🔴 مىدانى آن بانگ غول چیست؟ این است که مىگویى مال مىخواهم آبرو و اعتبار مىخواهم.
این صداها را که از درون تو بر مىخیزد جلوگیرى و قطع کن تا رازها بتو کشف شود.
بیاد حق باش و با یاد او بانگ غولان را بسوزان تا چشم این کرکس نفس را که نرگس غماز است بدوزى.
صبح صادق را از کاذب تمیز بده و رنگ مى را از رنگ جام بشناس.
تا شاید از این چشم که فقط هفت رنگ ظاهرى را مىبیند با استقامت و صبر دیدهاى بوجود آید.
که بجز هفت رنگ ظاهرى رنگها دیده و بجاى این سنگها گوهر ببینى.
گوهر چیست؟ بلکه خود دریایى شوى یا خورشید آسمان پیمایى گردى.
🔴 آنچه گفتیم از غول بیرونی بود اما بشنو از غول باطن:
مولانا مولانا میگوید: اگر کسی بپرسد صدای غول درون چگونه است و یا چگونه فریب میدهد؟ میگویم آن صدا اینگونه است که: مال میخواهم، جاه و مقام و حشمت جلال ظاهری میخواهم ـ از آنجا که تمامی مثنوی، عرفان عملی محسوب میگردد، لذا مولانا با طرح هر موضوعی راه حلهای سلوکی آن را نیز بیان میکند ـ در اینجا هم میگوید: این صداها و خواستههای نفسانی را به درون خود راه نده. تا اسرار و حقایق بر تو آشکار گردد. چگونه این آوازها را به درون راه نباید داد؟ میگوید: با ذکر حق؛ ذکر حق کن تا صدای گمراه کننده غولهای بیابان نفس را بسوزانی و چشم دل خود را از دنیا و دنیاپرستان فروبند و باطن را از توجه با این خوشهای ناپایدار بازدار. در اینجا مولانا شناخت حقیقت را به صبح صادق تشبیه میکند و دانستنیهای این جهانی را به صبح کاذب و میگوید: این دانشها مانند رنگ جام است و دانش حقیقی مانند رنگ می. اگر ما این دوگونه آگاهی را از هم تشخیص بدهیم، در میان چشمها چشمی پیدا میشود که میتواند رنگهای ماورای این جهان را ببیند. یعنی میان باطن مردان حق و عالم غیب رابطهای برقرار میشود و آنچه میبینند سنگ و ماده نیست بلکه گوهر حقیقت و اسرارغیب است. از این پس مرد راه حق، خود یکی از این گوهرهای دریای حقیقت است و چون وصل به دریا شد, خود نیز دریاست. دیگر نور نمیگیرد؛ بلکه خود آفتابی است که بر چرخ میگردد.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_19
قسمت 3
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#چله_ی_انس_با_دعای_مکارم_الاخلاق 25
▪️ دعای #مکارم_الاخلاق یکی از دعاهای معروف امام سجاد علیه السلام و دعای بیستم صحیفه سجادیه است. این دعا به دلیل دارا بودن محتوا و مضامین عالی و ابعاد تربیتی و سیر و سلوکی از سوی سالکان و عارفان و محققان و دعا پژوهان مورد توجه بسیار قرار گرفته و شرح و تفسیرهای فراوان بر آن نوشته شده است. بررسی این دعا از این جهت دارای اهمیت است که دارای ابعاد گوناگون و از آن جمله توجه به حیات جمعی و تلقین و ارزش گذاری اموری است که فرد در زندگی خود باید آنها را بهکار گیرد.
این دعا از ۲۲ قسمت تشکیل شده که هر قسمت با درود بر محمد و آل محمد شروع گردیده و با در خواستهایی که هر کدام اخلاق پسندیده میباشد دنبال میگردد و همه آن ها مضمونشان درخواست توفیق الهی میباشد.
▪️به امید آن که انس با این دعا سبب تحولی بزرگ در رفتار و کردار ما شود باهم دعای #بیستم را چهل روز زمزمه میکنیم :
♦️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ .....👇
🎵 b2n.ir/SAHIFE2_20
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
( ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ... ).pdf
1.06M
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
#دعا_اول_3
دعای امام سجاد علیه السلام " در ستايش خداي عزوجل "
🔹ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعا، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِيَّتِهِ اخْتِرَاعا🔹
🔸به قدرت خود آفريدگان را از نيستى به هستى آورد و به خواست خويش آن ها را از عدم ايجاد فرمود🔸
#اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_215
دعای #سی_نه
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
" در طلب #عفو و #رحمت "
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_216
دعای #سی_نه
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
" در طلب #عفو و #رحمت "
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_سی_نه_6
دعای سیدالساجدین (علیه السلام) در طلب #عفو و #رحمت :
🔹اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْتَوْهِبُكَ - يَا إِلَهِى - مَا لا يُنْقِصُكَ بَذْلُهُ، وَ أَسْتَحْمِلُكَ، مَا لا يَبْهَظُكَ حَمْلُهُ🔹
🔸خدايا! من از تو بخشش چیزی را مى خواهم كه عطای آن از تو هیچ نمى كاهد، و بارى از من بردارى كه بر تو گران نيايد🔸
#سی_نه
🔗کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_سی_نه_7
دعای سیدالساجدین (علیه السلام) در طلب #عفو و #رحمت :
🔹أسْتَوْهِبُكَ - يَا إِلَهِى - نَفْسِىَ الَّتِى لَمْ تَخْلُقْهَا لِتَمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ، أَوْ لِتَطَرَّقَ بِهَا إِلَى نَفْعٍ، وَ لَكِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتا لِقُدْرَتِكَ عَلَى مِثْلِهَا، وَ احْتِجَاجا بِهَا عَلَى شَكْلِهَا🔹
🔸ای معبود من،از تو میخواهم نفس مرا ببخشای نفسی که آن را نيافريدى كه به دست من شرى از خود دور كنى، يا سودى به چنگ آرى، بلكه تا بدانند بر چنين آفرينش قدرت دارى و حجت بر امثال من تمام كنى🔸
#سی_نه
🔗کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_سی_نه_6
قسمت اول
🔴 از كمالات برجسته خداوند منّان بذل و كرم او بر همه موجودات، چه فرمانبران و چه نافرمانان است. و انتظار آن كريم بنده نواز اين است كه نعمتهاى او را ياد آور شوند تا لطف او به خاطر سپاسگزارى پيوسته در جريان باشد. از اين رو فرمود:
قُلْ إِنَّ رَبّى يَبْسُطُ الرّزْقَ لِمَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِوَ يَقْدِرُ لَهُ وَ مَآ أَنفَقْتُم مّن شَىْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّ زِقِينَ
بگو: يقيناً پروردگارم روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد وسعت مىدهد و يا تنگ مىگيرد، و هرچه را انفاق مىكنيد [چه كم و چه زياد] خدا عوضى را جايگزين آن مىكند؛ و او بهترين روزى دهندگان است.
و سپس در آيه ديگر فرمود:
وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبّكَ فَحَدّثْ
و نعمت هاى پروردگارت را بازگو كن.
زيرا بازگو كردن الطاف و كرامت الهى سبب عنايت پروردگار به شخص يا گروهى مىگردد؛ حتى اگر آن خواسته بشر باشد كه وسيلهاى براى روزى رسانى به ديگران است و برخى امور آفرينش به دست بندگانى ويژه برقرار مىگردد.
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
إِنَّ لِلَّهِ عِباداً اخْتَصَّهُمْ بِالنِّعَمِ، يُقِرُّها فِيهِم ما بَذَلُوها لِلنَّاسِ، فَإِذا مَنَعُوها حَوَّلَهَا مِنْهُمْ إِلَى غَيْرِهِم.
خداوند بندگانى دارد كه نعمتها را در اختيار آنها نهاده است تا زمانى كه اين نعمتها را به مردم بذل و بخشش كنند، آنها را در ميانشان نگه مىدارد و هر گاه دريغ ورزند، نعمتها را از آنان به ديگران منتقل مىكند.
بدون شك بذل و بخششهاى بىحساب خداوند حقى براى او و بر انسانها به وجود آورده است؛ كه در هر حال، چه نعمت بزرگ يا كوچك باشد؛ بزرگى شأن او بر ما سايه افكنده است.
👈 ادامه دارد ...
دعای #سی_نه
🔗کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_سی_نه_6
قسمت 2
🔴 امير المؤمنين على عليه السلام بر اين حقّ پروردگار توجّه داده و فرموده است:
انَّ مِنْ حَقِّ مَنْ عَظُمَ جَلالُ اللَّهِ فِى نَفْسِهِ وَ جَلَّ مَوْضِعُهُ مِنْ قَلْبِهِ انْ يَصْغُرَ عِنْدَهُ لِعِظَمِ ذلِكَ كُلُّ ما سِواهُ. وَ انَّ أَحَقَّ مَنْ كانَ كَذلِكَ لَمَنْ عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ، وَ لَطُفَ إحْسانُهُ الَيْهِ فَانَّهُ لَمْ تَعْظُمْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلى احَدٍ الَّا ازْدادَ حَقُّ اللَّهِ عَلَيْهِ عِظَماً.
آن كس كه جلال خدا در جانش بزرگ، و موضع حق در دلش با عظمت است، مىسزد كه به خاطر اين بزرگى، ماسواى خدا در نظرش كوچك باشد. و سزاوارترين كس به اين معنا كسى است كه نعمت و لطف و احسان خدا بر او بسيار است؛ زيرا خداوند نعمت بسيار به كسى عنايت نكرده مگر اينكه عظمت حقّ خدا بر او افزون گشته.
چنين است كه حضرت در بخشى از نامهاش به حارث همدانى، فرموده است:
وَ اسْتَصْلِحْ كُلَّ نِعْمَةٍ انْعَمَها اللَّهُ عَلَيْكَ و لاتُضَيِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَكَ، وَلْيُرَ عَلَيْكَ اثَرُ ما أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَيْكَ.
از هر نعمتى كه خداوند در اختيارت گذاشته به راه صلاح مصرف كن، و هيچ نعمت خداداده را به تباهى نبر، بايد نشانه نعمتهايى كه خداوند به تو داده در تو ديده شود.
احمد بن محمد بن ابى نصر مىگويد: «مطلبى را خدمت امام رضا عليه السلام عرض كردم، حضرت فرمود:
شكيبا باش؛ زيرا اميدوارم كه خداوند برايت كارسازى كند انْشاءَاللّه ، سپس فرمود: به خدا سوگند! آنچه خداوند از اين دنيا براى مؤمن به آخرت اندازد، برايش بهتر از چيزى است كه در همين دنيا به او دهد.
حضرت سپس دنيا را كوچك شمرد و فرمود: دنيا چه ارزشى دارد. آنگاه فرمود:
برخوردار از نعمت در محلّ خطر است؛ زيرا خداوند در آن نعمت حقوقى را بر او واجب گردانيده است. به خدا قسم، گاهى اوقات خداوند عزّوجلّ به من نعمتهايى مىدهد و من پيوسته نسبت به آنها بيمناك هستم و دستش را تكان داد تا اينكه حقوقى كه خداوند در اين نعمتها به گردن من دارد، بيرون آيم.
من عرض كردم: فدايت شوم، شما با چنين مقامى و منزلتى كه داريد مىترسيد؟! فرمود: آرى، پروردگارم را در برابر نعمتى كه به من ارزانى داشته مىستايم. آفرينش انسان با امتياز اراده و اختيار، دليل بر قدرت نهايى خداوندگار است. با اين اختيار، انسان را موجودى برتر ساخته است ولى با اين حال ابزار بازدارندهاى كه او را در مسير حركت انسانى غافلگير كند و به جاده حيوانىگرى بكشاند، فراوان است، غريزه غضب و شهوت در وجود انسان برحسب فطرت نهفته است؛ امّا برخى عوامل تحريك كننده بيرونى است كه در جذب او نقش كليدى دارد. هر كه بتواند در مجموعه كشمكشها و هوسها، حقيقت وجودى خود را به سلامت به هدف برساند از بزرگترين نعمتهاى حق بهرهمند گرديده است.
👈 ادامه دارد ...
دعای #سی_نه
🔗کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_سی_نه_6
قسمت 3
🔴 نكته ديگر اين كه: انسان در خواهش روزى مادّى و معنوى هيچ محدوديّتى ندارد؛ زيرا ظرف وجودى او از جهت روحى و درونى مجرّد است و مىتواند به طور بىپايان سير تكاملى داشته باشد. روزى معنوى تا آنجا پيش رود كه رسيدن به مقام دنّو و نزديك شدن به خدا براى او منزلت و شرافت محسوب مىشود، در آنجا كه حق متعال مىفرمايد:
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى* ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى* فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِمَآ أَوْحَى»
در حالى كه در افق اعلا بود.* سپس نزديك رفت و نزديكتر شد،* پس [فاصلهاش با پيامبر] به اندازه فاصله دو كمان گشت يا نزديكتر شد.*
آن گاه به بندهاش آنچه را بايد وحى مىكرد، وحى كرد.
امّا روزى مادّى چون محدود به عالم ناسوت است و ناسوت هم در ظرف مادّه و طبيعت و اجسام است پس با اين محدوديّت به طور قهرى روزى مادّى انسان نيز به اندازه ظرف وجودى او كفايت مىكند. و اگر برخلاف اساس حكمت حق؛ رزق و نعمت او بىنهايت باشد اعتقاد به جاودانگى در اين دنيا او را به طغيانگرى وا مىدارد. بنابراين دنيا و آخرت خويش را تباه مىسازد.
از اين رو اميرمؤمنان على عليه السلام در حكمت چنين امورى مىفرمايد:
الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى لايَفِرُهُ الْمَنْعُ وَ الْجُمُودُ وَ لايُكْدِيهِ الْاعْطاءُ وَ الْجُودُ اذْ كُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقَصٌ سِواهُ، وَ كُلُّ مانِعٍ مَذْمُومٌ ما خَلاهُ. هُوَ الْمَنّانُ بِفَوائِدِ النِّعَمِ وَ عَوائِدِ الْمَزيدِ وَ الْقِسَمِ. عِيالُهُ الْخَلائِقُ، ضَمِنَ ارْزاقَهُمْ وَ قَدَّرَ اقْواتَهُمْ، وَ نَهَجَ سَبيلَ الرَّاغِبينَ الَيْهِ، وَ الطّالِبينَ ما لَدَيْهِ وَ لَيْسَ بِما سُئِلَ بِاجْوَدَ مِنْهُ بِما لَم يَسْأَلْ.
سپاس خداى را كه امساك و جمود بر ثروتش اضافه نمىكند، و عطا و بخشش تهيدستش نمىنمايد، زيرا هر بخشندهاى جز او ثروتش كم مىشود، و هر منع كنندهاى جز او شايسته مذمّت است. اوست بخشنده انواع نعمتها، و فراوانى بهرهها و نصيبها. جميع آفريدهها روزى خور اويند، رزق همه را ضمانت كرده، و قوت و توشه آنان را مقدّر نموده، و راه روشنش را به رغبت كنندگان و خواهندگان آنچه نزد اوست نشان داده، و اين طور نيست كه جود و بخشش او در آنجا كه از او بخواهند بيشتر از آنجا باشد كه از او نخواهند.
و نيز در سفارشش به امام مجتبى عليه السلام يا محمد حنفيه فرمود:
وَ أَخْلِصْ فِى الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّكَ فَإِنَّ بِيَدِهِ الْعَطاءَ وَ الْحِرْمانَ وَ اكْثِرِ الْاسْتِخارَةَ، وَ تَفَهَّمْ وَصِيَّتى وَ لاتَذْهَبَنَّ عَنْها صَفْحاً، فَإِنَّ خَيْرَ الْقَوْلِ ما نَفَعَ.
در مسألت از خداوند اخلاص پيشه كن، كه بخشيدن و نبخشيدن به دست اوست. از خدايت بسيار طلب خير كن. و وصيتم را بفهم و از آن روى مگردان به يقين بهترين سخن سخنى است كه سود بخشد.
و نيز به كميل بن زياد نخعى فرمود:
يا كُمَيْلُ، مُرْ اهْلَكَ أَنْ يَرُوحُوا فى كَسْبِ الْمَكارِمِ، وَ يُدْلِجُوا فى حاجَةِ مَنْ هُوَ نائِمٌ. فَوَ الَّذى وَسِعَ سَمْعُهُ الْاصْواتَ، ما مِنْ احَدٍ اوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً الّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً، فَاذا نَزَلَتْ بِهِ نائِبَةٌ جَرى الَيْها كَالْماءِ فِى انْحِدارِهِ حَتّى يَطْرُدَها عَنْهُ كَما تُطْرَدُ غَريبَةُ الْابِلِ.
اى كميل، مردم خود را فرمان بده كه روز را به دنبال به دست آوردن مكارم بروند، و شب را از پى قضاى حاجت خفته باشند. قسم به كسى كه شنواييش آوازها را فرا گرفته، احدى دلى را شاد نكند مگر اينكه خداوند براى وى از آن شادى لطفى بيافريند، و چون بلايى به او رسد آن لطف همانند آب به سوى آن روان گردد تا آن بلا را از او دور كند همان گونه كه شتر غريب را از آبگاه دور نمايند.
در روايات تنها بر كمك به نيازمندان و گرسنگان تكيه نشده، بلكه در برخى از آنها اطعام مؤمنان هر چند بىنياز باشند ثوابش همچون آزاد كردن برده است.
اين نشان مىدهد كه هدف از اين كار علاوه بر رفع نيازمندىها جلب محبّت و تحكيم پيوندهاى دوستى و صميميّت است. به عكس آنچه در دنياى امروز مرسوم است كه گاهى دوستان يا خويشاوندان به مهمانخانهاى مىروند هر كدام بايد سهم خود را بپردازند. و يا در جايى ديگر براى خودنمايى تا حدّ بريز و بپاش، سرمايه خدادادى را اسراف مىكنند. كجاى اين آداب و رسوم متناسب با اخلاق و احكام دين مبين اسلام و سفارشهاى معصومان عليهم السلام است؟!
دعای #سی_نه
🔗کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_سی_نه_6
✳️طلب خود از خدا
🔴«اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْهِبُكَ يَا إِلَهِي»، تعبیرها چقدر قشنگ است! «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْهِبُكَ يَا إِلَهِي مَا لَا يُنْقِصُكَ بَذْلُهُ، وَ أَسْتَحْمِلُكَ، مَا لَا يَبْهَظُكَ حَمْلُهُ». اینها عشقورزی است. این، باب کلام دوستانه و عاشقانهی با حضرت حق است. چه کرده امام سجّاد (علیه السلام). میگوید: خدایا من از تو یک چیز میخواهم. خیلی لطیف است. از تو میخواهم یک چیز را به من بدهی که اگر به من بدهی و بذلش کنی، چیزی از خزانهی تو کم نمیشود. خیلی لطیف است؛ چون اوّل گفت: «اَللَّهُمَّ» که یک مقدار رسمیتر است؛ بعد میگوید: «يَا إِلَهِي» اینجا صمیمی شد؛ چون میخواهد یک حرف خیلی صمیمانهای را بگوید. این حرف خیلی صمیم است. آن حرف چیست؟ دو کلمه است. میگوید: خدایا از تو میخواهم یک چیزی را به من بدهی که اگر تو آن را به من بدهی، از دستگاه تو چیزی کم نمیشود. خب، جملهی دوم چیست؟ «وَ أَسْتَحْمِلُكَ مَا لَا يَبْهَظُكَ حَمْلُهُ»، از تو میخواهم باری را از عهدهی من خارج کنی که برای تو اصلاً سخت نیست و گرفتن این بار برای تو چیز سختی نیست. این بار مرا متلاشی کرده، ستون فقراتم را خرد کرده، هیچی از من باقی نگذاشته، امّا برای تو سخت نیست. ببینید چقدر صمیمی است! اگر ما این کلمات را نداشتیم، برای صحبت کردن با خدای متعال چه داشتیم؟
خب، حالا چه میخواهیم؟ من از تو دو چیز میخواهم: یکی اینکه چیزی به من بدهی و چیزی از من بگیری. نه آن دادن چیزی از تو کم میکند، نه این گرفتن زحمتی برای تو درست میکند. خدایا، به من خودم را بده! خیلی عجیب است؛ خودم را به من بده. من خودم را گم کردهام، از دست دادهام؛ مرا به من برگردان: «أَسْتَوْهِبُكَ يَا إِلَهِي نَفْسِيَ»، از تو خودم را میخواهم. اینجا یک بیان تکمیلی دارد: «نَفْسِيَ الَّتِي لَمْ تَخْلُقْهَا لِتَمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ، أَوْ لِتَطَرَّقَ بِهَا إِلَى نَفْعٍ» من از تو خودم را میخواهم. این نَفْس را خلق نکردی تا از خلقش سودی ببری. من چه سودی در دستگاه آفرینش تو داشتم؟ این برمیگردد به آن جمله که گفتید: «لَا يُنْقِصُكَ بَذْلُهُ»، این تشریحش است: «لَمْ تَخْلُقْهَا لِتَمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ» مرا خلق نکردی که بخواهی ضرری را از خودت دفع بکنی، «أَوْ لِتَطَرَّقَ بِهَا إِلَى نَفْعٍ» یا بخواهی سودی را به خودت برسانی. چه کسی میتواند به تو ضرر یا سودی برساند؟ اینها مرور میشود تا آن مطلب دقیق گفته بشود. «وَ لَكِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتاً لِقُدْرَتِكَ عَلَى مِثْلِهَا، وَ احْتِجَاجاً بِهَا عَلَى شَكْلِهَا»، تو خواستی با آفرینش من قدرتنمایی کنی. بعضیها که صحیفه را شرح یا ترجمه کردهاند این مطلب برایشان سخت آمده است؛ لذا به تکلّف افتادند و «لِتَمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ، أَوْ لِتَطَرَّقَ بِهَا إِلَى نَفْعٍ» را اینگونه معنی کردند که: مرا خلق نکردی که من بخواهم، من بتوانم یا از عهدهام بربیاید که ضرری را از خودم دفع بکنم یا سودی را به خودم برسانم. حال آنکه تحمیلش به این ترکیب بیانی آسان نیست. این حرف، حرف درست و خوبی است؛ امّا نمیتوانیم از این جملهی امام (عَلَیهِ السَّلام) این معانی را استفاده کنیم. چرا بیفتیم به چنین تکلّفی، در حالی که شبیه این را در سایر کلمات اولیاء خدا هم داریم؟ شعر معروف «من نکردم خلق تا سودی کنم / بلکه بر بندگان جودی کنم» نیز روی همین مبنا سروده شده است. اینجا باب سخن با خدای متعال است؛ منتها در یک فضای صمیمی. حضرت در ابتدا به طور رسمی فرمودند: «اَللَّهُمَّ» بعد فرمودند: «يَا إِلَهِي»، من از تو چیزی میخواهم که خواستنش چیزی را از دستگاه تو کم نمیکند. خواهش میکنم باری را از دوش من برداری که برای تو برداشتنش سخت نیست. این درخواست من است. حالا از تو چه میخواهم؟ «خودم» را.
حواستان روی این جمله امام باشد. در نمازهایتان، بعد از نمازهایتان، در اوقات خوشتان بگویید: خدایا، مرا به من بده.
👤استاد #حاج_علی_اکبری
دعای #سی_نه
🔗کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ حضرت #امام_سجاد در دعای #سی_نهم می فرمایند : «يَا إِلَهِي»، من از تو چیزی میخواهم که خواستنش چیزی را از دستگاه تو کم نمیکند. خواهش میکنم باری را از دوش من برداری که برای تو برداشتنش سخت نیست. این درخواست من است. حالا از تو چه میخواهم؟
«خودم» را.
حواستان روی این جمله امام باشد. در نمازهایتان، بعد از نمازهایتان، در اوقات خوشتان بگویید:
خدایا، مرا به من بده.
👤استاد #حاج_علی_اکبری
دعای #سی_نه #دعا_سی_نه_6
🔗کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
Makaremolakhlagh27_(Khaari)_lobolmizan[H].mp3
10M
#شرح_صحیفه_سجادیه
✳️دعای #مکارم_الاخلاق
#دعا_بیستم_8
🔹 استاد اصغر #طاهرزاده
✔️ جلسه 27
👌 خواری خلل درونی آورد
#بیستم #مکارم_اخلاق
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_123
◀️ معرفی بهترین انسانها
🔴 و قَالَ (علیه السلام): طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ، وَ طَابَ كَسْبُهُ، وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ، وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ، وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ، وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ، وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ، وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَ لَمْ يُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ.
🔴 خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك مى شمارد، و كسب و كار او پاكيزه است، و جانش پاك، و اخلاقش نيكوست، كه ما زاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مى كند، و زبان را از زياده گويى باز مى دارد و آزار او به مردم نمى رسد، و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم او را كفايت كرده، بدعتى در دين خدا نمى گذارد.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ خوشا به حال آنها 1
📋 اين كلام حكيمانه خواه دنباله كلام پيشين باشد يا كلامى مستقل، شرح كوتاه و پرمعنايى از صفات سعادت مندان خوش بخت است كه در ضمن هشت وصف بيان شده است. نخست مى فرمايد: «خوشا به حال كسى كه در نزد خود كوچك (و متواضع) است (و در نظر مردم بزرگ و عزيز)»; (طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ).
امام(عليه السلام) نخستين وصف را همان تواضع و فروتنى ذكر كرده است، زيرا مى دانيم تكبّر كه نقطه مقابل آن است سرچشمه انواع گناهان است. نخستين معصيتى كه در زمين شد تكبّر شيطان بود كه منشأ همه بدبختى ها براى خود و ديگران گرديد.
در بعضى از دعاهاى ماه مبارک رمضان همین مضمون به صورت یک دعا و درخواست از خداوند آمده است; مرحوم سید بن طاووس در دعاى روز هفدهم ماه مبارک رمضان چنین نقل مى کند: «اللّهُمَّ لاتَکِلْنی إلى نَفْسی طَرْفَةَ عَیْن أبَداً... وَفِی نَفْسی فَذَلِّلْنی وَفی أعْیُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنی; خداوندا! هرگز لحظه اى مرا به خودم وامگذار... و مرا در درون خود کوچک و متواضع کن و در نظر مردم مرا بزرگ دار».
سپس در دومین وصف مى فرماید: «و خوشا به حال کسى که کسب و کار او پاک و حلال باشد»; (وَطَابَ کَسْبُهُ).
مى دانیم یکى از عوامل موفقیت و نشاط عبادت و استجابت دعا کسب حلال است تا آنجا که در کتاب شریف کافى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أنْ یُسْتَجابَ دَعْوَتُهُ فَلْیَطِبْ مَکْسَبَهُ; کسى که خوشحال مى شود از این که دعایش مستجاب گردد باید کسب خود را پاک و حلال کند».
شبیه همین معنا با عبارت دیگر از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: «مَنْ أَحَبَّ أنْ یُسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْیَطِبْ مَطْعَمَهَ وَمَکْسَبَهُ».
در حدیثى که در کتاب اسد الغابة در حالات «سعد بن معاذ انصارى» نقل شده، آمده است: هنگامى که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) از غزوه تبوک باز گشت، «سعد انصارى» به استقبال پیامبر آمده. حضرت با او مصافحه کرد و (چون دست او را بسیار خشن دید) فرمود: چه چیز دستت را این گونه خشن کرده است؟ عرض کرد: «اى رسول خدا! من با داس و بیل کار مى کنم تا زندگى عیالم را فراهم سازم». نقل شده است: «فَقَبَّلَ یَدَهُ رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) وَقالَ: هذِهِ یَدٌ لا تَمُسُّهُ النّارُ; پیغمبر(صلى الله علیه وآله) دست او را بوسید و فرمود: این دستى است که هرگز آتش دوزخ به آن اصابت نمى کند».
حضرت در سومین وصف مى فرماید: «خوشا به حال کسى که باطن او پاک و صالح است»; (وَصَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ).
صلاح باطن عبارت از خلوص نیت، پاکى فطرت و خیرخواهى براى همه انسان هاست. از آنجا که اعمال و اقوال انسان تراوشى از صفات درونى اوست، کسى که درونى پاک داشته باشد اعمال و رفتار و اقوالش نیز پاک و شایسته است.
👈ادامه دارد ....
#نهج_البلاغه_حكمت_123
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ خوشا به حال آنها 2
📋 در چهارمین وصف مى فرماید: «و خوشا به حال کسى که اخلاق او نیکو است»; (وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ).
«خلیقة» که به معناى خلق و خوست دو گونه تفسیر شده است: بعضى آن را به معناى خلق و خوى باطنى تفسیر کرده اند که اشاره به کسانى است که باطنى پاک دارند و به کسى شر نمى رسانند.
بعضى نیز آن را به معناى برخورد خوب و گشاده رویى با مردم تفسیر کرده اند و معناى دوم مناسب تر به نظر مى رسد، زیرا در جمله قبل «صَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ» به حسن باطن اشاره شده بود، بنابراین جمله مورد بحث اشاره به حسن ظاهر و برخورد خوب با مردم است.
حُسن خلق به اندازه اى در اسلام اهمیت دارد که در بعضى از روایات، از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به عنوان «نصف دین» معرفى شده است: «حُسْنُ الْخُلْقِ نِصْفُ الدّینِ» و در ادامه این حدیث آمده است: کسى از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) سؤال کرد: برترین چیزى که خداوند به فرد مسلمانى داده است چیست؟ پیغمبر اکرم فرمود: «اَلْخُلْقُ الْحَسَنِ».
در پنجمین فصل فرموده است: «و خوشا به حال کسى که اموال اضافى خود را در راه خدا انفاق مى کند»; (وَأَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ).
انفاق در راه خدا و کمک به نیازمندان از مهم ترین امورى است که قرآن کریم و روایات اسلامى بر آن تأکید فراوان کرده اند و اگر تنها آیات مربوط به انفاق، جمع آورى و تفسیر شود، کتاب قابل توجهى خواهد شد. مثلا: قرآن کریم انفاق را به بذر پربارى تشبیه کرده که در زمین مستعدى افشانده شود و از یک تخم، هفتصد تخم یا چند برابر آن عائد گردد: (مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِى سَبِیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّة أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى کُلِّ سُنْبُلَة مِّائَةُ حَبَّة) و در آیه اى دیگر، رسیدن به مقام والاى نیکوکارى را مشروط به انفاق از اموالى که مورد علاقه انسان است کرده است: (لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ)
جالب این که در حدیثى مى خوانیم: پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دستور داد گوسفندى (براى قربانى و انفاق بر نیازمندان) ذبح کنند (همه آن ـ جز کتف گوسفند ـ را انفاق کردند) پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: چه چیزى از این گوسفند باقى مانده است؟ عایشه گفت: تنها کتف آن; پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: (چنین نیست) «بَقِىَ کُلُّها غَیْرَ کِتْفِها; تمام آن باقى مانده جز کتفش» قرآن نیز مى فرماید: «(مَا عِنْدَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق); آنچه نیز شماست از میان مى رود و آنچه نزد خداست باقى مى ماند».
👈ادامه دارد ....
#نهج_البلاغه_حكمت_123
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ خوشا به حال آنها 3
📋 در ششمین جمله مى فرماید: «خوشا به حال کسى که سخنان زاید زبانش را نگه مى دارد»; (وَأَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ).
فضولات لسان اشاره به سخنان بى هدف و بى دلیلى است که انسان بر زبان جارى مى کند که بسیارى از آنها آلوده به غیبت، تهمت، پخش شایعات و گناهان دیگر است. به همین دلیل در دستورات اسلامى، حفظ زبان یکى از مهم ترین نشانه هاى ایمان و اخلاق شمرده شده است.
ازاین رو، در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لایَسْلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتّى یَخْزُنَ لِسانَهُ; هیچ کس از گناهان محفوظ نمى ماند مگر این که زبانش را حفظ کند».
در شرح حکمت دوم در آغاز کلمات قصار نیز شرحى در این باره داشتیم.
در هفتمین جمله حکمت آمیز مى فرماید: «خوشا به حال کسى که آزار او به مردم نمى رسد»; (وَعَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ).
در احادیث مکرّر آمده است که: با ایمان کسى است که مسلمانان از شر او در امان باشند.
آن گاه در هشتمین و آخرین سخن مى فرماید: «خوشا به حال آن کس که سنت براى او کافى است و بدعتى از او سر نمى زند»; (وَوَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَلَمْ یُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ).
در واقع کسى که به سنت پیغمبر اکرم و امامان معصوم(علیهم السلام) قناعت مى کند و آن را براى دین و دنیاى خود کافى مى داند هرگز به سراغ بدعت نمى رود. بدعت ها از آنِ کسانى است که سنت ها را کافى نمى دانند و خواسته هاى خود را در بدعت ها مى بینند.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «أهْلُ الْبِدَعِ شَرُّ الْخَلْقِ وَالْخَلیقَةِ; بدعت گزاران بدترین مخلوقات خدا و بدعت گزار نکوهیده ترین خلق است».
نیز از آن حضرت نقل شده که در تفسیر آیه شریفه: «(إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعاً); کسانى که در آیین خود تفرقه ایجاد کردند، و به دسته هاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند» فرمود: «هُمْ أصْحابُ الْبِدَعِ وَأصْحابُ الاْهْواءِ لَیْسَ لَهُمْ تَوْبَةٌ أنَا مِنْهُمْ بَرىءٌ وَهُمْ مِنّی بُرَآءُ; آنها صاحبان بدعت و صاحبان آراى باطله هستند. توبه آنها پذیرفته نمى شود (زیرا گروه هایى را منحرف ساخته اند; تا آنها را باز نگردانند پذیرش توبه از آنان امکان ندارد) من از آنها بیزارم آنها نیز از من بیزارند».
👈ادامه دارد ....
#نهج_البلاغه_حكمت_123
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ خوشا به حال آنها 4
📋 در اینجا نکته مهمى است که باید به آن توجه کرد تا از افتادن در دام وهابى هاى افراطى نجات یافت.
منظور از «بدعت» این است که چیزى را که جزء دین نیست ـ اعم از اصول و فروع دین ـ به عنوان دین معرفى کنند و اگر باب بدعت باز شود چیزى نمى گذرد که احکام و عقاید دینى دستخوش تغییر و تبدیل و زوال و نابودى خواهد شد.
ولى نوگرایى هایى که به دین نسبت داده نمى شود و به تعبیر دیگر «بدعت عرفى» هرگز حرام نیست. مثلاً گرفتن مجالس جشن و سرور در میلاد بزرگان اسلام یا مراسم عزادارى در شهادت و رحلت آنها براى عرض ارادت و امرى عرفى بدون اسناد به شرع مقدس است نه تنها اشکالى ندارد، بلکه سبب پیشرفت در مسائل اعتقادى و اجتماعى مى شود. یا ساختن مساجد باشکوه با مناره و گنبد و محراب هاى متعدد و کتاب خانه و کلاس هاى درس قرآن و احکام و مانند آن گرچه روایت خاصى در آنها وارد نشده باشد و کسى نیز آن را به عنوان یک دستور خاص دینى انجام نمى دهد، همه اینها امورى جایزند، بلکه مى توان بسیارى از آنها را در عنوان «تعظیم شعائر» به طور عام یا ابداع «سنت حسنه» که در آیات و روایات از آن مدح شده است به حساب آورد.
عجیب است وهابیون افراطى بدون این که فرق میان این دو را درک کنند خودشان را گرفتار تناقض هاى غیر قابل دفاع ساخته اند; در مسجد پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و در خانه خدا ده ها و صدها بدعت و نوآورى آورده اند و هیچ کدام به آن ایراد نمى کنند; ولى اگر کسى مجلس جشن و سرورى براى میلاد پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تشکیل دهد بر او مى شورند و به او حمله مى کنند و این نیست جز براى این که درک صحیحى از مفاهیم اسلامى ندارد و مخصوصاً تفاوت میان بدعت شرعى و عرفى را نمى دانند.
مرحوم سیّد رضى در پایان این سخن مى گوید: «بعضى از مردم این کلام حکمت آمیز و همچنین کلامى را که قبل از آن است به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نسبت داده اند»; (قالَ الرَّضِیُّ: أقُولُ: وَمِنَ النّاسِ مَنْ یَنْسِبُ هذا الْکَلامَ إلى رَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه وآله)، وَکَذلِکَ الَّذی قَبْلَهُ).
البته هیچ منافاتى ندارد که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) سخنانى را فرموده باشد و امیر مؤمنان(علیه السلام) که پرورش یافته دامان و مکتب اوست و «باب مدینة علم النبى» محسوب مى شود آنها را فرا بگیرد و در موارد لزوم بر آن تکیه کند.
به هر حال این جمله مرحوم سیّد رضى بیان گر نهایت امانت او در نقل کلمات و احادیث معصومین(علیهم السلام) است.
#نهج_البلاغه_حكمت_123
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2