پروردگار حكيم، نظام عالم را بر اساس علل و معاليل استوار فرموده و براى هر چيزى اسباب و وسايلى را قرار داده است. هر كس بخواهد به هدف مورد نظر خود دست يابد بايد از مجرايى كه مقدر است وارد شود تا به آن نايل گردد: كسى كه رزق مىخواهد مجراى آن كشاورزى، دامدارى، و برخى اشجار ميوه است. كسى كه علم مىخواهد مجراى آن كتاب و كلاس و شنيدن درس استاد و بحث كردن با ساير محصلين است. و همچنين ساير امور.
امام صادق (ع) فرموده: خداوند ابا دارد از اينكه امور جهان را به جريان اندازد مگر از راه وسايل و اسباب.
بنابراين انسانهايى كه خواهان تعالى و تكامل معنوى يا مادى هستند بايد وسايل و اسباب كمال را در هر يك از امور بشناسند و از آن مجارى، فيض خدا را بخواهند.
دنيا عالم علل و اسباب است و براى آنكه دعاd ی بالا به استجابت برسد ، بايد اسباب و علل "دوستى" به موازات دعا فراهم آيد تا خواسته ى دعاكننده در پيشگاه الهى مقبول افتد و مورد استجابت واقع شود، لذا باید روی علل و عوامل دوستى بیشتر فکر کرد ...
امام باقر (ع) به جابر جعفى فرمود: پنج چيز را به تو سفارش مىكنم:
اگر مورد ستم واقع شدى ستم مكن،
اگر دگران به تو خيانت نمودند تو خيانت منما،
اگر تكذيب كردند خشمگين مشو،
اگر تمجيدت نمودند شادى مكن،
و اگر مذمتت كردند بيتابى منما و به چيزى فكر كن كه دربارهات گفتهاند،
كسى كه دعا مىكند و از خدا مىخواهد كه " دشمنى نزديكانش را به دوستى مبدل سازد " بايد از توصيه ى امام باقر (ع) به جابر جعفى استفاده نمايد و فكر كند :
آيا دشمنى وى با من بر حق است يا ناحق و در مواقعى كه او مرا مذمت نموده يا تكذيب كرده، بجا بوده است يا نابجا، خلاصه منشا دشمنى او را مورد بررسى و دقت قرار دهد، اگر دعاكننده در مواقعى او را تحقير نموده و كوچك شمرده است يا دربارهى او كلمات زشت و زننده گفته و مورد اهانتش قرار داده است يا در غيابش از او بدگويى نموده و كسانى اين خبر را دادهاند و اين قبيل امور منشا عداوت او گرديده، براى اينكه دعايش مستجاب شود و دشمنى او به دوستى مبدل گردد بايد حتما رفتار و گفتار خويش را تغيير دهد و روش خصمانه را ترك گويد و به ياد داشته باشد كه دنيا عالم علل و اسباب است و چون ترك عوامل دشمنى و به كار بستن وسايل و انگيزه هاى دوستى در اختيار اوست بايد به موازات دعا اعمال خود را اصلاح كند و رفتار و گفتارش به گونهاى باشد كه مايه ى محبت و دوستى گردد.
على (ع) فرموده: سه چيز است كه موجب محبت و دوستى مىشود:
يكى حسن خلق،
آن ديگر مدارا نمودن صحيح و شايسته،
و سوم تواضع و فروتنى.
اگر دشمنى وى نابجا و خلاف حق بوده و دعا كننده در تمام مواقع با رعايت اصول اخلاق و ادب با وى برخورد مىنموده است، در اين صورت او از نظر تامين وسايل و اسباب دوستى، وظيفه و تكليفى به عهده ندارد و اصلاح دشمن فقط به تحول قلب اوست و اين امر مهم به ذات اقدس الهى اختصاص دارد، اوست كه مىتواند نيت را تغيير دهد و دلها را از مسيرى كه مىروند بگرداند، اگر خداوند اراده نمايد و دل او را متحول سازد دعا مستجاب مىشود و محبت جايگزين دشمنى مىگردد و اگر در او تحولى ايجاد ننمايد به فرمودهى امام باقر (ع) دعا كننده بدون تحمل رنج و تعب بدنى از اجر باريتعالى برخوردار مىگردد. اين قبيل عناصر منحرف كه بىجهت نسبت به وظيفهشناسان و بردباران دشمنى دارند بيش و كم در جوامع بشرى وجود داشته و دارند.
امام سجاد (ع) خود مربى انسانها بود و تمام وظايف اخلاق و ادب را در مورد همهى افراد رعايت مىفرمود و دشمنى بعضى از نزديكان ناشى از سوء برخورد نبوده است، اينكه در مقام دعا عرض مىكند:
و من عداوه الادنين الولايه.
بار الها! دشمنى نزديكان را به دوستى مبدل نما، ممكن است ناظر به دشمنانى باشد كه نسبت به آن حضرت در اشتباه بوده و سوء نيتى نداشتهاند و از خدا مىخواهد كه اشتباه را از صفحه ى خاطرشان بزدايد و آنان را واقع بين كند تا دشمنى نابجا و بىموردشان مبدل به دوستى گردد يا ناظر به دشمنى بدخواهان و اشرار است كه على (ع) دربارهى آنان فرموده است: عداوت اشرار با پاكان از عادات مذموم و ناپسند اين گروه است.
امام سجاد (ع) از مقلب القلوب مىخواهد كه در ضمير اينان تحولى به وجود آورد تا دوستى و محبت نسبت به آن حضرت جايگزين دشمنى و عداوت گردد.
و من عقوق ذوى الارحام المبره.
بار الها! جدايى از ارحام را به نيكى و پيوستگى مبدل فرما.
از جملهى امورى كه در تعاليم اسلام مورد تاكيد قرار گرفته و رعايت آن اكيدا به جامعه ى مسلمين توصيه شده مسئلهى «صله ى رحم» است
رسول اكرم صلى الله عليه و آله به امت خود، فرموده است آنانكه حاضرند و آنانكه غايب اند و آنانكه از اصلاب مردان و ارحام زنان تا روز قيامت به دنيا مىآيند سفارش مىكنم كه صله ى رحم نمايند، اگر چه فاصلهى آنان تا ارحامشان به قدر يك سال مسافرت با كاروان باشد، چه آنكه صله ى رحم يكى از مسائل مهم دين است.
رسول اكرم (ص) براى پرورش افكار مسلمانان و راهنمايى آنان به وظايف اسلامى و انسانى، در تمام مواقع مهمترين تذكرات را در مواقع مختلف در منبر و محضر به مردم مىداد. از آن جمله به مناسبت فرارسيدن ماه مبارك رمضان و مهيا نمودن افكار مردم براى وظايف اجتماعى در منبر خطبه خواند و در خلال آن سه جمله را از پى هم فرمود:
و قروا كباركم و ارحموا صغاركم و صلوا ارحامكم.
بزرگسالان خود را احترام نماييد، خردسالان خود را مورد ترحم و مهر قرار دهيد و ارحام خود را صله نماييد.
با اينكه ذكر بزرگسالان و خردسالان شامل حال ارحام نيز مىشود، ولى چون مسئلهى صله ى رحم اهميت دارد، حضرت آن را تخصيص به ذكر داد.
افراد باايمان و پيروان راستين اسلام به امر باريتعالى در مورد صله ى رحم توجه كامل دارند و از مواخذه الهى در اين مورد، سخت خائف و نگراناند، زيرا در قرآن شريف آمده است:
و الذين يصلون ما امر الله به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب.
خردمندان باايمان كسانى هستند كه دستور بارى تعالى را در مورد اشخاصى كه امر به صله ى آنها فرموده اطاعت مىكنند و از خداوند و حسابرسى سخت او بيم دارند.
در حديث آمده است:
خداوند سبحان فرموده است: من رحمان هستم و نام رحم را از اسم خودم مشتق نمودهام، پس هر كس صله ى رحم كند و با بستگان خود پيوند نمايد من او را با رحمت خود صله خواهم كرد و هر كس قطع رحم كند من رحمت خود را از او قطع خواهم نمود.
اگر كسى صله ى رحم مىكند و به ارحام خود عملا و قولا خدمت مىنمايد ولى در مقابل، از آنان اذيت و آزار مىبيند، پيشواى اسلام به چنين شخصى اجازه نمىدهد قطع رحم كند و خاطرنشان مىنمايد كه اين كار عذاب الهى را در پى دارد .
مردى به حضور پيمبر گرامى شرفياب شد. عرض كرد: من ارحامى دارم و آنها را صله مىكنم ولى آنان مرا آزار مىدهند، مىخواهم تركشان گويم. حضرت فرمود: در اين صورت خداوند همهى شما را ترك خواهد گفت.
صلهى رحم و نيكوكارى از عوامل جلب رحمت باريتعالى در دنيا و آخرت است و در حديثى امام صادق عليهالسلام اين دو مطلب را در كنار هم ذكر كرده و از فايده ى دنيوى و اخروى آن نام برده است.
امام صادق عليهالسلام فرموده: صلهى رحم و نيكى كردن به برادران، حساب را در قيامت آسان مىكند و آن دو آدمى را از گناه محافظت مىنمايد. پس شما به ارحام خود صله كنيد و به برادران خود نيكى نماييد اگر چه به سلام كردن نيكو و جواب سلام دادن باشد.
با توجه به اينكه مردم از جهت نيروى كار، بنيه ى مالى، تعداد عائله، سلامتى و بيمارى، و ديگر جهات با يكديگر متفاوت اند، قهرا صلهى رحم نيز متفاوت خواهد بود. افرادى كه بين ارحام، قدرت كار و درآمد كافى دارند و زندگى خود را به شايستگى اداره مىكنند به كمك مالى نياز ندارند، صله ى رحم در اين قبيل موارد به ديدن يكديگر رفتن، سلام و احوالپرسى نمودن، و از آزار و اذيتشان پرهيز داشتن است.
حضرت رضا از امام صادق عليهماالسلام حديث نموده كه فرموده است: صلهى رحم نما اگر چه به شربت آبى باشد و بهترين صلهى رحم خوددارى از ايذاء آنان است.
رسول گرامى فرموده است: در دنيا صلهى رحم نماييد، گر چه با سلام گفتن باشد.
در مواردى كه ارحام بر اثر پيرى يا بيمارى يا نقص عضو از كارافتاده و عائله دارند ارحام متمكن بايد در كمال علاقه مندى و گشادهرويى دست به دست هم بدهند و زندگى آنان را از جميع جهات اداره نمايند.
در روايات اولياى گرامى آمده كه براى هر چيزى زكاتى است: زكوه علم معلومات خود را به افراد شايسته و لايق آموختن است، زكوه عقل رفتار و گفتار جهال را تحمل نمودن است، زكوه قدرت عفو و بخشيدن است و ديگر امورى از اين قبيل. در روايتى از على (ع) رسيده كه فرموده است:
زكات كسانى كه از تسهيلات مالى برخوردارند نيكى به همسايگان و صله ى ارحام است.
به موجب روايات، كسانى كه به ارحام تهيدست و بىبضاعت خود كمك مالى مىنمايند پاداش و اجرشان در قيامت نزد باريتعالى از ساير انفاقهاى مالى كه دربارهى دگران انجام مىدهند بيشتر و فزونتر است.
رسول اكرم فرموده است: اجر صدقه ده برابر، پاداش قرض دادن هجده برابر، مزد صلهى برادران دينى بيست برابر، و اجر صلهى رحم بيست و چهار برابر است.
\و من خذلان الاقربين النصره.
و ترك يارى بستگان را به حمايت و نصرت تبديل فرما.
صلهى رحم از چند جهت شايان توجه است:
اول از ديدگاه جود و عطا. كسانى كه طبع سخى و دست گشاده دارند، ارحام بىبضاعت خويش را با بلندنظرى مورد حمايت قرار مىدهند و با حفظ آبرو و عزتشان زندگى آنان را اداره مىنمايند. اين گروه داراى برترى و فضيلت اخلاقى هستند. على (ع) دربارهى اينان فرموده است:
صلهى رحم از بزرگترين خوى و منش مردمان كريمالنفس و بزرگوار است.
دوم، از نظر دينى و ارزش اسلامى. صله ى رحم از وظايف قطعى افراد باايمان است و قطع رحم از گناهان بزرگ. در حديثى كه مذكور افتاد، مردى از رسول اكرم سوال كرد: مبغوضترين كارها نزد خدا چيست؟ حضرت، اول از شرك نام برده و دوم از قطع رحم.
پاسخ آن جناب روشنگر اين حقيقت است كه قطع رحم در كنار شرك قرار گرفته و به آن اندازه مورد بغض و بدبينى ذات اقدس الهى است. از اين رو ائمهى معصومين عليهمالسلام همواره مواظب اصحاب و دوستان خود بودند و در مقام بيان وظايف مالى آنان، خدمت به ارحام بىبضاعت را خاطرنشان مىساختند و اين مهم را تذكر مىدادند. مردى به نام عمار از دوستان متمكن امام صادق (ع) بود.
امام صادق (ع) به وى فرمود: اى عمار! تو صاحب مال بسيارى. عرض كرد: بلى، فدايت گردم. فرمود: آيا زكات واجب را مىدهى؟ عرض كرد: بلى. آيا مال معلومى كه قرآن شريف فرموده «فى اموالهم حق معلوم» پرداخت مىكنى؟ عرض كرد: بلى. آيا صلهى رحم مىنمايى و به آنان كمك مالى مىكنى؟ عرض كرد: بلى. آيا برادران دينيت را از حمايت مالى برخوردار مىسازى؟ عرض كرد: بلى. فرمود: اى عمار! مال فانى مىشود، بدن در قبر مىپوسد، و عمل باقى مىماند، و خداوند زندهاى است كه هرگز نمىميرد. اى عمار! آن را كه پيش فرستادى از تو سبقت نمىگيرد و آن را كه باقى گذاردى به تو ملحق نمىشود.
سوم، از نظر خذلان قاطع رحم و اينكه ارحام بى بضاعت در روز گرفتارى او را يارى نمىنمايند و نيازش را با حمايت خويش برطرف نمىسازند. زندگى بشر بر اساس همكارى و تعاون استوار است، مردم در جميع شئون حياتى به يكديگر نياز دارند، بايد همه دست به دست هم بدهند و چرخ زندگى را به حركت درآورند تا در پرتو آن جميع نيازهاى مادى و معنوى تامين گردد و بشر به حيات انسانى خويش ادامه دهد. مردى به نام ابوعبيده به امام صادق (ع) عرض كرد:
از خدا بخواهيد كه رزق مرا در دست بندگانش قرار ندهد. فرمود: خداوند از اين امر ابا دارد و بايد نياز افراد مردم با تعاون يكدگر تامين گردد. تو از خداوند بخواه كه رزقت را در دست مردمان خوب و خير قرار دهد كه اين خود از سعادت است، و در دست اشرار و بدان قرار ندهد كه اين از بدبختى و شقاوت انسان است.
براى آدمى در طول زندگى وقايعى پيش مىآيد و با حوادثى مواجه مىگردد كه به كمك ديگران نياز دارد، مثلا يكى از افراد خانواده اش ناگهان دچار بيمارى سخت مىشود و بايد هر چه زودتر به بيمارستان منتقلش نمايند يا آنكه مىميرد و براى تهيهى وسايل حمل جنازه و كفن و دفن لازم است اشخاصى او را يارى دهند يا مورد هجوم كسانى واقع مىشود و بايد با حمايت دگران از خطر رهايى يابد و ساير رويدادهايى از اين قبيل. البته افراد متمكن بيش از افراد عادى يا تهيدستان به حمايت و يارى احتياج دارند.
صلهى رحم در انجام اين مهم نقش موثرى دارد، زيرا اولا صلهكننده بر اثر صلهى رحم محبوبيت به دست مىآورد، و ثانيا در مواقع لازم، ارحامى كه مديون اخلاقى او هستند به ياريش قيام مىكنند و دشمن او را خوار و سركوب مىنمايند.
صلهى رحم محبوبيت به بار مىآورد و موجب خوارى و ذلت دشمن مىشود.
و من خذلان الاقربين النصره.
بار الها! ترك يارى بستگان را به حمايت و نصرت تبديل فرما.
نه تنها ارحام و بستگان نزديك بايد با دست و زبان، قلم و قدم، و در صورت لزوم با كمكهاى مالى مورد حمايت افراد غنى و متمكن خانواده قرار گيرند، بلكه افراد وظيفه شناس و مال انديش اين روش پسنديده را در مورد تمام بستگان دور و نزديك رعايت مىنمايند و حدود و حقوق اخلاقى همهى آنها را محترم مىشمرند تا در حوادث و رويدادها از عواطف و نصرت آنان برخوردار گردند و اين دستور حكيمانه را على (ع) ضمن حديثى خاطرنشان فرموده است:
هرگز نبايد آدمى نسبت به فاميل و بستگان بىاعتنا شود و آنان را با چشم بىرغبتى بنگرد. اگر چه داراى مال و اولاد باشد، نبايد دوستى و كرامت اخلاقى و دفاع آنان را كه با دست و زبان انجام مىدهند ناديده انگارد. اگر او با مصيبتى مواجه شود يا با ناملايمى رو به رو گردد، عشيره و فاميل از پشت سر بزرگترين مدافع، عطوفترين افراد، و جمعكنندهترين پراكندگيهاى وى هستند. اگر كسى از اقارب و بستگان خود دست بكشد او يك دست را از آنان قبض نموده اما در مقابل، دستهاى متعدد فاميل و بستگان از وى قبض شده است.
كسى كه مىخواهد در مواقع گرفتارى و سختى از نصرت و يارى دگران برخوردار باشد و مورد خذلان قرار نگيرد، حتما بايد حقوق تمام برادران دينى و همهى بستگان و ارحام را محترم شمرد و همواره مورد توجه قرار دهد زيرا كماعتنايى و سبك شمردنشان موجب محروم ماندن از يارى و نصرت آنان مىگردد.
على عليهالسلام : يكى از موجبات خذلان و محروم ماندن از نصرت دگران ناچيز شمردن حقوق برادران است.
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_346
اهمیت حفظ #آبرو
وَ قَالَ (علیه السلام): مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ، يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ؛ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ.
حضرت علی که درود خدا بر او باد فرمودند: آبروى تو چون يخى جامد است كه درخواست آن را قطره قطره آب مى كند، پس بنگر كه آن را نزد چه كسى فرو مى ريزى.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ اهمیت حفظ آبرو :
قسمت 1
⏺ امام علیه السلام درباره تقاضا نزد اشخاص مختلف نكته جالبى را بيان مى كند ومى فرمايد: «آبرويت جامد است و تقاضا آن را آب كرده و فرو مى ريزد. ببين آن را نزد كه فرو مى ريزى»؛ (مَاءُ وَجْهِکَ جَامِدٌ يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ، فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ). «ماءُ وَجْه» كه ترجمه تحت اللفظى آن «آبرو» است دقيقآ در فارسى و عربى معناى يكسان دارد. آبرو عبارت از احترام و شخصيت انسان است؛ شخص آبرومند كسى است كه در جامعه محترم باشد و به ديده احترام به او بنگرند، براى سخنش اهميت قائل باشند و در مشكلات به سراغ او بروند. چرا اين ويژگى نامش آبرو است؟ شايد ـ همانگونه كه بعضى از شارحان نهج البلاغه اشاره كرده اند ـ دليلش اين باشد كه انسان هنگامى كه از كسى تقاضايى مىكند، يا حادثه نامطلوبى اتفاق مى افتد از شرم و حيا چهره او برافروخته شده و عرق بر صورتش جارى مى شود، به اندازهاى كه گاه از صورت مى چكد. اين درواقع آب صورت است كه به تناسب واژه «آبرو» يا «ماء الوجه» بر آن اطلاق شده است. به هر روى، امام علیه السلام مى فرمايد: آب صورت تو در حال عادى جامد است.
هنگامى كه از ديگرى تقاضا مى كنى مايع شده و فرو مى ريزد. بنگر نزد چه كسى آن را فرو مى ريزى. اشاره به اينكه انسان تا مى تواند نبايد از كسى تقاضايى كند و آبروى خود را در آن راه بريزد؛ اما اگر روزى ناچار شد، بايد كسى را براى تقاضا كردن برگزيند كه شايسته آن باشد و لااقل آبروى خود را نزد انسان باشخصيتى فروريخته باشد. در حديثى مى خوانيم كه «حارث همدانى» (از ياران خاص اميرمومنان على علیه السلام) مى گويد: شبى نزد آن حضرت به گفتگو نشسته بودم. عرض كردم : حاجتى دارم. امام علیه السلام فرمود: مرا شايسته دانستى كه حاجت خود را از من بخواهى؟ عرض كردم: آرى. فرمود: خدا تو را جزاى خير دهد. سپس برخاست و چراغ را خاموش كرد و نشست. بعد فرمود: چراغ را براى اين خاموش كردم كه ذلت عرض حاجت را در صورت تو نبينم. اكنون بگو چه مى خواهى، زيرا از پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله شنيدم مى فرمود: حوائج مردم امانت الهى در سينه بندگان است. كسى كه آن را بپوشاند عبادتى براى او محسوب مى شود و كسى كه آن را افشا كند لازم است براى انجام آن حاجت تلاش كند.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_346
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ اهمیت حفظ آبرو :
قسمت 2
⏺ در اين زمينه، احاديث فراوانى در منابع مختلف اسلامى آمده است : از جمله در حديثى از امام باقر علیه السلام مى خوانيم: «لَوْ يعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِى الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً وَلَوْ يعْلَمُ الْمُعْطِى مَا فِى الْعَطِيةِ مَا رَدَّ أَحَدٌ أَحَداً؛ اگر تقاضاكننده مى دانست تقاضا كردن چه عيوبى دارد هيچكس از ديگرى تقاضايى نمى كرد واگر شخص بخشنده مى دانست چه فضيلتى در عطيه است هيچكس ديگرى را محروم نمى ساخت». نقطه مقابل سوال، «تعفف» است كه قرآن مجيد جمعى از فقرا و نيازمندان را براى داشتن آن ستوده، مىفرمايد: «(لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللهِ لاَيَسْتَطِيعُونَ ضَرْبآ فِى الاَْرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافآ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللهَ بِهِ عَلِيمٌ)؛ (انفاقِ شما، مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند؛ (وتوجّه به آيين خدا، آنها را از وطن هاى خويش آواره ساخته؛ و شركت در ميدانِ جهاد، به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به كسب و تجارتى بزنند؛) نمى توانند مسافرتى كنند (و سرمايه اى به دست آورند؛) و از شدّت خويشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بى نياز مى پندارند؛ امّا آنها را از چهره هايشان مى شناسى؛ و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمى خواهند. (اين است مشخّصات آنها!) و هرچيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است». يعنى با اينكه آثار فقر به هر حال در چهره آنها نمايان است؛ اما حاضر نيستند از كسى سوال و تقاضايى كنند.
در حديثى از رسول خدا صلی الله علیه و آله مى خوانيم كه خطاب به اباذر فرمود: «يا أَبَا ذَرٍّ إِياکَ وَالسُّوَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌّ حَاضِرٌ وَفَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَفِيهِ حِسَابٌ طَوِيلٌ يوْمَ الْقِيامَة؛ اى اباذر! از سوال و درخواست بپرهيز كه ذلت حاضر و فقرى است كه آن را با شتاب به سوى خود مى آورى (به علاوه) حسابى طولانى در روز قيامت دارد. از اين حديث شريف نبوى استفاده مى شود كه شخص سائل اگر نياز شديد نداشته باشد در قيامت مورد بازخواست قرار مى گيرد. به همين دليل در حديثى از امام حسين علیه السلام مى خوانيم كه شخصى خدمت آن حضرت رسيد و تقاضايى كرد امام علیه السلام فرمود: «إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لا تَصْلُحُ إِلاَّ فِى غُرْمٍ فَادِحٍ أَوْ فَقْرٍ مُدْقِعٍ أَوْ حَمَالَةٍ مُقَطَّعَةٍ فَقالَ السّائِلُ: مَا جِئْتُ إِلاَّ فِى إِحْدَاهُنَّ فَأَمَرَ لَهُ بِمِائَةِ دِينَارٍ؛ سوال و تقاضا شايسته نيست مگر در بدهكارى سنگين يا فقر ناتوان كننده يا ديه ثابت و مسلّم. سائل عرض كرد: من به دليل يكى از اين سه چيز خدمت شما رسيده ام. امام علیه السلام امر فرمود يكصد دينار به او دادند. (هر دينار يك مثقال طلا بود)». نيز به همين دليل در حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مى خوانيم: «وَمَنْ فَتَحَ عَلَى نَفْسِهِ بَابَ مَسْأَلَةٍ فَتَحَ اللَّهُ عَلَيهِ سَبْعِينَ بَاباً مِنَ الْفَقْرِ لا يسُدُّ أَدْنَاهَا شَىءٌ؛ كسى كه بر خود درى از سوال و تقاضا بگشايد خداوند هفتاد در از فقر به سوى او مى گشايد كه چيزى كمترينِ اين درها را نمى بندد». از اين احاديث و احاديث ديگر و كلام حكيمانه بالا كه همه به اين مضمون وارد شده استفاده مى شود كه افراد باايمان حتى الامكان و تا زمانى كه به شدت گرفتار نشده اند از كسى چيزى تقاضا نكنند و مناعت طبع و تعفف را نگاه دارند.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_346
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ اهمیت حفظ آبرو :
قسمت 3
⏺ اين سخن را با حديثى كه در كتاب شريف كافى از پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله نقل شده پايان مى دهيم. امام صادق علیه السلام مى فرمايد: گروهى از انصار خدمت پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله رسيدند و به آن حضرت سلام كردند. پيامبر صلی الله علیه وآله به آنها جواب گفت. عرض كردند: اى رسول خدا! ما را حاجتى است. فرمود: حاجتتان را بيان كنيد. عرض كردند: حاجت بسيار بزرگى است. فرمود: بگوييد چيست؟ عرض كردند : بهشت را براى ما تضمين كن. پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله سر به زير انداخت و با عصاى كوچكى كه در دست داشت به زمين اشاره كرد. سپس سر بلند كرد و فرمود : «أَفْعَلُ ذَلِکَ بِكُمْ عَلَى أَنْ لا تَسْأَلُوا أَحَداً شَيئآ؛ من اين كار را انجام مى دهم به اين شرط كه هرگز از كسى چيزى تقاضا نكنيد. بعد از اين ماجرا آنها به قدرى به اين شرط وفادار بودند كه اگر در سفرى سوار بر مركب بودند و تازيانه يكى از آنها مى افتاد به شخص پياده اى نمى گفت اين تازيانه را به من بده، چراكه آن هم نوعى تقاضا بود؛ خودش پياده مى شد و تازيانه را برمى داشت و زمانى كه بر سر سفرهاى نشسته بودند هرگاه يكى از حاضران به ظرف آب از ديگرى نزديكتر بود به او نمى گفت ظرف آب را به من بده. خودش برمى خاست و از ظرف آب مى نوشيد.
#نهج_البلاغه_حكمت_346
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_231
وَإِذَا طَلَّقْتُمُ الْنِّسآءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَاراً لِتَعْتَدُواْ وَمَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُواْ ءَايَتِ اللَّهِ هُزُواً وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَبِ والْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ
و هنگامى كه زنان را #طلاق دادید و به پایان مهلت (عدّه) رسیدند، پس یا به طرز شایسته آنها را نگاه دارید (و آشتى كنید) و یا آنها را به طرز پسندیدهاى رها سازید. و براى آزار رسانیدن، آنان را نگاه ندارید تا (به حقوقشان) تعدّى كنید و كسى كه چنین كند، به خویشتن ظلم كرده ومبادا آیات خدا را به مسخره بگیرید. ونعمتى ر ا كه خداوند به شما داده و كتاب آسمانى و حكمتى را كه بر شما نازل كرده و شما را با آن پند مىدهد، یاد كنید و از خدا پروا داشته و بدانید خداوند به هر چیزى آگاه است.
1- اسلام، زندگىِ همراه با صفا و محبّت را مىخواهد، نگاهدارى همسر به قصد آزار او حرام است. «ولاتمسكوهنّ ضراراً لتعتدوا»
2- كسانى كه با همسر خود بدرفتارى مىكنند، متجاوزند. «لتعتدوا»
3- ظلم به زن، ظلم به خویشتن است. «فقد ظلم نفسه»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2