eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ قدر را بدانید و این دل‌های پاک، این نورانیّت و این صفا را که به هر حال در شما وجود دارد، حفظ کنید. هر گناه، نورانیّت را کم می‌کند، که علاجش توبه است. توبه ما، إن‌شاء‌الله محبت‌الهی را متوجه ما خواهد کرد. 👤 ✳️ به بوی گلستان دمی شدم در باغ که تا چو بلبل بیدل کنم علاج دماغ به جلوه گل سوری نگاه می‌کردم که بود در شب تیره به روشنی چو چراغ چنان به حسن و جوانی خویشتن مغرور که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ زبان کشیده چو تیغی به سرزنش سوسن دهان گشاده شقایق چو مردم ایغاغ یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان که حافظا نبود بر رسول غیر بلاغ 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ قدر را بدانید ... 👤 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ حکایت ملامت کردن مردم شخصی را که مادرش را کشت (در چند قسمت ) قسمت 3 🌺 چون غلام هندوی کو کین کشد از ستیزهٔ خواجه خود را می‌کشد سرنگون می‌افتد از بام سرا تا زیانی کرده باشد خواجه را گر شود بیمار دشمن با طبیب ور کند کودک عداوت با ادیب در حقیقت ره‌زن جان خودند راه عقل و جان خود را خود زدند گازری گر خشم گیرد ز آفتاب ماهیی گر خشم می‌گیرد ز آب تو یکی بنگر کرا دارد زیان عاقبت که بود سیاه‌اختر از آن گر ترا حق آفریند زشت‌رو هان مشو هم زشت‌رو هم زشت‌خو ور برد کفشت مرو در سنگ‌لاخ ور دو شاخستت مشو تو چار شاخ تو حسودی کز فلان من کمترم می‌فزاید کمتری در اخترم خود حسد نقصان و عیبی دیگرست بلک از جمله کمیها بترست آن بلیس از ننگ و عار کمتری خویش را افکند در صد ابتری از حسد می‌خواست تا بالا بود خود چه بالا بلک خون‌پالا بود آن ابوجهل از محمد ننگ داشت وز حسد خود را به بالا می‌فراشت بوالحکم نامش بد و بوجهل شد ای بسا اهل از حسد نااهل شد برنامه ی - قسمت 3 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ آن چه موجب دشمنى مردم با راهنمایان و اولیاى خداست است. 👈 علمای اخلاق نوشته اند: " حسد از جمله مهلکات است و رسول خدا (ص) گفت حسد کردار نیکو چنان خورَد که آتش هیزمِ خشک را. " آنان مردم را از حسد بیش از دیگر مُهلِکات بیم داده‏اند. آن دشمنى که مشرکانى چون ابوجهل و ابوسفیان با رسول خدا (ص) مى‏کردند از حسد بود. مى‏دیدند حضرت محمد (ص) در مال و منال در پایه آنان نیست اما روز به روز حشمت و حرمت او در برترى است. بیشتر ناقصان به جاى آن که نقص خود بدانند و از کاملان درمان خواهند به دشمنى با آنان بر مى‏خیزند و پندارند که آنان را زیانى مى‏رسانند. مولوی میگوید : مثل غلام هندویى که بمولاى خود کینه ‏ور شده و خود کشى کند. او از بام خانه خود را بزیر مى‏اندازد و مى‏کشد تا بهاى خود را بمولایش ضرر رسانده باشد. اگر بیمار با طبیب یا دانش آموز با آموزگار ادیب دشمنى کنند. در حقیقت دشمن جان و عدو عقل خود هستند. اگر آفتاب نتابد، گازر) جامه شوى ( از کار و کسب باز می‌ماند و اگر آب نباشد ماهی می‌میرد‌. تو با دقت نگاه کن و ببین با توجه به مثال‌های زده شده چه کسی زیان و ضرر می‌کند؟ اگر مثلاً خدا تو را زشت ‌رو و نازیبا آفرید؛ دیگر کاری نکن که اخلاق بد نیز داشته باشی، زیرا زشت ‌خویی تو را بیشتر زشت ‌رو نشان می‌دهد. اگر کفش تو پاره شود و با کفش پاره در سنگلاخ بروی، کفش را پاره ‌تر و پای خود را مجروح و اشکال کار را دو چندان می‌کنی. اگر دچار بیماری حسادت ‌شوی که از دیگری کمترم و ستاره اقبالم کم فروغ‌ تر است، حسد نیز بر نقصان تو می‌افزاید، بلکه حسد به تنهایی از بسیاری از معایب و کاستی‌ها بدتر است. ابلیس میان خود و آدم مقایسه ‌ای کرد و حاضر نشد به او سجده کند. چه شد؟ او نه تنها بالاتر از آدم قرار نگرفت، بلکه برای همیشه خوار و ذلیل شد، چنان‌ که باید خون بگرید. مثال دیگر: ابوجهل از روی حسادت و لجاجت، سروری پیامبر را ننگ داشت، اما چه شد؟ ابتدا نام او بوالحکم، یعنی صاحب حکمت‌ها بود، اما با حسادت و برتری طلبی با پیامبر، ابو‌جهل یعنی پدر جهالت و نادانی شد. در خداى موسى و موسى گریز آبِ ایمان را ز فرعونى مریز دست را اندر اَحَد و احمد بزن اى برادر وا رَه از بو جهلِ تن‏ قسمت 3 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
32 ▪️ دعای یکی از دعاهای معروف امام سجاد علیه السلام و دعای بیستم صحیفه سجادیه است. این دعا به دلیل دارا بودن محتوا و مضامین عالی و ابعاد تربیتی و سیر و سلوکی از سوی سالکان و عارفان و محققان و دعا پژوهان مورد توجه بسیار قرار گرفته و شرح و تفسیرهای فراوان بر آن نوشته شده است. بررسی این دعا از این جهت دارای اهمیت است که دارای ابعاد گوناگون و از آن جمله توجه به حیات جمعی و تلقین و ارزش گذاری اموری است که فرد در زندگی خود باید آنها را به‌کار گیرد. این دعا از ۲۲ قسمت تشکیل شده که هر قسمت با درود بر محمد و آل محمد شروع ‌گردیده و با در خواستهایی که هر کدام اخلاق پسندیده می‌باشد دنبال می‌گردد و همه آن ها مضمونشان درخواست توفیق الهی می‌باشد. ▪️به امید آن که انس با این دعا سبب تحولی بزرگ در رفتار و کردار ما شود باهم دعای را چهل روز زمزمه میکنیم : ♦️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ .....👇 🎵 b2n.ir/SAHIFE2_20 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️دعای 🔹 استاد اصغر ✔️ جلسه 36 👌به تماشای رخ یار عجولانه شتاب ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
( وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ .... ).pdf
1.82M
دعای امام سجاد علیه السلام " در ستايش خداي عزوجل " 🔹و الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُكْرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيَّتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَيْهِ مِنَ الْإِخْلاصِ لَهُ فِى تَوْحِيدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّكِّ فِى أَمْرِهِ🔹 🔸سپاس خداوند را كه خود را به ما شناسانيد و شكر خويش را الهام فرمود و درهاى معرفت را بر ما گشود كه پروردگار خود را شناختيم و ما را به توحيد خالص رهبرى كرد و از انكار شك دور داشت🔸 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " در طلب و " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " در طلب و " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام) در طلب و : 🔹تفْعَلْ ذَلِكَ - يَا إِلَهِى - بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ أَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِيكَ، وَ بِمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلاصِ، لا أَنْ يَكُونَ يَأْسُهُ قُنُوطا، أَوْ أَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِرَارا، بَلْ لِقِلَّةِ حَسَنَاتِهِ بَيْنَ سَيِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِى جَمِيعِ تَبِعَاتِهِ🔹 🔸معبود من، با كسى كه بيمش از اميد بيشتر است و نااميدى اش از اميد استوارتر، اما نه چنان نااميد است كه از لابه و زارى دم فرو بندد و طمعش نه چندان كه مغرور شود و گرد طاعت نگردد بلكه حسناتش در ميان سيئات اندك است و بهانه اش در ارتكاب گناهان ضعيف و نامقبول🔸 🔗کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ بر قسمت اول امام سجاد علیه السلام می فرمایند : «تَفْعَلْ ذَلِكَ يَا إِلَهِي بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ أَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِيكَ، وَ بِمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ»، اگر تو مرا ببخشی، کسی را مورد عفو خودت قرار داده‌ای که وقتی اعمالش را محاسبه می‌کند، در محاسبه وارد فضای بسیار سنگینی از خوف می‌شود. به عبارت دیگر، اگر مرا ببخشی، کسی را بخشیده‌ای که خوف و ترسش از تو، از امیدش به گذشت تو بیشتر است. مطلب مهمی که اعجاب‌برانگیز نیز است. یک جمله‌ی تکمیلی هم دارد که همین مطلب با یک بیان دیگر است: «وَ بِمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ»، کسی را بخشیده‌ای که یأسش از نجات بیشتر و شدیدتر است. این هم عجیب است! البتّه امام (عَلَیهِ السَّلام) سریع یک اصلاحیه می‌زند تا ذهن‌های ضعیف ما از این عبارت حضرت برداشت غلط نداشته باشند. اوّل صورت مسئله را توضیح می‌دهیم، بعد آن تبصره را عرض کنیم. مطلب این است: چیزی که مؤمن در مقام محاسبه و در سلوک به سوی منازل انسانیّت به آن فوق‌العاده نیازمند است، خوف است. نیاز مؤمن در مقام اصلاح نفْس به خوف، بیشتر است از نیاز او به رجا. چرا؟ ما تا به حال این‌طور شنیده‌ایم که خوف(ترس) و رجا(امید) همانند دو بال پرواز برای انسان مؤمن است. حتّی در بعض از تعابیر روایی داریم که این دو، در وجود انسان مؤمن مثل دو کفّه‌ی ترازو هستند که زبانه‌ی این میزان، کاملاً با همدیگر هماهنگ است. بنابراین این دو عنصر در پیش‌برد، تکامل و سیر و سلوک انسان خیلی نقش دارد. امّا اینجا نکته‌ی دیگری را می‌گوییم. آن نکته این است که انسان مؤمن در سیر اِلَی الله، به خوف بیشتر از رجا نیاز دارد. امام صادق (عَلَیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) در بیانی دقیق و هشداردهنده فرمودند: «المؤمن بين مخافتين: ذنب قد مضي لا يدري ما يصنع الله فيه، و عمر قد بقي لا يدري ما يکتسب فيه من المهالک؛ فهو لا يصبح الا خائفا و لا يمسي الا خائفا و لا يصلحه الا الخوف؛[۳] مؤمن ميان دو ترس قرار دارد: گناه گذشته که نمي‏داند خدا درباره‏ي آن با او چه مي‏کند، و عمر باقي‌مانده که نمي‏داند چه گناهاني از او سر خواهد زد و در چه مهلکه‏هايي خواهد افتاد. به همين جهت شب را به روز نمي‏آورد، مگر با ترس و روز را به شب نمي‏رساند مگر با ترس، و چيزي جز همين خوف [از خدا] او را اصلاح نمي‏کند». پس مؤمن بین دو خوف و دو ترس گرفتار است: یکی ترس از گذشته که من با خودم چه کردم؟! پرونده‌ی قبلی را که نگاه می‌کند، تمام وجودش غرق خوف و نگرانی می‌شود که من با این پرونده تکلیفم چه خواهد شد؟! این خوف اوّل است. خوف دوم خوف از آینده است، من در آینده چه خواهم کرد؟! گذشته‌ی من گذشته‌ی خوبی نیست، در آینده چه به روز خودم خواهم آورد؟! اصطلاحاً خوف دوم را خوف خاتمه می‌گویند ‌که ترس از سوء عاقبت است. مؤمن با خود می‌گوید: تا الان که این‌همه خدای متعال به من فرصت داد، فقط خراب‌کاری کردم. اگر از این به بعد هم به من وقت بدهد، چه خواهم کرد؟ باز هم خراب‌کاری؟ آیا من خراب‌کاری‌های بزرگ‌تری در آینده خواهم کرد؟ چه به روز خودم خواهم آورد؟ این می‌شود «خوف مَا مَضَی؛ ترس از آنچه که گذشته بر او» و «خوف مَا یَأتِی؛ ترس از چیزی که در پیش است». مؤمن بین دو خوف در تردّد است. وقتی که به گذشته‌ی خودش نگاه می‌کند، مملو از نگرانی می‌شود. بعد در عالم تفکّر، آینده را برای خودش تصویر می‌کند، نسبت به آینده هم نگران می‌شود. امام صادق (عَلَیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) در پایان این روایت یک جمع‌بندی هم دارند: چیزی که گذشته‌ی مؤمن را اصلاح می‌کند و آینده‌اش را هم بیمه می‌کند، خوف است: «وَ لَا یُصْلِحُهُ إلَّا الخَوف» چیزی که مؤمن را اصلاح می‌کند و می‌سازد، خوف است؛ چون اگر این خوف در وجود ما به منتها و درجه‌ی مناسب و لازم خود برسد، انسان را به عفوخواهی و جبران جدّی گذشته وارد می‌کند. به این ترتیب که انسان شروع می‌کند به اصلاح گذشته‌ی خودش، پای هر نوع توبه‌ای می‌ایستد و لوازمش را ملتزم می‌شود تا گذشته‌اش درست شود. از التماس و خواهش و تمنّا و سوختن و گداختن و گریه و عجز و لابه و تضرّع به درگاه پروردگار متعال تا انجام دادن هر کاری که لازم است. از کسی باید حلالیّت بخواهد، جایی را باید اصلاح کند، به کسی باید مراجعه کند، از حقوق الهی چیز جاافتاده‌ای دارد که باید آنها را جبران کند، همه را انجام می‌دهد. چه عاملی باعث می‌شود که انسان وارد چنین میدانی در اصلاح بشود؟ خوف. اگر این آتش مقدّس در دل ما شعله نگیرد، نمی‌تواند این آسیب‌ها را ذوب کند و بسوزاند و زلالی فطرت و جان ما را از پس ظلمات تو در تو و حجاب‌های گناه که قلب ما را پوشش داده، آشکار کند. پس ما به این خوف خیلی نیازمند هستیم. 👈 ادامه دارد ... 👤استاد 🆔 @sahife2
✳️ خوف بر رجا قسمت دوم این راجع ‌به گذشته؛ امّا راجع‌به آینده، اگر حقیقتاً ما به آن درجه‌ی مناسب از خوف نرسیم، آینده‌مان هم در خطر است؛ زیرا چنانچه خدای متعال دوباره به ما فرصت دهد، همان روش را ادامه خواهیم داد. به قول معروف: آش همان آش و کاسه همان کاسه است. اگر خداوند به ما وقت بدهد، از کجا معلوم ما مبتلا به همین خطاها و اشتباهات و مرزشکنی‌ها و کم‌حیایی‌ها و بی‌حیایی‌ها نشویم؟ چه چیزی می‌تواند آینده‌ی ما را بیمه کند، تا حدّ زیادی مصونیّت ببخشد و حفاظت و اصلاح و پیشگیری کند؟ این اصلاح به معنای اصلاح بنیادین و اساسی است که به معنای صیانت است و یک نوع معصومیّت در انسان به وجود می‌آورد. چه گوهر و کیمیایی چنین اثری دارد؟ خوف؛ لذا قرآن کریم در تعبیر بسیار سنگین فرمود: «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى؛ و امّا كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد، و نفس [خود] را از هوس باز داشت، پس همانا بهشت جايگاه او است». این خوف مقامی است که حداقلش این است که خود را در محضر حق ببینیم. امتدادش کجا است؟ امتداد این راه بِإِذْنِ الله و بِمَدَدِهِ و تُوفِیقِهِ و عِنَایَتِه، انسان را به نقطه‌ای می‌رساند که نه خود را در محضر حق که خدا را ناظر و حاضر می‌بیند. آن چه خوفی است؟ «خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ». جناب ابوذر، پیامبر اعظم (صَلَواةُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلَیه) را در مسجد دید و موقعیت را مغتنم شمرد و به حضرت عرضه داشت: یا رسول الله مرا موعظه کنید. حضرت شروع به نصیحت کردند که روایتی طولانی و خیلی عجیب و فوق‌العاده سازنده است. حضرت این‌طور شروع کردند: «یَا ابَاذَر! اُعْبُدِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ؛ اى اباذر، خدا را بندگى كن طوری که گویا او را مى‏بینى». این خیلی مقام بالایی است؛ سپس حضرت تنزل کردند و فرمودند اگر به آنجا نرسیدی: «فَإِنْ لَم تَکُن تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ؛ پس اگر تو او را نبینى، او تو را مى‏بیند». حال تو در مقام بندگی به گونه‌ای باشد که بدانی که او تو را می‌بیند، اگر تو نمی‌توانی او را ببینی. البته حضرت با «کَأَنَّکَ» شروع کردند که مقام پایین‌تری است و نفرمود: «أَنَّکَ تَرَاهُ»، که این در مباحث عرفانی بحث لطیفی دارد. این همان مقامی است که قرآن کریم درباره‌اش این‌طور فرمود: «أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَی؛ آیا ندانسته است که خدا می‌بیند؟» این هم خیلی سنگین است. انسان اگر بداند که خدای متعال او را می‌بیند، به خوف مقامی می‌رسد. 👈 ادامه دارد ... 👤استاد 🔗کانال 🆔 @sahife2
✳️ خوف بر رجا قسمت سوم چنانچه احساسی در انسان فراهم ‌شود که بداند که در محضر خدا است و خدای متعال ناظر و شاهد است و او را می‌بیند، به خوف مقامی دست پیدا می‌کند. این همان مقامی است که در دعا می‌گوییم: «وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي؛ آنچه را كه مي‏خواهم بر زبان آورم و از خواسته‏ام سخن بگويم و به حسن عاقبتم اميد بندم، همه را مي‏داني» یعنی در همه‌ی وجود من، هیچ چیز مخفی و مستوری از نگاه تو وجود ندارد. قرآن کریم می فرماید کسی که به این جایگاه رسید: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى؛ و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت»، و دانست که: «فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الحَاکِم، فَإِنَّ الحَاکِمَ هُوَ الشَّاهِد؛» بر نفْسش چیره می‌شود و می‌تواند آن را لِگام و دهنه بزند و از هواها و خواهش‌ها و تمایلات نهی‌اش کند. چنین کسی «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى» با سه تأکید «إِنَّ»، «هِيَ»، «فَ» و الف و لام، بیان می‌دارد که این آدم قطعاً بهشتی است. خوف مقامی عجب گوهری است! استاد ما می‌فرمودند که سالک فقط باید تلاش کند خودش را به این نکته برساند؛ همین. بقیه راه آسان است. خدا امام راحل عظیم الشّأن را رحمت کند. در آن توصیه و خطاب عمومی فرمودند: «عالم محضر خدا است، در محضر خدا معصیت نکنید.» مگر امکان دارد کسی خودش را در محضر او ببیند و معصیت کند؟! اصلاً نمی‌شود، امکان ندارد؛ چرا ما به گناه مبتلا می‌شویم؟ چون خودمان را در حضور حق نمی‌دانیم. البتّه در اینجا اهل دقّت مراتبی را تعریف کرده‌اند که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست. اگر کسی باور کرد که «أَنَّ اللَّهَ یَرَی»، چه خوفی در او شکل می‌گیرد؟ این همان خوف مقامی است که او را می‌سازد. اکنونِ شما را می‌سازد، گذشته‌تان را اصلاح می‌کند. اگر انسان به چنین نقطه‌ای رسید آینده‌اش هم در مسیر صلاح قرار می‌گیرد؛ لذا استاد ما می‌فرمودند که تلاش کنید به اینجا برسید، البتّه به مدد خودش و با خواست از خودش و با توسّل به اولیائش؛ یعنی متمرکز بشوید که برسید به این نقطه که از رهگذر خوف مقامی، مودّب و ادب بشویم. بعد فرمودند: کسی که به اینجا رسید، بقیه راه برایش آسان است. کنترل نفْس آسان است، طیّ طریق آسان است، حفظ کمالات و مقامات آسان می‌شود؛ چون این پشتوانه محکم را دارد: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى» کسانی که اهل دقّت‌های تفسیری هستند، می‌گویند: این واو، واو تفسیری است. این عطف تفسیری است یعنی این اتّفاق می‌افتد که «خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ» بشود «وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى» در متن خوف از مقام ربّ است نه جداگانه باشد؛ «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى» در این صورت کار تمام است و این فرد در وسط بهشت خداست. از حالات و رفتارهای برخی اساتیدمان می‌توان دریافت که به چنین مقاماتی رسیده‌اند. مثلاً شخصیّتی مثل آیت الله العظمی بهجت (اَعْلَی اللهُ مَقامَهُ الشَّریف) در این مقام بوده است. مؤدّب، خاضع، خاشع، فقیر، بنده و محتاط بودند؛ زیرا خود را در حضور او می‌دیدند. حالا ما نمی‌خواهیم مقامات ایشان را تحلیل کنیم؛ اقلّش این است که خود را در محضر خدا می‌دیدند. امّا آنهایی که اهل این حرف‌ها بودند، می‌گفتند که ایشان بالاتر از این حرف‌ها بود؛ یعنی به مقام «کَأَنَّکَ تَرَاهُ» رسیده بود. اینها چرا این‌قدر مؤدّب هستند؟ چون خوف و لذا ادب مقامی دارند. 👈 ادامه دارد ... 👤استاد 🔗کانال 🆔 @sahife2
✳️ خوف بر رجا قسمت 4 اینجا که حضرت فرمودند: «تَفْعَلْهُ يَا إِلَهِي...» اگر مرا ببخشی کسی را بخشیده‌ای که خوفش از رجائش بیشتر و یأسش از نجات شدیدتر است. حضرت این نکته را به من و شما آموزش می‌دهند که چیزی که تو نیاز داری برای اینکه این کار را به سرانجام برسانی، خوف است؛ همان بیان امام صادق (عَلَیهِ السَّلام) که فرمودند: «لَا یُصْلِحُهُ إلَّا الخَوف» اینجا باید نکته‌ای فنّی را عرض کنم. اینجا خوف بیشتر از رجا است، در حالی که همیشه می‌گوییم در انسان مؤمن خوف و رجا هم‌وزن هستند تا مؤمن بتواند سیر کند؛ امّا چرا اینجا بر خوف بیشتر تأکید می‌کنیم. لطیفه‌اش کجا است؟ لطیفه‌اش اجمالاً این است که طبع مؤمن عادی و متوسط، به سمت رجا تمایل دارد؛ منتها چون ایمانش قوی نیست، این رجا و امید که ظاهرش امید به فضل الهی است، امّا باطنش غرور به خویشتن یا غرور به کرم پروردگار متعال است، بازدارنده نیست. شاهد این سخن اینکه در مجالس و محافل مذهبی، هنگامی که از خوف مقام ربّ و لوازمش، شب اوّل قبر، تنها شدن و وحشت، نکیر و منکَر، گم شدن در خاک و... صحبت می‌شود، همه اعتراض می‌کنند و می‌گویند: اوستا کریم است! سر و کار ما با کریم است، شما چه می‌گویید؟! جواب چیست؟ بله، اوستا کریم است، امّا بنده لَئیم است! مشکل جای دیگر است. من لئیم هستم والّا او کریم است. برای اینکه بر این نکته تأکید کنم تا همه دنبال خوف و تقویت خوف برویم و این سرّ بیان امام سجّاد (عَلَیهِ السَّلام) کمی بیشتر آشکار شود، روایتی را یادآور می‌شوم. از آنجا که ما اتّصال قلبیِ مودّتیِ اهل‌بیتیِ علوی، فاطمی، حسینی، علی اکبری و ... داریم، ته دلمان می‌گوییم که کار ما را درست می‌کنند. «کار ما را درست می‌کنند» جمله‌ی دقیقی است؛ امّا طبق قاعده، نه به گزاف. صادق مصدَّق در بیانی تکان‌دهنده فرمود: برای برزخ خودتان کاری بکنید؛ یعنی شفاعت مربوط می‌شود به مقامات بعدی. آنها حتماً کار ما را راه می‌اندازند، دل‌بسته‌ایم، قلبمان مملو از امید است، امّا ضمناً باید یادآوری‌هایی را که خود حضرات داشتند، به خودمان داشته باشیم. آنها کارگزار رحمت خدا در دستگاه رحمت الهی هستند و خودشان مستقلاً در این عالم کاره‌ای نیستند. ما باور داریم که رحمت خداوند وسیع‌تر و فراتر از خشمش است: «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه؛[۹] اي كه رحمتش بر غضبش سبقت گرفته»، ما باور داریم که ائمه (علیهم السلام) جلوه‌ای از رحمت خداوند هستند؛ منتها باید مراقب باشیم شیطان ما را به گرفتاری بزرگ‌تری مبتلا نکند که بگوییم: خب، روی همین حساب می‌کنیم و گناه می‌کنیم!عجب! این چه نگاه غلط و شرک‌آلود و خطرناکی است؟! چون طبع عمومی ما به این سمت می‌رود لذا ما برای اصلاح به خوف بیشتر نیاز داریم. لذا آن که حضرت فرمودند «مؤمن» منظورشان همین مؤمن دلداده‌ی اهل‌بیت و ارادتمندان علی‌بن‌ابی‌طالب (صَلَواةُ الله وَ سَلامُهُ عَلَیه) است، ما بیشتر نیاز داریم. امام (عَلَیهِ السَّلام) پس از بیان اینکه: کسی که می‌خواهی او را ببخشی، خوفش بیشتر و یأسش هم شدیدتر است، سریع تبصره را می‌زند تا ما گرفتار یک اشتباه خطرناک دیگر نشویم. آن تبصره این است: یأس من از رحمت تو نیست، «لَا أَنْ يَكُونَ يَأْسُهُ قُنُوطاً»، من از رحمت تو مأیوس نیستم، مشکل من خودم هستم، از خودم مأیوس هستم. در دعای ابوحمزه می خوانید که کسی این حرف‌ها را می‌زند که در مقام «آیِسین» مستقر شده؛ زیرا چیزی از حسنات به قبرش نفرستاده است. چون حضرت می‌دانند اگر امید را در تو تقویت کنند، ممکن است در دام طمع و رجا بیفتی، بلافاصله می‌فرمایند: «أَوْ أَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِرَاراً» از سمت تو که همه‌اش امید، رجا و طمع است، امّا من گیرم خودم هستم. «بَلْ لِقِلَّةِ حَسَنَاتِهِ بَيْنَ سَيِّئَاتِهِ» چون اعمالم را محاسبه کردم، دیدم اوضاعم خیلی خراب است. در بین گناهانم چندتایی حسنه پیدا می‌شود. سراغ آنها هم که بروم و دقیق بشوم، می‌بینم حتی زیر سؤال است. «وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِي جَمِيعِ تَبِعَاتِهِ» هیچ استدلالی هم به خاطر بارهای سنگینی که به دوش خودم گذاشتم، ندارم. 👤استاد 🔗کانال 🆔 @sahife2
🔹اَللّـهُمّ وَعَمِّرْني ما كانَ عُمْري بِذْلَةً في طـاعَتِكَ، خدایا و عمرم بده تا وقتي كه عمرم در راه طاعت تو صرف گردد فَاِذا كانَ عُمْري مَرْتَعاً لِلشَّيْطـانِ فَاقْبِضْني اِلَيْكَ، و هرگاه (ديدي) عمر من چراگاه شيطان شد جانم را بگير قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ اِلَيَّ، اَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ، پيش از آنكه خشم تو بر من سبقت جويد يا غضبت درباره من محقق گردد 👌بخشی از دعای ✳️قدر لحظات خود را بدانید و مواظب باشید هرگز جز برای رضای خدا کاری نکنید.» 👤 🔈 پای سخنان استاد با موضوع 👇 1️⃣چرا عبادت جوان ارزشش بیشتره؟👇 http://panahian.ir/post/4667#gsc.tab=0 2️⃣چگونه قدر جوانی را بدانیم؟👇 http://panahian.ir/post/3057#gsc.tab=0 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵داستانی عجیب از فرار از گناه!!! 👤 استاد 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2