◇ خدایا شکرت بابت فرصت زندگی کردن😍🌸✨ |@saheleroman|

○❤️○ تا كی به تمنای وصال تو یگانه اشكم شود از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و تو غائب ز میانه رفتم به در صومعه عابد و زاهد دیدم همه را پیش رخت راكع و ساجد در میكده رهبانم و در صومعه عابد گه معتكف دیرم و گه ساكن مسجد یعنی كه تو را می طلبم خانه به خانه 👤| #شیخ_بهایی 🤝| #مشاعره |@saheleroman|

□ چقدر این شعر زیباست و من دوستش دارم...😍♥️ روزم قشنگ شارژ شد با این شعر امروز😇 شما چی؟😉 🏞| #ظهرتون_پرانرژی😁 ☕️| #یک_جرعه_شعر |@saheleroman|

. سینا همراه افسر عملیات رفت سمت مترو و شهاب سمت میدان آزادی! زن که در تور قرار گرفت… همراهش شد تا شلوغی مزخرف مترو. تمام زوایای این ایستگاه را حفظ بود و نقطه‌ی اصلی وصل میکروفون را در نظر داشت. نگاهی به نیرو انداخت و او سری تکان داد. زمان وصل میکروفون که رسید، نیرو مقابل زن قرار گرفت و کیف دستیش را رها کرد. تمام محتویات کیف پخش زمین شد. نیرو عصبی و با ناراحتی رو به زن گفت: – خانوم … خانوم ! این چه وضعشه؟ زن کمی عقب کشید و هراسان از عکس‌العمل او خم شد تا وسایل را جمع کند. وسایل کیف بیشتر از آنی بود که راحت جمع شود و غرغرهای نیرو، زن را وادار کرد تا بنشیند و کیفی که رو دوشش بود را زمین بگذارد. سینا خودش را رساند. نشست و گفت: – زن ها همیشه گیجند. ببین خانم با کیف این آقا چه کار کردی؟ نیرو با ابروهای در هم رفته از زن دفاع کرد: – نه آقا خب این خانوم حتما کار داشتند که عجله کردند. الان هم با هم جمع می‌کنیم. شما زحمت نکشید. خانم شما هم خودتون رو ناراحت نکنید. حین گفت‌وگو سینا میکروفون را نصب کرد؛ وسایل جمع شد و نیرو با زن همراه شد! زن از موقعیت پیش آمده راضی بود، سر صحبت را با نیرو باز کرد و چرایی عجله‌اش را گفت. فرصت پدید آمده بود. بعد از مترو هم با توجه به هم مسیر شدنشان نیرو را کشاند سمت محل کارش... 📖| #زنان_عنکبوتی ✍| #نرجس_شکوریان_فرد |@saheleroman|

◇ خیلی‌هاتون کتاب‌خون حرفه‌ای هستید و یه رمان دویست صفحه‌ای رو یه شبه می‌خونید😌💪 برا همین این قسمت‌های رمان براتون خیلی کمه و حس کتاب‌خونی‌تون رو سیراب نمی‌کنه...😕 شما می‌تونید به آی‌دی زیر پیام بدید و چندین فایل pdf کتاب‌ داشته باشید برا لحظات تنهایی‌تون😇📘 @p_namaktab📨 ديگه چی از این بهتر؟؟😍💛 📲| #کتاب_همیشه_همراه |@saheleroman|

□ هیچ قفلی را نیست در بازار امکان بی کلید بستگی‌ها را گشایش از در یزدان طلب بریم برا "ب"😌 👤| #صائب_تبریزی 🌱| #مشاعره |@saheleroman|

•°🌱❢ 🌸‍ꦿ ◁ ❚❚▷ ↻🌸‍ ꦿ⇆ عبد 1⃣ • • • +امید که در خانه قدم بگذارد... شور و نشاط هم می‌آید✨ 🎧‌| #کتاب_صوتی 📗‌| #عبدالمهدی 🌿‌‌| داستان اول ⌈🌿°@saheleroman ○°.⌋

◇ ایران 2022 vs آلمان 2022❗️😜 ایران به فکر پهپادهای بیشتره و آلمان درحال جمع‌کردن هیزم بیشتر که از سرما یخ نزنن😂😎 💪| #ایران_قوی |@saheleroman|

•°♥️°• این‌که دل‌تنگِ توام؛ اقرار می‌خواهد مگر . . . ؟ ☕️| #یک_جرعه_شعر 📆| #شب_جمعه ∞... @Saheleroman ...∞

●━━━━━━─────── ⇆ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ↻ . . شما برای من طعم خوش لحظه‌های متفاوت زندگی‌ام هستی💐🌿 لحظه‌هایی که اگر نبود... مرگ بهتر بود تا زندگی ❣ . . 📖| #امام_من ✍| #نرجس_شکوریان_فرد |@saheleroman|

•°🇺🇸°• هیچ دلیلی واسه‌م وجود نداره که بخوام بگم؛ «مرگ بر آمریکا...» ! 📱| #استوری ♥️| #عشق_ودیگرهیچ 📚| #رمان •. ⇲ @saheleroman•. ⇲

سلام و اما دو دقیقه دل بدید، اخبار مملکت رو براتون بگم...❗️ ادامه داره...😎 #ایران_قوی #منشور ●••https://eitaa.com/joinchat/2760441893C46c8bf8a88

زیبا و دلنشین✨🌱 به زیبایی نویسنده دو نسل را با هم مقایسه کرده. 💕 در این دنیای هزار رنگ🌎 💌| #نظرات_مخاطبین ا○□◇ا کتاب عشق و دیگر هیچ جزو کتاب‌هایی هست که اکثر کسایی که خوندن به شدت دوستش دارن🥲❤️ اگر می‌خوای رمان رو همین الان بگیری و زودتر بخونی و برا همیشه همراهت باشه کافیه به آی‌دی زیر پیام بدی، همین...🙃 @p_namaktab📲📚 📲| #کتاب_همیشه_همراه ♥️| #عشق_و_دیگر_هیچ |@saheleroman|

• همون‌طور که داشتم تقلا می‌کردم بخوابم، یاد لیلا افتادم... خیلی وقت بود که به رنج مقدس و دنیای لیلا سر نزده بودم. بلند شدم و کتاب رو از کتاب‌خونه برداشتم، نمیدونم چندمین باره که دست گرفتم اما میدونم بار دوم و سوم و چهارم نيست :)... موقع‌هایی که ذهنم درگیره و روحم خسته، یکی از گزینه‌های آرامش لیلاست، این بار هم مثل قبلاها... لیلا برای من متفاوته، متفاوت از مابقی شخصیت‌هایی که باهاشون انس گرفتم🙃🌹 از امشب منتظر یه سری بریده از رنج مقدس باشید😄 📚| #رنج_مقدس 👤| #حال_و_احوال_ادمین |@saheleroman|