eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴سلام بر صاحب کتاب نورانی آقا علیه السلام که قبرش را به همراه امامان دیگر ما در بقیع در چنین روزی غریبانه تخریب کردند 🔈https://www.aparat.com/v/Wisne ⏺کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
÷با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند
بسم الله الرحمن الرحيم اللهم .. و اصلحنى بكرمك، بار الها به كرم و بزرگوارى خود، مرا اصلاح كن.
...بزرگی می فرمود؛عمل صالح موافق مزاج عالم است،خداوند برکتش می دهد.«الیه یصعد الکلم الطیب».....«ولدینا مزید» برخلاف گناه وسیئه که عوالم وجود را به هم می ریزد،بدبختی و فساد می آورد. «اصلحنی بکرمک»همین جا به کار می رود یعنی اعاده چیزی که فاسد شده و از انتفاع خارج شده است.اینجا بعد نفسانی منظور است،نفس انسان با گناه فاسد می شود و از رسیدن به مقصد دور... امام سجاد علیه السلام راهکار این مشکل را،دست انداختن به کرم خداوند می داند و درخواست اصلاح وراستی نفس میکند. ...واصلحنی بکرمک...
«» «». الاصلاح اعاده ما فسد الى الصلاح، و الكرم افاده ما ينبغى لا لغرض. «اصلاح» عبارت است از برگرداندن چيزى كه فاسد شده به صلاح و سلامت، و «كرم» انجام دادن كار شايسته‏اى است، بدون توقع مادى.
گاهى يك فرد بر اثر ضربه‏ اى كه به دستش وارد مى‏شود استخوان بازويش مى‏شكند و به صورت چند قطعه‏ ی كوچك و بزرگ استخوان در عضله مى‏ماند و دست از كار مى‏افتد . او به دكتر متخصص مراجعه مى‏كند و دكتر با عمل جراحى، وضع استخوان شكسته را مرتب مى‏نمايد، دست را گچ مى‏گيرد تا از حركت بازماند، و تدريجا استخوانهاى شكسته به هم بپيوندند و پس از مدتى كه استخوان وضع عادى به خود گرفت، جراح دست را باز مى‏كند و رفته رفته فعاليت دست آغاز مى‏گردد. بنابراين، شكستن استخوان به معناى فاسد شدن دست است و عمل جراحى طبيب متخصص به معناى اصلاح آن فساد است.
يكى از طرق اصلاح و برطرف ساختن فساد، وجود افراد لايق در سرپرستى گروه يا فرمانروايى اجتماع است. گاهى سرپرست گروه، فرد لايق و بافضيلتى است، اما در بين آنان عناصر فاسد و منحرفى وجود دارد و بر اثر آن مجاهدتهاى سرپرست آنطور كه بايد به ثمر نمى‏رسد. هارون برادر حضرت موسى بن عمران (ع) فردى بود كه براى سرپرستى و رهبرى شايستگى داشت. و وهبنا له من رحمتنا اخاه هرون نبيا. ما رحمت خود را به موسى ارزانى داشتيم و برادرش هارون را نبى قرار داديم. حضرت موسى (ع) طبق مواعده‏ى الهى، عازم ميقات شد. و قال موسى لاخيه هرون اخلفنى فى قومى و اصلح و لا تتبع سبيل المفسدين. به برادرش هارون فرمود: بين مردم جانشين من باش، به اصلاح امور بپرداز، و از منحرفين و اخلالگران تبعيت منما. موسى (ع) رفت، چند روزى برگشتن موسى (ع) به تعويق افتاد. سامرى با حمايت و پشتيبانى افراد مفسد، بتى طلايى به صورت گوساله ساخت و مجاهدتهاى هارون در مبارزه با اين عمل، به نتيجه نرسيد. موقعى كه حضرت موسى (ع) برگشت، از مشاهده ‏ى اين اوضاع بشدت ناراحت شد و برادر خود هارون را سخت مورد موآخذه قرار داد و به او تعرض كرد. هارون گفت: ان القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى. مردم مرا با ديده‏ ى استضعاف نگريستند، به سخن من اعتنا نكردند و در خطر كشته شدن قرار گرفتم. هارون مرد الهى بود و شايسته‏ ى رهبرى و اصلاح، اما وجود افراد فاسد كه در راه باطل خويش مصر و پابرجا بودند، سد راه سعادت مردم مى‏شدند و با وسوسه و اخلال، افكار آنان را از مسير حق مى‏گرداندند و خودشان نيز به نصايح خيرخواهانه‏ى او اعتنا نمى‏كردند. بر سيه دل چه سود خواندن وعظ نرود ميخ آهنين بر سنگ
على (ع) در دوران زمامدارى خود، با اين قبيل افراد فاسد مواجه بود. در موقعى كه جنگ با دشمنان اسلام ضرورت داشت، به عناوين مختلف از شركت در جبهه شانه خالى مى‏كردند و مردم را نيز از اجابت دعوت بازمى‏داشتند و در نتيجه، روز به روز فساد گسترش مى‏يافت. على (ع) ضمن سخنان تند و آتشين خود، آينده‏ى تيره‏ى مسلمين را گوشزد مى‏نمود، از آن جمله در يكى از خطبه ‏ها فرمود: و الذى نفسى بيده ليظهرن هولاء القوم عليكم ليس لانهم اولى بالحق منكم و لكن لاسراعهم الى باطل صاحبهم و ابطائكم عن حقى، و لقد اصبحت الامم تخاف ظلم رعاتها و اصبحت اخاف ظلم رعيتى. قسم به آن كس كه جان على در دست اوست، اين قوم بر شما غلبه خواهند نمود، نه از اين جهت كه آنان در حق از شما برتر و بالاترند، بلكه از اين جهت كه آنها در اجراى باطل زمامدار خود سريع‏اند و شما در اجراى دستور حق من بطى‏ء و سستيد. امتها صبح مى‏كردند در حالى كه از ستم فرمانروايان خويش خائف بودند و من صبح كرده‏ام در حالى كه از ظلم مردم خود خائفم. https://eitaa.com/sahife2/51412
قرآن درباره‏ ى منافقين افسادگر فرموده است: و اذا قيل لهم لاتفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون و لكن لايشعرون. وقتى به اينان گفته مى‏شود در زمين افساد نكنيد، مى‏گويند ما مصلح و برقراركننده‏ى صلاح جامعه هستيم. آگاه باشيد اينان مفسدند و نمى‏دانند با اعمال نارواى خويش افساد مى‏نمايند.
پيمبران الهى و جانشینان بر حقشان علاقه‏مند بودند كه مفاسد اجتماعى را براندازند و مردم را به راه صلاح و رستگارى سوق دهند، ولى در هر عصر، افراد مخالف و مزاحم وجود داشتند كه سد راه اصلاح جامعه مى‏شدند و پيمبران مى‏دانستند كه در نيل به هدف انسان‏سازى خود موفقيت كامل نخواهند داشت، ولى از فعاليت دست نمى‏كشيدند و زبان حال همه ‏ى آنان مانند زبان قال حضرت شعيب بود كه مى‏فرمود: ان اريد الا الاصلاح ما استطعت. من به قدر تواناييم اراده دارم در اصلاح جامعه مجاهده كنم.
ولى با همه‏ ى مزاحمتها كه مخالفين به وجود آوردند، پيمبران الهى به پيروزيهاى شايان ملاحظه‏اى نايل آمدند و در اخلاق و اعمال بسيارى از مردم اثر گذاردند و آنان را به راه پاكى و درستى سوق دادند. آنچه از خلقيات حميده و سجاياى انسانى در جهان مشاهده مى‏شود، منشا اصلاح آنها پيمبران بوده‏اند. در دنياى مادى امروز كه لذت‏گرايى بر جهان حاكم شده و به قول يكى از غربيها، انسانيت پيش پاى بت اقتصاد قربانى گرديده، هنوز هم عده‏ى زيادى متوجه مكتب پيمبران‏اند و مى‏خواهند خويشتن را با تعاليم آسمانى آنان منطبق نمايند. خلاصه، پيشوايان دين و فرستادگان خداوند مجراى فيض الهى در اصلاح مفاسد بوده‏اند، كوشش داشتند تا جايى كه قادرند افكار مردم را بسازند و آنها را مهياى قبول فيض اصلاح بارى تعالى بنمايند و در مواردى كه فعاليتهاى بشرى جوابگوى مفاسد نباشد و نتواند وضع موجود را دگرگون سازد، بايد براى رفع فساد از قدرت رفع قيوم استفاده نمود و اين قبيل مفاسد گاهى جنبه‏ى عمومى دارد و مربوط به همه‏ى مردم است و گاه جنبه‏ى خصوصى دارد و هدف، اصلاح مفاسد شخص معين است و اين هر دو، قسمت در ادعيه‏ى ائمه‏ى معصومين عليهم‏السلام آمده است.
در دعاى معروفى كه ما در ماه رمضان مى‏خوانیم، ضمن درخواستهاى متعدد عرض مى‏كنند: اللهم اصلح كل فاسد من امور المسلمين. بار الها تمام مفاسدى را كه مسلمانان جهان گرفتار آنها هستند با قدرت لايزال خود اصلاح فرما. اما مفاسدى كه از جهت خصوصى مورد دعا و درخواست واقع مى‏شود مانند بيمارى كه اصلاح مفاسد مزاجى خود را درخواست مى‏كند يا تاجرى كه در امر كسب دچار اختلال گرديده و از بارى تعالى اصلاح آن را مى‏طلبد، يا پدرى كه فرزندش به فساد اخلاق مبتلا شده و اصلاحش را از خداوند مى‏خواهد و اين نيز در ادعيه‏ ى ائمه‏ ى معصومين عليهم‏السلام آمده است
حضرت زين‏العابدين (ع) اصلاح خود را به كرم پروردگار كريم درخواست نموده است. ولى ملاحظه مى‏نماييد كه امام متعلق اصلاح را در دعا ذكر نكرده و به زبان نياورده است. اگر اين دعا را يك فرد مسلمان غيرمعصوم به پيشگاه خدا عرض مى‏كرد احتمال داده مى‏شد كه درخواستش براى اصلاح پاره‏اى از عقايد فاسد و اخلاق بد باشد يا مى‏خواهد انديشه‏ها و افكارش، يا گفتار و رفتارش اصلاح شود، يا ديگر مفاسد جسمى و روحى از اين قبيل. ولى در مورد امام معصوم كه منزه از انحرافهاى اعتقادى و اخلاقى و مبرى از نقايص قولى و عملى است، چنين احتمالاتى راه ندارد و بايد بگوييم كه از اراده‏ ى امام در اين قطعه از دعا ناآگاهيم و نمى‏دانيم اصلاح چه امورى را از پيشگاه الهى خواسته و در گفته‏ ى خود اراده نموده است.
در حادثه‏ ى خونين كربلا و در واقعه‏ ى بسيار سنگين و دردناك روز عاشورا و همچنين در طول ايام اسارت اهل‏بيت عليهم‏السلام در سفر كوفه و شام، افرادى پست و فرومايه براى جلب توجه يزيد و راضى ساختن آل‏اميه، مفاسدى بزرگ به بار آوردند، ظلمها و ستمهايى جبران‏ناپذير درباره‏ ى خانواده‏ى معظم رسول اكرم (ص) مرتكب شدند و پس از مراجعت به مدينه، اذيتها و آزارها به شكلهاى مختلف از ناحيه‏ى عمال حكومت نسبت به حضرت على بن الحسين عليهماالسلام كم و بيش ادامه داشت. آن همه اعمال ناروا از ناحيه‏ ى آن عناصر فاسد و دنياپرست، آثارى بسيار تلخ و خاطراتى رنج‏آور و فراموش ناشدنى در روح امام (ع) به جاى گذارد و با ياد آنها همواره در عذاب روحى به سر مى‏برد، تنها خداوند است كه با قدرت لايزال خود مى‏تواند آن ويرانيهاى درونى و آن ضايعات روحى و معنوى را زايل فرمايد. با توجه به اينكه منشا تمام ناگواريها، سياست ظالمانه‏ ى خليفه‏ ى وقت بود، و با در نظر گرفتن اختناقى كه از ناحيه‏ى دولت بنى‏اميه بر مردم حكومت مى‏كرد، حضرت زين‏العابدين (ع) نمى‏توانست وقايع تلخ گذشته را شرح دهد و نمى‏شد متعلق اصلاح را حتى به صورت دعا به زبان آورد، به همين جهت در كلام خود از متعلق اصلاح نام نبرده و تنها از پيشگاه خداوند كريم اصلاح را درخواست نموده است.
«» فى اسماء الله تعالى الكريم هو الجواد المعطى الذى لاينفد عطاوه و هو الكريم المطلق و الكريم الجامع لانواع الخير و الشرف و الفضائل. از جمله‏ى اسماء حضرت بارى تعالى، «كريم» است. او جوادى است بخشنده كه هرگز عطايش پايان نمى‏يابد، او كريم مطلق است، او كريمى است كه جامع انواع خوبى و شرف و فضايل است.
كريم در قرآن: *انه لقرآن كريم اى كثير النفع لاشتماله على اصول العلوم المهمه فى المعاش و المعاد. بيگمان اين قرآن كريم است، زيرا نفعش بسيار و دانستنيهاى مهم راجع به امور معاش و معاد را در بر دارد.
*و لقد كرمنا بنى‏آدم. ما انسان را از كرامت و بزرگوارى برخوردار ساخته‏ايم. كرامت انسان براى دارا بودن عقل، نطق، وجدان اخلاقى، تمايلات عالى انسانى، هوش سرشار، صورت زيبا، اندام معتدل، سلطه بر تمام منابع ارضى، قدرت بهره‏بردارى از ذخاير طبيعى، و ديگر مزايايى از اين قبيل است. كرامتى كه خداوند به انسان اعطا فرموده، مزيتى است تكوينى و عطيه‏اى است الهى كه در آفرينش او به كار برده، اما كرامت اكتسابى انسان در پيشگاه خداوند از راه تقوى و پاكى به دست مى‏آيد و هر كس تقواى بيشترى دارد، نزد بارى تعالى از كرامت فزونترى برخوردار است. قرآن شريف فرموده: *ان اكرمكم عند الله اتقيكم. كريمترين و پرارجترين شما نزد بارى تعالى، كسانى هستند كه واجد تقواى بيشترند.
بعضى از سعادتمندان علاوه بر كرامت طبيعى انسان و كرامت اكتسابى تقوى، از كرامتهاى ديگرى نيز بهره‏مندند و حضرت يوسف صديق از جمله‏ى آنان است. در حدیثی آمده : ان الكريم ابن الكريم يوسف بن يعقوب لانه اجتمع له شرف النبوه. و العلم. و الجمال. و العفه. و كرم الاخلاق. و العدل. و رياسه الدنيا و الدين. كريم و پسر كريم، يوسف فرزند يعقوب است، زيرا در وجود او برتريهاى متعددى جمع شد: شرافت پيمبرى، علم و زيبايى، عفت و كرامت خلق، عدل و رياست دنيا و دين.
امام سجاد (ع) در این جمله‏ عرض مى‏كند: و اصلحنى بكرمك. بار الها! ويرانيهاى درونى و برونى و آسيبهاى جسمى و روحى كه بر اثر ظلم حكام و صدمات عناصر بى‏ ايمان و منافق در وجودم به جاى مانده است، تو با و بزرگوارى خود آنها را فرما.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای ساخت ضریح برای ائمه توسط ایرانی‌ها 👈 تصاویری از ضریح ساخته شده توسط ایرانیان برای امامان بقیع که پس از تخریب بقیع توسط وهابیون مفقود شده بود (فایل کامل اینجا ) ⏺کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
📚برشی از کتاب کهکشان نیستی داستان زندگی سید علی قاضی ره 👈بخشی از نامه مرحوم محمد ره به یکی شاگردانش به نام احمد https://eitaa.com/sahife2/53796 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ وَحَسِبُواْ أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُواْ وَصَمُّواْ ثُمَّ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُواْ وَصَمُّواْ كَثِيرٌ مِّنْهُمْ وَاللَّهُ بَصِيرُ بِمَا يَعْمَلُونَ‏ ✳️ (یهودیان چون خود را برتر از مردم و اولیاى خدا مى پنداشتند) گمان كردند كیفر و آزمایشى (برایشان) نخواهد بود، پس (از دیدن حقایق) كور و (از شنیدن حقایق) كر شدند. سپس خداوند (لطف خویش را بر آنان باز گرداند و) توبه شان را پذیرفت. دگر بار بسیارى از آنان (از دیدن و شنیدن آیات الهى) كور و كر شدند و خداوند به آنچه مى كنند، بیناست. » در آیه، یا به معناى آزمون و یا به معناى عذاب است. بنى اسرائیل مى پنداشتند آزمایش ها یا قهر و عذاب الهى، مربوط به دوران حضرت موسى علیه السلام بوده و شامل آنان نمى شود. از این رو سرگرم زندگى مادّى، رفاه طلبى و بى تفاوتى نسبت به آیات الهى شدند. امام صادق علیه السلام درباره ى «وحسبوا ان لا تكون فتنة» فرمود: مقصود زمانى است كه پیامبر در بین آنان نبود، «فعموا و صمّوا» زمانى است كه پیامبر از دنیا رفت، «ثمّ تاب اللّه» زمانى است كه امیرالمؤمنین علیه السلام به خلافت رسید و «ثمّ عموا و صمّوا» تا روز قیامت است. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا