♨️تنها راه ...
💢امام زمان(عجل الله) در هیچ حالی ما را فراموش نمی کند، ما هم سزاوار نیست حضرت را فراموش کنیم.
در توسلات، توجهات و گرفتاریهایمان، آن حضرت را صدا بزنیم.
👌خدا می داند اگر راه حل برای گرفتاریهای مادی و معنوی می خواهید، باید "یابنالحسن" بگویید.
💢انشاءالله مورد عنایت قرار می گیرید. چون ایشان ملاذ و ملجأ شیعه هستند؛ هیچ جای دیگر هیچ راهی جز این نیست.
🖋آیت الله ناصری دولت آبادی
#حدیثگرافی✨
امام حسين عليه السلام:
ناتوان ترين مردم كسى است
كه از دعا عاجز باشد...
و بخيل ترين مردم كسى است
كه درسلام بُخل ورزد...
📙بحارالانوار جلد۹۳ صفحه۲۹۴
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۰۹ *═✧❁﷽❁✧═* اما آنها هر روزخوشحال تر😌 از روز پیش ب
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۱۰
*═✧❁﷽❁✧═*
از میان آن همه سر و صدا و حرف وصحبت عبارت نحس(( ایران خلاص)) را به کرات می شنیدیم👂
در لابه لای صداها,صدای کسی را شنیدیم که به فارسی پرسید:همراهان من کجا هستند❓
ما به تعجب به هم نگاه😳 کردیم:یک اسیر ایرانی آورده اند!
-پس یعنی هنوز جنگ تمام نشده❓
دوساعت گذشت اما ما هنوز فال گوش 👂ایستاده بودیم.این بار که دریچه باز شد کسی به انگلیسی از او پرسید:
-what's your name?
I am Mohammad Javad Tond gooyan.
-what's your occupation?
- I am the ministr of oil
- Where were you captured?
- On Ahwaz road.
در بسته شد.
مات ومبهوت به هم نگاه 🙄می کردیم.
نمی خواستیم باور کنیم که چه چیزی شنیده ایم آقای محمد جواد تند گویان,وزیر نفت ایران هم در آن جاده ی لعنتی اسیر🙌 شده است. از خودم پرسیدم چرا اینقدر بلند از او سؤال کردند وچرا به او نگفتند آرام صحبت کن ویا از لای دریچه از او نمی پرسیدند ویا...
برای صبر وسلامتی اش دعا🤲 کردیم .((امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء))می خواندیم. تلاش می کردیم ما هم یک جمله ی فارسی از دریچه به بیرون پرتاب کنیم.شاید او هم پیام💌 ما را بگیرد.به همین جهت صبح روز بعد,بعد از نماز صبح با صدای بلند ده بار امن یجیب خواندیم وبعد. شعار✊ وحدت سر دادیم.نگهبان دریچه را باز کرد وفریاد🗣 زد:سکتن, اگر ایت ال
دعا ممنوع🚫(ساکت,دعا خواندن ممنوع).
اما بی اعتنا به فریادهای نگهبان که دریچه را باز نگه داشته بود و تشر 😖می زد,به خواندن دعا,به خصوص دعای وحدت ادامه دادیم.
می دانستیم با این کار او حتما متوجه ایرانی بودن ما می شود✅بعد از آن روز,بعد از نمازهای یومیه;دعا خواندن برنامه ی
همیشگی مان شد. ساعت ها به امید شنیدن 👂یک کلمهی دیگر زیر در چمباتمه می زدیم.چند روزی گذشت تا اینکه یک روز وقت آوردن آش شوربا با بسته شدن دریچه های ردیف ما وباز شدن دریچه ی روبه رو صدای بلند دیگری شنیدیم که گفت:صبح نزدیک است👌
این پیام از کجا وبرای کی واز چه کسی بود؟نمی دانستیم قطعا از جبهه ی دشمن نبود واز جبهه ی دوست😍 بود واین یعنی اینکه ما تنها نبودیم.این پیام مثل نوری بود که در ظلمت آن سیاهچال به قلبمان❤️ تابید.
اسرا را دو دسته کرده بودند. به عده ای می گفتند:عبدت النار,المجوسیین(آتش پرستان♨️ مجوس)و به عده ای دیگر می گفتند:دجالین.
مثل اینکه بعد از بازجویی های مفصل,ما را جزء دسته ی اول گذاشته بودند.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#شهید_حسین_معز_غلامی
◾️◾️◾️◾️◾️
#شهادت_اتفاقی_نیست
#شهید نمیشوے اگر
#شبیه_ترین به #شهدا نباشی
#شهدا خود را لابلای #تاریکے_شب
گم ڪردند
ڪه عاقبت #خدا پیدایشان ڪرد
و شدند #پیدا شده یار
خودت را شبیهترین ڪن
تا #شهیدت ڪنند
بسمالله
ما #شهادت دادیم که #شهادت زیباست👌
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🏴
🏳🏴
🏴🏳🏴
🏳🏴🏳🏴
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_ مریم_آیه_۴
#آداب_دعا_کردن
حضرت زکریا علیه السلام عرضه داشت پروردگارا استخونهای من سست شده و پیر ناتوان گشته ام سرم سفید گردیده است,
ولی تا به حال هر گز در دعاهایی که کرده ام از در گاه تو محروم بازنگشتم .
°•🔗💙•°
#السلام_ایها_غریب
سلاممولایمن✋️،
مهدیجانوقتیقلبمدر
حرارتروضههاگُرمیگیردوسیلاباشک
بیامان،پهنایصورتمرامیپوشاند،باذره
ذرهیوجودمزیرلبزمزمهمیکنم:اینالطالب
بدمالمقتولبکربلا...💔
▪️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیَّک الفَرجَ
▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
●●●●●•••❁•••●●●●●
💙⃟ 🔗¦⇢ #سلام_امام_زمانم
ـ ـ ـ ـــــــــ❁ـــــــــ ـ ـ ـ
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ...
▪️سلام بر تو ای مولایی که آیه آیه ی قرآن به سمت تو دعوت میکند.
سلام بر تو و بر روزی که قرآن به دستان تو احیا خواهد شد.
📚 صحیفه رضویه، زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام.
#اللهمعجللولیکالفرج
سفیران فاطمیه
🌹 سهم #روز شانزدهم : از حکمت ۱۳۳ تا ۱۴۴ #نهج_البلاغه ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 #حکمت133 : دنيا گذرگاه عبور
🌹 سهم #روز هفدهم: از حکمت ۱۴۵ تا ۱۴۷ #نهج_البلاغه
••••••••••••🌿🌹🌿•••••••••••
📒 #حکمت145 : بسا روزه داری كه بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه داری نبرد و با شب زنده داری چيزی جز رنج و بی خوابی به دست نياورد، خوشا خواب زيركان و افطارشان.
••••••••••••🌿🌹🌿•••••••••••
📒 #حکمت146 : ايمان خود را با صدقه دادن، و اموالتان را با زكات دادن نگاه داريد، و امواج بلا را با دعا از خود دور سازید .
••••••••••••🌿🌹🌿•••••••••••
(كميل بن زياد می گويد: امام دست مرا گرفت و به سوی قبرستان كوفه برد، آنگاه آه پردردی كشيد و فرمود):
📒 #حکمت147 : ای كميل بن زياد! اين قلبها مانند ظرفهایی هستند كه بهترين آنها فراگیر ترين آنهاست، پس آنچه را می گويم نگاهدار:
۱- اقسام مردم (مردم شناسی)
مردم سه دسته اند، دانشمند الهی و آموزنده ای بر راه رستگاری و پشه هایی که دست خوش باد و طوفان و هميشه سرگردانند، كه به دنبال هر سر و صدایی می روند و با وزش هر بادی حركت می كنند، نه از روشنایی دانش نور گرفتند و نه به پناهگاه استواری شتافتند.
۲- ارزشهای والای دانش
ای كميل: دانش بهتر از مال است، زيرا علم تو را نگهبان است و مال را تو بايد نگهبان باشی، مال با بخشش كاستی پذيرد اما علم با بخشش فزونی گيرد و مقام و شخصيتی كه با مال به دست آمده با نابودی مال نابود می گردد. ای كميل بن زياد! شناخت علم راستين (علم الهی) آيينی است كه با آن پاداش داده می شود و انسان در دوران زندگی با آن خدا را اطاعت می كند و پس از مرگ، نام نيكو به يادگار گذارد، دانش فرمانروا و مال فرمانبر است.
۳- ارزش دانشمندان
ای كميل! ثروت اندوزان بی تقوا مرده اند گرچه به ظاهر زنده اند، اما دانشمندان تا دنيا برقرار است زنده اند، بدنهايشان گرچه در زمين پنهان اما ياد آنان در دلها هميشه زنده است.
۴- اقسام دانش پژوهان
بدان كه در اينجا (اشاره به سينه مبارك كرد) دانش فراوانی انباشته است، ای كاش كسانی را می يافتم كه می توانستند آن را بياموزند، آری تيزهوشانی می يابم اما مورد اعتماد نمی باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده و با نعمتهای خدا بر بندگان و با برهانهای الهی بر دوستان خدا فخر می فروشند. يا گروهی كه تسليم حاملان حق می باشند اما ژرف انديشی لازم را در شناخت حقيقت ندارند، كه با اول شبهه ای شك و ترديد در دلشان ريشه می زند، پس نه آنها و نه اينها سزاوار آموختن دانشهای فراوان من نيستند. يا ديگری كه سخت در پی لذت بوده و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن كه در ثروت اندوزی حرص می ورزد، هيچكدام از آنان نمی توانند از دين پاسداری كنند و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند و چنين است كه دانش با مرگ دانشمندان می ميرد.
۵- ویژگی های رهبران الهی
آری، خداوندا! زمين هيچگاه از حجت الهی خالی نيست، كه برای خدا با برهان روشن قيام كند، يا آشكار و شناخته شده، يا بيمناك و پنهان، تا حجت خدا باطل نشود و نشانه هايش از ميان نرود، تعدادشان چقدر و در كجا هستند؟ به خدا سوگند كه تعدادشان اندك ولی نزد خدا بزرگ مقدارند، كه خدا به وسيله آنان حجتها و نشانه های خود را نگاه می دارد، تا به كسانی كه همانندشان هستند بسپارد و در دلهای آنان بكارد، آنان كه دانش، نور حقيقت بينی را بر قلبشان تابيده و روح يقين را دريافته اند، كه آن چه را خوشگذران ها دشوار می شمردند آسان گرفتند و با آنچه كه ناآگاهان از آن هراس داشتند انس گرفتند در دنيا با بدنهایی زندگی می كنند، كه ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است، آنان جانشينان خدا در زمين و دعوت كنندگان مردم به دين خدايند. آه، آه، چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم؟ كميل! هرگاه خواستی بازگرد.
••••••••••••🌿🌹🌿•••••••••••
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
◾️◾️◾️◾️◾️
حیات قلب در گریه است و آن «قتیلالعَبَرات» كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت كنیم.
ما به فطرت خویش بازگشتهایم
و در آن حسینبنعلـے علیه السلام را یافتهایم
و این چنین است،اگـر حسین علیه السلام ندیده
حسینحسین میڪنیم . . !👌
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🏴
🏳🏴
🏴🏳🏴
🏳🏴🏳🏴
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۱۰ *═✧❁﷽❁✧═* از میان آن همه سر و صدا و حرف وصحبت عب
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۱۱
*═✧❁﷽❁✧═*
باز جویی از ما متوقف شده بود🚫 اما بگیر وببندها ازهمسایه های ما روز به روز بیشتر می شد.از نوع صحبت هایشان تنها چیزی که دستگیرمان شده بود اینکه این همسایه ها زمان طولانی ای را در آنجا بوده اند که باعث شده بود همه ی نگهبان هارا بشناسند✅
سر وصدایی که از راهرو به گوش👂 میرسید روز و شب نداشت و همیشه در رفت وآمد بودند. اگر چه وضعیت روحی ورفتارهایشان شاد وسر حال😌 بود اما شرایط سلول ها را هر روز سخت تر از روزهای پیش می کردند.
هرچه آستانه ی تحملمان را برای پذیرش شرایط کثیف و متعفن😖 وتنگ وتاریک سلول بیشتر می کردیم آنها هم دایره مشقت را تنگ تر می کردند.
فاطمه می گفت:معمولا تغییر فصل وسرما🌨 به جنگ ها خاتمه می دهد.
سرما زودتر از موعد,از آن دریچه ی لعنتی که نبض حیات ما در آن می تپید به استقبالمان آمد.اصلا نمی شد به این سرما بی اعتنا بود و آن را حس نکرد❌ سرما لحظه به لحظه بیشتر می شد آنچنان که به فصل پاییز🍂 بودن تردید کردیم. در عین حال نمی خواستیم سرما را به یکدیگر تلقین و تحمیل کنیم.فاطمه پرسید: بچه ها شما هم سردتونه❓
-نه مگه بچه های آبادان هم سردشون
می شه؟
-ما خورشید🌞 تو جیبامونه!
-اصلا گرمای اینجا به خاطر سه تا آبادانی. خونگرمه!!!😍
-نمی شه با این خونگرمیتون سلول به این کوچکی رو گرم کنید؟
اما هوا لحظه به لحظه سرد ترمی شد.نمی شد بااین سرما شوخی کرد👌فک هایمان می لرزید ودندان هایمان به شدت به هم می خورد.هرچه هوای گرم نفس هایمان رادر مشت هایمان جمع می کردیم تاقندیل های دماغمان👃 آب شود فایده ای نداشت.نفس هایمان یخ زده بود.
دست وپا هایمان 👣کبود شدند.احساس می کردیم خون دربدنمان منجمد شده.در خود مچاله شده بودیم.هریک از ماسهم پتویمان را دورخودمان می بیچیدیم ودر خودمان فرورفته بودیم 😰حتی سرمان رانمی توانستیم بیرون نگه داریم.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️