eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⏪برنامه ی روزنامه ی ✅ کریم 👈 روزی یک صفحه 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ همای اوج سعادت به دام ما افتد اگر تو را گذری بر مقام ما افتد حباب وار براندازم از نشاط کلاه اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد شبی که ماه مراد از افق شود طالع بود که پرتو نوری به بام ما افتد به بارگاه تو چون باد را نباشد بار کی اتفاق مجال سلام ما افتد چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز کز این شکار فراوان به دام ما افتد به ناامیدی از این در مرو بزن فالی بود که قرعه دولت به نام ما افتد ز خاک کوی تو هر گه که دم زند نسیم گلشن جان در مشام ما افتد 🔅 برنامه ی روزانه علیه السلام 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ علیه السلام مبارک باد 👌 خود را در معرض رحمت خداقرار دهيد 🔴 رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا . همانا از سوى پروردگار شما در طول عمرتان نسيم هايى مى وزد ، پس خود را در معرض آنها قرار دهيد، باشد كه نسيمى از آن نفحات به شما بوزد و زان پس هرگز به شقاوت نيفتيد . 🔴 گفت پیغامبر که نفحتهای حق اندرین ایام می‌آرد سبق گوش و هش دارید این اوقات را در ربایید این چنین نفحات را قسمت اول 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🔅 برنامه ی ❇️ در بیان این حدیث " إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ " ❇️ گفت پیغامبر که نفحتهای حق اندرین ایام می‌آرد سبق گوش و هش دارید این اوقات را در ربایید این چنین نفحات را نفحه آمد مر شما را دید و رفت هر که را می‌خواست جان بخشید و رفت نفحهٔ دیگر رسید آگاه باش تا ازین هم وانمانی خواجه‌تاش جان آتش یافت زو آتش کشی جان مرده یافت از وی جنبشی جان ناری یافت از وی انطفا مرده پوشید از بقای او قبا تازگی و جنبش طوبیست این همچو جنبشهای حیوان نیست این گر در افتد در زمین و آسمان زهره‌هاشان آب گردد در زمان خود ز بیم این دم بی‌منتها باز خوان فابین ان یحملنها ورنه خود اشفقن منها چون بدی گرنه از بیمش دل که خون شدی دوش دیگر لون این می‌داد دست لقمهٔ چندی درآمد ره ببست بهر لقمه گشته لقمانی گرو وقت لقمانست ای لقمه برو از هوای لقمهٔ این خارخار از کف لقمان همی جویید خار در کف او خار و سایه‌ش نیز نیست لیکتان از حرص آن تمییز نیست خار دان آن را که خرما دیده‌ای زانک بس نان کور و بس نادیده‌ای جان لقمان که گلستان خداست پای جانش خستهٔ خاری چراست اشتر آمد این وجود خارخوار مصطفی‌زادی برین اشتر سوار اشترا تنگ گلی بر پشت تست کز نسیمش در تو صد گلزار رست میل تو سوی مغیلانست و ریگ تا چه گل چینی ز خار مردریگ ای بگشته زین طلب از کو بکو چند گویی کین گلستان کو و کو پیش از آن کین خار پا بیرون کنی چشم تاریکست جولان چون کنی آدمی کو می‌نگنجد در جهان در سر خاری همی گردد نهان مصطفی آمد که سازد همدمی کلمینی یا حمیرا کلمی ای حمیرا اندر آتش نه تو نعل تا ز نعل تو شود این کوه لعل این حمیرا لفظ تانیشست و جان نام تانیثش نهند این تازیان لیک از تانیث جان را باک نیست روح را با مرد و زن اشراک نیست از مؤنث وز مذکر برترست این نی آن جانست کز خشک و ترست این نه آن جانست کافزاید ز نان یا گهی باشد چنین گاهی چنان 👈 ادامه دارد .. قسمت اول - - 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ در معنى حديث " إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ " 🔹 پيغمبر صل الله فرمود از نفحات و بوهاى خوش الهى در اين ايام خواهد رسيد. در اين ايام هوشيار باشيد كه آن نفحه‏ها را دريابيد. نفحه پيش از اين آمد و شما را ديد و كسانى را كه مى‏خواست جان بخشيد و رفت. اكنون نفحه ديگر رسيده بيدار و باهوش باش اى رفيق كه از اين نفحه هم بى‏نصيب نمانى از آن نفحه جان آتش آتش كش گرديده و جان مرده بجنبش در آمده. جان آتش خاصيت خاموش كردن نار يافته و مرده از بركت او قباى بقا در بر كرده. اين نفحه تازگى دارد و جنبش طوبى لقب گرفته و جنبش باطن است غير از جنبش مخلوق است اگر اين جنبش در زمين و آسمان افتد فى الفور زهره همگى آب مى‏شود. خداى در قرآن مى‏فرمايد : إِنَّا عَرَضْنَا اَلْأَمانَةَ عَلَى اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً ما امانت را به آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم و آنها از پذيرفتن آن امتناع ورزيده و از آن ترسيدند بالاخره انسان اين بار را بدوش گرفت كه ستمكار و نادان بود (سوره احزاب آيه 73) مولوى اشاره باين آيه مباركه مى‏فرمايد : از ترس اين دم بى‏پايان كلمه فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها را بخوان. اگر از اين دم و از اين نفحه دل كوه خون نمى‏شد كلمه أَشْفَقْنَ مِنْها براى چه بود اين نعمت ديروز طور ديگرى بدست مى‏آمد و چند لقمه‏اى بيرون آمد در بسته شد. اكنون لقمه در گرو روح است اكنون ديگر نوبت روح است اى كسى كه لقمه مى‏طلبى. بهواى لقمه و از اشتياق او خار از پاى روح بيرون آورم در پاى او خار است و نشانه‏اى هم از او پيدا نيست و از حرصى كه داريد آن را تميز نمى‏دهيد. آن را كه خرما پنداشته و طالب آن هستى خار همان است و تو از بس پست و نابينايى آن را نمى‏بينى. جان و روح كه گلستان خداوندى است براى چه پاى او از خار در زحمت است. اين وجودى كه خار خور است اشتريست كه مصطفى زاده و جوانمردى بر آن سوار است. اى اشتر بر پشت تو بار گل حمل شده كه از اثر نسيمش در وجود تو گلزارها بوجود آمده تو كه هواى بيابان و خار مغيلان دارى از خار مى‏دانى چگونه گل خواهى چيد. اى كه در طلب گل چيدن كو به كو در گردشى تا كى مى‏گويى آن گلستان كو و كجاست. پيش از آنى كه اين خار را بيرون آرى چشم تو تاريك است و نخواهى ديد بى‏فايده جستجو مى‏كنى. آدم كه در عالم نمى‏گنجد بسته خارى شده و در همانجا مى‏ماند. حضرت رسول خواستند هم دمى كرده و مأنوس شوند بعايشه فرمودند كلمينى يا حميراء اى عايشه با من سخن بگو. اى حميراء نعل در آتش نه تا آن نعل لعل گردد. حميراء الف تانيث دارد و دلالت بر جنس ماده‏ مى‏كند اعراب جان را نام تانيث نهاده‏اند ولى جان از تانيث متاثر نمى‏شود زيرا كه روح با نر و ماده شركت ندارد از مذكر و مؤنث برتر و والاتر است اين آن جانى نيست كه از خشك و تر ساخته شده و از عناصر بوجود آمده است. اين جانى نيست كه از نان زنده بوده و بر آن افزوده شود يا گاهى چنين و گاهى چنان باشد. 👈 ادامه دارد .. ترجمه ی قسمت اول 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ گفت پیغامبر که نفحتهای حق اندرین ایام می‌آرد سبق 🔹 پیامبر میگفت دم بدم درین روزها رایحه و الطاف خوش الهی بیشتر میرسد بگوش و هوشیار باشید اگر طالب فیض ربانی هستید درکمین باشید که این باد خوش وزید و به هرکس که خواست جان بخشید و رفت ولی باز هم نفحه دیگری وزیدن گرفت مراقب باش ازین یکی درغفلت نباشی ای بزرگوار …..مولانا درمان سوختن جانهامان را در اتش حرص و شهوت رو با رایحه و لطف دوست میدونه و همینطور هم درمان مردگی و افسردگی هامان رو با زندگی یافتن ازین بوی خوش میدونه ❇️ تازگی و جنبش طوبیست این همچو جنبشهای حیوان نیست این 🔹 این جنب و جوش در جانها از پاکیزگی حضور حضرت است و مثل جنبیدنهای عالم حیوانی نیست( معنی دیگر اینکه زنده شدن به حضرت مانند رویش درخت طوبی در بهشت جان ماست) ..این جنبش اگر بر زمین و اسمان نازل شود در یک زمان ازترس زهره هاشون آب میشود برهمین اساس از قبول این امانت الهی سرباز زدند ..اشاره است به ایه ای بدین مضمون ::«اِنّا عَرَضنا الاَمانَةَ علی السَّمواتِ و الارْضِ و الجبالِ فَاَبَیْنَ اَنْ یَحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْنَ مِنها وَ حَمَلَها الاِنسانُ اِنَّهُ کانَ ظلُوما جَهولاً؛ بی گمان، ما امانت (تکلیف) را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، اما آن ها از برداشتن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسانْ آن را به دوش کشید، راستی که او بسیار بیداد پیشه و نادان است.» اگر اینطور نیست پس چرا در ادامه ایه از ترسیدن کوها دلخون شدن اسمانها صحبت بمیان اورده شده … ❇️ دوش دیگر لون این می‌داد دست لقمهٔ چندی درآمد ره ببست 🔹 مولانا در بیت بعدی میفرماید دیشب این احوالات برای ما روشن میشد که مانعی برای آن پیش امد و اون مانع رو به خوردن چند لقمه تشبیه میکنه حالا این غذا چه بوده که راه دریافت های الهی رو بسته بود رو در ابیات بعد میفرماید که این اضطراب و خارخار درجان ما از برای لقمه هاییست که روزانه بدنبال ان میدویم میفرماید مراقب دست و پاهایتان باشید که برای بیرون کشیدن این خار وسوسه دچار مشکل میشوید چونکه خار ریز رو در دست پیدا کردن خیلی سخته و اشاره میکنه به آثار این حرص و طمع در روح و روان ادمی که مثل خاری پیدا کرده محل دقیقش سخته و انسان رو به انحراف میکشونه ❇️ جان لقمان که گلستان خداست پای جانش خستهٔ خاری چراست 🔹 پس جان یک انسان (لقمان) که جایگاه و گلستان خداست چرا باید زخمی خاری کوچک باشه یعنی باید حواسمون به لقمه های زندگیمون باشه تا خار زندگی در جان ما فرو نره …. این لقمه های رو میشه به حرص..طمع و لقمه های شهوت و هرچیزی که در طی روزمره گی هامون غذای نفسمون میشه تشبیه کرد ….مولانا در بیت بعد این وجود خاکی مارو به شتری مثال میزنه که بخوردن خار عادت کرده وسوار براین شتر و جان الهی ماست مولانا درینجا از مصطفی زاده بودن این جان الهی صحبت به میان میاره که یعنی برگزیده شدهء خداوندیست ❇️ اشترا تنگ گُلی بر پشت تست کز نسیمش در تو صد گلزار رست 🔹 ای شتر دسته گلی بزرگ و خوشبو بر پشت تو سواره که از رایحه اش و عطرش دردرون تو صدها گلزار و گلستان روییده میشه ولی میل تو سوی خار مغیلان و ریگ بیابان است و دریغا که نمیتونی گلی بچینی ازین خارستان …یعنی میل و گرایش این وجود خاکی ما سمت چیزهای بی ارزش و پوچه و توی اونها بدنبال خوشبختی میگردیم توی لذتهای آنی و زودگذر خودمون رو گم میکنیم مثل کسی میمونیم که دنبال خوشبختی ازین کوچه به کوچه دیگری میره و هی میپرسه که این گلستانی که میگن کجاست ؟میفرماید تا این خار رو از پا بیرون نکشیم چشم ما قادر بدیدن این گلستان نیست و الکی جولان میدیم ❇️ آدمی کو می‌نگنجد در جهان در سر خاری همی گردد نهان 🔹 ادمی که از بزرگی و مقام در جهانی نمیگنجد ببین چگونه بر سر خار خوردن دنیوی مشغول شده و در بازی این نفس و لذات جسمانی نهان گشته و مخفی شده ….. 👈 ادامه دارد .. قسمت اول 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " به وقت فرارسیدن " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2