eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
در قرآن شريف فرموده است: ان الله يحب التوابين. گناهكارانى كه از معصيت باريتعالى نادم شده‏اند و مصمم‏اند كه به سوى خدا بازگشت نمايند و خويشتن را از نعمت اطاعت و اعمال صالحه برخوردار سازند، خداوند بزرگ دوستدار اينان است و مژده‏ى دوستى خود را با جمله‏ى ان الله يحب التوابين، در قرآن شريف، اعلام فرموده است.
دوستى و دشمنى مردم نسبت به يكديگر گاهى بر وفق حق است و گاه برخلاف آن. اگر حب و بغض و دوستى و دشمنى مردم درباره ‏ى يكديگر به انگيزه‏ى ايمان باشد آن دوستى و دشمنى بر وفق حق و عدل است و داشتن چنين محبت و عداوتى در روايات اولياى دين از فرايض اسلامى به حساب آمده و نشانه‏ى ايمان كامل است. رسول گرامى فرموده: دوست داشتن از براى خدا از واجبات است و دشمن داشتن براى پروردگار نيز از فرايض است. امام صادق (ع) فرموده: كسى كه براى خدا دوست بدارد، براى او دشمن بدارد، و براى او عطا كند، او از كسانى است كه واجد ايمان كامل‏اند.
اگر حب و بغضهاى مردم نسبت به يكديگر براى خدا باشد آن دوستى و دشمنى، مقدس و بر طبق حق و عدل است، اما اگر منشا دوستى و دشمنى، هواى نفس باشد نه تنها داراى ارزش معنوى نيست، بلكه ممكن است در مواقعى ضررهاى بسيار بزرگ و خساراتى غيرقابل جبران به بار آورد.
كودك به كشش طبيعى خواهان آزادى مطلق است. مى‏خواهد هر چه زودتر خويشتن را به هدفهاى نارواى خود برساند و هر جا برود و به هر كارى كه ميل دارد دست بزند و اگر در مواردى مادر روى مصلحت مزاحم او شود و بخواهد از وى سلب آزادى نمايد سخت ناراحت و خشمگين مى‏گردد. خردسالان در سنين اول زندگى، اعمال تخريبى بسيار دارند، هر جا دستشان برسد ويرانى به بار مى‏آورند، مورچه‏ها را مى‏كشند، گلها را پرپر مى‏كنند، نهال كوچك درختها را آنقدر تكان مى‏دهند تا ريشه‏هاى آن از جا كنده شود، عروسكهاى خود را پاره مى‏كنند، اگر گنجشكى به دستشان افتد پرهايش را مى‏كنند، گچ ديوارها را مى‏ريزند، موى سر بچه‏هاى ضعيفتر از خود را مى‏كشند، و خلاصه موجب اختلالات بسيارند و مادران بايد پيوسته مراقب آنان باشند و از كارهاى نادرستشان منع نمايند. يكى از اساتيد روان شناس مى‏گويد: خوشبختانه اطفال ويرانگر و مخرب ناتوان و ضعيف ‏اند و اگر آنان به قدر جوانان نيرومند و قوى مى‏بودند زندگى براى بزرگسالان تلخ و غيرقابل تحمل مى‏شد. والدين و مربيان پيوسته اطفال خردسال را از كارهاى ناروا منع مى‏كنند و با سخنان خويش، قبح آن اعمال را به آنان مى‏فهمانند و جديت مى‏كنند تا آنان را براى زندگى اجتماعى و حسن معاشرت با مردم تربيت نمايند.
بايد توجه داشت كه تربيت اطفال خردسال بدان معنى نيست كه تمايلات ويرانگرى و تخريب در وجودشان محو و نابود مى‏گردد، بلكه اثر تربيت آن است كه تمايل تخريب و را در ضميرشان واپس مى‏كند و در اعماق وجودشان پنهان مى‏نمايد و هر وقت فرصت مناسبى به دست آيد تمايل واپس زده شده از ضمير باطن خارج مى‏شود، از پس پرده‏ى خفا بيرون مى‏آيد و كارهاى تخريبى را آغاز مى‏نمايد. اين مطلب دقيق علمى و روانشناسى در كلام مولى‏الموحدين آمده است: على (ع) فرموده است: شر و بدكارى در باطن تمام انسانها وجود دارد، اگر هر فردى بر آن تمايل غلبه كند همچنان در ضميرش پنهان مى‏ماند و اگر نتواند بر آن پيروز گردد ميل شر و ويرانگرى آشكار مى‏شود و او را به فعاليتهاى ناروا وادار مى‏سازد.
حب و بغضهاى ناروا و خلاف عدل از طبع متجاوز بشر سرچشمه مى‏گيرد و آدمى را به راهى كه مرضى خدا نيست سوق مى‏دهد. پيمبران الهى آمده‏اند تا مردم را انسان بسازند و غرايز بى‏قيد و بند را با نيروى ايمان و حسن تربيت مهار كنند و هر فردى را به طبع سركش و متجاوزش مسلط سازند. متاسفانه موفقيت فرستادگان خدا در اين راه ناچيز بوده و نتوانستند در رسالت خود به پيروزى كامل دست يابند، زيرا اولا خداوند حكيم انسانها را مختار آفريده و در قبول و رد دعوت انبيا آزادى عمل داشته‏اند و در هر عصر و زمان بيشتر مردم از آزادى سوءاستفاده نموده، به دعوت رسولان اعتنا نكردند و از پذيرش آن سرباز زدند، و ثانيا گروه معدودى كه در هر عصر دعوت انبيا را اجابت كردند و به پيروى از اوامر الهى تن دادند اكثرشان از نظر ايمان ضعيف بودند و ايمان ضعيف قادر نيست طبع سركش و متجاوز مردم را مهار نمايد و موقع طغيان غرايز، آنان را از گناه و ناپاكى بازدارد. در اين مواقع حساس، افرادى كه از نظر ايمان متوسط الحال‏اند بر سر دوراهى قرار مى‏گيرند، امر الهى آنان را به اجتناب از گناه و ناپاكى دعوت مى‏كند اما طبع سركش و غرايز نيرومند به راه گناهشان مى‏خواند و در اغلب مواقع، هواى نفس پيروز مى‏شود و فضيلت و تقوا شكست مى‏خورد. على (ع) اين تضاد و كشاكش خطرناك را ضمن حديثى بيان نموده و خاطرنشان ساخته است. هر كس در اين مواقع حساس، عنان نفس سركش را از دست بدهد و راه گناه را در پيش گيرد به دشمن انسانيت خويش كمك كرده و زمينه‏ى تباهى خود را فراهم آورده است. على (ع) فرموده: نفس آدمى به طور فطرى به راه نادرستى و خلاف ادب گرايش دارد و بنده‏ى خدا مامور است كه همواره ملازم حسن ادب و درستكارى باشد. نفس به كشش طبيعى ميدان مخالفت را در پيش مى‏گيرد و بنده‏ى خدا جديت مى‏كند تا نفس را از خواسته‏هاى ناروايش بازدارد. هر وقت بنده‏ى خدا عنان نفس سركش را واگذارد او نفس خويشتن را در فساد يارى داده و كسى كه نفس خود را در هوى و تمايلاتش يارى دهد، با اين عمل در قتل نفس خويشتن شركت نموده است.
كودكان خردسال به جاذبه‏ى طبيعى، طالب آزادى بى‏قيد و شرطند، خوب و بد را نمى‏فهمند، و صلاح و فساد خويش را درك نمى‏كنند. آنان مايلند آزاد باشند تا به‏ هر كارى كه مى‏خواهند دست بزنند و از تخريب و ويرانسازى كه انجام مى‏دهند لذت مى‏برند. اگر والدين و مربيان دانا مانع آزادى اطفال گردند با خشونت و تندى فرياد مى‏زنند، آنان را با چشم بغض و بدبينى مى‏نگرند، و از مزاحمتى كه در كارشان فراهم آورده‏اند خشمگين و غضبناك‏اند. موقعى كه دوران كودكى را پشت سر مى‏گذارند، به سنين جوانى مى‏رسند، و بالغ مى‏گردند طبع آزادى طلبشان از ميان نمى‏رود و آن خواسته‏ى فطرى همچنان باقى و برقرار است، مى‏خواهند همانند دوران كودكى راهشان باز باشد و چيزى مانعشان نشود.
خداوند در قرآن کریم فرموده: بل يريد الانسان ليفجر امامه. يسال ايان يوم القيامه. آدمى ميل دارد پيش رويش سدى نباشد، راهى را كه مى‏پيمايد بلامانع طى كند، و تمايلات خويش را آنطور كه مى‏خواهد اقناع نمايد، و چون با وى از روز جزا و مواخذه الهى صحبت شود از روى استهزا و انكار مى‏گويد: قيامت چه وقت فرامى‏رسد؟ و روز جزا كى برپا مى‏گردد؟ البته جوانان و ميانسالان بر اثر تجاربى كه در طول سنين قبل از بلوغ اندوخته‏اند تا اندازه‏اى به صلاح و فساد واقف شده‏اند، نيك و بدها را تا حدى شناخته‏اند و مانند كودكان، اعمال جاهلانه انجام نمى‏دهند، ولى اين شناخت بدان معنى نيست كه جوانان و بزرگسالان به تمام حقايق واقف شده‏اند و از تمام ابعاد خوشبختى و سعادت انسانها آگاهى يافته‏اند. جوانان و ميانسالان مانند كودكان خطر آزادى بى‏قيد و شرط را نمى‏فهمند و نمى‏دانند كه اگر غرايز حيوانى در سنين جوانى از آزادى مطلق برخوردار باشد انسانيت نابود مى‏شود، تعالى و تكامل از ميان مى‏رود، و مفاسد غيرقابل جبران به بار مى‏آيد. پيمبران الهى كه پدران روحانى و مربيان خدايى هستند آمده‏اند تا خواهشهاى نفسانى مردم را تعديل نمايند و آنان را از آزاديهاى مضر و خطرناك كه سد راه صلاح و رستگارى انسان است برحذر دارند.
بدبختانه رفتار و گفتار جوانان و بزرگسالان نادان با پدران روحانى و مربيان الهى همانند رفتار و گفتار كودكان خردسال با والدين و مربيان است، همانطور كه كودكان بر سر پدر و مادر فرياد مى‏زنند و با خشم و خشونت به آنان مى‏گويند: چرا از ما سلب آزادى مى‏كنيد؟ جوانان و بزرگسالان نيز با پدران روحانى و مربيان الهى خود با همان چشم مى‏نگرند و نسبت به آنان بغض و كينه ابراز مى‏دارند، اگر دستشان برسد آزارشان مى‏دهند و ممكن است در مواقعى به قتلشان همت گمارند. نه تنها پيمبران الهى براى دعوت به دين حق و اقامه‏ى عدل در معرض قتل قرار مى‏گرفتند، بلكه در مواقعى علماى دين را كه مبلغ دعوت پيمبران بودند مى‏كشتند. قرآن كريم در اين باره فرموده است: ان الذين يكفرون بايات الله و يقتلون النبيين بغير حق و يقتلون الذين يامرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب اليم. كسانى كه به آيات الهى كفر مى‏ورزند و پيمبران خدا را بناحق مى‏كشند و همچنين كسانى از مردم را كه جامعه را به قسط و دادگرى امر مى‏كنند به قتل مى‏رسانند به آنان عذاب دردناك خداوند را مژده بده.
امام سجاد عليه‏السلام در اين قسمت از دعاى «مكارم‏الاخلاق» بعد از درود بر محمد و آل محمد عرض مى‏كند: و ابدلنى من بغضه اهل الشنان المحبه. بار الها! دشمنى سخت و عميق كسانى را كه با من كينه و عداوت دارند به محبت و دوستى مبدل نما. بغضه در لغت عرب به معناى دشمنى شديد است، اگر كسى سوال كند: چرا كسانى با امام سجاد بغض و كينه‏ى شديد داشتند؟ مگر امام با آنان چه كرده بود كه عمل آن حضرت در ضميرشان اثر عميق گذارد و منشا كينه‏ى شديد گرديد؟ به نظر مى‏رسد كه پاسخ اين پرسش این است که دشمنى شديد بعضى با امام سجاد همان عداوت و كينه‏اى است كه هوى‏پرستان و طالبان آزادى بى‏قيد و شرط غرايز و شهوات با پيمبران الهى داشتند، دشمنى افرادى با امام سجاد همانند دشمنى نمرود با ابراهيم، دشمنى فرعون با موسى، دشمنى گروه مستبد ظالم عرب با پيمبر گرامى اسلام، و دشمنى آل اميه و آل عباس با ائمه‏ى معصومين عليهم‏السلام بود.
كسانى با امام سجاد (ع) كينه و دشمنى شديد داشتند كه مى‏خواستند در پرتو حكومت ظالمانه‏ى آل اميه به مال و مقام، جاه و منصب، و فرمانروايى و قدرت برسند و تمايلات غيرمشروع غرايز و شهوات خويشتن را از اين راه ارضا نمايند. اينان به صور مختلف مزاحم امام سجاد بودند و بر ضد آن حضرت تحريكاتى داشتند. حجاج بن يوسف به عبدالملك مروان نوشت: اگر مى‏خواهى حكومتت تثبيت شود و ملكت پابرجا بماند على بن الحسين را به قتل برسان. عبدالملك در جواب نوشت: مرا از كشتن بنى‏هاشم دور نگاهدار و خون آنان را محفوظ بدار كه من ديدم وقتى آل ابى‏سفيان با رغبت و ميل به ريختن خون آنان دست زدند طولى نكشيد كه خداوند حكومتشان را برانداخت و به زمامدارى آنان خاتمه داد.
امام سجاد (ع) از خداوند درخواست مى‏كند: بغض و كينه ‏ى دشمنان مرا به دوستى مبدل نما، زيرا ذات اقدس الهى مقلب ‏القلوب است، اوست كه مى‏تواند دشمني ها را از قلوب ببرد و دوستى و محبت را جايگزين آنها سازد، و اين مطلب در قرآن شريف مكرر خاطرنشان گرديده است. و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذكروا نعمه الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا. همه‏ى شما ريسمان خدا را دستاويز خود نماييد و نعمت او را به ياد بياوريد كه موقعى دشمن يكديگر بوديد و خداوند دلهاى شما را با هم مهربان ساخت، روز محبت را درك كرديد و از نعمت گرانقدر برادرى برخوردار شديد. و الف بين قلوبهم لو انفقت ما فى الارض جميعا ما الفت بين قلوبهم و لكن الله الف بينهم. خداوند است كه دلهاى مومنين را به هم مهربان نمود. اگر تو تمام آنچه كه در زمين است انفاق مى‏نمودى نمى‏توانستى پيوند محبت و دوستى در دلها ايجاد نمايى ، اما خداوند با اراده‏ى تواناى خود اين مهم را انجام داد.