eitaa logo
مدرسه صهبا
654 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
659 ویدیو
9 فایل
ارتباط با ادمین: @sahba_edu
مشاهده در ایتا
دانلود
چالش نشست آبی دخترگل صهبایی مون با بابای عزیز و همراهش 😍🎉💥
🌺به نام خدا جان🌺 خب !معلومه که تا ما اومدیم بفهمیم چه خبره،دنیا دست کیه، دوباره برگشتیم به تنظیمات کارخانه🤦 دوباره اتفاق افتاد،دوباره پرت شدیم خونه اول. اما تا کی قراره مثل یویو توی این بازی بالا پایین بشیم؟ بیاید نزدیک تر میخوام درِ گوشتون یه چیزی بگم: آدما توی شرایط و موقعیت ها وچالش هایی که قرار می گیرند،اگر زندگی براشون معنا داشته باشه،اگر حل مسئله بدونند،گر احساس ارزشمندی داشته باشند ،اگر خودشون رو مسؤول و مسبب زندگی شون بدونند ووو ⁦⬅️⁩ می تونند در ارتباط با مسائل،«بستر تازه» خلق کنند.یعنی چی؟ یعنی «آخ جون باز یه موقعیت جدیدِ رشد»🤩به جای «باز هم هرچی اتفاق بده،مال منه). منِ مامان ،معلم،مربی ،هیچ وقت دوست ندارم از بچه ها بحران دزدی کنم.زندگی همین واقعیت هاست.پس لایمکن الفرار! پس بیایم قدم رو به جلو برداریم.کار مشکلشون رو ریز کنیم.(ریسک پذیری امن) من در جایگاهم ،حامی باشم احساسات شون رو تایید کنم اصلا بگذاریم بدونند همه احساسات خوبند(پذیرفتنی اند) کمکشون کنیم اون ها رو به راحتی بیان کنند.نزدیکشون بمونیم تا آروم بشند. می دونستید هرچی بیشتر این کار رو انجام بدید یواش یواش تو آروم کردن خودشون بهتر میشند؟ (عبور از حس های منفی) ما امروز نشست کلاسی داشتیم در مورد دوباره مجازی شدنمون🤦 همه راه های بالا رو رفتیم.بعد مستقیم رفتیم سراغ اون سنگ توی راهمون. نشستیم نگاهش کردیم و کلی خوبی از توش درآوردیم 😁شما می دونستید کلاس مجازی انقد خوبی داره؟؟؟(داشتند حل مسئله می کردند به ظاهر ولی من مبهوت قیافه های شادشون بودم در حالیکه داشتند از خوبی های محدودیت مجازی حرف می زدند🤔😏.) شما اسمش رو چی می گذاری؟ دخترام بزرگ شدند.🤩 ما بهش می کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما هم فکر می کنید بچه ها به دست ورزی و ساخت کاردستی و اشپزی علاقه بیشتری دارند تا نوشتن تکلیف؟🤔 تا به حال دیدید بچه ها با میل و رغبت بخوان بدونن تکلیف و ماموریت امروزشون چی هست؟😎 بله ما دیدیم!🤗 وقتی دست ورزی و اشپزی و دستور غذا تکلیف دخترهامون باشه؛ نه تنها با میل و رغبت انجام میدن که اعضای خانواده رو هم مهمون دستپخت شون میکنن.. چی ازین بهتر؟!😊
آفتاب داغ داغ می تابید🌞 کوله هایمان را روی دوشمان انداختیم و راه افتادیم سمت جنگل🌳 از رود رد شدیم قیق سواری کردیم🚣‍♀️ به درختان زیبایی رسیدیم 🌲🌳🌴🌵 گوشه از جنگل اتش روشن کردیم..♨️ بلال کبابی خوردیم.🌽 خوراکی هایمان را با هم قسمت کردیم..🍞🥜🌰 اما همین که خواستیم برگردیم، انگار... راه را گم کرده بودیم.. سه طرف ما رود بود..🙄 ما از کدام طرف اماده بودیم.. خبری از خورشید نبود.. چطور باید راهمان را پیدا می کردیم؟ اما ابزاری همراهمان بود که به کمکمان امد....📍 قبل از بیرون امدن از جنگل یاد گرفتیم قطب نما بسازیم..⏲
🌺به نام خدا جان 🌺 «تا حالا شده یک کاری رو با اینکه می دونی بده انجامش بدی؟ یا کاری رو می دونی درسته ولی انجام ندی؟» سوالاتی بود که در مون بعد از کشمکش های زیاد من و بچه ها سر نوشابه خوردن من در کلاس به عنوان نوشیدنی مفید صبحانه مطرح شد. ماجرا از اونجایی شروع شد که موقع صبحانه آنلاین بچه ها من رو درحال نوشیدن نوشابه به همراه نان و پنیر دیدند و تمام تلاششون رو خرج کردند تا من رو قانع کنند ولی من به هیچ عنوان گوش نکردم صداهاشون رو قطع می کردم بحث رو عوض می کردم. از دستم ناراحت شدند بخاطر سلامتیم نگران شدند. بعدا در نشست کلاسی در موردش مفصل حرف زدیم احساسشون رو بهم گفتند. بچه ها در این موقعیتی که قرار گرفتند،عکس العمل های خیلی جالبی از خودشون بروز دادند. با دلسوزی خاصی تذکر دادند ناراحت شدند ولی ادامه دادند ... در مورد این صحبت کردیم که پیامد بعضی انتخاب های اشتباهمون زود بهمون می رسه اما حسنا گفت بعضی کارها نتیجه اش دیرتر به دستمون می رسه و ممکنه اتفاق بدتری برامون بیوفته. خلاصه گفتیم و گفتیم و بچه ها همچنان عقیده داشتند که در هر صورت باید به راهنمایی دوستمون ادامه بدیم چون دوستش داریم و نگرانشیم. حرفاشون شمارو یاد چی می اندازه؟ یاد کی؟ من رو یاد یک نفر انداخت که دل نگران مردمش بود هر چند وقتی که کلام خدا رو قرائت می کرد ،بقیه گوششون رو می گرفتند تا حقیقت رو نشنوند.🕊 امروز به دخترام گفتم چقدر خوشحالم که این اخلاق شما به پیامبرمون کشیده مطمئن هستم حضرت محمد (ص)از پیش خدا به داشتنتون افتخار می کنه . پ.ن: نوشابه رو هیچ وقت با نان و پنیر نخورید معده هنگ می کنه حداقل طرح درستون رو قبلش با معده درمیون بگذارید بدبخت ترک نخوره😁
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چی میتونه دلپذیر تر از این باشه که یک روز از عیدمون رو تو قاب دوربین ثبت کنیم...📸 بعد خاطره ها و شیرینی های روزمون رو بنویسیم کنار عکسها و بچینیم کنار هم....🎞✏ چی میتونه دلپذیر تر از این تکلیف باشه ،اون هم برای تعطیلات عید؟🎈 شم تعطیلات خود را چگونه گذراندید.. 🤸‍♀️🚴‍♀️🎉📸🖥🌳
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای اشنایی دانش اموزان با مسئله راههای مختلفی وجود دارد اولین و ساده ترین راه خواندن مسئله در کتاب و حل تمرین است !🤔 اجرای نمایشی متناسب با مسئله از کارهای دیگری است که درصهبا خیلی زیاد اتفاق می افتد..😎 این بار کلاس اولی ها با ارسال نامه های مرحله به مرحله و درک مطلب و انجام ان کار توسط بچه ها ، دانش اموزان را با مسئله و حل ان اشنا کردند..😊 نامه هایی که کارهایی ساده از بچه ها می خواست و البته انها را به مراحل بعدی مشتاق تر میکرد....🤩
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار بود شمع های قدیمی که تو خونه داریم رو بیاریم سر کلاس!🤗 همراه با یک قابلمه و یک قالب... شمع های قدیمی رو اب کردیم..تازه از پیشنهاد دوستامون برای خوش رنگ شدن شنع هامون استفاده کردیم مثل اب کردن مداد شمعی 👩‍🎨 بعد هم شمع های جدید ساختیم.. 💥 حالا قرار است همین امشب برقامون بره و یکی دوساعتی زندگی بدون برق رو تجربه کنیم و البته گزارش کار نباید یادمون بره😊
تکلیف شب چی باشه خوبه؟ کدام تکلیف است که بچه ها را مشتاق به نوشتن میکند..🤓 می شد متنی داد تا هر کس یک صفحه از روی ان بنویسد..😐 و می شد در همان متن اطلاعاتی راجع به حیوانات هم قرار داد .. می شد موقع نوشتن همان متن حواسمان به تلویزیون باشد و حرف های مامان...🙄 اما تکلیف شب ما نوشتن از حیوان مورد علاقه بود... هر حیوانی که باشد... ما از اسب نوشتیم.. 🦄گربه🐈 سگ🐕 موش🐀 طوطی🦃 خرگوش🐰 و البته کرم های ابریشم.... 🐛
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبریک ویژه‌ی کلاس اولی‌ها به معلمشون😍 ویژه ؛ به این خاطر که هرآنچه کلمه و جمله در تصویر هست با دستان خودشان تایپ کردند😍😍
نه ماه پیش، همچین روزی کنار هم جمع شدیم شروع کردیم به نوشتن آ اما کمر آ خمیده بود . بلد نبود صاف بشینه روی خط زمینه . ب ها کج و کوله میشدن و نقطه هاشون اله کلنگ بازی میکردند.. ج و چ و ح و خ هربار میخواستند جای همدیگه بشینن و همین که نقطه های س و ش رو فراموش میکردیم؛ صداشون عوض میشد.. از هر طرف می دیدیم یه جوونه های کوچکی از خاک بیرون زده بود؛ اما ما نمیدونستیم چی هستن.. چطور نوشته میشن.. حتی گاهی ازینکه انقدر نمیشناختیمشون ؛میترسیدیم.. اما ما تنها نبودیم ۱۸ نفر بودیم که دست هم دیگه رو گرفتیم.. ..پا گذاشتیم رو هر چی ندونستن است.. دست آ رو گرفتیم و کمرش رو صاف کردیم.. نقطه ها رو نشوندیم سر جاشون.. نشانه هارو فرستادیم خونه هاشون و از هر نشانه یه کلمه سبز شد و کلمه ها جمله شدند.. حالا هر طرف رو که نگاه میکنیم پر از رنگین کمون و نیلوفر هایی است که میتونن با این نشانه ها دنیا رو پر از کلمه و جمله های رنگی کنن . به شکرانه این نعمت؛ دوباره دور هم جمع شدیم و ۱۸ تا نیلوفر و ۱۸ تا گلبرگ رنگین کمونی باهم دست هم رو گرفتیم و خدای خودمون رو شکر کردیم..
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داریم یاد می‌گیریم وقتی در کلاس درگیر چالش می‌شیم و مشکلی پیدا می‌کنیم، فکرهایی که اول به ذهن‌مون میرسه رو نگه داریم، همونا که زیاد شکل و رنگ و حتی بوی خوبی ندارند. چرا؟! چون شاید ما رو راحت کنه و حتی دلمون خنک بشه؛ اما دیگران رو ناراحت کنه. نشست کلاسی جایی برای امتحان کردن تفکر، کمک کردن به همدیگه، محلی برای تمرین گوش‌دادن فعالانه است. همونطور که مشارکت‌ دادنِ بچه ها برای تصمیم‌گیری درمورد خودشون، احساس تعلق و حس ارزشمندی رو در اون ها تقویت می کنه؛ میتونه در حل مسئله دید درستی بهشون بده تا به راهکار درست‌تری دست پیدا کنند. اما باید بگم که برای ما، آورده های قشنگ‌تری مثل درک احساس و بیان احساسات هم داشته🤗 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 پ.ن: داشتم باخودم مرور می کردم که چطور نشست رو ادامه بدم اما به خودم اومدم دیدم از حلقه‌شون خارجم کردند و خودشون نشست رو مدیریت می‌کنند. من نشستم و نهال‌های سبزمون رو تماشا کردم وقتی داشتند زندگی رو تمرین می‌کردند. واقعیت این‌است که: 🌱«بچه ها برای بچه ها کافی هستند»🌱