❇️ « عبرتی از سرانجام #فقیر و #غنی »
به قبرستان گذر کردم کم وبیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته
نه دولتمند برده یک کفن بیش
👤 #باباطاهر
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملایک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
#باباطاهر
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ یکی از علما درحالیکه سالمِ سالم بود و دستهای خود را روی هم گذاشته و از عبا بیرون آورده بود، در مجلسی گفته بود: هفته دیگر از دنیا خواهم رفت!
بنده هم دو سه نفر از اساتید را دیدم که از فوتشان خبر دادند. یکی آقا شیخ مرتضی #طالقانی رحمهالله بود که در مدرسه آقا سید محمدکاظم یزدی در نجف اشرف، شب خبر داد که صبح فوت میکند و چنان شد.
هنگامی که برای ایشان عماری (برانکارت و تخت انتقال بیمار) آوردند و از ایشان استجازه نمودند که جهت معالجه به منزل انتقال دهند، فرمود: «قُضِی الأمْرُ، غَداً یخْبَرُ بِوَفاتِی؛ کار تمام شده است، فردا خبر مرگ مرا اعلام میکنند».
در آن شب تا ساعتهایی از شب در خدمتش بودم، صحبتها میکرد، از جمله از کتاب بحارالانوار، روایتی را درباره اولاد شیطان و اینکه کدام یک از آنها مسلمان و مؤمن شدند، و خداوند زنده ـ یعنی مؤمن ـ را از مرده ـ یعنی کافر ـ بیرون میآورد ـ «یخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ» ـ و... نقل میکرد.
بنده صبح رفتم و دیدم مثل عروس در حجله، رو به قبله دراز کشیده و وفات نموده است. ایشان صاحب کرامات بودند.
سؤال: فضلش چگونه بود؟
جواب: جامع بود.
سؤال: کتاب اخلاقی هم داشتند؟
جواب: نمیدانم. درس خارج، معقول و منقول، هرچه میخواستند اگر وقت داشت، مضایقه نمینمود.
مرحوم شیخ مرتضی [طالقانی] در مدرسه، شبها بیدار میشد ( برای #نماز_شب ) ، و شبهای ماه #رمضان چند ساعت مشغول خواندن #قرآن میشد و دورِ مدرسه راه میرفت و با صدای خوش، قرآن و اشعار #مثنوی_معنوی و #باباطاهر را با گریه و زاری میخواند، و روز که میشد، گوشهای مشغول تدریس میشد. و هنگامی که درس نمیگفت، ساکت مینشست بهگونهای که گویا آن شخص دیشبی نیست.
👤نقل از مرحوم آیت الله #بهجت ( شاگرد مرحوم طالقانی)
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2