eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 برنامه ی روزانه ❇️ کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست چون چشم تو دل می‌برد از گوشه نشینان همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست روی تو مگر آینه لطف الهیست حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم مسکین خبرش از سر و در دیده نیست از بهر خدا زلف مپیرای که ما را شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست بازآی که بی روی تو ای شمع دل افروز در بزم حریفان اثر نور و صفا نیست تیمار غریبان اثر ذکر است جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست دی می‌شد و گفتم صنما عهد به جای آر گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست در صومعه زاهد و در خلوت صوفی جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست ای چنگ فروبرده به خون دل فکرت مگر از قرآن و خدا نیست 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🔅 برنامه ی روزانه ❇️ حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست دولت آن است که بی خون دل آید به کنار ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست پنج روزی که در این مرحله مهلت داری خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست زاهد ایمن مشو از بازی زنهار که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست دردمندی من سوخته زار و نزار ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست نام رقم نیک پذیرفت ولی پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🔅 برنامه ی ❇️ شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی قسمت اول ♦️ چون شنید آن مرغ کان طوطی چه کرد پس بلرزید اوفتاد و گشت سرد خواجه چون دیدش فتاده همچنین بر جهید و زد کله را بر زمین چون بدین رنگ و بدین حالش بدید خواجه بر جست و گریبان را درید گفت ای طوطی خوب خوش‌حنین این چه بودت این چرا گشتی چنین ای دریغا مرغ خوش‌آواز من ای دریغا همدم و همراز من ای دریغا مرغ خوش‌الحان من راح روح و روضه و ریحان من گر سلیمان را چنین مرغی بدی کی خود او مشغول آن مرغان شدی ای دریغا مرغ کارزان یافتم زود روی از روی او بر تافتم ای زبان تو بس زیانی بر وری چون توی گویا چه گویم من ترا ای زبان هم آتش و هم خرمنی چند این آتش درین خرمن زنی در نهان جان از تو افغان می‌کند گرچه هر چه گوییش آن می‌کند ای زبان هم گنج بی‌پایان توی ای زبان هم رنج بی‌درمان توی هم صفیر و خدعهٔ مرغان توی هم انیس وحشت هجران توی چند امانم می‌دهی ای بی امان ای تو زه کرده به کین من کمان نک بپرانیده‌ای مرغ مرا در چراگاه ستم کم کن چرا یا جواب من بگو یا داد ده یا مرا ز اسباب شادی یاد ده ای دریغا نور ظلمت‌سوز من ای دریغا صبح روز افروز من ای دریغا مرغ خوش‌پرواز من ز انتها پریده تا آغاز من عاشق رنجست نادان تا ابد خیز لا اقسم بخوان تا فی کبد از کبد فارغ بدم با روی تو وز زبد صافی بدم در جوی تو این دریغاها خیال دیدنست وز وجود نقد خود ببریدنست حق بود و با حق چاره نیست کو دلی کز عشق حق صد پاره نیست 👌 ادامه دارد ..... - - 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ چون شنید آن مرغ کان طوطی چه کرد ♦️ هنگامی که طوطی بازرگان از عمل آن طوطی هندوستانی آگاه شد او نیز لرزید و افتاد و خودش را به مردن زد.البته او در واقع نمرده بود و بدنش هم سرد نشده بود ولی مولانا از روی مسامحه اینگونه صحنه را بیان کرده است. بازرگان که گمان می کرد طوطی واقعا مرده است از روی ناراحتی از جای خود پرید و کلاهش را بر زمین زد و یقه خود را پاره کرد. سپس روی به طوطی خود کرد و گفت : ای طوطی خوش صدای من، این چه بلایی بود که بر سرت آمد؟! چرا اینگونه شدی؟! افسوس و دریغ که طوطی خوش آواز و مونس و همراز خود را از دست دادم.افسوس و دریغ از آن مرغ خوش آواز که شراب (راح) روح و باغ (روضه) و سبزی و خرّمی (ریحان) من بود! اگر حضرت سلیمان هم چنین مرغی داشت هرگز به پرندگان دیگر توجّه و التفاتی نمی کرد. افسوس که آنچه ارزان به دست آورده بودم ارزان از دست دادم. مولانا معتقد است سالک باید همواره در تلاش باشد تا با زحمت و تلاش خود به معرفت دست یابد در غیر این صورت اگر به چیز گرانبهایی هم دست یابد قدر آن را نمی داند و به راحتی آن را از دست می دهد. به قول خود او دربیت همین دفتر: هر که او ارزان خَرَد ارزان دهد گوهری طفلی به قرصی نان دهد ❇️ ای زبان تو بس زیانی بر وَری ♦️ قبلا بازرگان به سرزنش زبان خود که باعث مرگ آن طوطی هندوستانی (البته در ظاهر و از دید بازرگان ) شده بود پرداخته بود و در اینجا نیز که شاهد مرگ طوطی خود در اثر سخن خود است بار دیگر به برخی از آفات زبان اشاره می کند و می گوید: ای زبان تو باعث زیان بسیاری برای مردم (وری) هستی، ولی من چه می توانم به تو بگویم در حالی که گوینده خودِ تو هستی و هر چیزی را با زبان می گوییم.ای زبان، تو با سخن نیکو نیکی می آفرینی وهم باسخنی دیگر در نیکی آتش می افکنی. ای زبان، تا کی در خرمن نیکی ها آتش می زنی؟ ای زبان، جان ما در باطن از تو فریاد بر می آورد گرچه به نوعی مطیع تو است و گفتار تو در او اثر دارد. در اینجا مولانا به تاثیر سخن انسان در جان خودِ او اشاره می کند که البته این اثرگذاری و تاثیر پذیری دوطرفه است. بازرگان در ادامه می گوید: ای زبان، تو هم می توانی در زندگی انسان نقش گنج را داشته باشی و هم می توانی رنج آفرین باشی. ای زبان، تو هم آواز دروغین و حیله گرایانه صیادان برای صید مرغان هستی و هم انیس و همراه دوران فراق و هجران عاشقان . ای زبانی که هم خود مصون از لغزش نیستی وهم به کسی امان نمی دهی واز سر کینه کمان خود را برای هدف قرار دادن من آماده کرده ای، کمی به من امان می دهی؟ ای زبان، اینک که با سخن خود مرغ مرا پرانیده ای بیش از این در چراگاه ستم چَرا نکن و یش از این به من ستم نکن. ای زبان، یا جواب من را بده و یا با انصاف رفتار کن. اسباب شادی را به من بیاموز تا کمی از اندوه خود بکاهم. ❇️ ای دریغا نور ظلمت سوزِ من ♦️ مولانا به داستان باز می گردد و از زبان بازرگان خطاب به طوطی خود می گوید: ای دریغ از طوطی من که همچون نور صبح، تاریکی وجود من را می زدود. ای دریغ از مرغ بلند پرواز من که در تمام مراحل وجود همراه من بوده است. در اینجا مولانا از ظاهر داستان خارج شده است و مرادش از طوطی همان روح آدمی است که بنابر تمثیل مولانا از عالم بالا (لاهوت) آمده و جسم رادر این عالم (ناسوت) همراهی می کند و دوباره به عالم بالا باز می گردد. پس با این بیان منظور از«انتها» همین عالم دنیا (ناسوت) و مراد از «آغاز» عالم غیب (لاهوت) است. به عبارت دیگر بیانگر سیر انسان در قوس صعودی به جانب حق و عالم وحدت است. ❇️ عاشق رنج است نادان تا ابد ♦️ انسان نادان (مانند همین بازرگان این قصّه) همواره برای خود رنج می آفریند گویی عاشق رنج و درد است. آیه «لا اقسم بهذا البلد» ( سوگند به این شهر) را تا «لقد خلقنا الانسان فی کبد» (آدمی را در رنج بیافریدیم ) بخوان تا حرف من را بفهمی. مولانا می گوید: خدایا تا وقتی که در عالم غیب با جمال تو محشوربودم هیچ رنجی نداشتم و از هرگونه کف و ناخالصی (زَبَد) در جویبار عشق تو پیراسته بودم. در واقع می خواهد بگوید همه ی رنجها در این دنیا حاصل پیوستن روح به جسم خاکی است. ❇️ این دریغاها خیال دیدن است ♦️ این افسوس خوردن ها و دریغا گفتن ها به این خاطر است که عاشق خواستار دیدن جمال معشوق (خداوند) است و در این راه از وجود مادی و دنیایی خود قطع تعلق می کند و آن را وداع می گوید. در واقع این دریغا گفتن ها همان ناله های نی است که از نیستان بریده شده و اکنون خیال بازگشت به آن عالم شیرین و دیدار دوباره جمال حق را دارد. ❇️ حق بود و با حق چاره نیست ♦️ همه ی دلهای انسان ها عاشق حق هستند، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه. پس این غیرت حق بود که طوطی را فانی کرد تا بازرگان (انسان) تنها به معشوق حقیقی دل ببندد. قسمت اول 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی قسمت دوم ❇️ آن باشد که او غیر همه‌ست آنک افزون از بیان و دمدمه‌ست ای دریغا اشک من دریا بدی تا نثار دلبر زیبا بدی طوطی من مرغ زیرکسار من ترجمان فکرت و اسرار من هرچه روزی داد و ناداد آیدم او ز اول گفته تا یاد آیدم طوطیی کآید ز وحی آواز او پیش از آغاز وجود آغاز او اندرون تست آن طوطی نهان عکس او را دیده تو بر این و آن می برد شادیت را تو شاد ازو می‌پذیری ظلم را چون داد ازو ای که جان را بهر تن می‌سوختی سوختی جان را و تن افروختی سوختم من سوخته خواهد کسی تا زمن آتش زند اندر خسی سوخته چون قابل آتش بود سوخته بستان که آتش‌کش بود ای دریغا ای دریغا ای دریغ کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ چون زنم دم کآتش دل تیز شد شیر هجر آشفته و خون‌ریز شد آنک او هشیار خود تندست و مست چون بود چون او قدح گیرد به دست شیر مستی کز صفت بیرون بود از بسیط مرغزار افزون بود قافیه‌اندیشم و دلدار من گویدم مندیش جز دیدار من خوش نشین ای قافیه‌اندیش من قافیهٔ دولت توی در پیش من حرف چه بود تا تو اندیشی از آن حرف چه بود خار دیوار رزان حرف و صوت و گفت را بر هم زنم تا که بی این هر سه با تو دم زنم آن دمی کز آدمش کردم نهان با تو گویم ای تو اسرار جهان آن دمی را که نگفتم با خلیل و آن غمی را که نداند جبرئیل آن دمی کز وی مسیحا دم نزد حق ز غیرت نیز بی ما هم نزد ما چه باشد در لغت اثبات و نفی من نه اثباتم منم بی‌ذات و نفی من کسی در ناکسی در یافتم پس کسی در ناکسی در بافتم جمله شاهان بندهٔ بندهٔ خودند جمله خلقان مردهٔ مردهٔ خودند جمله شاهان پست پست خویش را جمله خلقان مست مست خویش را می‌شود صیاد مرغان را شکار تا کند ناگاه ایشان را شکار بی‌دلان را دلبران جسته بجان جمله معشوقان شکار عاشقان هر که عاشق دیدیش معشوق دان کو به نسبت هست هم این و هم آن تشنگان گر آب جویند از جهان آب جوید هم به عالم تشنگان چونک عاشق اوست تو خاموش باش او چو گوشت می‌کشد تو گوش باش بند کن چون سیل سیلانی کند ور نه رسوایی و ویرانی کند من چه غم دارم که ویرانی بود زیر ویران گنج سلطانی بود غرق حق خواهد که باشد غرق‌تر همچو موج بحر جان زیر و زبر زیر دریا خوشتر آید یا زبر تیر او دلکش‌تر آید یا سپر پاره کردهٔ وسوسه باشی دلا گر طرب را باز دانی از بلا گر مرادت را مذاق شکرست بی‌مرادی نه مراد دلبرست هر ستاره‌ش خونبهای صد هلال خون عالم ریختن او را حلال ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دل‌بردگی من دلش جسته به صد ناز و دلال او بهانه کرده با من از ملال گفتم آخر غرق تست این عقل و جان گفت رو رو بر من این افسون مخوان من ندانم آنچ اندیشیده‌ای ای دو دیده دوست را چون دیده‌ای ای گرانجان خوار دیدستی ورا زانک بس ارزان خریدستی ورا هرکه او ارزان خرد ارزان دهد گوهری طفلی به قرصی نان دهد غرق عشقی‌ام که غرقست اندرین عشقهای اولین و آخرین مجملش گفتم نکردم زان بیان ورنه هم افهام سوزد هم زبان من چو لب گویم لب دریا بود من چو لا گویم مراد الا بود من ز شیرینی نشستم رو ترش من ز بسیاری گفتارم خمش تا که شیرینی ما از دو جهان در حجاب رو ترش باشد نهان تا که در هر گوش ناید این سخن یک همی گویم ز صد سر لدن - - 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ تفسیر قول حکیم بهرچ از راه و امانی چه کفر آن حرف و چه ایمان بهرچ از دوست دور افتی چه زشت آن نقش و چه زیبا در معنی قوله علیه السّلام اِنَّ سَعداً لَغَیورٌ وَ اَنا اَغیَرُ مِن سَعدٍ و اللهُ اَغیَرُ مِنّی و مِن غَیرتِه حَرَّمَ الفَواحِشَ ما ظَهَر منها و ما بطَن قسمت اول ❇️ جمله عالم زان غیور آمد که حق برد در برین عالم سبق او چو جانست و جهان چون کالبد کالبد از جان پذیرد نیک و بد هر که محراب نمازش گشت عین سوی ایمان رفتنش می‌دان تو شین هر که شد مر شاه را او جامه‌دار هست خسران بهر شاهش اتجار هر که با سلطان شود او همنشین بر درش شستن بود حیف و غبین دستبوسش چون رسید از پادشاه گر گزیند بوس پا باشد گناه گرچه سر بر پا نهادن خدمتست پیش آن خدمت خطا و زلتست شاه را غیرت بود بر هر که او بو گزیند بعد از آن که دید رو غیرت حق بر مثل گندم بود کاه خرمن غیرت مردم بود اصل غیرتها بدانید از اله آن خلقان فرع حق بی‌اشتباه - - 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ جمله عالم زان غیور آمد که حق برد در برین عالم سبق ♦️تمام جهان از آن جهت غيور است كه حق تعالى غيور بوده و غيرتش ما فوق آن غيرتها است او مثل جان است و جهان چون كالبدى است البته كالبد نيك و بد را از جان مى‏پذيرد هر كس كه محراب نمازش بحقيقت مشهود گرديد ديگر ايمان ظاهرى و گرويدن به آن عيب است هر كس جامه‏دار پادشاه شد تجارت كردن او بر خلاف شئون شاه است كسى كه با سلطان همنشين گرديد حيف است كه بر در خانه سلطان بنشيند اگر از طرف سلطان اجازه دست‏بوسى يافت اگر پاى بوسى بگزيند گناه است اگر چه پا بوسى عرض خدمت است ولى پس از اجازه دست‏بوسى لغزش و خطا محسوب مى‏گردد شاه بر كسى كه روى خود را نشان داده اگر ببويى قناعت كند متغير خواهد شد. غيرت حق چون گندم و غيرت خلق چون كاه است. اصل غيرت مخصوص حق و غيرت خلق فرع آن است‏ قسمت اول 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️معنای خداوند 🔴درباره خداوند تعبیری وجود دارد که می گویند خداوند غیور است. این تعبیر، تعبیر درستی است. پیامبر اکرم (ص) درباره سعد بن عباده فرمود: «ان سعدا لغیور و انا اغیر من سعد و الله اغیر منی؛ سعد آدم غیوری است و من از او غیورترم و خداوند از من غیورتر است.» (جامع السعادات، ج 1 ص 265) . سعد که غیور بود غیرت او غیرت ناموسی به معنی ناموس انسانی یعنی نسبت به همسر خودش بود. آیه ای نازل شد که اگر کسی بیاید شهادت بدهد به اینکه زنش روابط نامشروع داشته است، تنها شهادت او کافی نیست و شاهد دیگری باید باشد. سعد گفت: یا رسول الله! اگر ما دیدیم زنمان زنا می کند برویم شاهد بیاوریم؟ من که تاب تحمل چنین چیزی را ندارم. پیغمبر فرمود: حکم الهی دین است. در عین حال فرمود سعد آدم غیوری است. بعد فرمود: من از او غیورترم. غیرت پیغمبر در مقابل نوامیسی است که خود پیغمبر دارد. نوامیس پیغمبر همان احکام الهی است. خدا که از پیغمبر غیورتر است در مقابل نوامیس عام عالم است؛ نوامیس خلقت به طور کلی که شامل شریعت هم می شود، یعنی قوانین و اصول خلقت که خدای متعال قرار داده باید محترم باشد. اگر انسان بر ضد نوامیسی که خدا قرار داده عمل کند هتک ناموس الهی کرده است. وقتی انسان هتک ناموس الهی بکند، چنانکه هر غیوری وقتی که ناموسش هتک می شود عکس العمل شدید نشان می دهد خدا هم عکس العمل شدید نشان می دهد. 👌منـبـع : مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 5- صفحه 216-215 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴خداوند مردان با غیرت را دوست دارد 👌یکی از نشانه های محبت خداوند نسبت به بنده این است که #غیرت داشته باشد چراکه امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تبارک‌وتعالی غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیُورٍ وَ لِغَیْرَتِهِ حَرَّم‏ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛ به‌درستی که خداوند تبارک‌وتعالی باغیرت است و مردان غیور را هم دوست دارد و به خاطر غیرت است که، فحشاء و گناهان جنسی آشکار و پنهان را حرام کرده است.» لذا اگر مردان می‌خواهند که خداوند آن‌ها را دوست داشته باشد به ناموسشان غیرت داشته باشند که باغیرت هم ناموسشان از دستبرد دزدان و بیماردلان محفوظ می‌ماند و هم در دنیا زندگی شیرین‌تری خواهند داشت و هم آخرتشان آباد خواهد بود. 🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه 🆔 @sahife2
🔴 از مصادیق در برابر دستورات الهی این است که وقتی صدای اذان را می شنویم دقیقاً همان کاری را انجام دهیم که این روزها وقتی صدای موبایل و تلگراممان را می شنویم، انجام می دهیم؛ وقتی حی علی خیر العمل می شنویم سر قرار روزانه مان بی اعتنایی نکنیم. وقتی منکری را در جامعه شاهدش هستیم بی تفاوت نباشیم. در برابر ظلم سکوت نکنیم و واکنش نشان دهیم و خلاصه اینکه در برابر دستورات الهی و احکام خداوند که نوامیس خداوند هستند غیرت داشته باشیم و خود را به بی غیرتی نزنیم که حتماً و حتماً در مقابل این بی غیرتی ها، غیرت خداوند را خواهیم دید. اگر انسان بر ضد نوامیسی که خدا قرار داده عمل کند هتک ناموس الهی کرده است و وقتی انسان هتک ناموس الهی بکند، چنانکه هر غیوری وقتی که ناموسش هتک می شود عکس العمل شدید نشان می دهد خدا هم عکس العمل شدید نشان می دهد. چنانچه در روایات داریم خداوند متعال غیور است و هتک حرمت مومنین را تحمل نمی‌کند و اگر کسی بی حیایی را از حد بگذراند، خداوند غیور هم او را بی آبرو می‌کند". در جایی دیگر پیامبر خدا(صلی الله و علیه وآله) درباره این که خداوند چه هنگامی غیرت می‌ ورزد، فرمودند: "براستی که خداوند غیرت می ‏‌ورزد و مؤمن (نیز) غیرت می‏‌ورزد. غیرت ورزیدن خداوند در جایی است که مؤمن آنچه را خدا بر او حرام کرده، انجام دهد". یادمان باشد حتی اگر انسان نتواند عملاً جلوی متجاوزان به حریم دینی را بگیرد، موظف است قلباً از آنان نفرت داشته باشد که این هم جلوه ای از غیرت دینی است. در روایات، رضایت به گناه نیز گناه شمرده شده است؛ چرا که این جلوه برجسته فقدان غیرت دینی است. امام علی (علیه السلام) فرمود: «آن کس که به کار جمعیّتی راضی باشد، همچون کسی است که در آن کار دخالت داشته است و بر کسی که داخل در باطلی می شود دو گناه است: 1ـ گناه عمل به باطل 2ـ گناه رضایت به آن» 🔴 عرفا تعبیر دیگری از غیور بودن خداوند دارند، به این صورت که می گویند:«القلبُ حرمُ الله، فلا تسکن فی حرم الله غیر الله؛ قلب حرم خداوند است، در حرم خدا غیر خدا را جای ندهید» بنابراین غیور بودن خدا یعنی خداوند دوست ندارد در حرم امنش که قلب بندگانش است، غیر او جای بگیرد. چون آمدن غیر خدا در قلب مؤمن، ورود نامحرم در حرم امن و اختصاصی خداوند محسوب شده و حضرت حق اجازه نمی دهد غیر خودش در حرم او وارد شود. لذا به ایشان غیور گفته شده است. باید دانست که خداوند نسبت به بنده خود غیرت دارد یعنی اینکه اگر بنده‌اش به غیر او مشغول باشد؛ با نزول یک بلا و یا یک جلوه و ناز، او را متوجه خطای خود می‌کند. در دعای کمیل می‌خوانیم «وَ احْفَظْنِی بِرَحْمَتِکَ» خدا با رحمتش حفظ می‌کند، با محبتی که می‌کند بنده مؤمن بیدار می‌شود. بعضی با نوازش از خواب بیدار می‌شوند اما بعضی هم با اعمال شاق باید بیدار شوند،‌ بعضی را باید به آن ها محبت بیشتری کرد، نعمت بیشتری داد تا از خواب غفلت بیدار شوند و برخی را بر عکس باید با فرستادن بلا و گرفتاری از خواب غفلت بیدار کرد. یادمان باشد که اگر دل کسی در دام محبت جز او گرفتار شود، خدا، یا عیوب آن را آشکار می کند تا دل از آن بر گیرد یا حادثه ای را می فرستد تا آن را از سر راهش بر دارد. هر وقت در بند محبّت چیزی گرفتار شدیم، با خود بگوییم بهتر از این هم هست. این کار را ادامه دهیم تا از خدا سر در بیاوریم. باید به این حقیقت باور داشته باشیم که خدا چون بندگانش را دوست دارد نسبت به آنها غیرت دارد، نمی‌خواهد بندگانش در دنیا و آخرت روزگار را به شر بگذرانند و عاقبت به‌ خیر نشوند، لذا خدا به خاطر حساسیتی که روی بندگانش دارد برای آنها برنامه مراقبت گذاشته و از آنها مراقبت می‌کند. پیامبر خدا(صلی الله و علیه وآله) درباره این که خداوند چه هنگامی غیرت می‌ ورزد، فرمودند: "براستی که خداوند غیرت می ‏‌ورزد و مؤمن (نیز) غیرت می ‏‌ورزد. غیرت ورزیدن خداوند در جایی است که مؤمن آنچه را خدا بر او حرام کرده، انجام دهد" و فراموش نکنیم محبت خدا نسبت به بندگانش که محبت مافوق به مادون است از روی احتیاج نیست بلکه محبتی خالص است برای مراقبت از بندگانش. حساسیت و غیرتی که خدا روی مؤمنین دارد از سرِ آن محبت است و می‌خواهد آنها را تربیت کند و رشد دهد. غیرت و سختگیری خدا نسبت به مؤمنین برای رشد ایشان است. 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ معیار صداقت و شجاعت و عفت وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ. ارزش مرد به اندازه اوست، و راستگويى او به ميزان جوانمردى اش، و او به قدر ننگى است كه احساس مى كند، و پاكدامنى او به اندازه اوست. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ چهار فضيلت مهم اخلاقى 📋 امام(علیه السلام) در این چند جمله حکیمانه به رابطه چهار موضوع مهم با چهار موضوع دیگر از صفات انسانى اشاره فرموده است. 🔴 نخست مى فرماید: «ارزش هر کس به اندازه اوست»; منظور از همت تصمیماتى است که انسان براى انجام کارهاى مهم مى گیرد و به دنبال آن تلاش مى کند. هر اندازه این تصمیمات والاتر و این تلاش ها گسترده باشد همت انسان بلندتر است و این که امام مى فرماید: ارزش هر کسى به اندازه همت اوست براى آن است که اشخاص والا همت معمولاً تلاش مى کنند تا به مقامات عالى برسند پس نباید ارزش وجودى ظاهرى آنها را امروز ملاحظه کرد بلکه آن نیروى نهفته در درون آنها که نامش همت است باید مقیاس و معیار شمرده شود. در کتاب غررالحکم از امام همین معنا به صورت دیگرى بیان شده است، مى فرماید: کسى که همت عالى داشته باشد قیمت و ارزش او زیاد است». در حدیث دیگرى از همان حضرت و در همان کتاب مى خوانیم: هیچ چیز انسان را به مانند همت او بلندمقام نمى کند و هیچ چیز، او را مانند شهوتش پست نمى سازد». به گفته شاعر: همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایى رسیده اند 🔴 در دومین جمله پرمعناى خود مى فرماید: «راستگویى و هر کس به اندازه اوست زیرا انسان با شخصیت این کار را براى خود ننگ مى داند که به دیگران دروغ بگوید. اضافه بر این، غالبا دیده شده است که دروغ ها بعد از مدتى فاش مى گردد; انسان با شخصیت حاضر نمى شود کارى انجام دهد که در آینده آبروى او را ببرد. یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) به نام ابو کهمس خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: (یار وفادار شما) ابن ابى یعفور به شما سلام فرستاده است. فرمود: سلام بر تو و بر او. هنگامى که نزد او رفتى سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مى گوید: نگاه کن ببین على(علیه السلام) با چه صفاتى آن مقام را نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پیدا کرد آن صفات را داشته باش، زیرا على تنها به این سبب به آن مقام نزد پیغمبر رسید که در سخن گفتن، صادق بود و در اداى امانت امین» این سخن را با حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم، فرمود: جمال، به سخن حق گفتن است و کمال، به انجام کارهاى نیک توأم با صدق» باید توجه داشت که «مروءة» به معناى جوانمردى، مردانگى، و فتوت و مجموعه اى از شایستگى هاست که در یک انسان باارزش جمع مى شود که شخصیت او را تشکیل مى دهد. 🔴 سپس در سومین سخن حکمت آمیز خود مى فرماید: « هر کس به اندازه بى اعتنایى او (به ارزش هاى مادى) است»; روشن است وابستگى هاى انسان به مقام و مال و شهوات دنیا از شجاعت او مى کاهد و او را به اسارت مى کشاند; اما هنگامى که خود را از این امور آزاد سازد، با شجاعت حرف خود را مى زند و راه خود را مى پیماید و در برابر کسى ذلیلانه سر تعظیم فرو نمى آورد و با توکل بر خدا در برابر حوادث سخت مى ایستد. در لسان العرب آمده است که «أنَفْ» (بر وزن هدف) به معناى کراهت داشتن چیزى و خود را برتر از آن دانستن است، بنابراین «أنف» در جمله بالا مى تواند اشاره به بى اعتنایى نسبت به ارزش هاى مادى باشد. 🔴 آن گاه امام(علیه السلام) در چهارمین و آخرین سخن حکیمانه اش مى فرماید: « هر کس به اندازه اوست» «غیرت» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه عبارت از انزجار طبیعى انسان نسبت به تصور شرکت دیگران در امورى است که مورد علاقه اوست و به تعبیر دیگر غیرت به معناى حفظ ارزش هاى مربوط به خود و جلوگیرى از تجاوز دیگران به حریم اوست که غالباً در عرف ما در امور ناموسى به کار مى رود. بدیهى است کسى که نسبت به نوامیس خود غیرت دارد هرگز حاضر نمى شود به نوامیس دیگران چشم خیانت بدوزد، بنابراین هر اندازه غیرت انسان بیشتر باشد عفت او هم بیشتر خواهد بود. گرچه عفت و غیرت هر دو غالباً در عرف امروز ما بیشتر در مسائل ناموسى به کار مى رود; ولى از نظر ارباب لغت و علماى اخلاق، هر دو معنایى وسیع دارند: «عفت» به معناى خوددارى و حالت انزجار از ملاحظه صحنه هاى زشت و «غیرت» هرگونه اهتمام و دفاع از حقوق الهى و انسانى خویش است و بعید نیست که منظور از امام(علیه السلام) از جمله بالا همان معناى وسیع کلمه در هر دو مورد باشد. از این رو در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) در کتاب کافى مى خوانیم: برترین عبادت پاک بودن از نظر تغذیه و امور جنسى است». نیز از همان امام نقل شده که فرمود: هیچ کس خدا را عبادتى بهتر از این نداشته که عفت را در مورد شکم و امور جنسى رعایت کند»، لذا در حدیثى از امیر مؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «مَا زَنَى غَیُورٌ قَطُّ; شخص با غیرت هرگز زنا نمى کند» 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ تفاوت غیرت زن و مرد 🔴 و قَالَ (علیه السلام): غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ، وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ. 🔴 زن، كفر آور، و غيرت مرد نشانه ايمان اوست. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ 📋 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود تفاوت ميان غيرت مرد و زن را بيان مى كند و مى فرمايد: «غيرت زن كفر است و غيرت مرد ايمان»; (غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ، وَغَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ). اشاره به اين كه زن اگر نسبت به همسر ديگرى براى شوهرش حسادت بورزد و عكس العمل تندى نشان دهد در واقع مخالفت با فرمان خدا كرده است، زيرا خداوند روى مصالح متعددى كه در جاى خود گفته ايم تعدد زوجات را با شرايطى مجاز شمرده است; ولى اگر مرد نسبت به ارتباط همسرش با مرد بيگانه اى حسادت بورزد و از گام نهادن او در زندگى خانواده اش ناراحت گردد و عكس العمل نشان دهد در واقع اطاعت فرمان خدا كرده و در مسير نهى از منكر گام برداشته است. در حالى كه زن اگر چنين كند در مسير نهى از معروف قرار گرفته است. البته انكار نمى كنيم كه تعدد زوجات نيز شرايطى دارد و نبايد وسيله اى براى هوس رانى مردان گردد; ولى در صورتى كه آن شرايط جمع گردد زن بايد آن را تحمل كند و به فرمان خدا تن در دهد در حالى كه اگر زن شوهردار، با مرد ديگرى رابطه برقرار سازد، خواه به صورت فجور باشد يا ظاهراً صيغه عقد دائم يا موقتى با او جارى كند به يقين راه خلاف را پيموده است. «غيرت» حالتى است كه انسان را وادار مى كند از ورود ديگران در حريم زندگى شخصى او جلوگيرى كند، افتخارات او را سلب ننمايد، مواهبش را از دستش نگيرد و متعرض نواميس او نشود و منظور از «غيرت زن» در كلام حكيمانه بالا همان حسادتى است كه نسبت به زوجه ديگر همسرش پيدا مى كند و منظور از «غيرت مرد» در كلام بالا ممانعتى است كه مرد از ورود ديگرى به حريم خانواده و ناموس خود به عمل مى آورد. در ذيل حكمت 47 نيز بحثى درباره تفسير غيرت و ارزش آن ذكر شد. تعبير به «كفر» در اين كلام حكمت آميز اشاره به كفر عملى است، زيرا كفر و ايمان معانى متعددى دارد كه در آيات قرآن نيز منعكس است. اين واژه كراراً در قرآن مجيد به بت پرستان اطلاق شده كه كفرشان، كفر اعتقادى است; ولى در آيه 97 سوره آل عمران به كسانى كه حج را ترك كنند و نسبت به آن بى اعتنا باشند واژه «كفر» به كار رفته، مى فرمايد: (وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ) و اين كفر عملى است نه اعتقادى كه آثار خاص خود را داشته باشد. كفر زن در اينجا همان بى اعتنايى به دستور خدا يعنى جواز تعدد زوجات در موارد لازم است. درباره اهميت «غيرت» در موارد مجاز روايات متعددى از پيغمبر اكرم و ساير معصومان(عليهم السلام) وارد شده است; در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «كانَ إبْراهيمُ أبي غَيُوراً وَأنا اَغْيَرُ مِنْهُ وَ أرْغَمَ اللهُ أنْفَ مَنْ لا يُغارُ مِنَ الْمُؤْمِنينَ; پدر من ابراهيم غيرت مند بود و من از او غيرت مندترم. خداوند بينى كسانى از مؤمنين را كه غيرت ندارند بر خاك بمالد».(1) البته در عرف ما گرچه واژه «غیرت» معمولاً در غیرت ناموسى به کار مى رود ولى مفهوم آن گسترده است و تمام مواهب و ارزش هاى الهى را که باید از آن دفاع کرد شامل مى شود، بنابراین دفاع از وطن و آبرو و حیثیت و از آن مهم تر دفاع از دین و آیین نیز از مصادیق غیرت است. این نکته نیز شایان دقت است که گاهى افراد در مسائل ناموسى و غیر آن گرفتار وسواس مى شوند و به نام «غیرت» به هر کسى بدبین شده و عکس العمل نشان مى دهند. در روایات اسلام از این حالت نهى شده است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «مِنَ الغیرَةِ ما یُحِبُّ اللهُ وَمِنْها ما یُبْغِضُ اللهُ; فَالْغیرَةُ الَّتی یُحِبُّ اللهُ الْغیرَةُ فِی الرَّیْبَةِ وَالْغیرَةُ الّتی یُبْغِضُ اللهُ الْغیرَةُ فی غَیْرَ رَیْبَة; نوعى از غیرت را خدا دوست دارد و نوعى را دشمن مى دارد اما آنچه را دوست دارد اعمال غیرت در مواردى است که آثار شک و تردید و انحراف نمایان مى شود و اما غیرتى را که خدا دشمن مى دارد آن است که در غیر این موارد (فقط با سوء ظن آمیخته به وسواس) انجام مى شود». در نامه 31 نهج البلاغه در وصیت مولا امیر مؤمنان به فرزندش امام حسن(علیهما السلام) نیز به همین موضوع اشاره شده که غیرت بیجا گاه سبب مى شود انسان هاى درست کار به نادرستى کشیده شوند. آنجا که مى فرماید: «وَإِیَّاکَ وَالتَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَة، فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ، وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ; برحذر باش از این که در جایى که نباید غیرت به خرج دهى اظهار غیرت کنى (و کار به سوء ظن ناروا بینجامد) زیرا این غیرت بى جا و سوء ظن نادرست، زن پاک دامن را به ناپاکى و بى گناه را به آلودگى ها سوق مى دهد» شرح بیشتر را در ذیل همان نامه مطالعه فرمایید. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
برنامه ی تأثیر بر پاکدامنی قَالَ (علیه السلام): مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ. امام علی که درود خدا بر او باد در غيرتمندى و ترك فرموذند : غيرتمند هرگز زنا نمى كند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ غيرتمند، عمل منافى عفت انجام نمى دهد: 📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته دقيقى اشاره كرده مى فرمايد: «انسان غيرتمند هرگز زنا نمى كند»؛ (مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ). زيرا كسى كه كارى را در حق ديگران مى پسندد به ناچار در حق خود نيز خواهد پسنديد و كسى كه درباره محارم خود عملى را روا نمى دارد درباره محارم ديگران نيز روا نخواهد داشت. بسيار شده است كه افرادى مى گويند: ما مى خواهيم به نواميس ديگران نگاه كنيم. به آنها گفته مى شود: آيا دوست داريد به نواميس شما نگاه كنند؟ هنگامى كه اظهار تنفر مى كنند به آنها گفته مى شود: پس به نواميس ديگران نگاه نكنيد. «غيور» صيغه مبالغه از ماده «غَيرت» (بر وزن حيرت) است به معناى ناخوش داشتن و تنفر از تجاوز ديگران به ناموس انسان و ورود در حريم اوست و گاه به معناى وسيع كلمه در غير موارد ناموسى نيز به كار مى رود و فرد غيرتمند به كسى گفته مى شود كه حاضر نيست ديگرى به افتخارات او لطمه وارد كند؛ خواه افتخارات مادى باشد يا معنوى. به هر حال، گفتار حكيمانه امام عليه السلام گفتارى است كه كاملاً هماهنگ با منطق عقل است، زيرا انسان غيور؛ يعنى كسى كه نسبت به تجاوز ناموسش حساسيت فوق العاده دارد، نواميس ديگران را نيز به همان چشم نگاه مى كند و هرگز راضى نمى شود به نواميس مردم تجاوز كند. به همين دليل، غيرت، او را از آلوده شدن به اعمال منافى عفت بازمى دارد. حتى حاضر نيست به همسر يا خواهر و مادر ديگرى نگاه كند، زيرا نسبت به نگاه ديگران به همسر و خواهر و مادرش احساس تنفر مى كند. از واژه هايى كه به عنوان فضيلتى اخلاقى در منابع اسلامى ديده مى شود است. غيرت، در اصل به معناى يك احساس فوق العاده درونى است كه انسان را به دفاع شديد از امورى كه متعلق به اوست وامى دارد؛ خواه امور معنوى باشد مانند دين و آيين و يا امور مادى مانند عِرض و مال و ناموس ومملكت. اين احساس در همه انسانها با تفاوتهايى وجود دارد و اگر به صورت افراطى درنيايد يكى از فضايل مهم و كارساز است. از سويى ديگر، اگر براثر تكرار اعمال منافى غيرت، تضعيف شود و به بيان ديگر انسان، بى غيرت و يا ازنظر غيرت ضعيف گردد اين خود يكى از رذائل خطرناك اخلاقى به شمار خواهد آمد. در آيات قرآن اشاراتى به اين مسئله ديده مى شود؛ ولى به طور صريحتر در روايات اسلامى آمده است؛ از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم عليه السلام مى خوانيم كه فرمود: «إنّى لَغَيُورٌ وَاللّهُ عَزَّوَجَلَّ أغْيرُ مِنى وَ انَّ اللّه تَعالى يُحِّبُ مِنْ عِبادَهَ الْغَيُورَ؛ من غيرتمندم و خدا از من غيورتر است و خدا بندگان غيورش را دوست دارد». در حديث ديگرى از همان بزرگوار آمده است كه فرمود: «انَّ الْغيرَةَ مِنَ الاْيمان؛ غيرت از ايمان است». (دليل آن هم روشن است: ايمان، انسان را به حفظ ناموس و افتخارات و آيين خود دعوت مى كند، بنابراين غيرت جزء ايمان است). در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است: «انَّ اللّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَ غَيُورٍ وَلِغيرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَباطِنَها؛ خدا غيور است و هر غيورى را دوست دارد وبه دليل غيرتش تمام كارهاى زشت را اعم از آشكار و پنهان تحريم كرده است». بنابر اين روايت و بعضى از روايات ديگر، غيرت از اوصافى است كه هم در خداى تعالى و هم در انسانها وجود دارد البته با اين تفاوت كه غيرت در خداوند به معناى نهى از كارهاى زشت و ناپسند و در انسانها به معناى دفاع از حريم خانواده و دين و آب و خاك است. درباره غيرت، سخن بسيار است و اين بحث را با حديثى درباره «جعفر بن ابى طالب» پايان مى دهيم. در حديثى آمده است كه جبرئيل به پيغمبر اكرم عليه السلام خبر داد كه «جعفر بن ابى طالب» صفات برجسته اى در زمان جاهليت داشت كه خداوند به سبب آن از وى قدردانى كرد. «مِنْها عَدَمُ زِناهُ لِغَيْرَتِهِ كَعَدَمِ شُرْبِهِ لِعِزَّتِهِ كَعَدَمِ كِذْبِهِ لِشَرَفِهِ؛ از جمله اينكه به سبب غيرت، دامنش آلوده بى عفتى نشد وبه سبب حفظ عزتش هرگز شراب ننوشيد و به سبب شخصيتش هرگز دروغ نگفت». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
📚 1️⃣کتاب اول « «شهید نماد دینی» https://taaghche.com/book/116378 ✍️ حسین نامور (خواهر زاده شهید رئیسعلی ) 👈 شهید رئیسعلی دلواری که از ایشان با عنوان «قهرمان ملی ضد استعمار »، «تاج سرکرانه» و «نماد غیرت دینی» یاد می‌شود، که مردانه در برابر تجاوزگران انگلیسی ایستاد و پس از چندین بار غلبه بر نیروهای غاصب، در 12 شهریور سال 1294 به شهادت رسید و به نماد ایستادگی و مبارزه با استعمار تبدیل شد. در این باره می فرمایند : " "رئیس‌علی دلواری مبارزه با استعمار انگلیس است و ملت ایران همانند شهید رئیس‌علی دلواری، که در مقابل انگلیس ایستادگی کرد، امروز در برابر قدرت‌های متجاوز به سرکردگی آمریکا ایستاده است و از دشمنان خود هیچ واهمه‌ای در دل ندارد. " ( 13/10/70) " 2️⃣کتاب دوم «دلاور دلوار» ویپزه کودکان و نوجوانان نوشته علی باباجانی https://taaghche.com/book/66458 👈شما میتوانید آن ها را بصورت قانونی از دریافت کنید ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
⛔️ ی با به باج نمیدهد!! 🔻 : اگر بخواهید مشکلتان با آمریکا حل بشود، باید این کار را بکنید؛ مرتب باج بدهید. آمریکا اینها را میخواهد؛ پشت مرزهای خودتان، خودتان را محبوس کنید، دستتان را خالی کنید، صنایع دفاعی‌تان را تعطیل کنید. 👈 کدام ایرانی باغیرتی حاضر است که یک چنین باجی بدهد؟ ❇️ کانال انس با 🆔 @sahife2