eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆تا فردا فقط فرصت هست حتما در این مسابقه شرکت کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ حکایت 🌺 گفت شاها بی قنوط عقل نیست گر تو فرمایی عرض را نقل نیست پادشاها جز که یاس بنده نیست گر عرض کان رفت باز آینده نیست گر نبودی مر عرض را نقل و حشر فعل بودی باطل و اقوال فشر این عرضها نقل شد لونی دگر حشر هر فانی بود کونی دگر نقل هر چیزی بود هم لایقش لایق گله بود هم سایقش وقت محشر هر عرض را صورتیست صورت هر یک عرض را نوبتیست بنگر اندر خود نه تو بودی عرض جنبش جفتی و جفتی با غرض بنگر اندر خانه و کاشانه‌ها در مهندس بود چون افسانه‌ها آن فلان خانه که ما دیدیم خوش بود موزون صفه و سقف و درش از مهندس آن عرض و اندیشه‌ها آلت آورد و ستون از بیشه‌ها چیست اصل و مایهٔ هر پیشه‌ای جز خیال و جز عرض و اندیشه‌ای جمله اجزای جهان را بی غرض در نگر حاصل نشد جز از عرض برنامه ی - قسمت 6 🙏کانال انس با 🆔 @sahife
🔴 حکمت آفرینش وعلت غائی آن(1) 🌺 گفت شاها بی قنوط عقل نیست گر تو فرمایی عرض را نقل نیست 👈مولانا بحث دقیقی از حکمت آفرینش را بر زبان شاه و غلام او نهاده است که اَعراض و اعمال ظاهری ما، جوهر انسان را اصلاح می‏‏کند و حتی عَرَض به جوهر تبدیل می‏‏شود، اما این اعراض خاصّ زندگی این جهانی است و نقل نمی‏‏پذیرد. در این ابیات غلام به شاه می‏‏گوید: اگر این عبادات و اعمال عرضی نقل نپذیرد، عقل خداجو نومید می‏‏شود، زیرا روندگان طریق حق این اعمال را واسطه وصال می‏‏دانند. پس همین اعمال عرضی باید با ما به جهان دیگر نقل و در آن‌جا ارزیابی شود و اگر جز این باشد اعمال ما باطل و هرچه می‏‏گوییم بیهوده و هذیان است. غلام می‏‏گوید: این اعمال و اعراض حشر دارد، اما حشر آنها در قیامت به صورت کنونی آنها نیست؛ حشر آنها ایجاد دیگری است. در روز محشر به هر عَرَض صورتی مناسب آن داده می‏‏شود و جلوهْ آن صورت‌های تازه، زمان و نوبت خاصی دارد. سپس مولانا می‏‏گوید: هر وجود عَرَضی حاصل یک جریان ذهنی یا یک اندیشه است. برای مثال، هم‌آغوشی والدین جنبش با غرضی است که وجود تو عرض آن جنبش است یا یک ساختمان پدیده‌ای است عرضی که اندیشه مهندس ابزار ساختن آن را فراهم کرده و تیر و تختهْ آن را از بیشه‏ها آورده است. (اصل این اعراض اندیشه‏های ماست.) یادآوری این نکته ضروری است که با وجود اهمیت اندیشه‏ها، وجود ظاهری و عرضی هم جزو اصل و مایه هر پیشه‌ای است. پس عرضها هر چند از میان رفتنى است، لیکن پدید آمدن آنها سبب پیدایش جوهرى مى‏شود که ماندنى است. توضیح اینکه حکماى قدیم مى‏گفتند، هر معلولى را در پدید آمدن چهار علت بایسته است: علت غائى، علت مادى، علت فاعلى، و علت صورى. علت غائى که انگیزه پدید آمدن معلول است، در اندیشه نخست است و در تحقُّق آخر. چنان که اگر کسى بخواهد خانه‏اى براى نشستن بسازد نخست اندیشه ساختن را در سر مى‏پروراند، سپس به تهیّه ابزار و آلتها بر مى‏خیزد، آن گاه از بنّا و کارگر کمک مى‏گیرد. سرانجام خانه ساخته مى‏شود، بدان صورت و شکل که در اندیشه بوده است. اما نشستن در خانه که علت غائى است و از نخست در ذهن سازنده بود پس از تحقیق آن سه علت حاصل مى‏شود. علت غائى که نخست در ذهن مهندس آمد، عرضى بود و از میان رفت، اما نتیجه آن عرض، خانه که جوهر است پدید گردید. زاده از اندیشه‏هاى خوب تو ولدان و حور زاده از اندیشه‏هاى زشت تو دیو کلان‏ سِرِّ اندیشه مهندس بین شده قصر و سرا سِرِّ تقدیر ازل را بین شده چندین جهان‏ واقفى از سرّ خود از سِرِّ سِر واقف نه‏اى سِرِّ سِر همچون دل آمد سِرِّ تو همچون زمان‏ قسمت 6 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " هنگام " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) " هنگام " : 🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ، وَ يَأْوِى مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَى حِرْزِ مَعْقِلِهِ، وَ يَسْكُنُ فِى ظِلِّ جَنَاحِهِ، وَ يَهْتَدِى بِضَوْءِ صَبَاحِهِ، وَ يَقْتَدِى بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ، وَ يَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ، وَ لا يَلْتَمِسُ الْهُدَى فِى غَيْرِهِ🔹 🔸خدايا! درود بر محمد و آل او فرست، و ما را از آن كسان قرار ده كه چنگ در ريسمان محكم قرآن زنند. و در حوادث شبهه ناك به سنگر محكم آن پناه برند، و در زير سايه بال او بياسايند، و چون روشنى بامداد بدان راه شناسند و مانند پرتو تابناك سپيده دم پيروى دستور او كنند و از فروغ چراغ او روشن شوند و راه حق از غير او نجويند🔸 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ چند درخواست قرآنی 🔴 امام سجاد علیه السلام اینجا چند درخواست ازخداوند دارند؛ «وَ يَسْكُنُ فِي ظِلِّ جَنَاحِهِ»؛ ما را جزء کسانی قرار بده که در سایه‌ی بال قرآن آرام می‌گیرند. این تعبیر خیلی صمیمانه است و حکایت از پناه بردن به مقام لطف و عنایت الهی دارد که در سایه‌سار قرآن کریم امکان‌پذیر می‌شود. درست مانند زمانی است که جوجه‌ها زیر بال و پر مادر می‌روند و آنجا به آرامش می‌رسند. «وَ يَهْتَدِي بِضَوْءِ صَبَاحِهِ»؛ روشنایی قرآن در مقام هدایت به درخشش اول خورشید در روز تشبیه شده است که شب را به صبح تبدیل می‌کند. تشبیه فوق‌العاده‌ای است. یک طرف تاریکی است که دید و بصیرت ندارید و در معرض خطر‌ها و کمین‌ها هستید؛ طرف دیگر صبح است و افق و دید و روشنایی دارد و شما قوّت‌ها و ضعف‌ها و خطر‌ها و امن‌ها و زیبایی‌ها و جلوه‌ها را می‌بینید. نور از سوی خدای متعال برای شما آمده تا شب خطر‌ها و فتنه‌ها را برای شما به صبح روشن امید و امن و آرامش تبدیل کند. «وَ يَقْتَدِي بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ»؛ یقتدی به معنای اقتدا کردن و تبعیت و پیروی است. تبلج به معنای خودآرایی، و اسفار به معنای آشکارسازی و پرده‌برداری است. آنجا که قرآن کریم با پرده‌برداری از معانی و اسرار، حقایق را بیان می‌کند، ما جزء کسانی باشیم که در پرتوی هدایت قرآن به این روشنایی‌ها اقتدا کنیم و از آنها بهره‌مند شویم. «وَ يَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ»؛ مصباح به معنای چراغ روشن و پرفروغ است. یستصبح به معنای نور گرفتن و روشنایی گرفتن است و صبح هم از همین ریشه است. حضرت (علیه السلام) بیان می‌دارد که: خدایا! ما را جزء کسانی قرار ده که هدایت را در غیر قرآن تمنا نمی‌کنند. آن تمنا، همراه با اصرار و پافشاری است. وقتی ما به هم می‌گوییم التماسِ دعا، تعارف می‌کنیم و درخواست و پاسخ حالت تشریفاتی پیدا کرده؛ حال آنکه التماس، درخواست همراه با پافشاری برای رسیدن به هدف است. حضرت می‌فرمایند: ما را جزء کسانی قرار بده که هدایت را از غیر قرآن تمنا و التماس نمی‌کنند و در امر هدایت‌جویی از قرآن کریم متمرکز هستند. این مطلب بسیار مهم و اساسی است. مواجهه‌ی خداپسند و خداخواه با قرآن کریم به این صورت است که در زندگی و فکر و اخلاق و عمل شخصی و اجتماعی خویش، به مؤلفه‌ها و راهبرد‌های قرآنی رجوع کنیم و قرآن کریم، مرجع اصلی هدایت‌جویی ما شود. نام ‌هادی خدای متعال در قرآن کریم تجلی پیدا کرده است و خدای متعال به وسیله‌ی قرآن، کسانی را که درصدد دستیابی به هدایت هستند، هدایت می‌کند. درنتیجه با سلامت فکری و اعتقادی و اخلاقی و اقتصادی و سیاسی و تربیتی و فرهنگی و... هدایت می‌شود. این نوع هدایت در قرآن کریم دیده می‌شود و قرآن، همان حبل الهی است که وقتی به آن متمسک می‌شویم، ما را به راه‌های امن می‌رساند و ما را از مخاطرات دشوار و پیچیده و گرداب‌ها و کوره‌راه‌ها و کج‌راهه‌ها نجات می‌دهد. پس قرآن کریم نقشه‌ی سلامتی و آرامش و طیب خاطر و سعادت و خوشبختی است. اگر کسی با همین نیازِ به هدایت که جزء نیاز‌های اولیه و بنیادین و فطری انسان است، سراغ غیر قرآن و غیر وحی الهی برود، محال است به هدایت و سلام و آرامش برسد؛ چراکه این راه‌ها و افق‌ها بر اساس ظرفیت بی‌نهایت انسان در بی‌نهایت وحی و علم الهی پاسخ داده می‌شود و منبع دیگری برای هدایت وجود ندارد. البته ممکن است قالب خوب و خوش‌رنگی داشته باشد؛ اما درواقع سراب است و آب حیات و هدایت نیست و عطش انسان را فرو نمی‌نشاند. 👤 استاد ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ در صحیفه‌ی مبارکه دارای معانی و پیام‌های ویژه‌ی خود است و متناسب با بخشی که در آن قرار گرفته، معانی و جلوه‌های خاص خود را دارد. وقتی حضرت (علیه السلام) در موضوع قرآن و درخواست ارتباط با قرآن و ادب مع القرآن، صلوات را در آغاز آن قطعه قرار می‌دهند، به وجود اقدس پیامبر اعظم و اهل‌بیت عصمت (صلوات الله علیهم اجمعین) و نسبت آنان با قرآن کریم توجه پیدا می‌شود و در پرتوی شخصیت و نگاه آنان و با زاویه‌ی دید پیامبر و اهل‌بیت به سراغ قرآن می‌رویم و از آنان در شناخت قرآن و رابطه‌ی با آن الگو می‌گیریم. این مطالبی است که در ضمن صلوات در این دعا باید مورد توجه قرار گیرد. طبق قاعده هر درخواستی با صلوات همراه شود، تضمین اجابت پیدا می‌کند و این هم در جای خودش معلوم و محفوظ است. اینجا از خدای متعال می‌خواهیم جزء کسانی باشیم که به ریسمان قرآن می‌آویزند و اعتصام پیدا می‌کنند و متمسک می‌شوند. جالب است که امام برای آنکه ما به ابعاد این ارتباط حیات‌بخش با قرآن کریم توجه کنیم، در عبارات متنوع و جذاب و هنرمندانه، همان مضامین را تأکید و تکرار می‌کنند و در این موارد، تأکید و تکرار کاملاً مطابق بلاغت است. اینجا مقام درخواست و خواهش و التماس است و تکرار در چنین مواردی نه‌تنها اشکالی ندارد، بلکه کاملاً موافق قواعد بلاغت است. بنابراین مواردی که مشاهده می‌شود، بسیار شیرین است و امام (علیه السلام) این درخواست‌ها را در قالب‌های بسیار جذاب و هنرمندانه بیان می‌کنند. 👤استاد ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ جامع ! از این کسان مباش! 🔴 وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ: لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ، وَ [يَرْجُو] يُرَجِّي التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ؛ يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ، وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِينَ.... 🔴 در پاسخ مردى كه از او خواسته بود اندرزش دهد، چنين فرمود: همانند آن كس مباش كه بى آنكه كارى كرده باشد به آخرت اميد مى بندد و به آرزوى دراز خود توبه را به تأخير مى افكند. گفتارش به گفتار زاهدان ماند و كردارش به كردار دنياپرستان. هر چه از دنيا بهره اش دهند، سير نگردد و اگر بى بهره اش دارند، قناعت نكند.... 👌سید رضی:(مى گويم: اگر در نهج البلاغه جز اين حكمت وجود نداشت، همين يك حكمت براى اندرز دادن كافى بود اين سخن، حكمتى رسا، و عامل بينايى انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است). 👈متن کامل در ادامه.... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ جامع ! از این کسان مباش! ✳️متن کامل حکمت ۱۵۰ نهج البلاغه 📋 (مردى از امام در خواست اندرز كرد) و درود خدا بر او، فرمود: از كسانى مباش كه: بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى اندازد، در دنيا چونان زاهدان، سخن مى گويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است، اگر نعمت ها به او برسد سير نمى شود، و در محروميّت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است. ديگران را پرهيز مى دهد اما خود پروا ندارد به فرمانبردارى امر مى كند اما خود فرمان نمى برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد، اگر بيمار شود پشيمان مى شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانى هاست در سلامت مغرور و در گرفتارى نا اميد است اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مى خواند. اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند، نفس به نيروى گمان ناروا، بر او چيرگى دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمى گردد. براى ديگران كه گناهى كمتر از او دارند نگران، و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است. اگر بى نياز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهيدست گردد، مأيوس و سست شود. چون كار كند در آن كوتاهى ورزد، و چون چيزى خواهد زياده روى نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را بر گزيده، توبه را به تأخير انداز، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزيند، عبرت آموزى را طرح مى كند امّا خود عبرت نمى گيرد در پند دادن مبالغه مى كند امّا خود پند پذير نمى باشد. سخن بسيار مى گويد، امّا كردار خوب او اندك است براى دنياى زودگذر تلاش و رقابت دارد امّا براى آخرت جاويدان آسان مى گذرد سود را زيان، و زيان را سود مى پندار از مرگ هراسناك است امّا فرصت را از دست مى دهد گناه ديگرى را بزرگ مى شمارد، امّا گناهان بزرگ خود را كوچك مى پندارد، طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ مى داند مردم را سرزنش مى كند، امّا خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه بر خورد مى كند خوشگذرانى با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم مى كند امّا هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را هدايت امّا خود را گمراه مى كند، ديگران از او اطاعت مى كنند، و او مخالفت مى ورزد، حق خود را به تمام مى گيرد امّا حق ديگران را به كمال نمى دهد، از غير خدا مى ترسد، امّا از پروردگار خود نمى ترسد. سید رضی:(مى گويم: اگر در نهج البلاغه جز اين حكمت وجود نداشت، همين يك حكمت براى اندرز دادن كافى بود اين سخن، حكمتى رسا، و عامل بينايى انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است). 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره خَتَمَ اللّهُ عَلَي قُلُوبِهمْ وَعَلَي سَمْعِهِمْ وَعَلَي أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ (7) خداوند بر دلها و برگوش آنان مهر زده است و در برابر چشمانشان پرده اى است و براى آنان عذابى بزرگ است. 👌 انسان، متغيّر و تأثيرپذير است. لذا مؤمنان اينچنين دعا مى كنند: «ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا» خدايا! دلهاى ما را بعد از آنكه هدايت نمودى، منحرف مساز. امام صادق عليه السلام فرمودند: اين جمله (آيه) را زياد بگوييد و خود را از انحراف ايمن و درامان ندانيد 👤استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
👆این نرم افزار را نصب کنید و از روی آن در این دوره ی تفسیر خوانی با ما همراه باشید
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز 👉🏻 1da.ir/XKHl 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم امید در شب زلفت به روز عمر نبستم طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم به شوق چشمه نوشت چه قطره‌ها که فشاندم ز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خریدم ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم به خاک پای تو سوگند و نور دیده که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ نام‏ها، كُنيه‏ها و القاب شريف محمّد صلى الله عليه و آله‏ قسمت 10 🔴 نبى توبه، نبى رحمت‏ «نبى توبه» بود و خود در تذكار مراتب خويش از اين منزلت ياد مى‏فرمود. از غايت اعتدال كه دين او راست، و از نهايت لطف وافضال كه پروردگارِ معين او راست، به يمن احسان الهى وبه طفيل رحمتش با آن پيك پاكيزه خصال مسعود و مخصوص به عنايات نامتناهى، در آيين مقدّس اسلام اين مهلت موجود است و اين فرصت مقدور كه اگر مسلمانى از راه صلاح فرو افتاد وبه لغزش گرفتار ماند، چون به خود آيد و اوقات گناه آلود گذشته را با توبه و انابه از آنچه رفته تدارك نمايد خداى را توّاب و رحيم يابد وغفّار و كريم؛ و اين همه به ميمنت مرحمت نبوى فراهم است كه رحمت خاصّش حاصل بود و كرامت مخصوصش عايد، چه وى «نبىّ رحمت» بود و از جانب پروردگار مسندنشين سرير عزّت و ويژه تاج كرامت بلكه از غايت‏ رحمت حقّ خود رحمتى بود كامل و عنايتى شامل مرجميع جهانيان را و جمله عالميان را. خدايش به صراحت تمام او را «رحمة للعالمين» خوانده و بر مقدم لياقتش كه از گنجينه موهبت فراهم آمده هزاران درّ خوشاب و لآلى شاهوار از تكريم و آفرين افشانده واز مقام رفيعْ فرمانِ منيع صادر گشته كه: وَما أرْسَلْناكَ إلّارَحْمَةً لِلْعالَمينَ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. او همه را آمد با رحمت بسيار از لوازم سعادت و نعمت بى‏شمار از مواهب عنايت، امّا از كوردلان كج فهم و بى‏حاصلان كم حظ بسى بودند و بسيار باشند كه به سوء اختيار خويش از او نصيبى نبرده‏اند و بهره‏اى نيافته‏اند. در حالى كه به تأكيد عقل فرض عين است جان همگان را و به ويژه رنج آلودگان درد هوا و زمين گيران بستر هوس راكه از طبيب جان‏ها و توان بخش ايمان‏ها مدد جويند و به امداد حضرتش از قيد وساوس شيطانى و هواجس نفسانى رها شوند و طريق نجات پويند. چون تو بيمارى از هوا و هوس رحمة العالمين طبيب تو بس‏ هر كه را از كمال مايه بود خرد مصطفاش دايه بود گر ندانيد اى هوا كوشان بشنويد اين سخن ز خاموشان‏ تا بگويند بر زبان خرد هر كه دل داد دين او بخرد (سنايى غزنوى) 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 135 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ نام‏ها، كُنيه‏ها و القاب شريف محمّد صلى الله عليه و آله‏ قسمت 11 🔴 لقب عبداللّه‏ «در قرآن آمده است كه او «عبداللَّه» بود، چه تا مرتبه عبوديّت تحصيل نشود معرفت به مقام اقدس ربوبيّت حاصل نگردد، اين به آن بسته است و آن بدين پيوسته. بايد خودى‏ها پايان گيرد و خودبينى‏ها رنگ بى رنگى محو پذيرد، افق وجود از هر چه به گونه موجود مى‏نمايد پاك و مصفّى گردد تا آفتاب درخشان وجود حقيقى روى نمايد و چهره تابان شمس هستى طالع آيد. «حق» بود و «صدق» و «برهان» بود و «ذكر» كه به حقّانيّت حقّ و موهبت مطلق گزين گشته و از جانب حضرت اقدس پروردگار براى هدايت اهل عالم در هر جاى به هر روزگار آمده بود، تا جملگى را تذكّر دهد كه دنيا گذران است و آخرت جاودان؛ لذا خردمندان را وظيفه جان آگاه، آن كه از اين سراى ناپايدار بهره‏اى حاصل آورند كه در آشيانه جاودانه‏شان به كار آيد و در آن عالم بى منتهى نهايت راحت را موجب گردد. «فضل خدا» بود و «مُرْسَل مِن عِنِداللَّه»، «ولىّ حقّ» بود و «نبىّ كردگار» به مقتضاى عطاى سبق، حمد خدا را «مسبّح» بود و قدر حق تعالى را «مصلّى». به آفريدگار و شريعت او «مؤمن» بود و به انبياى سلف و آثار راستين ايشان «مصدَّق»، نعمت پروردگار را حق گزار بود و «محدّث» و احكام اسلام و اركان ايمان را «صادع» «1» و «مبلّغ». «منصور» و «مؤيَّد» بود و به حسن برتر و هدايت والا از جانب حضرت اقدس مولا «مسدَّد». «نعمت خداوند كريم» بود و نسبت به مؤمنان «رئوف» و «رحيم»، «صبح‏ سعادت» بود و «فجر صادق»، «شمس عنايت» بود و «آفتاب طالع»، هدايت را «سراج منير» بود و دين و ملّت را «مصباح فروزان» بى نظير. برگزيده حق بود و «مجتبى»، رهنماى خلق بود و «مقتدى»، بر كشيده پروردگار بود و «مرتضى»، صفا يافته از درگاه كردگار بود و «مصطفى». «عالم» بود به علم لدنّى و «حاكم» به حكم ربّانى، نعمت الهى را «شاكر» بود و در آنچه پيش مى‏آمد «صابر» و خدا را از دل و جان پيوسته و در همه حال «ذاكر»، به رضاى خدا «راضى» بود و در ميان آفريدگان حقّ به عدل مطلقْ «قاضى»، به اذن اللَّه «داعى» بود و خلق را بدان جناب يكتاى بى همتا «هادى»، آيات بيّنات قرآن را به فرمان خداوند مستعان «قارى» بود. احكام دين مبين و اركان اخلاق متين را از كلمات مبارك فرقان بر عالميان «تالى»، شبانگاه به عبادت خداى تعالى «متهجّد» بود و به شبان و روزان بر آن مولاى اعلى «متوكّل». «منادى توحيد» بود و سعادت، «آمر» اهل و خاندان و امّت و آدميان، بدانچه مايه صلاح و فلاح است و سرمايه اعتلا و عظمت. «مستقيم» بود و در راه راست شرع قويم و «معصوم» بود به احسان خداوند كريم. «قانع» و «قانت» و «خاشع» بود و «صادق» و «خاضع» و «عابد» و «ساجد» و «شاهد» و «مجاهد». تا در اين سرا بود دمى از جهاد در راه خدا نياسود و پيوسته همى «رائد» «1» آدميان بود و «شاهد» بر عالميان، بر هدايت اهل ايمان و ارشادِ هدايت پذيران «حريص» بود و بر آن جمله «شهيد». «بشير مبين» بود و «نذير امين»، جهانيان را به رحمت بى نهايت پروردگار بشارت مى‏داد و از تجاوز از حقّ و انحراف از حدود باز مى‏داشت. به احسان الهى‏ مى‏بخشود و به سخط آن حضرت در صورت آلايش به ناپرهيزكارى و تباهى انذار مى‏نمود كه «مبشّر» بود و «منذر». معتدلى كامل بود و پيشوايى عادل، طالب حقّ بود و هادى به جانب آن حقيقت مطلق و چنين بود كه خدايش «طه» خواند. سيّد اوّلين و آخرين بود و سالار انبيا و مرسلين و همين بود كه خداى جهان با آن برگزيده دل‏ها و جان جهان به عنوان «يس» سخن راند و او را بدين اسم مسعود و لقب مبارك خواند.» فيضى، بزرگترين شاعر سده دهم در سرزمين هند چه نيكو سروده. اى روى تو آفتاب خاور وز نور رُخَت جهان منوّر از چشم تو فتنه‏هاست ظاهر در لعل تو لطف‏هاست مضمر در آتش و آبم از تو، زان رو دارم لب خشك و ديده تر بزداى ز شام هجر ظلمت اى زُهره جبين ماه پيكر بگذار كه دامنت بگيرم سر در قدمت نهم بميرم‏ (فيضى هندى) ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 135 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2