◀️ یازده پند حکیمانه :
قسمت 2
⏺ در دومین جمله مى فرماید: «کسى که به آنچه خدا به او روزى داده راضى وقانع شود، بر آنچه از دست داده اندوهناک نخواهد شد»؛ (وَمَنْ رَضِیَ بِرِزْقِ اللّهِ لَمْ یَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ). بسیارند کسانى که پیوسته به دلیل از دست دادن اموال یا مقامات خود، گرفتار غم و اندوهند و با اینکه زندگى نسبتآ مطلوبى دارند غم و اندوه همچون طوفانى زندگى آنها را مشوش مى سازد، در حالى که اگر قناعت پیشه مى کردند و به آنچه خدا به آنها داده بود راضى مى شدند، غم و اندوه از صفحه دل آنها برچیده مى شد و زندگى خوب و آرامى داشتند. اضافه بر این انسان باید بداند بسیارى از امورى که از دست مى رود هیچگاه مقدر نبوده است که نصیب وى شود، پس چرا براى آنچه براى انسان مقدر نیست غمگین گردد.
👈 ادامه دارد .....
#نهج_البلاغه_حكمت_349
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه :
قسمت 3
⏺ در سومین نکته مى فرماید: «آنکس که تیغ ستم برکشد (سرانجام) با همان تیغ کشته مىشود»؛ (وَمَنْ سَلَّ سَیْفَ الْبَغْیِ قُتِلَ بِهِ). گرچه این موضوع مانند بسیارى دیگر از پیامدهاى رذائل اخلاقى جنبه کلى وعمومى و دائمى ندارد؛ ولى در طول تاریخ بسیار دیده شده که ظالمان با همان روش که دیگران را مى کشتند کشته شده اند. در حالات «ابومسلم» آمده است که «ابوسلمه» را غافلگیرانه کشت وششصدهزار نفر را نیز به طور غافلگیرانه و ناجوانمردانه و توأم با شکنجه به قتل رسانید. هنگامى که منصور دوانیقى خواست او را به قتل برساند این دو شعر را براى او خواند. زَعَمْتَ أَنَّ الدِّینَ لا یَنْقَضی فَاسْتَوْفِ بِالْکَیْلِ أبا مُجْرِمٍ اشْرَبْ بِکَأسٍ کُنْتَ تَسْقی بِها امَرُّ فِی الْحَلْقِ مِنَ الْعَلْقَمِ گمان کردى که دین ادا نمى شود. اى ابومجرم! با همان پیمانه اى که به دیگران مى دادى دریافت دار! از همان جامى بنوش که با آن تلخ ترین نوشابه را به دیگران مى دادى. در همان کتاب آمده است: هنگامى که متوکل عباسى بر محمد بن عبدالملک زیات خشمگین شد ـ و آن چند ماه پس از خلافت متوکل بود ـ تمام اموال او وآنچه را در اختیار داشت گرفت؛ اموالى که زیات در ایام وزارتش در دوران معتصم و الواثق بالله از افراد به زور گرفته بود و تنورى از آهن ساخته بود ودرون آن میخهایى کار گذاشته بود؛ میخهایى تیز همچون سوزن و به این وسیله مخالفان خود را شکنجه مى کرد و مى کشت. متوکل دستور داد خودش را در همان تنور بیندازند. او در آنجا دو شعر (عبرت انگیز) براى متوکل نوشت : هِىَ السَّبِیلُ فَمِنْ یَوْم إلى یَوْمٍ کَأنَّهُ ما تَریکَ الْعَیْنُ فِی النَّوْمِ لا تَجْزِعَنَّ رُوَیْدآ إنَّها دُوَلٌ دُنْیا تُنَقِّلُ مِنْ قَوْمٍ إلى قَوْمٍ این راهى است که هر روز روندهاى دارد و شبیه چیزى است که انسان در خواب مى بیند. بى تابى نکن، آرام باش اینها حکومت هایى است دنیوى که از گروهى به گروه دیگر منتقل مى شود. هنگامى که فرداى آن روز این نامه به دست متوکل رسید (کمى متنبه شد و) دستور داد او را از آن تنور خارج کنند. وقتى به سراغ او آمدند مرده بود و حبس او در آن تنور چهل روز به طول انجامید. امثال اینگونه داستانها در طول تاریخ بسیار است. این سخن را با حدیثى کوتاه و پرمعنا از امیرمومنان على علیه السلام که در تحف العقول آمده است پایان مى دهیم که به فرزندش امام حسین علیه السلام ضمن نصایح فراوانى فرمود: «وَمَنْ حَفَرَ بِئْراً لاَِخِیهِ وَقَعَ فِیهَا؛ کسى که چاهى براى دیگران حفر کند سرانجام خودش در آن چاه خواهد افتاد».
👈 ادامه دارد .....
#نهج_البلاغه_حكمت_349
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه :
قسمت 4
⏺ در چهارمین نکته مى فرماید: «کسى که (بى مقدمه) به سراغ کارهاى سخت وسنگین برود هلاک مى شود»؛ (وَمَنْ کَابَدَ الاُْمُورَ عَطِبَ). «کابد» از ماده «مکابده» به معنى درگیر شدن سخت با کارى است و «عَطِب» از ماده «عَطَب» بر وزن «نسب» به معناى هلاکت است. این گفتار حکیمانه دو تفسیر دارد: نخست اینکه انسان هنگامى که مى خواهد به سراغ کارهاى مهم وسخت برود باید پیشبینىهاى لازم و مقدمات کار را از هر نظر فراهم کند. در غیر این صورت گرفتار مى شود و به هلاکت مى رسد. تفسیر دیگر اینکه انسان چون به سراغ کارى مى رود در صورتى که با مشکلات سخت یا بن بست ها روبرو شد نباید اصرار ورزد و لجوجانه ادامه دهد که مایه هلاکت اوست. بنابراین نه بدون مقدمه باید به سراغ کارهاى مهم رفت و نه لجوجانه در انجام کارهاى سخت اصرار داشت که هر دو مایه از بین رفتن نیروها و قواى انسان و هلاکت است. البته هلاکت در اینجا ممکن است به معناى مرگ یا کنایه از ناتوانى شدید واز دست دادن نیروها باشد.
سپس امام علیه السلام به نکته پنجم که از جهاتى شباهت با نکته چهارم دارد، هر چند با آن متفاوت است، اشاره کرده مى فرماید: «هرکس خود را در گردابهاى خطرناک بیفکند، غرق مى شود»؛ (وَمَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ). اشاره به اینکه کسى که بى مطالعه خودش را در امور خطرناک بیندازد، سرانجام غرق خواهد شد. البته شجاعت صفت بسیار پسندیده اى است؛ ولى تهوّر صفت زشت و ناپسندى است، چراکه شجاعت را در غیر مورد، صرف کرده است و این به کار کوهنوردانى شبیه است که از نقاط خطرناک به سوى قله پیش مى روند، این کار عاقلانه نیست، باید راههاى مطمئن تر را پیدا کرد و از آن طریق به قله صعود نمود. یا مثلا هنگام زمستان به کسى مى گویند مسیرى که مى روى خطر سقوط بهمن در آن است و او مى گوید من شجاعت مى کنم و پیش مى روم، و یا از نقاطى که احتمال وجود میدان مین باشد بى مطالعه عبور مى کند. در مسائل اجتماعى، سیاسى و اقتصادى نیز همین معنا متصور است که انسان دست به کارهاى خطرناک بزند و فکر عاقبت آن را نکند. عاقل کسى است که با تدبیر و شجاعت کارها را دنبال کند. در فقه اسلامى نیز طبق حدیث معروف: «نَهَى النَّبِىُّ عَنِ الْغَرَرِ «یا» نَهَى النَّبِىُّ عَنْ بَیْعِ الْغَرَرِ» پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از انجام کارهاى مجهول و خطرناک ومعاملاتى که اینگونه باشد نهى کرده است. بسیارند کسانى که در معاملاتى که یا ثمن مجهول است یا مثمن و یا شرایط مبهم یا وضع بازار تیره و تار است وارد مى شوند وتمام سرمایه خود را از کف داده، به فقر مبتلا مى گردند. شاعر عرب مى گوید : مَنْ حارَبَ الاْیّامَ أَصْبَحَ رُمْحُه قَصِدآ وَأَصْبَحَ سَیْفُهُ مَفْلولا کسى که به جنگ حوادث روز، بى مطالعه برود نیزه اش مى شکند و شمشیر او کند مى شود.
👈 ادامه دارد .....
#نهج_البلاغه_حكمت_349
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_234
وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَ جاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِى أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
و كسانى از شما كه مىمیرند و همسرانى باقى مىگذارند، آن زنان باید چهار ماه و ده روز خویشتن را در انتظار نگاه دارند و چون به پایان مهلت (عدّه)شان رسیدند، گناهى بر شما نیست در آنچه (مىخواهند) دربارهى خودشان به طور شایسته انجام دهند. (و با مرد دلخواه خود ازدواج كنند.) و خداوند به آنچه عمل مىكنید آگاه است.
1- مرگ، نابودى نیست، بلكه بازپسگرفتن كامل روح از جسم است. كلمه «توفّى» به معناى گرفتن كامل است. «یتوفّون منكم»
2- زن، به محض فوت شوهرش، حقّ ازدواج با دیگرى را ندارد. «یتربّصن بانفسهنّ»
3- بستگان شوهر، حقّ دخالت در تصمیمات زنان بیوه را ندارند. «لا جناح علیكم فیما فعلن»
4- ایمان به اینكه همهى كارها وتصمیمات ما زیر نظر خداوند است، بهترین پشتوانه تقواست. «واللّه بما تعملون خبیر»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌹 یک #مناجات زیبای دیگر با حضرت دوست :
👈 زان دو چشمم مدام مست و خراب
میکشم لحظه لحظه جام شراب
میشوی از فورغ حسن آتش
میشوم از نگاه حسرت آب
غمزهٔ شوخ چشم فتّانت
میبرباید دل از اولوا الالباب
هوشمندان زنرگس مستت
بیخود افتاده اند مست و خراب
قامتی خواهد آمدم در بر
دوش دیدم قیامتی در خواب
خون دل تا بکی بدیده برم
چون کنم در جگر ندارم آب
در وصلت چو بستهٔ بر #فیض
افتح یا مفتح الابواب
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_59
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
دعای #ششم
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در #صبح و #شب:
«4» يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ فِيمَا يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ
🔸 سپاس مخصوص خداست ، ... که هر كدام ( از شب و روز ) را در درون ديگرى وارد مىكند، به سرنوشت و تقديرى كه از جانب او، براى بندگان مقرّر شده، تا آنان را به اين وسيله روزى رساند و رشد و پرورششان دهد.
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز
#قدرت_غذا
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 1
🔴 فَلْيَنْظُرِ الاْنْسانُ إلى طَعامِهِ* أنّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبّاً* ثُمَّ شَقَقْنَا الأْرْضَ شقّاً* فَأنْبَتْنا فيها حَبّاً* وَ عِنَباً وَ قَضْباً* وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا* وَ حَدائِقَ غُلْباً* وَ فاكِهَةً وَ أبّاً
پس انسان بايد به خوراكش با تأمل بنگرد* كه ما [از آسمان] آب فراوانى فرو ريختيم.* سپس زمين را [به صورتى سودمند] از هم شكافتيم.* پس در آن دانههاى فراوانى رويانديم،* و انگور و سبزيجات* و زيتون و درخت خرما* و بوستانهاى پر از درخت تناور و بزرگ* و ميوه و چراگاه.
«فَلْيَنْظُرِ اين انسان كفر پيشه و ناسپاس اكنون كه از آفرينش و تحوّلات خود ناآگاه است، يا از عالم نشر خود بىخبر است و آن را باور ندارد، يا براى آن كه اندكى تصور و باور كند كه چه قدرتى در آفريدن و به راه انداختن و آسان كردن راه او به كار رفته و چه سرمايهها و استعدادها به وى داده شده و او حق نعمت و امر خدا را در انجام تكليف و مسؤوليت خود انجام نداده، پس نظر و انديشه در غذاى خود نمايد، همين غذايى كه پيوسته به دست و كامش مىرسد و در برابر چشمش مىباشد، چه اندازه قدرت و قوا و عوامل طبيعت در فراهم ساختن و در دسترس قرار دادن آن به كار رفته و چگونه آماده و ساخته شده است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 2
🔴 در قرآن كريم، امر و دعوت به نظر و تفكّر در آيات آفرينش با تعبيرات مختلف براى برانگيختن فكر و تحكيم ايمان به مبدأ و معاد آمده است. بيشتر سورههاى كوتاه كه در آغاز وحى و در مكه نازل شده متضمّن اين گونه آيات است، تا اذهان و نفوسى كه به جاهليت و شرك آلوده و پست شده بود برانگيخته شود و پاك و روشن گردد و از راه تفكر در آيات زمين و آسمان از واژگونى پرستش بتها و هواهاى پست رها بشوند و به جهان و جهاندار و حكمت و فرمان او بپيوندند.
همين آيات بود كه در زمان كوتاهى اذهان را روشن نمود، سپس آن همه علما و محققان و عرفا در سرزمينهاى اسلامى پديد آورد. اين اوامر و دعوتهاى قرآن حكيم بر طبق فطرت و طبيعت حواس و ادراكات بشرى است كه بايد از طريق حس و شهود و تحقيق، با اسرار كاينات و قوانين طبيعت آشنا شود، آنگاه مىتواند همين محسوسات و مشهودات را پايه تفكّر و استدلال گرداند.
تا حكمت و قدرت و صفات پروردگار را در آيينه جهان بنگرد و مقصود نهايى را دريابد و با تعالى فكرى و اخلاقى و گشودن اسرار طبيعت مىتواند زندگى دنيايى و معاش خود را سامان دهد و هر چه بيشتر از نيروها و بهرههاى نهفته در موجودات بهره گيرد.
اين تحرّك فكرى را كه بر اساس تفكّر در عالم مشهود است نخست قرآن پديد آورد، سپس با برخورد به اساس فلسفههاى يونانى و انديشههاى حكما و انديشمندان شرقى مسيرش برگشت و نظر بيشتر علماى اسلامى يكسره از تفكّر در مشهودات بريد و به انديشه در ماوراى مشهود پرداختند و پايه استدلال و فلسفه عمومى و اسلامى بر مقدمات عقلى محض بنا شد و از آن مايه گرفت.
اين پايه و مايه هر اندازه محكم و درست باشد در همه مطالب و براى همه اهل نظر راست نمىآيد. از اينرو آميخته با تخيّلات و اوهام و فرضيههاى بى اساس گرديد و حالتى شبيه به احلام، سپس خواب و جمود براى عالم و جاهل كه همه تحت تأثير اين گونه انديشهها قرار گرفته بودند، پيش آمد.
در اين ميان فقط طبقه فقها بودند كه در حدود محدود آيات و رواياتى كه درباره تكاليف و احكام است ماندند و از اين آيات و اصول احكام، صدها اصول و هزارها فروع حكمى و قانونى استنباط كردند و اصول فقهى و حقوقى پيوسته كاملتر و سرشارتر گرديد و هزارها كتاب در فقه و اصول آن نوشته شد، با آن كه راجع به تكاليف و احكام عملى مختلف حدود پانصد آيه در قرآن مىباشد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 3
🔴 درباره نظر و تفكّر در كاينات بيش از هفتصد و پنجاه آيه به صورت امر و دعوت صريح آمده و بيشتر سورههاى قرآنى با اشاره و صريح، آياتى از اين جهان مشهود و نظامات آن را نمايانده است.
اگر با همان روش مستقل فقها كه آن همه قواعد و فروع در احكام تعبّدى و عملى از آيات و سنّت استنباط كردند، ديگر متفكران اسلامى نيز با اين اوامر صريح و هدايت و روش قرآن، درباره جهان و خلقت به بحث و تحقيق مىپرداختند، هم انديشه و افكار و در نتيجه زندگى مسلمانان بالا مىرفت و هم پايههاى ايمان آنها محكم مىشد و هم استقلال روحى و حريم زندگى مسلمانان حفظ مىگرديد.
اگر فقها اوامر صريح قرآن را درباره نظر و تفكّر مانند اوامر و نواهى عملى به عنوان واجب عينى به حسب توانايى مسلمانان يا واجب كفايى يا مستحب بيان مىكردند و بابى در فقه راجع به اين آيات مىگشودند، وضع مسلمانان غير از اين بود.
فقه عملى، بيان احكام و روابط عبادى و حقوقى است و فقه نظرى، حدود و تكليف فكر و نظر در اسرار عالم را مىنماياند و اصول ايمان و استقلال فكر و اجتماع مسلمانان را تأمين مىنمايد.
انّا صَبَبْنا المَاء اشاره به آب باران يا نوع آب است. صبّ، چنانكه از موارد استعمال آن استفاده مىشود فرو ريختن سرشار و فراگيرنده از بالاست. صبّاً مبيّن نوعى خاص و شگفتانگيز ريزش است.
ثُمَّ شَقَقْنَا ... سپس زمين را پس از پيوستگى، از هم شكافتيم نوعى شكافتن خاص و شگفتانگيز است.
اين دو آيه و آيه بعد، ظهور در اين مطلب دارد كه نخست آبى سرشار و غير عادى فرو ريخته شده و سپس با فاصله زمانى و در اثر آن زمين با وضع شگفت انگيزى از هم باز و شكافته شده، پس از آن گياه روييده شده است.
اين لغات و اين گونه تعبير و ترتيب در ديگر آيات مكرّرى كه درباره فرو ريختن باران و روياندن گياه است ديده نمىشود. اين تعبير و ترتيب خاص با ظهور فعل ماضى در زمان گذشته، مىرساند كه آيات از اطوار و اوضاع گذشته زمين تا زمانى كه انواع گياه در آن پديد آمده خبر مىدهد.
فَأنْبَتْنا ... پس از زمانى كه آب را سرشار و با شدت و قدرت از بالا فرو ريختيم و زمين را از هم شكافتيم و آن چنان آن را زير و زبر كرديم، زمين آماده و شكفته شد و از آن حبّ و انگور و ميوههاى بوتهاى- يا انواع سبزىهاى دست چين- را رويانديم.
وَ زَيْتُوناً ... چنين به نظر مىرسد كه هر يك از روييدنىهاى بر شمرده در اين آيات، نمونه نوعى از مواد اصلى غذاى انسان مىباشد و ترتيب ذكر هر يك گويا اشاره به ترتيب در اهميّت و احتياج، يا ترتيب پيدايش و تكامل اين انواع دارد:
نخست انواع حبوبات مانند گندم، جو، عدس و ميوههاى ساقه خفته و كوتاه و بوتهاى: انگور، كدو، خيار، خربزه، سپس درختهاى بلند و تنومند: زيتون و نخل و باغهاى انبوهى كه از اين گونه درختها تشكيل مىشود.
وَ فاكِهَةً وَ أبّاً»: مقصود از فاكهه، ميوههاى فرعى و تفنّنى است كه بيشتر از جهت طعم و مزه مصرف مىشود.
أبّ، مراتع طبيعى تهيه شده براى تغذيه حيوانات است كه خود غذاى انسان مىشوند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2