به طورى كه در روايات و تواريخ آمده افراد بسيارى بودند كه با رسول گرامى اسلام و ائمهى معصومين عليهمالسلام دشمنى داشتند، حتى بعضى از آنان فكر قتل در سر مىپروردند، اما خداوند مقلب القلوب از طرق مختلف، روحيهى دشمنان را تغيير مىداد، بعضى عداوتشان به محبت تبديل مىشد و بعضى از دشمنى و كينهتوزى دست مىكشيدند.
شيبه بن عثمان مىگويد: در روز حنين پشت سر پيمبر اكرم مىرفتم و مىخواستم آن حضرت را در مقابل خون طلحه بن عثمان و عثمان بن طلحه به قتل برسانم زيرا آن دو نفر در جنگ احد كشته شده بودند. خداوند پيمبرش را از فكر من آگاه نمود، رسول خدا متوجه من شد، دست به سينهى من زد، نام خدا را برد و به حفظ من دعا نمود. بندهاى استخوانم از اين عمل لرزيد، در همان لحظه به حضرتش نگاه كردم ديدم او از گوش و چشمم نزد من محبوبتر است. به نبوتش شهادت دادم و گفتم: خداوند ترا از نيت من آگاه فرمود.
امام سجاد (ع) بعد از واقعهى كربلا و مراجعت به مدينه با مشكلات جديدى مواجه شد و رنج و عذاب آن حضرت به شكلهاى تازهاى از ناحيهى دشمنان افزايش يافت. آلاميه از پيروزى نظامى در واقعهى كربلا نه تنها طرفى نبستند و در افكار عمومى بهرهاى نبردند، بلكه ضرر بسيارى از اين راه نصيبشان گرديد و زبان مردم به سب و لعنشان گشوده شد. از اين رو دشمنى خاندان بنىاميه و طرفدارانشان نسبت به امام سجاد (ع) افزايش يافت و حضرتش پيوسته با خطرات گوناگونى مواجه بود.
مشكل امام وقتى زيادتر شد كه مردم باايمان مدينه بر ضد حكومت يزيد فاسد و شاربالخمر، كه فرزند گرامى رسول اكرم را كشته بود قيام نمودند و با عبدالله بن حنظله براى پيروزى انقلاب به فداكارى و مرگ بيعت كردند.
گرچه امام (ع) در عصر انقلاب و جنبش مردم وارد نبود و يزيد هم به موجب گزارشهايى كه دريافت كرده بود از اين قضيه آگاهى داشت، اما بعيد نبود كه دشمنان امام از فرصت استفاده كنند و به عنوان فعاليتهاى پنهانى و محرمانه اصل انقلاب را به آن حضرت مستند نمايند.
تنها عاملى كه مىتوانست توطئهى خائنانهى آنان را در هم بشكند و نقشههاى آنان را بىاثر نمايد دعاهاى خاضعانهى امام سجاد و اراده و عنايت حضرت باريتعالى بر استجابت آن دعاها بود.
يزيد براى آنكه انقلاب مدينه را آرام كند و مردم را سركوب نمايد عنصر خطرناكى به نام مسلم بن عقبه را براى انجام اين ماموريت در نظر گرفت، او را احضار نمود و به وى دستورهاى خائنانهاى داد، دوازده هزار نظامى از مردم شام تحت فرماندهيش قرار داد و او را با اختيار تام به حجاز فرستاد. در ضمن، راجع به امام سجاد (ع) به وى توصيه نمود و گفت:
و انظر على بن الحسين و اكفف عنه و استوص به خيرا فانه لم يدخل فى شىء مما دخلوا فيه.
در امر امام سجاد دقت كن، مزاحمتى فراهم ننما، و از او خواست كه دربارهى آن حضرت به خير و خوبى رفتار نمايد، زيرا امام سجاد در امرى كه مردم در آن مداخله نمودهاند وارد نشده است. با اين حال از ناحيهى مسلم بن عقبه براى امام سجاد احساس خطر مىشد. از اين رو موقعى كه مسلم و لشكريانش به سوى مدينه در حركت بودند امام سجاد (ع) اين دعا را در پيشگاه الهى عرض كرد:
رب! كم من نعمه انعمت بها على و قل لك عندها شكرى و كم من بليه ابتليتنى بها قل لك عندها صبرى. فيامن قد قل عند نعمته شكرى فلم يحرمنى و يا من قل عند بلائه صبرى فلم يخذلنى، يا ذا المعروف الذى لا ينقطع ابدا! و يا ذا النعماء التى لا تحصى عددا! صل على محمد و آل محمد و ادفع عنى شره فانى ابرء بك فى نحره و استعيذ بك من شره.
خداى من! چقدر نعمتهايى كه به من عطا فرمودى و شكرگزاريم در پيشگاه مقدست در مقابل آن نعمتها كم بود، و چقدر مرا به بلا مبتلا نمودى و صبرم در مقابل آن بلايا كم بود، پس اى كسى كه به علت كمى شكرم در مقابل نعمتها مرا محروم ننمودى و اى كسى كه به سبب قلت صبرم در مسائل، مرا از ياريت بىنصيب نفرمودى، اى كسى كه خيرت هرگز منقطع نمىشود و نعمتهايت به شمار نمىآيد، درود فرست بر محمد و آلش و شر او را از من بگردان كه من دفع ايذاء او را از تو مىخواهم و از شرش به تو پناه مىبرم.
خداوند دعاى امام سجاد را مستجاب نمود و شرى را كه ممكن بود از ناحيهى مسلم بن عقبه بر آن حضرت وارد شود برطرف ساخت.
خدایا! در جامعه اسلامیام هستند کسانی که بخاطر نوع رفتار و عقیده و پوششم، مرا دشمن میدارند و با من مخالفت میکنند خیرخواهیم را پذیرا نیستند،از تو درخواست میکنم به آنها معرفت در دینت را عطا بفرمایی تا طعم تعبّدت را بچشند و کینه آنها مبدل به محبت شود...
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_332
اهمیت وجود #رهبری ، حاکم و حکومت
وَ قَالَ (علیه السلام): السلطان وَزَعَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِه.
حضرت علی که درود خدا بر او باد در مسؤوليّت #رهبرى فرمودند: حاكم اسلامى، پاسبان خدا در زمين اوست.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ نقش #رهبری عادل:
⏺ امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره دارد و مى فرمايد: «رهبری (عادل) پاسدار الهى در زمين اوست»؛ (السلطان وَزَعَةُ آللّهِ فِي أَرْضِهِ).
اشاره به اينكه وجود قوانين و دستورات الهى به تنهايى براى جلوگيرى از نافرمانى ها و گناهان و ظلم ظالمان و تجاوز متجاوزان كافى نيست، بلكه نيروى بازدارنده اى لازم است كه افراد متخلف را از كار خود بازدارد و آن قدرت حاكم عادل است. «سلطان»، هم به معناى قدرت و سلطه مى آيد؛ مانند آيه «(إِنَّمَا رهبریهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ)؛ سلطه شيطان تنها بر كسانى است كه ولايت او را پذيرفته اند و به خدا مشرك مى شوند (و از شيطان پيروى مى كنند)». و هم به معناى صاحب قدرت؛ مانند آنچه در روايت عمر بن حنظله آمده است كه دو نفر از شيعيان با هم اختلاف داشتند «فَتَحَاكَمَا إِلَى السلطان وَإِلَى الْقُضَاةِ؛ آنها داورى را نزد سلطان و نزد قضاةِ (او) بردند». كه امام عليه السلام فرمود: كار درستى نيست سپس دستورى براى داورى صحيح صادر فرمود.
روشن است كه منظور از واژه سلطان در كلام حكيمانه مورد بحث، همان صاحب قدرت است، زيرا مى فرمايد: «او پاسدار الهى در زمين است». حال آيا «سلطان» در اينجا به معناى هر صاحب قدرتى است تا مفهومش همان مفهوم كلام ديگر مولا باشد كه فرمود: «لابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُوْمِنُ وَيَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ؛ مردم بايد امير و سرپرستى داشته باشند خواه خوب باشد يا بد (زيرا اگر دسترسى به حاكم نيكوكار و عادل نباشد وجود امير فاجر از نبودن او و حاكميت هرج و مرج بهتر است) اميرى كه در حكومتش، مؤمن به كار خويش بپردازد و كافر از مواهب مادى بهره مند شود». البته معمول است كه حتى حكومت هاى فاسد براى ادامه حكومت خويش ناچارند تا آنجا كه مى شود امنيت را براى مردم فراهم كنند و تا حدى در رفاه مادى مردم بكوشند و از ديگر ظالمان جلوگيرى كنند، بنابراين وجودشان از عدمشان بهتر است.
احتمال ديگر اين است كه منظور از سلطان در اينجا رهبری عادل است، زيرا امام عليه السلام تعبير به «وَزَعَةُ اللهِ» (پاسدار الهى) كرده و انتساب او به خدا با ظالم وبيدادگر بودنش تناسبى ندارد. اين احتمال نزديكتر به نظر مى رسد. ازاينرو در حديثى از رسول خدا صلي الله عليه و آله مى خوانيم: «السلطان ظِلُّ اللَّهِ فِي الاَْرْض؛ رهبری سايه خداوند در زمين است».
در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «السلطان الْعادِلُ الْمُتواضِعُ ظِلُّ اللهِ وَ رُمْحُهُ فِي الاْرْضِ؛ رهبری عادل و متواضع سايه خدا و نيزه (قدرت) او در زمين است».
«وَزَعَة» جمع «وازِع» از ريشه «وزع» (بر وزن وضع) به معناى بازداشتن وبرحذرداشتن آمده است. واژه «وازع» به كسى گفته مى شود كه از چيزى پاسدارى ونگاهبانى مى كند.
پيام خاصى كه اين كلام نورانى دربر دارد اين است كه جامعه اسلامى بدون حكومت قوى كه مردم، خود را موظف به پيروى از آن بدانند اداره نمى شود وهنگامى كه فرد قوى و عادلى در رأس حكومت قرار گيرد همه بايد از او پيروى كنند تا نظم صحيح بر جامعه حاكم گردد و هرج و مرج و بى قانونى برچيده شود.
اين سخن را با روايت ديگرى پايان مى دهيم: اميرمؤمنان على عليه السلام ـ طبق روايتى كه علامه مجلسى؛ در بحارالانوار آورده است ـ نامه اى به لشكريان خود نوشت و در آن از آنچه به نفع يا زيان آنهاست خبر داد و فرمود: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَكُمْ فِي الْحَقِّ جَمِيعاً سَوَاءً أَسْوَدَكُمْ وَأَحْمَرَكُمْ وَجَعَلَكُمْ مِنَ الْوَالِي وَجَعَلَ الْوَالِيَ مِنْكُمْ بِمَنْزِلَةِ الْوَلَدِ مِنَ الْوَالِدِ وَالْوَالِدِ مِنَ الْوَلَدِ فَجَعَلَ لَكُمْ عَلَيْهِ إِنْصَافَكُمْ وَالتَّعْدِيلَ بَيْنَكُمْ وَالْكَفَّ عَنْ فَيْئِكُمْ فَإِذَا فَعَلَ مَعَكُمْ ذَلِکَ وَجَبَتْ عَلَيْكُمْ طَاعَتُهُ فِيمَا وَافَقَ الْحَقَّ وَنُصْرَتُهُ وَالدَّفْعُ عَنْ رهبری اللَّهِ فَإِنَّكُمْ وَزَعَةُ اللَّهِ فِي الاَْرْضِ فَكُونُوا لَهُ أَعْوَاناً وَلِدِينِهِ أَنْصَاراً وَلا تُفْسِدُوا فِي الاَْرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ؛ اما بعد (از حمد و ثناى الهى) خدا همه شما را در حق، يكسان قرار داده است. سياه و سرخ (و سفيد) شما (همه در حقوق فردى و اجتماعى يكسانند) شما را نسبت به والى و والى را نسبت به شما به منزله فرزند و پدر و پدر و فرزند قرار داد. حق شما بر والى اين است كه درباره همگى انصاف دهد و تبعيض قائل نشود و در حفظ بيت المال شما بكوشد. هنگامى كه با شما چنين كند بر همه شما واجب است او را اطاعت كنيد در آنچه موافق حق است و يارى نماييد و از حكومت الهى دفاع كنيد، زيرا شما پاسداران الهى در زمين هستيد، بنابراين ياور او باشيد و به دين او يارى كنيد و در زمين پس از اصلاح آن فساد نكنيد كه خدا مفسدان را دوست ندارد».
#نهج_البلاغه_حكمت_332
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_218
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَهَدُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
همانا كسانى كه ایمان آوردهاند و كسانى كه مهاجرت نموده و در راه خدا جهاد كردهاند، آنها به رحمت پروردگار امیداوار هستند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
1- رتبهى ایمان، مقدّم بر عمل است. «آمنوا... هاجروا وجاهدوا»
2- امید به لطف پروردگار، مشروط به ایمان، هجرت و جهاد است. «آمنوا... هاجروا وجاهدوا... اولئك یرجون»
3- اصول افكار و اعمال اگر صحیح باشد، اشتباهات جزئى قابل عفو است. «آمنوا... هاجروا... یرجون»
4- به لطف خداوند امیدوار باشیم، نه به كارهاى نیك خود. زیرا خطر سوءعاقبت و حبط عمل و عدم قبول اطاعت، تا پایان عمر در كمین است. «یرجون رحمت اللّه»
5 - چون بنده امیدوار به رحمت خداوند است، خداوند نیز اعلام مىكند: آمرزنده و مهربان است. «یرجون رحمت اللّه و اللّه غفور رحیم»
6- ارزش هجرت و جهاد آن است كه در راه خدا و براى او باشد. «فى سبیل اللّه»
7- مؤمنان و مهاجران مخلص نیز به رحمت و مغفرت او نیاز دارند. «آمنوا، هاجروا... یرجون رحمت اللّه»
8 - از خطاى مهاجران و مجاهدان در راه خدا، باید گذشت. «واللّه غفور رحیم»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌹 یک #مناجات زیبای دیگر با حضرت دوست:
👈 ای در هوای وصل تو گسترده جانها بالها
تو در دل ما بودهای در جستجو ما سالها
ای از فروغ طلعتت تابی فتاده در جهان
وی از نهیب هیبتت درملک جان زلزالها
ای ساکنان کوی تو مست از شراب بیخودی
وی عاشقان روی تو فارغ زقیل و قالها
سرها زتو پرغلغله جانها زتو پرولوله
تنها زتو در زلزله دلها زتو در حالها
تن میکند از جان طرب جا ندارد از جانان طرب
برمقتضای روحها جنبش کند تمثالها
کردی تجلی بی نقاب تابانتر از صد آفتاب
ما را فکندی در حجاب از ابر استدلالها
آثار خود کردی عیان در گلشن حسن بتان
تا سوی حسن بی نشان جانها گشاید بالها
دادی بتانرا آب و رنگ در سینه دل مانند سنگ
در شستشان دام بلا از زلف و خط و خالها
مارا ندادی صبر و تاب و زما گرفتی رنگ و آب
و زبیدلان جستی حساب از ذره و مثقالها
ای #فیض بس کند زین انین در صنع صانع را ببین
تا آن زمین کز این زمین افتد برون اثقالها
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_43
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
«4» وَيَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْيَتِهِ الْأَبْصَارُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وأَدْنِنَا إِلَى قُرْبِكَ
و اى آن كه ديدهها، از ديدنش قطع است! بر محمد و آلش درود فرست، و ما را به قرب خود نزديك كن.
👌 دعای #پنجم
#دعا_پنجم_4
مسأله با عظمت #قرب
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2