🌹 یک غزل از مرحوم فیض کاشانی رحمت الله علیه در آخرین روز های ماه محرم و صفر و وداع با دو ماه ماتم و غم :
👈 در صدف جان دردی نیست، به جز دوست دوست
آنکه دل از عشق او، زنده بود اوست اوست
نغز درین نه طبق، نیست به جز عشق حق
هر چه به جز عشق او، نیست به جز پوست پوست
قد سهی قاقتان، زان چمن آراست راست
روی پری پیکان، زان گل رو روست روست
عشق مرا پیشه شد، در رگ و در ریشه شد
نیست منی در میان، من نه منم اوست اوست
مهر رخ دوست را، سینه من جاست جاست
بر سرخاک رهش، دیده من جوست جوست
چون رخ مه طلعتان، جان من افروختند
چون کمر دلبران، این تن من موست موست
اوست همه عز و ناز، ما همه دل و نیاز
خواری ما بهر ما، عزت ما زوست زوست
او همه احسان وجود، ما همه جرم و جحود
اوست چنان ما چنین، کس چکند خوست خوست
بوی خدا میوزد از نفس #اهل_دل
نیست سخن شعر#فیض، #عطر از آن بوست بوست
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_146
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2