eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈توصیه به برای 🔹اللهم.. وَ لا تَنَالُ أَيْدِى الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ🔹 🔸خداوندا هر كس به دستگيره عصمت کریم در آويزد ( و همیشه در زندگی با آن مأنوس باشد )، دستهاي هلاك كننده به او نرسد. 🔸 👈دعای *⃣کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) " هنگام " : 🔹و جَعَلْتَهُ نُورا نَهْتَدِى مِنْ ظُلَمِ الضَّلالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ، وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًى لا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَيْدِى الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ🔹 🔸روشنايى است كه بر افروختى تا به فروغ آن در تاريكى هاى ضلالت و جهل به راه يابيم، درمان درد آن كس كردى كه از روى انديشه بدان گوش فرا دهد، و با تصديق آن را بشنود. ترازوى دقيق و درستى است كه زبانه آن به چپ و راست نمى گرايد. چراغ هدايتى است كه فروغ آن در نظر بينندگان خاموش نمى گردد. رايت نجاتى است كه هر كس در پى آن رود گمراه نمى شود، و هر كه چنگ در گوشه عصمت او زند دست هلاك بر او چيره نگردد🔸 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ قرآن يا ميزان و چراغ نجات‏ قسمت اول 🔴 قرآن مجيد ميزان تمام حقايق مُلكى و ملكوتى است و حق بودن و باطل بودن هر برنامه‏اى با آن بايد سنجيده شود، و نيز كتاب خدا نشانه نجات انسان از چاه ضلالت و گمراهى و از گناه و معصيت و از عذاب فرداى قيامت است. آن كه خود را به دستاويز عصمت و حقيقت آن و مسائلش بياويزد، از مهالك و تباهى‏ها بدون شكّ و ترديد در امان مى‏ماند. آرى، قرآن نورى هدايتگر است كه تاريكى‏هاى زندگى بشر را روشن مى‏كند و جهالت‏ها و گمراهى‏ها با پيروى از او زدوده مى‏شود. ميزانى كه وزنه حق و باطل و مرز آن دو را مشخّص مى‏سازد. امير المؤمنين عليه السلام در كلمات گهربار ونورانى خود خطاب به مردم مى‏فرمايد: يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَمْ‏يَكُنْ لِلَّهِ سُبْحانَهُ حُجَّةٌ فى‏ أَرْضِهِ أَوْكَدُ مِنْ نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله و لاحِكْمَةٌ أَبْلَغُ مِنْ كِتابِهِ الْقُرآنِ الْعَظيمِ. اى مردم! خداوند سبحان را در زمين حجّتى استوارتر از پيامبر ما محمد صلى الله عليه و آله و حكمتى رساتر از كتابش نيست. و نيز حضرت در خطبه معروف به مخزون درجايگاه محورى قرآن مى‏فرمايد: وَ فِى الْقُرآنِ بَيانُهُ وَ حُدُودُهُ وَ أَرْكانُهُ وَ مَواضِعُ تَقادِيرِ ما خُزِنَ بِخَزائِنِهِ وَ وُزِنَ بِمِيزانِهِ مِيزانُ الْعَدْلِ وَ حُكْمُ الْفَصْلِ. بيان اين امور (عجايب و دلائل محكم) و مرزها و پايه‏هاى آن در قرآن، و موارد اندازه‏گيرى آنچه در خزينه‏هاى نهفته است در قرآن مى‏باشد؛ و به ترازوى قرآن كريم، معيار عدل و حكمى قاطعانه سنجيده مى‏شود. شناخت هر موجودى از سنخ همان وجود است. از آن جا كه قرآن ريسمان متّصلى از باطن عالم حسّ تا آسمان عالم عقل است و پس از آن عرشِ عقل تا قاب قوسين يا نزديك‏تر است، چنگ زدن به پرچم هدايت تنها با دستان معرفتى است كه هم سنخ آن حد باشد. شناخت نزديك‏ترين حدّ حسّى آن يعنى- برترين درجه شهود محض ايمانى- براى قلبى ممكن است كه ديده‏هايش را دروغ نمى‏پندارد و بيناييش توهّم زا نمى‏شود و هرگز دچار بيمارى طغيان و خودبرترى نمى‏گردد و آن وجود رسول خدا صلى الله عليه و آله و عترت پاك اويند، كسانى كه از يك نورند. خداوند كريم خطاب به كافرانى كه دست از بيرق قرآن و اسلام مى‏كشند، مى‏فرمايد: وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى‏ عَلَيْكُمْ ءَايتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِىَ إِلَى‏ صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ و چگونه كفر مى‏ورزيد در حالى كه آيات خدا بر شما خوانده مى‏شود، و پيامبر او در ميان شماست؟! و هر كس به خدا تمسّك جويد، قطعاً به راه راست هدايت شده است. معارف قرآنى از امور محسوس و موهوم نبوده و نيز از امور اعتبارى و فرآورده دست بشرى نيست، بلكه از امور وجودى و حقيقى است. يگانگى و دانش و قدرت خداوند بر هر چيزى احاطه دارد و حيات ازلى و ابدى او فناپذير نيست و نظير اين اوصاف حقيقى كه قرآن در الهيّات بيان مى‏كند جملگى از دسترس وهم و خيال و احساس دور است. جالب‏تر اينكه حضرت سجّاد عليه السلام در اين فراز، كلام نور را چنين تفسير مى‏فرمايد: «نُورَ هُدىً لايُطْفَأُ عَنْ الشَّاهِدِينَ بُرْهانُهُ» زيرا مطابق با فطرت اصيل انسانى است كه در آفرينش او نور توحيد نهادينه شده است. در هيچ زمان و مكانى دگرگونى و ناهمگونى نمى‏پذيرد و در افكار و دستان مردم دستخوش تحريف و تغيير نخواهد شد. از اين رو هر كه به آيات قرآن مجيد دست مى‏يابد، مى‏بيند كه همان است كه در جان و فطرت او جاى دارد و حقيقت او را مى‏طلبد. 👈 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ قرآن يا ميزان و چراغ نجات‏ قسمت 2 🔴 از قرآن مجيد برمى‏آيد كه يكى از بارزترين و استوارترين خطى كه خداوند متعال ما را به آن هدايت مى‏كند، پايه گذارى زندگى بر پايه راه‏شناسى و پرهيز از آرزوها و الگوهاى دروغين و غلط است؛ زيرا انسان در هر جايگاهى كه باشد از ره آوردهاى عقل و وحى برخوردار است كه او را به جاده مستقيم هدايت مى‏كند. بنابراين بايد در زندگى حق‏جو بود، چه پيشوا و فرمانده يا رهرو و فرمانبر؛ وگرنه پرچم را شيطان به دست مى‏گيرد. وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجدِلُ فِى اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطنٍ مَّرِيدٍ و برخى از مردم‏اند كه [همواره‏] بدون هيچ دانشى [بلكه از روى جهل و نادانى‏] درباره خدا [با اصرار بر يك اعتقاد بى‏پايه‏] برخورد خصمانه و گفتگوى ستيزآميز مى‏كنند، و از هر شيطان سركشى پيروى مى‏نمايند. وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجدِلُ فِى اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَاهُدًى وَ لَاكِتبٍ مُّنِيرٍ* ثَانِىَ عِطْفِهِ‏لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِى الدُّنْيَا خِزْىٌ وَ نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيمَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِو از مردمان كسى است كه همواره بدون هيچ دانشى [بلكه از روى جهل و نادانى‏] و بدون هيچ هدايتى، و هيچ كتاب روشنى درباره خدا مجادله و ستيزه مى‏كند.* [آن هم‏] با حالتى متكبّرانه و مغرورانه كه سرانجام مردم را از راه خدا گمراه كند؛ براى او در دنيا رسوايى است و روز قيامت عذاب سوزان به وى مى‏چشانيم. چون نادانى كه در جهل خود مقلّد است، درباره خدا از روى تقليد جاهلانه‏ مى‏خروشد و از هر شيطانى كه او را رهبرى كرده و بر او برترى يافته پيروى مى‏كند. در حالى كه بايد تحقيق و كوشش كند تا حقايق را بفهمد. جاهل در اعتقادات حق ندارد از كسى مثل خودش تقليد كند، بلكه ناگزير است در اطاعت خود، يقين را مستند و حقيقى سازد وگرنه در چاه سرگردانى اطاعت از شيطان سركش مى‏افتد و به كيفر سوزانى گرفتار مى‏شود. ريشه جاهليّت كنونى هم كه سر به عصيانگرى از طاعت حق برمى‏دارد، به دوره جاهليّت قبل از اسلام بازمى‏گردد كه مردم بدون راهنما و كتابى رها شده‏اند، پس مردمان هيچ دوره و عصرى نبايد بدون پيشوا فرمان برند مگر پس از كسب آگاهى و هدايت از منبعى كه به وحى و حقّ متّصل باشد و قرآن جوامع بشرى را به سوى آن فرا مى‏خواند. حياتى كه قرآن، مردم را به سوى آن هدايت مى‏كند، بر پايه تحقيق استوار است و آرزو و خيال بى اساس در دنيا و آخرت سودى ندارد. چون نظامِ تدبّر و تحقيق بر هر دو عالم و پيرامون آن دو، با حفظ ملكى و ملكوتى بودن حاكم است. بنابراين نظام آرزويى و بيهودگى جايى ندارد؛ زيرا قرآن حكيم همگان را به تحقيق با تدبّر دعوت مى‏كند و بايد در محتواى كتاب قرآن تفكّر نمود تا قلب هم با حقايق خلقت آشنا شود. هذَا بَيَانٌ لِلنّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لّلْمُتَّقِينَ اين [قرآن‏] براى مردم، بيانگر [حوادث و واقعيت‏ها] و براى پرهيزكاران، سراسر هدايت و اندرز است. قرآن، درخور فهم براى همه مردم در همه زمان‏ها و مكان‏هاست ولى گروهى از پرهيزكاران مى‏پذيرند، امّا گروهى همچون حيوانات چشم و گوش بسته به راه تاريكى قدم برمى‏دارند و به آتش فرو مى‏روند. نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتبَ بِالْحَقّ مُصَدّقًا لّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرةَ وَالْإِنجِيلَ* مِن قَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَايتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ» اين كتاب را تدريجاً به حق و راستى بر تو نازل كرد كه تصديق كننده كتاب‏هاى پيش از خود است؛ و تورات و انجيل را* پيش از اين براى هدايت مردم فرستاد، و فرقان را [كه مايه جدايى حق از باطل است‏] نازل كرد. مسلماً كسانى كه به آيات خدا كافر شدند، براى آنان [به كيفرِ كفرشان‏] عذابى سخت است؛ وخدا تواناى شكست‏ناپذير و صاحب انتقام است. كافران بايد بدانند خداوند كه اندازه هر چيزى در دست اوست، ملاك هلاكت و نجات را تعيين مى‏كند و ادّعاهاى پوچ و آرزوهاى دروغين و دراز مدّت هر حزب و گروه جايگاهى ندارد، مگر حزبى كه ريشه آن در مكتب قرآن و وحى و رسالت باشد. 👈 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ قرآن يا ميزان و چراغ نجات‏ قسمت 3 🔴 اين فراز دعا داراى سه پيام اساسى و نجات بخش براى انسان‏ها است: الف- با انديشه در براهين قرآن، نور و حقّانيّت به دست مى‏آيد، و هدايت پذيرى تنها ويژه كسانى است كه صاحب تعقّل و تفكّر باشند و از قرآن براى درك بهتر بهره گيرند. ب- به قرآن خوب گوش فرا دهند و هنگام تلاوت آن سكوت را رعايت كنند و سكوت همراه با فهم و دگرگونى باشد، تا به مرور زمان شخصيّت قرآنى و ملكه عرفانى آن، در جان و قلب بنشيند و خوراك وجود او گردد. در اين راه از بيان ژرف‏ معصومان عليهم السلام در الگو بردارى از معارف قرآن و تفسير آيات آن كسب فيض نمايند. ج- قصد او از گوش فرا دادن؛ پذيرش حق و راه‏يابى به صراط مستقيم قرآن باشد. با انتخاب راه قرآن، ترسى از هزاران خطّ انحرافى نداشته و با اطمينان قلبى به انجام وظايف قطعى خود بپردازد تا به نفس مطمئنه برسد و به سوى حق تعالى آرام گيرد. در اين باره رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: إِنَّ رَحَى الْإِسْلامِ سَتَدُورُ، فَحَيْثُ ما دارَ الْقُرآنُ فَدُوْرُوا بِهِ، يُوشَكُ السُّلْطانُ وَ الْقُرآنُ أَنْ يَقْتَتِلا وَ يَتَفَرَّقا، إِنَّهُ سَيَكُونُ عَلَيْكُمْ مُلُوكٌ يَحْكُمُونَ لَكُمْ بِحُكْمٍ وَ لَهُمْ بِغَيْرِهِ، فَإنْ أَطَعْتُمُوهُمْ أَضَلُّوكُمْ وَ إِنْ عَصَيْتُمُوهُمْ قَتَلُوكُمْ. قالُوا: يا رَسُولَ اللَّهِ، فَكَيْفَ بِنا إِنْ أَدْرَكْنا ذلِكَ؟ قالَ: تَكُونُوا كَأَصْحابِ عِيسى‏: نُشِرُوا بِالمَناشِيرِ وَ رُفِعُوا عَلَى الْخَشَبِ. مَوْتٌ فى‏ طاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ فى‏ مَعْصِيَةٍ. سنگ آسياب اسلام به زودى به چرخش خواهد افتاد. پس شما بر محور قرآن بچرخيد، نزديك است كه قدرت‏ها و حاكمان با قرآن به پيكار برخيزند و از هم جدا شوند. به زودى شاهانى بر شما حاكم خواهند شد كه براى شما به گونه‏اى حكم مى‏كنند و براى خود به گونه‏اى ديگر. اگر از آنان فرمان بريد، گمراهتان مى‏كنند و اگر نافرمانى كنيد شما را مى‏كشند. گفتند: اى رسول خدا! ما وقتى آن زمان را درك كرديم چگونه باشيم؟ حضرت فرمود: مانند يارانى عيسى عليه السلام باشيد كه اخبار و دين عيسى را نشر مى‏دادند تا جايى كه به صليب كشيده شدند. آرى، مرگ در حال اطاعت و بندگى خداوند از زندگى در معصيت و گناه بهتر است. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در لحظه‏هاى پايانى عمر مبارك خويش چنين سفارش فرمود: ألا إِنِّى مُخْلِفٌ فِيكُمْ كِتابَ اللَّهِ رَبِّى عَزَّوَجَلَّ وَ عِتْرَتى‏ أَهْلَ بَيْتى‏ ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلَىٍّ عليه السلام فَرَفَعَها، فَقالَ: هَذا عَلِىٌّ مَعَ الْقُرآنِ وَ الْقُرآنُ مَعَ عَلِىِّ خَلِيفَتانِ نَصِيرانِ لايَفْتَرِقانِ حَتَّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلْهُما ماذا خُلِّفْتُ فِيهِما. آگاه باشيد من در بين شما، كتاب خدا، پروردگار بزرگ و بلند مرتبه‏ام را و خويشاوندانم؛ اهل بيت را به جا گذاردم، سپس دست على عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين على با قرآن است و قرآن با على، اين دو از هم جدا نمى‏شوند تا كنار حوض نزد من آيند، پس آنچه را در دل آن دو جاى نهادم، بجوييد. ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت اول 🔴 در جملات ملكوتى بالا به سه موضوع مهم در رابطه با قرآن اشاره شده است: 1- قرآن، داراى آيات محكم و متشابه است. 2- قرآن، سربسته نازل شده، و بيان دقايق و حقايقش به عهده محمّد صلى الله عليه و آله است. 3- قرآن، مفسّران حقيقى و واقعيش، امامان معصوم پس از پيامبرند. 👈 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 2 ✳️ محكم و متشابه‏ 1 در رابطه با اين مسئله كه قرآن مجيد آياتش داراى دو بخش محكم و متشابه است در سوره مباركه آل‏عمران آمده است: هُوَ الَّذى انْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ امُّ الْكِتابِ وَ اخَرُ مُتَشابِهاتٌ اوست كه اين كتاب را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن كتاب، آيات محكم است [كه داراى كلماتى صريح و مفاهيمى روشن است‏] آنها اصل و اساس كتاب‏اند، و بخشى ديگر آيات متشابه است. آيات مُحكَم آيات صريح و روشن است كه هرگونه پيچيدگى در آيات ديگر با مراجعه به اينها برطرف مى‏گردد. آيات متشابه آياتى است كه به خاطر بالا بردن سطح مطلب و جهات ديگر در بدو نظر احتمالات مختلفى در آن مى‏رود، ولى با توجّه به آيات محكم تفسير آنها براى صاحب نظران آشكار مى‏شود. واژه محكم در اصل از احكام به معنى ممنوع ساختن گرفته شده است. و به همين دليل به موضوعات پايدار و استوار محكم مى‏گويند، زيرا عوامل نابودى را از خود مى‏رانند، و نيز به سخنان روشن و قاطع كه هر گونه احتمال خلافى را از خود دور مى‏سازند محكم مى‏گويند. بنابراين منظور از آيات محكمات آياتى است كه مفهوم آن به قدرى روشن است كه جاى گفتگو و بحث در معنى آن نيست. مثلًا آيات: قُلْ هُوَ اللَّهُ احَدٌ بگو: او خداى يكتاست. لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَى‏ءٌ هيچ چيزى مانند او نيست. اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَىْ‏ءٍ خدا آفريننده هر چيزى است. لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الاْنْثَيَيْنِ سهم پسر مانند سهم دو دختر است. و هزاران آيه مانند آنها درباره عقايد و احكام و مواعظ و تواريخ همه از محكمات مى‏باشند. اين آيات در قرآن امّ الكتاب ناميده شده، يعنى اصل و مرجع و مفسّر و توضيح دهنده آيات ديگر هستند. واژه متشابه در اصل به معنى چيزى است كه قسمت‏هاى مختلف آن شبيه يكديگر باشند. به همين جهت به جمله‏ها و كلماتى كه معنى آنها پيچيده باشد و گاهى احتمالات مختلف درباره آنها داده شود متشابه مى‏گويند، و منظور از متشابهات قرآن همين است، يعنى آياتى كه معانى آن در بدو نظر پيچيده است و در آغاز احتمالات متعدد در آن مى‏رود اگرچه با توجّه به آيات محكم تفسير آنها روشن است. براى نمونه آيات متشابه، قسمتى از آيات مربوط به صفات خدا و چگونگى معاد را مى‏توان ذكر كرد، مانند: يَدُاللَّهِ فَوْقَ ايْديهِمْ قدرت خدا بالاتر از همه قدرتهاست. كه درباره قدرت خداوند مى‏باشد. وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ و خدا [نسبت به همه گفته‏هاى شما] شنوا، [و نسبت به تمام كارهاى شما] داناست. كه اشاره به علم خداوند است. و مانند: وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ و ترازوهاى عدالت را در روز قيامت مى‏نهيم. كه درباره وسيله سنجش اعمال سخن مى‏گويد: بديهى است نه خداوند دست (به معنى عضو مخصوص) دارد و نه گوش (به همين معنى) و نه ترازوى سنجش اعمال شبيه ترازوهاى ماست، بلكه اينها اشاره به مفاهيم كلّى قدرت و علم و سنجش مى‏باشد. اين نكته لازم به يادآورى است كه محكم و متشابه، به معنى ديگرى در قرآن نيز آمده است: در آغاز سوره هود آمده است: كِتابٌ احْكِمَتْ آياتُهُ [اين‏] كتابى [با عظمت‏] است كه آياتش [به صورت حقيقتى واحد] استوارى واستحكام يافته. در اين آيه تمام آيات قرآن «محكم» قلمداد شده است، و منظور از آن ارتباط و بهم پيوستگى آيات قرآن است. و در سوره زمر آمده است: كِتاباً مُتَشابِها كتابى كه [آياتش در نظم، زيبايى، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبيه يكديگر است. متشابه در اين‏جا يعنى از نظر درستى و صحّت و حقيقت همانند يكديگرند. از آنچه درباره محكم و متشابه گفتيم، معلوم شد كه يك انسان واقع‏بين و حقيقت جو براى فهم كلمات پروردگار راهى جز اين ندارد كه همه آيات را در كنار هم بچيند و از آنها حقيقت را دريابد، و اگر در ظواهر پاره‏اى از آيات در ابتداى نظر ابهام و پيچيدگى بيابد با توجّه به آيات ديگر آن ابهام و پيچيدگى را برطرف سازد و به كنه آن برسد، در حقيقت «آيات محكم» از يك نظر همچون شاهراه‏هاى بزرگ و «آيات متشابه» همانند جاده‏هاى فرعى هستند، روشن است كه اگر انسان در جاده‏هاى فرعى احياناً سرگردان شود سعى مى‏كند خود را به نخستين شاهراه‏ برساند و از آن‏جا مسير خود را اصلاح كرده و راه را پيدا كند. تعبير از محكمات به «امُّ الكتاب» نيز مؤيّد همين حقيقت است. زيرا واژه «امّ» در لغت به معنى اصل و اساس هر چيزى است، و اگر مادر را «امّ» مى‏گويند به خاطر اين است كه ريشه خانواده و پناهگاه فرزندان در حوادث و مشكلات مى‏باشد، و به اين ترتيب محكمات، اساس و ريشه و مادر آيات ديگر محسوب مى‏گردد. 👈 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 2 ✳️ محكم و متشابه‏ 2 با اين‏كه قرآن نور و روشنائى و سخن حق و آشكار است و براى هدايت عموم مردم آمده، چرا آيات متشابه دارد؟ و چرا محتواى بعضى از آيات آن پيچيده است كه موجب سوء استفاده فتنه انگيزها شود؟ اين موضوع بسيار با اهميّتى است كه شايان هرگونه دقت است. به طور كلّى ممكن است جهات ذيل سرّ وجود آيات متشابه در قرآن باشد: 1- الفاظ و عباراتى كه در گفتگوهاى انسان‏ها به كار مى‏رود تنها براى نيازمندى‏هاى روزمره به وجود آمده، به همين دليل به محض اين‏كه از دايره زندگى محدود مادى بشر خارج شويم و مثلًا سخن درباره آفريدگار كه نامحدود از هر جهت است به ميان آيد، به روشنى مى‏بينيم كه الفاظ ما قالب آن معانى نيست و ناچاريم كلماتى را به كار بريم كه از جهات مختلفى نارسائى دارد، همين نارسائى‏هاى كلمات سرچشمه قسمت قابل توجهى از متشابهات قرآن است. يَدُاللَّهِ فَوْقَ ايْديهِمْ قدرت خدا بالاتر از همه قدرتهاست. الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى [خداى‏] رحمان بر تخت فرمانروايى و تدبير امور آفرينش چيره و مسلّط است. الى رَبِّها ناظِرَةٌ [با ديده دل‏] به پروردگارش نظر مى‏كند. از اين نمونه است، و نيز تعبيراتى همچون سميع و بصير همه از اين قبيل مى‏باشند كه با مراجعه به آيات محكم تفسير آنها به خوبى روشن مى‏شود. 2- بسيارى از حقايق مربوط به جهان ديگر يا جهان ماوراى طبيعت است كه از افق فكر ما دور است و ما به حكم محدود بودن در زندان زمان و مكان قادر به درك عمق آنها نيستيم، اين نارسائى افكار ما و بلند بودن افق آن معانى سبب ديگرى براى تشابه قسمتى از آيات است، مانند بعضى از آيات مربوط به قيامت و امثال آن. و اين درست به اين مى‏ماند كه كسى بخواهد براى كودكى كه در عالم جنين زندگى مى‏كند مسائل اين جهان را تشريح كند، اگر سخنى نگويد كوتاهى كرده، و اگر هم بگويد ناچار است مطالب را به صورت سربسته ادا كند، زيرا شنونده در آن شرايط توانايى و استعداد بيشتر از اين را ندارد. 3- يكى ديگر از اسرار وجود متشابه در قرآن، به كار انداختن افكار و انديشه‏ها و به وجود آوردن جنبش و نهضت فكرى در مردم است و اين درست به مسائل فكرى پيچيده‏اى مى‏ماند كه براى تقويت افكار انديشمندان طرح مى‏شود تا بيشتر به تفكّر و انديشه و دقت و بررسى در مسائل بپردازند. 4- نكته ديگرى كه در ذكر متشابه در قرآن وجود دارد و اخبار اهل بيت عليهم السلام آن را تأييد مى‏كند اين است كه وجود اين گونه آيات در قرآن نياز شديد مردم را به پيشوايان الهى و پيامبر و اوصياى او روشن مى‏سازد و سبب مى‏شود كه مردم به حكم نياز علمى به سراغ آنها بروند و رهبرى آنها را عملًا به رسميّت بشناسند و از علوم ديگر و راهنمايى‏هاى مختلف آنان نيز استفاده كنند، و اين درست به آن مى‏ماند كه در پاره‏اى از كتب درسى، شرح بعضى از مسائل به عهده معلم و استاد گذارده مى‏شود تا شاگردان رابطه خود را با استاد قطع نكنند و بر اثر اين نياز در همه چيز از افكار او الهام بگيرند، و در واقع در مورد قرآن مصداق وصيّت معروف پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏باشد كه فرمود: انّى تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ، كِتابَ اللَّهِ وَ اهْلَ بَيْتِى، وَ انَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ. دو چيز گرانمايه را در ميان شما به يادگار مى‏گذارم: كتاب خدا و خاندانم، و اين هر دو از هم جدا نمى‏شوند تا در قيامت در كنار حوض كوثر به من برسند. 👈 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 3 ✳️ بيان دقائق و لطايف قرآن‏ گرچه قرآن مجيد به زبان عرب و به لغت قريش كه فصيح‏ترين و بليغ‏ترين لغت است نازل شد، ولى به خاطر دارا بودن مسائل ملكوتى و معانى عرشى، و حكمت‏هاى رمزى، و دقايق عقلى، و لطايف غيبى، داراى پيچيدگى و اجمال و ابهام است، و عقلِ تنها از درك واقعيت‏هايش عاجز است. كسى نگويد كه با تجهيزات علمى به سراغ قرآن مى‏روم و از اين طريق راه حلّ مشكل بر من آسان مى‏شود، كه با سلاح علم هم بسيارى از دقايق قرآن براى انسان كشف نمى‏شود. پس بدون كمك گرفتن از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه قرآن همراه با تمام‏ مفاهيم و معانيش بر قلب مبارك او نازل شده درك و فهم لطايف كتاب حق، غير ممكن است. قرآن مجيد در آيات 129 و 151 سوره مباركه بقره و آيه 164 سوره آل عمران و آيه دوم سوره جمعه، پيامبر را معلّم قرآن معرفى مى‏كند، كه بدون تعليمات آن حضرت، رجوع به قرآن مورد رضايت حق نيست و رجوعى است كه نتيجه آن گمراهى و ضلالت است. آنها كه تنها به قرآن مراجعه كردند، يا معلومات و افكار خود را به عنوان معناى قرآن به قرآن تحميل كردند، يا معلومات و افكار ديگران را، از اين مراجعه جز ضلالت نصيبى نبردند، و در برابر اسلام ناب محمّدى موضع گرفته و مخترع مكتب و مذهب شدند و گروه كثيرى را به دنبال خود به گمراهى و تباهى كشيدند. دقايق حيات رسول خدا و اين‏كه وجود مقدسش عقل كل است، و انديشه او برترين انديشه و داراى علم ملك و ملكوت است، و علمش متّصل به علم خداست. علوم رسول خدا، اين انسان با كرامتى كه مبلّغ رسالات حق بود نسبت به تمام واقعيت‏ها فراگير است، و ادب انسانى براى هر انسانى اقتضا دارد در تمام برنامه‏هاى حيات و زندگيش، به خصوص در فهم معارف قرآنى، چنانكه قرآن خواسته، آن حضرت را به عنوان معلّم خود بپذيرد. 👈 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 4 ✳️مفسّران واقعى قرآن‏ اعتقاد شيعه بر اساس آيات قرآن و معتبرترين روايات بر اين است كه دوازده امام معصوم عليهم السلام به اشاره حق به وسيله پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به عنوان امام معصوم و واجب‏الاطاعة به جهانيان معرفى شده‏اند. تمام مقاماتى كه در ظاهر و باطن براى رسول خدا صلى الله عليه و آله بود، به غير از مقام نبوت، براى امامان بزرگوار عليهم السلام ثابت و مسلّم است. همان طور كه معرفت نسبت به خدا و رسولش واجب و لازم است معرفت به امام هم از واجبات عقليّه و شرعيّه مى‏باشد. امامان معصوم بنابر اصيل‏ترين روايات، شهداى حق بر خلق، هدايت كننده بشر به واقعيت‏ها، واليان امر و خزانه‏هاى علم حق، خلفاى الهى و ابواب حضرت معبود، نور خدا در زمين و آسمان و دنيا و آخرت، اركان ارض، آيات الهى، اهل ذكر، راسخون در علم، عباد انتخاب شده، نعمت الهى بر عباد، معدن دانش، و درخت نبوت، و محل رفت و آمد ملائكه، و وارثان علوم انبيا، و دارندگان اسم اعظم، و داراى جميع علومند. بر اين اساس تمام علوم قرآن، و حقايق و دقايق و لطايف كتاب الهى در پيش آنان است، و مفسران واقعى قرآن، اين بزرگوارانند. شيعه دوازده امامى بر خلاف فرق ديگر اسلامى براى فهم قرآن مجيد، علاوه بر كمك‏گيرى از علوم، متوسّل به علوم امامان معصوم است، و به اين خاطر در ميان كليّه تفاسيرى كه بر قرآن مجيد نوشته شده تفاسير شيعه از اعتبار و صحّت و سلامت و استحكام و اتقان بيشترى برخوردار است، و اين واقعيتى است كه مخالفان هم به آن اقرار دارند. منصف وقتى با كمك علوم حقيقى و دانش ثابت و روايات رسول خدا صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام، و نيز با كمك‏گيرى از خود قرآن براى فهم قرآن به قرآن مراجعه كند، اعتراف قلبى مى‏نمايد كه قرآن از جانب خداست و از هجوم شك و ترديد در امان مانده، به حبل الهى در تمام امورش چنگ مى‏زند، و براى تميز حق از باطل به پناه كتاب حق مى‏رود، و در سايه‏اش مقيم مى‏گردد و از نورش استفاده مى‏كند، و از غيرش طلب هدايت نمى‏نمايد، و اين همه حقايقى است كه حضرت سجّاد عليه السلام در فرازهاى آينده به آن تذكّر داده است. ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1_813557999.mp3
11.96M
👌سوم 👤 استاد اشاره ای به عبارت الطَّرِيقَةَ الْمُثْلَى امام سجاد علیه السلام دعا 🖋کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) هنگام : «3» جَعَلْتَهُ نُورا نَهْتَدِى مِنْ ظُلَمِ الضَّلالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ، وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًى لا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَيْدِى الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ و آن را نورى قرار دادى، كه در پرتو پيروى از آن از تاريكى‏هاى گمراهى و نادانى، به عرصه‏گاه هدايت راه يابيم، و شفا براى كسى كه با رعايت سكوت به آياتش گوش فرا دهد، براى آن كه مفاهيم و معانى‏اش را درك كند، و واقعيت‏هايش را با دل و جان تصديق نمايد، و ترازوى عدلى كه زبانه‏اش از حق منحرف نمى‏شود و نور هدايتى كه روشنايى برهانش، از برابر بينندگان خاموش نگردد، و پرچم نجاتى كه هر كس به جانب آيين استوارش قصد كند، گمراه نشود، و هر كس به دستگيره عصمتش در آويزد، دست‏هاى هلاك كننده به او نرسد. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 1 1 ❇️ امراض اعتقادى و اخلاقى كه بر اعمال انسان اثر مستقيم مى‏گذارند در رأس تمام امراض و ‏هاست. سستى بنيان اعتقاد، و انحرافات اخلاقى، وضع خانواده و جامعه را مختل مى‏كند، و فساد را در تمام جوانب حيات گسترش مى‏دهد، و دنيا و آخرت انسان را بر باد داده و او را به عذاب ابد دچار مى‏كند. امروزه انسان در جهت اعتقاد و اخلاق و به ناچار در زمينه عمل گرفتار مفاسد بى شمارى است. اضطراب و ناامنى در درون بشر موج مى‏زند، اختلالات فكرى مزاحم اوست، بنياد خانواده و جامعه بر باد رفته، همه از دست هم مى‏نالند، ظلم و ستم سراسرى شده، جنايت و خيانت بيداد مى‏كند، تمدّن در شُرف نابودى است، وحشت و ترس بر ارواح حكومت مى‏نمايد، امنيت از تمام زمينه‏هاى حيات رخت بسته، گناهان و معاصى به صورت طبيعت ثانويه درآمده است. ازدواج‏ها كاهش يافته و آمار طلاق به طور بى سابقه‏اى اوج گرفته است. بدبختى به جاى خوشبختى و زحمت به جاى راحت و ظلمت به جاى نور و توحّش به جاى انسانيّت در كار آمده است. اختراعات علما و دانشمندان تبديل به اسلحه‏هاى خطرناك گشته و در همه جاى دنيا بر سر بشر فرو مى‏ريزد. اندك برخوردى در گوشه‏اى از جهان، وضع تمام ملت‏ها را در امور سياسى و اقتصادى بهم مى‏ريزد. ميدان زندگى صحنه وحشتناك جنگ و نبرد گشته و اصول مسلم علمى هم در چنين طوفانى دستخوش تحريف و تغيير شده است. آمار خود كشى وحشت آور است، فرار اطفال از خانواده‏ها درد بى درمان شده، فساد در جوانان به صورت نان شب در آمده، علاقه مردم به مسائل پوچ و ياوه، سينما و تئاتر وقيحانه و مفتضح، استعمال بى حساب دود و مشروب و مواد مخدر از حد گذشته است. انسان به شدّت بيمار شده و بيمارى روحى و قلبى و عملى بر او چيره شده است. بيمارى باطنى و درونى او از سرطان بدتر است. مجامع بين المللى و مراكز دفاع از بشر و منابع قانون گذارى و محيطهاى علمى و دادگسترى‏ها و كتابخانه‏ها و خلاصه علما و دانشمندان براى اين مريض داروى شفابخش ندارند! انسان اگر به اين صورت راه زندگى را ادامه دهد معلوم نيست به كجا برسد؟ با قاطعيّت مى‏توان گفت: " تنها راه شفا گرفتن انسان از اين همه بيمارى بازگشت به قرآن مجيد است." داروى شفابخش است و دارو بودن خود را همراه با داشتن قدرت شفابخشى در عصر جاهليّت ثابت كرد. رسول پاك اسلام صلى الله عليه و آله كفّار را از كفر، مشركين را از شرك، گرفتاران به خرافات را از خرافه‏پرستى، ظالمان را از ظلم، عاصيان را از عصيان، جاهلان را از جهل، فاسدان را از فساد، بيدادگران را از بيدادگرى، بداخلاق‏ها را از سوء خلق، منحرفان را از انحراف، آلودگان را از آلودگى به وسيله قرآن مجيد معالجه كرد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏11، ص: 111 دعای ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏اللَّهُمَّ وَ جَعَلْتَهُ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ خدايا! تو قرار دادی را براى كسى كه : با رعايت به آياتش گوش فرا دهد و مفاهيم و معانى‏اش را درك كند ❇️« تنها راه شفا گرفتن انسان از همه ی های روحى ، قلبى و عملى ، بازگشت به مجيد است.» 👤استاد حسین ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 1 2 ❇️ به سه آيه زير كه كلام حضرت حق و تجلّى علم و عدل است. با دقت بنگريد، آياتى كه قرآن مجيد را شفا دهنده انسان از تمام دردهاى اعتقادى و اخلاقى و عملى مى‏داند. يَا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِى الصُّدورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ» «یونس 57» اى مردم! يقيناً از سوى پروردگارتان براى شما پند وموعظه‏اى آمده، و شفاست براى آنچه [ازبيمارى‏هاى اعتقادى و اخلاقى‏] در سينه‏هاست، و سراسر هدايت و رحمتى است براى مؤمنان. در اين باره تفسير نمونه مى‏نويسد: «در اين آيه چهار صفت براى قرآن بيان شده كه براى فهم بيشتر بايد نخست روى لغات آن تكيه كنيم. وعظ و موعظه آن چنانكه در «المفردات» آمده است، نهى آميخته به تهديد است، ولى ظاهراً معنى موعظه وسيع‏تر از آن باشد، همان گونه كه از «خليل» دانشمند معروف عرب در همان كتاب آمده است: موعظه عبارت از تذكّر دادن نيكى‏هاست كه توأم با رقّت قلب باشد، در واقع هرگونه اندرزى كه در مخاطب تأثير بگذارد، او را از بدى‏ها بترساند و يا قلب او را متوجه نيكى‏ها گرداند، وعظ و موعظه ناميده مى‏شود. البته مفهوم اين سخن آن نيست كه هر موعظه‏اى بايد تأثير داشته باشد بلكه منظور آن است كه در قلب‏هاى آماده بتواند چنين اثرى بگذارد. منظور از شفا دادن بيمارى در دل‏ها و يا به تعبير قرآن شفاى چيزى كه در سينه‏هاست، همان آلودگى‏هاى معنوى و روحانى است، مانند بخل و كينه و حسد و جبن و شرك و نفاق و امثال اينها كه همه از بيمارى‏هاى روحى و معنوى است. منظور از هدايت، راهيابى به سوى مقصود يعنى تكامل و پيشرفت انسان درتمام جنبه‏هاى مثبت است. و منظور از رحمت همان نعمت‏هاى مادى و معنوى الهى است كه شامل حال انسان‏هاى شايسته مى‏شود، همان گونه كه در كتاب «المفردات» مى‏خوانيم: رحمت هرگاه به خدا نسبت داده شود به معنى نعمت بخشيدن اوست، و هنگامى كه به انسان‏ها نسبت داده شود به معنى رقّت قلب و عطوفت است. در واقع آيه شريفه، چهار مرحله از مراحل تربيت و تكامل انسان را در سايه قرآن شرح مى‏دهد: مرحله اول: مرحله موعظه و اندرز است. مرحله دوم: مرحله پاكسازى روح انسان از انواع رذايل اخلاقى است. مرحله سوم: مرحله هدايت است كه پس از پاكسازى انجام مى‏گيرد. مرحله چهارم: مرحله‏اى است كه انسان لياقت آن را پيدا كرده است كه مشمول رحمت و نعمت پروردگار شود. و هر يك از اين مراحل به دنبال ديگرى قرار دارد، و در پرتو قرآن انجام مى‏گيرد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏11، ص: 112 دعای ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_42 قسمت 1 3 ❇️ قرآن انسان‏ها را اندرز مى‏دهد، زنگار گناه و صفات زشت را از قلب مى‏شويد، نور هدايت را به دل‏ها مى‏تاباند، نعمت‏هاى الهى را بر فرد و جامعه نازل مى‏گرداند. امير المؤمنين عليه السلام در «نهج البلاغه» با رساترين تعبير، اين حقيقت را توضيح داده است: فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ ادْوائِكُمْ، وَاسْتَعينُوا بِهِ عَلى لأَوائِكُمْ، فَانَّ فيهِ شِفاءً مِنْ اكْبَرِ الدّاءِ وَ هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفاقُ وَ الْغَىُّ وَ الضَّلالُ. از قرآن براى بيمارى‏هاى خود شفا جوييد و از آن براى پيروزى بر مشكلات يارى خواهيد، كه شفاى از بزرگترين بيمارى‏ها كه كفر و نفاق و تباهى و ضلالت مى‏باشد در قرآن است. و اين خود مى‏رساند كه قرآن نسخه‏اى است براى بهبود فرد و جامعه از انواع‏ بيمارى اخلاقى و اجتماعى، و اين همان حقيقتى است كه مسلمانان آن را به دست فراموشى سپرده و به جاى اين‏كه از اين داروى شفابخش بهره گيرند درمان خود را در مكتب‏هاى ديگر جستجو مى‏كنند، و اين كتاب بزرگ آسمانى را فقط يك كتاب خواندنى قرار داده‏اند نه انديشيدنى و عمل كردنى.» وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ» «اسرا 82» و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مايه درمان ورحمت است، نازل مى‏كنيم. وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً اعْجَمِيّاً لَقالُوا لَوْلا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَاعْجَمِىٌّ وَ عَرَبِىٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ» «فصلت44» و اگر آن را قرآنى غير عربى قرار داده بوديم قطعاً مى‏گفتند: چرا آياتش در نهايت روشنى بيان نشده است، آيا [قرآنى‏] غير عربى [و نامفهوم‏] براى [مردمى‏] عرب زبان [و فصيح؟!] بگو: اين كتاب براى كسانى كه ايمان آورده‏اند، سراسر هدايت و درمان است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏11، ص: 112 دعای ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏اللَّهُمَّ وَ جَعَلْتَهُ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ خدايا! تو قرار دادی را براى كسى كه : با رعايت به آياتش گوش فرا دهد و مفاهيم و معانى‏اش را درك كند ❇️« قرآن نسخه ‏اى است براى بهبود فرد و جامعه از انواع‏ اخلاقى و اجتماعى، و اين همان حقيقتى است كه مسلمانان آن را به دست فراموشى سپرده و به جاى اين ‏كه از اين داروى شفابخش بهره گيرند ، درمان خود را در مكتب‏ هاى ديگر مى‏كنند، و اين كتاب بزرگ آسمانى را فقط يك كتاب خواندنى قرار داده ‏اند نه انديشيدنى و عمل كردنى !!» 👤استاد حسین ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) هنگام : «3» جَعَلْتَهُ نُورا نَهْتَدِى مِنْ ظُلَمِ الضَّلالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ، وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًى لا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَيْدِى الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ و آن را نورى قرار دادى، كه در پرتو پيروى از آن از تاريكى‏هاى گمراهى و نادانى، به عرصه‏گاه هدايت راه يابيم، و شفا براى كسى كه با رعايت سكوت به آياتش گوش فرا دهد، براى آن كه مفاهيم و معانى‏اش را درك كند، و واقعيت‏هايش را با دل و جان تصديق نمايد، و ترازوى عدلى كه زبانه‏اش از حق منحرف نمى‏شود و نور هدايتى كه روشنايى برهانش، از برابر بينندگان خاموش نگردد، و پرچم نجاتى كه هر كس به جانب آيين استوارش قصد كند، گمراه نشود، و هر كس به دستگيره عصمتش در آويزد، دست‏هاى هلاك كننده به او نرسد. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 2 ❇️ تمام حقايق مُلكى و ملكوتى است و حق بودن و باطل بودن هر برنامه‏اى با آن بايد سنجيده شود، و نيز كتاب خدا نشانه نجات انسان از چاه ضلالت و گمراهى و از گناه و معصيت و از عذاب فرداى قيامت است. آن كه خود را به دستاويز عصمت و حقيقت آن و مسائلش بياويزد، از مهالك و تباهى‏ها بدون شكّ و ترديد در امان مى‏ماند. آرى، قرآن نورى هدايتگر است كه تاريكى‏هاى زندگى بشر را روشن مى‏كند و جهالت‏ها و گمراهى‏ها با پيروى از او زدوده مى‏شود. ميزانى كه وزنه حق و باطل و مرز آن دو را مشخّص مى‏سازد. امير المؤمنين عليه السلام در كلمات گهربار ونورانى خود خطاب به مردم مى‏فرمايد: يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَمْ‏يَكُنْ لِلَّهِ سُبْحانَهُ حُجَّةٌ فى‏ أَرْضِهِ أَوْكَدُ مِنْ نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله و لاحِكْمَةٌ أَبْلَغُ مِنْ كِتابِهِ الْقُرآنِ الْعَظيمِ. اى مردم! خداوند سبحان را در زمين حجّتى استوارتر از پيامبر ما محمد صلى الله عليه و آله و حكمتى رساتر از كتابش نيست. و نيز حضرت در خطبه معروف به مخزون درجايگاه محورى قرآن مى‏فرمايد: وَ فِى الْقُرآنِ بَيانُهُ وَ حُدُودُهُ وَ أَرْكانُهُ وَ مَواضِعُ تَقادِيرِ ما خُزِنَ بِخَزائِنِهِ وَ وُزِنَ بِمِيزانِهِ مِيزانُ الْعَدْلِ وَ حُكْمُ الْفَصْلِ. بيان اين امور (عجايب و دلائل محكم) و مرزها و پايه‏هاى آن در قرآن، و موارد اندازه‏گيرى آنچه در خزينه‏هاى نهفته است در قرآن مى‏باشد؛ و به ترازوى قرآن كريم، معيار عدل و حكمى قاطعانه سنجيده مى‏شود. شناخت هر موجودى از سنخ همان وجود است. از آن جا كه قرآن ريسمان متّصلى از باطن عالم حسّ تا آسمان عالم عقل است و پس از آن عرشِ عقل تا قاب قوسين يا نزديك‏تر است، چنگ زدن به پرچم هدايت تنها با دستان معرفتى است كه هم سنخ آن حد باشد. شناخت نزديك‏ترين حدّ حسّى آن يعنى- برترين درجه شهود محض ايمانى- براى قلبى ممكن است كه ديده‏هايش را دروغ نمى‏پندارد و بيناييش توهّم زا نمى‏شود و هرگز دچار بيمارى طغيان و خودبرترى نمى‏گردد و آن وجود رسول خدا صلى الله عليه و آله و عترت پاك اويند، كسانى كه از يك نورند. خداوند كريم خطاب به كافرانى كه دست از و اسلام مى‏كشند، مى‏فرمايد: وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى‏ عَلَيْكُمْ ءَايتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِىَ إِلَى‏ صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ» «آل عمران 101» و چگونه كفر مى‏ورزيد در حالى كه آيات خدا بر شما خوانده مى‏شود، و پيامبر او در ميان شماست؟! و هر كس به خدا تمسّك جويد، قطعاً به راه راست هدايت شده است. معارف قرآنى از امور محسوس و موهوم نبوده و نيز از امور اعتبارى و فرآورده دست بشرى نيست، بلكه از امور وجودى و حقيقى است. يگانگى و دانش و قدرت خداوند بر هر چيزى احاطه دارد و حيات ازلى و ابدى او فناپذير نيست و نظير اين اوصاف حقيقى كه قرآن در الهيّات بيان مى‏كند جملگى از دسترس وهم و خيال و احساس دور است. ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏11، ص: 111 دعای ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏اللَّهُمَّ وَ جَعَلْتَهُ ...عَلَمَ نَجَاةٍ لَا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ وَ لا تَنَالُ أَيْدِي الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِه‏ خدايا! تو قرار دادی را پرچم نجاتى كه هر كس به جانب آيين استوارش قصد كند، گمراه نشود، و هر كس به دستگيره عصمتش در آويزد، دست‏هاى هلاك كننده به او نرسد. ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) هنگام : «3» جَعَلْتَهُ نُورا نَهْتَدِى مِنْ ظُلَمِ الضَّلالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ، وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًى لا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَيْدِى الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ و آن را نورى قرار دادى، كه در پرتو پيروى از آن از تاريكى‏هاى گمراهى و نادانى، به عرصه‏گاه هدايت راه يابيم، و شفا براى كسى كه با رعايت سكوت به آياتش گوش فرا دهد، براى آن كه مفاهيم و معانى‏اش را درك كند، و واقعيت‏هايش را با دل و جان تصديق نمايد، و ترازوى عدلى كه زبانه‏اش از حق منحرف نمى‏شود و نور هدايتى كه روشنايى برهانش، از برابر بينندگان خاموش نگردد، و پرچم نجاتى كه هر كس به جانب آيين استوارش قصد كند، گمراه نشود، و هر كس به دستگيره عصمتش در آويزد، دست‏هاى هلاك كننده به او نرسد. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 3 ❇️ حضرت سجّاد عليه السلام در اين فراز، كلام نور را چنين تفسير مى‏فرمايد: «نُورَ هُدىً لايُطْفَأُ عَنْ الشَّاهِدِينَ بُرْهانُهُ» زيرا مطابق با فطرت اصيل انسانى است كه در آفرينش او توحيد نهادينه شده است. در هيچ زمان و مكانى دگرگونى و ناهمگونى نمى‏پذيرد و در افكار و دستان مردم دستخوش تحريف و تغيير نخواهد شد. از اين رو هر كه به آيات قرآن مجيد دست مى‏يابد، مى‏بيند كه همان است كه در جان و فطرت او جاى دارد و حقيقت او را مى‏طلبد. از قرآن مجيد برمى‏آيد كه يكى از بارزترين و استوارترين خطى كه خداوند متعال ما را به آن هدايت مى‏كند، پايه گذارى زندگى بر پايه راه‏شناسى و پرهيز از آرزوها و الگوهاى دروغين و غلط است؛ زيرا انسان در هر جايگاهى كه باشد از ره آوردهاى عقل و وحى برخوردار است كه او را به جاده مستقيم هدايت مى‏كند. بنابراين بايد در زندگى حق‏جو بود، چه پيشوا و فرمانده يا رهرو و فرمانبر؛ وگرنه پرچم را شيطان به دست مى‏گيرد. وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجدِلُ فِى اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطنٍ مَّرِيدٍ» «حج 3» و برخى از مردم‏اند كه [همواره‏] بدون هيچ دانشى [بلكه از روى جهل و نادانى‏] درباره خدا [با اصرار بر يك اعتقاد بى‏پايه‏] برخورد خصمانه و گفتگوى ستيزآميز مى‏كنند، و از هر شيطان سركشى پيروى مى‏نمايند. وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجدِلُ فِى اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَاهُدًى وَ لَاكِتبٍ مُّنِيرٍ* ثَانِىَ عِطْفِهِ‏لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِى الدُّنْيَا خِزْىٌ وَ نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيمَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ» «حج 8» و از مردمان كسى است كه همواره بدون هيچ دانشى [بلكه از روى جهل و نادانى‏] و بدون هيچ هدايتى، و هيچ كتاب روشنى درباره خدا مجادله و ستيزه مى‏كند.* [آن هم‏] با حالتى متكبّرانه و مغرورانه كه سرانجام مردم را از راه خدا گمراه كند؛ براى او در دنيا رسوايى است و روز قيامت عذاب سوزان به وى مى‏چشانيم. چون نادانى كه در جهل خود مقلّد است، درباره خدا از روى تقليد جاهلانه‏ مى‏خروشد و از هر شيطانى كه او را رهبرى كرده و بر او برترى يافته پيروى مى‏كند. در حالى كه بايد تحقيق و كوشش كند تا حقايق را بفهمد. ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏11، ص: 111 دعای ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_42 قسمت 4 ❇️ جاهل در اعتقادات حق ندارد از كسى مثل خودش تقليد كند، بلكه ناگزير است در اطاعت خود، يقين را مستند و حقيقى سازد وگرنه در چاه سرگردانى اطاعت از شيطان سركش مى‏افتد و به كيفر سوزانى گرفتار مى‏شود. ريشه جاهليّت كنونى هم كه سر به عصيانگرى از طاعت حق برمى‏دارد، به دوره جاهليّت قبل از اسلام بازمى‏گردد كه مردم بدون راهنما و كتابى رها شده‏اند، پس مردمان هيچ دوره و عصرى نبايد بدون پيشوا فرمان برند مگر پس از كسب آگاهى و هدايت از منبعى كه به وحى و حقّ متّصل باشد و قرآن جوامع بشرى را به سوى آن فرا مى‏خواند. حياتى كه قرآن، مردم را به سوى آن هدايت مى‏كند، بر پايه تحقيق استوار است و آرزو و خيال بى اساس در دنيا و آخرت سودى ندارد. چون نظامِ تدبّر و تحقيق بر هر دو عالم و پيرامون آن دو، با حفظ ملكى و ملكوتى بودن حاكم است. بنابراين نظام آرزويى و بيهودگى جايى ندارد؛ زيرا قرآن حكيم همگان را به تحقيق با تدبّر دعوت مى‏كند و بايد در محتواى كتاب قرآن تفكّر نمود تا قلب هم با حقايق خلقت آشنا شود. هذَا بَيَانٌ لِلنّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لّلْمُتَّقِينَ» «آل عمران 138» اين [قرآن‏] براى مردم، بيانگر [حوادث و واقعيت‏ها] و براى پرهيزكاران، سراسر هدايت و اندرز است. قرآن، درخور فهم براى همه مردم در همه زمان‏ها و مكان‏هاست ولى گروهى از پرهيزكاران مى‏پذيرند، امّا گروهى همچون حيوانات چشم و گوش بسته به راه تاريكى قدم برمى‏دارند و به آتش فرو مى‏روند. نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتبَ بِالْحَقّ مُصَدّقًا لّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرةَ وَالْإِنجِيلَ* مِن قَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَايتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ» «آل عمران 3» اين كتاب را تدريجاً به حق و راستى بر تو نازل كرد كه تصديق كننده كتاب‏هاى پيش از خود است؛ و تورات و انجيل را* پيش از اين براى هدايت مردم فرستاد، و فرقان را [كه مايه جدايى حق از باطل است‏] نازل كرد. مسلماً كسانى كه به آيات خدا كافر شدند، براى آنان [به كيفرِ كفرشان‏] عذابى سخت است؛ وخدا تواناى شكست‏ناپذير و صاحب انتقام است. كافران بايد بدانند خداوند كه اندازه هر چيزى در دست اوست، ملاك هلاكت و نجات را تعيين مى‏كند و ادّعاهاى پوچ و آرزوهاى دروغين و دراز مدّت هر حزب و گروه جايگاهى ندارد، مگر حزبى كه ريشه آن در مكتب قرآن و وحى و رسالت باشد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏11، ص: 116 دعای ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) هنگام : «3» جَعَلْتَهُ نُورا نَهْتَدِى مِنْ ظُلَمِ الضَّلالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ، وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًى لا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَيْدِى الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ و آن را نورى قرار دادى، كه در پرتو پيروى از آن از تاريكى‏هاى گمراهى و نادانى، به عرصه‏گاه هدايت راه يابيم، و شفا براى كسى كه با رعايت سكوت به آياتش گوش فرا دهد، براى آن كه مفاهيم و معانى‏اش را درك كند، و واقعيت‏هايش را با دل و جان تصديق نمايد، و ترازوى عدلى كه زبانه‏اش از حق منحرف نمى‏شود و نور هدايتى كه روشنايى برهانش، از برابر بينندگان خاموش نگردد، و پرچم نجاتى كه هر كس به جانب آيين استوارش قصد كند، گمراه نشود، و هر كس به دستگيره عصمتش در آويزد، دست‏هاى هلاك كننده به او نرسد. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 5 ❇️ اين فراز دعا داراى سه پيام اساسى و نجات بخش براى انسان‏ها است: الف- با انديشه در براهين قرآن، نور و حقّانيّت به دست مى‏آيد، و هدايت پذيرى تنها ويژه كسانى است كه صاحب تعقّل و تفكّر باشند و از قرآن براى درك بهتر بهره گيرند. ب- به قرآن خوب گوش فرا دهند و هنگام آن را رعايت كنند و سكوت همراه با فهم و دگرگونى باشد، تا به مرور زمان شخصيّت قرآنى و ملكه عرفانى آن، در جان و قلب بنشيند و خوراك وجود او گردد. در اين راه از بيان ژرف‏ معصومان عليهم السلام در الگو بردارى از معارف قرآن و تفسير آيات آن كسب فيض نمايند. ج- قصد او از گوش فرا دادن؛ پذيرش حق و راه‏يابى به صراط مستقيم قرآن باشد. با انتخاب راه قرآن، ترسى از هزاران خطّ انحرافى نداشته و با اطمينان قلبى به انجام وظايف قطعى خود بپردازد تا به نفس مطمئنه برسد و به سوى حق تعالى آرام گيرد. در اين باره رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: إِنَّ رَحَى الْإِسْلامِ سَتَدُورُ، فَحَيْثُ ما دارَ الْقُرآنُ فَدُوْرُوا بِهِ، يُوشَكُ السُّلْطانُ وَ الْقُرآنُ أَنْ يَقْتَتِلا وَ يَتَفَرَّقا، إِنَّهُ سَيَكُونُ عَلَيْكُمْ مُلُوكٌ يَحْكُمُونَ لَكُمْ بِحُكْمٍ وَ لَهُمْ بِغَيْرِهِ، فَإنْ أَطَعْتُمُوهُمْ أَضَلُّوكُمْ وَ إِنْ عَصَيْتُمُوهُمْ قَتَلُوكُمْ. قالُوا: يا رَسُولَ اللَّهِ، فَكَيْفَ بِنا إِنْ أَدْرَكْنا ذلِكَ؟ قالَ: تَكُونُوا كَأَصْحابِ عِيسى‏: نُشِرُوا بِالمَناشِيرِ وَ رُفِعُوا عَلَى الْخَشَبِ. مَوْتٌ فى‏ طاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ فى‏ مَعْصِيَةٍ. سنگ آسياب اسلام به زودى به چرخش خواهد افتاد. پس شما بر محور قرآن بچرخيد، نزديك است كه قدرت‏ها و حاكمان با قرآن به پيكار برخيزند و از هم جدا شوند. به زودى شاهانى بر شما حاكم خواهند شد كه براى شما به گونه‏اى حكم مى‏كنند و براى خود به گونه‏اى ديگر. اگر از آنان فرمان بريد، گمراهتان مى‏كنند و اگر نافرمانى كنيد شما را مى‏كشند. گفتند: اى رسول خدا! ما وقتى آن زمان را درك كرديم چگونه باشيم؟ حضرت فرمود: مانند يارانى عيسى عليه السلام باشيد كه اخبار و دين عيسى را نشر مى‏دادند تا جايى كه به صليب كشيده شدند. آرى، در حال اطاعت و بندگى خداوند از زندگى در معصيت و گناه بهتر است. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در لحظه‏ هاى پايانى عمر مبارك خويش چنين سفارش فرمود: ألا إِنِّى مُخْلِفٌ فِيكُمْ كِتابَ اللَّهِ رَبِّى عَزَّوَجَلَّ وَ عِتْرَتى‏ أَهْلَ بَيْتى‏ ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلَىٍّ عليه السلام فَرَفَعَها، فَقالَ: هَذا عَلِىٌّ مَعَ الْقُرآنِ وَ الْقُرآنُ مَعَ عَلِىِّ خَلِيفَتانِ نَصِيرانِ لايَفْتَرِقانِ حَتَّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلْهُما ماذا خُلِّفْتُ فِيهِما. آگاه باشيد من در بين شما، كتاب خدا، پروردگار بزرگ و بلند مرتبه ‏ام را و خويشاوندانم؛ اهل بيت را به جا گذاردم، سپس دست على عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين على با قرآن است و قرآن با على، اين دو از هم جدا نمى‏شوند تا كنار حوض نزد من آيند، پس آنچه را در دل آن دو جاى نهادم، بجوييد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏11، ص: 116 دعای ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2