#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_30
حاج جلیل عصری می گفت: «در زمان حیات حاج رسول، من در این میدان اعدام مغازه خواربار فروشی داشتم و حاج رسول همه ساله در ماه های رمضان، یکی از مشتری های دائمی و ثابت ما بود. او هر ساله در ماه رمضان چند روز جلوتر از شب های قدر به ما سفارش می داد تا چیزهایی مثل برنج و روغن و قند و این جور چیزها را در بسته های واحد برای او بسته بندی کنیم. سپس حاج رسول در شب های قدر این بسته ها و اجناس را توسط یک آقای راننده ای به در خانه خانواده های بی بضاعت و نیازمندی که از قبل آنها را شناسایی کرده بود می فرستاد. فقط من خودم هر سال برای این سه شب در حدود یک تُن مواد غذایی را برای او بسته بندی و آماده می کردم و او تا زمانی که زنده بود، هر سال در این سه شب این اجناس و کالاهای بسته بندی شده را تهیه می کرد و به دست نیازمندان و فقرای واقعی می رسانید.»
بی شک یکی از فصل های مهم و قابل توجه در زندگی نامه رسول ترک مسئله تلاش و کوشش های او در راه کسب و کار و کمک و دستگیری از نیازمندان بوده است. در چند خاطره بعدی به ابعادی از سخاوت ها و بعضی از سجایای اخلاقی رسول ترک پرداخته خواهد شد. البته فراموش نشود که:
این همه آوازه ها از شَه بود.
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2