#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_9
#خدا_پناهگاه_انسان 6
🔴 در واقع مىتوان گفت: مجموع برنامههاى انسان سازى كه پيامبران خدا به مردم آموختهاند به چهار مرحله منتهى مىشود.
1- شناخت خدا.
2- شناخت نيروهايى كه خداوند در وجود بشر مستقر ساخته است.
3- شناخت تعاليم الهى در بهرهبردارى از نيروها.
4- شناخت عواملى كه آدمى را از وظيفهشناسى باز مىدارد و از مسير انسانيت منحرف مىكند.
اين چهار مرحله در ضمن فرمايش امام صادق عليه السلام متبلور است:
وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ كُلَّهُ في ارْبَعٍ اوَّلُها: انْ تَعْرِفَ رَبَّك وَالثّانى: انْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِكَ وَالثَّالِثُ: انْ تَعْرِفَ ما ارادَ مِنْكَ وَالرَّابِعُ: انْ تَعْرِفُ ما يَخْرُجُكَ مِنْ دِينِكَ.
اول: آن كه خداى خود را بشناسى،
دوم: آن كه بدانى صانع حكيم در ساختمان تو چه دقتهاى حكيمانهاى را به كار برده است.
سوم: آن كه بدانى از تو چه خواسته است.
چهارم: آن كه بدانى چه چيزهايى تو را از دين بيرون مىبرد.
خلاصه: بشر براى نيل به سعادت حقيقى بايد خود را آن طور كه هست، بشناسد جنبههاى انسانى و حيوانى خويش را با هم به موازات هم مورد توجه قرار دهد و غرايز و شهوات را با معيارهاى عقل و وجدان اخلاقى اندازهگيرى كند و از افراط و تفريط بپرهيزد و برنامه زندگى را با موازين خلقت و سنن آفرينش منطبق سازد.
اگر تمام مراحل معرفت را پشت سر گذاشت و موفق از اين امتحان بيرون رفت، به شناخت الهى نايل گشته و در طريق هدايت، اللّه قرار مىگيرد و اگر در طريق هدايت، اللّه قرار گرفت، مقرب درگاه او خواهد شد، و چون مقرب درگاه او شد ديگر وسوسه شيطان در او اثر نخواهد گذاشت.
همچنان كه خداوند در قرآن مىفرمايد:
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَآئِفٌ مّنَ الشَّيْطنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ
مسلماً كسانى كه [نسبت به گناهان، معاصى و آلودگىهاى ظاهرى وباطنى] تقوا ورزيدهاند، هرگاه وسوسههايى از سوى شيطان به آنان رسد [خدا و قيامت را] ياد كنند، پس بىدرنگ بينا شوند [و از دام وسوسههايش نجات يابند.]
«طائف: به معنى «طواف كننده» است گويا وسوسههاى شيطانى هم چون طواف كنندهاى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مىكنند تا راهى براى نفوذ بيابند اگر انسان در اين هنگام به ياد خدا و عواقب شوم گناه بيفتد آنها را از خود دور ساخته و رهايى مىيابد وگرنه سرانجام در برابر اين وسوسهها تسليم مىگردد.
اصولًا هر كسى در هر مرحلهاى از ايمان و در هر سن و سالى گه گاهى گرفتار وسوسههاى شيطانى مىگردد و گاه در خود احساس مىكند كه نيرو و محرك شديدى در درون جانش آشكار شده است و او را به سوى گناه دعوت مىكند كه قرآن تنها راه نجات از آلودگى در چنين شرايطى را نخست فراهم ساختن سرمايه «تقوى» و سپس «مراقبت» و سرانجام توجه به خويشتن و پناه بردن به خدا، ياد الطاف و نعمتهاى او و مجازات دردناك خطاركاران است، مىداند.
وسوسههاى نفس و شيطان مانند ميكربهاى بيمارىزا است كه در همه وجود دارند ولى به دنبال بنيههاى ضعيف و جسمهاى ناتوان مىگردند تا در آنجا نفوذ كنند امّا آنها كه جسمى سالم و نيرومند و قوى دارند اين ميكربها را از خود دفع مىكنند.
جمله فاذا هم مبصرون اشاره به اين حقيقت است كه وسوسههاى شيطانى پرده بر ديد باطنى انسان مىافكند آن چنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمىشناسند، ولى ياد خدا به انسان بينايى و روشنايى مىبخشد و قدرت شناخت واقعيتها را به او مىدهد. شناختى كه نتيجهاش نجات از چنگال وسوسههاست.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 383
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
«10» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاكْفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ وَشَرَّ مَصَائِدِ الشَّيْطَانِ وَمَرَارَةَ صَوْلَةِ السُّلْطَانِ
خدايا! بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از شدّت حوادث ناگوار زمان و شرّ دامهاى شيطان و قهر و خشم سلطان، كفايت فرما.
👌 دعای #پنجم #دعا_پنجم_10
#خدا_پناهگاه_انسان
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
امنيّت از شرّ حوادث ناگوار، دام شيطان، و شرّ حاكم ستمگر 1
🔴 در آيات و روايات ما به انسان هشدار داده شده كه از امورى در امان نيست و بايد نگرش و تدبيرى اساسى انديشيد.
انسان نبايد به اندك عنايت و فيضى كه به او مىرسد دل خوش و فريفته گردد و در بستر عافيت و امنيت از ظرف بلا و ابتلايى كه حق تعالى بر مقتضاى حكمت در جهت رشد و شكوفايى براى او فراهم مىكند؛ غفلت ورزد.
بلكه بايد در بستر عافيت، پيش از افتادن در گرفتارى براى در امان بودن خود از انحرافات و لغزشهاى احتمالى و درماندگى و واماندگى آن ايام، دست دعا به درگاه الهى بردارد و عاجزانه از حق بخواهد در هنگامى كه در گردابهاى شرارت گرفتار مىشود؛ توجه به غير نكند و در چنگال شرك و خودبينى اسير نگردد.
اهل حكمت و انديشه مىگويند:
بايد پيش از وقوع حوادث به پيشگيرى آن پرداخت، دعا و صبر دو كليد اصلى براى كفايت از شر امور است.
خداوند به پيامبرش كه در امواج استهزا و تكذيب مشركان و كافران گرفتار شده است خطاب مىفرمايد:
فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا
پس صبر كن صبرى نيكو [صبرى كه در كنارش جزع و ناخشنودى نباشد.]
«حضرت حق فرموده كه اى پيامبر! در برابر آزار آنان نيكو شكيبا باش. «صبر جميل» يعنى تحمل بسيار قابل توجه و آن استقامتى است كه تداوم داشته باشد، يأس و نوميدى به آن راه نيابد و بىتابى و شكوه و ناله همراه آن نباشد كه در غير اين صورت جميل نيست.» «2» كسى از حضرت باقر عليه السلام پرسيد: مقصود از صبر جميل چيست؟
حضرت فرمود: اين صبرى است كه در آن نزد مردم گله و شكايت نمىشود. «3» به طور كلى ايستادگى در حوادث يكى از ويژگىهاى مؤمن است و چون در برابر طوفان حادثه و آزمايشها قرار مىگيرد اين صبر است كه او را مىسازد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
الْمُؤْمِنُ يُطْبَعُ عَلَى الصَّبْرِ عَلَى النَّوائِبِ.
سرشت مؤمن بر اين است كه در برابر سختىها و مشكلات صبر كند.
حتى اهل بيت عصمت و طهارت شادى درون را نتيجه ايستادگى در برابر مشكلات مىدانند كه به دنبال آن آسايش و امنيت مىآيد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
السُّرُوُر فى ثَلاثِ خِلالِ: في الوَفاءِ وَ رِعايَةِ الحُقُوقِ وَ النُّهُوضِ في النَّوائِبِ.
شادى سه خصلت است: وفادارى، رعايت حقوق و ايستادگى در برابر سختىهاى زمانه.
چاره چيست؟ اين جا سخن از ارزش صبر است كه به انسان مقام و برترى مىدهد.
اين فرمايش اميرمؤمنان على عليه السلام است كه ما را آگاه مىسازد:
هر كه گرفتارىهاى زمانه پياپى به او برسد، فضيلت صبر به او ارزانى مىشود. «2» بلكه كمال انسان در داشتن چنين شايستگى است كه او را به درجات بالاتر مىرساند:
و نيز حضرت على عليه السلام فرمود:
سه چيز است كه به آنها مسلمان كامل گردد: جستجو در دين، برنامه ريزى در زندگى و شكيبايى بر گرفتارىها. «3» و اين سيره معصومان همچنان ادامه دارد و تجلى آن در مؤمنان و شيعيان ديده مىشود كه دعاى امام سجاد عليه السلام در حق آنان است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 392
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
امنيّت از شرّ حوادث ناگوار، دام شيطان، و شرّ حاكم ستمگر 2
🔴 دام شيطان
خداوند در دو آيه وظيفه مهم رهبران و مبلغان را، روشن بينى در برابر شيوههاى شيطنت شيطان مىداند و مىفرمايد:
وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطنِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ* إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَآئِفٌ مّنَ الشَّيْطنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ
و اگر [وسوسهاى از سوى] شيطان، تو را [به خشم بر مردم و تركِ مهربانى و ملاطفت] تحريك كند، به خدا پناه جوى؛ زيرا خدا شنوا و داناست.*
مسلماً كسانى كه [نسبت به گناهان، معاصى و آلودگىهاى ظاهرى وباطنى] تقوا ورزيدهاند، هرگاه وسوسههايى از سوى شيطان به آنان رسد [خدا و قيامت را] ياد كنند، پس بىدرنگ بينا شوند [و از دام وسوسههايش نجات يابند.]
شيطان بر سر راه پرهيزگاران، همواره با وسوسههاى شيطانى در شكل مقام، مال، شهوت، و امثال اينها خودنمايى مىكند و شيطان و شيطان صفتان مىكوشند آنها را از طريق اين وسوسهها از مسيرشان منحرف سازند و از هدفشان بازدارند.
قرآن دستور مىدهد كه اگر وسوسههاى شيطانى متوجه تو شد به خدا پناه ببر و خود را به او بسپار و از لطفش مدد بخواه، زيرا او سخن تو را مىشنود و از اسرار درونت آگاه و از وسوسههاى شياطين با خبر است.
وسوسههاى شيطانى همچون طواف كنندهاى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مىكنند تا راهى براى نفوذ بيابند. اگر انسان در اين هنگام به ياد خدا و عواقب شوم گناه بيفتد آنها را از خود دور ساخته و رهايى مىيابد وگرنه سرانجام در برابر اين وسوسهها تسليم مىگردد.
وسوسههاى شيطانى پرده بر ديد باطنى انسان مىافكند آن چنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمىشناسند ولى ياد خدا به انسان بينايى و روشنايى مىبخشد و قدرت شناخت واقعيتها را به او مىبخشد.
در روايات اسلامى، به اثر عميق ذكر خدا در كنار زدن وسوسههاى شيطانى اشاره شده است. حتى افراد بسيار با ايمان و دانشمند و با شخصيت هميشه در مقابل وسوسههاى شيطانى احساس خطر مىكردند و از طريق مراقبت، با نفس مىجنگيدند.
حضرت على عليه السلام در خطبهاى براى اين موقعيت درخواست كمك مىنمايد:
وَ احْمَدُ اللَّهَ وَاسْتَعينُهُ عَلى مَداحِرِ الشَّيطانِ وَ مَزاجِرِه وَالاعْتِصامِ مِنْ حَبائِلِه وَ مَخاتِلِه.
خدا را سپاس مىگويم، و از او در موجبات طرد و بازداشتن شيطان، و محفوظ ماندن از دچار شدن در دامها و فريبهايش يارى مىخواهم.
در جاى ديگر در مقام گريز از شيطان مىفرمايد:
فَاحْذَرُوا عِبادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ انْ يُعْديكُمْ بِدائِهِ وَ انْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدائِهِ وَ انْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ فَلَعَمْرى لَقَدْ فَوَّقَ لَكُم سَهْمَ الْوَعيد وَ اغْرَقَ لَكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّديدِ، وَ رَماكُمْ مِنْ مَكانٍ قَريبٍ.
بندگان خدا، از دشمن خدا حذر كنيد، مباد آن كه شما را به درد خود مبتلا كند، و با ندايش شما را به حركت آورد، و با ارتش سواره و پيادهاش بر شما بتازد.
به جان خودم سوگند كه تيرى سهمناك عليه شما به كمان گذاشته و كمان را با شدت هر چه تمامتر كشيده، و از مكانى نزديك به شما تير انداخته.
در مواعظ امام صادق عليه السلام به عبداللّه بن جندب آمده است كه:
يا ابْنَ جُنْدَبِ إِنَّ للشِّيْطانِ مَصَائِدَ يَصْطادُ بِها فَتحَامَوا شِباكَهُ وَ مَصائِدَهُ.
قُلْتُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ ما هِىَ؟
قالَ: امَّا مَصائِدُهُ فَصَدٌّ عَنْ بِرِّ الاخوانِ وَ أَمَّا شِباكُهُ فَنَوْمٌ عَنْ قَضَاءِ الصَّلَواتِ الَّتى فَرَضَها اللَّهُ، أَمَا إِنَّه ما يُعْبَدُ اللَّهُ بِمِثْلِ نَقْلِ الاقْدامِ إلى بِرِّ الإِخْوانِ وَ زِيارَتِهِمْ، وَيْلٌ لِلسَّاهِينَ عَنِ الصَّلَوَاتِ، النَّائِمينَ فِى الخَلَواتِ الْمُسْتَهْزِئِينَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ فى الْفَتَرَاتِ
اى پسر جندب! شيطان دامهايى براى صيد دارد خود را از گرفتار شدن به دامها و ريسمانهاى او نگه داريد. عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! دامهاى شيطان چيست؟ فرمود: دامهاى شيطان جلوگيرى كردن از نيكى به برادران است و اما ريسمانهاى او خوابيدن از انجام نمازهاى واجب است.
بدان كه خدا پرستش نشده به اندازه قدم برداشتن براى نيكى به برادران و زيارت و ديدار آنها. واى بر كسانى كه در نمازها سهل انگارى مىكنند و آنهايى كه در خلوت به خواب مىروند و در ضعفها و سستىها خدا و آياتش را به مسخره مىگيرند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 392
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
امنيّت از شرّ حوادث ناگوار، دام شيطان، و شرّ حاكم ستمگر 3
🔴 شر حاكم ستمگر
و امّا زندگى با سلطان ستمگر با آن تخت و تاج آلوده به غرور و غضب و تجملات دنيايى، انسان را از هستى حقيقىاش نابود مىكند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله بسيار در اين باره هشدار مىدهند:
از ارتباط با سلطان بپرهيزيد كه آن دين را مىبرد و از كمك كردن به او دورى گزينيد؛ زيرا شما كارهاى او را نمىپسنديد. «2» آرى، حاكم ستمگر با زندگى نكبت خود گروهى از انسانها را تباه مىكند و با روان كردن مال حرام در زندگى مردم، آنها را به گمراهى مىكشاند.
حضرت على عليه السلام هم اين نكته را به فرزندش، امام حسن عليه السلام يادآورى مىكند كه:
باعِدِ السُّلْطانَ لِتَأْمَنَ خُدَعَ الشَّيطانِ.
از سلطان دورى كن تا از نيرنگهاى شيطان ايمن مانى.
چه زيبا سخنى آن حضرت در نهج البلاغه فرمود:
همدم سلطان مانند كسى است كه بر شير سوار باشد مردم به حال او حسرت مىخورند در حالى كه خودش مىداند در چه وضعيت خطرناكى قرار دارد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 392
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
«11» اللَّهُمَّ إِنَّمَا يَكْتَفِي الْمُكْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاكْفِنَا وَإِنَّمَا يُعْطِي الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَعْطِنَا وَإِنَّمَا يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاهْدِنَا
خدايا! جز اين نيست كه قناعت كنندگان، به فضل نيروى تو قناعت مىكنند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و ما را از فضل نيروى خود كفايت فرما، و جز اين نيست كه بخشندگان از فضل جود تو مىبخشند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست، و از فضل جود خود بر ما ببخش، و جز اين نيست كه راه يافتگان، به نور وجه تو راه مىيابند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را به نور وجه خود هدايت كن.
👌 دعای #پنجم #دعا_پنجم_11
كفايت_خداوند_در_قناعت
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 1
🔴 براى فهم بهتر كفايت خداوند در #قناعت ، توجه به مقدمه ذيل ضرورى به نظر مىرسد:
اختيار داشتن انسان؛ فطرى است و ما به طور فطرى فاعل مختاريم و از دو جهت با نظام احسن در پيوند كامل قرار داريم.
نخست اين كه ما خود، جزئى از اجزاى اين نظاميم و ديگر آن كه نظام در دست ماست. از جهت نخست كه ما در مجموع نظام قرار گرفتهايم با اين كه در ظرف اختياريم، هيچ چيز حتى مختار بودن در دست ما نيست. اوست كه در هر جا و هر زمان خواست، ما را در اين نظام عملى مىسازد.
از جهت دوّم كه نظام در دست انسان است، انسان مظهر نظام احسن است و دست كم استعداد براى مظهر شدن در قابليت انسان است. پس ما از جهت نسبت به خود يك ناظم هستيم و بايد به اندازه توان در اين نظام به بهترين گونه كار كنيم تا وصف فردى و جمعى نظام احسن در ظرف اختيار نيز بهترين باشد.
نظام احسن در ظرف ظهورى از اين جهت كه ظهور حسن و جمال حق است، احسن است. ولى از جهت مقايسه با كمال ذاتى، عين تعيّن، كاستى، نادارى است.
معصوم در ظرف اختيار- گذشته از تكوين- به لحاظ عصمت از جهت تشريع نيز مظهر اتم نظام احسن است. غير معصوم نيز بايد به اندازه توان، مظهر عصمت معصوم در جهت نظام احسن باشد و در صورت فعليت گناه بايد بداند كه گناه در نظام احسن اختلال ايجاد مىكند. از اين رو برخى از گرفتارىهايى كه به انسان مىرسد به جاى اعتراض به حق و نظام احسن الهى، بايد در اعمال خود تجديد نظر كند.
خداوند مىفرمايد:
وَ مَا بِكُم مّن نّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجَرُونَ* ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مّنكُم بِرَبّهِمْ يُشْرِكُونَ
و آنچه از نعمت ها در دسترس شماست از خداست، آن گاه چون آسيبى [مانند سلبِ نعمت] به شما رسد، ناله و فريادتان را به التماس و زارى به درگاه او بلند مىكنيد.* سپس هنگامى كه آسيب را از شما برطرف كند [بر خلاف انتظار] گروهى از شما به پروردگارشان شرك مىآورند!!
قوت بر كمال قدرت اطلاق مىشود و چون خداوند سبحان مستند همه موجودات و فياض بر همه قابليتها و استعدادهاست. پس او عطا كننده به هر چيزى است كه نيازمند به كمال قدرت او باشد. سپس يك قانون كلى كه نتيجه اعمال صالح توأم با ايمان است از هر كسى به هر صورت تحقق يابد، حيات طيب نصيب او مىشود.
حضرت حق مىفرمايد:
مَنْ عَمِلَ صلِحًا مّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُحَيَوةً طَيّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
از مرد و زن، هر كس كار شايسته انجام دهد در حالى كه مؤمن است، مسلماً او را به زندگى پاك و پاكيزهاى زنده مىداريم و پاداششان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مىدادهاند، مىدهيم.
مولود عمل صالح و ايمان در اين جهان زندگى روشن و پاكيزهاى است. يعنى پديد آمدن جامعهاى كه در آن آرامش، امنيت، رفاه، صلح، محبت، قناعت، تعاون و مفاهيم سازنده انسانى خواهد بود.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 2
🔴 حيات طيبه
مفسران در معنى حيات طيبه تفسيرهاى گوناگون آوردهاند: از آن جمله روزى حلال، قناعت، رزق مستمر، عبادت همراه با روزى حلال، توفيق اطاعت فرمان خدا و ...
پس حيات طيبه مفهومش گسترده است كه همه مربوط به دنياست و جزاى احسن آن مربوط به آخرت است.
حضرت على عليه السلام در اين باره مىفرمايد:
كَفى بِالْقناعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعمياً وَ سُئِلَ عليه السلام عَنْ قَولِهِ تَعالى:
فَلَنُحْييَّنَهُ حَياةً طَيِّبَةً
فَقالَ: هِىَ الْقَناعَةُ.
انسان را پادشاهى با گنج قناعت، و نعمت با حسن خلق كافى است. حضرت را از قول خداوند عزَّوجلّ: «بنده شايسته را حيات پاكيزه دهيم» پرسيدند، فرمود: حيات پاكيزه قناعت است.
اين تفسير محدود ساختن حيات طيبه به قناعت نمىباشد، بلكه بيان مصداق است، ولى مصداق روشنتر است، چرا كه اگر تمام دنيا را به انسان بدهند ولى روح قناعت را از او بگيرند هميشه در آزار و رنج و نگرانى به سر مىبرد و به عكس اگر انسان روح قناعت داشته باشد، و از حرص و طمع بركنار گردد، هميشه آسوده خاطر و خوش است.
در جاى ديگر مىفرمايد:
اگر خداوند پاك به وقت بعثت انبياى خود مىخواست درِ گنجهاى طلا و معادن زر ناب، و باغهاى سرسبز را به روى آنان باز كند و پرندگان آسمان، و جانوران زمين را همراه آنان نمايد انجام مىداد. ولى در اين صورت جايى براى امتحان باقى نمىماند و اجر و پاداش بىمورد مىشد و اخبار آسمانى از بين مىرفت و براى قبول كنندگان دعوت انبياء، ثواب مبتلايان به رنج و سختى واجب نمىگشت ...
ولى خداوند پاك پيامبرانش را در تصميمهايشان نيرومند و از نظر برنامههاى ظاهرى ضعيف قرار داد با قناعتى كه از بىنيازى چشمها را پر مىكرد و تهيدستى كه ديدهها و گوشها را از آن مملو مىساخت. «1» مردى به امام صادق عليه السلام از حال روزگار شكايت كرد كه طلب روزى مىكند و به دست مىآورد، امّا قانع نمىشود و نفسش بيشتر از آن از او مىطلبد.
عرض كرد: مرا چيزى بياموز كه مرا سود بخشد؟
حضرت فرمود:
اگر آن اندازه كه كفايتت مىكند تو را بىنياز سازد، كمترين چيز دنيا بىنيازت مىسازد و اگر آنچه را تو را بس مىكند بىنيازت نسازد، همه دنيا هم تو را بىنياز نمىگرداند.
از پندهاى امام على عليه السلام به فرزندش امام حسين عليه السلام اين بود كه:
لامالَ أَذْهَبُ بِالفاقَةِ مِنَ الرِّضا بِالْقُوتِ وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الكَفافِ تَعَجَّلَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ.
هيچ ثروتى فقرزداتر از خرسندى به قوت نيست و هر كه به حاجت زندگى بسنده كند، به زودى به آسايش دست يابد و زندگى آسوده و مرفّهى به دست آورد.
حضرت رضا عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه قناعت چيست؟ فرمود:
قناعت، باعث خويشتندارى و ارجمندى و آسوده شدن از زحمت فزون خواهى و بندگى در برابر دنيا پرستان است. و راه قناعت را جز دو كس نپيمايد: يا عبادت پيشهاى كه خواهان مزد آخرت است، يا بزرگوارى كه از مردمان فرومايه دورى كند. «1»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 3
🔴 فضل و جود و بخشندگى خداوند
سبقت در فضيلت به معناى پيش تازى و برترى در علم، ادب، كمال، معرفتِ سخاوت و بخشش است. و دنيا ميدان مسابقه كسب فضايل است. هر كسى بكوشد پاداش نيكو نصيبش گردد. در اين فراز دعا حضرت سجاد عليه السلام در صدد روشنگرى ارتباط غناى انسان با خداوند است. در باب فقر و غنى بيان گرديده است كه مؤمن از خداوند دو درخواست عمده دارد:
1- غناى ظاهرى؛ كه در مال و ثروت و امكانات دنيوى به غير محتاج نباشد و تنها از درياى جود و معدن كرم حق به او برسد، اين بيان معصوم است كه:
خدايا در هر حال از تو مىخواهم كه بىنياز باشم و نادار نباشم تا به واسطه فقر؛ محتاج و بىآبرو و ذليل خلق شوم.
2- غناى باطنى؛ كه در درون و حال روحانى به غير حق توجه نداشته باشد. و معصومان هم اين توجه را به ما آموختهاند كه:
خدايا نيازمند نباشم چه به خوبان و چه به بدان، به خوب تا منّتش را نبينم، به بد تا رويگردانى او را دچار نشوم. اين روش، وقار، عزت و سكينه اجتماعى است.
قرآن مجيد يكى از اعمال برجسته ابرار را اخلاص مىشمرد؛ آنان كسانى هستند كه از روى فضل و بزرگى در حالى كه طعام را دوست دارند به ديگران انفاق مىكنند و مىگويند:
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لَاشُكُورًا
[و مىگويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مىكنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم.
اين برنامه منحصر به اطعام نيست بلكه تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاك خداوند است. و هيچ چشم داشتى به پاداش مردم و تشكر آنها ندارند؛ زيرا نگاه آنان به فضل خداوند است. و خداوند متعال مستند همه موجودات و ممكنات در نيازمندى است و در زنجيره حاجات نقطه وصل آنان، نظر به سوى اوست. پس هر معطى غير او مَجاز است. و اين انحصار اعطا كنندگان در فضل جود خداوند اشاره به حقيقى بودن اعطاى حق تعالى است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 4
🔴 جواد از نظر امام رضا عليه السلام
از امام رضا عليه السلام در حال طواف پرسيدند: جواد كيست؟ فرمود:
سخن تو دو صورت دارد:
اگر از مخلوق مىپرسى، بخشنده كسى است كه آنچه را خدا بر او واجب كرده بپردازد و بخيل كسى است كه از پرداختن آنچه خدا بر او فرض كرده است دريغ ورزد. ولى اگر مرادت خالق است؛ او بخشنده است، چه عطا كند و چه نكند؛ زيرا اگر به بندهاى عطا كند به او چيزى داده است كه از آنِ او نيست و اگر عطا نكند چيزى از او دريغ داشته است كه از آن او نيست.
بنده خدا در پى چه چيزى باشد؟ چه بخواهد؛ از كه طلب كند، چگونه به اين حقيقت برسد كه آنچه را خواسته با فضل و بركت است؟
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 5
🔴 جود در كلام امام صادق عليه السلام
حضرت صادق عليه السلام اين خواسته را براى فرزندش چنين تفسير مىفرمايد:
يا بُنَىَّ إِذا طَلَبْتَ الْجُودَ فَعَلَيْكَ بِمَعادِنِه؛ فَإِنَّ لِلْجُودِ مَعادِنَ وَ لِلْمَعادِنِ اصُولًا، وَ للُاصُولِ فُرُوعاً، وَ لِلْفُروعِ ثَمَراً وَ لا يَطيبُ ثَمَرٌ إلَّا بِفَرْعٍ وَ لا فَرْعٌ إِلَّا بأَصْلٍ وَ لاأَصْلٌ إِلَّا بِمَعْدِنٍ طَيِّبٍ.
اى فرزندم! اگر جوياى بخشندگى هستى به معدنهاى آن رجوع كن؛ زيرا بخشندگى را معدنهايى است و معدنها را ريشههاست و ريشهها را شاخهها و شاخهها را ميوه است و هر ميوهاى به شاخه نيكوست و هر شاخه به ريشهاى است و هر ريشهاى با اصلش نيكو و پربركت است.
اين سخن پرگوهر از رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه خبرى مهم را به ما مىفرمايد:
آيا شما را از بخشندهترين بخشندگان خبر ندهم؟ خداوند، بخشندهترين بخشندگان است و من بخشندهترين فرزندان آدم مىباشم. و بخشندهترين آنها پس از من مردى است كه دانشى را فرا گيرد و دانشش را بگستراند.
چنين كسى روز قيامت يك امّت مبعوث مىشود؛ و مردى كه خويشتن را در راه خدا جانفشانى كند تا كشته شود. «2» بخشى از محبوبيّت انسانى به خاطر بخششها و گذشتهاى مادى و معنوى است كه سرچشمه آن بزرگمنشى و وسعت كرامت نفس است، به ويژه اگر انسان دسترنج و نيازمندى خود را ببخشد كه كارى بس بزرگ است، همان گونه كه امام حسن مجتبى عليه السلام سه مرتبه در عمر با بركتش همه اموال خود را بخشيد. حتى كفش خود را هديه كرد تا به ما، درس پدر بزرگوارش را بياموزد كه فرمود:
جُودُوا فِى اللَّهِ وَ جاهِدُوا أَنْفُسَكُم عَلى طاعَتِهِ يُعْظِمْ لَكُمُ الْجَزَاءَ وَ يُحْسِنْ لَكُمُ الْحَباءَ.
براى خدا بخشش كنيد و در راه طاعت او با نفسهايتان بجنگيد تا پاداشتان را بزرگ و بخشش را نيكو گرداند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 6
🔴 راه يافتگان به نور الهى
حضرت سجاد عليه السلام در اين فراز از دعا «انَّما يَهْتَدِى المُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ» به هدايت بندگان در پرتو نور خداوندى اشاره دارد كه ابزار آن را خداوند فراهم مىسازد.
«حضرت موسى عليه السلام بعد از دريافت فرمان رسالت و دستور همه جانبه درباره چگونگى برخورد با فرعون از آن سرزمين مقدس حركت كرد و با برادرش هارون در مصر همراه شده و هر دو به سراغ فرعون مىآيند و با مشكلات زيادى مىتوانند به درون كاخ افسانهاى فرعون كه افراد كمى به آن راه داشتند، راه پيدا كنند.
موسى در برابر فرعون فرمان رسالت را چنين بازگو مىكند:
ما فرستادگان پروردگار توايم، بنى اسرائيل را با ما بفرست و آنها را شكنجه و آزار مكن، ما دليل و معجزه روشنى با خود از سوى پروردگارت آوردهايم.
سلام بر كسى كه از هدايت پيروى كند و اين را نيز بدان كه به ما وحى شده است كه عذاب در انتظار كسانى است كه تكذيب كنند و از فرمان خدا روى بگردانند.
هنگامى كه فرعون اين سخنان را شنيد، گفت: اى موسى! پروردگار شما كيست؟
موسى معرفى كوتاه و جامعى از پروردگار اعلام كرد:
قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى، آفرينش [ويژه] او را [آن گونه كه سزاوارش بود] به وى عطا كرده، سپس هدايت نمود.
در اين سخن كوتاه موسى عليه السلام اشاره به دو اصل اساسى آفرينش مىكند؛
اول: خداوند به هر موجودى، آنچه نياز داشته، بخشيده است.
دوم: هدايت و رهبرى موجودات را به آنها آموخته است.
انسانها داراى هدايت تكوينى هستند ولى چون انسان، موجودى برتر و داراى عقل و شعور است، خداوند هدايت تكوينيش را با هدايت تشريعى او به وسيله پيامبران همراه و همگام كرده است
«بازگشت معناى آيه به اين مىشود كه خداوند بين هر پديدهاى به سبب نيروها و ابزارهايى كه در وجودش قرار داده و بين آثار آن كه او را به غايت وجودش مىرساند، رابطه برقرار كرده است. براى مثال، جنين انسان كه يك نطفه شكل يافته در صورت انسان است در درون خود مجهز به نيروها و ابزارهايى است؛ متناسب با افعال و آثارى كه جنين را در جان و جسم به كمال مىرساند. پس به نطفه آدمى، با استعدادى كه در آن قرار داده شده، خلقت خاص يعنى همان وجود خاص انسانى داده است كه به وسيله نيروها و ابزار در او به سوى مطلوب و غايت وجود انسانى و كمال نهايى مخصوص اين نوع هدايت و حركت داده شده است.» « علامه طباطبايى»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 7
🔴 هدايت و اراده خداوند
خداوند در آيات بسيارى به اين حقيقت اشاره مىفرمايد كه هدايت به اراده ماست حتى پيامبرش هم نمىتواند كارى كند؛ مگر ابزار آن را خداوند براى ايشان فراهم سازد.
خداوند متعال به پيامبرش مىفرمايد:
إِنَّكَ لَاتَهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
قطعاً تو نمىتوانى هر كه را خود دوست دارى هدايت كنى، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدايت مىكند؛ و او به هدايتپذيران داناتر است.
او مىداند چه افرادى لايق پذيرش ايمانند يا چه قلبهايى براى حق مىتپد. او مىماند در چه سرهائى، سوداى عشق خدايى است، اين افراد شايسته را خوب مىشناسد و به آنها توفيق مىدهد و لطفش را رفيق راه آنها مىسازد.
مقصود از هدايت در آيه فوق رسانيدن به سر منزل مقصود است و اين تنها كار خداست كه بذر ايمان را در دلها بپاشد و به دلهاى آماده نظر افكند سپس با نور آسمانى شكوفا سازد. و نتيجه اين عنايت در بهشت هم نمايان شود كه خداوند در وصف بهشتيان فرمود:
اوّل نعمتهاى روحانى را نصيبشان مىسازد كه سينهها و دلهايشان را از كينه و حسد و صفات ناپسند پاك مىسازد؛ سپس نعمتهاى جسمانى مانند: باغ و حوريه را به آنها عطا مىكند و آنگاه بهشتيان رضايت و خشنودى كامل خويش را چنين بازگو مىكنند:
وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدانَا لِهذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلآَ أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جَآءَتْ رُسُلُ رَبّنَا بِالْحَقّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
و مىگويند: و همه ستايشها ويژه خداست كه ما را به اين [نعمت ها] هدايت كرد، و اگر خدا ما را هدايت نمىكرد هدايت نمىيافتيم، مسلماً پيامبران پروردگارمان حق را به سوى ما آوردند، و ندايشان مىدهند به پاداش اعمال شايستهاى كه همواره انجام مىداديد، اين بهشت را به ارث برديد.
آرى، آرامش حقيقى و جاويدان در سايه نور هدايت و راهنماى الهى است. و بلاى حقيقى، جدايى و گمراهى از راه سعادت و كمال است. از اين رو پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و معصومان هم از خداوند، ماندگارى در هدايت را درخواست مىكردهاند؛ زيرا كه او هادى مطلق است.
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
قالَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ: عِبادى كُلُّكُمْ ضالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَيْتُهُ وَ كُلُّكُمْ فَقِيرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَيْتُهُ، وَ كُلُّكُمْ مُذْنِبٌ الَّا مَنْ عَصَمْتُهُ.
خداوند جلّ جلاله فرمود: اى بندگان من! همه شما گمراهيد، مگر كسى كه من هدايتش كنم و همه شما نيازمنديد مگر كسى كه من توانگرش سازم و همه شما گنهكاريد، مگر كسى كه من او را حفظ نمايم.
روايت شده است كه:
«داوود عليه السلام تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داود! چه شده است كه تو را تنها مىبينم؟ عرض كرد: معبودا، شوق ديدار تو در جانم شدت گرفته و ميان من و خلق حايل گشته است. خداوند به او وحى فرمود:
به ميان مردم بازگرد؛ زيرا اگر تو يك بنده گريز پا را نزد من بياور، تو را در لوح تقدير با صفت ستوده ثبت كنم.
اين است كه ائمه اطهار عليهم السلام كه دليل نور هدايت هستند، راه توفيق را هم به ما مىآموزند.
حضرت على عليه السلام در نهجالبلاغه فرمود:
ايُّهَا النَّاسُ، انَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهْ دَليلًا هُدِىَ لِلَّتى هِىَ اقْوَمُ.
اى مردم، بدون شك آن كه خير خود را از خدا خواهد موفق گشته، و هر كه گفتار حق را دليل خود قرار دهد به استوارترين راه هدايت شده.
پس ما هم بايد به مانند مولاى متقيان على عليه السلام به حق پناه بريم كه ما را هم در پناه هدايت خود پيوسته مستدام بدارد.
و نيز فرمود:
اللَّهُمَّ إنِّى اعُوذُ بِكَ أَنْ أَفْتَقِرَ فى غِناكَ اوْ أَضِلَّ فى هُداكَ اوْ اضامَ فى سُلْطانِكَ اوِ اضْطَهَدَ وَالْامْرُ لَكَ.
الهى، به تو پناه مىبرم از اين كه در بىنيازى تو فقير شوم، يا در هدايتت گمراه گردم، يا در سلطنتت مورد ستم واقع شوم، يا به خوارى نشينم و حال اين كه امر به دست توست.
الهى! ما را از رحمت و عنايت و لطف و محبّت و كرامت و مغفرت خود دور مكن و راه دور شدن از خودت را كه جز گناه و آلودگى و عصيان و پليدى چيزى نيست به روى ما ببند، كه دورى از تو بدترين بلا و سنگينترين مرض و شديدترين عذاب است، چنانكه حضرت مولى الموحّدين در دعاى كميل اشاره فرموده:
فَهَبْنى يا إلهى صَبَرْتُ عَلى عَذابِك فَكَيْفَ أصْبِرُ عَلى فِراقِك؟!
الهى! گيرم كه بر عذاب دوزخت صبر كنم، امّا بر دورى و هجرانت چگونه طاقت بياورم؟!
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
«12» اللَّهُمَّ إِنَّكَ مَنْ وَالَيْتَ لَمْ يَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِينَ وَمَنْ أَعْطَيْتَ لَمْ يَنْقُصْهُ مَنْعُ الْمَانِعِينَ وَمَنْ هَدَيْتَ لَمْ يُغْوِهِ إِضْلَالُ الْمُضِلِّينَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ
«13» وَامْنَعْنَا بِعِزِّكَ مِنْ عِبَادِكَ وَأَغْنِنَا عَنْ غَيْركَ بِإِرْفَادِكَ وَاسْلُكْ بِنَا سَبِيلَ الْحَقِّ بِإِرْشَادِكَ
خدايا! هر كه را تو يارى دهى، اقدام خواركنندگان براى خوار كردنش زيانى به او نمىرساند، و هر كه را تو عطا كنى، ممانعت كردن منع كنندگان از او نمىكاهد، و هر كه را تو هدايت فرمايى، اقدام گمراه كنندگان براى گمراه كردنش او را به گمراهى دچار نسازد؛ پس بر محمد و آلش درود فرست،
و به عزتت ما را از شرّ بندگانت باز دار و به عطايت از غير خود بىنياز كن، و به هدايتت ما را به راه حق ببر.
👌 دعای #پنجم
#دعا_پنجم_12
#دعا_پنجم_13
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_12
🔴 نور خدا خاموش نمىشود
راستى عجيب است، در اعصار و قرون، بىخبران از حق و حقيقت، با تهمت و افترا و تكذيب و تصديق ناحق، و با حبس و تبعيد و ايجاد زجر و مشقّت، و با يورش و حمله با كوه كوه اسلحه براى خاموش كردن چراغ نبوّت و امامت بپا خاستند و در اين راه از هيچ برنامهاى دريغ ننمودند، ولى خذلان آن خاذلان نه اين كه كارى از پيش نبرد بلكه به عنايت و لطف حق و يارى و نصرت حضرت ربّ العزّه نور انبيا و ائمّه و اوليا پرفروغتر شد تا جايى كه به فرموده قرآن مجيد، عاقبت تمام اهل زمين را درسايه نفوذ و سيطره خود قرار خواهد داد و بساط ظلم و بيدادگرى را بر خواهد چيد.
اين نور به هيچ صورت و با هيچ حمله و حادثه و طوفانى خاموش نخواهد شد كه قرآن كريم مىفرمايد:
يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
همواره مىخواهند نور خدا را با سخنان باطل [و تبليغاتِ بىپايه] خود خاموش كنند؛ ولى خدا جز اين كه نور خود را كامل كند، نمىخواهد، هر چند كافران خوش نداشته باشند.
اين نور به صورت حكومت شايستگان، تمام روى زمين را خواهد گرفت چنانكه قرآن مجيد مىفرمايد:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ميراث مىبرند.
آرى، هر كس را حضرت ربّ به نعمت ظاهر و باطن آراست و از عطا و لطفش وى را بهرهمند ساخت، منع منع كنندگان از او نكاست كه:
اگر تيغ عالم بجنبد ز جاى
نبرّد رگى گر نخواهد خداى
و به فرموده حكيم طوس:
خدا كشتى آنجا كه خواهد برد
اگر ناخدا جامه بر تن درد
چون نور هدايت حضرت حق به قلبى بتابد و سلسله و زنجير طاعت دوست بر گردن كسى افتد و دل به مشاهده حضرت جمال نايل آيد و آتش عشق حضرت جانان در باطن مشتعل شود، اغواى اغواگران و اضلال گمراهان همچون نَفَس مگسى است كه بخواهد خورشيد را خاموش كند!
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 413
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
«14» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ سَلَامَةَ قُلُوبِنَا فِي ذِكْرِ عَظَمَتِكَ وَفَرَاغَ أَبْدَانِنَا فِي شُكْرِ نِعْمَتِكَ وانْطِلَاقَ أَلْسِنَتِنَا فِي وَصْفِ مِنَّتِكَ
خدايا! بر محمد و آلش درود فرست، و سلامت دلهاى ما را در ياد بزرگيت، و آسايش بدنهايمان را در شكر نعمتت و گشوده شدن زبانمان را در وصف عطايت قرار ده.
👌 دعای #پنجم
#دعا_پنجم_14
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_14
🔴 #سلامت_دل در ياد خداوند 1
امام سجاد عليه السلام در اين فراز «وَاجْعَلْ سَلامَةَ قُلوبِنا فى ذِكْرِ عَظَمَتِكَ»، سلامتى دل را در يادآورى بزرگى خدا؛ از عنايات رحمانى مىداند كه جايگزين آرزوهاى خيالى و وساوس شيطانى و غفلتها قرار دهد.
نفس ناطقه انسان يا ذاكر است يا غافل، تنبّه و غفلت به مانند نطق شالوده و حقيقت انسان است. اگر حقيقت آدمى، تنبه، تذكر و بيدارى، نور و روشنايى باشد، منبع همه كمالات الهى و انسانى مىشود ولى اگر شاكله وى غفلت و بىخبرى از خدا باشد، تا مرتبه حيوانات بلكه پايينتر از آن تنزل مىكند و سرچشمه همه شرور و آفات مىشود.
ذاكر بودن يعنى نفس ناطقه يا قلب در ذكر فعليت داشته باشد و اين گونه نباشد كه در وقت حركت، ذاكر نباشد و تنها در نماز ذاكر باشد انسان بايد كارى كند كه ذاكر هميشگى باشد؛ چرا كه ذكر غير حق اگر چه براى يك لحظه، غفلت است. پس اگر كسى به زبان ذاكر باشد، ولى ذكر حقيقت جانش نشود و دلش به دنيا و آنچه در آن است، سرگرم باشد او نيز غافل است. ذكر چه جلّى و چه خفى؛ در هر صورت يا در مقام دفع ضرر است يا در مقام جلب منفعت است.
ذكر حق، غافل از غير حق بودن و اراده و توجّه هميشگى به حق داشتن است؛ بر اين پايه ذكر در بيدارى كافى نيست، اگر در خواب نيز ذكر بگويد پس ذكر در جان و قلب ملكه شده است.
يكى از سرمايههاى نجات بخش در قيامت، قلب سليم است، در حالى كه مال و فرزند سودى براى انسان ندارد؛ اين قلب پاك است كه ثمرهاش عمل پاك مىشود و در صحنه قيامت، نورانيت توليد مىكند.
خداوند مىفرمايد:
يَوْمَ لَايَنفَعُ مَالٌ وَ لَابَنُونَ* إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
روزى كه هيچ مال و اولادى سود نمىدهد، مگر كسى كه دلى سالم [از رذايل وخبايث] به پيشگاه خدا بياورد.
سليم از ماده سلامت است؛ يعنى قلبى كه از هر گونه بيمارى و آفات اخلاقى و اعتقادى دور باشد يا قلبى كه از عشق دنيا سالم باشد و غير از خدا در آن نباشد.
امام صادق عليه السلام درباره اين آيه فرمود:
دل سالم، دلى است كه پروردگارش را ديدار كند در حالى كه جز او درخود نداشته باشد، هر دلى كه در آن شرك يا شك باشد ساقط است. يا فرمود:
قلب سالم، قلبى است كه از دنيا دوستى سالم باشد. كسى كه صداقت نيت داشته باشد قلب سليم دارد؛ زيرا پاك و سالم بودن دل از هواجس نفسانى، نيّت را در همه كارها براى خدا خالص مىگرداند امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
إِعْرابُ الْقُلُوبِ عَلى أَرْبَعَةِ أَنْواعٍ: رَفْعٍ وَ فَتْحٍ وَ خَفْضٍ وَ وَقْفٍ، فَرَفْعُ الْقَلْبِ فى ذِكْرِ اللَّهِ وَ فَتْحُ الْقَلْبِ فى الرِّضا عَنِ اللَّهِ، وَ خَفْضُ الْقَلْبِ في الْاشْتِغالِ بِغَيْرِ اللَّهِ، وَ وَقْفُ الْقَلْبِ فِى الغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ.
حركات دلها چهار نوع است: رفع و فتح و جرّ و وقف. رفع دل ياد خداست، فتح دل خشنودى از خداست، جرّ دل پرداختن به غير خداست و وقف دل غفلت از خداست.
در حديث قدسى آمده است:
هر گاه به دل بندهام سر زنم و ببينم كه ياد من بر آن چيره گشته است، اداره و تربيت او را خود به عهده گيرم و همنشين و همسخن و همدم او شوم. اين حديث ترجمان ديگرى از آيه اطمينان قلب است كه خداوند مىفرمايد:
الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
[بازگشتگان به سوى خدا] كسانى [هستند] كه ايمان آوردند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد، آگاه باشيد! دلها فقط به ياد خدا آرام مىگيرد.
منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و آگاهيش و حاضر و ناظر بودنش گردد و اين توجه مبدأ حركت و فعاليت در وجود او به سوى جهاد و تلاش و نيكىها گردد و ميان او و گناه سدّ محكمى ايجاد كند.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد:
الذِّكْرُ ذِكْرانِ: ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ ما حَرَّمَ عَلَيْكَ فَيَكُونُ حاجِزاً.
ذكر دو گونه است: ياد خدا بودن به هنگام گرفتارىها و از آن برتر آن است كه خدا را در برابر محرمات ياد كند و ميان او و حرام سدى ايجاد كند.
به همين دليل است كه در برخى روايات ذكر خداوند به عنوان يك سپر دفاعى در برابر حوادث براى سلامتى دل برشمرده شده است.
روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به يارانش فرمود: سپرهايى براى خود فراهم كنيد؛ گفتند:
اى رسول خدا صلى الله عليه و آله آيا در برابر دشمنان اطراف خود سپر بسازيم؟ فرمود: نه، از آتش دوزخ، بگوييد:
سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لاالهَ الَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اكْبَرُ. «2»
در اين راستا امام سجاد عليه السلام هم در دعاى خويش صفاى دل خاصى را از درگاه حق طلب مىكند:
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_14
🔴 #سلامت_دل در ياد خداوند 2
آسايش بدنى در پرتو سپاس نعمتها
#تشکر و شكر منعم، ريشه در فطرت و نهاد آدمى دارد. و پايه ديانت نيز بر اين حقيقت روشن و استوار است. كفران و روى گردانى از عبادات و بندگى حق تعالى به ويژه راحتطلبى، ريشه در ناسپاسى نعمت و انكار منعم حقيقى دارد. در واقعيّت نوعى پوشش بر حقيقت فطرى و حرمان از حق خداوند است.
خداوند در قرآن مجيد پس از شمردن نعمتهاى مادى براى مؤمنان به نعمتهاى معنوى اشاره مىفرمايد:
وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ* الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِلَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَايَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ»
و مىگويند: همه ستايشها ويژه خداست كه اندوه را از ما برطرف كرد؛ بىترديد پروردگارمان بسيارآمرزنده و عطا كننده پاداش فراوان در برابر عمل اندك است.* همان كه از فضلش ما را در اين سراى جاودان جاى داد، كه در آن هيچ رنجى و هيچ سستى و افسردگى به ما نمىرسد.
نعمتهاى دنيوى و مواهب مادى آميخته با اضطراب و زوال است و ترس از نابودى مال و فرزند و مقام و شغل هميشه قلب انسان را تسخير مىكند مگر اين كه آسايش و لذت را در آخرت ببيند.
خداوند مىفرمايد: بهشتيان در بهشت مىگويند سپاس سزاوار خداوند است كه اندوه را از ما برطرف ساخت.
خداوند تعبير به حَزَن كرده است كه در اصل به معناى ناهموارى زمين است ولى از آنجا كه اندوه و نگرانى، روح انسان را ناهموار و خشن مىسازد، او را ناراحت مىكند.
اين حالت مخصوص دنياست كه آسايش مؤمن نسبى است. يعنى به اندازه عبادت و فعاليت و تشكر او نعمت به او مىرسد ولى راحتى و آرامش ندارد، زيرا آسايش حقيقى مؤمن در بهشت است پس بهشتيان وقتى از اندوه دنيا يا فشارهاى آخرت راحت مىشوند زبان به حمد و شكر الهى باز مىكنند كه از حالت ترس و وحشت و آزار و فشارهاى بيرونى و درونى رها شدهايم و به آرامگاه ابدى پيوستهايم به هر حال شكر چه به معناى گرامى داشتن زبانى يا قلبى باشد يا به معناى عرفى كه همه نعمتهاى الهى را در جاى خودش مصرف كند، ياد هدايا و لطفهاى پروردگار است كه بايد بدنهاى ما وظيفه حقشناسى را ادا كند.
ابوبصير به امام صادق عليه السلام عرض كرد: آيا شكر را حدّى هست كه چون بنده آن را به جاى آورد، شاكر محسوب شود؟ حضرت فرمود: آرى، عرض كردم: آن حد چيست؟ فرمود: خدا را بر هر نعمتى كه در زمينه خانواده و مال به او مىدهد شكر گويد و چنانچه در نعمتى كه به مال او مىدهد براى خدا حقى باشد آن را بپردازد. «1» به اين خاطر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام خشنودى خويش را چنين ابراز داشتهاند:
طُوبى لِمَنْ اسْلَمَ وَ كانَ عَيْشُهُ كَفافاً وَ قَولُهُ سَداداً.
خوشا به حال كسى كه اسلام اختيار كند و زندگيش به قدر كفايت باشد و در گفتارش استوار باشد.
امام على عليه السلام مىفرمايد:
وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الْكَفافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ، وَ تَبَوَّا خَفْضَ الدَّعَةِ. «1»
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_14
🔴 #سلامت_دل در ياد خداوند 3
حركت زبان در بيان عطاياى الهى
يكى از ابزارهاى مأموريتى حضرت موسى عليه السلام؛ درخواست گره گشايى زبان در دعوت فرعون به پذيرش الوهيت است.
خداوند خواسته موسى عليه السلام را چنين بازگو مىفرمايد:
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مّن لّسَانِى* يَفْقَهُواْ قَوْلِى
و گِرِهى را [كه مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشاى،* [تا] سخنم را بفهمند.
موسى عليه السلام به خاطر دعوت؛ گشادگى سينه، گره گشايى زبان و پشتيبانى هارون را وسيلهاى براى درك دعوت خود و رسيدن به هدفهاى مقدس قرار مىدهد و مىفرمايد:
كَىْ نُسَبّحَكَ كَثِيرًا* وَ نَذْكُرَكَ كَثِيرًا
تا تو را [در ميان مشركان از داشتن شريك] بسيار و فراوان تنزيه كنيم،* وبسيار به يادت باشيم.
يعنى هنگامى كه موسى عليه السلام مىگويد: سخنم را بفهمند مرادش اين است كه: از زبان من به وجود خدا ايمان آورند و به ياد پروردگار باشد و بسيار او را تسبيح و ستايش كنند؛ پس هدف نهايى موسى عليه السلام همان ستايش و بيان عطاياى خداوند است.
مرحوم علامه طباطبايى در اين زمينه مىفرمايد:
«ذكر و تسبيحى كه با وزارت هارون هم ارتباط داشته باشد؛ ذكر و تسبيح علنى و در بين مردم است نه در خلوت و نه در دل؛ زيرا ذكر و تسبيح در خلوت و قلب، هيچ ارتباطى با وزارت هارون ندارد، پس مراد اين است كه آن دو در بين مردم و مجامع عمومى و مجالس آنان، هر وقت كه شركت كنند، ذكر خداى را بگويند، يعنى مردم را به سوى ايمان دعوت نموده و نيز او را تسبيح گويند.
در نتيجه اين امر يعنى رسالت و دعوت در پيروزيش سخت محتاج به تنزيه تو از شرك و ذكر ربوبيت و الوهيت تو دارد، تا در اثر كثرت اين دو ياد تو در دلهاشان رخنه كرده، رفته رفته به خود آيند و ايمان آورند. و اين ذكر و تسبيح بسيار؛ كارى نيست كه از من به تنهايى برآيد، پس هارون را وزيرم كن تا به اتفاق او بسيار تسبيح و ذكر تو گوييم، بلكه به اين وسيله امر دعوت، موفقيتى به دست آورد و سودى بخشد.» در اين جا انطلاق از طلق لسان به معناى جارى و روان بودن زبان و شيوايى و شيرين سخنى است. و منت به معناى نعمت سنگين و بزرگ است.
خلاصه اين كه مراد حضرت سجاد عليه السلام در اين فراز اين است كه زبان و شيرين سخنى ما در وصف حال نعمتهاى بزرگ و زيباى تو جارى باشد. و اين راستترين سخن است كه معصوم به ما آموخته است، از اين رو حضرت على عليه السلام مىفرمايد:
اصْدَقُ المَقالِ ما نَطَقَ بِهِ لِسانُ الحالِ.
راستترين گفته، آن گفتهاى است كه زبان حال بگويد.
و حضرت زين العابدين عليه السلام حق زبان را چنين تشريح مىفرمايد:
حَقُّ اللِّسانِ إِكْرامُهُ عَنِ الْخَنَا وَ تَعْويدُهُ الْخَيْرَ، وَ تَرْكُ الْفُضُولِ الّتى لافائِدَةَ لَها، وَ الْبِرُّ بِالنَّاسِ وَ حُسْنُ الْقَولِ فِيهِمْ.
حق زبان، منزّه داشتن آن از زشتگويى است و عادت دادنش به خوبى و فرو گذاشتن زياده گويىهاى بيهوده و نيكى به مردم و خوب گفتن درباره آنان است.
اين خير و برّ زبانى همان توصيف منتهاى الهى است كه بايد بر منوال درستى و راستى هدايت شود تا از لغزشها مصون بماند و جايگاه واقعىاش را پيدا كند.
اين است كه امير بيان؛ مولاى متقيان از اين بابت از خداوند پوزش مىطلبد:
اللَّهُمَّ اغْفِرْلى ما تَقَرَّبْتُ بِهِ الَيْكَ بِلِسانى ثُمَّ خالَفَهُ قَلْبى اللَّهُمَّ اغْفِرْلى رَمَزَاتِ الْالْحاظِ وَ سَقَطاتِ الْالْفاظِ، وَ شَهَواتِ الْجَنانِ وَ هَفَواتِ اللِّسانِ.
الهى آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش. الهى اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل و لغزشهاى زبانم را بر من ببخش.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 416
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
«15» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْنَا مِنْ دُعَاتِكَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ وَهُدَاتِكَ الدَّالِّينَ عَلَيْكَ وَمِنْ خَاصَّتِكَ الْخَاصِّينَ لَدَيْكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
خدايا! بر محمّد و آلش درود فرست، و ما را از دعوت كنندگانى كه به سوى تو دعوت مىكنند، و راهنمايانى كه به جانب تو، به دلالت بندگان برمىخيزند، و از ويژه بندگانت كه در پيشگاه حضرتت اختصاص به تو دارند قرار ده، اى مهربانترين مهربانان.
👌 دعای #پنجم
#دعا_پنجم_15 (بند پایانی)
#دعوت_به_حق
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_15
بند پایانی
#دعوت_به_حق 1
🔴 اگر به آيات قرآن و روايات و اخبار و معارف روح پرور اسلامى مراجعه كنيد، به اين حقيقت اقرار خواهيد كرد كه كارى در اين عالم بالاتر و برتر و سودمندتر از دعوت مردم به سوى خدا نيست.
دعوت به سوى حق كار انبيا و ائمّه و اولياى الهى و عاشقان از جان گذشته در راه محبوب است. دعوت به سوى حق، حلّال مشكلات، زداينده ظلمات، علاج درد قلبها، زمينه ساز عدل و عدالت و بر پا كننده حق و حقيقت است. دعوت به سوى حق، افضل اعمال، از بهترين خصال و از نيكوترين كارهاى انسان است.
ايمان مؤمنان، اخلاق متخلّقان، نيكى نيكوكاران، عبادت عابدان، عشق عاشقان، بصيرت بيداران، بينايى بينايان، محصول دعوت به سوى حق است.
مساجد روى زمين، مراكز تربيتى، بناهاى خير، دارالأيتام، مدارس علمى و حوزههاى فكرى، همه و همه نتيجه دعوت دعوت كنندگان به سوى حقّ است.
در روايات متعدّدى كه شيخ صدوق در كتاب «عيون الأخبار» نقل مىكند، آمده است:
اسلام و ايمان عبارت است از: «اعتقاد به قلب و عمل به اعضا و اقرار به زبان».
اقرار از باب افعال است، يعنى با تبليغ و دعوت جاى پاى دين را در قلوب و در همه صحنههاى حيات محكم كردن، كه اگر كسى به اين مرحله اقرار عمل نكند از ايمان و اسلام آن چنان كه بايد بهره ندارد.
مسأله دعوت به حق از چنان اهميت و ارزشى برخوردار است كه از يكى از اولياى خدا كه عمرش را در دعوت به سوى حق سپرى كرده بود در لحظات آخر عمرش در حالى كه نفسهايش به شماره افتاده بود، شنيدم: در خزانه هستى و در مملكت وجود، گوهرى پربهاتر، و عنصرى پرقيمتتر و با منفعتتر از تبليغ و دعوت مردم به سوى حق نيست.
شيعه دعوت به سوى حق را از اهمّ وظايف خود مىداند و در اين راه از هيچ خطرى نمىهراسد و عاقبت صحنه زمين را با دعوت خود آماده حكومت صالحان خواهد كرد.
مردم جز از طريق تبليغ دين حق، خدا و انبيا و امامان و فرشتگان و كتب آسمانى و قيامت را نخواهند شناخت.
رسول خدا صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
ثواب هدايت كردن يك نفر در پرونده تو، از آنچه آفتاب بر آن مىتابد بهتر است.
مسأله تبليغ و دعوت به سوى حق به اندازهاى مهم است كه انبيا و ائمه عليهم السلام نفسهاى آخر خود را چنانكه در روايات آمده خرج دعوت به سوى حق كردند.
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_15
#دعوت_به_حق 2
عظمت ابن ثبيط و تبليغ دين 1
🔴 اصحاب و اهل بيت حضرت سيّد الشّهداء در روز عاشورا تا قبل از اين كه به شرف شهادت نايل شوند، جنود ابليس را به سوى حق دعوت كردند. بازگو كردن دعوت يك يك آنها و شرح و تفسير دعوتشان هفتاد من كاغذ مىخواهد، براى نمونه به دورنمايى از موقف يكى از آنان نسبت به حق اشاره مىرود:
يزيد بن ثبيط از شيعيان و از دوستان ابوالاسود دُئلى بوده و در قبيله خود از اشراف قلمداد مىشده است. امام عصر عليه السلام در زيارت خود به او سلام داده:
السَّلامُ عَلى يَزيدَ بْنِ ثَبيطٍ الْقيسى.
درود بر يزيد بن ثبيط قيسى.
ابوجعفر طبرى مىگويد:
ماريّه سعديّه يا عبديّه دختر سعد يا منقذ در بصره از شيعيانى بود كه در تشيّع سخت و استوار بود. همواره خانه او مجمعى بود براى شيعه كه در آن گرد آمده الفت مىگرفتند و حديث بازگو مىكردند، سخن مىشنودند و مىسرودند. به پسر زياد در كوفه خبر رسيد كه حسين عليه السلام آهنگ عراق دارد. به كارگزار خود در بصره فرمان داد كه ديدهبانان بگمارد و راه را بر آينده و رونده بگيرد.
ابن ثبيط تصميم گرفت كه به قصد حسين عليه السلام از بصره بيرون بيايد. ده پسر داشت و آنها را دعوت كرد كه همراه او شوند و فرمود:
آيا كدام از شما با من پيشاپيش بيرون خواهيد آمد؟ دو نفر از آنها (عبداللّه و عبيداللّه) دعوت او را پذيرفتند.
پس با ياران و همگنان خود كه با او در خانه آن زن بودند گفت: من عزم جزم كردهام و خواهم رفت، از شما كه با من خواهد آمد؟ آنان گفتند: ما از اصحاب پسر زياد هراس داريم. اين مرد بزرگ به آنان فرمود:
امّا من به خدا قسم همين كه ببينم پاى شترم به سر زمين سخت استوار و آشنا شود، ديگر باكى از تعقيب نخواهم داشت، هر كه خواهد گو مرا دنبال كند.
اين بزرگمرد با ادهم بن اميّه و بلندهمّتان ديگر كه با او همراهى كردند از بصره بيرون شتافتند. از بيراهه به مكّه مىآيد، از مكّه بيرون آمد، راه بيابانهاى دوردست را پيش گرفت تا خود را به حسين رسانيد.
آرى، راه بى سر و سامانى را پيمود تا به سامان رسيد.
حسين عليه السلام در مكه در قسمت ابطح منزل گرفته بود. وى پس از استراحت در بنه خويش آهنگ ديدار امام كرد. به قصد حضرت او بيرون آمده، به كوى حسين روان شد. از طرف ديگر امام هم از آمدن او خبر يافته بود و به جستجوى او رفته تا در بُنه و آسايشگاه او وارد شده و آنجا به انتظار او نزول اجلال كرده، به عرض او رسانده شد كه وى به سوى منزل شما رفته، امام در بُنه او نشسته بود، (زهى مهر و يگانگى، زهى بزرگى و بزرگوارى)!
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 427
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_15
#دعوت_به_حق 2
عظمت ابن ثبيط و تبليغ دين 2
🔴 بارى ابن ثبيط به منزل حضرت كه رسيد و شنيد كه آن حضرت به سراغ او بيرن رفته است به منزل خود بازگشت و خطّ سير امام را گرفت تا وقتى كه رسيده، ديد كه امام عليه السلام در منزل اوست، گفت:
قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذلِك فَلْيَفْرَحُوا
بگو: [اين موعظه، دارو، هدايت و رحمت] به فضل و رحمت خداست، پس بايد مؤمنان به آن شاد شوند.
باور از بخت ندارم كه تو مهمان منى
خيمه سلطنت آنگاه سراى درويش
(سعدى شيرازى)
ترجمه آيه به فارسى چنين مىآيد: به فضل خدا و از رحمت اوست نه از باب استحقاق، خلاصه آن كه اين نه از بخت ماست بلكه فقط از فضل خداست كه يار در منزل ماست.
پس از قرائت آن آيه بر امام سلام كرد و روبه روى حضرت او نشست، سپس امام را از قصد خويش خبر كرد، حضرت حسين عليه السلام درباره او دعاى خير كرد، سپس بنه و خرگاهش را ضميمه خرگاه حضرت كرد.
چون حسين عليه السلام دعاى خير درباره او كرد، الحق خونش و كليّه شئونش به آن حضرت پيوسته شد. او به طور دائم با آن حضرت بود تا به كربلا آمد و در برابر چشم امام عليه السلام كشته شد. خودش به مبارزه و دو پسرش در حمله اول كه لشگر امام عليه السلام صورت دفاع به خود گرفتند شهيد شدند.
اين مرد شرافتمند از دعوتى كه در ابتدا از همقطاران كرد و از پافشارى خود و سربرنتافتن از كوى حقيقت و از سفر دور و دراز خود به سوى حسين عليه السلام و از تربت آرام خود پيامى مىدهد كه:
من چون منش اشرافيت را در پاى حقيقت انداختم به دولت همقطارى با شهيدان كوى حسين عليه السلام رسيدم. در اقدامات خود به آرامى مىگويد: در راه قدردانى از مرد آيين و فرد فضيلت من آن قدر كوشيدم كه هفت نفر را به همراه خود به توفيق دولت رساندم. رمزى مىآموزد كه هراس و وحشت، جلوگير راه مقصد نبايد بشود، پيمودن بيابان دور و دراز و بى آب و بى آبادانى را در راه حقيقت، بزرگ مشماريد، براى موقعشناسى موقعى بهتر از فداكارى و صدق در راه (فرد حقيقت) نيست.
قرآن مجيد از انبياى حق به عنوان: داعى الى اللّه، هادى، منذر، مبشّر، مجاهد فى سبيل اللّه، مبلّغ رسالات اللّه و ... ياد مىكند. مسأله دعوت به سوى حق در درجهاى از ارزش و والايى است كه حضرت سجّاد عليه السلام از حضرت معبود درخواست مىكند:
«وَاجْعَلْنا مِنْ دُعاتِك الدّاعينَ إلَيْك، وَهُداتِك الدّالِّينَ عَلَيْك ...»
زيرا كه داعى به سوى حق و هادى به سوى حضرت محبوب كه از بركت معرفتش آراسته به حقايق دعوت است از بندگان خاص حضرت ربّ العزّه در دنيا و آخرت است.
#مناجات پایانی دعای پنجم
كردگارا به بى نيازى خويش
به كريمى و كارسازى خويش
به سهى قامتان گلشن ناز
به ملامت كشان كوى نياز
به صفات جلال و اكرامت
نظر خاص و رحمت عامت
به سلاطين مسند تحقيق
سالكان مسالك توفيق
به اسيران و زارى ايشان
به غريبان و خوارى ايشان
به نوازندگان عالم گل
كه هنوز ايمنند از غم گل
به سفر كردگان عالم خاك
كز جهان رفتهاند با دل چاك
به رسولى كه نعت اوست كلام
سيّدالمرسلين عليه السّلام
نظرى جانب هلالى كن
دلش از مهرِ غير خالى كن
(هلالى جغتايى)
👈 پایان شرح دعای 5 صحیفه سجادیه
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 427
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
هشتک های #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان در کانال:
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_8
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_9
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_10
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_11
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_12
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_13
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_14
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_15
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_16
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_17
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_18
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_19
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_20
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_22
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_23
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_24
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_44
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_45
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_46
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#هشتک های #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان در کانال:
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_8
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_9
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_10
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_11
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_12
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_13
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_14
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_15
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_16
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_17
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_18
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_19
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_20
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_22
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_44
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_45
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_46
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2