eitaa logo
کتابخانه نقد تصوف و عرفان🕸صفیر شیطان🕸
514 دنبال‌کننده
373 عکس
85 ویدیو
104 فایل
📚اولین کتابخانه دیجیتال نقد تصوف و عرفان 🌟معرفی آثار تخصصی و دانلود رایگان جستجو بر اساس مولف، موضوع،زبان، قرن 🛡 تلگرام: 🆔 https://telegram.me/safiresheytan 🛡 ایتا: 🆔 https://eitaa.com/safiresheytan وبلاگ: 🌐 http://safiresheytan.blogfa.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
🚦 🌸 🗣آنچه درباره صوفیان به عنوان گفته می‌شود_ با همه سر صدایی که دارد_ 👈اولا: وقوع آنها ثابت نیست و 👈ثانیا: بر فرض وقوع بعضی از آنها می گوییم، مجرّد صدور امر خارق عادت دلیل بر حقّانیت و و تقرّب شخص نزد خدای متعال نمی باشد؛ همچنان که جوکی های هند در راه باطل و در اثر خود موفق به امور عجیب و غریبی می گردند. 🔻صاحب کتاب "قصص العلما" می‌نویسد که عمّ ایشان آخوند ملا عبدالمطلب گوید که؛ ▫️به زیارت امام ثامن علیه السلام مشرف شدم چندی در آن بلده مبارکه اقامت داشتم. پس درویشی که معروف به طیّ الارض بود پیدا شد و من با آن درویش رفاقت انداختم. از آن پس از او خواهش نموده که را به من تعلیم کن. گفت:تو قابل نیستی. ▫️پس از اصرار بسیار، گفت: اکنون که طالب آنی و خود را قابل آن می دانی، پس دو شرط را با تو می‌گویم؛ عمل کن؛ از آن پس از طیّ الارض را به تو تعلیم می نمایم. ❌شرط اول اینکه؛ این امامی را که مدفون در این مرقد است باید امام ندانی❗️ ❌دوم اینکه تا یک هفته را باید ترک کنی❗️ 👤گفتم چنین کنم! پس آن درویش رفت وقت نماز در رسید. با خود گفتم که: 💥امام را امام دانستن امر باطنی است وآن را خبر از باطن من نیست؛ در ظاهر می گویم که امام نیست و در باطن اعتقاد به امامت آن بزرگوار دارم . 💥و اما نماز، درِ خانه را می بندم و وضو می گیرم و نماز می‌خوانم و به درویش می‌گویم که: من نماز نکرده‌ام پس درِ خانه را بستم و وضو ساختم و به نماز ایستادم. ☠ ناگاه دیدم درویش در نظر من حاظر شد! به من گفت که: من به تو گفتم که تو قابل نیستی! پس برفت و او را دیگر ندیدم! ---------------- 📚عارف وصوفی چه می گویند ؟ ص۱۲۵ 🆔 @safiresheytan🕸