eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
بار الها درود فرست از امروز تا روز قيامت از جانب خودت بر و ایشان درودى كه به سبب چنان كنى كه آنها فقط عبد و بنده ی تو باشند ... 🔴عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهم‏تر جلب رضا و خشنودى حق ، راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد. ✍️ استاد حسین در ذیل شرح (شرحی بر ) آورده اند که ما آن را در این صفحه روزانه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 5 🔴 13- وجود مباركى است كه موجوديّتش از خود اوست، و واجب بالذّات است. حادث نشده تا فانى شود كه فنا نتيجه حدوث است. اين وصف را چون در ذهن اضافه به گذشته كنند موصوفش را قديم، چون اضافه به زمان آينده كنند، موصوفش را باقى نامند. او باقى مطلق است به اين معنا كه وجودش ابدى است و براى حضرتش نهايت نيست، و قديم مطلق است به اين معنا كه اول ندارد. اين كه مى‏گوييم واجب الوجود، يعنى ازلى و ابدى. عبد با تسليم شدن به حضرت او و آراسته شدن به واقعيّت‏هاى الهيّه، بقاى همراه با نعيم مقيم پيدا مى‏كند و به ابديت، پيوند مثبت مى‏خورد. 🔴 14- او مُبدعِ بدايع و به وجود آورنده اشيا بدون نسخه بردارى از مثل و مانند است. هر موجودى را ابداعاً به وجود مى‏آورد. در به وجود آوردن موجودى، مماثل لازم ندارد، در پديد آوردن اشيا نياز به ماكت ندارد، اراده مى‏كند و به وجود مى‏آورد و هر صورت و شكلى كه بخواهد بدون توجه به مثل، به موجود مى‏دهد. او را قبل از خودش مثلى نيست، و هر چه بعد از اوست به قدرت حضرتش ايجاد شده، پس او بديع مطلق است و او را اين حقيقت ازلى و ابدى است. اگر براى عبد در عبوديّت و ايمان و اخلاق مثلى معهود نباشد از اين صفت بهره‏ گرفته و از اين حقيقت سود برده است، چنانكه براى نبوّت محمّد صلى الله عليه و آله به خاطر حقايقى كه در وجود خود او بود و براى ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به خاطر واقعيّت‏هايى كه در او تجلّى داشت در گذشته از زمان مثلى معهود نبود و در آينده هم نخواهد بود، كه نبوّت آن جناب و ولايت آن حضرت دو امر بديع از بدايع حضرت حقّ است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 18 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 6 🔴 15- ، او خالق خلايق، و بارى بَرايا، و مُكوِّن اكوان، و به وجود آورنده سماوات و ارضين و موجودات مُلكى و ملكوتى و غيبى و شهودى است. اگر عبد با تصفيه خود و تخليه و تجليه و تحليه و آراسته شدن به حقايق معنويّه و اعمال صالحه به مقام قرب حضرت او برسد به اذن او مى‏تواند در امر خلق و در مسائل تكوينيّه دخالت كند، چنانكه در سوره آل عمران به اين معنا اشاره فرموده است. وَرَسُولًا إِلَى‏ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِن رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِى الْمَوْتَى‏ بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ و به رسالت و پيامبرى به سوى بنى‏اسرائيل مى‏فرستد كه [به آنان گويد:] من از سوى پروردگارتان براى شما نشانه‏اى [بر صدق رسالتم‏] آورده‏ام؛ من از گِل براى شما چيزى به شكل پرنده مى‏سازم و در آن مى‏دَمم كه به اراده و مشيّت خدا پرنده‏اى [زنده و قادر به پرواز] مى‏شود؛ و كور مادرزاد و مبتلاى به پيسى را بهبود مى‏بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏كنم؛ و شما را از آنچه مى‏خوريد و آنچه در خانه‏هايتان ذخيره مى‏كنيد خبر مى‏دهم؛ مسلماً اگر مؤمن باشيد اين [معجزات‏] براى شما نشانه‏اى [بر صدق رسالت من‏] است. 🔴 16- ، وجود مقدّس او بخشنده‏تر، بزرگوارتر و بلندنظرتر از آن است كه كسى بتواند به حساب بياورد. در اين زمينه تمام عقول عاجزند، و حسابگران جهان از به حساب كشيدن اين حقيقت ناتوانند. كرم و كريمى و اكرميّت او را نهايت و حدّى نيست. او اكرم الأكرمين است. جهان هستى با تمام موجودات مُلكى و ملكوتيش در كنار سفره كرامت و بزرگوارى و بخشايشگرى او نشسته‏اند و هر كس به اندازه طاقتش از سفره مادّى و معنوى او بدون اين كه منعى به دنبالش باشد استفاده مى‏كند. عبد كريم، عبد بخشايشگر، عبد بزرگوار و بلندنظر، بنده سفره دار، بنده چشم پوش، انسان آقا و باكرامت، و آن كه در جمع خصال ستوده و مايه‏هاى بزرگوارى كوشيده است از كرم حق و اكرميّت حضرت رب نشانه گرفته و رنگ حضرت محبوب را به خود زده است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 19 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 7 🔴 17 و 18- ، و به آيات آفاق و انفس كه از شواهد قدرت حضرت اوست و به آثار حكمت و بيّنات و حججش كه تمام ملائكه و جنّ و انس از آوردن مانند آنها چه كوچك و چه بزرگ، چه آسان و چه سخت، چه ظاهر و چه باطن عاجزند، براى همه ظاهر است. وجود مقدّس حضرت سيِّد الشهداء عليه السلام در دعاى بى‏نظير عرفه به پيشگاه حضرتش عرضه مى‏دارد: أيَكُونَ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتّى‏ يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ؟ مَتى‏ غِبْتَ حَتّى‏ تَحْتاجَ إلى‏ دَليلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ؟ وَمَتى‏ بَعُدْتَ حَتّى‏ تَكُونَ الْآثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ إلَيْكَ. آيا براى غير تو ظهورى هست كه براى تو نيست، تا آن غير وسيله ظهور تو باشد؟!! كى پنهان بوده‏اى، تا نيازمند به دليلى باشى كه بر تو دلالت كند و كى دور بوده‏اى، تا آثار واصل كننده به تو باشد؟ «بار پروردگارا! در آن هنگام كه حالت زودگذر روانيم را كنار مى‏گذارم و به خود آمده و با دقّت مى‏نگرم مى‏بينم روشنائى جمال و جلالت در جهان هستى آشكارتر از هر چيز است، و براى آن وجود خفا و پوشيدگى نيست كه تا چراغى سر راهم بگيرم و بارگاه ربوبى تو را جستجو نمايم؛ زيرا هر آن گاه كه حقيقتى را دليل راهم فرض مى‏كنم با كمى تأمّل درك مى‏كنم كه سازنده همين دليل و فروزنده همين چراغ راه تويى. اگر به طور مستقيم و ناخودآگاه اعضاى مادّى كالبدم را مورد توجه قرار دهم، غير از مشتى گوشت و استخوان و رگ و پى و خون نخواهم ديد، ولى همين كه اعضاى بدن را با خودآگاهى درك برمى‏نهم در اين موقع مى‏بينم اول خود را درك نموده‏ام‏ سپس اعضاى كالبدم را كه چراغ راه به سوى درك «من» مى‏باشند. خدايا! چگونه مى‏توان تصوّر نمود كه نقطه‏اى از نقاط جهان طبيعت بى‏اشراق فيض تو بتواند به وجود خود ادامه بدهد؟ مگر جهان طبيعت مى‏تواند از ذات خود حركتى و قانونى و سيستمى بسازد؟! از بامدادان تا شبگير ظلمانى، ديدگانم بر اين صحنه بيكران طبيعت باز است، اشكال و الوان را مى‏بينم، كوچك و بزرگ و حركات و سكنات و زشت و زيباها را نظاره مى‏كنم، همه چيز را مى‏بينم و اين نظاره را با تمام جرأت بينايى مى‏نامم. خداوندا، آيا در حقيقت ديدگان من باز است و مى‏بينم؟ اگر ديدگان من باز است چرا نظارت تو را از همين بود و نمودها كه بر ديدگانم مى‏تابد مشاهده نمى‏كنم؟ پس چرا آن گاه كه احاطه وجودى تو را بر تمام موجودات به ياد مى‏آورم پلك‏هاى چشمان درونى و برونيم روى هم مى‏افتند و شب‏پره‏وار خورشيد فروزان را ناديده مى‏گيرم؟ اى روشنايى بخش ديده‏ها، دست عنايتى فرود آر و با مهر خداونديت نورى فرا راه اين چشمان خيره بيفشان تا نظارت تو را بر تمام اين كاينات و اشراق نور تو را بر ديدگانم درك كنم. عَمِيَتْ عَيْنٌ لا تَراك عَلَيْها رَقيباً. كور است آن ديده‏اى كه نظارت تو را بر خود درك نمى‏كند. باطن، به اين معناست كه وجود مقدّسش پنهان از اوهام است، كه دست عقول جزئيه و اوهام و خيالات و افكار و انديشه‏ها به ساحت مقدّس او نمى‏رسد. كنه ذات حضرتش بر احدى معلوم نيست، ديدگان دل نسبت به آن جناب در حيرت‏ است و آن ذات يگانه را درك نمى‏كند. او باطن كلّ باطن و محتجب كلّ محتجب است، بالذاتْ باطن است و ظهور حضرتش به آيات و نشانه‏هاى اوست. به افعال و آثار و عجايب و حكمت‏هايش او را مى‏بينند و ظهورش را با قدرت قلب و عقل حس مى‏كنند، ولى از علم و آگاهى و بصيرت به باطن ذاتش عاجزند. عبد چون آثار اخلاقى و ايمانى و عملى را در ميان مردم از خود ظهور داد، و براى همنوعانش در تمام زمينه‏هاى كرامت و فضيلت اسوه شد، و براى انجام مناجات و عبادات و استغفار به خلوت شب پناه برد، و به دور از ديده بينندگان به بساط دعا و توبه و حال و ندبه و گريه و نماز شب نشست از دو حقيقت اسم ظاهر و باطن نيرو گرفته و بهره برده است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 20 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهم‏تر جلب رضا و خشنودى حق ، راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد. ✍️ استاد حسین در ذیل شرح (شرحی بر ) آورده اند که ما آن را از امروز در این صفحه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 8 🔴 19- وجود مباركش فعّال و مدبّر است و بالذات حىّ است. موت و فنا به پيشگاه مقدّس او راه ندارد و هيچ نيازى به علل و عوامل حيات براى او نمى‏باشد. جميع مدرَكات در سايه ادراك حضرت اوست و جميع موجودات در ظلّ فعل او هستند. عبد چون به وسيله علوم و معارف، عقل خود را زنده كند و حيات علمى ببخشد، و قلب و باطن خويش را به حالات الهى و احساسات ملكوتى از مردگى نجات بخشد، و بر اثر ايمان و عمل صالح به حيات طيّبه برسد، از اسم حىّ و نور مفهوم آن بهره‏ور شده و ظاهر و باطنش منوَّر گشته است. 🔴 20- الحكيم‏ او به ظاهر و باطن هستى آگاه است و افعال و فعل آن حضرت در كمال اتقان و محكمى است و فساد در عمل و فعل او به هيچ وجه راه ندارد. عبدى كه اعمالش بر اساس معرفت و نيّت خالص باشد، و معلوم عقل و قلب او افضل علوم و اجلّ آن كه حضرت «اللّه» است مى‏باشد، و خداترسى او در آن حدّ است كه وى را به اجراى دستورهاى حكيم على الاطلاق وادار مى‏كند و از محرّمات و منهيّاتش باز مى‏دارد حكيم است و در حقيقت از نور حكمت حضرت مولا برخوردار مى‏باشد. 🔴 21- العليم‏ ، حضرتش عليم بنفسه است، عالم به سراير، مطّلع بر ضماير و علم و آگاهى جنابش محيط به كلّ شى‏ء است. مثقال ذرّه‏اى از وجود مقدّسش مخفى نيست، به تمام اشيا قبل از به وجود آمدنش و بعد از حدوثش آگاه است. سرّ و آشكار، ظاهر و باطن، اوّل و آخر، انجام و عاقبت، دقيق و جليل، ريز و درشت، حاضر محضر اوست. وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَايَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي‏ كِتَابٍ مُبِينٍ و كليدهاى غيب فقط نزد اوست، و كسى آنها را جز او نمى‏داند. و به آنچه در خشكى و درياست، آگاه است، و هيچ برگى نمى‏افتد مگر آن كه آن را مى‏داند، و هيچ دانه‏اى در تاريكى‏هاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر آن كه در كتابى روشن [ثبت‏] است. عبد چون به جنگ جهل رود، و به عرصه گاه دانش و معرفت راه يابد، و از مبدأ و معاد مطّلع گردد و انبيا و ائمّه و قرآن و حلال و حرام و طريق زندگى صحيح را بشناسد از رنگ عليمى حق رنگ گرفته و متخلّق به اخلاق حضرت محبوب شده است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 25 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 9 🔴 22- اوست آن وجود مهربانى كه معصيت عباد را مى‏بيند و مخالفت آنان را با انبيا و ائمّه و قرآن مشاهده مى‏كند، ولى بر آنان غضب نمى‏نمايد و در عقوبت بدكاران عجله نمى‏كند بلكه به آنان مهلت توبه و بازگشت مى‏دهد. عبد بايد در برابر آزار و اذيّت و اشتباه زن و فرزند و اقوام و خويشان و برادران و خواهران مسلمان و ساير مردم داراى حلم و بردبارى و حوصله باشد و به آنان مهلت دهد تا به اشتباه خود پى برند و به عرصه گاه حيا و خجالت درآيند. عبد چون نسبت به مردم حلم ورزيد و در برابر پيشامدها و ناگوارى‏ها حوصله و بردبارى به خرج داد، آراسته به مفهوم اسم حليم شده و به مقام قرب دوست‏ نزديك شده است. 🔴 23- ، او حافظ خانه هستى و ظاهر و باطن جهان و غيب و شهود و مُلك و ملكوت است. حافظِ تعادل نيروهاى متضاد چون حرارت و برودت و ترى و خشكى در وجود موجودات زنده است. حافظ تمام اشيا و عناصر و حيوان و انسان از انواع بلاها و مصايب و علل مرگ و فناست. حافظ تداوم و بقاى موجودات بر صفحات كتاب هستى است. حافظ دانه‏هاى نباتى در زير خاك از فساد، و روئيده‏ها و گل‏ها و درختان و ميوه‏ها و حيوانات برّى و بحرى و جوّى از انواع خطرهاست. حافظ سماوات و ارض و ميلياردها ستاره در فضاى بيكران و حافظ هواى زمين و آب درياها و تمام موجودات ريز و درشت و ذرّه‏بينى و غير ذرّه‏بينى است، و قدرت حفظ جناب او محيط بر نهان و آشكار عالم و تمام موجودات خانه خلقت و آفرينش است. عبد اگر ظاهر و باطن و افعال و اخلاق و عقايد خود را از هجوم خطرات با كمك و عنايت حضرت او حفظ كند، متحقّق به اين حقيقت شده و قابليّت سعادت دنيا و آخرت را پيدا كرده است. 🔴 24- حق به معناى مُحق، ثابت، يقين، قطع، عدل، موجود ثابت، مصدر، سلطنت، حزم، تدبير، واقع شدن حتمى، واقع بودن قطعى و مقابل باطل آمده است. آرى، حضرت او بر تمام ظاهر و باطن هستى ذى حق است، وجودش ثابت و قطعى و يقينى است. عدل محض است، مصدر هستى است، سلطان آفرينش است، حزم و تدبيرش بر تمام خلقت حاكم است و وجودش واجب بالذّات مى‏باشد. ممتنع بالذّات مطلقاً باطل است، واجب بالذّات مطلقاً حق است، و ممكن بالذّات كه واجب بغير است مثل تمام موجودات از جهتى حق و از جهتى باطل است. از حيث ذات كه وجودى براى او نيست باطل، و از جهت استفاده وجود از واجب الوجودْ حق است. او ازلًا و ابداً حق مى‏باشد و غيرش بالذّات باطل و با تكيه‏اش به آن جناب حق است. هر حقيقتى منشأش اوست و احقّ حقايق جناب حق است. عبد بايد ذات خود را هالك و باطل ببيند و غير وجود مقدّس حضرت ربّ العزّه را حق نبيند. چون خود را از جهت ذات باطل ديد و هر چه را در خويش مشاهده كرد از آن جناب دانست، به راه خير و كمال افتاده ودست از دامن رحمت محبوب نخواهد كشيد. آنان كه به خوديّت و منيّت گرفتارند در حقيقت دچار مايه تمام امراضند و براى آنان از خطرات و وساوس و حيله‏هاى شيطانى و هواى نفس و غرور و تكبّر مصونيّتى نيست. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 26 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 10 🔴 25- اين اسم مبارك به اين معناست كه حضرت او كفايت كننده هستى و به خصوص بندگان خود از همه چيز است. عبد چون به اين حقيقت واقف شود از قيد تمام بت‏هاى جاندار و بى جان آزاد گردد و به حريّت واقعى رسد، چرا كه غير حضرت او كفايت كننده نيست. معناى ديگرش اين است كه آن جناب احصا كننده كلّ شى‏ء است و حساب همه مخلوقات به دست باكفايت اوست. معناى ديگرش اين است كه در قيامت به حساب تمام اعمال بندگان مى‏رسد و به تمام آنها جزا مى‏دهد. عبد با توجّه به اين معانى، در تمام امور به او تكيه مى‏كند و حساب وجود و رزق و روزى و امور خود را از او مى‏داند و به اعمال و اخلاق و عقايد خود كه در فرداى قيامت به حساب خواهد آمد توجه مى‏كند كه درست و صحيح انجام گيرد و از خطرات شياطين ظاهرى و باطنى محفوظ و مصون ماند. عبد با نظر به اين اسم بايد توجه و همّت و اراده‏اش را فقط و فقط متوجه حضرت رب كند و غير او را اراده ننمايد، حتّى همّت و توجّهش را از بهشت و جهنّم برگيرد و يكپارچه غرق در حضرت او شود و فانى آن ذاتِ باقى گردد. 🔴 26- وجود مباركش ستوده صفات، ستوده اسما و ستوده افعال است، كه حميد به‏ معناى محمود آمده است. حامِد ذات خود است ازلًا و ابداً و عبادش او را بر نعمت و غير نعمت ستايش مى‏كنند. عبد حميد آن عبدى است كه عقايد و اخلاق و اعمالش كلّا قابل ستايش باشد، چنين عبدى محمّد صلى الله عليه و آله و ساير انبيا و ائمّه و اوليا و عباد صالح حقّند. 🔴 27- اين حقيقت صفت كسى است كه اشيا را آن طور كه شايسته است مى‏شناسد و نوازش كننده و ارائه دهنده نيكى و برّ و احسان است. آن وجود مقدّس كه ازلًا و ابداً چنين است حضرت ربّ العزّه است و بر عبد است كه اين امور را از جناب او درس گرفته و نسبت به خلق خداوند، اعمال نمايد تا به اخلاق جناب حق آراسته شده باشد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 28 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهم‏تر جلب رضا و خشنودى حق ، راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد. ✍️ استاد حسین در ذیل شرح (شرحی بر ) آورده اند که ما آن را در این صفحه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 11 🔴 28- اين نام مقدّس در قرآن مجيد و دعاها و روايات، بسيار زياد آمده است و محقّقان از عرفا آن را اسم اعظم دانسته و كليد حلّ هر مشكلى قلمداد كرده‏اند. البتّه حقيقت و مصداق اين كلمه كه جان هستى و مالك الملك خلقت و تكيه گاه آفرينش است اسم اعظم مى‏باشد نه حرف «را» و «با». ربّ در لغت به معناى مالك و مربّى است. وجود مقدّس حضرت محبوبْ مالك تمام هستى و مربّى جميع موجودات آفرينش است. عبد اگر توجّه به اين دو معنى كند از قيد بندگى ارباب باطل رها شده و سر به هيچ مكتبى جز مكتب اسلام كه مربّى و معلّم آن خداست فرود نمى‏آورد. مالك ذاتى و حقيقى عرصه هستى و مربّى واقعى تمام موجودات ظاهرى و باطنى «اللّه» است، بنابراين معنا ندارد انسان در برابر غير او به عبادت و بندگى برخيزد و از مدرسه‏اى جز مكتب او درس بگيرد. انسان وقتى از هوا و هوا پرستان ببرد و از تعاليم غلط و باطل شياطين بگريزد به فرموده قرآن مجيد در سوره آل عمران «ربّانى» مى‏شود و از فيوضات الهيّه بهره‏مند شده به حقيقت جهان و روح هستى متّصل مى‏گردد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 29 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 11 🔴 29 و 30- ، اين دو نام مبارك و پرمعنا مشتقّ از رحمت است و معنايش رحمت واسعه بر بندگان است از جهت رزق و انعام برايشان. رحمت، افاضه خير به محتاجان و عنايت به آنان است و اين صفت از جانب حضرت رب نسبت به بندگان، تامّ و عامّ و كامل است. تماميّت آن به اين است كه: آن جناب از باب عنايت به عباد، قضاى حاجات آنان را اراده فرموده و نمى‏خواهد گدائى از پيشگاهش دست خالى برگردد. عام بودن آن به اين است كه: رحمتش شامل مستحق و غير مستحق و امور دنيايى و آخرتى و ضرورت و غير ضرورت مى‏شود. كمالش به اين است كه: رحمتش از باب ترحّمى نيست كه وضع محتاج و نيازمند، آن را در وجودش برانگيخته باشد، كه تغيير و تحوّل در او نيست؛ و نيز از باب دفع الم و غرض شخصى از وجود مقدّسش نمى‏باشد، بلكه رحمت از باب آقايى و كرامت خود او به بندگان مى‏رسد. در روايات اهل بيت عليهم السلام آمده: إنَّ الرَّحمنَ هُوَ بِجَميعِ الْعالَمِ، وَالرَّحيمَ بِالْمُؤمِنينَ خاصَّةً. به حقيقت كه رحمانيّتش شامل تمام عالم، و رحيميّتش فقط متوجه مردم مؤمن است. آراستگى عبد به مفهوم رحمانيّت در اين است كه به بندگان غافل از حق و جاهل به قيامت و مسائل الهى ترحّم كند، آنان را با وعظ و نصيحت آنهم از طريق لطف و مهربانى نه جبر و زور، از راه غفلت به راه حضرت حق آورد. به عاصيان به چشم رحمت بنگرد، معصيت ديگران را همانند مصيبت بر خودش بداند، به اين معنا كه همچون زحمتى كه براى علاج خود مى‏كشد براى رهايى آنان از معصيت و سخط خدا روا بدارد. و آراستگيش به رحيميّت در اين است كه: نيازِ نيازمند را برآورده كند، به همسايگان فقير و محتاج برسد، با مال و آبرو و قدرت و توان و شفاعت و وساطت، دردِ دردمندان را دوا كند و اگر عاجز از همه اين امور باشد با دعاى در پيشگاه حق، به يارى آنان برخيزد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 30 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2