدیجه، حضرت مریم و حضرت فاطمه(سلام الله علیهما) بودند و برای پسر شما عزاداری می‌‌کردند!»... دو سه روز بعد از آن خواب، گوینده‌ تلویزیون اعلام کرد که یکی از خلبانان دلاور هوانیروز در ایلام به شهادت رسید...ِ برای حفظ روحیه بچه‌های ارتش و نیروهای دیگر نظامی و مردم نامی از احمد نبردند. به همسرم گفتم:‌«این خلبان احمد بوده است. بی‌تابی‌های پدر احمد صد چندان شده بود. دوباره ساعت ده شب تلویزیون خبر شهادت خلبان دلاور هوانیروز را اعلام کرد. من گریه می‌‌کردم تا این که ابراهیمی استاندار ایلام زنگ زد و گفت: «مادر! احمد به سمت کربلا و هدفی که داشت، پر کشید...» همچون سایر مادران گریه امانم را بریده بود؛ اما بر اساس وصیت احمد خودم را پاییدم و گفتم: «راضی‌ام به رضای خدا!»... احمد که همه عمرش را مدیون ضمانت امام رضا(علیه السلام) می‌‌دانست، با فراغ بال در آسمان‌ها می‌‌خرامید و جولان می‌‌داد. در حقیقت همه آسمان را آغوش مهربان ضامن آهو می‌‌دانست... کتاب شهدا و اهلبیت (علیه السلام)ناصرکاوه... روایتی از ‌مادر شهیدکشوری ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛