✳️ حکایت #از_علی_آموز_اخلاص_عمل !!!
قسمت پنجم
باز رو سوی علی و خونیش
وان کرم با خونی و افزونیش
گفت دشمن را همیبینم به چشم
روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم
زانک مرگم همچو من خوش آمدست
مرگ من در بعث چنگ اندر زدست
مرگ بی مرگی بود ما را حلال
برگ بی برگی بود ما را نوال
ظاهرش مرگ و به باطن زندگی
ظاهرش ابتر نهان پایندگی
در رحم زادن جنین را رفتنست
در جهان او را ز نو بشکفتنست
چون مرا سوی اجل عشق و هواست
نهی لا تلقوا بایدیکم مراست
زانک نهی از دانهٔ شیرین بود
تلخ را خود نهی حاجت کی شود
دانهای کش تلخ باشد مغز و پوست
تلخی و مکروهیش خود نهی اوست
دانهٔ مردن مرا شیرین شدست
بل هم احیاء پی من آمدست
اقتلونی یا ثقاتی لائما
ان فی قتلی حیاتی دائما
ان فی موتی حیاتی یا فتی
کم افارق موطنی حتی متی
فرقتی لو لم تکن فی ذا السکون
لم یقل انا الیه راجعون
راجع آن باشد که باز آید به شهر
سوی وحدت آید از تفریق دهر
🔴 این ابیات مثنوی در زمره ی بهترین سروده ها در وصف مرگ در ادبیات فارسی است
مولانا با الهام از کلام حضرت علی (ع) ، تصویر ذهنی آن حضرت پیرامون مرگ را هنرمندانه و با زیبایی هر چه تمام تراز طریق شعر خویش نقاشی کرده است.
#مثنوی_معنوی_169
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت #از_علی_آموز_اخلاص_عمل !!! قسمت پنجم باز رو سوی علی و خونیش وان کرم با خونی و افزونیش گفت د
🔴مولانا از زبان امام علی(ع) میگوید: اینکه در قرآن آمده است که:«َلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»: وخود را با دست خود به کشتن و به هلاکت نیفکنید،و نیکى کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست مىدارد ، مخاطب اصلی این آیهْ اولیاءالله هستند، زیرا همواره نهیها در جایی است که اشتیاق انجام آن باشد؛ مثلا میگویند: شراب نخور، مال یتیم را نستان و زنا نکن؛ این نهیها بدین جهت است که انگیزه و شوق در انجام آن وجود دارد و چون قبیح هستند شارع میگوید: انجامش مصلحت نیست. اما در مواردی که انگیزه و اشتیاقی بر انجام آن وجود ندارد، مانند خوردن خاک و یا زهر مار، نهی در چنین جاهایی بیمعناست، زیرا اشتیاقی بر خوردن و انجامدادن نیست. پس اینکه قرآن نهی فرمود از اینکه خود را به کشتن ندهید، این نهی برای کسانی است که مرگ را شیرین میدانند و از آن وصال حق را انتظار دارند، وگرنه برای کسی که مرگ را تلخ میداند، نهیکردن موردی ندارد. پس خطاب اصلی آیهْ به اولیاءالله و متقین و پرهیزکاران است که همواره جهت وصال حق، مشتاق سفر به سرای جاودان هستند؛ چنانکه امام علی(ع) در #خطبه_همام میفرماید: «ولولا الأجل الذی کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم، طرفة عین ابدا»؛ و اگر نبود آن اجلی که خداوند برای پرهیزکاران در دنیا معین فرموده، هر آینه از فرط شوق و شیفتگی به پاداش و بیم عذاب، حتی به اندازهْ چشم برهمزدن، جان در کالبدشان قرار نمیگرفت.
#مثنوی_معنوی_169
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ #مرگ در منظر علی علیه السلام
قسمت اول
🔴 این ابیات مثنوی - #مثنوی_معنوی_169 - در زمره ی بهترین سروده ها در وصف مرگ در ادبیات فارسی است
مولانا با الهام از کلام حضرت علی (ع) ، تصویر ذهنی آن حضرت پیرامون مرگ را هنرمندانه و با زیبایی هر چه تمام تراز طریق شعر خویش نقاشی کرده است.
امیرالمومنین علی (ع) خطاب به یاران خویش می فرماید: "مهیا شوید، که بانگ کوچ سر داده اند. دل به ماندن در دنیا اندک ببندید و بازگردید و با آن چه از توشه ی نیکو در دسترس دارید ره سپرید. چشم انداز مرگ به شما نزدیک است، پس پیوندهای خود را با دنیا بـُریده، پرهیزگاری را پشتیبان خویش نموده، چون توشه ای همراه خود بـَرید". (خطبه 204): "خلایق تنها دنیا را می بینند که مرگِ تن های خویش بزرگ می پندارند؛ لیکن متقین، مرگِ دل های زندگان را بزرگ تر می شمرند". (خطبه 230). "با کردار نیک به پیشواز مرگ بروید و پیش از بار گشادنش، برای پذیرایی از آن آماده شوید و تا نیامده، خود را مهیای درآمدنش سازید که پایان کار، قیامت است و این اندازه پند ، خردمند را کفایت". (خطبه 190). "همانا مرگ، طالبی شتابنده است، آن کس که بر جای است از دستش نرود و آن که گریزنده، از آن نرهد. همانا گرامی ترین مرگ ها، کشته شدن در راه خداست. قسم به آن کس که جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار مرتبه ضربت شمشیر خوردن، بر من سهل تر است تا در بستر مـُردن. (خطبه 123). "شما را سفارش می کنم به یاد آوردن مـُردن و از مـُردن اندک غافل بودن را. چگونه از چیزی غافل شوید که شما را فراموش نکند و در چیزی طمع بندید که مهلتتان ندهد"؟ (خطبه 188). "بدانید که امروز ریاضت است و فردا مسابقت و خط پایان، دروازه ی بهشت برین و آن که بدان نرسد، در دوزخ جایگزین. آیا کسی نیست که از گناه توبه کند پیش از آن که مرگش فرارسد؟ آیا کسی نیست که کاری کند پیش از در رسیدن روز بدبختی اش؟ بدانید شما در روزهایی به سرمی برید که فرصت ساختن توشه است و از پس این روزها مرگ است. آن که اجل نارسیده ساز خویش برگیرد، سود آن بیند و از مرگ آسیب نپذیرد و آن که تا دَم مرگ کوتاهی نماید، حاصل کارش خسران است و مرگ او موجب زیان". (خطبه 28).
از دیدگاه توحیدی علی (ع)، مرگ شیرین و آغاز زندگی ابدی است. مرگ وصول به موطن حقیقی است. مرگِ در راه خدا، بزم و نرگستان علی است، چرا که علی عاشق حق است.
مرگ از برای علی (ع)، همچون انگبین شیرین است. بر خلاف اهل صورت ومتوسطین که چندی معطلی در عالم برزخ دارند؛ بعث علی (ع) که از کاملان است، چنگ زدن به ذیل جلال حق است. دنیا محل خواب است برای به خواب رفتگان، آخرت منام است برای اهل صورت و متوسطین و آخرت بعث است برای کاملین. (نک: ملاهادی سبزواری، ص 118).
مرگ جسمانی در ظاهر مرگ، لیک در باطن زندگی است، زیرا زندگی حقیقی پس از انقطاع روح از کالبد جسمانی حاصل می شود. مرگ جسمانی ظاهرا پایان همه چیز است، اما در باطن و در حقیقت زندگی جاودان است؛ چرا که دنیا دار فناست وآخرت که مجرد از ماده است، دار بقاست.
تولد برای جنین در شکم مادر، کوچیدن است، لیک نوزاد را در دنیا شکفتنی تازه باید. این جهان نیز برای اهل دل، رحمی بیش نیست که بایستی از آن به جهان فراتر برون رفته ابدی و متعالی شوند.
علی(ع) می فرماید: "از آن رو که من عاشق مرگ هستم و هوای آن در دل دارم، در اصل نهی آیه ی "خویشتن را به دست خویش به هلاکت نیندازید" (سوره بقره، آیه 195) متوجه من است". زیرا نهی جائی است که اشتیاق باشد و تنها اولیاءالله مشتاق لقای حضرت دوست اند، چنان که حضرت علی در خطبه صفات متقین می فرماید: "اگر نبود اجلی که خداوند برای آنان در دنیا معین فرموده، هر آینه شوق به پاداش و بیم از عذاب، حتی به اندازه ی چشم به هم زدنی جان در اجسادشان قرار نمی گرفت". زیرا منع از چیزهای شیرین است، که تلخ نیازی به نهی ندارد، لذا این نهی در حق کسانی نیست که مرگ را تلخ می بینند.
ادامه دارد ...
#مثنوی_معنوی_169
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ #مرگ در منظر علی علیه السلام
قسمت دوم
🔴 امام متقین در وصیت خویش به امام حسن (ع) ( نامه_امام_علی_به_امام_حسن علیه السلام ) می فرماید: "و بدان که تو برای آن جهان آفریده شده ای، نه برای این جهان و برای نیستی ، نه برای زندگی جاودان و برای مـُردن، نه زنده بودن و بدان تو در منزلی هستی که از آن رَخت خواهی بست و خانه ای که بیش از روزی چند در آن نتوانی نشست و در راهی هستی که پایانش آخرت است و شکار مرگی که گریزنده از آن نرهد و آن را که جوید، بدو رسد و از دست ندهد؛ پس بترس از آن که تو را بیابد و در حالتی باشی ناخوشایند، با خود از توبه سخن به میان آورده باشی و او تو را از آن بازدارد و خویشتن را تباه کرده باشی. فراوان به یاد مـُردن باش و یاد آن چه با آن برمی آیی و آن چه پس از مـُردن روی بدان نمایی؛ تا چون بر تو درآید، ساز خود آراسته باشی و کمر خویش را بسته، ناگهان نیاید و تو را مغلوب نماید. مبادا فریفته شوی که ببینی دنیاداران دل به دنیا می نهند و بر سر دنیا بر یکدگر می جهند. چه، خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا وصف خویش با تو در میان نهاده و پرده از زشتی هایش گشاده. همانا دنیاپرستان سگانند عـوعـوکنان و درندگانند در پی صید دوان. برخی را برخی بـَد آید و نیرومندشان، ناتوان را طعمه ی خویش نماید و بزرگشان بر خـُرد، دستِ چیرگی گشاید. دسته ای اشتران پای بند نهاده، و دسته ای دیگر، رها و خـِرَد از دست داده. در کار خویش سرگردان. در چراگاه زیان. در بیابانی با گذری دشوار. نه شبانی که به کارشان رسد، نه چراننده ای که به چـَراشان بَـرَد. دنیا آنها را به راهِ کوری راند و دیده هاشان را از چراغ هدایت بپوشاند و در بیراهگی اش سرگردان و فرو شده در نعمت آن. دنیا را پروردگار خود گرفته، دنیا با آنان به بازی پرداخته و آنان سرگرم بازی دنیا شده، آن چه را پس آن است فراموش ساخته است". (نامه 31).
علی (ع) می فرماید: "دانه ی مرگ برای من شیرین است. از این رو آیه ذیل در حق من نازل شده: "و کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندارید، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان از روزی های معنوی برخوردارند". (سوره آل عمران، آیه 168).
"بکـُشید مرا در حالی که سرزنشم می کنید، به درستی که زندگی جاودان من در مرگ است"؛ چرا که اهل فنا که در مرتبه عشق و ذوب اند، مشتاق وصول به عالم احدیت اند و کسی بر عالم احدیت وارد نشود مگر با مرگ اختیاری؛ تا با فنای وجود موهوم خویش از عالم کثرت رهائی یابد.
"به راستی که زندگی من در مرگ من است، تا به کی از موطن حقیقی خود به دور باشم".
دو بیت ذیل تضمین غزل شهید عشق الهی، منصور حلاج است:
اقـتـلونی یا ثقـاتـی ان فی قتلی حیاتی/و مماتی فی حیاتی و حیاتی فی مماتی
اگر در این جهان، در فراق از حق نبودیم نمی فرمود: "ما بسوی او باز خواهیم گشت".(سوره بقره، آیه 158).
انسان معنوی از کثرت و تفرقه روزگار خویشتن را رهانیده به جانب عالم وحدت که همانا عالم لاهوت است بازمی گردد و در آن جهان که منزل حقیقی و سرای باقی است متوطن می شود.
پـیش مـن ایـن تـن نـدارد قیمتـی
بـر تـن خـویشـم فتـی ابـن الفتـی
خنجـر وشمشیـر شـد ریحـان من
مرگ من شد بزم و نرگستان من
(دفتر اول ، بیت 3943 - 3944)
در نظر علی (ع)این تن ارزشی ندارد: "من با بی اعتنائی به این جسم خاکی، راد مرد راد مردان شده ام".
"خنجر وشمشیر برای من ریحان خوشبوست. مرگ، برای اهل دنیا هولناک و برای من، همانند جشن و باغ نرگس، دلنشین، زیبا و فرح انگیز است. من با مرگ به سوی باغ الهی پرواز می کنم و مشتاقانه به دیدار معشوق و محبوب واصل می شوم".
دو بیت مذکور تلمیحی است به شعری منسوب به حضرت علی(ع):
الـسیـف و الـخنجــر الـریحـاننا/اف علی علی النرجس و الآس
(ملاهادی سبزواری، ص 220)
#مثنوی_معنوی_169
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2