#اخلاص_علی (علیه السلام)
قسمت اول
در مورد شخصیّت علی بن ابی طالب علیه السلام هرچه گفته شود، کم گفته شده است؛ چون آن شخصیت، شخصیت قابل احاطه ی ذهنی و بیانی نیست؛ یعنی نمی شود با بیان، ابعاد نامتناهی آن شخصیت الهی را توصیف کرد. امثال بنده، دربیان جزیی از اجزای آن عناصر شریف که در شخصیت اوست، عاجزیم؛ لیکن چون #اسوه است، باید او را درحد توان بشری خودمان بشناسیم.
نمی شود به اوج شخصیت علی بن ابیطالب علیه السلام رسید. این را ائمه ی بزرگوار معصوم ما که خود فرزندان و جانشینان او هستند، گفته اند. در روایتی که از امام باقر علیه السلام نقل شده است، آن حضرت پس از اشاره به زهد و عبادت و خصوصیات اخلاقی و روحی امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «و ما اطاق عمله منّا احد»
از ما هم هیچ کس توان انجام دادن عمل او را ندارد. یعنی حتی امام باقر و امام صادق و ائمه هداة مهدیّین علیهم السلام هم نمی توانند خودشان را به آن حدی برسانند که امیرالمؤمنین به آن رسیده بود. طبق این روایت، بعد فرمودند: « و ان کان علی بن الحسین علیه السلام لینظر فی کتاب من کتب علی علیه السلام
بنابراین روایت، امام باقر فرمود که پدرش علی بن الحسین علیه السلام به یکی از کتابهای علی بن ابیطالب علیه السلام نظر می کرد - لابد کتابی از دستورات امیرالمؤمنین بوده، که آن دستورات طبق عمل و زندگی عملی خود آن بزرگوار بوده است -«فیضرب به الارض»
؛ کتاب را روی زمین گذاشت، «و یقول من یطیق هذا؟»
چنین عملی را چه کسی طاقت می آورد؟ یعنی #امام_سجاد که سیّد العابدین و #زین_العابدین است، درمقابل عمل و عبادت و #زهد امیرالمؤمنین احساس عجز می کند. خود آن بزرگوار هم در نامه به #عثمان_بن_حنيف فرمود: «الا و انّکم لا تقدرون علی ذلک »
؛ شما نمی توانید به این سبکی که من عمل می کنم، عمل کنید. واقعاً هم انسان وقتی نگاه می کند، آنچه ازامیرالمؤمنین نقل شده، دهشت آور است.
ادامه دارد ....
#مقام_معظم_رهبری خطبه نماز جمعه ی تهران 1370/1/16
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ شاد كردن ديگران:
قسمت 2
📜 در نامه معروف امام عليه السلام به «#عثمان_بن_حنيف انصارى» (نامه 45) نيز همين معنا با تعبير جامع ديگرى آمده است، آنجا كه مىفرمايد: «هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَيَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الأَطْعِمَةِ وَلَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوِ الْيَمَامَةِ مَنْ لا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَلا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتُ مِبْطَاناً وَحَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَأَكْبَادٌ حَرَّى؛ هيهات كه هواى نفس بر من چيره شود و حرص و طمع مرا وادار به انتخاب طعامهاى لذيذ نمايد در حالى كه شايد در سرزمين حجاز يا يمامه (يكى از مناطق شرقى عربستان) كسى باشد كه حتى اميد براى به دست آوردن يك قرص نان نداشته و هرگز شكمى سير به خود نديده باشد. آيا من با شكمى سير بخوابم در حالى كه در اطراف من شكمهاى گرسنه و جگرهاى تشنه باشد».
آنگاه امام عليه السلام در ادامه اين سخن به نكته ديگرى پرداخته كه نكته اوّل را كاملتر مىكند و آن، دستور به شاد كردن دلهاى افسرده است. در اينجا امام عليه السلام پاداش بزرگى را براى چنين اشخاصى ذكر مىكند و آن اينكه اين ادخال سرور در قلب انسان نهتنها در سراى ديگر به يارى انسان مىشتابد، بلكه در همين دنيا نيز مأموريت دارد كه در مشكلات، او را يارى كند و مصائب و حوادث تلخ را به شدت از او دور سازد. امام عليه السلام براى بيان تأثير سرعت آن به دو مثال پرداخته است: نخست جريان آب در يك سراشيبى و دوم دور ساختن شترهاى بيگانه از مرتع اختصاصى.
در احاديث اسلامى نيز درمورد ادخال سرور در قلب مؤمنان بهطور خاص، يا انسانها بهطور عام، روايات زيادى وارد شده است؛ از جمله كلينى؛ در جلد دوم كافى بابى تحت عنوان «اِدْخالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤمِنينَ» ذكر كرده و شانزده روايت در آن آورده است؛ از جمله در حديثى از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل مىكند. «مَنْ سَرَّ مُوْمِناً فَقَدْ سَرَّنِي وَمَنْ سَرَّنِي فَقَدْ سَرَّ اللَّهَ؛ كسى كه مؤمنى را مسرور كند مرا مسرور ساخته و كسى كه مرا مسرور كند خدا را مسرور كرده است».
در حديث ديگرى از رسول خدا صلي الله عليه و آله مىخوانيم: «إِنَّ أَحَبَّ الأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُوْمِنِينَ؛ محبوبترين اعمال نزد خداوند، وارد كردن سرور بر مؤمنان است».
از امام صادق عليه السلام روايت گويايى در اين زمينه نقل شده است كه خلاصهاش اين است: «هنگامى كه در قيامت انسانِ باايمان از قبرش خارج مىشود شخصى (نورانى) از قبر با او برمىخيزد و او را بشارت به خير مىدهد ودر تمام مراحل قيامت با اوست و از ترس و وحشت او مىكاهد تا زمانى كه او را وارد بهشت مىسازد. شخص مؤمن از او مىپرسد: تو كيستى كه همراه من آمدى و در تمام اين مسير مونس من بودى؟ مىگويد: «أَنَا السُّرُورُ الَّذِي كُنْتَ تُدْخِلُهُ عَلَى إِخْوَانِکَ فِي الدُّنْيَا خُلِقْتُ مِنْهُ لاُِبَشِّرَکَ وَأُونِسَ وَحْشَتَکَ؛ من همان سرورى هستم كه بر برادرانت در دنيا وارد ساختى. من از آن آفريده شدم كه تو را بشارت دهم ومونس تنهايى و وحشت تو باشم».
#نهج_البلاغه_حكمت_257
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_18
قسمت 9
12- كمك كردن به ناتوان
وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعِيفِ
قسمت 2
🔴 عقبه چيست؟
بعضى عقبه را «هواى نفس» تفسير كردهاند كه جهاد با آن را جهاد اكبر ناميدهاند.
«هواى نفس» گردنه اصلى عبور انسان از درّه حيوانى به مقام روحانى است.
بعضى از مفسّران گفتهاند:
عقبه، گردنه سختى در قيامت است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين باره فرموده است:
پيش روى شما گردنه صعب العبورى است كه سنگين باران از آن نمىگذرند و من مىخواهم بار شما را براى عبور از اين گردنه سبك كنم.
سغب به معنى گرسنگى است. و يوم ذى مسغبة يعنى روز گرسنگى است كه در بيشتر جوامع بشرى گروهى هميشه از گرسنگان هستند و آيه تأكيدى بر اطعام گرسنهها در روزهاى قحطى و خشكسالى و مانند آن است.
حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
مَنْ أَشْبَعَ جائِعاً فى يَوْمِ سَغْبٍ، أَدْخَلَهُ اللَّهُ يَوْمَ القِيامَةِ مِنْ أَبْوابِ الجَنَّةِ، لايَدْخُلُها إِلَّا مَنْ فَعَلَ مِثْلَ ما فَعَلَ.
كسى كه گرسنهاى را در ايام قحطى سير كند، خدا او را در قيامت از درى از درهاى بهشت وارد مىسازد كه هيچ شخص ديگر از آن وارد نمىشود، جز كسى كه عملى همانند او انجام داده باشد.
و از بهترين صدقهها اين است كه به يارى ناتوان بشتابيم؛ چون پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
عَوْنُكَ الضَّعِيفَ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ.
از برترين خيرات كمك تو به ناتوان است.
«على بن موسى الرّضا هنگامى كه مىخواست غذا ميل كند، دستور مىفرمود سينى بزرگى كنار سفر بگذارند و از هر غذايى كه در سفره بود از بهترين آنها برمىداشت و در آن سينى مىگذاشت سپس دستور مىداد آنها را براى نيازمندان ببرند. سپس اين آيه را تلاوت مىفرمود: فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ سپس فرمود: خداوند متعال مىدانست كه همه قادر بر آزاد كردن بردگان نيستند؛ پس غذا دادن را راهى به سوى بهشت خود قرار داد.» «1» گاهى اوقات انسان به خاطر گناه زنگار دل مىگيرد يعنى قلب او در اثر معاصى مانند سنگ سفت و سياه مىشود و اندك اندك ارزشها نزد او بىحاصل مىشود.
در روايت است كه:
مردى نزد رسول اللّه صلى الله عليه و آله رفت و از قساوت قلبش شكايت كرد. (قلب او در اثر بىتوجهى به خيرخواهى و يارى به ديگران سخت شده است) حضرت فرمود: آيا دوست ندارى نرم دل شوى و به خواستهات برسى؟ به يتيم مهربانى كن و دست محبت بر سر او بكش و از غذايت به او بده، پس دلت نرم شود و به خواستهات مىرسى. «2» در اينجا به اندرز حضرت اميرمؤمنان عليه السلام خوب بينديشيد كه به چه كسى تذكر فرموده و چه انتظارى از ما دارد؟!
در نامه خود به#عثمان_بن_حنيف ، كارگزار خويش در بصره نوشت:
وَ ما ظَنَنْتُ انَّكَ تُجيبُ الى طَعامِ قَوْمٍ عائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُم مَدْعُوٌّ ... فَاتَّقِ اللَّهَ يَابْنَ حُنيْفٍ وَلْتَكْفِكَ اقْراصُكَ، لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلاصُكَ.
خيال نمىكردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول كنى كه محتاجشان را به جفا مىرانند و توانگرشان را به مهمانى مىخوانند! ... پسر حنيف! از خدا پروا كن و قرصهاى نان خودت تو را بس باشد، تا اين روش موجب خلاصىات از آتش جهنم گردد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 105
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_موسوی_مطلق_دعا_27
#دعا_بیست_هفتم_2
قسمت 6
وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ،
خدایا به نصرت خود مرزداران را تقویت فرما
ایمان به نصرت های پروردگار ایمان به یکی از سنت های قطعی پروردگار است که شامل حال انبیاء ومومنان می شود؛ انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیاة الدنیا و یوم یقوم الاشهاد؛ (غافر/۵۱)
وعده قطعی پروردگار این است که هر کس او را یاری کند خداوند هم او را یاری می نماید؛إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ؛
در قرآن موارد متعدد از نصرت خداوند به پیامبران مثال آورده شده است؛ گاه با استجابت دعا یاریشان نموده،گاه با نجات از دست دیگران،گاه با انداختن ترس در دل دشمنان،گاه با دادن ثروت ،گاه با فقر و زندان، گاه با مسلط کردن آرامش در دل ،گاه با برملا کردن توطئه دشمن ،گاه با ایجاد الفت و دوستی؛ گاه با استدلال،گاه با معجزه، گاه با از بین بردن دشمنان ،گاه توسط پیدایش یاران و دوستان، و گاه با الهام بر دل ها…
راه این که نصرت الهی شامل حال ما شود ایمان است و بروز و ظهور ایمان یاری کردن خدا و حجت خداست،یاری خدا یعنی یاری دین خدا و دین خدا یعنی پیامبران و ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین است.
امیرالمومنین سلام الله علیه در نامه ۴۵نهج البلاغه خطاب به #عثمان_بن_حنيف می نویسد:اَعينُونى بِوَرَع وَ اجْتِهاد،وَ عِفَّة وَ سَداد.
معلومتان باد که شما تن دادن به چنین روشی را قدرت ندارید، ولی مرا با ورع و کوشش در عبادت و پاکدامنی و درستی یاری کنید.
ادامه دارد ...
#بیست_هفتم صحیفه سجادیه
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش اول: ساده زیستى کارگزاران :
أَمَّا بَعْدُ، يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا، تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ؛ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ. فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ [وَجْهِهِ] وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ.
✳️ 1. ضرورت ساده زيستى كارگزاران :
پس از ياد خدا و درود اى پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايه داران بصره، تو را به مهمانى خويش فرا خواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى خوردنى هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و كاسه هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند. گمان نمى كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، انديشه كن در كجايى و بر سر كدام سفره مى خورى. پس آن غذايى كه حلال و حرام بودنش را نمى دانى دور بيفكن، و آنچه را به پاكيزگى و حلال بودنش يقين دارى مصرف كن.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* این نامه از نامه هاى بسیار مهم نهج البلاغه است که درس هاى فراوانى به همه پویندگان راه حق و مخصوصاً زمامداران و مسئولان کشورهاى اسلامى مى دهد
* دعوت نماينده امام به ميهمانى پرزرق و برق!
* عثمان بن حنيف کيست؟
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش دوم: الگوى زهد و ساده زیستى :
أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ؛ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ؛ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ، وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ. فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ، وَ لَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ.
✳️ 2. امام الگوى ساده زيستى :
آگاه باش هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مى كند، و از نور دانشش روشنى مى گيرد، آگاه باش امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد. پس سوگند به خدا من از دنياى شما طلا و نقره اى نيندوخته، و از غنيمت هاى آن چيزى ذخيره نكرده ام، بر دو جامه كهنه ام جامه اى نيفزودم.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* هرگز چيزى از دنيا نيندوختم
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش سوم: پرهیز از مظاهر دنیا:
بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ، فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ، وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ. وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ؟ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا، وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ. وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى، لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ؛ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ، وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ، وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ، أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى، أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ:
"وَ حَسْبُكَ [عَاراً] دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ"
أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ، أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ.
✳️ ادامه از بخش قبل (2. امام الگوى ساده زيستى ) :
و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است. آرى از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، #فدك در دست ما بود كه مردمى بر آن بخل ورزيده، و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند، و بهترين داور خداست. مرا با فدك و غير فدك چه كار در حالى كه جايگاه فرداى آدمى گور است، كه در تاريكى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مى گردد، گودالى كه هر چه بر وسعت آن بيفزايند، و دست هاى گور كن فراخش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده، و خاك انباشته رخنه هايش را مسدود كند.
من نفس خود را با پرهيزكارى مى پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناك ترين روزهاست در أمان، و در لغزشگاه هاى آن ثابت قدم باشد. من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت: «اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكم هايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند
آيا به همين رضايت دهم كه مرا امير المؤمنين عليه السلام خوانند و در تلخى هاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختى هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* چگونه ممکن است امير مؤمنان باشم و در سختى ها با آنها شريک نباشم؟
*داستان غم انگيز فدک
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش چهارم: قدرت در عین ساده زیستی :
فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا، أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا، تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا، أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ. وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ، فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ! أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ؛ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا، وَ لَوْ أَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ، حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيدِ.
✳️ ادامه از بخش قبل (2. امام الگوى ساده زيستى ) :
آفريده نشده ام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف، و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده، و از آينده خود بى خبر است. آيا مرا بيهوده آفريدند آيا مرا به بازى گرفته اند آيا ريسمان گمراهى در دست گيرم و يا در راه سرگردانى قدم بگذارم.
گويا مى شنوم كه شخصى از شما مى گويد: «اگر غذاى فرزند ابى طالب همين است، پس سستى او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است». آگاه باشيد درختان بيابانى، چوبشان سخت تر، و درختان كناره جويبار پوستشان نازك تر است. درختان بيابانى كه با باران سيراب مى شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پر دوام تر است
من و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چونان روشنايى يك چراغيم، يا چون آرنج به يك بازو پيوسته ايم، به خدا سوگند اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت يكديگر بدهند، از آن روى بر نتابم، و اگر فرصت داشته باشم به پيكار همه مى شتابم، و تلاش مى كنم كه زمين را از اين شخص مسخ شده «معاويه» و اين جسم كج انديش، پاك سازم تا سنگ و شن از ميان دانه ها جدا گردد.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* من همچون بهيمه پروارى نيستم!
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش پنجم: بی اعتنایی امام به دنیا :
إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا، فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ، قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ. أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ؟ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ؟ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ. وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ، إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ. هَيْهَاتَ، مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ، وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ، وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمٍ حَانَ انْسِلَاخُهُ. اعْزُبِي عَنِّي، فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي.
✳️ 3. امام و دنياى دنيا پرستان:
اى دنيا از من دور شو، مهارت را بر پشت تو نهاده، و از چنگال هاى تو رهايى يافتم، و از دام هاى تو نجات يافته، و از لغزشگاه هايت دورى گزيده ام. كجايند بزرگانى كه به بازيچه هاى خود فريبشان داده اى كجايند امت هايى كه با زر و زيورت آنها را فريفتى كه اكنون در گورها گرفتارند و درون لحدها پنهان شده اند.
اى دنيا به خدا سوگند اگر شخصى ديدنى بودى، و قالب حس كردنى داشتى، حدود خدا را بر تو جارى مى كردم، به جهت بندگانى كه آنها را با آرزوهايت فريب دادى، و ملّت هايى كه آنها را به هلاكت افكندى، و قدرتمندانى كه آنها را تسليم نابودى كردى، و هدف انواع بلاها قرار دادى كه ديگر راه پس و پيش و ندارند.
امّا هيهات كسى كه در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط خواهد كرد، و آن كس كه بر امواج تو سوار شد غرق گرديد، كسى كه از دام هاى تو رهائى يافت پيروز شد، آن كس كه از تو به سلامت گذشت نگران نيست كه جايگاهش تنگ است، زيرا دنيا در پيش او چونان روزى است كه گذشت.
از برابر ديدگانم دور شو، سوگند به خدا، رام تو نگردم كه خوارم سازى، و مهارم را به دست تو ندهم كه هر كجا خواهى مرا بكشانى.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* اى دنيا از من دور شو!
* طلاق دادن دنيا
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش ششم: #ریاضت امیرالمؤمنین :
وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً -أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ- لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً، وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا، مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا. أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ، وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ، وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ؟ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ.
✳️ ادامه از بخش قبل (3. امام و دنياى دنيا پرستان ) :
به خدا سوگند، كه تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان، هر گاه بيابم شاد شود، و به نمك به جاى نان خورش قناعت كند، و آنقدر از چشم ها اشك ريزم كه چونان چشمه اى خشك در آيد، و اشك چشمم پايان پذيرد.
آيا سزاوار است كه چرندگان، فراوان بخورند و راحت بخوابند، و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند، و على نيز [همانند آنان] از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند؟ چشمش روشن باد كه پس از ساليان دراز، چهارپايان رها شده، و گلّه هاى گوسفندان را الگو قرار دهد.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* آيا فقط خوردن و خوابيدن؟
*رياضت هاى مشروع و نامشروع
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش هفتم: عبادت و اطاعت رستگاران :
طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا، حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا، فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ، "أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ". فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ، وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ.
✳️ ✳️ ادامه از بخش قبل (3. امام و دنياى دنيا پرستان ) :
خوشا به حال آن كس كه مسئوليّت هاى واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هر گونه سختى و تلخى را به جان خريده، و به شب زنده دارى پرداخته است، و اگر خواب بر او چيره شده بر روى زمين خوابيده، و كف دست را بالين خود قرار داده، و در گروهى است كه ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده، و پهلو از بسترها گرفته، و لبهايشان به ياد پروردگار در حركت و با استغفار طولانى گناهان را زدوده اند: «آنان حزب خداوند، و همانا حزب خدا رستگار است». پس از خدا بترس اى پسر حنيف، و به قرص هاى نان خودت قناعت كن، تا تو را از آتش دوزخ رهائى بخشد.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* اى فرماندار! از شرکت در ميهمانى هاى اشرافى بپرهيز!
* #زهد در عين بهره گيرى از مواهب الهى
*#حزب_الله کيانند؟
🆔 @sahife2
✳️در عصر خلافت حضرت امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ عدهای از دشمنان تحرکات ظاهراً کوچک و جزئی در راستای ضربه به پایههای نظام اسلامی و سلب امنیت جامعه انجام دادند. از جمله اینکه سرکشیها و طغیانهایی در بصره ترتیب دادند و نهایتا با حملاتی خرد و کوچک به دارالاماره، به جناب #عثمان_بن_حنیف _ از اصحاب نزدیک حضرت و والی بصره_ تعرض کردند. برخی با کوچکنمایی و تقلیلگرایی واقعه، گفتند الحمدلله جناب والیبصره جراحتهای کوچکی برداشتهاند و زندهاند. اقدام کوچکی بوده؛ نیاز به پاسخ وسیع و کوبنده نیست. حضرت _ علیهالسلام _ اما ظاهر شدن اقدامات کوچک را نشانهای بر دشمنی و عداوت بزرگ دانستند و همراه لشکری بزرگ به بصره رفتند و طی پاسخی کوبنده، جنگ جمل به وقوع پیوست. و آقای ما _ روحی فداه _ بر فراز منبر نشست و فرمود که:
« وَ اللَّهِ لَا أَكُونُ كَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَى طُولِ اللَّدْمِ حَتَّى يَصِلَ إِلَيْهَا طَالِبُهَا وَ يَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا »
« به خدا سوگند من هم چون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانهاش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین او است، غافلگیرش کند!»
#نهج_البلاغه_خطبه_6
#طوفان_الأقصى #وعده_صادق #وعده_صادق_2 #وعده_صادق_3 #آماده_باش
🆔 @sahife2