مرا زمانه ز یارم به منزلی انداخت
که راضیام به نسیمی کز آن دیار آید ...
.
.
- جناب سعدی
- از شما به ما رسیده!📨
SAHELEROMAN | ساحل رمان
ساحل رمان
دایی برای زنده ماندن، خودش دست
به کار شده است و بوی آبگوشت دلم
را به صدا درمیآورد. اگر خانۀ خودمان
بودیم لب نمیزدم، به جز غر زدن!
اما اینجا ...
تنها دایی میماند که ناز کشیدنش
سبک دارد و من باید در این برهوت
به قاعدۀ او بازی کنم!
.
.
📖- بگذارید خودم باشم
📽- #ســکـانــسیـــجات
SAHELEROMAN | ساحل رمان
•
البته که قراره همین شبا خبر [کانال VIP]
رو به شما بدیم! اونجا زودتر از فرشته و
اتفاقات زندگیش میخونیم.🤓
•
منتظر باشید! با ما باشید!=)🖇
دوستانتون رو هم دعوت کنید بیان
•
"
سلام و ارادت رفقا!🌤
میگما!
"
امروز صبح داشتم یادی میکردم از
اون یکی دو روزی که روز و شبم رو
مختل کردم تا این موجودِ ۱۲ × ۲٠
سانتیو به پایان برسونم!!!🚶🏻♀👀
"
ساحل رمان
• آره خلاصه مرورِ خاطرات ...! •
تند میروم از پارچ آبی که روی میز وسط دفتر است
لیوانی پر میکنم و میآورم مقابلش. بالاخره عصبانی
شدنش را هم دیدم.
لیوان را که دستش میدهم، درجا روی لباسم خالی
میکند. و پشتش پارچ آبی که ازدستم کشیده میشود
و روی سرم خالی میشود. دستم بازمانده و متحیر...
•
•
📖- رمانِ ... !
بشنوم صدای حدسهاتونو! @sahele_roman😌
SAHELEROMAN | ساحل رمان