eitaa logo
کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
2.3هزار دنبال‌کننده
714 عکس
237 ویدیو
20 فایل
به نام او که نامش مایه آرامش روح و روان است. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شـــود که روزیِ ما کــربلا کنند کانال #اشعار_آیینی_بروز_و_مناسبتی اشعار #مدحی و #مرثیه و #مولودی و دارای سبک سروده های رقیه سعیدی(کیمیا)
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان: حجم: 512.2K
❁﷽❁ :می گذرد کاروان... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ عمه شدم بی قرار خسته ام از انتظار جان به لبـــم آمده از تب این اضطرار خواب دیدم مهمانم می رسد آرام ایــن جـــانم می رسد عمــه بگـو یک جواب معنـی و تعبیـر خواب رفتـــه قــــرار از دلـم مُردم از این اضطراب می آید بر گوشـــم زمزمه لالایی می خــواند فاطمه این طبــقِ غـرقِ نور بوی پـــدر مــی دهد این سر خونین بر آن عطر سفـــر می دهد مهمان داریم امشب عمه جان من هـــم بابا دارم شـــامیان ! عمه ببین نیمه شب قــرص قمــــر آمده شـــام سیــــاه مرا نــور سحــــر آمده انتـــظارم دیگر سر رسید آخـــر بابایم با سـر رسید قـــاریِ قـــــرآن من زینـــت دامـــان من خوش آمدی از سفر شـدی تو مهمان من سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب رقیـــه قـــربـــان آن لبهــای عطشـــان تو چه کرده آن خیزران بــا لب و دنـــدان تو آه از طشت و چوب خیزران آه از گریـــه های عمـــه جان بکـــن نگــاهم بابا ببیـــن تو آهم بابا مرا ببــر با خودت خستـــهٔ راهم بابا بیـزار از شام و بازار شدم نالان از بزم اغیـــار شدم بـابای مظلومم یاحسین(۲) ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ 𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80 🎤🎧 ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
زمان: حجم: 451.4K
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ قلبــــم گواهی می دهد دلدار  می آید تسکیـــن قلب دختری غمحوار می آید هرجا که بزم غم به نام عمه جان باشد صــاحب عزا با گریه ای خونبار می آید آن طالب خون خدا بر انتقــامی سخت با  ذوالفقــــار  حیــــدر  کـــرّار  می آید با اینکه می دانیم سخت است انتظارش اما  یقیــــن  داریـم  روزی  یار   می آید در  انتــــظار  یار ، باید  خــون دل باشد با  انتــــظار   واقعــــی  دلـــدار  می آید باید بیـــاموزیم اصــــرار از رقیه ، چون دانســت بابا ، با کمــــی اصـــرار می آید تاریکی شب بود ، اما خوب می دانست خورشید در این  شــامگاه   تار  می آید تعبیـــر  شد  خواب رقیـه ، دید بابایش با  ســر ، برای  آخــــرین  دیدار  می آید از بس شبــیه مادرش زهرا شده ، گویا بانویی  از  بیـــن در و  دیــوار  می آید آهنگ  تشییـــع   شـــبانه از  مدینـه  تا ویرانســــرا   تکـرار  در  تکـرار  می آید از کاروان جــاماند ،اما اربعــین هر سال همـــراه صــدها  دستــــهٔ زوّار  می آید مثل رقیــــه در سرم ، شور  حرم  دارم با او که باشم  راههـــا  همـوار  می آید باید به خاتون سه ساله عرض حاجت برد هر جا که  بر ما  کارها ، دشوار  می آید هرکس که خاک درگهش شد"کیمیا“ گردد اعجـازها  از  خــاک این  دربار  می آید ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ 𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80 🎧🎤 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
زمان: حجم: 469.5K
❃﷽❃ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سه ساله ام شده ام ، مثـل مادرت ، بابا خــرابــه منــزل ویــران دختـــرت ، بابا به یاد غــربت تو گریه می کنم هر شب کنــــار عمــــهٔ نــالان و مضـطــرت بابا و کــربــلا به مــن آمــوخت واژهٔ "بـابـا" دوبخــش می شود از خط حنجرت بابا سرت به روی طبق ، بخش اول باباست کجـا رهـا شده آن بخش دیگــرت بابا دلــم برای عمـــویم چقــدر تنــگ شده کجاست سـاقی طفـلان ، برادرت بابا؟ و عمــه گفت کشیدند داغ بر جگـــرت دَمــی کــه ذبـح نمــودند اکبـــرت بابا جواب"هَڶ مِن ناصِر"درآخرین لحظات صـــدای گریــهٔ بی تاب اصغـــرت بابا خضــاب خون خدا بر محاسنت داری فدایِ صــورتِ درخون شنــاورت بابا شبیــه مــادرت از پا فتــادم از سیلـی رسیــده هــالهٔ نیلــی به کـوثــرت بابا شبی که من به هوای تو راه گم کردم مـرا رســاند به گـودال ، مـــادرت بابا گرفت دست مرا و در آن شب تاریک دوباره مـرثیــه ای خواند در بَرَت بابا به ناله های" بُنَــیَّ" گریست دشت بلا نشـاند بوسـه به رگهـای حنجــرت بابا مرا برای زیــارت ببــر به کرب و بلا که اربعیــن برسم پیش پیکـرت بابا بـه "کیمیا" نظری کن که زائرت بشود مـران تو شاعر دلخستــه از درت بابا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 🎧🎤 𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80 بجمع مابپیوندید☝ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌