eitaa logo
سفیران عشق 🌷
140 دنبال‌کننده
1هزار عکس
640 ویدیو
53 فایل
کانال فرهنگی قرآنی یادمان شهدای مدافع حرم ارتباط با خادمین کانال @sajjadrahmani @seyedyasiny
مشاهده در ایتا
دانلود
از فراق تو نمردیم، مسیحا نشدیم چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم جای تو دست به دامان طبیبان بودیم حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم بی تو یک عمر پی هرکس و ناکس رفتیم گم شدیم آخر ازین غفلت و پیدا نشدیم نام مجنون به‌روی ماست ولی کو مجنون؟ وقتی از هجرِ تو آواره‌ی صحرا نشدیم درد این است که ما محضِ رضایِ دل تو بی‌خیالِ خوشیِ فانیِ دنیا نشدیم خاکِ عالم به سرِ ما که دراین عمرِ دراز لحظه‌ای مشتریِ یوسف زهرا نشدیم گریه کردیم ولی گریه‌ی بی فکر چه سود؟ قطره بودیم ولی وصل به دریا نشدیم پیش ما آمدی اما همه غفلت کردیم لحظه‌ای پای قدم رنجه‌ی تو پا نشدیم قصدمان بود همه سنگ صبورت باشیم قصدمان بود که از بخت بد اما نشدیم ** همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز زائر مرقد شش‌گوشه‌ی آقا نشدیم کاش می‌شد که تو ما را به زیارت ببری یک شب جمعه به پابوسی حضرت ببری 🌷@safiraneeshgh
نا امید کوچه ها .‌‌.. تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد هرکسی گفت از کرم گفت از سخا گفتم حسن یاکریم و یارب وقت‌ کمیل من شده من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم‌ حسن ناامید کوچه ها کی ناامیدم کرده است؟! زود حل شد مشکل من‌ هرکجا گفتم حسن نام اورا میبری زهرا تفضل میکند تا بگیرد فاطمه دست مرا گفتم حسن در شلوغی حرم ناله زدم ای بی حرم! هرزمان رفتم‌ به پابوس رضا گفتم حسن کربلاییها همه ذکر حسین گفتند و من با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن فکر‌کردم در بقیعم گوشه ای کز کردم و بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم‌ حسن کوچه های تنگ یکروزه حسن را پیر کرد رد شدم‌ با گریه از این کوچه ها گفتم حسن @safiraneeshgh
حاج محمود کریمی[WWW.FOTROS.IR]ma1403052002.mp3
زمان: حجم: 12.62M
در سماوات بانگ غم دادند بی کسی را دوباره سم دادند چه غریبی که دور از وطن است پاره قلب جمع پنج تن است زهر را خورده است‌ پا شده است چقدر شکل مجتبی شده است مثل زهرای خورده بر مسمار دست خود را گرفته بر دیوار وسط راه میخورد به زمین گاه و بیگاه میخورد به زمین میرود حجره دست و‌پا بزند صورتش را به خاکها بزند وقت آن است آب آب کند مثل جدش به خون خضاب کند گرچه در بی کسی نفس زده است پسرش آخرِسر آمده است بازهم شکر پیرهن دارد چندتا چندتا کفن دارد نیزه ای نیست داخل دهنش سایبان مانده است بر بدنش دخترش در حصار آتش نیست نظری سمت خواهرانش نیست خاتمش دست‌ ساربانی نیست دست مامون که خیزرانی نیست پسرش را ندیده روی عبا قطعه قطعه نچیده روی عبا خنجری زیر حنجرش نرسید ته گودال پیکرش نرسید حجره اش را گرفته سوز حسین نیست روزی شبیه روز حسین @safiraneeshgh