eitaa logo
ساحل رمان
7.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
° دل وقتی که زیاد بی‌محبتی ببیند، می‌گیرد. این را همه قبول دارند. دل، فرماندۀ عاطفی جسم و روح است، تنها که بشود، اذیت می‌شود. همین هم می‌شود که انسان‌ها دنبال کسی می‌گردند که بشود محرم دلشان و پناه عاطفی‌شان! همین آدم را در به در می‌کند، می‌کشاند تا ناکجا آباد! سر مزار عبدالمهدی اما آبادی دل‌هاست؛ کفایت می‌کند دقایقی در گلزار شهدای کرمان توقف کنی، از جمعیت متفاوتی که سر مزار او می‌نشینند و با او گرم گفت‌وگو می‌شوند، مبهوت می‌شوی. کوچک و بزرگ، پیر و جوان... جوان جوان جوان... از یکی‌شان پرسیدم: - عبدالمهدی را می‌شناسی؟ گفت: - نه! نمی‌شناخت و پناه آورده بود چون فقط از دیگران شنیده بود: او کمکت می‌کند. عاشق سی‌سالۀ گلزار شهدای کرمان، عارف سی‌سالۀ خوابیده بر زمین؛ عبدالمهدی مغفوری شهیدی است که زنده است و نفسش دل‌ها را زنده می‌کند و تو برای آن‌که بخواهی چند دقیقه‌ای کنارش بنشینی و حرف‌هایت را بزنی ناچاری صبر کنی تا خلوت بشود که... نمی‌شود. من دیگر عادت کرده‌ام که به خیل مشتاقانی که می‌آیند و می‌روند نگاه نکنم و خودم را تنها کنارش فرض کنم تا بتوانم دمی نفس بگیرم و ادامه بدهم به زندگیم. زندگی که خودم سختش کرده‌ام با گناه. گناهانی که من را دچار تنهایی کرده است. کسی هم که در آغوش خدا نباشد و بیرون بیاید، هم کمبود محبت او را خفه می‌کند و هم تنهایی! این را عبدالمهدی به من یاد داد؛ که تنهایی و کمبودهایت را نمی‌توانی با مردم جبران کنی... زیاد خودت را معطل افراد نکن، مدام خواهش محبت نکن... نخواه آدم‌هایی که مثل خود تو هستند، تو را سیراب کنند؛ دیگران هم موجوداتی پر از نقص هستند، مثل خودت. و من حیران مانده بودم که پس چه کنم؟ نه من، هر کس که حیران است کنار عبدالمهدی زانو می‌زند... کلام اول و آخر عبدالمهدی برای من این بود؛ الهه‌ای که می‌تواند دل تو را ببرد، زمین و زمان تو را شیرین اداره کند، الهه‌ای که بی‌نظیر است و تبسم و ترنم زندگی تو بوده از اول تا اکنون؛ خداست... خالقی که در دریای محبت خودش تو را خلق کرد، در آغوش محبت خودش تو را تا به این‌جا بزرگ کرد و تو را دائم هواداری می‌کند و نگاه از تو برنمی‌دارد... لا اله... محکم بگو: الا الله! و من غیر خدا را برگزیده‌ام که این‌گونه تنها و حیرانم... اما عبدالمهدی خدا را پرستیده که این‌گونه دست همه بر روی مزارش کشیده می‌شود و به اذن‌ الله او هم دستگیری می‌کند! 🖤| 📖| ✍| |@saheleroman|