#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 4
#خلقت_آفرينش_منابع_علمی 5
#نظريه_جان_آلدر در خلقت 2
✳️ فرضيّه اوّل كاملًا منافى و مخالف كليّه مقياسها و اصول طبيعت است. هر سلسله از سلاسل عالم خلقت و آفرينش مىتواند سلسله ديگرى مشابه خود يا مادون خود به وجود آورد، نجّارى ميزى مىسازد، يا مردى طفلى به وجود مىآورد و يا پرندهاى آشيانهاى مىسازد، ولى هيچ امكان ندارد كه ميزى مرد نجّارى را بسازد، يا طفلى مردى را به وجود آورد و يا آشيانهاى پرندهاى را ايجاد نمايد. با اين وصف مشاهده مىشود در عين اين كه ايجاد يك حيات به وسيله يك قوّه مافوق، موافق و مطابق اصول و قوانين طبيعت مىباشد، ايجاد يك سلسله عالىتر و والاتر در عالم خلقت به وسيله موادّ فاقد قوّه فعل و انفعال، از قبيل خاك و سنگ نيز كاملًا مخالف عقل و تجربه است. علاوه بر اين، مشخصّات اشياى فاقد قوّه فعل و انفعال در طىّ قرنها مورد دقيقترين مطالعات واقع گرديده و نتايج آن ثبت و ضبط شده و مدلّل گرديده است كه هيچ كدام از آنها واجد استعداد ايجاد حيات نمىباشد.
اين موضوع ما را به سوى فرضيّه دوم مىكشاند كه مىگويد: حيات خود به خود وجود يافت.
در جواب اين فرضيّه بايد گفت: على رغم مجاهدات و مساعى بى شمار در اثبات اين فرضيّه، به بهترين علماى دنيا ثابت شده است كه ايجاد حيات به خودى خود و در تحت بهترين وسايل فنّى دارالتجزيهها از دايره امكان خارج مىباشد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 175
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 4
#خلقت_آفرينش_منابع_علمی 5
#نظريه_جان_آلدر در خلقت 3
✳️ حيات در هر جا و هميشه به وسيله حيات پديد مىگردد و هيچ گاه به وسيله ديگرى به وجود نمىآيد. تا آن جا كه علم مىتواند بطلان يك عقيده باطلى را اثبات نمايد، بر روى اين فرضيّه نيز كه مىگويد حيات خود به خود پديد آمده خط بطلان كشيده است.
در اين صورت، حياتى كه دراين كره يافت مىشود و در همه جا به چشم مىخورد از كجا پديد آمده و مبدأ و منشأ آنچه مىباشد؟ قبلًا مشاهده نموديم كه حيات هميشه وجود نداشته است و نيز ثابت نموديم كه ايجاد آن به خودى خود و يا به وسيله موادّ بى جان و غير ذى روح، خارج از دايره امكان بوده است؛ بنابراين تنها يك جواب معقول و منطقى در جلو ماست و آن مبنى بر اين است كه حيات از يك منشأ حيات عالىتر و والاتر و غير مرئى كه تمام اطراف ما را احاطه نموده پديدار گرديده است؛ اين منشأ و مبدأ حيات را خدا مىدانيم.
وقتى مشاهده مىكنيم كه حيات غير مرئى مىباشد، در آن صورت غير مرئى بودن اين منشأ حيات نيز اشكال مخصوصى نتواند داشت.
ما اجسام زنده را توانيم ديد، ولى نمىتوانيم حيات در وجود آنها را ببينيم؛ هنگامى كه شخصى مىميرد، هيچ نمىبينيم كه چيزى از وجود وى خارج گردد، بدن وى در ظاهر پنج دقيقه بعد از مرگ عين همان است كه پنج دقيقه قبل از مرگ بود، ولى ما مىدانيم كه حيات به طور كامل او را ترك كرده است؛ لذا اين عقيده كاملًا قابل قبول و منطقى است كه بگوييم همان گونه كه خود حيات غير مرئى است همان طور نيز منشأ و منبع آن غير مرئى است.» « ايمان به خدا در قرن بيستم: 16»
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 175
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 4
#خلقت_آفرينش_منابع_علمی 6
نتیجه گیری
✳️ ما نياز بيشترى به توضيح اين مسئله نمىبينیم، اين قدر هست كه منابع اسلامى به خصوص قرآن مجيد و منابع علمى و تحقيقى و تجربى مىگويند:
مادّه اوليّه آفرينش توده اى عظيم از گاز بود و اين گاز بر اثر فعل و انفعالاتى كه ميليونها سال در آن به وجود آمده، تبديل به اين مجموعه شگف تانگيز شده كه آن را جهان مى نامند؛ و منشأ اين همه عجايب بهت انگيز و عناصر پر از اسرار و اين نظام متقن و با حساب با توجّه به هزاران استدلال منطقى و حكمت استوار، وجود مقدس اللَّه و ذات اقدس حقّ است كه انبياى گرامى و ائمّه طاهرين عليهم السلام و اولياى عظام و عرفاى شامخ و كتب آسمانى و به خصوص قرآن مجيد آن چنان كه شايسته است او را معرّفى كرده و دستورهاى حضرتش را كه ضامن خير دنيا و آخرت انسان است تبليغ كرده و از آدمى خواسته اند در تمام زمينه هاى زندگى، بنده آن حضرت باشد.
وحشى بافقى، در وصف آن جناب گويد:
آن كه به ما قوّت گفتار داد
گنج گهر داد و چه بسيار داد
كرد به ما لطف ز لطف عميم
نادره گنجىّ و چه گنج عظيم
آن كه از اين گنج نشد بهرهمند
قيمت اين گنج چه داند كه چند
دخل جهان گشته مهيّا از اين
بلكه دو عالم شده پيدا از اين
بود جهان بر سر كوى عدم
بى خبر از وضع جهان قِدَم
بيند و گويد نه به چشم و زبان
زو شده موجود همين و هم آن
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 176
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 5
#عظمت_خلقت 1
✳️ در پيام آسمانى توحيد، به نقل از مجله نيوزويك 25/ 5/ 1964 آمده است :
«بشر روى سوّمين سيّاره يك ستاره صغير، واقع در كهكشانى به نام كهكشان داخلى زندگى مىكند، مع ذلك آن چنان هوشمند است كه مىخواهد عظمت خيره كننده تمام جهان را درك كند. نمودارهاى زير نشان مىدهد كه او تا چه اندازه در اين كوشش خود موفّقيّت حاصل كرده است.
مسافاتى كه در اين جا داده مىشود بر حسب سال نورى است، يعنى براى احتساب آن بايد در نظر بگيريم كه نور در هر ثانيه 000/ 186 ميل معادل 000/ 300 كيلومتر مىپيمايد، با اين حساب يك سال نورى بالغ بر شش تريليون ميل است.
مسافات اين جهانهاى تو در تو از يكديگر آن قدر زياد است كه هر طبقه فضايى به نوبه خود فقط لكّه خالى در ميان طبقه ديگر فضا محسوب مىشود. مثلًا منظومه شمسى كه فضاى نخست ناميده مىشود در داخل فضاى 2 تنها يك خال تلقّى مىشود و همين طور فضاى 2 در قبال فضاى 3 تا آخر.
فضاى 1 منظومه شمسى: خورشيد هشت دقيقه نورى يا 93 ميليون ميل از زمين دور است و عرض آن فقط يك هزارم سال نورى است.
فضاى 2 نزديكترين ستاره: اين ستاره را كه آلفاسنتورى نامگذارى كرده اند 3/ 4 سال نورى از زمين فاصله دارد، يعنى هرگاه يك سفينه فضايى با سرعت يك ميليون ميل در ساعت از زمين حركت كند تقريباً سه هزار سال طول مىكشد تا به اين ستاره خيلى نزديك برسد.
فضاى 3 كهكشان داخلى: كهكشانى كه زمين در داخل آن قرار دارد شبيه يك ظرف پر از ستاره و گاز و غبار است كه 000/ 100 سال نورى فاصله دارد، ما بين 100 ميليون ستارهاش، خورشيد زمين و ستاره آلفاسنتورى فقط يك نقطه نور در لبه خارجى اين كهكشان مارپيچى به حساب مىآيد.
فضاى 4 نزديكترين كهكشان: اين كهكشان را (آندرومدا) نام گذاشتهاند و 2/ 2 ميليون سال نورى از كهكشان داخلى دور است، مع ذلك منجّمان آن را آن قدر نزديك مىدانند كه به آن كهكشان خواهر نسبت داده و قسمتى از گروه كهكشانهاى داخلى تلقّى مىكنند.
(آندرومدا) نيز به شكل مارپيچ است كه در كنارههاى آن ستارههاى جوان سكونت اختيار كرده و درون غليظش را ستارگان قديمى سوخته شده اشغال كردهاند.
فضاى 5 دورترين كهكشانها: (كازارها) از تازهترين اكتشافات علوم نجوم هستند، نزديكترين آنها با علامت 273- 3 در فاصله 2 ميليون سال نورى واقع است.
دورترين آنها كه با علامت 147- 3 شناخته شده شش بيليون سال نورى فاصله دارد.
تا اين جا منجّمان معتقدند كه تازه تا نيمه راه كناره قابل رؤيت جهان با عظمت، پيش رفتهاند و هنوز فضاهاى نامكشوف ديگرى را بايد بيابند.»
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 178
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
چ#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 5
#عظمت_خلقت 3
#عظمت_خلقت_كرسى_موريسن 1
✳️ با جمع شدن اسباب و علل، جهت پديد آمدن حيات بر صفحه خاك، مشيّت عاشقانهاش به ظهور اين واقعيّت اسرارآميز كه تا ابد براى احدى روشن نخواهد شد تعلّق گرفت و حيات كه پرتوى از امر حضرت او و شعاعى از هستى اوست ماهيّات امكانيّه را گرفت و جنب و جوش موجودات زنده از هر طبقه و نوعى در روى زمين آغاز شد.
#کرسی_موریسن كه از دانشمندان بنام مغرب زمين است و قسمتهاى عمده كتاب پر ارزشش: «راز آفرينش انسان» با معارف الهيّه مطابقت دارد، محصول تحقيقات بزرگترين دانشمندان جهان علم را همراه با نظريّات خودش در باب حيات بدين صورت در كتابش آورده:
حيات جاودانى است، ازمنه و اعصار بى حساب و عصور طبقات الأرضى سپرى شدهاند و حيات همچنان باقى است.
« برگرفته از آيه «وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ»؛ «و تنها ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى مىماند.» الرحمن (55): 27.»
قارّهها از زير آب درآمده و در آب فرو رفتهاند و آثار حيات پا برجا مانده است.
حيات، اعماق درياها و سطح امواج و شنهاى ساحلى اقيانوسها را با جود خود فرا گرفته است.
« برگرفته از آيه «ألا إنَّهُ بِكُلِّ شَئ مُحيطٌ»؛ «آگاه باش! كه يقيناً او به همه چيز [با قدرت و دانش بىنهايتش] احاطه دارد.» فصّلت (41): 54.»
هر دفعه كه دورههاى يخ سپرى شده و قسمتى از سطح زمين را آزاد كرده است، حيات بالفور جاى آن را تصرّف نموده است.
هر وقت دوره يخبندان فرا رسيده و منطقه قطبى پيش آمده است باز حيات در برابر پيشرفت آن مقاومت به خرج داده و همچنان برجاى مانده است.
كوهها از سطح پرچين و چروك زمين بيرون جسته، سطح كره را زلزلههاى هولناك درهم ريخته، قلل شامخه جبال در طىّ ميليونها سال به تدريج شسته شده و طبقه به طبقه از بين رفته است، قارّهها را آب شسته و به درون درياها فرو برده و رسوبات سرزمينهاى عتيق همچو كفنى سپيد كف اقيانوسها را پوشيده است، با اين حال حيات همچنان جاودانى و سرمد باقى مانده است.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 182
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 5
#عظمت_خلقت 3
#عظمت_خلقت_كرسى_موريسن 2
✳️ حيات، ذرّات خاك را به مصرف مىرساند و بنا به ناموس طبيعت هر روز شگفتىهاى تازه ايجاد مىكند، امّا هر ذرّه را كه به كار برده است در مسير خود باقى مىگذارد و مىگذرد.
صخرههاى سپيد «دوور» كه از طبقات گچ و آهك و سنگ چخماق تشكيل شده است تاريخ گويايى از داستان زندگانى حيوانات دريايى و نباتات بحرى و موجودات زنده ذرّه بينى قرون و اعصار متماديه هستند. جنگلهاى سر سبز، ذغال سنگ و نفت و گاز، يادگار و باقى مانده دوره فعّاليّتهاى ادوار گذشته زمين اند كه حيات به وسيله آن نيروى آفتاب را اقتباس كرده و براى مصرف امروزى نوع بشر باقى گذاشته است!
همين ميراثهاى گرانبهاست كه از حيث قيمت و ارزش ما فوق همه جواهرات عالم محسوب مىشود و بشر را به درجات ما فوق حيوانى ارتقا داده است.
از كوره گداخته قشر زمين كه در اوايل تكوين همه موادّ در آن ذوب مىشد و به صورت نيم سوز و خاكستر در مىآمد، حيات نيروى آفتاب رابه كار انداخته، ذرّات مركّب آب را تجزيه كرد و كربن را در اسيد كربنيك از اكسيژن جدا نمود و از مجموع آنها نيروى سوخت را در سراسر سطح زمين ذخيره نمود؛ همين سوخت است كه اساس اوّليّه و آلات و ادوات تمدّن بشر بوده و اين همه شگفتىها در جهان پديد نيامده است، مگر بر اثر آن كه حيات قواى منتشر از خورشيد را جذب و نگهدارى كرده است.
« برگرفته از آيات «وَسَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ»؛ «و شب و روز و خورشيد و ماه را نيز رام و مسخّر شما قرار داد، وستارگان هم به فرمانش رام و مسخّر شدهاند.» نحل (16): 12. «وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ»؛ «از نشانههاى [ربوبيت و قدرت] او شب و روز و خورشيد و ماه است.» فصّلت (41): 37. «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّماوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ»؛ «آيا ندانستهاى كه هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى او سجده مىكنند؟» حج (22): 18.»
حيات، بر اوضاع و احوال متغيّر آب و زمين و هوا غلبه كرده ودر هر گوشه دنيا، نبات يا حيوان ظاهر كرده است.
حيات در اشكال عديده و مختلف خود از موجودات تك سلّولى تا ماهىها و حشرات و پستانداران و مرغان هوا و از ميكربها و انگلها و حيوانات ذرّه بينى تا نباتات و جانوران و ماموتها وانسان، در هر شكل و هيئتى باشد بر عناصر طبيعت چيره مىشود و آنها را وادار مىكند از تركيبات اصلى خود خارج شوند و به وضع و تركيب جديدى درآيند.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 183
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 5
#عظمت_خلقت 3
#عظمت_خلقت_كرسى_موريسن 3
✳️ حيات، جانداران رنگارنگ و متنوّعى را از روى نمونه و قالب اجداد آنها به وجود مىآورد و به آنها قدرتى مىدهد كه نسلهاى نامحدود ديگرى را تا ابد به همان اشكال و قوارهها به وجود آورند.
حيات، بى نهايت كثير التّوالد است تا حدّى كه خود از مازاد توالد خويش تغذيه مىكند، امّا در عين حال بر تعداد مواليد، نظارت دقيق مىنمايد تا مبادا مخلوقات آن بيش از ظرفيّت زمين شود. فى المثل، هرگاه در امر توالد ملخ جلوگيرى نشود در ظرف چند سال نسل نباتات و هر گونه رستنى را از زمين بر مىاندازد و طولى نمىكشد كه زندگى حيوانى در بالاى سطح آب معدوم مىشود.
حيات، پيكر تراش ماهرى است كه شكل و هيئت موجودات زنده را طرّاحى مىكند، هنرمندى است كه نقش هر برگ سبز يا تنه درختى را ترسيم مىكند و گلها و ميوهها و جنگلها و بال و پر مرغان بهشتى را به انواع رنگها مزيّن مىسازد.
حيات، رامشگرى است كه نغمه سرايى عشق را به مرغان آموخته است و در آواى مطّرد و خوش آهنگ حشرات، رمزى نهاده است كه با هم راز و نياز كنند.
اين همه صداها و اصوات متعدّد كه از حنجره حيات بر مىخيزد از قرقر غوكان در فصل بهار و قدقد مادرانه ماكيان تا نعره غرورآميز شير و بوق و كرناى فيل، همه و همه مظهرى از نوع احساسات و تأثّرات موجودات زنده است و از همه بالاتر صداى انسانى است كه زير و بم و تنوّع عجيب آن از اصوات ساير جانداران دلكشتر است».
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 184
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 5
#عظمت_خلقت 4
#عظمت_خلقت_راز_آفرینش 1
✳️ در کتاب راز آفرینش انسان صفحه 51 در خصوص عظمت خلقت آمده :
«حيات، تنها انسان را مسلّط بر انواع صداها ساخته و او را به استادى در جمع آورى الحان و ارتعاشات صدا برگزيده و در عين حال لوازم و مصالح كافى نيز در دسترس او نهاده است تا از اين اصوات به صورتى خوش استفاده كند.
حيات، مهندسى ز بر دست است كه طرح پاى ملخ و مگس و عضلات ماهيچه و مفاصل و دستگاه خودكار قلب و سلسله الكتريكى اعصاب كلّيّه جانوران و همچنين اعضاى دستگاه عجيب دَوَران دَم همه موجودات زنده را او كشيده است.
سوسن صحرا را همين مهندس چيرهدست طرح ريخته و تخم آن را به دست باد صبا به اطراف مىافشاند، گلها را هم او رسم مىكند و گرد تناسلى آنها را به وسيله حشرات از بوتهاى به بوته ديگر مىرساند و آنها را بارور مىكند.
حيات، كيمياگرى افسونكار است كه به ميوهها طعم و به ادويه بو و به گلها عطر مىبخشد!!
حيات موادّ جديدى تدارك مىكند كه طبيعت از تهيّه آنها براى موازنه افعال خود و براى جلوگيرى از تهاجم مادّه حيات عاجز مانده بوده است.
حيات، به پروانهها و كرمهاى شب تاب تشعشع و نورى عطا مىكند كه در عشق بازىهاى شبانه آنها به كار آيد و كيمياگرى حيات، متضمّن خير و صلاح عالم هستى است؛ زيرا نه تنها به نيروى آفتاب، اسيد كربونيك و آب را تبديل به چوب و قند مىكند، بلكه در ضمن اين فعل و انفعال، اكسيژن زندگى بخش را براى تنفس جانداران تدارك مىكند.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 185
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 5
#عظمت_خلقت 4
#عظمت_خلقت_راز_آفرینش 2
✳️ حيات، مورّخى داناست كه تاريخ پيدايش خود را ورق به ورق در طىّ ازمنه و اعصار نوشته است و سرگذشت خود را در دل سنگهاى خارا نقش كرده است و فقط چشم و دل بينا مىخواهد كه آن را درست بخواند و تفسير كند. حيات، بارقه شعف و شوق زنده بودن را در وجود زندگان مىتاباند.
برّه جوان با نشاط تمام مىرود و فرياد شوق بر مىآورد و خودش هم نمىداند براى چه اين كار را مىكند.
گونه طفل را افسونگر حيات رنگ مىكند و از چشم او برق تلألؤ مىريزد و لبهاى نازك او را با تبسّم مىگشايد. مادّه بدون حيات هرگز تبسّم نمىكند.
حيات، براى حفظ و پرورش مخلوقات خود مادّه غذايى فراوان در بيضه فراهم مىكند و نوزادان را به قدر كافى تغذيه مىكند كه زندگى و فعّاليّت را آغاز نمايند.
همچنين در سينه مادران حسّى نهفته و ناگفتنى پرورش مىدهد كه براى نوزادان خود غذاى كافى تدارك نمايند. حيات، خود موجد حيات است، حوايج آنى نوزادان را با شير رفع مىكند و احتياجات آينده آنان را پيش بينى مىنمايد. حيات عشق مادرى را به دنيا آورده است و حسّ خانه و خانواده و عشق به وطن را به مردان عطا نموده و در راه همين عشق است كه مردان مىجنگند و جان فدا مىكنند.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 186
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 5
#عظمت_خلقت 4
#عظمت_خلقت_راز_آفرینش 3
✳️ حيات، براى حفظ و حراست موجودات وسايل عديده مىانگيزد. از جمله مخلوقات خود را در مواقع خطر با الوان مختلف مخفى مىكند، به آنها ياد مىدهد كه فرار كنند، پر مىدهد كه پرواز نمايند، وسايل تدافعى چون شاخ و دندان و چنگال مىدهد كه از خويشتن دفاع نمايند، حسّ شامّه و سامعه و باصره آنها را تقويت مىكند كه گاهِ حمله يا دفاع آنها را يارى نمايد.
حيات، گاهى به معصومترين حشرات، صورتى كريه و وحشتناك عطا مىكند تا ساير جانوران از آن بترسند و به اوتعرّضى نكنند.
مادّه جز بر طبق قوانين و نظامات خود عملى انجام نمىدهد، ذرّات و اتمها تابع قوانين مربوط به قوّه جاذبه زمين و فعل و انفعالات شيميايى و تأثيرات هوا و الكتريسته هستند. مادّه از خود قوّه ابتكار ندارد و فقط حيات است كه هر لحظه نقشهاى تازه و موجودات بديع به عرصه ظهور مىآورد. بدون وجود حيات عرصه پهناور زمين عبارت از بيابانى قَفْر « قَفْر: زمين متروك و بىآب و علف » و لم يزرع و دريايى مرده و بى فايده مىشد، مادّه بدون حيات، جامد و بى جنبش و حركت است و تنها خاصيّت آن اين است كه حيات را به صورت جانداران مختلف متجلّى مىسازد و سلسله وجود زندگان را الى الأبد ادامه مىدهد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 187
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 5
#عظمت_خلقت 4
#عظمت_خلقت_راز_آفرینش 4
✳️ انسان هنوز نتوانسته است بفهمد كه #حيات عبارت از چيست؟ حيات نه وزن دارد و نه ابعاد و نه هيچ صورت هندسى؛ حيات داراى قدرت و نيروى زياد است؛ زيرا ريشههاى درختى كه در حال رشد و توسعه است صخره هاى سخت را مىتركاند، درخت عظيمى را به وجود مىآورد و آن را قرنهاى متمادى برخلاف اثرات جاذبه زمين سر پا نگاه مىدارد.
هر روز هزارها خروار آب از زمين مىكشد و آن را به صورت برگ و ميوه درختان در مىآورد. قديمىترين موجودات زنده در روى زمين، درختى است كه پنج هزار سال از عمر آن گذشته و تازه اين عمر طولانى به منزله لحظهاى در حيات زمين مىباشد.
حيات با كوششى تزلزل ناپذير به كالبد مادّه جان مىبخشد و در عين انجام اين امر خطير هيچ گونه تبعيضى قائل نمىشود و نه به حال چيزى دلش مىسوزد و نه از انجام كارى احساس مسرّت و خوشحالى مىكند.
با اين حال، حيات اسّ و اساس هر گونه شعور و قوّه مدركه در اين عالم است و تنها از راه حيات است كه ما با فهم ناقص خود به صنع خداى بى چون پى مىبريم و اعمال او را ستايش مىكنيم؛ حيات وسيله و دست آويزى است كه مقاصد «عقل كلّ» را به موقع اجرا مىگذارد؛ حيات جاويد و سرمدى است.»
آرى، به قول حضرت زين العابدين عليه السلام:
«ابْتَدَعَ بِقُدرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِداعاً، و اخْتَرَعَهُمْ عَلى مَشِيَّتِهِ اخْتِراعاً»
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 188
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#دعا_اول_3
#خلقت_آفرينش 6
نکته پایانی
✳️ در احاديث نبويّه آمده است:
أعْلَمُكُمْ بِاللَّهِ أَخْوَفُكُمْ للَّهِ.
آگاهترين شما به خدا، خائفترين شما براى خداست.
ملاصدرا در رسائل فلسفى آورده :
«شناسايى و #معرفت حقِّ اوّل، سه نحو متصوّر است:
1. معرفت ذات
2. معرفت صفات
3. معرفت افعال
دركتاب الهى؛ قرآن مجيد از علم به ذات و علم به صفات و اسما و علم به افعال الهيّه بحث و گفتگو مىشود و غايت خلقت انسانى و علّت غايى خلقتِ حقايق ملكوتى و موجودات واقع در مواطن غيب و سكّان ملأ اعلى، معرفت حقّ و عرفان جمال و جلال وجود مطلق است، همان معرفتى كه اصل الاصول علم اعلى به شمار مىرود.»
« رسائل فلسفى ملّاصدرا: 167»
«نهج البلاغه» و «صحيفه سجاديه» و دعاها و معارف الهيّه همه و همه توضيح و تفسيرى بر آيات كتاب خدا و به انضمام آثار عينى كه در دايره وجود است نشانى از ذات و توضيحى از اسما و تفسيرى از افعال آن وجود مقدّس و ذات اقدس است و اين همه براى برانگيختن عشق و معرفت در قلب انسان براى پيمودن راه او تا رسيدن به مقام وصال و منزل قرب و در افتادن در عرصه فنا و باقى شدن به بقاى اوست.
امّا افسوس كه اكثر مردم از حقايق الهيّه بى خبرند و به جاى سفر به سوى دوست در ماتم شكم و شهوتند، از اين وادى نور دورند و جملگى مست و مغرورند، نمىدانند منشأ اين همه جنگ و نزاع و فساد وافساد، جدايى از اصل عالم و ريشه هستى يعنى حضرت اللَّه است.
به قول عطار نيشابورى:
چه مقصود است ار چه دويديم
كه از مقصود خود بويى نديديم
بسى زارى و دلتنگى نموديم
بسى خوارىّ و بى برگى كشيديم
بسى در گفتگوى دوست بوديم
بسى در جست و جويش ره بريديم
گهى سجّاده و محراب جستيم
گهى رندى و قلّاشى گزيديم
به هر ره كان كسى گيرد گرفتيم
به هر پر كان كسى پرّد پريديم
(عطار نيشابورى)
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 189
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2