eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
است و تو باید اسماعیلت را قربانی کنی ! اسماعیل تو چیست؟معشوقت؟ ات؟ آبرویت؟ ؛ شغلت؟ پولت؟ جانت؟...... نیازی نیست که کسی بداند ؛ باید خود بدانی و خدا فقط این را بدان علیه السلام همه را داد وفدیناه بذبح عظیم صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
20.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔈بیان روایاتی در تاکید بر فضیلت دعا در روز و تاثیر این روز مقدس در اجابت دعا را از زبان آیت الله آقا ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️وَ أَسْأَلُكَ اللّهُمّ بِأَنّ لَكَ الْمُلْكَ وَ الْحَمْدَ، خدايا! از تو مي‏خواهم به اين خاطر كه فرمانروايي و حمد ويژه توست لَا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ، أَنْ تُصَلّيَ عَلَي مُحَمّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ أَنْ تُشْرِكَنَا فِي صَالِحِ مَنْ دَعَاكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ، و ما را در دعاي شايسته هر كس از بندگان مؤمنت كه تو را در اين روز مي‏خواند، شريك كني، 🙏 دعای چهل_هشت دعا_چهل_هشت_3 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی مهم اخلاقی 11 پند وقال علیه السلام:مَنْ نَظَرَ فِی عَیْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ، وَمَنْ رَضِیَ بِرِزْقِ اللّهِ لَمْ یَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ، وَمَنْ سَلَّ سَیْفَ الْبَغْیِ قُتِلَ بِهِ، وَمَنْ کَابَدَ الاُْمُورَ عَطِبَ، وَمَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ، وَمَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ. وقال علیه السلام:وَمَنْ کَثُرَ کَلاَمُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ، وَمَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قُلَّ حَیَاؤُهُ، وَمَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ، وَمَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ. وَمَنْ نَظَرَ فِی عُیُوبِ النَّاسِ، فَأَنْکَرَهَا، ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ، فَذلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَیْنِهِ وَالْقَنَاعَهُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ. وَمَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیرِ، وَمَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلاَمَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلاَمُهُ إِلاَّ فِیَما یَعْنِیهِ. امام علیه السلام فرمود : هرکس به عیب خود بنگرد از عیبجویى دیگران بازمى ماند و هرکس به آنچه خدا به او روزى داده راضى شود بر آنچه از دست داده اندوهناک نمى گردد، و آنکس که تیغ ستم برکشد (سرانجام) خودش با آن کشته مى شود و کسى که (بى مقدمه) به سراغ کارهاى سخت رود هلاک مى شود و هرکس خود را در گرداب هاى خطرناک بیفکند غرق مى شود و آنکس که در موارد سوءظن وارد شود متهم مى گردد. (امام علیه السلام فرمود:) آنکس که زیاد سخن مى گوید زیاد اشتباه مى کند و آنکس که زیاد اشتباه کند حیائش کم مى شود و کسى که حیائش کم شود تقوایش نقصان مى یابد و کسى که تقوایش نقصان یابد قلبش مى میرد و کسى که قلبش بمیرد داخل آتش دوزخ مى شود. کسى که به عیوب مردم بنگرد و آن را بد شمرد ولى براى خویش آن را خوب بداند، احمق واقعى است و قناعت، سرمایه اى است فناناپذیر و آنکس که فراوان کند به اندکى از دنیا راضى مى شود. آنکس که بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب مى شود سخن کم مى گوید مگر در آنجا که به او مربوط است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 1 ⏺ امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه که مجموعه اى است از اندرزهاى بسیار سودمند و سرنوشت ساز، به یازده نکته مهم اشاره مى کند؛ نخست مى فرماید : «هرکس به عیب خود نگاه کند از عیب جویى دیگران بازمى ماند»؛ (مَنْ نَظَرَ فِی عَیْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ). بى شک انسان بى عیب غیر از معصومان : وجود ندارد. بعضى عیوب کمترى دارند و بعضى بیشتر، بنابراین عقل و درایت ایجاب مى کند انسان به جاى اینکه به عیب دیگران بپردازد به اصلاح عیب خویش بپردازد. اصولاً کسى که به اصلاح عیب خویش مى پردازد مجالى براى عیب جویى دیگران نمى بیند واگر مجالى هم داشته باشد شرم مى کند و به خود مى گوید: من با داشتن این عیوب چگونه به عیب جویى دیگران بپردازم. البته منظور حضرت ترک عیبجویى است و گرنه بیان کردن عیب دیگران به عنوان امر به معروف و نهى از منکر و براى اصلاح آن صفات و آن هم به گونه اى که به احترام و شخصیت آنان برنخورد نه تنها عیب نیست، بلکه کارى است بسیار پسندیده و در بسیارى از موارد، واجب. در خطبه ۱۷۶ نیز امام علیه السلام تعبیر جالب دیگرى در این زمینه دارد و مى فرماید : «طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیبُهُ عَنْ عُیوبِ النَّاسِ؛ خوشا به حال کسى که اشتغالش به عیوب خود، او را از اشتغال به عیوب مردم بازدارد». امیرمومنان على علیه السلام در حدیث دیگرى مى فرماید: «أَعْقَلُ النّاسِ مَنْ کانَ بِعَیْبِهِ بَصیرآ وَعَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ ضَریرآ؛ عاقل ترین مردم کسى است که بیناى عیب خود باشد و کور از عیب دیگران». امام صادق علیه السلام مى فرماید: «ثَلاثَهٌ فِى ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ یوْمَ لا ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ رَجُلٌ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ وَرَجُلٌ لَمْ یقَدِّمْ رِجْلاً وَلَمْ یوَخِّرْ رِجْلاً أُخْرَى حَتَّى یعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ رِضًى أَوْ سَخَطٌ وَرَجُلٌ لَمْ یعِبْ أَخَاهُ بِعَیبٍ حَتَّى ینْفِى ذَلِکَ الْعَیبَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لا ینْفِى مِنْهَا عَیباً إِلاَّ بَدَا لَهُ عَیبٌ آخَرُ وَکَفَى بِالْمَرْءِ شُغُلاً بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاسِ؛ گروهى در سایه عرش خدا در روز قیامت هستند در آن روزى که سایه اى جز سایه او نیست: کسانى که عدالت را درمورد حقوق خود با دیگران رعایت مى کنند و کسانى که گامى جلو و گامى به عقب نمى گذارند مگر اینکه بدانند رضاى خدا در آن است یا خشم او و کسانى که هیچ عیب را بر برادر خود نگیرند مگر اینکه نخست آن عیب را از خود دور سازند (اگر این کارها را کند هرگز به عیوب دیگران نمى پردازد) زیرا انسان هیچ عیبى را برطرف نمى سازد مگر اینکه عیب دیگرى از خودش براى او ظاهر مى شود و این کار او را از پرداختن به عیوب دیگران بازمى دارد)». 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 2 ⏺ در دومین جمله مى فرماید: «کسى که به آنچه خدا به او روزى داده راضى وقانع شود، بر آنچه از دست داده اندوهناک نخواهد شد»؛ (وَمَنْ رَضِیَ بِرِزْقِ اللّهِ لَمْ یَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ). بسیارند کسانى که پیوسته به دلیل از دست دادن اموال یا مقامات خود، گرفتار غم و اندوهند و با اینکه زندگى نسبتآ مطلوبى دارند غم و اندوه همچون طوفانى زندگى آنها را مشوش مى سازد، در حالى که اگر قناعت پیشه مى کردند و به آنچه خدا به آنها داده بود راضى مى شدند، غم و اندوه از صفحه دل آنها برچیده مى شد و زندگى خوب و آرامى داشتند. اضافه بر این انسان باید بداند بسیارى از امورى که از دست مى رود هیچگاه مقدر نبوده است که نصیب وى شود، پس چرا براى آنچه براى انسان مقدر نیست غمگین گردد. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 3 ⏺ در سومین نکته مى فرماید: «آنکس که تیغ ستم برکشد (سرانجام) با همان تیغ کشته مىشود»؛ (وَمَنْ سَلَّ سَیْفَ الْبَغْیِ قُتِلَ بِهِ). گرچه این موضوع مانند بسیارى دیگر از پیامدهاى رذائل اخلاقى جنبه کلى وعمومى و دائمى ندارد؛ ولى در طول تاریخ بسیار دیده شده که ظالمان با همان روش که دیگران را مى کشتند کشته شده اند. در حالات «ابومسلم» آمده است که «ابوسلمه» را غافلگیرانه کشت وششصدهزار نفر را نیز به طور غافلگیرانه و ناجوانمردانه و توأم با شکنجه به قتل رسانید. هنگامى که منصور دوانیقى خواست او را به قتل برساند این دو شعر را براى او خواند. زَعَمْتَ أَنَّ الدِّینَ لا یَنْقَضی فَاسْتَوْفِ بِالْکَیْلِ أبا مُجْرِمٍ اشْرَبْ بِکَأسٍ کُنْتَ تَسْقی بِها امَرُّ فِی الْحَلْقِ مِنَ الْعَلْقَمِ گمان کردى که دین ادا نمى شود. اى ابومجرم! با همان پیمانه اى که به دیگران مى دادى دریافت دار! از همان جامى بنوش که با آن تلخ ترین نوشابه را به دیگران مى دادى. در همان کتاب آمده است: هنگامى که متوکل عباسى بر محمد بن عبدالملک زیات خشمگین شد ـ و آن چند ماه پس از خلافت متوکل بود ـ تمام اموال او وآنچه را در اختیار داشت گرفت؛ اموالى که زیات در ایام وزارتش در دوران معتصم و الواثق بالله از افراد به زور گرفته بود و تنورى از آهن ساخته بود ودرون آن میخهایى کار گذاشته بود؛ میخهایى تیز همچون سوزن و به این وسیله مخالفان خود را شکنجه مى کرد و مى کشت. متوکل دستور داد خودش را در همان تنور بیندازند. او در آنجا دو شعر (عبرت انگیز) براى متوکل نوشت : هِىَ السَّبِیلُ فَمِنْ یَوْم إلى یَوْمٍ کَأنَّهُ ما تَریکَ الْعَیْنُ فِی النَّوْمِ لا تَجْزِعَنَّ رُوَیْدآ إنَّها دُوَلٌ دُنْیا تُنَقِّلُ مِنْ قَوْمٍ إلى قَوْمٍ این راهى است که هر روز روندهاى دارد و شبیه چیزى است که انسان در خواب مى بیند. بى تابى نکن، آرام باش اینها حکومت هایى است دنیوى که از گروهى به گروه دیگر منتقل مى شود. هنگامى که فرداى آن روز این نامه به دست متوکل رسید (کمى متنبه شد و) دستور داد او را از آن تنور خارج کنند. وقتى به سراغ او آمدند مرده بود و حبس او در آن تنور چهل روز به طول انجامید. امثال اینگونه داستانها در طول تاریخ بسیار است. این سخن را با حدیثى کوتاه و پرمعنا از امیرمومنان على علیه السلام که در تحف العقول آمده است پایان مى دهیم که به فرزندش امام حسین علیه السلام ضمن نصایح فراوانى فرمود: «وَمَنْ حَفَرَ بِئْراً لاَِخِیهِ وَقَعَ فِیهَا؛ کسى که چاهى براى دیگران حفر کند سرانجام خودش در آن چاه خواهد افتاد». 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 4 ⏺ در چهارمین نکته مى فرماید: «کسى که (بى مقدمه) به سراغ کارهاى سخت وسنگین برود هلاک مى شود»؛ (وَمَنْ کَابَدَ الاُْمُورَ عَطِبَ). «کابد» از ماده «مکابده» به معنى درگیر شدن سخت با کارى است و «عَطِب» از ماده «عَطَب» بر وزن «نسب» به معناى هلاکت است. این گفتار حکیمانه دو تفسیر دارد: نخست اینکه انسان هنگامى که مى خواهد به سراغ کارهاى مهم وسخت برود باید پیشبینىهاى لازم و مقدمات کار را از هر نظر فراهم کند. در غیر این صورت گرفتار مى شود و به هلاکت مى رسد. تفسیر دیگر اینکه انسان چون به سراغ کارى مى رود در صورتى که با مشکلات سخت یا بن بست ها روبرو شد نباید اصرار ورزد و لجوجانه ادامه دهد که مایه هلاکت اوست. بنابراین نه بدون مقدمه باید به سراغ کارهاى مهم رفت و نه لجوجانه در انجام کارهاى سخت اصرار داشت که هر دو مایه از بین رفتن نیروها و قواى انسان و هلاکت است. البته هلاکت در اینجا ممکن است به معناى مرگ یا کنایه از ناتوانى شدید واز دست دادن نیروها باشد. سپس امام علیه السلام به نکته پنجم که از جهاتى شباهت با نکته چهارم دارد، هر چند با آن متفاوت است، اشاره کرده مى فرماید: «هرکس خود را در گردابهاى خطرناک بیفکند، غرق مى شود»؛ (وَمَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ). اشاره به اینکه کسى که بى مطالعه خودش را در امور خطرناک بیندازد، سرانجام غرق خواهد شد. البته شجاعت صفت بسیار پسندیده اى است؛ ولى تهوّر صفت زشت و ناپسندى است، چراکه شجاعت را در غیر مورد، صرف کرده است و این به کار کوهنوردانى شبیه است که از نقاط خطرناک به سوى قله پیش مى روند، این کار عاقلانه نیست، باید راههاى مطمئن تر را پیدا کرد و از آن طریق به قله صعود نمود. یا مثلا هنگام زمستان به کسى مى گویند مسیرى که مى روى خطر سقوط بهمن در آن است و او مى گوید من شجاعت مى کنم و پیش مى روم، و یا از نقاطى که احتمال وجود میدان مین باشد بى مطالعه عبور مى کند. در مسائل اجتماعى، سیاسى و اقتصادى نیز همین معنا متصور است که انسان دست به کارهاى خطرناک بزند و فکر عاقبت آن را نکند. عاقل کسى است که با تدبیر و شجاعت کارها را دنبال کند. در فقه اسلامى نیز طبق حدیث معروف: «نَهَى النَّبِىُّ عَنِ الْغَرَرِ «یا» نَهَى النَّبِىُّ عَنْ بَیْعِ الْغَرَرِ» پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از انجام کارهاى مجهول و خطرناک ومعاملاتى که اینگونه باشد نهى کرده است. بسیارند کسانى که در معاملاتى که یا ثمن مجهول است یا مثمن و یا شرایط مبهم یا وضع بازار تیره و تار است وارد مى شوند وتمام سرمایه خود را از کف داده، به فقر مبتلا مى گردند. شاعر عرب مى گوید : مَنْ حارَبَ الاْیّامَ أَصْبَحَ رُمْحُه قَصِدآ وَأَصْبَحَ سَیْفُهُ مَفْلولا کسى که به جنگ حوادث روز، بى مطالعه برود نیزه اش مى شکند و شمشیر او کند مى شود. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَ جاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِى أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ و كسانى از شما كه مى‌میرند و همسرانى باقى مى‌گذارند، آن زنان باید چهار ماه و ده روز خویشتن را در انتظار نگاه دارند و چون به پایان مهلت (عدّه)شان رسیدند، گناهى بر شما نیست در آنچه (مى‌خواهند) درباره‌ى خودشان به طور شایسته انجام دهند. (و با مرد دلخواه خود ازدواج كنند.) و خداوند به آنچه عمل مى‌كنید آگاه است. 1- مرگ، نابودى نیست، بلكه بازپس‌گرفتن كامل روح از جسم است. كلمه «توفّى» به معناى گرفتن كامل است. «یتوفّون منكم» 2- زن، به محض فوت شوهرش، حقّ ازدواج با دیگرى را ندارد. «یتربّصن بانفسهنّ» 3- بستگان شوهر، حقّ دخالت در تصمیمات زنان بیوه را ندارند. «لا جناح علیكم فیما فعلن» 4- ایمان به اینكه همه‌ى كارها وتصمیمات ما زیر نظر خداوند است، بهترین پشتوانه تقواست. «واللّه بما تعملون خبیر» 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 یک زیبای دیگر با حضرت دوست : 👈 زان دو چشمم مدام مست و خراب میکشم لحظه لحظه جام شراب میشوی از فورغ حسن آتش میشوم از نگاه حسرت آب غمزهٔ شوخ چشم فتّانت میبرباید دل از اولوا الالباب هوشمندان زنرگس مستت بیخود افتاده اند مست و خراب قامتی خواهد آمدم در بر دوش دیدم قیامتی در خواب خون دل تا بکی بدیده برم چون کنم در جگر ندارم آب در وصلت چو بستهٔ بر افتح یا مفتح الابواب ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در و : «4» يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ فِيمَا يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ 🔸 سپاس مخصوص خداست ، ... که هر كدام ( از شب و روز ) را در درون ديگرى وارد مى‏كند، به سرنوشت و تقديرى كه از جانب او، براى بندگان مقرّر شده، تا آنان را به اين وسيله روزى رساند و رشد و پرورششان دهد. 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
4 3 1 🔴 فَلْيَنْظُرِ الاْنْسانُ إلى طَعامِهِ* أنّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبّاً* ثُمَّ شَقَقْنَا الأْرْضَ شقّاً* فَأنْبَتْنا فيها حَبّاً* وَ عِنَباً وَ قَضْباً* وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا* وَ حَدائِقَ غُلْباً* وَ فاكِهَةً وَ أبّاً پس انسان بايد به خوراكش با تأمل بنگرد* كه ما [از آسمان‏] آب فراوانى فرو ريختيم.* سپس زمين را [به صورتى سودمند] از هم شكافتيم.* پس در آن دانه‏هاى فراوانى رويانديم،* و انگور و سبزيجات* و زيتون و درخت خرما* و بوستان‏هاى پر از درخت تناور و بزرگ* و ميوه و چراگاه. «فَلْيَنْظُرِ اين انسان كفر پيشه و ناسپاس اكنون كه از آفرينش و تحوّلات خود ناآگاه است، يا از عالم نشر خود بى‏خبر است و آن را باور ندارد، يا براى آن كه اندكى تصور و باور كند كه چه قدرتى در آفريدن و به راه انداختن و آسان كردن راه او به كار رفته و چه سرمايه‏ها و استعدادها به وى داده شده و او حق نعمت و امر خدا را در انجام تكليف و مسؤوليت خود انجام نداده، پس نظر و انديشه در غذاى خود نمايد، همين غذايى كه پيوسته به دست و كامش مى‏رسد و در برابر چشمش مى‏باشد، چه اندازه قدرت و قوا و عوامل طبيعت در فراهم ساختن و در دسترس قرار دادن آن به كار رفته و چگونه آماده و ساخته شده است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 3 2 🔴 در قرآن كريم، امر و دعوت به نظر و تفكّر در آيات آفرينش با تعبيرات مختلف براى برانگيختن فكر و تحكيم ايمان به مبدأ و معاد آمده است. بيشتر سوره‏هاى كوتاه كه در آغاز وحى و در مكه نازل شده متضمّن اين گونه آيات است، تا اذهان و نفوسى كه به جاهليت و شرك آلوده و پست شده بود برانگيخته شود و پاك و روشن گردد و از راه تفكر در آيات زمين و آسمان از واژگونى پرستش بت‏ها و هواهاى پست رها بشوند و به جهان و جهان‏دار و حكمت و فرمان او بپيوندند. همين آيات بود كه در زمان كوتاهى اذهان را روشن نمود، سپس آن همه علما و محققان و عرفا در سرزمين‏هاى اسلامى پديد آورد. اين اوامر و دعوت‏هاى قرآن حكيم بر طبق فطرت و طبيعت حواس و ادراكات بشرى است كه بايد از طريق حس و شهود و تحقيق، با اسرار كاينات و قوانين طبيعت آشنا شود، آنگاه مى‏تواند همين محسوسات و مشهودات را پايه تفكّر و استدلال گرداند. تا حكمت و قدرت و صفات پروردگار را در آيينه جهان بنگرد و مقصود نهايى را دريابد و با تعالى فكرى و اخلاقى و گشودن اسرار طبيعت مى‏تواند زندگى دنيايى و معاش خود را سامان دهد و هر چه بيشتر از نيروها و بهره‏هاى نهفته در موجودات بهره گيرد. اين تحرّك فكرى را كه بر اساس تفكّر در عالم مشهود است نخست قرآن پديد آورد، سپس با برخورد به اساس فلسفه‏هاى يونانى و انديشه‏هاى حكما و انديشمندان شرقى مسيرش برگشت و نظر بيشتر علماى اسلامى يكسره از تفكّر در مشهودات بريد و به انديشه در ماوراى مشهود پرداختند و پايه استدلال و فلسفه عمومى و اسلامى بر مقدمات عقلى محض بنا شد و از آن مايه گرفت. اين پايه و مايه هر اندازه محكم و درست باشد در همه مطالب و براى همه اهل نظر راست نمى‏آيد. از اينرو آميخته با تخيّلات و اوهام و فرضيه‏هاى بى اساس گرديد و حالتى شبيه به احلام، سپس خواب و جمود براى عالم و جاهل كه همه تحت تأثير اين گونه انديشه‏ها قرار گرفته بودند، پيش آمد. در اين ميان فقط طبقه فقها بودند كه در حدود محدود آيات و رواياتى كه درباره تكاليف و احكام است ماندند و از اين آيات و اصول احكام، صدها اصول و هزارها فروع حكمى و قانونى استنباط كردند و اصول فقهى و حقوقى پيوسته كامل‏تر و سرشارتر گرديد و هزارها كتاب در فقه و اصول آن نوشته شد، با آن كه راجع به تكاليف و احكام عملى مختلف حدود پانصد آيه در قرآن مى‏باشد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 3 3 🔴 درباره نظر و تفكّر در كاينات بيش از هفتصد و پنجاه آيه به صورت امر و دعوت صريح آمده و بيشتر سوره‏هاى قرآنى با اشاره و صريح، آياتى از اين جهان مشهود و نظامات آن را نمايانده است. اگر با همان روش مستقل فقها كه آن همه قواعد و فروع در احكام تعبّدى و عملى از آيات و سنّت استنباط كردند، ديگر متفكران اسلامى نيز با اين اوامر صريح و هدايت و روش قرآن، درباره جهان و خلقت به بحث و تحقيق مى‏پرداختند، هم انديشه و افكار و در نتيجه زندگى مسلمانان بالا مى‏رفت و هم پايه‏هاى ايمان آنها محكم مى‏شد و هم استقلال روحى و حريم زندگى مسلمانان حفظ مى‏گرديد. اگر فقها اوامر صريح قرآن را درباره نظر و تفكّر مانند اوامر و نواهى عملى به‏ عنوان واجب عينى به حسب توانايى مسلمانان يا واجب كفايى يا مستحب بيان مى‏كردند و بابى در فقه راجع به اين آيات مى‏گشودند، وضع مسلمانان غير از اين بود. فقه عملى، بيان احكام و روابط عبادى و حقوقى است و فقه نظرى، حدود و تكليف فكر و نظر در اسرار عالم را مى‏نماياند و اصول ايمان و استقلال فكر و اجتماع مسلمانان را تأمين مى‏نمايد. انّا صَبَبْنا المَاء اشاره به آب باران يا نوع آب است. صبّ، چنانكه از موارد استعمال آن استفاده مى‏شود فرو ريختن سرشار و فراگيرنده از بالاست. صبّاً مبيّن نوعى خاص و شگفت‏انگيز ريزش است. ثُمَّ شَقَقْنَا ... سپس زمين را پس از پيوستگى، از هم شكافتيم نوعى شكافتن خاص و شگفت‏انگيز است. اين دو آيه و آيه بعد، ظهور در اين مطلب دارد كه نخست آبى سرشار و غير عادى فرو ريخته شده و سپس با فاصله زمانى و در اثر آن زمين با وضع شگفت انگيزى از هم باز و شكافته شده، پس از آن گياه روييده شده است. اين لغات و اين گونه تعبير و ترتيب در ديگر آيات مكرّرى كه درباره فرو ريختن باران و روياندن گياه است ديده نمى‏شود. اين تعبير و ترتيب خاص با ظهور فعل ماضى در زمان گذشته، مى‏رساند كه آيات از اطوار و اوضاع گذشته زمين تا زمانى كه انواع گياه در آن پديد آمده خبر مى‏دهد. فَأنْبَتْنا ... پس از زمانى كه آب را سرشار و با شدت و قدرت از بالا فرو ريختيم و زمين را از هم شكافتيم و آن چنان آن را زير و زبر كرديم، زمين آماده و شكفته شد و از آن حبّ و انگور و ميوه‏هاى بوته‏اى- يا انواع سبزى‏هاى دست چين- را رويانديم. وَ زَيْتُوناً ... چنين به نظر مى‏رسد كه هر يك از روييدنى‏هاى بر شمرده در اين آيات، نمونه نوعى از مواد اصلى غذاى انسان مى‏باشد و ترتيب ذكر هر يك گويا اشاره به ترتيب در اهميّت و احتياج، يا ترتيب پيدايش و تكامل اين انواع دارد: نخست انواع حبوبات مانند گندم، جو، عدس و ميوه‏هاى ساقه خفته و كوتاه و بوته‏اى: انگور، كدو، خيار، خربزه، سپس درخت‏هاى بلند و تنومند: زيتون و نخل و باغ‏هاى انبوهى كه از اين گونه درخت‏ها تشكيل مى‏شود. وَ فاكِهَةً وَ أبّاً»: مقصود از فاكهه، ميوه‏هاى فرعى و تفنّنى است كه بيشتر از جهت طعم و مزه مصرف مى‏شود. أبّ، مراتع طبيعى تهيه شده براى تغذيه حيوانات است كه خود غذاى انسان مى‏شوند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه ی شرح حکمت 349 نهج البلاغه https://eitaa.com/sahife2/42738
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 5 ⏺ حضرت در ششمین توصیه مى فرماید: «هرکس در موارد سوءظن گام بگذارد سرانجام متهم خواهد شد»؛ (وَمَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ آلسُّوءِ اتُّهِمَ). گفتار حکیمانه امام علیه السلام در اینجا اشاره به همان چیزى است که به صورت ضرب المثل در میان مردم درآمده است: «إتَّقُوا مِنْ مَواضِعِ التُّهَمِ؛ از جاهایى که تهمت خیز است بپرهیزید». بى شک انسان هرقدر پاک و منزه باشد نباید در جاهایى که تهمت خیز است گام بگذارد؛ مثلا در مجلس شرابخواران حضور یابد، در محله هاى بدنام ومراکز فساد گام نهد و یا با افراد بدنام و آلوده طرح دوستى بریزد. به یقین انسان پاک و پرهیزکار نیز هنگامى که مرتکب اینگونه کارها شود متهم مى گردد ودرواقع آبروى خود را به دست خود ریخته است. شبیه همین معنا از امام علیه السلام در حدیث دیگرى آمده است که مى فرماید: «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهْمَهِ فَلایَلُومَنَّ مَنْ أساءَ بِهِ الظَّنَّ؛ کسى که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسانى را سرزنش کند که به او سوءظن پیدا مى کنند». نیز در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «اِتَّقُوا مَواضِعَ الرَّیْبِ وَلا یَقِفَنَّ أَحَدُکُمْ مَعَ أُمِّهِ فِى الطَّریقِ فَإِنَّهُ لَیْسَ کُلُّ أَحَدٍ یَعْرِفُها؛ از مواضعى که موجب سوءظن است بپرهیزید و هیچکس از شما با مادرش در وسط راه نایستد، زیرا همه نمى دانند او مادر وى است (و چه بسا فکر کنند او با زن نامحرمى رابطه دارد)». البته مواردى هست که قرائن نشان مى دهد فلان زن، خواهر یا مادر یا همسر اوست که اینگونه موارد مستثناست. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 6 ⏺ ادامه اندرزها امام علیه السلام هفتمین نکته راهگشا و تربیت کننده را بیان مى کند و مى فرماید : «کسى که سخنش بسیار شود (و پرحرف باشد) خطاى او فراوان خواهد بود»؛ (وَمَنْ کَثُرَ کَلاَمُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ). دلیل آن روشن است. افراد پرحرف مجالى براى تفکر و اندیشه کافى ندارند و کسى که نیندیشد و سخن بگوید اشتباهش فراوان خواهد بود. به عکس، کسانى که کم مىگویند و فکر مى کنند، گزیده مى گویند. حضرت به دنبال آن مى افزاید: «کسى که خطایش زیاد شود حیائش کم مى شود»؛ (وَمَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قُلَّ حَیَاؤُهُ). دلیل آن نیز روشن است. انسان تا زمانى که گناه نکرده یا خطایى از او سرنزده از انجام آن گناه یا خطا شرم دارد؛ اما هنگامى که تکرار شد، شرم او فرو مى ریزد. به تجربه ثابت شده است افراد بى بندوبار براثر فزونى گناه، حیا و شرم را از دست مى دهند و از انجام دادن آن گناه در انظار مردم باکى ندارند. به دنبال آن مى فرماید: «کسى که حیائش کم شد تقوایش کاستى مىگیرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ). این هم دلیل واضحى دارد، زیرا حیا مانع مهمى در برابر گناه است. اگر شرم وحیا از بین برود راه انسان به سوى گناه باز مى شود و افراد گنهکار نمى توانند باتقوا باشند. در ادامه آن مى فرماید: «کسى که تقوا و ورع او کم شود قلبش مى میرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ). زیرا حیات قلب به احساس مسئولیت در پیشگاه خدا و در برابر مردم ووجدان خویش است. قلبى که احساس مسئولیت نکند و عکس العمل مناسب در مقابل خطا نشان ندهد مرده است و به یقین بى تقوایى سبب مرگ قلب است. در پایان این سخن مى فرماید: «کسى که قلبش بمیرد داخل آتش دوزخ مى شود»؛ (وَمَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ). زیرا ناپارسایان گنهکار، پرخطا و فاقد احساس مسئولیت، جایى جز دوزخ نخواهند داشت. درواقع این گفتار امام علیه السلام مقدمه و نتیجه اى دارد و در میان آن مقدمه و نتیجه چهار مرحله به صورت علت و معلول پیموده مى شود؛ از پرحرفى و کثرت کلام، شروع و پس از گذشتن از چهار مرحله به دوزخ منتهى مى گردد و همه ازقبیل علت و معلول یکدیگرند. در حدیثى از امام باقر علیه السلام که در کتاب شریف کافى آمده مى خوانیم: «مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَفِى قَلْبِهِ نُکْتَهٌ بَیضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِى النُّکْتَهِ نُکْتَهٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوَادُ وَإِنْ تَمَادَى فِى الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِکَ السَّوَادُ حَتَّى یغَطِّى الْبَیاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَیاضَ لَمْ یرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَیرٍ أَبَداً وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ : (کَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ) ؛ هیچ بنده اى نیست مگر اینکه در قلبش نقطه روشنى است (روشنایى و نورانیت ایمان و تقوا). هنگامى که مرتکب گناهى مى شود در آن نقطه روشن، نقطه سیاهى پدیدار مى گردد. هرگاه توبه کند آن نقطه سیاه برطرف مى شود و اگر ادامه بدهد سیاهى فزونى مى یابد تا تمام آن نقطه روشن را بگیرد و هنگامى که آن نقطه روشن به کلى از بین برود صاحب آن قلب هرگز به سوى خیر بازنمى گردد و این همان است که خداى متعال در قرآن مجید فرموده: چنین نیست که آنها (گروه کافران و منافقان) مى پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است! (ازاینرو حق را درک نمى کنند)». در نقطه مقابل پرگویى و کثرت کلام، سکوت است و اینکه انسان جز در موارد ضرورت سخن نگوید که در روایات اسلامى مدح فراوانى از آن شده است. در حدیثى از امام امیرمومنان علیه السلام در غررالحکم مى خوانیم: «إنْ کانَ فِی الْکَلامِ الْبَلاغَهُ فَفِى الصُّمْتِ السَّلامَهُ مِنَ الْعِثارِ؛ اگر در سخن گفتن، زیبایى بلاغت باشد، در سکوت، سلامت از لغزش هاست». در حدیث دیگرى امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل مى کند که فرمود: «الصَّمْتُ کَنْزٌ وَافِرٌ وَزَینُ الْحَلِیمِ وَسِتْرُ الْجَاهِلِ؛ سکوت گنج بزرگى است وزینت افراد عاقل و پوششى براى جاهل است». در نکوهش پرگویى و کثرت کلام نیز روایات فراوانى نقل شده است؛ از جمله در بابى که در میزان الحکمه تحت عنوان «النهى عن کثره الکلام» آمده از امیرمومنان علیه السلام مى خوانیم: «مَنْ أکْثَرَ أهْجَرَ وَمَنْ تَفَکَّرَ أبْصَرَ؛ کسى که پرگو باشد هزیان مى گوید و کسى که (سکوت و) تفکر کند بینا مى شود». 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 7 ⏺ آنگاه امام علیه السلام در ادامه کلام خود به مسائل مهمى از اخلاق اسلامى اشاره مىکند و در هشتمین نکته مى افزاید: «کسى که به عیوب مردم بنگرد و آن را بد شمرد ولى براى خویش آن را خوب بداند، احمق واقعى است»؛ (وَمَنْ نَظَرَ فِی عُیُوبِ النَّاسِ، فَأَنْکَرَهَا، ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ، فَذلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَیْنِهِ). دلیل بر احمق واقعى بودن او روشن است، زیرا از یکسو کارهایى را بر دیگران عیب مى گیرد که مفهومش تنفر از آن کارهاست و از سویى دیگر همان کارها جزء برنامه زندگى اوست که مفهومش علاقه مندى به آن است؛ یعنى در آنِ واحد دو چیز متضاد را در درون فکر خود جمع کرده است: خوب دانستن چیزى و بد دانستن همان چیز، و این کار جز از احمقان انتظار نمى رود. البته کم نیستند کسانى که به اینگونه تضادها گرفتارند؛ مال مردم را مى برند وآن را کار خوبى مى پندارند؛ ولى اگر مالش را ببرند داد و فریاد برمىآورد که این مسلمانى نیست. دیگران را به دلیل غصب اموال همنوعان، نامسلمان مى شمرد وخودش نیز غاصب است و در عین حال مسلمان! و امثال آن که همگى طبق فرموده امام علیه السلام در زمره احمقان واقعى اند. بر این اساس، عاقل واقعى در مکتب امیرمومنان على علیه السلام کسى است که هیچگونه تضادى در میان افکار و رفتارش وجود نداشته باشد؛ آنچه را بد مى داند براى همه حتى براى خودش بد بداند و آنچه را خوب مى شمرد براى همه از جمله خودش خوب بشمرد. امام علیه السلام در حکمت ۱۲۶ موارد فراوانى از کسانى را که گرفتار تضاد در عقیده و عمل هستند بیان فرمود. در تواریخ نیز کم نیستند حاکمانى که گرفتار اینگونه تضادها شده اند و براى ملت خود مصائبى آفریده اند. در حالات عبدالملک مروان آمده است که یزید را به دلیل ویران کردن کعبه در ماجراى ابن زبیر ملامت مى کرد؛ اما هنگامى که خودش به حکومت رسید وابن زبیر را مزاحم خود در منطقه حجاز دید، حجاج بن یوسف ثقفى را فرستاد تا به او حمله کند. او به کعبه پناه برد. عبدالملک دستور داد خانه خدا را بر سرش ویران کنند و به بهانه مضحکى متوسل شد، وى مى گفت: هدف من ویران کردن کعبه نبوده، بلکه هدفم دَرهم کوبیدن عبدالله بن زبیر بوده است.آرى اینگونه افراد را باید احمقان تاریخ نامید. سپس در نهمین نکته مى فرماید: «قناعت سرمایه اى است فناناپذیر»؛ (وَالْقَنَاعَهُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ). این جمله عینآ در حکمت شماره ۵۷ و همچنین ۴۷۵ آمده است و شاید این تکرار به دلیل این است که سیّد رضى؛ بخشهایى از نهج البلاغه را با فاصله زمانى زیادى نگاشته که باعث شده بخشهاى گذشته از حافظه اش محو شود. به هر روى، همانگونه که در سابق هم گفتهایم، قناعت به معناى راضى بودن به حداقل ضروریات زندگى، سبب مى شود که انسان زندگى بسیار ساده اى داشته باشد. اداره کردن زندگى ساده کار مشکلى نیست در حالى که افراد حریص هرقدر اموال و امکاناتشان بیشتر شود، آتش حرصشان تندتر مى گردد و به این ترتیب همواره در رنج هستند در حالى که شخص قناعت پیشه زندگى آرام وآسوده اى دارد. در حدیثى از رسول خدا صلی الله علیه و آله مى خوانیم: «خِیارُ أُمَّتِى الْقانِعُ وَشِرارُهُمُ الطَّامِعُ؛ بهترین افراد امت من قناعت پیشگان و بدترین آنها طمع کارانند». افزون بر این از روایات اسلامى استفاده مىشود که بىنیازى بدون قناعت حاصل نمىشود؛ از جمله در حدیثى از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل شده است: «مَنْ قَنِعَ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ؛ کسى که قانع باشد به آنچه خدا به او روزى داده است، غنى ترین مردم است». کلینى؛ بابى تحت عنوان «باب القناعه» در جلد دوم کافى آورده و در آن احادیث بسیارى در اهمیت و فضیلت این صفت ذکر کرده است. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ الْنِّسَآءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِى أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرَّاً إِلّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ الْنِّكَاحِ حَتَّى‏ يَبْلُغَ الْكِتَبُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِى أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ‏ و گناهى بر شما نیست كه به طور كنایه (از زنانى كه در عدّه وفات و یا در عدّه طلاقِ غیر رجعى هستند،) خواستگارى كنید، یا (تصمیم خود را) در دل نهان دارید. خداوند مى‌داند كه شما آنها را یاد خواهید كرد، ولى با آنها وعده پنهانى (براى ازدواج مخفیانه) نداشته باشید، مگر آنكه (به كنایه) سخن پسندیده بگویید، ولى (در هر حال) اقدام به عقد ازدواج ننمایید تا مدّت مقرّر به سرآید، و بدانید كه خداوند آنچه را كه در دل دارید مى‌داند، پس از (مخالفت با) او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است. 1- اسلام، دین فطرى است و انسان فطرتاً متمایل به ازدواج است. لذا اسلام اجازه مى‌دهد این خواسته حتّى در زمان عدّه، به نحو كنایه كه عواطف بستگان جریحه دار نگردد، طرح شود. «لا جناح علیكم فیما عرّضتم» 2- به غرائز و هیجان‌هاى نفسانى توجّه داشته باشید و به جاى سركوب غرائز، جوانان را راهنمایى كرده و هشدار بدهید. «علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ ولكن لاتواعدوهنّ سرّاً» 3- توجّه به زمان و حالات، در طرح پیشنهادات، یك اصل است. خواستگارى زن داغدار در ایام عده و با صراحت، بى‌ادبى یا بى‌سلیقگى ونوعى گستاخى است. «عرّضتم... تقولوا قولا معروفا» 4- كسى كه بداند خداوند از درون او آگاه است، تقوا پیشه مى‌كند. «یعلم ما فى انفسكم فاحذروه» 5 - سفارش به تقوا در هر حال، مخصوصاً در مسائل زناشوئى مورد نظر است. «فاحذروه» 6- خداوند با حلم خود، كم صبرى شما را جبران مى‌كند. شما به قدرى عجله دارید كه به سراغ زن داغدیده آن هم در ایام عدّه مى‌روید، ولى خداوند با حلم خود این كار را بر شما منع نكرده است. «انّ اللّه غفور حلیم» 7- به دنبال هشدار، زمینه‌ى بازگشت را نیز فراهم كنید. «فاحذروه... غفور حلیم» 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 یک توصیه ی زیبا : 👈 گرنکندی بسته ماند اینجا دلت تو بمانی بیدل آنجا در عذاب حسرتی ماند بدل آنرا که داد دل بچیزی گر نشد زان کامیاب هست دنیا چون سرابی تشنه را تشنه کی سیراب گردد از سراب آیدت هر دم سرابی در نظر سوی آن رانی بتعجیل و شتاب آن نباشد آب و دیگر همچنین هرگز از دنیا نگردی کامیاب خل غیرالله اقبل نحوه هر چه بینی غر حق زان رو بتاب ددر را بگذار و صافی را بگیر بگذر از قشر ای دل و بستان لباب تا شوی با جان عالم متصل تا شوی از روح عالم کامیاب گفت با تو اسرار سخن فهم کن والله اعلم بالصواب ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2