🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی به همراه شرح
❇️ جواب گفتن هدهد طعنهٔ زاغ را
♦️ گفت ای شه بر من عور گدای
قول دشمن مشنو از بهر خدای
گر به بطلانست دعوی کردنم
من نهادم سر ببر این گردنم
زاغ کو حکم قضا را منکرست
گر هزاران عقل دارد کافرست
در تو تا کافی بود از کافران
جای گند و شهوتی چون کاف ران
من ببینم دام را اندر هوا
گر نپوشد چشم عقلم را قضا
چون قضا آید شود دانش بخواب
مه سیه گردد بگیرد آفتاب
از قضا این تعبیه کی نادرست
از قضا دان کو قضا را منکرست
#مثنوی_معنوی_68
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی به همراه شرح ❇️ جواب گفتن هدهد طعنهٔ زاغ را ♦️ گفت ای شه بر من عور گدا
❇️گفت: ای شه بر منِ عورِ گدا
♦️هدهد پاسخ می دهد: شاها محض رضای خدا در حقِ منِ گدای ناچیز، سخن دشمن را گوش نکن. اگر آنچه که ادعا می کنم گزافه و دروغ است، من از سرم می گذرم و گردن من را بزن. زاغ با این سخنان منکر قضا و قدر و حکم قاطع خداوند است. اگر قضای الهی و خواست خداوند چشم عقل من را کور نکرده باشد، من می توانم حتی دام را در آسمان ببینم. وقتی قضای الهی می رسدعلم و عقل دچار غفلت می شودو ماه سیاه و تیره می گردد و خورشید دچار کسوف می شود. این کارها تنها به حکم الهی صورت می گیرد و این موارد کی بعید است؟
در این داستان گفته شد که وقتی قضای الهی در می رسد ادراکات آدم از کار می افتد و چشم بینای او بسته می شود. هدهد تمثیل زیرکانی است که به حکم قضای الهی از زیرکی خود طرفی نبندند و به دام قضا می افتند. مولانا طبق اعتقادات اهل شرع و فلسفه و حکمت به قضا و قدر الهی عقیده دارد و می گوید که قضای الهی مافوق اختیار بشری است؛ اما در عین حال عقیده دارد که هر چند قضای الهی حق است اما آدمی هم باید همواره سعی و کوشش خود را داشته باشد. و به عبارتی می گوید که درست نیست به بهانه قضا و قدر الهی دست از کار و تلاش بکشی.
❇️بل قضا حق است و جهد بنده حق
هین مباش اعور چون ابلیسِ خلق
#مثنوی_معنوی_68
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2