#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 2
#شهید_ثانی و ارزش وقت
✳️ #شهيد_دوم شارح جليل القدر «#لمعه» از علماى بزرگ و فقهاى باكرامت جهان تشيّع است. آن مرد بزرگ، در جلالت قدر و جودت فهم و خدمت به فقه ارزنده شيعه، مردى كم نظير و انسانى با بركت است.
شاگرد بزرگوارش در رساله با قيمت «بُغْيةُ الْمُريد» در توجه آن مرد بزرگ به ارزش وقت و اداى حقّ هر صاحب حقى و اين كه لحظهاى از وقت او هدر نرود مىنويسد:
«1- براى اداره امور خانه در اوّل شب او را مىديدم كه با دراز گوشى هيزم به خانه مىبرد.
2- نماز صبح را پس از عبادات شبانه در گوشه منزلش، در مسجد بجا مىآورد.
3- به هنگامى كه بر كرسى درس مىنشست و مباحثه علمى شروع مىكرد مانند دريا موج مىزد و اين نشان مىداد كه با پشتكارى عجيب به اندوختن مايههاى علمى در ايّام جوانى، رنج و مشقّت بسيارى تحمّل كرده است.
4- احتياجات مادّى و معنوى خودش را خودش تأمين مىكرد.
5- هر كس و هر مهمانى بر او وارد مىشد خودش به خدمت شخص وارد، اقدام مىكرد.
6- از عجايب كارهاى او اين بود كه وقتى قلم بر مركّب مىگذاشت تا سى سطر مىنوشت.
7- دو هزار كتاب از او به يادگار ماند كه دويست جلدش به خط شريف خودش بود از جمله «شرح لمعه».
8- از طريق خواب و رؤيا با عالم ملكوت ارتباط داشت.
پدر #شيخ_بهايى مىگويد:
بر او وارد شدم وى را غرق در انديشه ديدم، گفتم: چيست؟ فرمود: من شهيد ثانى هستم براى اين كه ديشب خواب ديدم سيّد مرتضى مهمانى دارد و تمام علماى اماميّه جمعند، من چون وارد شدم به من گفت: كنار شيخ شهيد بنشين؛ اين دليل بر شهادت من است. و عاقبت هم شهيد شد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 257
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 3
#سيد_مهدى_قزوينى_و_ارزش_وقت 1
✳️ حالات عجيب عالم بزرگ #سيد_مهدى_قزوينى هر انسانى را غرق حيرت مىكند.
اين گونه اشخاص براى تمام مردم جهان الگو، اسوه و سرمشقاند.
محدّث نورى كه به گفته خودش زياد خدمت آن مرد بزرگ رسيده بود مىگويد:
«اين كرامات و مقامات از سيّد مرحوم بعيد نبود، چه او علم و عمل را از عمّ خود جناب سيّد باقر صاحب اسرار و خال خود جناب بحر العلوم- أعلى اللَّه مقامهم- ميراث داشت.
عمّ اكرمش او را تأديب نمود و تربيت فرمود و بر خفايا واسرار مطّلع ساخت تا رسيد به آن مقام كه نرسد به حول آن افكار و دارا شد از فضايل و مناقب مقدارى كه جمع نشد در غير او از علماى ابرار.
اوّل آن كه: آن مرحوم بعد از آن كه هجرت كردند از نجف اشرف به حلّه و مستقر شدند در آن جا و شروع نمودند در هدايت مردم و اظهار حق و ازهاق باطل، به بركت دعوت آن جناب از داخل حلّه و خارج آن زياده از صد هزار نفر از اعراب، شيعه مخلص اثنا عشرى شدند و شفاهى به حقير فرمودند: چون به حلّه رفتم ديدم شيعيان آن جا از علائم اماميّه و شعار شيعه جز بردن اموات خود به نجف اشرف چيزى ندارند و از ساير احكام و آثار عارى و برى، حتّى از تبرّاى از أعداء اللَّه.
به سبب هدايت او همه از صلحا و ابرار شدند و اين فضيلت بزرگى است كه از خصايص اوست.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 258
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 3
#سيد_مهدى_قزوينى_و_ارزش_وقت 2
✳️ دوّم: كمالات نفسانيّه و صفات انسانيّه كه در آن جناب بود از صبر و تقوا و رضا و تحمّل مشقّت عبادت، سكون نفس و دوام اشتغال به ذكر خداى تعالى و هرگز در خانه خود از اهل و اولاد و خدمتگزاران چيزى از حوايج نمىطلبيد، مانند غذا در ناهار و شام و قهوه و چاى و قليان.
اجابت دعوت مىكرد و در وليمهها حاضر مىشد، لكن به همراه، كتبى بر مىداشتند و در گوشه مجلس مشغول تأليف خود بودند؛ از صحبتهاى مجلس ايشان را خبرى نبود مگر آن كه مسئلهاى پرسند جواب گويد.
برنامه و عادت او در ماه رمضان چنين بود كه نماز مغرب را با جماعت در مسجد مىگزارد، آنگاه نافله مقرّرى مغرب را در ماه رمضان كه از هزار ركعت در تمام ماه حسب قسمت به او مىرسيد مىخواند و به خانه مىآمد و افطار مىكرد و برمىگشت به مسجد به همان نحو نماز عشا را بجا مىآورد و به خانه باز مىگشت، مردم در آن جا جمع مىشدند، اوّل قارى خوش صدايى آياتى از قرآن كه تعلّق داشت به وعظ و زجر و تهديد و تخويف مىخواند به نحوى كه قلوب قاسيه را نرم و چشمهاى خشك شده را تر مىكرد، آنگاه ديگرى به همان نسق خطبهاى از «نهج البلاغه» مىخواند، آنگاه سيّمى قرائت مىكرد مصايب أبى عبد اللَّه الحسين عليه السلام را، آنگاه يكى از صلحا مشغول خواندن ادعيه ماه مبارك مىشد و ديگران متابعت مىكردند، تا وقت خوردن سحر، پس هر يك به منزل خود مىرفت. بالجمله، در مراقبت و مواظبت اوقات و تمام نوافل و سنن و قرائت با آن كه در سنّ به غايت پيرى رسيده بود آيت و حجّتى بود در عصر خود.
سوّم: تصانيف رائقه بسيارى در فقه و اصول و توحيد و امامت و كلام و غير اينها كه يكى از آنها كتابى است در اثبات اين كه فرقه ناجيه شيعه است كه از كتب نفيسه است، طوبى له و حُسْنُ مَآب.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 258
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 4
#منازل_الهى_در_كلام_شاه_داعى
مقدمه
✳️ از آن جا كه مصرف بجاى وقت به طور حتم و يقين نياز به معرفت و شناخت يك سلسله امور الهى و اسلامى دارد، لازم است بيش از آنچه در صفحات گذشته به تحرير آمد مسائلى تذكّر داده شود، لذا در اين قسمت به گفتارى از عارف بزرگ، #شاه_داعى_شيرازى( معرفی اینجا )اشارت مىرود، باشد كه ارباب حال و اهل صفا و وفا استفاده بيشترى نصيبشان گردد.
#شاه_داعى مىگويد:
«در بيان منازل اين راه كه مشتمل بر سه فصل است:
#فصل_اول_منزل_علم.
#فصل_دوم_منزل_عمل.
#فصل_سوم_منزل_خُلق (اخلاق).
✍منبع: شاه داعی شیرازی، شانزده رساله، رسالهی دوم (یا رساله «منازل السالکین» در بعض نسخهها)، نسخه تصحیح شده توسط دکتر رسول جعفریان، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۷، ص ۴۰–۴۲.
این متن در قدیمیترین نسخهها به خط قرن ۹ هجری موجود است و یکی از منابع اصلی عرفانی و اخلاقی دوره تیموری ـ ترکمان بهشمار میرود.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 260
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 4
#منازل_الهى_در_كلام_شاه_داعى 1
#فصل_اول_منزل_علم
مقدمه
✳️ ببايد دانست كه منزل اوّل سالكان اين راه را منزل علم است كه تابه آن نرسند به منزلهاى ديگر نتوانند رسيد و علمى كه سالك را از آن گريز نيست بر سه قسم است:
1. #علم_شريعت
2. #علم_طريقت
3. #علم_حقيقت
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 261
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 4
#منازل_الهى_در_كلام_شاه_داعى 1
#فصل_اول_منزل_علم 1
1- #علم_شريعت 1
✳️ امّا علم شريعت كه آن علم فرايض و سنن و آداب است بر چهار اصل مىآيد:
#عبادات و #معاملات و #نكاح و #جراح و در چهار اصل فرايض است و سنن هست و آداب هست
و چند چيز ببايد دانستن تا علم شريعت آسان شود:
فرض و سنّت و مكروه و مباح و حرام.
و فرض آن باشد كه اگر آن نكنند گناهكار شوند و مستحقّ عذاب و اگر بكنند فرمانبردار باشند و مستحقّ ثواب گردند.
و سنّت آن باشد كه اگر نكنند بزهمند نشوند و مستحقّ عقوبت نباشند امّا فضيلت ثواب از ايشان فوت شود و اگر بكنند فضيلت و ثواب بيابند.
و مكروه آن چيزى است كه اگر نكنند ثواب بيابند و اگر بكنند بزهمند نشوند، پس نا كردن آن از كردن اولى باشد.
و مباح آن چيزى است كه اگر بكنند و نكنند برابر باشد، نه به كردن آن بزهمند شوند و نه به ناكردن و دركردن و نكردن آن ثوابى و عقابى نباشد. و اكثر علما حلال و مباح را به يك معنى حمل كردهاند و بعضى حلال را از مباح، اخصّ دانستهاند و تمسّك به بعضى احاديث جستهاند.
و حرام آن است كه به فعل آن مستحقّ مذمّت شوند شرعاً و عقاب بر آن مترتّب گردد.
چون دانسته شد كه فرض و سنّت و مكروه و مباح و حرام چيست ببايد دانست كه: هر چه عمل آن بر بندهاى مكلّف فرض شود علم آن نيز فرض باشد، پس چون نماز بر او فرض باشد علم آن فرض باشد، در زكات و حجّ نيز همچنين مىدان كه چون عمل آن فرض شد علم آن فرض شود.
پس سالك را در اصل عبادات نگاه بايد كرد كه: عبادات بر او فرض است علم آن بر او فرض بود و ببايدش آموخت كه اگر آن مقدار كه بر او فرض باشد نياموزد عاصى باشد، امّا لازم نيست كه همه علوم فقه از عبادات و معاملات و نكاح و جراح بياموزد تا در منزل علم به علم شريعت رسيده باشد، آن قدر از علم شريعت كه بر او فرض است و آن قدر كه سنّت و ادب به آن شناخت چون حاصل كرد مىتوان گفت كه: سالك در منزل علم به علم شريعت رسيده است.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 263
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 4
#منازل_الهى_در_كلام_شاه_داعى 1
#فصل_اول_منزل_علم 2
2- #علم_طریقت
مقدمه
✳️ و امّا علم طريقت دانستن روش اولياست كه بدانند كه اوليا چگونه رفتهاند تا به مقصود رسيدهاند؛ و رفتار ايشان اگر چه در رياضت نفس به يكديگر نمىماند امّا به هر وجه كه رياضت كشيدهاند از متابعت حضرت مصطفى صلى الله عليه و آله بيرون نرفتهاند و هر كه از متابعت آن حضرت بيرون رفته است در آن حالت كه بيرون رفته است نه بر طريقت بوده است.
و بالجمله، علم رياضيّات اوليا از دانستن سه چيز بيرون نيست كه چون آن دانسته شود فى الواقع توان گفت كه سالك در منزل علم به علم طريقت رسيده است.
اوّل: #دانستن_نفس و حال او در موافقت راه حقّ و مخالفت.
دوم: #دانستن_خواطر.
سوم: #دانستن_معالجه_نفس كه او را در راه حقّ چگونه رام توان كرد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 264
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 4
#منازل_الهى_در_كلام_شاه_داعى 1
#فصل_اول_منزل_علم 2
2- #علم_طریقت 1
الف- #دانستن_نفس 1
✳️ امّا نفس كه به پارسى روانش گويند آفريدهاى است كه درازا و پهنا و بوم ندارد و كارفرماى بدن است و هر چه در جسد آدمى پيدا مىشود و او به منزله جرم ماه است پاك و صافى و در او دانش هاست چون شعاع ماه در ماه، ولكن چنانكه ماه شعاع از آفتاب دارد نه از خود، نفس اين دانشها از آفتاب ربوبيّت حقّ دارد نه از خود. و او را چند صفت است كه به واسطه آن صفتها او را نامهاى ديگر پيدا مىشود. چون روح كه پارسى آن «جان» است و چون «عقل» كه پارسى آن «خرد» است و چون «قلب» كه پارسى آن «دل» است.
اگر مىگويد كه صفت او آن است كه تدبير كمال خود مىكند نام او «روح» است، يا صفت تميز ميان خود و احوال خود و غير مىكند نام او «عقل» است، يا صفت او آن است كه دائم از جهت ادارك معنى نو از حالى به حالى مىگردد نام او «دل» است و به هر صفت از اين صفات كه گفته شد او را در بدن آلتى موجود است كه به هر آلتى فعلى كه مناسب صفتى است در او از او به ظهور مىرسد، از براى فعل او به واسطه صفت تميز آلت دماغ موجود است و از براى فعل او به واسطه تقلّب از حالى به حالى آلت او آن گوشت پاره صنوبرى است كه در پهلوى چپ آدمى است و از براى اين آلات كه گفته شد به اين آلات همه عالم موجود است.
اگر اين نفس كه صفت او گفته شد به اين آلات كه دارد فعل او همه بدى است او را «نفس امّاره» گويند و اگر سرزنش خود به بدى مىكند و روى به نيكى دارد او را «نفس لَوّامه» خوانند و اگر از بدى باز ايستاده و آرام و الفت به نيكى گرفته او را «نفس مطمئنّه» نامند. اين بود اشارتى مجمل به دانستن نفس.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 265
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 4
#منازل_الهى_در_كلام_شاه_داعى 1
#فصل_اول_منزل_علم 2
2- #علم_طریقت 2
ب- #دانستن_خواطر
✳️ امّا خواطر چهارگانه:
اوّل: #خاطر_مَلَكى كه در دل آدمى مىافتد كه نيكى بكند و واسطه آنچه در دل افتاده است مَلَك است گر چه اصلش از حقّ تعالى است.
و دوم: #خاطر_ربّانى كه در دل مىافتد كه خيرى از او صادر شود بى آن كه در آن خير توقّع نفعى داشته باشد و درين خاطر از حقّ تعالى غيرى واسطه نباشد.
سوم: #خاطر_شيطانى است كه در دل او مىافتد كه بدى بكند و واسطه آنچه در دل افتاده است شيطان است اگر چه اصلش از حقّ تعالى است، چه الهام فجور و تقوا از مهر و لطف حضرت حقّ است. و نفس را كه ميانه خاطر مَلَكى و شيطانى، صفت كنند گويند «نفس مُلْهَمه» است.
چهارم: #خاطر_نفسانى كه در دل مىافتد سرّى به واسطه جبلّت نفس كه بر هوا و آرزوست.
و هرگز نتواند بود كه آدمى يك طرفة العين از خاطرى از اين خاطرههاى چهارگانه خالى باشد مگر در خواب و بىخودى و تحقيق آن است كه در خواب و بىخودى نيز اين خواطر هست لكن چون نفس به آن مشغول نمىشود چنان مىنمايد كه نيست.
و امّا سخن در موافقت و مخالفت آن است كه: نفسى كه موافق راه حقّ است، آن نفسى است كه خاطر ربّانى و خاطر ملكى اختيار مىكند و فعل خير و نفسى كه مخالف راه حقّ است آن نفس است كه خاطر شيطانى اختيار مىكند وخود سبب خاطرهاى بد مىشود.
و از اين تقرير حال موافقت نفس و مخالفت او در راه خداوند تعالى معلوم مىشود و سالك بايد كه در موافقت حقّ تعالى و مخالفت نفس و شيطان دائم در جهاد و غزاى معنوى باشد كه آن نفى خاطر شيطانى و نفسانى است و نگاهداشتن خود از فعل بد و اثبات خاطر ربّانى و مَلَكى و مشغول كردن خود به فعل نيك، ان شاء اللَّه تعالى.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 266
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 4
#منازل_الهى_در_كلام_شاه_داعى 1
#فصل_اول_منزل_علم 2
2- #علم_طریقت 3
ج- #دانستن_معالجه_نفس
✳️ امّا دانستن معالجه نفس موقوف صحبت اهل اللَّه و عالم ربّانى و مرشد ملكوتى باشد كه از او بدانند، يا الهام حضرت حقّ تعالى به دل طالب رسد و بداند كه او را چگونه رام مىبايد كرد، يا از سخن انبيا و اوليا كه بخواند و بداند وفى الجمله، نفس را به آن رام توان كرد كه در حظّ دنيا زيادت از ضرورت به او نرسانند و در حظّ آخرت تا توان، كار خير از او بسازند تا او را فكر دنيا كم شود و فكر آخرت بسيار.
و در كارهاى خير طلب اخلاص از او كنند و در هر چيزى او را متّهم دارند و او را در همه احوال مقصّر شمارند و دائم او را شكنند كه اگر يك لحظه او را به خود وا گذارند فتنهها بر انگيزد.
و او را به اين صفت رام توان كرد كه گفته شد و با وجود آن كه رام باشد اعتماد نبايد كرد و از مكر او ايمن نبايد بود و لجام شريعت از سر او بيرون نبايد كرد تا باشد كه او را به سلامت از قنطره شهوات طبيعت بگذرانند و در سنگلاخ دنيا پاى او از جاى نرود و در گذرگاه لذّت بدنى از دزد شيطان در امان باشد و او را با متاع ايمان به معموره عالم آخرت رسانند. اين است نمودارى از عالم طريقت كه گفته شد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 267
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
🌹 دعای امام سیدالساجدین (علیه السلام ) " در #حمد و #ستايش خداي عزوجل " 👇
https://eitaa.com/sahife2/67513
🙏 دعای #اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_6
#ارزش_عمر 4
#ارزش_عمر_بزرگان 4
#منازل_الهى_در_كلام_شاه_داعى 1
#فصل_اول_منزل_علم 3
3- #علم_حقيقت 1
✳️ و امّا علم حقيقت، دانستن نفس است با آفريدگار او و اين دانستن بهترين همه دانشهاست.
پس مىگوييم كه آفريدگار جلّ جلاله- موجودى است مطلق، به اين معنى كه ادراك غير او به كنه حقيقت او نمىرسد، پس مقيّد به وصف غايت و محدود به حدّ نهايت نشود، هميشه به خود بوده و هست و باشد و هر مقصود كه گويى از اين موجود مطلق حاصل است، هر زنده به او زنده است و او زنده، هر دانايى به او داناست و او دانا، هر بينايى به او بيناست و او بينا، هر شنوايى به او شنواست و او شنوا، هر توانايى به او تواناست و او توانا، هر خواهندهاى به او خواهنده است و او خواهنده، هر گويائى به او گوياست و او گوينده.
هميشه به اين صفات كمال آراسته است و ذات او به هر صفتى از اين صفات پيدا، به خود تمام و ثابت است و به هيچ وجه جهت نيستى ندارد و در ذات و صفات و اسما و افعال يگانه و يكتاست، هست مطلق است و چنان به خود پيدا و روشن است كه او را «نور مطلق» توان خواند از غايت پيدايى و بيرون از او هيچ چيز به خود پيدايى ندارد جز او، به خود ظلمت مطلق است از غايت ناپيدائى.
و اين نور مطلق كه پيداى مطلق است به پيدائى خود پيوسته شعاع به طرف ظلمت مىافكند و پاره پاره ظلمت كه ناپيدائى صفت اوست رنگ پيدايى نور مىگيرد تا همه ناپيدايىها پيدا مىشود و به زبان عبارت مىگويد كه: نيست هست شد و آفريدگار كه آن نور مطلق است آفريدهها كه آن ناپيدايىها بود به حدّ پيدايى رسانيد.
و بدان كه: از جمله ناپيدايىها كه پيدايى يافت نفس آدمى است كه ظلمتى بود كه از نور روشن شد و روشنى او كه از نور يافته است زندگى و دانايى و شنوايى و بينايى و توانايى و خواهندگى و گويايى است كه در او ظاهر شده است. پس نسبت نفس به آفريدگار نفس، آن بود كه گوييم نفس ظلمتى است كه نور آفريدگار آن را روشن كرده است و روشنايى او پرتو نورِ صفت آفريدگار اوست، پس اگر فرض كنى كه روشنايى نور پروردگار به او پيوسته است او موجودى است نورانى به نورِ پروردگار، اين است نسبت نفس به سوى آفريدگار نفس.
لاجرم هر كه نفس را نشناسد پس آفريدگار نفس را نشناسد، پس نفس را دو جهت باشد: جهت روشنى و آن از آفريدگار دارد، جهت تاريكى و آن از خود دارد؛ روشنى او جهت هستى اوست به سوى هست مطلق كه نور مطلق است و تاريكى او جهت نيستى اوست به سوى نيست مطلق.
سالك بايد كه نظر به جهت نيستى نفس كند و گويد كه به حقيقت نفس نيست؛ زيرا كه نه هستِ مطلق است؛ و نظر به جهت هستى نفس كند و گويد: آن كه نفس به او هستى دارد به حقيقت هست كه هستِ مطلق است و نفس را هستى مَجازى است و هستى مَجازى اعتبار ندارد، پس آفريدگار به حقيقت هست و آفريده به مجاز و در اين مشهد تواند بود كه گويند:
لا مَوْجُودَ إلَّااللَّهُ.
وجود حقيقى، فقط خداست.
و هر كه نسبت نفس به آفريدگار نفس چنين دانست به قدر خود به علل حقيقت رسيده است. و تا اين سه علم كه علم شريعت و علم طريقت و علم حقيقت است حاصل نشود سالك به منزل علم نرسيده باشد، واللَّه أعلم.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 268
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2