eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏 همه رهگذریم به کسی کینه نگیرید دل بی کینه قشنگ است. به همه مهر بورزید به خدا مهر قشنگ است. بوسه بر دست پدر بوسه بر گونه مادر لحظه حادثه بوسه قشنگ است. بفشارید به آغوش عزیزان پدر و مادر و فرزند، برادر یا خواهر به خدا گرمی آغوش قشنگ است. نزنید سنگ به گنجشک پر گنجشک قشنگ است. همه جا عشق بورزید سینه با عشق قشنگ است. بشناسید خدا را هر کجا یاد خدا هست سقف آن خانه قشنگ است. هی گنه کردیم و گفتیم خدا می بخشد . . . عذر آوردیم و گفتیم خدا می بخشد . . . آخر این بخشش و این عفو و کرامت تا کی . . . ! ! ! ! ! بخدا توبه از ته دل قشنگ است. زندگی در گذر است. آدمی رهگذر است. زندگی یک سفر است. آدمی همسفر است. آنچه می ماند از او راه و رسم سفر است. رهگذر می گذرد! زندگی در گذر است بخدا زندگی در گذر است. 🌸کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌هدیه به امام حسین علیه السلام ⏪برنامه ی روزنامه ی ✅ کریم 👈 روزی یک صفحه 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز 👉🏻 1da.ir/rqjEC 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ جلوگیری از افراط و تفریط 🔴 وَ قَالَ (علیه السلام): لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ، وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا؛ فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ، وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ، وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ إِنْ أَسْعَدَهُ [الرِّضَا] الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ، وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ، وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ، وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ [قَعَدَتْ بِهِ الضَّعَةُ] قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ؛ فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِد. 🔴 به رگ هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف ترين اعضاى درونى اوست، و آن قلب است، كه چيزهايى از حكمت، و چيزهايى متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل اميدى پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نوميدى بر آن چيره شود، تأسّف خوردن آن را از پاى در آورد، اگر خشمناك شود كينه توزى آن فزونى يابد و آرام نگيرد، اگر به خشنودى دست يابد، خويشتن دارى را از ياد برد، و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشايشى برسد، دچار غفلت زدگى شود، و اگر مالى به دست آورد، بى نيازى آن را به سركشى كشاند، و اگر مصيبت ناگوارى به آن رسد، بى صبرى رسوايش كند، و اگر به تهيدستى مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگى بى تابش كند، ناتوانى آن را از پاى درآورد، و اگر زيادى سير شود، سيرى آن را زيان رساند. پس هر گونه كندروى براى آن زيانبار، و هر گونه تندروى براى آن فساد آفرين است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ اعجوبه جهان خلقت! قسمت اول 📋 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود به يك سلسله عواطف انسانى و بخش مهمى از رذايل اخلاقى و آثار هر يك از آنها اشاره فرموده و مركز آنها را قلب مى شمرد و مى فرمايد: «در درون سينه اين انسان قطعه گوشتى است كه به رگ مخصوصى آويخته شده و عجيب ترين اعضاى او و همان قلب وى است»; (لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الاِْنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ: وَذَلِكَ الْقَلْبُ). در اين كه چگونه قلب همان عضو صنوبرى كه مأمور رساندن خون به تمام اعضاست مى تواند مركز عواطف انسانى و فضايل و رذايل اخلاقى باشد در پايان اين بحث به طور مشروح از آن سخن خواهيم گفت. «نياط» همان رگى است كه قلب به وسيله آن در سينه انسان آويزان است كه اگر قطع شود در كمترين زمان حيات انسان پايان مى يابد. گاه آن را مفرد شمرده و زمانى جمع «نَوط» (بر وزن فوت) دانسته اند و هنگامى به معناى خود قلب نيز آمده است. به هر حال امام(عليه السلام) اين قلب آدمى را كه در درون سينه اش با رگى آويخته شده شگفت انگيزترين عضو بدن او مى شمرد. سپس به دليل آن پرداخته و در ادامه سخن چنين مى فرمايد: «اين شگرفى به خاطر آن است كه صفاتى از حكمت و ضد حكمت در آن جمع است»; (وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَأَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا). حكمت اشاره به فضايل اخلاقى و اضداد آن اشاره به رذايل اخلاقى است و به اين ترتيب امام قلب انسان را مركزى براى فضايل و رذايل اخلاقى مى شمرد و اين كه مرحوم مغنيه در فى ظلال حكمت را به غير فضايل اخلاقى تفسير كرده كه نتيجه آن نوعى رذايل محسوب مى شود بسيار خلاف ظاهر است. 👈 ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ اعجوبه جهان خلقت! قسمت 2 📋 سپس امام(علیه السلام) به شرح بخشى از رذایل اخلاقى که در طرف افراط و تفریط قرار دارند پرداخته به ده نکته در این زمینه اشاره مى کند: نخست به سراغ حالت رجاى افراطى و سپس یأس افراطى مى رود و مى فرماید: «هرگاه آرزوها (ى افراطى) در آن ظاهر شود (حالت طمع به او دست مى دهد و) طمع او را ذلیل و خوار مى کند و هنگامى که طمع در او به هیجان آمد به دنبال آن حرص، او را به هلاکت مى کشاند»; (فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ). منظور از «سَنَحَ» از ماده «سنوح» به معناى عارض شدن است. منظور از «رجاء» در اینجا امید افراطى به دیگران داشتن و چشم به اموال و امکانات آنها دوختن است واضح است که این امید افراطى، او را به طمع، و طمع، او را به حرص مى کشاند که همه از رذایل اخلاقى است. امام در مقابل آن «یأس افراطى» را مطرح مى کند و مى فرماید: «و هنگامى که یأس بر او قالب گردد تأسف او را از پاى در مى آورد»; (وَإِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الاَْسَفُ). منظور از «یأس» در اینجا ناامیدى افراطى در عالم اسباب است که انسان در صحنه هاى علم و تجارت و کسب و کار از موفقیت خود مأیوس باشد; اشخاص مأیوس به یقین در زندگى ضعیف و ناتوان و گاه نابود مى شوند. حد وسط در میان امید افراطى و یأس همان حالت امیدوارى معتدل است که اگر نباشد انسان در زندگى به جایى نمى رسد همان گونه که پیغمبر اکرم فرمود: «الاْمَلُ رَحْمَةٌ لاُِمَّتى وَ لَوْ لا الاْمَلُ لَما رَضَعَتْ والِدٌ وَلَدَها وَ لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَراً; امید و آرزو رحمتى است براى امت من و اگر امید نبود هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى داد و هیچ باغبانى نهالى نمى کشت».(2) آن گاه سومين و چهارمين صفات رذيله اى را كه در حد افراط و تفريط قرار دارند بيان مى كند و مى فرمايد: «هرگاه غضب بر او مستولى شود خشمش فزونى مى گيرد (و دست به هر كار خلافى مى زند) و اگر بيش از حد (از كسى يا چيزى) راضى شود (و به آن اطمينان پيدا كند) جانب احتياط را از دست مى دهد»; (وَإِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَإِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ). به يقين هم حالت غضب كه سرچشمه كارهاى نادرست مى شود جنبه افراط دارد و هم اعتماد بى حساب به افراد و اشخاص كه آن هم سبب مشكلات فراوان مى گردد. حد وسط ميان اين دو رضايت معتدل آميخته با رعايت احتياط است. سپس حضرت از پنجمين و ششمين رذيله اخلاقى كه در طرف افراط و تفريط قرار دارند سخن مى گويد و مى فرمايد: «هرگاه ترس بر او غالب شود احتياط كارى (افراطى) او را به خود مشغول مى دارد و هرگاه كار بر او آسان گردد در غفلت و بى خبرى فرو مى رود»; (وَإِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَإِنِ اتَّسَعَ لَهُ الاَْمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ). علماى اخلاق ترس بجا و معتدل را در برابر عواقب منفى و خطرناك فضيلت مى شمرند. در واقع خداوند آن را سپرى در برابر خطرات در وجود انسان قرار داده تا بى حساب در هر ميدانى وارد نشود و دشمنانى كه در كمين او هستند و خطراتى كه بر سر راه رسيدن به مقصد وى را تهديد مى كنند از نظر دور ندارد; ولى اگر اين حالت جنبه افراطى به خود بگيرد صفتى رذيله به نام «جُبن» است همان گونه كه اگر در جهت تفريط واقع شود و انسان بى باكانه در هر ميدان و مسيرى قدم بگذارد، رذيله ديگرى است كه از آن به غفلت، غرور و بى خبرى ياد مى شود. 👈 ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ اعجوبه جهان خلقت! قسمت 3 📋 آن گاه در بيان هفتمين و هشتمين اوصاف افراطى مى فرمايد: «هرگاه مالى به دست آورد بى نيازى او را به طغيان وا مى دارد و اگر مصيبتى به او برسد بى تابى او را رسوا مى كند و اگر فقر دامنش را بگيرد مشكلات (ناشى از آن)، او را به خود مشغول مى دارد»; (وَإِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَإِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ). «عَضَّتْهُ» از ماده «عضّ» (بر وزن حظ) به معناى گاز گرفتن و گزيدن است. امام(عليه السلام) طغيان به سبب فزونى مال را در برابر دو چيز قرار داده است: مصيبت توأم با بى تابى و فقر مشغول كننده. در نسخه كافى جمله «وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ» قبل از جمله «وَإنْ أصابَتْهُ مُصيبَةٌ» آمده است و مناسب نيز همين است، زيرا «فاقه» (فقر) بلا فاصله در برابر «غنا» قرار مى گيرد. به يقين مال و ثروت، بهترين وسيله براى نيل به اهداف والاى انسانى، كمك به دردمندان و كمك به پيشرفت علم و دانش و برقرار ساختن عدالت اجتماعى و ساختن بناهاى خير و مانند آن است; اما اگر توأم با خودخواهى و كم ظرفيتى شود انسان را به طغيان وا مى دارد همان گونه كه قرآن مجيد مى فرمايد: «(كَلاَّ إِنَّ الاِْنسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَّآهُ اسْتَغْنَى); (آن گونه نيست كه آنها مى پندارند، انسان طغيان مى كند هرگاه خود را مستغنى و بى نياز ببيند» (منظور انسان هاى كم ظرفيت و بى تقواست). در هر حال مناسب اين است كه مصيبت را در عبارت بالا به مصائب مالى تفسير كنيم; مانند ورشكست شدن در تجارت يا آفت گرفتن محصولات در زراعت و مانند آن كه در قرآن مجيد گاه بر آن اطلاق مصيبت شده است آنجا كه مى فرمايد: (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنْ الاَْمْوَالِ وَالاَْنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا للهِِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ). سرانجام امام(عليه السلام) رذيله نهم و دهم را مورد توجه قرار داده مى فرمايد: «اگر گرسنگى پيدا كند ضعف زمين گيرش مى كند و اگر پرخورى كند شكم پرورى او را به رنج انداخته راه نفس را بر او مى بندد»; (وَإِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَإِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ). «كَظَّتْهُ» از ماده «كظ» (بر وزن حظ) به معناى به زحمت افكندن است. به يقين همان گونه كه افراط در پرخورى نكوهيده است و سرچشمه بيمارى هاى جسمى و روحى است، كم خوردن بيش از حد نيز مايه ضعف و ناتوانى و عدم قدرت بر انجام مسئوليت هاست. امام(عليه السلام)، اين معلم بزرگ اخلاق و فضيلت، بعد از ذكر ده مورد بالا به طور خصوص به سراغ يك اصل كلى مى رود كه هم آنچه را گذشت فرا مى گيرد و هم موارد ديگر از افراط و تفريط ها را و مى فرمايد: «(به طور كلى) هرگونه كمبود (و تفريط) به او زيان مى رساند و هرگونه افراط او را فاسد مى سازد»; (فَكُلُّ تَقْصِير بِهِ مُضِرٌّ، وَكُلُّ إِفْرَاط لَهُ مُفْسِدٌ). درسى را كه امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى اش به همه ما مى دهد در واقع درسى است كه تمام علم اخلاق و سخنان علماى اخلاق در آن خلاصه شده است. امام(عليه السلام) در اين درس پرمعنا به همگان هشدار مى دهد كه غرائزى كه خداوند در انسان آفريده و در درون جان او قرار داده است همه براى حيات مادى و معنوى انسان ضرورى است مشروط بر اين كه به سوى افراط و تفريط كشيده نشود; اميد خوب است; ولى افراط و تفريط در آن زيان بار، احتياط و ترس در برابر حوادث خطرناك لازم است; اما افراط و تفريط در آن سبب بدبختى است. مال و ثروت از اسباب سعادت است مشروط بر اين كه افراط و تفريط و طغيان و جزع در آن نباشد. خوردن غذا براى داشتن بدن سالم به عنوان مقدمه داشتن روح سالم لازم است; اما افراط و تفريط در آن مشكل آفرين مى باشد. 👈 ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ اعجوبه جهان خلقت! قسمت 4 📋 آيا قلب كانون صفات خوب و بد انسان است؟ سؤال مهمى كه در اينجا مطرح مى شود اين است كه قلب به معناى عضوى كه درون سينه براى پمپاژ خون به تمام اعضا قرار دارد طبق تحقيقات دانشمندان هرگز مركز ادراكات نيست و كار آن فقط رساندن خون تصفيه شده به اعضا و گرفتن خون آلوده و فرستادن آن به تصفيه خانه بدن يعنى ريه است. چگونه امام(عليه السلام) مى فرمايد قلبى كه با رگى به سينه انسان آويخته شده مركز اين صفات است؟ همين سؤال درباره استعمالات قلب در قرآن مجيد نيز آمده است مخصوصاً آنجا كه مى فرمايد: «(خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ...); خداوند بر دل هاى آنها مهر نهاده...».(3) در پاسخ اين سؤال، بحث جامعى در تفسير نمونه آمده كه در اينجا مى آوريم. چرا درك حقايق در قرآن به قلب نسبت داده شده است در حالى كه مى دانيم قلب مركز ادراكات نيست، بلكه تلمبه اى براى گردش خون در بدن است؟! در پاسخ چنين مى گوييم: «قلب» در قرآن به معانى گوناگونى آمده است، از جمله: 1. به معنى عقل و درك، چنان كه در آيه 37 سوره «ق» مى خوانيم: «(إِنَّ فِى ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ); در اين مطالب تذكر و يادآورى است براى آنان كه نيروى عقل و درك داشته باشند». 2. به معنى روح و جان، چنان كه در سوره «احزاب»، آيه 10 آمده است: «(وَإِذْ زَاغَتِ الاَْبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ); هنگامى كه چشم ها از وحشت فرومانده و جان ها به لب رسيده بود». 3. به معنى مركز عواطف. آيه 12 سوره «انفال» شاهد اين معناست: «(سَأُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ); به زودى در دل كافران ترس ايجاد مى كنيم». در جاى ديگر در سوره «آل عمران» آيه 159 مى خوانيم: «(فَبِمَا رَحْمَة مِنْ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ);... اگر سنگدل بودى از اطرافت پراكنده مى شدند». توضيح اينكه در وجود انسان دو مركز نيرومند به چشم مى خورد: 1. مركز ادراكات كه همان «مغز و دستگاه اعصاب» است، لذا هنگامى كه مطلب فكرى براى ما پيش مى آيد احساس مى كنيم با مغز خويش آن را مورد تجزيه و تحليل قرار مى دهيم (اگرچه مغز و سلسله اعصاب در واقع وسيله و ابزارى براى روح هستند). 2. مركز عواطف كه عبارت است از همان قلب صنوبرى كه در بخش چپ سينه قرار دارد و مسائل عاطفى در مرحله اول روى همين مركز اثر مى گذارد و اولين جرقه از قلب شروع مى شود. ما بالوجدان هنگامى كه با مصيبتى روبه رو مى شويم فشار آن را روى همين قلب صنوبرى احساس مى كنيم، و همچنان وقتى كه به مطلب سرورانگيزى بر مى خوريم فرح و انبساط را در همين مركز احساس مى كنيم (دقت كنيد). درست است كه مركز اصلى «ادراكات» و «عواطف» همگى روان و روح آدمى است ولى تظاهرات و عكس العمل هاى جسمى آنها متفاوت است. عكس العمل درك و فهم نخستين بار در دستگاه مغز آشكار مى شود; ولى عكس العمل مسائل عاطفى از قبيل محبت، عداوت، ترس، آرامش، شادى و غم در قلب انسان ظاهر مى گردد، به طورى كه به هنگام ايجاد اين امور به روشنى اثر آنها را در قلب خود احساس مى كنيم. نتيجه اين كه اگر در قرآن مسائل عاطفى به قلب (همين عضو مخصوص) مسائل عقلى به قلب (به معنى عقل يا مغز) نسبت داده شده، دليل آن همان است كه گفته شد، و سخنى به گزاف نرفته است. از همه اينها گذشته قلب به معناى عضو مخصوص نقش مهمى در حيات و بقاى انسان دارد، به طورى كه يك لحظه توقف آن با نابودى همراه است، بنابراين چه مانعى دارد كه فعاليت هاى فكرى و عاطفى به آن نسبت داده شود. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
🔈 امسال از داخل خانه ابراز ارادت کنیم. روز همه بنشینند در منازل و دو سه زیارت مهم ( ) را که وارد است با توجه بخوانند و نزد امام حسین(علیه السلام) شکوه کنند و بگویند که ما دلمان می‌خواست بیاییم ولی نشد، تا ایشان نظری بکنند. ✳️ دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مپرس کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست زحمتی می‌کشم از مردم نادان که مپرس زاهد از ما به سلامت بگذر کاین می لعل دل و دین می‌برد از دست بدان سان که مپرس گفت‌وگوهاست در این راه که جان بگدازد هر کسی عربده‌ای این که مبین آن که مپرس پارسایی و سلامت هوسم بود ولی شیوه‌ای می‌کند آن نرگس فتان که مپرس گفتم از گوی فلک صورت حالی پرسم گفت آن می‌کشم اندر خم چوگان که مپرس گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
8 ▪️ دعای یکی از دعاهای معروف امام سجاد علیه السلام و دعای بیستم صحیفه سجادیه است. این دعا به دلیل دارا بودن محتوا و مضامین عالی و ابعاد تربیتی و سیر و سلوکی از سوی سالکان و عارفان و محققان و دعا پژوهان مورد توجه بسیار قرار گرفته و شرح و تفسیرهای فراوان بر آن نوشته شده است. بررسی این دعا از این جهت دارای اهمیت است که دارای ابعاد گوناگون و از آن جمله توجه به حیات جمعی و تلقین و ارزش گذاری اموری است که فرد در زندگی خود باید آنها را به‌کار گیرد. این دعا از ۲۲ قسمت تشکیل شده که هر قسمت با درود بر محمد و آل محمد شروع ‌گردیده و با در خواستهایی که هر کدام اخلاق پسندیده می‌باشد دنبال می‌گردد و همه آن ها مضمونشان درخواست توفیق الهی می‌باشد. ▪️به امید آن که انس با این دعا سبب تحولی بزرگ در رفتار و کردار ما شود باهم دعای را چهل روز زمزمه میکنیم : ♦️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ .....👇 🎵 b2n.ir/SAHIFE2_20 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
#شرح_صحیفه_سجادیه ✳️دعای #مکارم_الاخلاق #دعا_بیستم_4 🔹 استاد اصغر #طاهرزاده ✔️ جلسه 9 👌برکات تواضع
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لا تَرْفَعْنِى فِى النَّاسِ دَرَجَةً إِلا حَطَطْتَنِى عِنْدَ نَفْسِى مِثْلَهَا، وَ لا تُحْدِثْ لِى عِزّا ظَاهِرا إِلا أَحْدَثْتَ لِى ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِى بِقَدَرِهَا🔹 🔸و درود بر محمد و آل او فرست، و رتبه مرا پيش مردم بالا مبر مگر به همان اندازه پيش خودم پست گردانى، و عزت ظاهرى مرا افزون مكن مگر در باطن پيش خود مرا به همان قدر متواضع سازى🔸 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ تتمه ی حکایت (در 12 قسمت ) قسمت 1 🌺 گفت قاضی مفلسی را وا نما گفت اینک اهل زندانت گوا گفت ایشان متهم باشند چون می‌گریزند از تو می‌گریند خون وز تو می‌خواهند هم تا وارهند زین غرض باطل گواهی می‌دهند جمله اهل محکمه گفتند ما هم بر ادبار و بر افلاسش گوا هر که را پرسید قاضی حال او گفت مولا دست ازین مفلس بشو گفت قاضی کش بگردانید فاش گرد شهر این مفلس است و بس قلاش کو بکو او را منادیها زنید طبل افلاسش عیان هر جا زنید هیچ کس نسیه بنفروشد بدو قرض ندهد هیچ کس او را تسو هر که دعوی آردش اینجا بفن بیش زندانش نخواهم کرد من پیش من افلاس او ثابت شدست نقد و کالا نیستش چیزی بدست برنامه ی - قسمت 1 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2