eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 برنامه ی به همراه شرح ❇️ قصهٔ آدم علیه‌السلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل ♦️ بوالبشر کو علم الاسما بگست صد هزاران علمش اندر هر رگست اسم هر چیزی چنان کان چیز هست تا به پایان جان او را داد دست هر لقب کو داد آن مبدل نشد آنک چستش خواند او کاهل نشد هر که اول مؤمنست اول بدید هر که آخر کافر او را شد پدید اسم هر چیزی تو از دانا شنو سر رمز علم الاسما شنو اسم هر چیزی بر ما ظاهرش اسم هر چیزی بر خالق سرش نزد موسی نام چوبش بد عصا نزد خالق بود نامش اژدها آنک بد نزدیک ما نامش منی پیش حق این نقش بد که با منی صورتی بود این منی اندر عدم پیش حق موجود نه بیش و نه کم حاصل آن آمد حقیقت نام ما پیش حضرت کان بود انجام ما مرد را بر عاقبت نامی نهد نی بر آن کو عاریت نامی نهد چشم آدم چون به نور پاک دید جان و سر نامها گشتش پدید چون ملک انوار حق در وی بیافت در سجود افتاد و در خدمت شتافت مدح این آدم که نامش می‌برم قاصرم گر تا قیامت بشمرم این همه دانست و چون آمد قضا دانش یک نهی شد بر وی خطا کای عجب نهی از پی تحریم بود یا به تاویلی بد و توهیم بود در دلش تاویل چون ترجیح یافت طبع در حیرت سوی گندم شتافت باغبان را خار چون در پای رفت دزد فرصت یافت کالا برد تفت چون ز حیرت رست باز آمد به راه دید برده دزد رخت از کارگاه ربنا انا ظلمنا گفت و آه یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه پس قضا ابری بود خورشیدپوش شیر و اژدرها شود زو همچو موش من اگر دامی نبینم گاه حکم من نه تنها جاهلم در راه حکم ای خنک آن کو نکوکاری گرفت زور را بگذاشت او زاری گرفت گر قضا پوشد سیه همچون شبت هم قضا دستت بگیرد عاقبت گر قضا صد بار قصد جان کند هم قضا جانت دهد درمان کند این قضا صد بار اگر راهت زند بر فراز چرخ خرگاهت زند از کرم دان این که می‌ترساندت تا به ملک ایمنی بنشاندت این سخن پایان ندارد گشت دیر گوش کن تو قصهٔ خرگوش و شیر - - 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی به همراه شرح ❇️ قصهٔ آدم علیه‌السلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح
❇️بو البشر كاو "علمّ الاسما - بگ " است صد هزاران علمش اندر هر رگ است ♦️آدم به مناسبت اینکه خداوند او را از نام ها ، معانی صناعات و متعلقات زندگی دنیوی آگاه کرده است ، امیر این دانایی هاست . ❇️اسم هر چیزی ، چنان كآن چیز هست ♦️اسم حقیقی هر چیز آن است که مناسب فعلیت اخیر و شخصیت واقعی او میباشد و نام واقعی آن نامی است که خداوند تعیین کرده است و آدم نیز از این علم آگاه بوده . این موضوع مبتنی براین است که عرفا می گویند : اشیاء از آغاز تکون و آفرینش در معرض تغیر و تبدُل واقع اند و انسان به حسب قلب و قالب پیوسته تحول می پذیرد و اطوار و شئون مختلف بر قلب او عارض می گردد و این تحول تا وقت مرگ مستمر است و صورت هر چیز و از جمله انسان ، فعلیت اخیری است که قلب یا نفس وی بدان متحقق می شود و حشر او نیز به همان صورت خواهد بود و بدین جهت می گویند که کار به عاقبت و خاتمت باز بسته است . ❇️نزد موسی ، نام چوبش بد عصا ♦️در این ابیات مثال هایی از تغیر و تبدل امور و اشیاء مطرح می شود . در نظر ما چوبدستی موسی چوب است ، اما در نزد پروردگار و در دیده ی آگاهان اسرار غیب ، چوبدستی موسی اژدهاست . یک قطره منی نقش یک انسان دارد و هر چیزی همان است که در پایان خواهد بود و نامی دارد بر وفق فعلیت اخیری که قلب یا نفس وی بدان متحقق می شود . الست : آغاز آفرینش عاریت : صفت یا نامی است که تغییر می پذیرد و هنوز به آخرین فعلیت خود نرسیده است "به نور پاک دید " : با آگاهی که پروردگار در او نهاده بود ، حقیقت هر چیز و هر کس را میدید و نامی که می بایست بر آن می نهاد . ❇️چون ملك ، انوار حق از وی بیافت ♦️فرشتگان انوار الهی را در آدم یافتند و به او سجده کردند که در حقیقت سجده به نور خدا بود نه به یک موجود خاکی . چنین انسانی که پیامبران و اولیا نمونه ی آن هستند اگر تا قیامت در مدح او سخن بگویم باز آنچه باید نگفته ام . ❇️این همه دانست ، و چون آمد قضا ♦️در این ابیات اشاره به آن گوشه ی سرگذشت آدم و حواست که آنها نهی پروردگار را ندیده گرفتند و از میوه ی ممنوع خوردند و از بهشت رانده شدند . نهی ممکن است به معنای تحریم یک امر باشد ، که در آن صورت ارتکاب آن گناه است ،یا نهی تنزیهی باشد ، به معنای اینکه نکردن آن کار بهتر است ( گناه کبیره نیست اما لغزش است ) و شیعه ، که انبیاء را معصوم می دانند این نهی را تنزیهی شمرده اند . سخن مولانا این است که آدم توجه نداشت که نهی پروردگار به معنی تحریم است و موضوع را موافق هوای خود تاویل کرد و نقش او را به خوردن گندم کشاند ، درست مانند باغبانی که خاری در پایش برود ، سرگرم بیرون آوردن خار شود و دزد میوه های او را بردارد و بگریزد . ❇️چون ز حیرت رست ، باز آمد به راه ♦️وقتی آدم متوجه اشتباه خود شد دید که وضعیت مطلوب را از دست داده و فریب شیطان را خورده است . آدم و حوا هر دو گفتند ما به خود ستم کردیم . این ستم بر خود ، گناهی است که بنده مرتکب می شود ، چه عقوبتی در پی آن باشد و چه نباشد . مولانا ظلم به خود را چنین تفسیر کرده است که ، آدم سبب گمراهی و تاریکی زندگی خود شد . ❇️این قضا ابری بود خورشید پوش ♦️در این ابیات مولانا نافرمانی آدم را هم به قضای الهی مربوط می کند اما باید توجه داشت که در تفکر مولانا اعتقاد به قضای الهی ، از بنده سلب مسئولیت نمی کند . در برابر قضای پروردگار ، نیرومندترین بندگان ( شیر و اژدها ) مانند موش ناتوان اند ، هر لحظه ممکن است دامی در سر آنها باشد ( بلغزند و خطا کنند ) . پس باید خودبینی و ادعای زور مندی را رها کرده و به درگاه حق "زاری گرفت " . قضای پروردگار همانطور که تو را به دام می اندازد دستت را هم میگیرد و از دام رها می کند .. فقط تو را می ترساند تا به زور خود مغرور نشوی ... پس از این مولانا تصمیم میگرد دوباره به داستان شیر و خرگوش بازگردد . 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2