✅ #عمل_نیک
🔹 قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : اِفْعَلُوا اَلْخَيْرَ وَ لاَ تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً فَإِنَّ صَغِيرَهُ كَبِيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ
🔷 امیرالمؤمنین #امام_علی عليه السلام فرمود: كار خوب انجام دهيد و هيچ كار خوبى را كوچک مشماريد؛ زيرا كوچک آن هم بزرگ است و اندكش بسيار
📚 نهج البلاغه, حکمت 422؛ وسائل الشیعة، جلد۱، صفحه۱۱۸
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید محمدحسین مؤمنی:دوستان و آشنایان یک لحظه از فرهنگ جهاد و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر غافل نباشید که اگر خون شهدای کربلا و پیام زینب(س) نبود، امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمیکرد.
عزیزان من باور کنید که شهادت از عسل شیرین تر است اگر در بطن کلمه شهادت بروید متوجه خواهید شد که چقدر کشته شدن در راه خدا شیرین است.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار محمدحسین مؤمنی قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار محمدحسین مؤمنی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
379.mp3
1.94M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار محمدحسین مؤمنی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
📜 #داستان
#کاشکی_خاله_مامانم_بود
از مبل قهوه ای دو نفره روی مبل یک نفره پرید. جیغ کشید. با مجری تلویزیون با صدای بلند شروع به شعر خواندن کرد. روی مبل بالا و پایین پرید. صدای فنرهای مبل بلند شد. مادر اخم هایش را درهم کرد:"بپر پایین بچه."
مینا بالا و پایین پرید. صدای مادر را نشنید. مادر بازوی لاغر مینا را گرفت. او را از مبل پایین آورد. با صدای بلند گفت:" می شینی سرجات و کارتون می بینی."
مینا بغض کرد. با گریه گفت:" حوصلم سل میله، من تنهام."
مادر بدون اینکه به حرف های مینا گوش کند به آشپزخانه رفت. مینا با چشم های غرق در اشک به دامن مادرش نگاه کرد که با هم زدن خورشت تکان می خورد. دست هایش را روی زانوهایش گذاشت. سرش را روی آنها قرار داد. به تلویزیون خیره شد. خاله بهار با ببعی حرف می زد و می خندید. مادر پشت سرش روی مبل نشست. مینا گفت:" کاشکی خاله بهار مامانم بود. "
مادر از حرف مینا یکه خورد. فکر کرد اشتباه شنیده، از مینا پرسید :" چی گفتی؟" مینا سرش را به سمت مادر چرخاند و گفت:" چلا باهام بازی نمی کنی ، خاله با ببعی بازی می کنه ولی تو همش میگی،حوصله ندالم. من می خوام بلم پیش خاله."
🖊 #به_قلم_صبح_طلوع
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
#شنــاخت تو ما را #امان و #لطف تو بر ما #عیـــان است.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
✅ #اخلاص
🔸 قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ :فِي اَلْإِخْلاَصِ يَكُونُ اَلْخَلاَصُ.
🔹 امام على عليه السلام فرمود:رهايى و نجات در اخلاص است.
📚 ميزان الحكمه ,ج3 ,ص369؛ تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام) , جلد۲ , صفحه۱۵۴
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید حسینعلی عالی:خدایا من عاصی روسیاه اگر در جبهه خانه ات را نمی بینم که زیارت کنم می خواهم که خودت را با وصالت زیارت کنم و به جای غسل کردن با آب در خون خودم شنا نمایم، می خواهم با ریختن خونم که همان غسل است گناهانم را پاک نمائی و به جای قربانی دادن (حیوان) خودم را قربانی تو کنم شاید مورد رضای تو افتد و مرا نیز ببخشائی و این حج را قبول کنی.
خداوندا می خواهم که همچو شهداء مردانه به راه آن ها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آن ها را ادامه دهم. می خواهم همچون دوستانم به سوی آن ستاره ای که نور امید به من بخشیده پر بکشم.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار حسینعلی عالی قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار حسینعلی عالی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
380.mp3
2.26M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار حسینعلی عالی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
#ضیعفان را پناهی، #قاصدان را بـر سر راهی، #مؤمنـان را گواهی، چه بود که افزایی و نکاهی؟
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
♦ #دنیا
🔸 قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:اَلدُّنْيَا مُنْتَقِلَةٌ فَانِيَةٌ إِنْ بَقِيَتْ لَكَ لَمْ تَبْقَ لَهَا
🔶 امام على عليه السلام : دنيا رفتنى و نابود شدنى است ؛ اگر آن براى تو بماند تو براى آن نمى مانى .
📚 ميزان الحكمه ,جلد چهارم,صفحه 135؛ غرر الحکم و درر الکلم , جلد۱ , صفحه۹۶
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید عباس کردانی:از خواهرانم میخواهم با حجابشان ،اخلاق،ورفتارشان الگوی فاطمی باشند برای دیگران.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار عباس کردانی قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار عباس کردانی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
381.mp3
1.69M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار عباس کردانی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
📜 #داستانک
👶 #ناخواسته
سه تا دختر و سه تا پسر داشت. از زیاد بودن بچه هایش ناراحت نبود. اما نمی توانست حسرت خوردن های خواهرش را تحمل کند. آه های سوزناک او جگرش را به آتش می کشید. دارو و درمانی را وانگذاشته بود. وقتی خواهرش برای نگهداری بچه ها به کمکش می آمد با خودش می گفت: خدایا خواهرم رو ببین چقد بچه دوسته. چقد صبر و حوصله اش از منم زیادتره برای بازی با بچه. خدایا نمی خوای بچه اش بدی؟
روزی خواهرش پرسید:معصومه بازم بچه دار میشی؟
او به طرف مرضیه برگشت و با تندی گفت: مگه مغز خر خوردم. شش تا بچه پشت بند هم اگه تو نبودی نمیدونستم چطور جمع و جورشون کنم. دیگه پشت دستم رو داغ میزنم بخوام از این خطاها بکنم.
ابروهای مرضیه روی چشمهایش فرود آمد. معصومه سریع پرسید: چطور مگه؟
بغض گلوی مرضیه را گرفت و گفت: هیچی. همینجوری پرسیدم.
دو هفته بعد معصومه فهمید بچه هفتم را باردار شده است. کنار شوهرش نشست. با گریه گفت: من دیگه بچه نمی خواستم. دیگه نمی کشم.
رضا سرش را پایین انداخت و گفت: خب می گی چه کنیم؟ بریم خدا داده رو بکشیم؟ حتما مصلحتی بوده.
گریه های معصومه شدت گرفت. با هق هق گفت: ولی من دیگه نمی تونم.
وسط گریه یاد صورت غمزده خواهرش افتاد. اشک هایش را پاک کرد. آب بینی اش را با دستمالی گرفت. گفت: آقا رضا، بدیمش به مرضیه؟
رضا اخم هایش را درهم برد. گفت: مگه من بیل تو کمرم خورده؟ یا محتاج یه لقمه نونم؟ یا روزی این بچه رو خدا نمیرسونه؟ فوقش مثل الان بازم مرضیه برا نگهداری بچه ها میاد کمکت.
معصومه دست های بزرگ رضا را درون دستان کوچکش گرفت و گفت: آقا رضا چی میشه خونه خواهر منم با حضور یه بچه گرم و کانون خونوادشون شیرین بشه. خودت میدونی وقتی قنج زدن بچه رو آدم می بینه چقد قند تو دلش آب میشه. حالا چیه این بچه رو بدیم به خواهرم؟
-هیچی مایه آبرو ریزی میشه. مردم پشت سرمون حرف درمیارن.
-آقا رضا حرف مردم رو بی خیال شو. مردم بچه نمی خوان میرن سقطش می کنن. یه بچه رو از زندگی محروم می کنن. قتل انجام میدن، کسی براشون حرف نمیزنه حالا ما بریم بچه مونو ببخشیم حرف مفت میزنن. بذار بزنن. به قول مادر خدابیامرزم در دروازه رو میشه بست ولی در دهن مردم رو نه.
رضا دانه های تسبیحش را به حرکت درآورد و گفت: چی بگم ما مردا که حریف زبون شما زنها نمیشیم.
معصومه خندید و گفت: هیچی بگو موافقی؟
رضا چشم هایش را برای چند دقیقه بست. نفس عمیقی کشید. لااله الا الله گفت: باید نظر خواهرت و شوهرشم بپرسی، اگه اونام با این کار موافق بودن منم حرفی ندارم.
نه ماه بعد صدای گریه نوزادی از خانه مرضیه به گوش همسایه ها رسید.
🖊 #به_قلم_صدف
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
چه #عزیز است او که تو او را خواهی و اگر بگریزد او را در #راه آریی.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
🔸 #دنیا
🔹 قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ :لِحُبِّ الدُّنيا صَمَّتِ الأَسماعُ عَن سَماعِ الحِكمَةِ، وعَمِيَتِ القُلوبُ عَن نورِ البَصيرَةِ
🔷 امام على عليه السلام فرمود:به سبب محبّت دنيا، گوش ها از شنيدن حكمت كر و دل ها از نور بصيرت نابينا مى گردند.
📚 غررالحكم ,حدیث7363
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 جملات یکی از دوستان شهید محمدعلی رهنمون:درس نمیخواندیم. به خیال خودمان فکر میکردیم مبارزه کردن واجبتر است. محمدعلی میگفت: «این چه حرفیه افتاده توی دهن شماها؟ یعنی چی درس خوندن وقتمون رو تلف میکنه؟ باید هم درس بخونید هم مبارزهتون رو بکنید. آدم بیسواد که به درد انقلاب نمیخوره.»
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار محمدعلی رهنمون قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار محمدعلی رهنمون قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
382.mp3
2.11M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار محمدعلی رهنمون قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
#چراغ دل مريدانی و #انس جان غريبانی، كريما #آسايش سينه محبانی و نهايت #همت قاصدانی.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh