eitaa logo
ساحل رمان
8.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
982 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
•• اهالی ساحل پیوی‌ شما میزبان یک پیام خاصه!=)📨 اگه هنوز پیامی دریافت نکردید، یه [✋🏻] بفرستید برامون. @SAHELE_ROMAN ••
هدایت شده از نمکتاب
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحبت‌های جنجالی یک دختر تُرک در تریبون آزاد 🔻من تُرکم اما جانم را فدای آن رئیس‌جمهوری می‌کنم که تو راه آذربایجان برای من شهید شد. 🔻من تُرکم اما به اونی رأی نمی‌دم که نمی‌ذاره عکس شهید رئیسی رو ببرن توی ستادش. 🔻من تُرکم اما به کسی رأی نمی‌دم که در جمع چهار نفر نتونه صحبت کنه و بگه کارشناسام جواب میدن. @namaktab_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• ما اینجا، شما کجا؟ عکس بفرستید ببینیم یه هدیه‌مون میشه به قید قرعه یا نه!؛)🎁 ••
16.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مام این‌جا😂 به ... این وطنفروشان در خارج کشور توجهی نکنید ، اینها کلا ده نفرن و حتی جرات اینکه از لبه جدول جلوتر برن را ندارن! ممنون از سفارت جمهوری اسلامی ایران کپنهاک، دانمارک و فضای صمیمی و پذیرایی عالی شون ! . @SAHELEROMAN
ساحل رمان
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل اول / قسمت پنجم جواد با شانه‌های خمیده از مدرسه بیرون زد و خلاف
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل اول / قسمت ششم بی‌چاره بودن کلافه‌اش کرده بود، سر پایین انداخت و نالید: - به قول تو داشتیم زندگیِ لجن‌مون رو می‌کردیم. آرشام جا خورد، خودش دیده بود فرق جواد در لذت ناخالص با جواد در لذت ناب از زمین است تا آسمان! حال خوب جواد را در این روزهای شیرین دیده بود و از گفتۀ خودش پشیمان بود. - اِ جواد تو دیگه حرف مزخرف من رو نزن! جواد چشم بست. - چه کار کنم آرشام؟ - چرا حرف نمی‌زنی که سبک بشی، من الان با این حال تو چه کار کنم؟ حرف! حرف مگر مشکل را حل می‌کند؟ مشکل را رو می‌کند و زشتی و زیبایی را به چشم می‌نشاند و دیگر کاری از دست تو بر نمی‌آید. اما اگر حرف نمی‌زد هم دق می‌کرد؛ ولی نه برای آرشامی که دلش نمی‌خواست ناراحتش کند وقتی که زندگی خودش پر از ناچاری‌ها بود. شاید اگر چند کلمه‌ای می‌گفت هم او را از پیگیری حالش دور می‌کرد، هم خودش بغضش را نگه می‌داشت برای خودش. - یادته مستند ایکسونامی رو دیدیم. آرشام با این حرف جواد ذهنش کمی آرام شد، تکیه داد به دیوار و دستانش را در سینه جمع کرد و گفت: - اوهوم! . . . ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
•• فقط [۴۷ دقیقه] مونده ایرانِ خودته! نمی‌خوای به اندازه یه اثر انگشت نوازشش کنی آخه؟ :)🇮🇷🫂 ••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• انتخابات بشه و از سوتی‌های بروبچه‌هامون رو نکنیم؟ از رأی به خود بگیر، تا بچه‌ی پرورشگاهی بودن🥸😂 ••