#داستانک
📚 پدری به پسرش میگه: این ساعتی هست که پدر بزرگم به من داده وبیش از ۲۰۰ سال عمر داره!
قبل از اینکه بدمش به تو،برو جواهر فروشی و ببین چقدر بابت ساعت پرداخت میکنند!
پسر میره و برمیگرده وبه پدر میگه:گفتند این ساعت زیادی کهنه و قدیمیه و فقط ۱۵ میلیون بابت طلاش میتونند پرداخت کنند
پدر دوباره یه پسرش میگه:ببر یک دست دوم فروشی ببین اونا چقدر میخرند!
پسر برمیگرده و میگه :فقط ۱ میلیون بابت ساعت پول میدند چون خیلی کهنست!
پدر از پسرش درخواست میکنه به موزه هم بره و ساعت رو به اون ها هم نشون بده!
پسر به موزه میره و برمیگرده و میگه :کارشناس موزه عاشق این ساعت شده و موزه حاضر هست ۱۰ میلیارد بابت یه همچین ساعت قدیمی و باارزشی پرداخت کنه چون یک نمونه خیلی کمیاب از یک سازنده معروف به حساب میاد!
اون موقع پدر به پسرش میگه:
فقط میخواستم بهت نشون بدم، فقط جای درست میتونه ارزش واقعی تو رو بهت نشون بده
اگه تو جای اشتباه کسی بهت اهمیت نداد اصلا ناراحت نشو، چون ارزش تو کم نشده فقط جای درستی قرار نداری!
کسانی که ارزش واقعی شمارو میدونند همیشه وجود دارند، بنابراین سعی کنید جایی قرار بگیرید که ارزش واقعی شمارو بدونند!
#زنگ-تفریح
https://eitaa.com/safirsalamatnoshabad
#داستانک
🔆راز دنیا🔆
بابا داشت روزنامه 📰 ميخوند که دختر کوچولوش👧 گفت: "بابا میای بازى کنیم؟"
بابا كه حوصله بازى نداشت، يه صفحه از روزنامه رو كه روش نقشه دنيا بود تيكه تيكه♨️ كرد و گفت: "فرض كن اين پازله، درستش كن!" و دوباره مشغول خوندن روزنامه شد.🤓
چند دقيقه بعد بابا با تعجّب دید که نقشه دنیا مرتب شده. از دخترش پرسيد: "تو كه نقشه دنيا رو بلد نيستى، چطور درستش كردى؟"🧐
دختر کوچولو جواب داد: "آدماى پشت روزنامه رو درست كردم. دنيا خودش درست شد...!"😌😉
https://eitaa.com/safirsalamatnoshabad