eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
2 2 🔴 انرژى مجموع انرژى كه به صورت تشعشع نور و حرارت از كل سطح خورشيد در هر سال منتشر مى‏شود 1024* 2/ 1 وات مى‏باشد. در سطح خورشيد حرارتى حدود 6000 درجه سانتيگراد وجود دارد. در چنين حرارتى همه عناصر به صورت گاز مى‏باشد و از اين گذشته، تركيبات شيميايى از هم گسسته و مخلوطى مكانيكى از عناصر بخار شده در حال فروزندگى است. در خورشيد هم كربن وجود دارد و هم اكسيژن، بنابراين اولين چيزى كه به خاطر مى‏رسد اين است كه سوختن كربن اين انرژى عظيم را توليد مى‏كند، ولى حتى در درجه حرارت سطحى خورشيد (6000) هم هيچ گونه تركيب شيميايى صورت نمى‏گيرد، چه رسد به درون آن كه درجه حرارت به بيست ميليون درجه مى‏رسد. وانگهى انرژى حاصل از سوختن يك گرم زغال، نيم ميليون مرتبه از انرژى كه يك گرم از جرم خورشيد در طى عمر خود تشعشع كرده است كمتر مى‏باشد، بنابراين سرچشمه انرژى تشعشعى خورشيد جاى ديگر بايد باشد. علم فيزيك قرن گذشته توانايى آن را نداشت اين سرچشمه را براى ما تعيين كند ولى پس از كشف نمودِ انحلال و تجزيه تشعشعى ماده در اوايل قرن بيستم و امكان‏ تحويل عناصر به يكديگر و تبدّلات هسته‏اى زير اتمى، روشنى خاصى بر اين مشكل افكنده شد و اين نكته به دست آمد كه در ژرفناى ماده و در داخل هسته بى‏نهايت كوچك اتم‏ها مقادير عظيمى از انرژى نهفته است كه آن را انرژى زير اتمى مى‏نامند. اگر نور و حرارت خورشيد نتيجه سوختن ماده آن مى‏بود در عرض چند قرن تمام جرم عظيم آن مى‏سوخت و نابود مى‏شد، ولى خورشيدى كه انرژى خود را از سرچشمه زير اتمى مى‏گيرد ميليون‏ها سال پرتوافشانى كرده و خواهد كرد. اين سرچشمه عظيم و لايتناهى درونى خورشيد، طبق آخرين نظريات علمى فيزيك كه با مشاهدات نجومى اثبات شده عبارت است از: يك رشته فعل و انفعالات هسته‏اى كه به صورت حلقوى زنجيرى صورت مى‏گيرد و در طىّ اين حلقه مقادير عظيمى از انرژى آزاد مى‏شود. در طى اين فعل و انفعال حلقوى، هسته‏هاى كربن و ازت دخالت مستقيم و نقش كاتاليزر دارند و سرانجام پس از طىّ يك دوره، هسته كربن يا ازت به همان حالت اولى خود برمى‏گردد و پروتون‏هاى آزاد ئيدروژن تبديل به هسته هليوم مى‏گردد. انرژيى كه در جريان اين فعل و انفعال در تحت درجه حرارت 20 ميليون درجه آزاد مى‏شود درست مطابق با همان مقدار انرژى است كه در نتيجه تشعشع از خورشيد صادر مى‏شود: الْحَمْدُللَّهِ الَّذى خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ بِقُوَّتِهِ، وَ مَيَّزَ بَيْنَهُما بِقُدْرَتِهِ 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی نعمت دست نيافتن به گناه وَ قَالَ (علیه السلام): مِنَ الْعِصْمَةِ، تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي. حضرت علی که درود خدا بر او باد در بیان يكى از راههاى پاك ماندن فرمودند: دست نيافتن به گناه نوعى عصمت است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ نعمت عدم توانايى بر گناه: ⏺ امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى اشاره مى كند كه از جهاتى قابل دقت است، مى فرمايد: «عدم توانايى بر گناه، نوعى عصمت است»؛ (مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي). مى دانيم عصمت معناى عامى دارد كه به معناى محفوظ ماندن، به ويژه محفوظ ماندن از گناه است. گاه اين حالت در حد كمال ديده مى شود كه مقام والاى انبيا و امامان است. آنها ملكه اى نفسانى دارند كه از هر گناه و خطا آنان را بازمى دارد و همين مقام سبب اعتماد همه مردم به آنها مى شود كه گفتار ورفتارشان حجت و سرمشق براى همگان باشد. مرحله پايين ترى از آن، ملكه عدالت است كه بازدارنده از معاصى كبيره واصرار بر صغيره است؛ ولى چنان نيست كه در برابر همه چيز مقاومت كند. درست مانند سدى است كه در برابر سيلاب بسته اند كه اگر سيلاب شديد و قوى باشد ممكن است سد را بشكند و با خود ببرد. افراد عادل نيز ممكن است گاه در برابر عوامل نيرومند گناه زانو بزنند و سپس پشيمان شوند و رو به درگاه خدا آورند و توبه كنند و سد عصمت عدالت در آنها بار ديگر تجديد شود. نوع سومى از عصمت است كه انسان به سبب فراهم نبودن وسايل و اسباب گناه از آن دور مى ماند. يا قدرت بر گناه ندارد؛ مانند نابينا كه نمى تواند نگاه هوس آلود به نامحرم داشته باشد و يا قدرت جسمانى دارد اما وسايل گناه فراهم نيست؛ مثل اينكه شرابى نيست تا بنوشد؛ هر چند مايل به آن باشد و يا حكومت اسلامى او را از گناه بازمى دارد هر چند او مايل به گناه باشد. اينگونه عصمت افتخار نيست و ثوابى در برابر ترك گناه به چنين شخصى داده نمى شود؛ ولى فايده اش اين است كه از عذاب الهى دور مى ماند و بسا لطف خدا شامل افرادى شود و گناه كردن را بر آنها متعذّر كند تا از كيفر گناه دور بمانند. البته گاه ادامه تعذر سبب مى شود كه انسان به ترك گناه عادت كند آنگونه كه اگر اسباب آن هم فراهم شود به سراغ آن نمى رود. اين نوعى امداد الهى در زمينه عصمت است. پيام اين گفتار امام عليه السلام آن است كه افرادى كه نمى توانند خود را در محيط گناه آلود نگه دارند سعى كنند از آن محيط دور بمانند تا گناه براى آنها متعذر شود و البته ثواب ترك گناه را به نوعى خواهند داشت. عدم حضور در مجلس معصيت و لزوم هجرت از مناطقى كه انسان را به هر حال آلوده گناه مى كند ناظر به همين معناست. حتى اگر درست بينديشيم يكى از آثار و بركات هجرت مسلمانان از مكه به مدينه، يا از مكه به حبشه نيز همين بود كه از محيط شرك كه آنها را مجبور به گناه مى كرد دور بمانند و خدا را آزادانه بندگى و عبادت كنند. قرآن مجيد در سوره «نساء»، آيه 97 مى فرمايد: «(إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمى أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِى الاَْرْضِ قالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَساءَتْ مَصيراً)؛ كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد؟ (و چرا با اينكه مسلمان بوديد، در صفِ كفّار جاى داشتيد؟!)» گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم». آنها ـ فرشتگان ـ گفتند: «مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند». قابل توجه است كه در غررالحكم (همانگونه كه در مصادر ذكر شد) اين كلام شريف به اين صورت نقل شده است: (إنَّ مِنَ النِّعْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعاصي) و اين واقعآ نعمتى الهى است كه انسان بايد شكر آن را بگزارد همانگونه كه سعدى مى گويد: چگونه شكر اين نعمت گزارم که زور مردم آزارى ندارم حافظ نيز مى گويد: من از بازوى خود دارم بسى شكر كه زور مردم آزارى ندارم يكى از شعراى معاصر، كلام امام عليه السلام را به اين صورت ترجمه كرده ومى گويد: گر دسترست نيست به كارى كه خطاست اين نيز نشانه اى ز الطاف خداست گر عاجزى از اينكه گناهى بكنى كن شكر كه اين عجز هم از نعمتهاست ابن ابى الحديد حديث ديگرى در اين زمينه مشابه آن نقل كرده است: «إِنَّ مِنَ الْعِصْمَةِ أنْ لا تَجِدَ؛ نوعى از عصمت اين است كه وسايل گناه را در اختيار نداشته باشى». پيام ديگرى كه اين گفتار حكيمانه دارد اين است كه حاكمان جامعه براى دور ماندن مردم از گناه، كارى كنند كه اسباب معصيت از ميان آنها برچيده شود وبه اصطلاح روز، از طريق اقداماتى تأمينى و تربيتى، جامعه را از گناه دور دارند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ حَتّى‏ تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَاجُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَآ إِنْ ظَنَّآ أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ‏ پس اگر (بعد از دو و دو رجوع، براى بار سوم) او را طلاق داد، دیگر آن زن بر او حلال نخواهد بود، مگر آنكه به نكاح مرد دیگرى درآید (و با او آمیزش نماید.) پس اگر (همسر دوّم) او را طلاق داد، مانعى ندارد كه به یكدیگر بازگشت كنند (و زن با همسر اوّل خود مجدّداً ازدواج نماید.) البتّه در صورتى كه امید داشته باشند حدود الهى را برپا دارند. و اینها حدود الهى است كه خداوند آن را براى افرادى كه آگاهند بیان مى‌كند. 1- مردان نباید از اختیارات خود سوء استفاده كنند و باید بدانند كه اختیار آنها براى طلاق، محدود است. از امام رضا علیه السلام روایت شده است كه فرمود: طلاق را سبك نگیرید و به زنان ضرر نرسانید. «فلا تحلّ له» 2- امید به زندگى براساس احكام الهى، شرط ازدواج است. «ان ظنّا ان یقیما حدود اللّه» 3- مسلمانان بدانند كه حدود الهى، تنها در نماز، زكاة، حج و جهاد نیست، مراعات مسائل خانوادگى نیز از حدود الهى است. «تلك حدود اللّه» 4- هر كسى اسرار و حكمت مقرّرات الهى را نمى‌داند. مردم عادّى، ظاهر دستورات و آگاهان، روح و عمق آن را مى‌بینند. «لقوم یعلمون» 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال ان
🌹 یک زیبای دیگر با حضرت دوست: 👈 در وصل تو میزنند احباب افتتح یا مفتح الابواب چه شود گر بر تو ره یابند کم بقوا ناظرین خلف الباب تا کی ازحضرت تو صبر و شکیب طال تطوا فهم وراء حجاب در پس پرده تا بکی حسرت ارحم نظرة بلا جلباب از توشان جز تو مدعائی نیست ما لدیهم سوی لقاک ثواب خود حساب کتاب خود کرده انهم قسطهم بغیر حساب وجنوا قل موتهم ثمرات و اوتوا قبل نقلهم بشراب سکروا فی هواک ثم ضحوا ما لهم فی سواک هواک مناب از سببها گذاشته اند و حجب خرقوا الحجب ارتقوا الاسباب کرده بانفس و با هواغزوات هزموا الجند قاتلوا الاحزاب از خود اگر بپرهیزی انّ للمتّقین حسن مآب ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
طرح #برداشت_من هفته 28 از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه ✳️ عبارت #
👆 با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند و من عداوه الادنين الولايه، و من عقوق ذوى الارحام المبره، و من خذلان الاقربين النصره. بار الها! دشمنى نزديكان را به دوستى و جدايى ارحام را به نيكى و پيوستگى و ترك يارى بستگان را به حمايت و نصرت تبديل فرما.
..وابدلنی من عداوة الادنین الولایة و.... واو عطف است «ابدلنی»اول فراز، برای جمله های بعد هم می آید. یکی از گرایش های فطری انسان،اجتماعی بودن است.سرشت او بگونه ای است که نیازهای او در اجتماع برآورده می شود،یعنی خداوند او را اینطور آفریده است. زندگی اجتماعی با انس و الفت شکل می گیرد،والا اجتماعی بودن معنا نداشت.نتیجه انس و الفت در اجتماع ،همدلی و آرامش ودر نهایت ،تابش نور الهی و توحیدی شدن جامعه است.(=هدف آفرینش) از طرفی تا زمانی که نور خدا بر اجتماع تجلی نکند،اجتماع همدل و آرام نمی شود. به همین جهت،امام سجاد علیه السلام ، زمینۀ تجلی نور خدا و توحیدی شدن جامعه ،یعنی مبدل شدن دشمنی ها به دوستی ،ودر بعد فردی،صله ارحام (و نه قطع رحم )را از خداوند طلب مینماید. تشنۀ بادیه را هم به زلالی دریاب به امیدی که در این ره به خدا می داری یا صاحب الزمان(علیه السلام).
دوستی کردن دیگران باما ،نوعی روزی است که از جانب خدای کریم به ما میرسد دوستی کردن دیگران با ما، به نوع رفتار خود ما بستگی دارد.اگر خصلتهایی که مردم دوست ندارند، در وجودمان نباشد یا با گذشت کردن وخوبیهای خود ،دیگران را شرمنده کنیم وبا انصاف با خلق خدا برخورد کنیم قطعا دوستی ها، به سمتمان جلب خواهد شد مولایم یا علی ابن الحسین، از پدر بزرگوارتان امیر المومنین علیه السلام در نهج البلاغه آموختم که، خوش رویی دام دوستی است وهر کس درخت شخصیتش بی عیب ونقص باشد، دوستانش فراوان می گردد. دعایم کن مولایم که ،به گوهر های نابی که از شما خاندان به ما رسیده، جامه ی عمل بپوشانم وچنان رفتار کنم که مایه ی زینت امام زمانم "عجل الله تعالی فرجه "باشم
پروردگار حكيم، نظام عالم را بر اساس علل و معاليل استوار فرموده و براى هر چيزى اسباب و وسايلى را قرار داده است. هر كس بخواهد به هدف مورد نظر خود دست يابد بايد از مجرايى كه مقدر است وارد شود تا به آن نايل گردد: كسى كه رزق مى‏خواهد مجراى آن كشاورزى، دامدارى، و برخى اشجار ميوه است. كسى كه علم مى‏خواهد مجراى آن كتاب و كلاس و شنيدن درس استاد و بحث كردن با ساير محصلين است. و همچنين ساير امور. امام صادق (ع) فرموده: خداوند ابا دارد از اينكه امور جهان را به جريان اندازد مگر از راه وسايل و اسباب. بنابراين انسانهايى كه خواهان تعالى و تكامل معنوى يا مادى هستند بايد وسايل و اسباب كمال را در هر يك از امور بشناسند و از آن مجارى، فيض خدا را بخواهند. دنيا عالم علل و اسباب است و براى آنكه دعاd ی بالا به استجابت برسد ، بايد اسباب و علل "دوستى" به موازات دعا فراهم آيد تا خواسته‏ ى دعاكننده در پيشگاه الهى مقبول افتد و مورد استجابت واقع شود، لذا باید روی علل و عوامل دوستى بیشتر فکر کرد ...
امام باقر (ع) به جابر جعفى فرمود: پنج چيز را به تو سفارش مى‏كنم: اگر مورد ستم واقع شدى ستم مكن، اگر دگران به تو خيانت نمودند تو خيانت منما، اگر تكذيب كردند خشمگين مشو، اگر تمجيدت نمودند شادى مكن، و اگر مذمتت كردند بيتابى منما و به چيزى فكر كن كه درباره‏ات گفته‏اند، كسى كه دعا مى‏كند و از خدا مى‏خواهد كه " دشمنى نزديكانش را به دوستى مبدل سازد " بايد از توصيه‏ ى امام باقر (ع) به جابر جعفى استفاده نمايد و فكر كند : آيا دشمنى وى با من بر حق است يا ناحق و در مواقعى كه او مرا مذمت نموده يا تكذيب كرده، بجا بوده است يا نابجا، خلاصه منشا دشمنى او را مورد بررسى و دقت قرار دهد، اگر دعاكننده در مواقعى او را تحقير نموده و كوچك شمرده است يا درباره‏ى او كلمات زشت و زننده گفته و مورد اهانتش قرار داده است يا در غيابش از او بدگويى نموده و كسانى اين خبر را داده‏اند و اين قبيل امور منشا عداوت او گرديده، براى اينكه دعايش مستجاب شود و دشمنى او به دوستى مبدل گردد بايد حتما رفتار و گفتار خويش را تغيير دهد و روش خصمانه را ترك گويد و به ياد داشته باشد كه دنيا عالم علل و اسباب است و چون ترك عوامل دشمنى و به كار بستن وسايل و انگيزه ‏هاى دوستى در اختيار اوست بايد به موازات دعا اعمال خود را اصلاح كند و رفتار و گفتارش به گونه‏اى باشد كه مايه‏ ى محبت و دوستى گردد.
على (ع) فرموده: سه چيز است كه موجب محبت و دوستى مى‏شود: يكى حسن خلق، آن ديگر مدارا نمودن صحيح و شايسته، و سوم تواضع و فروتنى. اگر دشمنى وى نابجا و خلاف حق بوده و دعا كننده در تمام مواقع با رعايت اصول اخلاق و ادب با وى برخورد مى‏نموده است، در اين صورت او از نظر تامين وسايل و اسباب دوستى، وظيفه و تكليفى به عهده ندارد و اصلاح دشمن فقط به تحول قلب اوست و اين امر مهم به ذات اقدس الهى اختصاص دارد، اوست كه مى‏تواند نيت را تغيير دهد و دلها را از مسيرى كه مى‏روند بگرداند، اگر خداوند اراده نمايد و دل او را متحول سازد دعا مستجاب مى‏شود و محبت جايگزين دشمنى مى‏گردد و اگر در او تحولى ايجاد ننمايد به فرموده‏ى امام باقر (ع) دعا كننده بدون تحمل رنج و تعب بدنى از اجر باريتعالى برخوردار مى‏گردد. اين قبيل عناصر منحرف كه بى‏جهت نسبت به وظيفه‏شناسان و بردباران دشمنى دارند بيش و كم در جوامع بشرى وجود داشته و دارند.
امام سجاد (ع) خود مربى انسانها بود و تمام وظايف اخلاق و ادب را در مورد همه‏ى افراد رعايت مى‏فرمود و دشمنى بعضى از نزديكان ناشى از سوء برخورد نبوده است، اينكه در مقام دعا عرض مى‏كند: و من عداوه الادنين الولايه. بار الها! دشمنى نزديكان را به دوستى مبدل نما، ممكن است ناظر به دشمنانى باشد كه نسبت به آن حضرت در اشتباه بوده و سوء نيتى نداشته‏اند و از خدا مى‏خواهد كه اشتباه را از صفحه‏ ى خاطرشان بزدايد و آنان را واقع ‏بين كند تا دشمنى نابجا و بى‏موردشان مبدل به دوستى گردد يا ناظر به دشمنى بدخواهان و اشرار است كه على (ع) درباره‏ى آنان فرموده است: عداوت اشرار با پاكان از عادات مذموم و ناپسند اين گروه است. امام سجاد (ع) از مقلب القلوب مى‏خواهد كه در ضمير اينان تحولى به وجود آورد تا دوستى و محبت نسبت به آن حضرت جايگزين دشمنى و عداوت گردد.
و من عقوق ذوى الارحام المبره. بار الها! جدايى از ارحام را به نيكى و پيوستگى مبدل فرما. از جمله‏ى امورى كه در تعاليم اسلام مورد تاكيد قرار گرفته و رعايت آن اكيدا به جامعه ‏ى مسلمين توصيه شده مسئله‏ى «صله ‏ى رحم» است
رسول اكرم صلى الله عليه و آله به امت خود، فرموده است آنانكه حاضرند و آنانكه غايب ‏اند و آنانكه از اصلاب مردان و ارحام زنان تا روز قيامت به دنيا مى‏آيند سفارش مى‏كنم كه صله ‏ى رحم نمايند، اگر چه فاصله‏ى آنان تا ارحامشان به قدر يك سال مسافرت با كاروان باشد، چه آنكه صله‏ ى رحم يكى از مسائل مهم دين است. رسول اكرم (ص) براى پرورش افكار مسلمانان و راهنمايى آنان به وظايف اسلامى و انسانى، در تمام مواقع مهمترين تذكرات را در مواقع مختلف در منبر و محضر به مردم مى‏داد. از آن جمله به مناسبت فرارسيدن ماه مبارك رمضان و مهيا نمودن افكار مردم براى وظايف اجتماعى در منبر خطبه خواند و در خلال آن سه جمله را از پى هم فرمود: و قروا كباركم و ارحموا صغاركم و صلوا ارحامكم. بزرگسالان خود را احترام نماييد، خردسالان خود را مورد ترحم و مهر قرار دهيد و ارحام خود را صله نماييد. با اينكه ذكر بزرگسالان و خردسالان شامل حال ارحام نيز مى‏شود، ولى چون مسئله‏ى صله‏ ى رحم اهميت دارد، حضرت آن را تخصيص به ذكر داد.
افراد باايمان و پيروان راستين اسلام به امر باريتعالى در مورد صله‏ ى رحم توجه كامل دارند و از مواخذه الهى در اين مورد، سخت خائف و نگران‏اند، زيرا در قرآن شريف آمده است: و الذين يصلون ما امر الله به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب. خردمندان باايمان كسانى هستند كه دستور بارى تعالى را در مورد اشخاصى كه امر به صله ‏ى آنها فرموده اطاعت مى‏كنند و از خداوند و حسابرسى سخت او بيم دارند. در حديث آمده است: خداوند سبحان فرموده است: من رحمان هستم و نام رحم را از اسم خودم مشتق نموده‏ام، پس هر كس صله ‏ى رحم كند و با بستگان خود پيوند نمايد من او را با رحمت خود صله خواهم كرد و هر كس قطع رحم كند من رحمت خود را از او قطع خواهم نمود.
اگر كسى صله ‏ى رحم مى‏كند و به ارحام خود عملا و قولا خدمت مى‏نمايد ولى در مقابل، از آنان اذيت و آزار مى‏بيند، پيشواى اسلام به چنين شخصى اجازه نمى‏دهد قطع رحم كند و خاطرنشان مى‏نمايد كه اين كار عذاب الهى را در پى دارد . مردى به حضور پيمبر گرامى شرفياب شد. عرض كرد: من ارحامى دارم و آنها را صله مى‏كنم ولى آنان مرا آزار مى‏دهند، مى‏خواهم تركشان گويم. حضرت فرمود: در اين صورت خداوند همه‏ى شما را ترك خواهد گفت.
صله‏ى رحم و نيكوكارى از عوامل جلب رحمت باريتعالى در دنيا و آخرت است و در حديثى امام صادق عليه‏السلام اين دو مطلب را در كنار هم ذكر كرده و از فايده‏ ى دنيوى و اخروى آن نام برده است. امام صادق عليه‏السلام فرموده: صله‏ى رحم و نيكى كردن به برادران، حساب را در قيامت آسان مى‏كند و آن دو آدمى را از گناه محافظت مى‏نمايد. پس شما به ارحام خود صله كنيد و به برادران خود نيكى نماييد اگر چه به سلام كردن نيكو و جواب سلام دادن باشد.
با توجه به اينكه مردم از جهت نيروى كار، بنيه‏ ى مالى، تعداد عائله، سلامتى و بيمارى، و ديگر جهات با يكديگر متفاوت ‏اند، قهرا صله‏ى رحم نيز متفاوت خواهد بود. افرادى كه بين ارحام، قدرت كار و درآمد كافى دارند و زندگى خود را به شايستگى اداره مى‏كنند به كمك مالى نياز ندارند، صله‏ ى رحم در اين قبيل موارد به ديدن يكديگر رفتن، سلام و احوالپرسى نمودن، و از آزار و اذيتشان پرهيز داشتن است. حضرت رضا از امام صادق عليهماالسلام حديث نموده كه فرموده است: صله‏ى رحم نما اگر چه به شربت آبى باشد و بهترين صله‏ى رحم خوددارى از ايذاء آنان است. رسول گرامى فرموده است: در دنيا صله‏ى رحم نماييد، گر چه با سلام گفتن باشد.
در مواردى كه ارحام بر اثر پيرى يا بيمارى يا نقص عضو از كارافتاده و عائله دارند ارحام متمكن بايد در كمال علاقه‏ مندى و گشاده‏رويى دست به دست هم بدهند و زندگى آنان را از جميع جهات اداره نمايند. در روايات اولياى گرامى آمده كه براى هر چيزى زكاتى است: زكوه علم معلومات خود را به افراد شايسته و لايق آموختن است، زكوه عقل رفتار و گفتار جهال را تحمل نمودن است، زكوه قدرت عفو و بخشيدن است و ديگر امورى از اين قبيل. در روايتى از على (ع) رسيده كه فرموده است: زكات كسانى كه از تسهيلات مالى برخوردارند نيكى به همسايگان و صله‏ ى ارحام است.
به موجب روايات، كسانى كه به ارحام تهيدست و بى‏بضاعت خود كمك مالى مى‏نمايند پاداش و اجرشان در قيامت نزد باريتعالى از ساير انفاقهاى مالى كه درباره‏ى دگران انجام مى‏دهند بيشتر و فزونتر است. رسول اكرم فرموده است: اجر صدقه ده برابر، پاداش قرض دادن هجده برابر، مزد صله‏ى برادران دينى بيست برابر، و اجر صله‏ى رحم بيست و چهار برابر است.
\و من خذلان الاقربين النصره. و ترك يارى بستگان را به حمايت و نصرت تبديل فرما. صله‏ى رحم از چند جهت شايان توجه است: اول از ديدگاه جود و عطا. كسانى كه طبع سخى و دست گشاده دارند، ارحام بى‏بضاعت خويش را با بلندنظرى مورد حمايت قرار مى‏دهند و با حفظ آبرو و عزتشان زندگى آنان را اداره مى‏نمايند. اين گروه داراى برترى و فضيلت اخلاقى هستند. على (ع) درباره‏ى اينان فرموده است: صله‏ى رحم از بزرگترين خوى و منش مردمان كريم‏النفس و بزرگوار است. دوم، از نظر دينى و ارزش اسلامى. صله ‏ى رحم از وظايف قطعى افراد باايمان است و قطع رحم از گناهان بزرگ. در حديثى كه مذكور افتاد، مردى از رسول اكرم سوال كرد: مبغوضترين كارها نزد خدا چيست؟ حضرت، اول از شرك نام برده و دوم از قطع رحم. پاسخ آن جناب روشنگر اين حقيقت است كه قطع رحم در كنار شرك قرار گرفته و به آن اندازه مورد بغض و بدبينى ذات اقدس الهى است. از اين رو ائمه‏ى معصومين عليهم‏السلام همواره مواظب اصحاب و دوستان خود بودند و در مقام بيان وظايف مالى آنان، خدمت به ارحام بى‏بضاعت را خاطرنشان مى‏ساختند و اين مهم را تذكر مى‏دادند. مردى به نام عمار از دوستان متمكن امام صادق (ع) بود. امام صادق (ع) به وى فرمود: اى عمار! تو صاحب مال بسيارى. عرض كرد: بلى، فدايت گردم. فرمود: آيا زكات واجب را مى‏دهى؟ عرض كرد: بلى. آيا مال معلومى كه قرآن شريف فرموده «فى اموالهم حق معلوم» پرداخت مى‏كنى؟ عرض كرد: بلى. آيا صله‏ى رحم مى‏نمايى و به آنان كمك مالى مى‏كنى؟ عرض كرد: بلى. آيا برادران دينيت را از حمايت مالى برخوردار مى‏سازى؟ عرض كرد: بلى. فرمود: اى عمار! مال فانى مى‏شود، بدن در قبر مى‏پوسد، و عمل باقى مى‏ماند، و خداوند زنده‏اى است كه هرگز نمى‏ميرد. اى عمار! آن را كه پيش فرستادى از تو سبقت نمى‏گيرد و آن را كه باقى گذاردى به تو ملحق نمى‏شود. سوم، از نظر خذلان قاطع رحم و اينكه ارحام بى ‏بضاعت در روز گرفتارى او را يارى نمى‏نمايند و نيازش را با حمايت خويش برطرف نمى‏سازند. زندگى بشر بر اساس همكارى و تعاون استوار است، مردم در جميع شئون حياتى به يكديگر نياز دارند، بايد همه دست به دست هم بدهند و چرخ زندگى را به حركت درآورند تا در پرتو آن جميع نيازهاى مادى و معنوى تامين گردد و بشر به حيات انسانى خويش ادامه دهد. مردى به نام ابوعبيده به امام صادق (ع) عرض كرد: از خدا بخواهيد كه رزق مرا در دست بندگانش قرار ندهد. فرمود: خداوند از اين امر ابا دارد و بايد نياز افراد مردم با تعاون يكدگر تامين گردد. تو از خداوند بخواه كه رزقت را در دست مردمان خوب و خير قرار دهد كه اين خود از سعادت است، و در دست اشرار و بدان قرار ندهد كه اين از بدبختى و شقاوت انسان است.