ادامه ی برنامه ی ختم روزانه
کلامکم نور
صحیفه سجادیه
#دعا_سیزدهم_18
دعای سیدالساجدین (ع ) در طلب حوائج از خدا:
🔹فقَصَدْتُكَ، يَا إِلَهِى، بِالرَّغْبَةِ، وَ أَوْفَدْتُ عَلَيْكَ رَجَائِى بِالثِّقَةِ بِكَ🔹
🔸پس اى پروردگار من از روى رغبت قصد تو كردم،با اعتماد دست اميد خود را به دامان تو زدم🔸
#سیزدهم #حوائج #خدا
@sahife2
صحیفه سجادیه
#دعا_سیزدهم_19
دعای سیدالساجدین (ع ) در طلب حوائج از خدا:
🔹و عَلِمْتُ أَنَّ كَثِيرَ مَا أَسْالُكَ يَسِيرٌ فِى وُجْدِكَ، وَ أَنَّ خَطِيرَ مَا أَسْتَوْهِبُكَ حَقِيرٌ فِى وُسْعِكَ، وَ أَنَّ كَرَمَكَ لا يَضِيقُ عَنْ سُؤَالِ أَحَدٍ، وَ أَنَّ يَدَكَ بِالْعَطَايَا أَعْلَى مِنْ كُلِّ يَدٍ🔹
🔸و دانستم كه هر چه سؤ ال من بسيار باشد، با غناى ملك تو اندك است و خواهش من هر چه بزرگ بود با وسعت رحمت تو ناچيز. گنجايش كرم تو بيش از سؤ ال هر كس است و دست تو در عطايا از هر دست بالاتر🔸
#سیزدهم #حوائج #خدا
@sahife2
صحیفه سجادیه
#دعا_سیزدهم_20
دعای سیدالساجدین (ع ) در طلب حوائج از خدا:
🔹اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْمِلْنِى بِكَرَمِكَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَ لا تَحْمِلْنِى بِعَدْلِكَ عَلَى الاسْتِحْقَاقِ، فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَيْكَ فَأَعْطَيْتَهُ وَ هُوَ يَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ، وَ لا بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَكَ فَأَفْضَلْتَ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَسْتَوْجِبُ الْحِرْمَانَ🔹
🔸خدايا! بر محمد و آل او درود فرست، و به كرم خويش به مقتضاى تفضل با من رفتار كن، نه به عدل و بر مقتضاى استحقاق من. من اول كس نيستم كه سزاوار راندن بودم و روى به تو آوردم و تو بخشش كردى و اول سائلى نيستم كه از تو سؤال كردم و در خور نوميدى بودم و تو احسان فرمودى🔸
#سیزدهم #حوائج #خدا
@sahife2
صحیفه سجادیه
#دعا_سیزدهم_21
دعای سیدالساجدین (ع ) در طلب حوائج از خدا:
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كُنْ لِدُعَائِى مُجِيبا، وَ مِنْ نِدَائِى قَرِيبا، وَ لِتَضَرُّعِى رَاحِما، وَ لِصَوْتِى سَامِعا🔹
🔸خدايا، بر محمد و خاندان او درود فرست، و دعاى مرا اجابت كن، و به نداى من نزديك باش و بر زارى های من رحمت آر و فرياد مرا بشنو🔸
#سیزدهم #حوائج #خدا
@sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
انس با دعاهای 44 و 45 صحیفه سجادیه
با موضوع " رمضان "
با ما همراه شوید و دیگران را هم دعوت به این مهمانی کنید
@sahife2
خداوندا
و تويى آنكه بر خود لازم كرده اى تا بندگانت در معامله با تو سود بيشترى ببرند
صحیفه سجادیه دعای 45 بند 12
@sahife2
الهی
وَ أَنْتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السَّوْمِ عَلَى نَفْسِكَ لِعِبَادِكَ ، تُرِيدُ رِبْحَهُمْ فِي مُتَاجَرَتِهِمْ لَكَ ، وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَةِ عَلَيْكَ ، وَ الزِّيَادَةِ مِنْكَ ، فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ وَ تَعَالَيْتَ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ، وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا .
خداوندا
و تويى آنكه بر خود لازم كرده اى تا بندگانت در معامله با تو سود بيشترى ببرند
و اراده كرده اى در تجارتشان با تو منفعت كسب كنند
و در سير به سويت و حظ فراوانى كه از ناحيه تو نصيبشان مى گردد رستگار شوند.
و خود (كه نامت پربركت و بلند است ) فرموده اى:
هر كس كار خوبى انجام دهد ، ده برابر مزد مىگيرد
و هر كه كار بدى بجا آورد ، فقط يك بار جزا مىبيند.
It is Thou who hast raised the price against Thyself
to the advantage of Thy servants,
desiring
their profit in their trade with Thee,
their triumph through reaching Thee,
and their increase on account of Thee,
for Thou hast said
blessed is Thy Name and high art Thou exalted,
Whoso brings a good deed
shall have ten the like of it,
and whoso brings an evil deed
shall only be recompensed the like of it.
توئى آنكه افزوده اى بر عطا
كه خواهنده از آن برد سود ها
تجارت بود با تو سودش زياد
به سويت چو شد ميرسد بر مراد
شود بهره ى بنده ات بي شمار
بزرگست نام تو اى كردگار
تو گفتى هر آنكس كند نيك كار
تو ده بار مزدش دهى در شمار
و گر مرتكب گشت او كار بد
به اندازه ى كار كيفر رسد
صحیفه سجادیه دعای 45 بند 12
@sahife2
آورده اند که مردی پارسا، از نیک مردان روزگار ، روزی تنها پول موجود در خانه را برداشت و به بازار شد تا خوراک بخرد. دو مرد را دید با هم گلاویز شده اند و مشغول دعوا و جدال و خصومت هستند. به آنها گفت: جدال و دعوای شما برای چیست؟ گفتند: بخاطر مقداری پول! مرد پارسا پول خود را که اتفاقا به اندازه مقدار مورد نزاع بود به ایشان بخشید و بین آنها آشتی برقرار کرد. سپس به خانه شد و قصه را برای همسرش تعریف کرد. همسر گفت: خوب کردی ، درست کردی ، صواب کردی ...! سپس در همه خانه گشت تا چیزی برای فروش پیدا کند. ریسمانی در خانه بود آنـرا به مــــــرد داد تا آن را بفروشد و غذایی تهیه کند. آن مرد ریسمان را به بازار برد اما هیچ کس آنرا نخرید. هنگام برگشت به خانه مردی را دید که مـــاهی می فروشد و کسی ماهی او را نمیخرد گفت: ای دوست! ماهی تو را کسی نمی خرد و ریسمـــان من را هم ! چطور می بینی که با یکدیگر معامله ای انجام دهیم؟ مرد ماهی فروش قبول کرد. ریسمان به مرد داد و ماهی را گرفت و بسمت خانه روان شد. چون شکم ماهی را شکافتند مروارید بزرگ و پر بهائی از آن بیرون آمد ! مروارید را به بازار بردند و آنرا به صدها هزار درهم فروختند! ... و از برکت آن مال زندگی توام با خداپرستی و فروتنی و نیکوکاری می گذراندند ... روزی سائلی بر در خانه ی آنها آمد و گفت: مردی درمانده و فقیرم، همسر و فرزندانی نزار و پریشـان دارم با من مدارا و مهربانی کنید. زن به مردش نگریست و گفت : به خدا قسم همین حال را ما داشتیم تا خداوند به ما نعمت داد و آســـانی و آسایش بخشید. شکر آن است که این نعمت موجود را با این فقیر تقسیم کنیم . پس آن را دو بخش کردند و یکی را به فقیر دادند . فقیر مال را گرفت و کمی دور شد . ســـپس برگشت و گفت: من فقیر نیستم ! من فرستاده ی خدا هستم به سمت شما ! خداوند شما را آزمایش کـــــرد. در وفـور نعمت شکر کردید و در پریشانی صبر نمودید. پس در دنیا شما را بی نیاز کرد و در آخــــرت آن ببینید که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر کسی هم نگذشته باشد ... ! (کشف الاسرار – میبدی)
@sahife2