eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند
اللهم صل على محمد و آله، و توجنى بالكفايه بار الها! تاج كفايت را بر من بپوشان.
کفایت یعنی بی نیازی از غیر.ثمره قناعت است.امیر المومنین علیه السلام می فرماید:کفی بالقناعة ملکا. قناعت داشتن،پادشاهی است. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و تاج کفایت بر سرم بگذار. وقتی احساس «کافی بودن»می کنم،گویی چون پادشاه بر همه امور حکمرانی می کنم،کار از دستم خارج نمی شود،به چکنم دچار نمی شوم.برعکس اگر احساس رضایتمندی نداشته باشم،اعتراض می کنم.هراعتراضی،ااعتراض به خداست ،کار را پیچیده تر می کند،بلای دیگر به سرت می آید،تاوقتی که تسلیم شوی وبلا بگذرد. .....پس تاج کفایت بر سرم بگذار تا همواره راضی باشم.
سر» در بدن آدمى شريفترين و مهمترين عضو است، اگر كسى دو پاى خود را از دست بدهد، با وجود سر مى‏تواند زنده بماند، تعقل كند، سخن بگويد، ببيند و بشنود، و خلاصه، از حيات انسانى برخوردار باشد. اما با رفتن سر، حيات مى‏رود و زندگى پايان مى‏پذيرد.
اهالى كشورها از مرد و زن، هر لباسى را كه دارند اگر معمولشان اين باشد كه سر را نيز بپوشانند، علاقه‏مندند بهترين پوشش را براى آن انتخاب نمايند. سلاطين در طول قرون و اعصار بهترين لباس را در بر و بهترين پوشش را بر سر داشتند، اما در مواقع خاصى كه بر كرسى قدرت و سلطنت تكيه مى‏زدند، لباس بسيار عالى در بر مى‏نمودند و تاج بر سر مى‏گذاردند.
التيجان جمع تاج و هو ما يصاغ للملوك من الذهب و الجوهر. «تيجان» جمع «تاج» است و آن چيزى بود كه از طلا و جواهر براى سلاطين مى‏ساختند، تا در مواقع خاص بر سر بگذارند.
در روزگار گذشته، تاج به نظر مردم نشانه ‏ى بزرگى و عظمت و علامت سلطه و قدرت تلقى مى‏شد و بشرى را تاجدار مى‏خواندند كه در جامعه شاغل عاليترين و رفيعترين مقام مادى و ظاهرى بوده و بر مردم حكومت و فرمانروايى داشته است.
امام سجاد (ع) در این جمله از دعای مکارم الاخلاق ، از كلمه ‏ى تاج استفاده نموده و از پيشگاه الهى درخواست دارد: و توجنى بالكفايه. بار الها! سرم را به تاج كفايت بپوشان.
دو تفاوت اساسى بين «تاج» سلاطين و «تاج» مورد درخواست امام سجاد (ع) : * تاج سلاطين، نشانه‏ ى قدرت مادى و زندگى بشرى است و تاج مورد درخواست امام سجاد (ع) ناظر به انسانيت و تعالى معنوى است، *تاج سلاطين را از طلا و جواهر مى‏ساختند و تاج مورد درخواست امام سجاد (ع) از كرايم اخلاق و سجاياى حميده به دست مى‏آيد.
راغب در معناى كفايت مى‏گويد: الكفايه ما فيه بلوغ المراد فى الامر، قال: و كفى الله المومنين القتال، انا كفيناك المستهزئين. «كفايه» چيزى است كه در آن نيل به مقصود و دست يافتن به مراد نهفته است. سپس به دو آيه از قرآن شريف استشهاد مى‏نمايد، در يك آيه فرموده است: خداوند امر قتال مومنين را كفايت مى‏فرمايد، و در آيه ‏ى ديگر فرموده: كسانى كه تو را استهزاء مى‏كنند، كفايت امرشان با ماست.
علامه، سيد على‏خان، مى‏گويد: الكفايه الاستغناء من كفى الشى‏ء يكفى كفايه اذا حصل الاستغناء عن غيره. «كفايه» به معناى «استغناء و بى‏ نيازى» است و كفايت، زمانى گفته مى‏شود كه بى‏نيازى از غير تحقق يابد.
مقصود از «تاج اكتفا و بى‏نيازى از غير»، كه مورد درخواست امام سجاد (ع) است : «غناى نفس و بى‏نيازى طبع» است، نه ثروت‏اندوزى و گردآورى مال. رسول اكرم (ص) فرموده: ليس الغناء فى كثره العرض و انما الغناء من النفس. غنى و بى‏ نيازى در كثرت اموال و اعراض دنيوى نيست، . بلكه غناى ارزشمند و شايسته‏ ى انسان، بى ‏نيازى نفس اوست.
آن كس كه روحش قوى است و طبعى بى‏نياز دارد، همواره در جامعه با سربلندى و عزت نفس زندگى مى‏كند و تاج پرافتخار قناعت را بر سر دارد و كمترين اعتنا به ثروت مالداران نمى‏نمايد. امام صادق (ع) فرمود: من قنع بما رزقه الله فهو من اغنى الناس. كسى كه به رزق خداوند راضى است، او از غنى ‏ترين مردم است.
كسانى كه دچار بيمارى حرص ‏اند و به رزق خداداد قناعت نمى‏كنند، طبعى گدا و نيازمند دارند، هر قدر ثروتشان افزونتر شود، فقرشان آشكارتر مى‏گردد تا جايى كه تملك همه‏ى دنيا آنها را سير نمى‏كند. حضرت موسى بن جعفر عليه السلام به هشام فرمود: اى هشام! اگر آنچه براى تو كافى است بى ‏نيازت مى‏نمايد، كمترين متاع دنيا براى تو كافى است و اگر آنچه مايه ‏ى بى‏نيازى توست كفايتت نمى‏كند، پس هيچ چيز دنيا براى تو كافى نخواهد بود.
معناى ديگر كفايت كه در دعاى امام سجاد (ع) آمده، «لياقت و شايستگى انجام امرى است كه شخص عهده‏دار آن مى‏گردد» راغب گفته: الكفايه ما فيه بلوغ المراد فى الامر. «كفايه» آن چيزى است كه رسيدن به مقصود در آن وجود دارد. سپس به دو آيه از قرآن شريف استشهاد نموده بود. هر كس بخواهد در جامعه مسئوليت كارى را بپذيرد، بايد حتما داراى شايستگى و صلاحيت علمى و عملى باشد تا بتواند به خوبى از عهده برآيد و انجام آن موجب سربلندى و افتخارش گردد. و اگر شايستگى نداشته باشد، طولى نمى‏كشد كه او را طرد مى‏كنند و بايد سرافكنده از مسئوليتى كه به عهده گرفته بود، كنار برود.
على (ع) فرموده: من رفع بلا كفايه وضع بلا جنايه. كسى كه بدون صلاحيت و كفايت در جامعه رفعت و مقام به دست آورد، بدون آنكه مرتكب خيانت و جنايتى شده باشد، ساقط مى‏گردد. و نيز فرموده است: من احسن الكفايه استحق الولايه. انسانى كه از كفايت و شايستگى خوب برخوردار است، استحقاق فرمانروايى دارد.
يكى از تمايلات عالى انسانى كه اعمال و به كار بستن آن موجب محبوبيت در پيشگاه الهى است، رسول اكرم (ص) فرمود: الخلق عيال الله، فاحب الخلق الى الله من نفع عيال الله و ادخل على اهل‏بيت سرورا. مردم رزق خواران خدا هستند و بهترين خلق نزد بارى تعالى كسى است كه به رزق خواران خداوند نفعى برساند و دل آنان را شاد و مسرور نمايد.
امام صادق (ع) فرمود: سئل رسول‏الله صلى الله عليه و آله، من احب الناس الى الله؟ قال: انفع الناس للناس. از پيمبر گرامى (ص) سئوال شد: محبوبترين مردم نزد خداوند كيست؟ حضرت پاسخ داد: نافعترين مردم به مردم.
معاملات و معاشرتهاى مسلمانان با تمام مردم جهان بايد بر اساس انصاف باشد و انصاف، از درسهاى الهامى بارى تعالى است كه خداوند با سرشت بشر آميخته و همه‏ى انسانها عمل منصفانه و عمل خلاف انصاف را درك مى‏كنند. على (ع) فرموده: عامل سائر الناس بالانصاف و عامل المومنين بالايثار. رفتارت با همه ‏ى مردم جهان بر اساس انصاف باشد و با مومنين و برادران دينيت بر پايه‏ى از خودگذشتگى و ايثار.
امام سجاد (ع) میفرمایند: اللهم ... و توجنى بالكفايه. بار الها! تاج كفايت و لياقت را بر من بپوشان كه بتوانم از راه بشر دوستى و خدمت به انسانها عموما، و با مواسات و ايثار به برادران ايمانى و دينى خصوصا، حمايت و حب تو را به خود جلب كنم و از اين افتخار بسيار بزرگ و گرانقدر بهره‏ مند گردم.
2 *️⃣ حضرت آیت الله گلپایگانی: منبر را درک کرده بودم. ایشان انسان جالب و روحانی وارسته ای بود و نفوذ کلام عجیبی داشت. *️⃣ شهید محراب آیت الله : مردم! تا حاج شیخ غلامرضا را در یزد دارید، منتظر گرفتاری نباشید؛ ایشان حلّال مشکلات است و به واسطه ی ایشان برکات خدا بر شما نازل است. ایشان مشکلات و مهمّات مردم را کفایت می کند و دعای ایشان مستجاب می شود. *️⃣آیت الله : حاج شیخ مجتهد بود، امّا برای تبلیغ اسلام و ارشاد مردم به روستاها می رفت و برای گسترش دین تلاش می کرد. *️⃣ آیت الله : حاج شیخ غلام رضا کوچه بیوکی… از علمای یزد؛ کتابی به نام تندیس پارسایی در احوالاتش نوشته اند. ایشان تا سن ۹۰ سالگی هم منبر می رفت. عمده مطالب منبرش آیات قرآن و نکات تفسیری بود و گاهی یکی دو تا شعر می خواند، منبر ایشان را در یزد از زمان کودکی به یاد دارم. این شعر را مکرر از ایشان شنیدم: که آن را با یک حالی روی منبر می خواند: گر کسان قدر می بدانندی شب نخفتی و رز نشانندی خود مرحوم شیخ وقتی این شعر را می خواند، بعد با آن حالش این آیه را تلاوت می کرد: (تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عُن الْمَضاجِعِ…) *️⃣ آیت الله جعفر : واقع این است که سخن گفتن درباره ی عارف وارسته، حضرت آیت الله شیخ غلام رضا یزدی در حدّ من نیست و ایشان خیلی بالاتر از این حرف هاست، معرف باید اجلی از معرّف باشد؛ در حالی که ایشان بالاتر هستند و شاید برای من زبان درازی است که در مورد ایشان سخن بگویم، چون ایشان به تمام معنا «رضا» به رضای حق بود. ما این چنین شخصی را در اجتماع کم دیده ایم. این ها انسان هایی هستند پیامبر گونه که خود را کشته اند و رضای حق را برگزیده اند. ایشان با تمام کمالات و تقوای والا، توجّه زیادی به امر تبلیغ داشت. نمی گفت که من مرجع دینی مردم این استان هستم و از لحاظ علمی اجتهاد دارم و منبر در شأن من نیست، بلکه منبر را برای هدایت مردم یک هدف می دانست. من مفهوم «آیت الله» را مدتی که در یزد بودم در این شخص مجسّم می دانستم. گرامی باد تولدش، گرامی باد در گذشتش و ان شاء الله در آینده جزء علمایی خواهد بود که ما را شفاعت می کند. *️⃣استاد محمّدرضا : یاری، مرحوم حاج شیخ غلامرضا یزدی، چند سالی تابستان ها به مشهد مقدّس مشرّف می شدند، و شب ها نماز مغرب و عشا را – به جماعت- در صحن آزادی (صحن نو) برگزار می کردند. پدر این جانب (مرحوم عبدالوّهاب حکیمی) که از مریدان ایشان بود، مرا که نوجوان بودم، با برخی از دوستان و همکارانش به نماز ایشان می برد. جمعی از بازاریان و تجار یزدی ساکن مشهد و محترمین دیگری نیز- از سر ارادت- به جماعت ایشان ایشان حاضر می شدند.پس از نماز به منبر می رفتند. و به روش خاص خود مختصری موعظه می فرمودند: منبری بسیار با حال و حالت بود و شامل نکته ها و معرفت ها، و به فرموده ی خود ایشان:«یادآوری مبدأ و معاد که عمده ی وظیفه ی پیغمبران(ع) است و فطرت بنی آدم گواه بر این دو است» گاه در مقام ترغیب به استفاده از عمر و به خصوص از شب و شب زنده داری با کلماتی مؤثر سخن می گفتند، و این بیت را با لحنی خاص می خواندند: گرکسان قدر می بدانندی شب نخفتی و رز نشانندی منبع ( اینجا ) 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَعِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَآءِ قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ‏ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَ نَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّهِدِينَ‏‏ (یاد آور) زمانى كه حواریون گفتند: اى عیسى بن مریم! آیا پروردگارت مى تواند (با دعاى تو) از آسمان، خوانى (از غذا) براى ما فرود آورد؟ عیسى گفت: اگر مؤمنید، از خدا پروا كنید! گفتند: (ما نظر بدى نداریم و بهانه جو نیستیم بلكه) مى خواهیم از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم كه به ما راست گفته اى و بر آن مائده ى آسمانى از گواهان باشیم. ✍️ نام گذارى این سوره به «مائده»، به خاطر همین درخواست مائده ى آسمانى است. «مائده» هم به معناى غذاست، هم سفره اى كه در آن غذا باشد. با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی *️⃣ ومِنْ كلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ قبل موته. از سخنان امام عليه السلام است كه پيش از فرا رسيدن و مرگش ايراد فرموده. 👈 این خطبه نورانی در 3 بخش می آید : ✳️ بخش اول: از أَيُّهَا النَّاسُ، كُلُّ امْرِئٍ لَاقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرَارِهِ، الْأَجَلُ مَسَاقُ النَّفْسِ وَ الْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ. كَمْ أَطْرَدْتُ الْأَيَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَكْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ، فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا إِخْفَاءَهُ، هَيْهَاتَ عِلْمٌ مَخْزُونٌ. ✳️ 1. : اى مردم هر كس از مرگ بگريزد، به هنگام فرار آن را خواهد ديد، اجل سر آمد زندگى، و فرار از مرگ رسيدن به آن است. چه روزگارانى كه در پى گشودن راز نهفته اش بودم اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود، هيهات كه اين علمى پنهان است. http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح این خطبه ی نورانی را (با عناوین زیر) " اینجا " بخوانید: 👇 👈 خطبه در يك نگاه * فرار از مرگ ممکن نيست! * پاسخ یک سوال : طبق اخبار زيادى که از اميرمؤمنان على (عليه السلام) رسيده آن حضرت هم زمان مرگ خودرا به خوبى مى دانست، و هم قاتل خودرا مى شناخت، و در شب شهادت، پيوسته به فرزندانش خبر مى داد، و حتى در اثناى همان ماه «رمضان»، که در آن شهيد شد با تعبيرات مختلفى اشاره به زمان شهادت خود کرد، حتى از روايت معروفى که در «کافى» نقل شده، بر مى آيد که مرغان خانگى حضرت، نيز خبر دار بودند، با اين حال چگونه امام (عليه السلام) مى فرمايد : که جز خدا کسى از اجل انسانها با خبر نيست ؟ 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " آنگاه که از یاد میشد ، پس از شر او به خدا پناه می برد" (بند 1 تا 3) https://eitaa.com/sahife2/54057 دعای صحیفه سجادیه 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2