eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ بى تابى كشنده است: قسمت 2 📜 بارها در کلام امام(علیه السلام) موضوع صبر و جزع و آثار نیکوى صبر و آثار شوم جزع مطرح شد و ما نیز بحث هایى داشته ایم. در اینجا لازم مى دانیم به سبب اهمیت موضوع باز اشاره اى به این مطلب داشته باشیم. همان گونه که اشاره شد، حیات دنیا آمیخته با انواع مشکلات است. در مسیر اطاعت الهى مشکلات کم نیست و در طریق پرهیز از گناه و تقوا مشکلات، زیاد است. مصائب ناخواسته دامان همه را در دنیا مى گیرد و اگر توجه به این حقیقت داشته باشیم که در گذشته چنین بوده و در آینده نیز چنین خواهد بود از وجود این مشکلات ناراحت نمى شویم، پیمانه صبر ما لبریز نمى گردد: شکیبایى خود را از دست نمى دهیم و ناراحتى هاى روانى ناشى از جزع و بى تابى به سراغ ما نمى آید، زیرا مى دانیم همه در این گونه امور به شکلى دست به گریبانند. این صبر و شکیبایى افزون بر این که پاداش الهى فوق العاده اى دارد; از جمله در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «مَنِ ابْتَلى مِنْ شیعَتِنا فَصَبَرَ عَلَیْهِ کانَ لَهُ أجْرُ ألْفِ شَهید; کسى که از شیعیان ما مبتلا به مصیبتى شود و شکیبایى کند پاداش هزار شهید را دارد». در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «ما مِنْ مُؤْمِن إلاّ وَهُوَ مُبْتلىً بِبَلاء مُنْتَظِر بِهِ ما هُوَ أشَدُّ مِنْهُ فَإنْ صَبَرَ عَلَى الْبَلِیَّةِ الَّتی هُوَ فیها عافاهُ اللهُ مِنَ الْبَلاءِ الَّذی یَنْتَظِرُ بِهِ وَإِنْ لَمْ یَصْبِرْ وَجَزِعَ نَزَلَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ الْمُنْتَظَرِ أبَداً حَتّى یَحْسُنَ صَبْرُهُ وَعَزاءُهُ; هیچ فرد باایمانى نیست مگر این که به بلایى مبتلا مى شود و آنچه را انتظار آن مى کشد (اى بسا) از آن هم شدیدتر است. هرگاه بر بلایى که در آن است شکیبایى کند، خدا او را از بلایى که انتظارش مى کشد برکنار مى دارد و اگر بى تابى نماید بلاها یکى پس از دیگرى بر سر او مى آید تا صبر و شکیبایى پیشه کند» . در حدیثى از امام هادى(علیه السلام) مى خوانیم: «الْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَلِلْجازِعِ اثْنانِ; مصیبت براى انسان صابر یکى است و براى انسان ناشکیبا دوتاست». مضاعف شدن مصیبت افراد ناشکیبا از اینجاست که ضربه هایى بر جسم و روح آنها وارد مى کند و آنها را در هم مى کوبد. کوتاه سخن این که همان گونه که در گذشته نیز اشاره شد جزع و بى تابى افزون بر نوعى ناسپاسى در پیشگاه خدا، آثار بسیار مخرّبى روى اعصاب انسان دارد و او را گاه تا سر حد جنون پیش مى برد. براى درمان جزع لازم است انسان توجه به مصائب اولیاء الله در گذشته و مصائب دوستان و خویشان و بستگان کند که هر یک به نوعى گرفتارند. به علاوه در آثار مثبت صبر و شکیبایى و آثار منفى جزع و بى تابى بیندیشد. نیز به امورى بپردازد که فکر او را به خود مشغول مى سازد و از مصیبت منصرف مى کند تا در سایه آن تدریجاً مصیبت را فراموش کند. اضافه بر این، همان گونه که در روایتى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) اشاره شده، بسیارى از مشکلات پایانى دارد و به تعبیر ما از این ستون تا آن ستون فرج است. نباید انسان خیال کند که همیشه مشکل به یک حال باقى مى ماند «إنَّ لِلْمِحَنِ غایاتٌ لابُدَّ أنْ تَنْتَهِىَ إلَیْها; مشکلات غم انگیز پایانى دارد». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَإِذْ قُلْتُمْ يَمُوسَى‏ لَنْ نَّصْبِرَ عَلَى‏ طَعَامٍ وَحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجُ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِى هُوَ أَدْنَى‏ بِالَّذِى هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَ بَآءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بََايَتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَ لِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ‏ و (نیز بخاطر آورید) زمانى كه گفتید: اى موسى، ما هرگز یك نوع غذا را تحمّل نمى‌كنیم، پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه (به طور طبیعى از) زمین مى‌رویاند، از سبزى و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى ما (نیز) برویاند. موسى گفت: آیا (غذاى) پست‌تر را بجاى نعمت بهتر مى‌خواهید؟ (اكنون كه چنین است بكوشید از این بیابان خارج شده و) وارد شهر شوید، كه هر چه خواستید براى شما فراهم است. پس (مُهر) ذلّت و درماندگى، بر آنها زده شد و (مجدّداً) گرفتار غضب پروردگار شدند. این بدان جهت بود كه آنها به آیات الهى كفر مى‌ورزیدند و پیامبران را به ناحقّ مى‌كشتند، و این به سبب آن بود كه آنان گنهكار و سركش و متجاوز بودند. 🔴 شكم‌ پرستى، عامل هبوط وسقوط و رفاه‌ طلبى، زمینه‌ى ذلّت و خوارى انسانهاست «لن‌نصبرعلى‌طعام‌واحد...اهبطوا» 👤استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز 👉🏻 1da.ir/rqjEC 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
👆مرحوم آیت الله در مسجد مقدس ✳️ چو گل هر دم به بویت جامه در تن کنم چاک از گریبان تا به دامن تنت را دید گل گویی که در باغ چو مستان جامه را بدرید بر تن من از دست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو آسان بردی از من به قول دشمنان برگشتی از دوست نگردد هیچ کس با دوست دشمن تنت در جامه چون در جام باده دلت در سینه چون در سیم آهن ببار ای شمع اشک از چشم خونین که شد سوز دلت بر خلق روشن مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز برآید همچو دود از راه روزن دلم را مشکن و در پا مینداز که دارد در سر زلف تو مسکن چو دل در زلف تو بسته ‌ست بدین سان کار او در پا میفکن 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
👆مرحوم آیت الله #بهجت در مسجد مقدس #جمکران ✳️ چو گل هر دم به بویت جامه در تن کنم چاک از گریبان تا به
من ازدست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو آسان بردی از من معنی بیت: مشکل است که من توانسته باشم ازدست غم واندوه توجان سالم ببرم درحالی که توخیلی راحت دل من را ربودی ومراشیدا وشیفته ی خودساختی. دل ازمن برد وردی ازمن نهان کرد خداراباکه این بازی تدان کرد ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ قسمت 7 🔴 ابر در قرآن‏ وَيُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ و ابرهاى سنگين‏بار را پديد مى‏آورد. أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ يا [اعمالشان‏] مانند تاريكى‏هايى است در دريايى بسيار عميق كه همواره موجى آن را مى‏پوشاند، و بالاى آن موجى ديگر است، و بر فراز آن ابرى است، تاريكى‏هايى است برخى بالاى برخى ديگر. بايد توجه داشت كه سحاب چنانكه در «لسان العرب» آمده به معناى ابرى است باران زا، و با توجه به اين كه ابرهاى باران زا غالباً ابرهاى متراكمند معمولًا تيره و تارتر مى‏باشند. وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى‏ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ و اوست كه بادها را پيشاپيشِ [بارانِ‏] رحمتش به عنوان مژده دهنده مى‏فرستد تا هنگامى كه ابرهاى سنگين بار را بردارند، آن را به سوى سرزمينى مرده مى‏رانيم، پس به وسيله آن باران نازل مى‏كنيم و به وسيله باران از هر نوع ميوه [از زمين‏] بيرون مى‏آوريم. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 169 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ قسمت 8 🔴 در قرآن‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرْدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ آيا ندانسته‏اى كه خدا ابرى را [به آرامى‏] مى‏راند، آن گاه ميان [اجزاى‏] آن پيوند برقرار مى‏كند، سپس آن را انبوه و متراكم مى‏سازد، پس مى‏بينى كه باران از لابه‏لاى آن بيرون مى‏آيد، و از آسمان از كوه‏هايى كه در آن ابر يخ‏زده است، تگرگى فرو مى‏ريزد، پس آسيب آن را به هر كه بخواهد مى‏رساند، و از هر كه بخواهد برطرف مى‏كند، نزديك است درخشندگى برقش ديده‏ها را كور كند. «ابرهايى كه در حقيقت از ذرّات آب تشكيل شده است به هنگامى كه حامل نيروى برق مى‏شود، آن چنان آتشى از درونش مى‏جهد كه برقش چشم‏ها را خيره و رعدش گوش‏ها را از صداى خود پر مى‏كند و گاه همه جا را مى‏لرزاند. اين نيروى عظيم در لابه‏لاى اين بخار لطيف راستى شگفت‏انگيز است. توده‏هاى ابر در وسط آسمان به راستى شبيه كوهها هستند. گر چه از طرف پائين به آنها مى‏نگريم صافند، اما كسانى كه با هواپيما بر فراز ابرها حركت كرده‏اند غالباً با چشم خود اين منظره را ديده‏اند كه ابرها از آن سو به كوهها و درّه‏ها و پستى‏ها و بلندى‏هايى مى‏مانند كه در روى زمين است و به تعبير ديگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نيست و همانند سطح زمين داراى ناهموارى‏هاى فراوان است، از اين نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است. بر اين سخن مى‏توان اين نكته دقيق را افزود كه به عقيده دانشمندان تكوّن تگرگ در آسمان به اين طريق است كه دانه‏هاى باران از ابر جدا مى‏شود و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مى‏كند و يخ مى‏زند، سپس طوفان‏هاى كوبنده‏اى كه در آن منطقه حكمفرماست گاهى اين دانه‏ها را مجدّداً به بالا پرتاب مى‏كند و بار ديگر اين دانه‏ها به داخل ابرها فرو مى‏رود و لايه ديگرى از آب به روى آن مى‏نشيند كه به هنگام جدا شدن از ابر مجدّداً يخ مى‏بندد، و گاهى اين موضوع چندين بار تكرار مى‏شود و هر زمان لايه تازه‏اى روى آن مى‏نشيند تا تگرگ به اندازه‏اى درشت شود كه ديگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب كند، اينجاست كه راه زمين را به پيش مى‏گيرد و فرود مى‏آيد، و يا اين كه طوفان فرو مى‏نشيند و بدون مانع به طرف زمين حركت مى‏كند. با توجه به اين مطلب، نكته علمى‏اى كه در كلمه «جبال» در اين‏جا نهفته است روشن‏تر مى‏شود؛ زيرا به وجود آمدن تگرگ‏هاى درشت و سنگين در صورتى امكان‏پذير است كه توده‏هاى ابر متراكم گردند، تا هنگامى كه طوفان دانه يخ زده تگرگ را به ميان آن پرتاب مى‏كند مقدار بيشترى آب به خود جذب نمايد، و اين تنها در آن‏جا است كه توده‏هاى ابر بسان كوههاى مرتفع در جهت بالا قرار گيرد و منبع قابل ملاحظه‏اى براى تكوّن تگرگ شود. در اين جا تحليل ديگرى از بعضى از نويسندگان مى‏خوانيم كه خلاصه آن چنين است: در آيات مورد بحث، ابرهاى بلند صريحاً به كوههايى از يخ اشاره مى‏كند و يا به تعبير ديگر كوههايى كه در آن نوعى از يخ وجود دارد و اين بسيار جالب است؛ زيرا بعد از اختراع هواپيما و امكان پروازهاى بلند كه ديد دانش بشر را وسعت بخشيد، دانشمندان به ابرهايى متشكّل و مستور از سوزن‏هاى يخ رسيدند كه درست عنوان كوههايى از يخ بر آنها صادق است. و باز هم عجيب است كه يكى از دانشمندان‏ شوروى در تشريح ابرهاى رگبارى طوفانى چندين بار از آنها به عنوان كوههاى ابر، يا كوههايى از برف ياد كرده است. و به اين ترتيب روشن مى‏شود كه به راستى در آسمان كوههايى از يخ وجود دارد.» «1» 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 169 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ قسمت 9 🔴 رعد و برق در قرآن‏ هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَيُنشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ* وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ اوست كه برق [جهنده را از ميان قطعه‏هاى ابر] كه مايه ترس و اميد است، به شما نشان مى‏دهد، و ابرهاى سنگين‏بار را پديد مى‏آورد.* و رعد، همراه با ستايش خدا تسبيح مى‏گويد و فرشتگان نيز از بيمش [تسبيح مى‏گويند]، و صاعقه‏ها را مى‏فرستد و به وسيله آن به هر كس بخواهد آسيب مى‏رساند، در حالى كه اينان [با مشاهده اين همه آثار قدرت كه صادر شده از خداى يكتاست، باز هم‏] درباره خدا مجادله و ستيز مى‏كنند در صورتى كه خدا [داراىِ قدرتى بى‏نهايت و] سخت كيفر است. از يك سو شعاع درخشانش چشم‏ها را خيره مى‏كند و صداى رعب‏انگيز رعد كه از آن بر مى‏خيزد گاهى شما را به وحشت مى‏اندازد، و ترس و اضطراب از خطرات آتش سوزى ناشى از آن مخصوصاً براى آنها كه در بيابان‏ها زندگى مى‏كنند و يا از آن عبور دارند آنان را آزار مى‏دهد. اما از آنجا كه غالباً همراه با رگبارهايى به وجود مى‏آيد و تشنه كامان بيابان را آب زلالى مى‏بخشد و درختان و زراعت را سيراب مى‏كند، آنها را به اميد و طمع مى‏كشاند، و در ميان اين بيم و اميد لحظات حسّاسى را مى‏گذرانند. مى‏دانيم از نظر علمى پيدايش برق به خاطر آن است كه دو قطعه ابر با الكتريسته‏هاى مختلف (مثبت و منفى) به هم نزديك مى‏شوند و درست همانند سر دو سيم برق كه به هنگام نزديكى، جرقّه مى‏زند آنها نيز جرقّه عظيمى ايجاد كرده و به اصطلاح تخليه الكتريكى مى‏شوند. اگر جرقّه‏هاى كوچكى كه از سر دو سيم در برابر چشم ما آشكار مى‏شود صداى خفيفى دارند، در عوض صداى جرقّه آسمانى برق به خاطر گسترش ابر و بالا بودن ميزان الكتريسته به قدرى شديد است كه رعد را به وجود مى‏آورد، و هر گاه قطعه ابرى كه داراى الكتريسته مثبت است به زمين كه هميشه الكتريسته منفى دارد نزديك شود، جرقّه‏اى در ميان زمين و ابر ايجاد مى‏شود كه آن را «صاعقه» مى‏گويند. و خطرناك بودنش به همين دليل است كه يك سر آن زمين و نقطه‏هاى مرتفعى است كه به اصطلاح نوك اين سيم را تشكيل مى‏دهد، حتّى يك انسان در يك بيابان ممكن است عملًا تبديل به نوك اين سيم منفى شود و درست جرقّه وحشتناكى بر سر او فرود آيد و در يك لحظه كوتاه تبديل به خاكستر شود. و نيز به همين دليل است كه به هنگام رعد و برق در بيابان‏ها بايد فوراً به كنار درخت يا ديوار يا كوه يا هر نقطه مرتفعى پناه برد و يا در گودالى دراز كشيد. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 169 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ قسمت 10 🔴 فوايد رعد و برق‏ به هر حال برق كه از نظر بعضى شايد شوخى طبيعت محسوب مى‏شود با اكتشافات علمى روز ثابت شده كه فوايد و بركات فراوانى دارد كه ذيلًا به سه قسمت آن اشاره مى‏شود: 1- آبيارى: برق‏ها معمولًا حرارت فوق العاده زياد، گاه در حدود پانزده هزار درجه سانتى گراد توليد مى‏كنند، و اين حرارت كافى است كه مقدار زيادى از هواى اطراف را بسوزاند و در نتيجه، فشار هوا كم شود، و مى‏دانيم در فشار كم، ابرها مى‏بارند، و به همين دليل غالباً متعاقب جهش برق رگبارهايى شروع مى‏شود و دانه‏هاى درشت باران فرو مى‏ريزند. از اين‏رو برق در واقع يكى از وظايفش آبيارى است. 2- سمپاشى: به هنگامى كه برق آن حرارتش آشكار مى‏شود قطرات باران با مقدارى اكسيژن اضافى تركيب مى‏شوند و آب سنگين يعنى آب اكسيژنه ايجاد مى‏كنند. و مى‏دانيم آب اكسيژنه يكى از آثارش كشتن ميكرب‏هاست، و به همين جهت در مصارف طبّى براى شستشوى زخم‏ها به كار مى‏رود. اين قطرات آب اكسيژنه هنگامى كه بر زمين‏ها مى‏بارد، تخم آفات و بيمارى‏هاى گياهى را از ميان مى‏برد و سمپاشى خوبى از آنها مى‏كند، و به همين جهت گفته‏اند: هر سال كه رعد و برق كم باشد آفات گياهى بيشتر است. 3- تغذيه و كود رسانى: قطرات باران كه بر اثر برق و حرارت شديد و تركيب، يك حالت اسيد كربنى پيدا مى‏كند، به هنگام پاشيده شدن بر زمين‏ها و تركيب با آنها يك نوع كود مؤثّر گياهى مى‏سازد و گياهان از اين طريق تغذيه مى‏شوند. بعضى از دانشمندان گفته‏اند: مقدار كودى كه در طىّ سال از مجموع برق‏هاى آسمان در كره زمين به وجود مى‏آيد دهها ميليون تن است كه رقم فوق العاده بالايى مى‏باشد. بنابراين مى‏بينيم همين پديده ظاهراً پيش پا افتاده و بى‏خاصيّت طبيعت چقدر پربار و پربركت است، هم آبيارى مى‏كند، هم سمپاشى مى‏نمايد و هم تغذيه. و اين نمونه كوچكى از اسرار شگرف و پردامنه عالم هستى است كه رهنمون روشنى بر مسأله خداشناسى است. ممكن است جمله‏ وَيُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ و ابرهاى سنگين‏بار را پديد مى‏آورد. كه در آخر آيه فوق آمده، ارتباط با همين خاصيّت برق داشته باشد كه ابرها را سنگين بار از دانه‏هاى پرپشت باران مى‏سازد. آيه بعد به صداى رعد مى‏پردازد كه از برق هرگز جدا نيست و مى‏فرمايد: «رعد، تسبيح و حمد خدا مى‏گويد». آرى، اين صداى پرطنين جهان طبيعت كه ضرب المثل، در عظمت صوت است از آنجا كه توأم با پديده برق مى‏باشد و هر دو در خدمت يك هدف هستند و خدمات پرارزش و حساب شده‏اى دارند، عملًا تسبيح خدا مى‏گويد. و به تعبير ديگر رعد زبان گوياى برق است، كه حكايت از نظام آفرينش و عظمت خالق مى‏كند. ذرّات اين عالم هستى كه همه اسرارآميزند و نظام بسيار دقيق و حساب شده‏اى دارند، همگى از پاكى حق و منزّه بودن او از هر گونه عيب و نقص سخن مى‏گويند و همگى از قدرت و علم و حكمت او خبر مى‏دهند. اين احتمال را نيز جمعى از فلاسفه داده‏اند كه تمام ذرّات اين جهان براى خود نوعى از عقل و شعور دارند و از روى همين عقل و شعور، تسبيح و تقديس خدا مى‏كنند، نه تنها با زبان حال و حكايت كردن وجودشان از وجود خدا، بلكه با زبان قال نيز او را مى‏ستايند. همگى فرشتگان نيز از ترس و خشيت خدا به تسبيح او مشغولند. در دنباله آيه مى‏فرمايد: «خداوند صاعقه‏ها را مى‏فرستد و به هر كس كه بخواهد به وسيله آن آسيب مى‏رساند». ولى با مشاهده آيات عظمت پروردگار در عالم آفرينش، در پهنه زمين و آسمان، در گياهان و درختان و رعد و برق و مانند آنها و با كوچكى و حقارت قدرت انسان در برابر حوادث، حتى در برابر يك جرقه آسمانى باز هم گروهى از بى‏خبران درباره خدا به مجادله و ستيز برمى‏خيزند، در حالى كه خداوند قدرتى بى‏انتها و مجازاتى دردناك و كيفرى سخت دارد، وَهُوَ شَدِيدُ الِمحَالِ» «1». «2» 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 169 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
(فاطر 9) - «وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى‏ بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذلِكَ النُّشُورُ»؛ خداست كه بادها را فرستاد تا ابرى را برانگيزند، پس ما آن را به سوى سرزمين مرده رانديم و زمين را پس از مردگى‏اش به وسيله آن زنده كرديم؛ زنده شدن مردگان هم اين‏گونه است. (جاثيه 5) - «وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِن رِزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»؛ و در رفت و آمد شب و روز و آنچه را از رزق و روزى [چون باران و برف‏] از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگى‏اش زنده كرده است، و در گرداندن بادها [از سويى به سويى‏] براى مردمى كه تعقّل مى‏كنند، نشانه‏هايى است. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 169 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ قسمت 11 🔴 باد قرآن مجيد در زمينه باد در آيات زیر، مسائل بسيار مهمى را عنوان مى‏كند و به خصوص از باد به عنوان بشارت دهنده رحمت الهى ياد مى‏كند. قرآن مجيد، باد را مَركب ابر، عامل بارور كننده گياهان، و گاهى جريمه جرم مجرمان و عذاب الهى مى‏داند، و از آن به عنوان حركت دهنده كشتى‏ها در سطح‏ درياها ياد مى‏كند، و از انسان مى‏خواهد كه در برابر اين عظمت عظيم الهى به اداى شكر حضرت ربّ العزّه برخيزد، كه منافع باد خيلى بيش از اين است. (سوره اعراف 57) - «وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى‏ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الَّثمَرَاتِ كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى‏ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»؛ و اوست كه بادها را پيشاپيشِ [بارانِ‏] رحمتش به عنوان مژده دهنده مى‏فرستد تا هنگامى كه ابرهاى سنگين بار را بردارند، آن را به سوى سرزمينى مرده مى‏رانيم، پس به وسيله آن باران نازل مى‏كنيم و به وسيله باران از هر نوع ميوه [از زمين‏] بيرون مى‏آوريم [و] مردگان را نيز [در روز قيامت‏] اين گونه [از لابلاى گورها] بيرون مى‏آوريم، [باد، ابر، باران، زمين، روييدن گياهان و انواع ميوه‏ها را مثل زديم‏] تا متذكّر و يادآور [اراده و قدرت بى‏نهايت خدا] شويد. (حجر 22) - «وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ»؛ و بادها را باردار كننده فرستاديم، و از آسمان آبى نازل كرديم و شما را با آن سيراب ساختيم و شما ذخيره كننده آن نيستيد. (حجر 22) - «وَاضْرِبْ لَهُم مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مُقْتَدِراً»؛ و زندگى دنيا را براى آنان وصف كن كه [در سرعت زوال و ناپايدارى‏] مانند آبى است كه آن را از آسمان نازل كنيم، پس گياه زمين به وسيله آن [به طور انبوه و در هم پيچيده‏] برويد، [و طراوت و سرسبزى شگفت‏انگيزى پديد آورد] آن گاه [در مدتى كوتاه‏] خشك و ريز ريز شود كه بادها آن را به هر سو پراكنده كنند؛ و خدا بر هر كارى تواناست. (فرقان 48) - «وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً طَهُوراً»؛ و اوست كه بادها را پيشاپيش [باران‏] رحمتش به عنوان مژده دهنده باران فرستاد، و از آسمان آبى پاك و پاك كننده نازل كرديم. (نمل 63) - «أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرَاً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»؛ [آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه شما را در تاريكى‏هاى خشكى و دريا [به وسيله ستارگان و ديگر نشانه‏ها] راهنمايى مى‏كند؟! و كيست كه پيشاپيش [باران‏] رحمتش بادها را مژده‏رسان مى‏فرستد؟ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟!] خدا برتر است از آنچه براى او شريك قرار مى‏دهند. (روم 46 تا 48) - «وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ* وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى‏ قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ* اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَيَبْسُطُهُ فِي السَّماءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»؛ و از نشانه‏هاى [قدرت و ربوبيت‏] او اين است كه بادها را مژده دهنده مى‏فرستد، و تا بخشى از [باران‏] رحمتش را به شما بچشاند، و تا كشتى‏ها [به وسيله بادها] به فرمان او حركت كنند، و نيز براى اين كه از رزق و روزى او بجوييد، و باشد كه شما سپاس گزارى كنيد.* و به راستى پيش از تو پيامبرانى را به سوى قومشان فرستاديم كه براى آنان دلايل روشن آوردند، سپس ما از آنان كه مرتكب گناه شدند، انتقام گرفتيم [و مؤمنان را يارى داديم‏]؛ و يارى مؤمنان حقّى بر عهده ماست.* خداست كه بادها را مى‏فرستد تا ابرى را برمى‏انگيزد، پس آن را در آسمان آن گونه كه بخواهد مى‏گستراند و به صورت بخش بخش و پاره‏هاى مختلف در مى‏آورد، پس باران را مى‏بينى كه از لابه‏لاى آن بيرون مى‏آيد و چون آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد مى‏رساند، آن گاه شادمان و خوشحال مى‏شوند.
‏ قسمت 12 🔴 تفسيرى بر آيه شريفه‏ وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ و از نشانه‏هاى [قدرت و ربوبيت‏] او اين است كه بادها را مژده دهنده مى‏فرستد، و تا بخشى از [باران‏] رحمتش را به شما بچشاند، و تا كشتى‏ها [به وسيله بادها] به فرمان او حركت كنند، و نيز براى اين كه از رزق و روزى او بجوييد، و باشد كه شما سپاس گزارى كنيد. بادها در پيشاپيش باران حركت مى‏كنند، قطعات پراكنده ابر را با خود برداشته به هم مى‏پيوندند و به سوى سرزمين‏هاى خشك و تشنه مى‏برند، صفحه آسمان را مى‏پوشانند و با دگرگون ساختن درجه حرارت جوّ، ابرها را آماده ريزش باران مى‏كنند. البته جمله مُبَشِّراتٍ محدود به همين حقيقت نيست، چرا كه بادها بشارت‏هاى فراوان ديگرى نيز با خود دارند. بادها گرما و سرماى هوا را تعديل مى‏كنند. بادها عفونت‏ها را در فضاى بزرگ مستهلك كرده و هوا را تصفيه مى‏كنند. بادها از فشار حرارت خورشيد روى برگ‏ها و گياهان مى‏كاهند و جلو آفتاب سوختگى را مى‏گيرند. بادها اكسيژن توليد شده به وسيله برگ‏هاى درختان را براى انسان‏ها به ارمغان‏ مى‏آورند و گازكربن توليد شده به وسيله بازدم انسان را براى گياهان هديه مى‏برند. بادها بسيارى از گياهان را تلقيح مى‏كنند و نطفه‏هاى نر و ماده را در جهان نباتات به هم پيوند مى‏دهند. بادها وسيله‏اى براى حركت آسياب‏ها و عاملى براى تصفيه خرمن‏ها هستند. بادها بذرها را از نقاطى كه در آن بذر فراوان موجود است حركت مى‏دهند و همچون باغبانى دلسوز در سرتاسر بيابان مى‏گسترانند. و بادها كشتى‏هاى بادبانى را با مسافران و بار زياد به نقاط مختلف مى‏برند و حتّى امروز كه وسايل ماشينى جانشين نيروى باد شده باز هم وزش بادهاى مخالف يا موافق در پيشرفت يا كندى كار كشتى‏ها بسيار مؤثّر است. آرى، آنها بشارت دهندگانى هستند در جهات مختلف، لذا در دنباله آيه مى‏خوانيم: «خدا مى‏خواهد بدين سبب شما را از رحمت خود بچشاند، و كشتى‏ها به فرمانش حركت كنند، و شما از فضل و رحمت او بهره گيريد، شايد شكرگزارى كنيد». آرى، بادها هم وسيله توليد نعمت‏هاى فراوان در زمينه كشاورزى و دامدارى هستند، و هم وسيله حمل و نقل و سرانجام سبب رونق امر تجارت كه با جمله لِيُذيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ به اولى اشاره شد، و با جمله لِتَجْرِىَ الْفُلْكُ بِأمْرِهِ به دوّم، با جمله لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ به سوّمى. جالب اين كه همه اين بركات، مولود حركت است حركتى در ذرّات هوا در محيط مجاور زمين. اما هيچ نعمتى تا از انسان سلب نشود قدر آن معلوم نخواهد شد. اين بادها و نسيم‏ها تا متوقّف نشوند انسان نمى‏داند چه بلائى به سر او مى‏آيد. توقّف هوا زندگى را در بهترين باغ‏ها همچون زندگى در سياه چال‏هاى زندان مى‏كند، و اگر نسيمى در سلول‏هاى زندان‏هاى انفرادى بوزد آن را همچون فضاى باز مى‏كند. و اصولًا يكى از عوامل شكنجه در زندان‏ها همان توقّف هواى آنهاست. حتّى در سطح اقيانوس‏ها اگر بادها متوقّف شود و امواج خاموش گردد. زندگى جانداران درياها بر اثر كمبود اكسيژن هوا به مخاطره خواهد افتاد و دريا تبديل به مرداب و باتلاق متعفّن وحشتناكى خواهد شد. فخررازى مى‏گويد: جمله‏ وَلِيُذيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ . و تا بخشى از [باران‏] رحمتش را به شما بچشاند. با توجه به اين كه چشانيدن در مورد شئ قليل گفته مى‏شود، اشاره به اين است كه: تمام دنيا و نعمت دنيا رحمت اندكى بيش نيست و رحمت واسعه الهى مخصوص جهان ديگر است.» «1» مى‏گويند: «در كشور سوئد جايى است كه خاك يافت نمى‏شود، و يك پارچه سنگستان است. پس كشت و كار مردم آن سامان چگونه است؟ در سال‏هاى پيشين كه ارتباط تجارتى برقرار نبود، مردم آنجا از لحاظ نان و خوراك چه مى‏كردند؟ ولى حضرت او، آرى هم او، اين مشكل را با بهترين طرز حل كرده است. فصل كشت كه نزديك مى‏شود باد مى‏آيد و به همراه خود خاك را به طور سوغات به رسم ارمغان مى‏آورد، و فرشى از خاك به روى سنگ‏هاى كشور سوئد مى‏گستراند، و اين فرش را به ضخامتى قرار مى‏دهد كه بتوان بر آن كشاورزى كرد. در اين هنگام مردم آنجا تخم افشانى كرده، كشت مى‏كنند، و نيازى به شخم زدن هم ندارند. سپس هنگام درو محصول خود را برمى‏دارند. كار زراعتى آنها كه پايان يافت، جناب آقاى باد دوباره تشريف مى‏آورند و آورده خود را مى‏برند و سنگستان سوئد به حال نخست باز مى‏گردد. سال ديگر و سال ديگر نيز همين كار تكرار مى‏شود. از گذشته‏هاى بسيار دور، وضع زراعت در آنجا چنين بوده و تا آينده‏ها نيز چنين خواهد بود. نه تاريخِ آغاز آن را كسى به طور تحقيق مى‏داند و نه ساعت پايان آن را.
محال است كه اين كار از روى تصادف باشد؛ زيرا تصادف استمرار ندارد و هميشگى نخواهد بود. باد هم شعور ندارد كه كشور سوئد را از ميان كشورهاى جهان بشناسد يا فصل كشت را در ميان فصول بداند، يا از ساعت برداشت محصول آگاهى حاصل كند. اين نيست مگر آن كه باد، فرستنده‏اى دارد مهربان، دانا، توانا و روزى رسان. آيا در برابر اين مهر، انسان چگونه با او رفتار مى‏كند؟ نخست منكر او مى‏شود، سپس منكر لطف و مهر او و پيوسته از وى شكوه مى‏كند. آرى، اين انسان نمك به حرام است، نمك را مى‏خورد و نمكدان مى‏شكند. مانند ميهمانى است كه غذاى ميزبان را مى‏خورد و خانه‏اش را مى‏سوزاند! 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 169 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ قسمت 13 🔴 فوايد نعمت «آيا مى‏دانيد كه باد در زندگى جانداران و گياهان چقدر ارزش دارد؟ آيا مى‏دانيد چه نظم فوق العاده‏اى در وزش باد در جهان مى‏باشد؟ باران را باد درست مى‏كند، اگر بادى نبود بارانى نبود. دانشمندان طبيعى مى‏گويند: ابر، موجودى است الكتريكى؛ موجودات الكتريكى اگر از يك نوع باشند يكديگر را دفع مى‏كنند و اگر از دو نوع باشند همديگر را جذب مى‏كنند. از خاصيّت‏هاى باد آن است كه در ميان دو نوع موجود الكتريكى جمع مى‏كند. در نتيجه تجاذب حاصل مى‏شود و اتّحاد الكتريكى تحقّق پيدا مى‏كند و باران نتيجه آن اتّحاد مى‏باشد. پس تنها عامل مؤثّر در ازدواج دو موجود الكتريكى كه فرزندى از آن به نام باران پديد مى‏آيد، باد است. اگر بادهاى موسمى كه از سوى اقيانوس مى‏آيد و در مناطق گرمسير مى‏وزد، نمى‏بود زندگى از شدّت گرما در آن مناطق بسيار دشوار مى‏شد. باد شدّت گرما را مى‏شكند و آن مناطق را براى زندگى آسان و آماده مى‏سازد. يكى از اين مناطق، هندوستان است كه بر حسب منطقه گرمسير است، ولى باد آنجا را قابل زيست ساخته است. بادهاى دريايى و زمينى كه شبانه روز در كرانه‏هاى مناطق حارّه مى‏وزد زندگى را در بندرهاى آنجا ممكن گردانيده است. بادهاى گرمى از مناطق حارّه به سوى سردسيرها روانه مى‏شوند و از سردى آنجا مى‏كاهند، مانند گلف استريم براى انگلستان و گلف ورد براى ژاپن. شدّت گرماى زير خط استوا بر اهل دانش روشن است و نيز آنها مى‏دانند كه گرماى استوايى به حسب طبع بالا مى‏رود، در برابر از قطب شمال و جنوب هواهاى سردى به طور مايل به سوى مناطق استوايى روان است، لذا است كه قابل زيست مى‏باشد. باد، وضع باران مناطق را تغيير مى‏دهد. در اندونزى و مانند آن فصل باران، را تابستان قرار داده است. در لبنان فصل باران زمستان مى‏باشد. در بعضى مناطق كه شايد دارجيلينگ هند از آنها باشد فصل باران تمام سال است. مقدار باران در دارجيلينگ به يازده متر در سال مى‏رسد. اختلاف فصول باران در زمين، موجب اختلاف انواع نباتات مى‏شود، تا بشر بتواند از هر گونه نباتى بهره بردارد و استفاده كند. حيف كه فرزند آدم از آفريننده آگاهى ندارد. آيا باد اين خدمت‏هاى بزرگ را كه به طور مداوم انجام مى‏دهد خودش مى‏خواهد يا مأمور ديگرى است؟ خود باد شعور تشخيص خدمت‏گزارى را ندارد. پس از جانب ديگرى مأموريت دارد. وَهُوَ الَّذى يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَينَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ و اوست كه بادها را پيشاپيشِ [بارانِ‏] رحمتش به عنوان مژده دهنده مى‏فرستد. وَأرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ و بادها را باردار كننده فرستاديم. وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرَاً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ و كيست كه پيشاپيش [باران‏] رحمتش بادها را مژده‏رسان مى‏فرستد؟ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟!] خدا برتر است از آنچه براى او شريك قرار مى‏دهند. اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَيَبْسُطُهُ فِي السَّماءِ كَيْفَ يَشَاءُ خداست كه بادها را مى‏فرستد تا ابرى را برمى‏انگيزد، پس آن را در آسمان آن گونه كه بخواهد مى‏گستراند و به صورت بخش بخش و پاره‏هاى مختلف در مى‏آورد. درباره باران و ابر و تگرگ و رعد و برق و صاعقه و باد، روايات بسيار مفصّلى در بخش السّماء والعالم «بحار الأنوار» در جلد پنجاه و پنجم و پنجاه و ششم وارد شده، كه قسمتى از آن روايات، اشاره به همان مطالب علمى و طبيعى دارد كه در صفحات گذشته خوانديد. و قسمتى هم اشاره به امور معنوى. من بازگو كردن آن روايات را ضرورى نمى‏بينم، مشتاقان مى‏توانند به آن دو جلد مراجعه كنند. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 169 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ ملاک جانشینی پیامبر 🔴 و قَالَ (علیه السلام) : وَا عَجَبَاهْ، أَ تَكُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ [وَ لَا تَكُونَ بِالصَّحَابَةِ] وَ الْقَرَابَةِ؟ شگفتا آيا معيار خلافت، صحابى پيامبر بودن است امّا صحابى بودن و خويشاوندى ملاك نيست؟ 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ عذر واهى براى تصدّى خلافت: قسمت اول 📜 امام(عليه السلام) در اين كلام پرمعنا به سراغ استدلال هاى باطل مدعيان خلافت رفته و مى فرمايد: «عجبا! آيا خلافت با همنشينى پيامبر حاصل مى شود; ولى با همنشينى و خويشاوندى حاصل نمى گردد؟»; (وَاعَجَبَاهُ! أَتَكُونُ الخِلاَفَةُ بِالصَّحَابَةِ وَالْقَرَابَةِ؟). مرحوم سيد رضى بعد از روايت اين كلام مى گويد: «از آن حضرت شعرى در همين زمينه نقل شده است (خطاب به خليفه اوّل) مى گويد: (اگر تو به سبب شورا مالك امور مردم شدى اين چه شورايى است كه طرف هاى مشورت (امثال من و جمعى از بنى هاشم و ديگران) غايب بودند؟ و اگر از طريق قرابت با پيامبر در برابر مخالفانت استدلال كردى ديگرى (اشاره به شخص امام است) از تو به پيامبر سزاواتر و نزديك تر است». قالَ الرَّضِيُ وَرُوِىَ لَهُ شِعْرٌ في هذَا الْمَعْنى: فَإِنْ كُنْتَ بِالشُّورى مَلَكْتَ أُمُورَهُمْ فَكَيْفَ بِهذا وَالْمُشيرُونَ غُيَّبٌ وَإنْ كُنْتَ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصيمَهُمْ وَغَيْرُكَ أوْلى بِالنَّبِيِّ وَأَقْرَبٌ ابن ابى الحديد معتقد است كه صدر اين كلام (قسمت قبل از شعر) خطاب به عمر است و دو بيتى كه در ذيل آن قرار دارد خطاب به ابوبكر است. (بسيارى ديگر از محققان نيز همين را پذيرفته اند) زيرا هنگامى كه ابوبكر به عمر گفت: دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنم عمر در پاسخ او چنين گفت: «أنْتَ صاحِبُ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) فِى الْمَواطِنِ كُلِّها شِدَّتِها وَرَخائِها فَامْدُدْ أنْتَ يَدَكَ; تو همراه پيغمبر در همه جا بودى در حالات شدت و سختى و آسانى تو دستت را دراز كن تا من با تو بيعت كنم» على(عليه السلام) در پاسخ اين سخن مى گويد: اگر مصاحبت با پيغمبر سبب شايستگى او براى خلافت مى شود كسى كه همين مصاحبت را در طول عمر پيامبر اكرم (حتى پيش از اين كه ابوبكر اسلام بياورد) داشته است و افزون بر آن از خويشاوندان نزديك پيغمبر هم بوده شايسته تر است. سپس ابن ابى الحديد مى افزايد: اما آن دو بيت شعر خطاب به ابوبكر است، زيرا ابوبكر در برابر انصار در سقيفه استدلال كرده بود كه ما عترت رسول الله هستيم (و به همين دليل براى خلافت شايسته تر از ديگران هستيم). على(عليه السلام) در برابر اين استدلال مى فرمايد: اگر خويشاوندى تو به پيامبر دليل شايستگى توست غير تو از تو به پيغمبر نزديك تر است. البته مى دانيم نه مصاحبت با رسول الله و نه خويشاوندى با آن حضرت هيچ يك براى خلافت و جانشين او كافى نيست، بلكه خلافت پيامبر مرهون شايستگى هاى علمى و اخلاقى فراوانى است كه جز در على(عليه السلام) وجود نداشت; ولى از آنجا كه آنها در برابر مخالفان خود به اين گونه مسائل يعنى مصاحبت و قرابت استدلال كردند اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خواهد با سخن خودشان دليلشان را باطل كند. 👈ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ عذر واهى براى تصدّى خلافت: قسمت 2 📜 نخستين بيت شعرى كه سيد رضى در ذيل اين كلام پرمعنا به آن حضرت نسبت داده و در بسيارى از كتب تاريخ و شعر و ادب نقل شده است اشاره به داستان سقيفه است كه به اصطلاح گروهى از صحابه به مشورت نشستند و ابوبكر را به خلافت منصوب نمودند در حالى كه اگر منظور آنها شوراى صحابه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بوده است اكثريت قاطع صحابه غايب بودند شورايى بود بسيار محدود و شتاب زده كه با نقشه قبلى ترسيم شده بود. امام(عليه السلام) مى فرمايد: به فرض اين كه خلافت نياز به نص پيغمبر از سوى خداى متعال نداشته باشد و از طريق شورا انجام شود شوراى سقيفه هرگز صلاحيت براى اين كار نداشت. بيت دوم اشاره به استدلالى است كه عمر در برابر طايفه انصار داشت. آنها گفتند: ما براى خلافت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) شايسته تريم و به فرض كه اصرار داشته باشيد شما هم در خلافت سهيم باشيد يك نفر از سوى ما و يك نفر از سوى شما امر خلافت را اداره كنند; ولى عمر براى عقب راندن گروه انصار گفت: كسى اولويت دارد كه با پيغمبر(صلى الله عليه وآله) قرابت داشته باشد و ما قرابت و خويشاوندى با آن حضرت داريم نه شما. امام(عليه السلام) در برابر اين سخن مى فرمايد: اگر قرابت معيار اولويت باشد فرد ديگرى (اشاره به خود آن حضرت است) از ابوبكر بسيار نزديك تر و اقرب است. امام(عليه السلام) در خطبه 67 نيز به اين معنا اشاره كرده مى فرمايد: «آنها به شجره (درخت) استدلال كردند اما ثمره و ميوه اش را ضايع نمودند; احتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَأضاعُوا الثَّمَرَةَ». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَرَى‏ وَالصَّبِئِينَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْأَخِرِ وَعَمِلَ صَلِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ همانا كسانى كه (به اسلام) ایمان آورده و كسانى كه یهودى شدند و نصارى و صابئان، هركس كه به خدا و روز قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس براى آنها در نزد پروردگارشان، پاداش و اجر است و بر آنها ترسى نیست و آنها محزون نمى‌شوند. 🔴 انسان، تنها در سایه‌ى ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح، آرامش مى‌یابد. «لا خوف علیهم» 👤استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز 👉🏻 1da.ir/XKHl 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
مرحوم آیت الله و ✳️ خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن غم دل چند توان خورد که ایام نماند گو نه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش اعتبار سخن عام چه خواهد بودن دست رنج تو همان به که شود صرف به کام دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن پیر میخانه همی‌خواند معمایی دوش از خط جام که فرجام چه خواهد بودن بردم از ره دل به دف و چنگ و غزل تا جزای من بدنام چه خواهد بودن 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2