#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_14
حاج مجید #فرسادی از مداحان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می گفت: حاج رسول در بعضی از مواقع وقتی به شور و حال می افتاد ساعت ها گریان و نالان می شد و بعد از اینکه چند ساعت گریه و زاری می کرد از حال می افتاد و خسته و بی رمق در گوشه ای می نشست و با همان حالت خسته و حزینی که داشت به آرامی و با دل شکستگی این جمله را زیر لب تند تند تکرار می کرد:
سَنَه قُربان اولوُم حسین (ای به فدای تو بشوم حسین) سنه قربان اولوم حسین، سنه قربان اولوم حسین...
همیشه وقتی حاج رسول در این حالت می افتاد ما فوری به کنارش می رفتیم وحاجت های خود را بیان می کردیم تا او از امام حسین علیه السلام بخواهد. چون در این حالت ها او هر دعایی که می کرد مستجاب می شد و رد شدنی نبود! و ما همیشه حاجت های خودمان را در این لحظات می گرفتیم.
🔈 حاج مهدی #رسولی 👇
🔈 https://b2n.ir/044495
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴عزاداری سنتی آذری مداحان حاج اصغر خاقانی از پیر غلامان سیدالشهدا علیه السلام و گرداننده هیئت مکتب الشهدا ( آذربایجانیهای مقیم مرکز ) و حاج مجید #فرسادی پیر غلام آستان سیدالشهدا علیه السلام و از خادمین مسجد آذربایجانیها در بازار تهران و رفقای #رسول_ترک می باشند.
#پیرغلامان
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_15
آقای حاج مجید #فرسادی می گفت: یکی از نعمت های خداوندی و الهی که شامل حال من شده است توفیق سفرهای متعدد به مکه معظمه می باشد و من این موهبت را جز بر اثر دعاهای پدر و مادر و دعای مخصوصی که یک روز حاج رسول برای من نمود نمی دانم و نمی بینم.
در یکی از روزهای تاسوعا یا عاشورا بود که قبل از اینکه دسته عزاداری به راه بیفتد، من شروع به خواندن اشعاری ترکی نمودم که آن اشعار به خصوص این یک بیت، حاج رسول را به شدت منقلب و محزون کرد:
ستون کفری یخوب شرعی پایدار ایلدی اولوم آتین کتیروب قارداشین سوار ایلدی
(حسین علیه السلام همان که ستون کفر را فرو ریخت و شرع را برای همیشه پایدار نمود، او اسبِ مرگ را آورده است تا برادرش را سوار بر اسب مرگ کند.)
حاج رسول با شنیدن این یک بیت انگار جانی دوباره به او داده باشند بسیار گریان و نالان شد و فوری رو به من کرد و با صدای بلند گفت: آی مجید آقا، ان شاء اللَّه خداوند تو را حاج و الحاج کند (یعنی ان شاء اللَّه خیلی به مکه بروی) عجب شعری خواندی و ما را به حال آوردی. الهی که خداوند حاج و الحاج کند تو را.
و خداوند آن دعای حاج رسول را در حق من به خوبی مستجاب کرده است، زیرا که من تا آن زمانی که او برای من آن دعا را کرد اصلاً به مکه مشرف نشده بودم ولی از آن به بعد تا به حال سی مرتبه به حج تمتع رفته ام و سی و چند مرتبه هم به حج عمره مشرف شده ام .
خلاصه تاکنون در حدود شصت و چهار پنج مرتبه به مکه معظمه مشرف شده ام.
این را نیز بگویم که حاج رسول آن روز با همان یک بیت، دسته را از اول بازار تا آخر بازار پیش برد. او آن روز این یک بیت را تکرار می کرد و آن را شرح می داد و گریه می کرد و مردم را نیز می گریانید.
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2