◀️ یازده پند حکیمانه :
قسمت 5
⏺ حضرت در ششمین توصیه مى فرماید: «هرکس در موارد سوءظن گام بگذارد سرانجام متهم خواهد شد»؛ (وَمَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ آلسُّوءِ اتُّهِمَ). گفتار حکیمانه امام علیه السلام در اینجا اشاره به همان چیزى است که به صورت ضرب المثل در میان مردم درآمده است: «إتَّقُوا مِنْ مَواضِعِ التُّهَمِ؛ از جاهایى که تهمت خیز است بپرهیزید». بى شک انسان هرقدر پاک و منزه باشد نباید در جاهایى که تهمت خیز است گام بگذارد؛ مثلا در مجلس شرابخواران حضور یابد، در محله هاى بدنام ومراکز فساد گام نهد و یا با افراد بدنام و آلوده طرح دوستى بریزد. به یقین انسان پاک و پرهیزکار نیز هنگامى که مرتکب اینگونه کارها شود متهم مى گردد ودرواقع آبروى خود را به دست خود ریخته است. شبیه همین معنا از امام علیه السلام در حدیث دیگرى آمده است که مى فرماید: «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهْمَهِ فَلایَلُومَنَّ مَنْ أساءَ بِهِ الظَّنَّ؛ کسى که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسانى را سرزنش کند که به او سوءظن پیدا مى کنند». نیز در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «اِتَّقُوا مَواضِعَ الرَّیْبِ وَلا یَقِفَنَّ أَحَدُکُمْ مَعَ أُمِّهِ فِى الطَّریقِ فَإِنَّهُ لَیْسَ کُلُّ أَحَدٍ یَعْرِفُها؛ از مواضعى که موجب سوءظن است بپرهیزید و هیچکس از شما با مادرش در وسط راه نایستد، زیرا همه نمى دانند او مادر وى است (و چه بسا فکر کنند او با زن نامحرمى رابطه دارد)». البته مواردى هست که قرائن نشان مى دهد فلان زن، خواهر یا مادر یا همسر اوست که اینگونه موارد مستثناست.
👈 ادامه دارد .....
#نهج_البلاغه_حكمت_349
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه :
قسمت 6
⏺ ادامه اندرزها امام علیه السلام هفتمین نکته راهگشا و تربیت کننده را بیان مى کند و مى فرماید : «کسى که سخنش بسیار شود (و پرحرف باشد) خطاى او فراوان خواهد بود»؛ (وَمَنْ کَثُرَ کَلاَمُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ). دلیل آن روشن است. افراد پرحرف مجالى براى تفکر و اندیشه کافى ندارند و کسى که نیندیشد و سخن بگوید اشتباهش فراوان خواهد بود. به عکس، کسانى که کم مىگویند و فکر مى کنند، گزیده مى گویند. حضرت به دنبال آن مى افزاید: «کسى که خطایش زیاد شود حیائش کم مى شود»؛ (وَمَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قُلَّ حَیَاؤُهُ). دلیل آن نیز روشن است. انسان تا زمانى که گناه نکرده یا خطایى از او سرنزده از انجام آن گناه یا خطا شرم دارد؛ اما هنگامى که تکرار شد، شرم او فرو مى ریزد. به تجربه ثابت شده است افراد بى بندوبار براثر فزونى گناه، حیا و شرم را از دست مى دهند و از انجام دادن آن گناه در انظار مردم باکى ندارند. به دنبال آن مى فرماید: «کسى که حیائش کم شد تقوایش کاستى مىگیرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ). این هم دلیل واضحى دارد، زیرا حیا مانع مهمى در برابر گناه است. اگر شرم وحیا از بین برود راه انسان به سوى گناه باز مى شود و افراد گنهکار نمى توانند باتقوا باشند. در ادامه آن مى فرماید: «کسى که تقوا و ورع او کم شود قلبش مى میرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ). زیرا حیات قلب به احساس مسئولیت در پیشگاه خدا و در برابر مردم ووجدان خویش است. قلبى که احساس مسئولیت نکند و عکس العمل مناسب در مقابل خطا نشان ندهد مرده است و به یقین بى تقوایى سبب مرگ قلب است. در پایان این سخن مى فرماید: «کسى که قلبش بمیرد داخل آتش دوزخ مى شود»؛ (وَمَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ). زیرا ناپارسایان گنهکار، پرخطا و فاقد احساس مسئولیت، جایى جز دوزخ نخواهند داشت. درواقع این گفتار امام علیه السلام مقدمه و نتیجه اى دارد و در میان آن مقدمه و نتیجه چهار مرحله به صورت علت و معلول پیموده مى شود؛ از پرحرفى و کثرت کلام، شروع و پس از گذشتن از چهار مرحله به دوزخ منتهى مى گردد و همه ازقبیل علت و معلول یکدیگرند. در حدیثى از امام باقر علیه السلام که در کتاب شریف کافى آمده مى خوانیم: «مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَفِى قَلْبِهِ نُکْتَهٌ بَیضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِى النُّکْتَهِ نُکْتَهٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوَادُ وَإِنْ تَمَادَى فِى الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِکَ السَّوَادُ حَتَّى یغَطِّى الْبَیاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَیاضَ لَمْ یرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَیرٍ أَبَداً وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ : (کَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ) ؛ هیچ بنده اى نیست مگر اینکه در قلبش نقطه روشنى است (روشنایى و نورانیت ایمان و تقوا). هنگامى که مرتکب گناهى مى شود در آن نقطه روشن، نقطه سیاهى پدیدار مى گردد. هرگاه توبه کند آن نقطه سیاه برطرف مى شود و اگر ادامه بدهد سیاهى فزونى مى یابد تا تمام آن نقطه روشن را بگیرد و هنگامى که آن نقطه روشن به کلى از بین برود صاحب آن قلب هرگز به سوى خیر بازنمى گردد و این همان است که خداى متعال در قرآن مجید فرموده: چنین نیست که آنها (گروه کافران و منافقان) مى پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است! (ازاینرو حق را درک نمى کنند)». در نقطه مقابل پرگویى و کثرت کلام، سکوت است و اینکه انسان جز در موارد ضرورت سخن نگوید که در روایات اسلامى مدح فراوانى از آن شده است. در حدیثى از امام امیرمومنان علیه السلام در غررالحکم مى خوانیم: «إنْ کانَ فِی الْکَلامِ الْبَلاغَهُ فَفِى الصُّمْتِ السَّلامَهُ مِنَ الْعِثارِ؛ اگر در سخن گفتن، زیبایى بلاغت باشد، در سکوت، سلامت از لغزش هاست». در حدیث دیگرى امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل مى کند که فرمود: «الصَّمْتُ کَنْزٌ وَافِرٌ وَزَینُ الْحَلِیمِ وَسِتْرُ الْجَاهِلِ؛ سکوت گنج بزرگى است وزینت افراد عاقل و پوششى براى جاهل است». در نکوهش پرگویى و کثرت کلام نیز روایات فراوانى نقل شده است؛ از جمله در بابى که در میزان الحکمه تحت عنوان «النهى عن کثره الکلام» آمده از امیرمومنان علیه السلام مى خوانیم: «مَنْ أکْثَرَ أهْجَرَ وَمَنْ تَفَکَّرَ أبْصَرَ؛ کسى که پرگو باشد هزیان مى گوید و کسى که (سکوت و) تفکر کند بینا مى شود».
👈 ادامه دارد .....
#نهج_البلاغه_حكمت_349
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه :
قسمت 7
⏺ آنگاه امام علیه السلام در ادامه کلام خود به مسائل مهمى از اخلاق اسلامى اشاره مىکند و در هشتمین نکته مى افزاید: «کسى که به عیوب مردم بنگرد و آن را بد شمرد ولى براى خویش آن را خوب بداند، احمق واقعى است»؛ (وَمَنْ نَظَرَ فِی عُیُوبِ النَّاسِ، فَأَنْکَرَهَا، ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ، فَذلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَیْنِهِ). دلیل بر احمق واقعى بودن او روشن است، زیرا از یکسو کارهایى را بر دیگران عیب مى گیرد که مفهومش تنفر از آن کارهاست و از سویى دیگر همان کارها جزء برنامه زندگى اوست که مفهومش علاقه مندى به آن است؛ یعنى در آنِ واحد دو چیز متضاد را در درون فکر خود جمع کرده است: خوب دانستن چیزى و بد دانستن همان چیز، و این کار جز از احمقان انتظار نمى رود. البته کم نیستند کسانى که به اینگونه تضادها گرفتارند؛ مال مردم را مى برند وآن را کار خوبى مى پندارند؛ ولى اگر مالش را ببرند داد و فریاد برمىآورد که این مسلمانى نیست. دیگران را به دلیل غصب اموال همنوعان، نامسلمان مى شمرد وخودش نیز غاصب است و در عین حال مسلمان! و امثال آن که همگى طبق فرموده امام علیه السلام در زمره احمقان واقعى اند. بر این اساس، عاقل واقعى در مکتب امیرمومنان على علیه السلام کسى است که هیچگونه تضادى در میان افکار و رفتارش وجود نداشته باشد؛ آنچه را بد مى داند براى همه حتى براى خودش بد بداند و آنچه را خوب مى شمرد براى همه از جمله خودش خوب بشمرد. امام علیه السلام در حکمت ۱۲۶ موارد فراوانى از کسانى را که گرفتار تضاد در عقیده و عمل هستند بیان فرمود. در تواریخ نیز کم نیستند حاکمانى که گرفتار اینگونه تضادها شده اند و براى ملت خود مصائبى آفریده اند. در حالات عبدالملک مروان آمده است که یزید را به دلیل ویران کردن کعبه در ماجراى ابن زبیر ملامت مى کرد؛ اما هنگامى که خودش به حکومت رسید وابن زبیر را مزاحم خود در منطقه حجاز دید، حجاج بن یوسف ثقفى را فرستاد تا به او حمله کند. او به کعبه پناه برد. عبدالملک دستور داد خانه خدا را بر سرش ویران کنند و به بهانه مضحکى متوسل شد، وى مى گفت: هدف من ویران کردن کعبه نبوده، بلکه هدفم دَرهم کوبیدن عبدالله بن زبیر بوده است.آرى اینگونه افراد را باید احمقان تاریخ نامید. سپس در نهمین نکته مى فرماید: «قناعت سرمایه اى است فناناپذیر»؛ (وَالْقَنَاعَهُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ). این جمله عینآ در حکمت شماره ۵۷ و همچنین ۴۷۵ آمده است و شاید این تکرار به دلیل این است که سیّد رضى؛ بخشهایى از نهج البلاغه را با فاصله زمانى زیادى نگاشته که باعث شده بخشهاى گذشته از حافظه اش محو شود. به هر روى، همانگونه که در سابق هم گفتهایم، قناعت به معناى راضى بودن به حداقل ضروریات زندگى، سبب مى شود که انسان زندگى بسیار ساده اى داشته باشد. اداره کردن زندگى ساده کار مشکلى نیست در حالى که افراد حریص هرقدر اموال و امکاناتشان بیشتر شود، آتش حرصشان تندتر مى گردد و به این ترتیب همواره در رنج هستند در حالى که شخص قناعت پیشه زندگى آرام وآسوده اى دارد. در حدیثى از رسول خدا صلی الله علیه و آله مى خوانیم: «خِیارُ أُمَّتِى الْقانِعُ وَشِرارُهُمُ الطَّامِعُ؛ بهترین افراد امت من قناعت پیشگان و بدترین آنها طمع کارانند». افزون بر این از روایات اسلامى استفاده مىشود که بىنیازى بدون قناعت حاصل نمىشود؛ از جمله در حدیثى از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل شده است: «مَنْ قَنِعَ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ؛ کسى که قانع باشد به آنچه خدا به او روزى داده است، غنى ترین مردم است». کلینى؛ بابى تحت عنوان «باب القناعه» در جلد دوم کافى آورده و در آن احادیث بسیارى در اهمیت و فضیلت این صفت ذکر کرده است.
👈 ادامه دارد .....
#نهج_البلاغه_حكمت_349
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_235
وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ الْنِّسَآءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِى أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرَّاً إِلّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ الْنِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَبُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِى أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ
و گناهى بر شما نیست كه به طور كنایه (از زنانى كه در عدّه وفات و یا در عدّه طلاقِ غیر رجعى هستند،) خواستگارى كنید، یا (تصمیم خود را) در دل نهان دارید. خداوند مىداند كه شما آنها را یاد خواهید كرد، ولى با آنها وعده پنهانى (براى ازدواج مخفیانه) نداشته باشید، مگر آنكه (به كنایه) سخن پسندیده بگویید، ولى (در هر حال) اقدام به عقد ازدواج ننمایید تا مدّت مقرّر به سرآید، و بدانید كه خداوند آنچه را كه در دل دارید مىداند، پس از (مخالفت با) او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است.
1- اسلام، دین فطرى است و انسان فطرتاً متمایل به ازدواج است. لذا اسلام اجازه مىدهد این خواسته حتّى در زمان عدّه، به نحو كنایه كه عواطف بستگان جریحه دار نگردد، طرح شود. «لا جناح علیكم فیما عرّضتم»
2- به غرائز و هیجانهاى نفسانى توجّه داشته باشید و به جاى سركوب غرائز، جوانان را راهنمایى كرده و هشدار بدهید. «علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ ولكن لاتواعدوهنّ سرّاً»
3- توجّه به زمان و حالات، در طرح پیشنهادات، یك اصل است. خواستگارى زن داغدار در ایام عده و با صراحت، بىادبى یا بىسلیقگى ونوعى گستاخى است. «عرّضتم... تقولوا قولا معروفا»
4- كسى كه بداند خداوند از درون او آگاه است، تقوا پیشه مىكند. «یعلم ما فى انفسكم فاحذروه»
5 - سفارش به تقوا در هر حال، مخصوصاً در مسائل زناشوئى مورد نظر است. «فاحذروه»
6- خداوند با حلم خود، كم صبرى شما را جبران مىكند. شما به قدرى عجله دارید كه به سراغ زن داغدیده آن هم در ایام عدّه مىروید، ولى خداوند با حلم خود این كار را بر شما منع نكرده است. «انّ اللّه غفور حلیم»
7- به دنبال هشدار، زمینهى بازگشت را نیز فراهم كنید. «فاحذروه... غفور حلیم»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌹 یک توصیه ی زیبا :
👈 گرنکندی بسته ماند اینجا دلت
تو بمانی بیدل آنجا در عذاب
حسرتی ماند بدل آنرا که داد
دل بچیزی گر نشد زان کامیاب
هست دنیا چون سرابی تشنه را
تشنه کی سیراب گردد از سراب
آیدت هر دم سرابی در نظر
سوی آن رانی بتعجیل و شتاب
آن نباشد آب و دیگر همچنین
هرگز از دنیا نگردی کامیاب
خل غیرالله اقبل نحوه
هر چه بینی غر حق زان رو بتاب
ددر را بگذار و صافی را بگیر
بگذر از قشر ای دل و بستان لباب
تا شوی با جان عالم متصل
تا شوی از روح عالم کامیاب
گفت با تو #فیض اسرار سخن
فهم کن والله اعلم بالصواب
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_60
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
دعای #ششم
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در #صبح و #شب:
«4» يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ فِيمَا يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ
🔸 سپاس مخصوص خداست ، ... که هر كدام ( از شب و روز ) را در درون ديگرى وارد مىكند، به سرنوشت و تقديرى كه از جانب او، براى بندگان مقرّر شده، تا آنان را به اين وسيله روزى رساند و رشد و پرورششان دهد.
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز
#قدرت_غذا
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 4
🔴 با نظرى كه قرآن به آن امر كرده و دانشمندان ناآشناى به قرآن به آن رسيدهاند، هر دانه گياه ريز و درشت، سراپا دستگاه فعّال و كارخانه زندهاى است كه پيوسته با ريشههايى كه در زمين خلانده، عناصر اصلى و آماده آن را پس از تحليل و تذويب، جذب مىكند. و از سوى ديگر برگهاى گشوده خود را چون دست نيازمندان به سوى آسمان برمىآورد تا از فيض بىدريغ نور و هوا فراخور استعدادش برگيرد.
آنچه از عناصر تذويب شده زمين و فيض نور و هوا مىگيرد در درون برگها تركيب شده و به صورت غذاى متناسب به اعضاى مختلف آن مىرسد و در نهايت ميوههايى برمىآورد كه با رنگها و طعمها و بوها، مواد غذايى متنوع انسان مىگردد و بالاى دستهاى خود در دسترس مىگذارد.
اين همه بهرهها و ميوههايى كه از جهت كمّيّت و رنگ و طعم و مواد غذايى متنوّع است چنان با دقت و كم و بيش نمودن عناصر محدود زمين و هوا تركيب و صورتبندى شده كه هر نوع آن داراى مواد غذايى و رنگ و طعم مخصوص به خود مىباشد.
با آن كه اصول ساختمان گياهان يكسان است، اعضاى خاصّ جذب كننده عناصر و تركيب كننده و نگاهدارنده آب و هوا و ديگر عناصر، در سرزمينها و آب و هواى خاص متفاوت مىباشد.
گياهان و درختان بيش از آن كه دستگاه شيميايى زنده و حكيمانه براى تهيه غذاى بدن حيوان و انسان است، جمال و رنگآميزى و خط و خال منقّش و منظم شكوفه و گلها و سبزى و خرّمى و عطرانگيزى آنها، روح انسانى را برمىانگيزد وچون آيينه، جمال مطلق را منعكس مىنمايد و هر ورق و برگشان دفترى است از حكمت پروردگار.
منظور قرآن از نظر؛ همين است: نظر در حكمت و جمال، نظر در حيات و پيدايش و اطوار آن، نظر در مواد و عناصرى كه به اين صورتها برآمده و غذاى جسم و جان و بنيه ايمان شده است.»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 5
🔴 آثار شگفتانگيز مواد غذايى
«آخرين تجسّسات علمى نشان داده است كه غذاها بايد شامل مواد اصلى زير باشد تا بتواند سلامت و نموّ و تجديد حيات سلولهاى بدن را تأمين كند:
1- پروتيدها، يا مواد آلبومينوئيد كه آنها را مواد سازنده انساج مىدانند و در گوشت، تخممرغ، ماهى، شير، پنير، بسيارى از ميوهجات، سبزيجات و بقولات از قبيل نخود، لوبيا، عدس، گردو، بادام، فندق و سيبزمينى موجود است.
2- ليپيدها (چربىها) كه آنها را غذاهاى سوزاننده مىدانند و در شير و كره و پنير و چربىهاى حيوانى و نباتى و بسيارى از ميوهجات و سبزيجات و غلّات مانند زيتون و گردو و بادام و فندق و بادام كوهى و گندم و مانند آنها فراوان است.
3- گلوسيدها (هيدرات دو كربن و مواد نشاستهاى و قندها) كه آنها را جزو غذاهاى مولّد قوّه و انرژى مىدانند، در قند و عسل و اغلب ميوهجات شيرين مانند انگور و خرما و سيب و گلابى و سبزيجاتى مانند چغندر و غلّاتى مانند ذرّت و گندم و جو و سيبزمينى و امثال آن زياد است.
4- املاح معدنى كه آنها را هم سازنده و هم توليد كننده قوا مىدانند و در اغلب سبزيجات و غلّات كه سردسته آنها گندم است؛ موجود است.
5- سلولزها كه آنها را جزء غذاهاى پاك كننده محسوب مىدارند و در اغلب سبزيجات و ميوهجات، به مقدار زياد يافت مىشود.
6- فرمانها يا كاتاليزورها كه سبب آماده كردن غذاهاى ديگر براى هضم و جذب مىشود و در اغلب گياهان مخصوصاً به طور خام موجود است.
7- ويتامينها كه آنها را جزء غذاهاى حياتى مىدانند در اغلب ميوهجات و سبزيجات موجود است.
انسان در شبانهروز به طور متوسط 2400 كالرى مواد غذايى لازم دارد كه از سه نوع اصلى غذاها يعنى: پروتيدها، ليپيدها و گلوسيدها بايد به دست بيايد كه اين سه ماده اصلى غذايى بدون وجود مواد فرعى ديگر يعنى: املاح معدنى، فرمانها و ويتامينها و حتى سلولزها نمىتوانند احتياجات بدن را رفع كنند و اغلب آن مواد به تنهايى قابل جذب بدن نيستند.
و نيز بايد دانست كه تعادل بين غذاها از واجبات است و حتماً بايد مخلوط باشد نه اين كه فقط با خوردن پروتيد (مثل گوشت و تخممرغ) و يا گلوسيدها (نان و پلو و ...) تأمين گردد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 6
🔴 اكنون براى آن كه بهتر مشخص شود كه چگونه اصول بالا و مواد ضرورى براى تأمين تغذيه و رشد و نموّ و تجديد حيات سلولهاى بدن انسان و حيوان، در خوراكىهاى ياد شده در (آيات 24 تا 31 سوره عبس) ملحوظ گرديده به طور اختصار به شرح تركيب مواد اصلى سهگانه و املاح و ويتامينها در صد گرم چند نمونه از خوراكىهاى مذكور مىپردازيم:
الف- از دسته غلّات (حَبّاً)، نمونه: گندم. تركيب گندم در صد بدين شرح است:
پروتئين 29/ 11، چربى 11/ 1، گلوسيد 98/ 74، پتاس 16/ 31، سود 07/ 2، آهك 25/ 3، منيزى 06/ 12، اكسيد دوفر 28/ 1، اسيد فسفريك 22/ 47، املاح معدنى ديگر 81/ 1، ويتامين 1 56/ ميلى گرم، ويتامين 2 12/ 0 ميلىگرم، نيكوتيل آميد 4/ 600 ميلى گرم، ويتامين 2/ 2 ميلى گرم و هر صدگرم گندم 352 كالرى ايجاد مىنمايد (ارزش غذائى).
ب- از دسته سبزيجات و بقولات (قَضْباً)، از هر كدام يك نمونه:
1- تركيب نخود درصد بدين شرح است:
پروتئين 5/ 24، چربى 0/ 1، گلوسيد 7/ 61، آب 10، سديم 42، پتاسيم 81 ميلىگرم، كالسيم 73، منيزيوم 14، منگنز 199/ 0، آهن 6، مس 802/، فسفر 397 ميلىگرم، گوگرد 196 ميلىگرم، كلر 44، ويتامين 37 واحد، ويتامين 1 87/ ميلى گرم، ويتامين 2 29/ ميلىگرم، نيكوتيل آميد 3 ميلى گرم، ويتامين- 2 ميلىگرم و هر صد گرم 354 كالرى ايجاد مىكند.
2- تركيب اسفناج درصد بدين شرح است:
پروتئين 2/ 2، چربى 3/، گلوسيد 9/ 3، آب 1/ 92، سديم 84 ميلىگرم، پتاسيم 489 ميلىگرم، كالسيم 87/، منيزيوم 55، منگنز 828/، آهن 3، مس 197/، فسفر 45، گوگرد 27، كلر 67، اسيداوريك 72، پورين 24/ 90 ميلىگرم، اسيدماليك 800 ميلىگرم، اسيدسيتريك 892 ميلىگرم، اسيداكساليك 6000 واحد بينالمللى، ويتامين 08/ 0 ميلى گرم، ويتامين 1 2/ ميلىگرم، ويتامين 2 5/ ميلىگرم، نيكوتيل آميد 5/ 21 ميلىگرم، ويتامين، مقدار جزئى، ويتامين مىباشد. هر صد گرم اسفناج تازه 22 كالرى توليد مىنمايد.
ج- از دسته ميوهها (فاكِهَةً) كه خود به دو دسته مهم، شيرين، چرب و نشاستهدار تقسيم مىشوند.
1- ميوههاى شيرين كه خود به سه گروه منقسم مىگردند:
اول: ميوههاى شيرين كه خود ترش مزه هستند. از اين دسته به عنوان مثال، تركيب درصد انگور (عِنَباً) را ذكر مىكنيم:
درصد گرم انگور 6/ 81 گرم آب، 8/ پروتئين 4/ گرم چربى، 7/ 16 گرم گلوسيد، 2 گرم سديم، 254 گرم پتاسيم، 17 گرم كلسيم، 7 گرم منيزيوم 83/ گرم منگنز، 6/ گرم آهن، 98/ گرم مس، 21 گرم فسفر، 9 گرم گوگرد، 2 گرم كلر، 80 واحد بين المللى ويتامين، 05/ ميلىگرم ويتامين 1، 03/ ميلىگرم ويتامين 2، 4 ميلىگرم نيكوتيل آميد و 4 ميلىگرم ويتامين وجود دارد و هر صد گرم انگور 74 كالرى توليد مىنمايد.
دوم: ميوههاى شيرينى كه از اين دسته به عنوان مثال، تركيب درصد خرما (نَخْلًا) را ذكر مىكنيم:
در هر صد گرم خرماى خشك 20 آب، 2/ 2 پروتئين، 6/ چربى، 75 گلوسيد، 9/ سديم، 790 ميلىگرم پتاسيم، 65 كلسيم، 65 منيزيم، 1/ 5 آهن، 72 فسفر، 65 گوگرد، 283 ميلىگرم كلر، 180 واحد بينالمللى ويتامين، 08/ ويتامين، 05/ ويتامين 2، 18/ 2 نيكوتيل آميد وجود دارد و هر صد گرم خرما 314 كالرى ايجاد مىنمايد.
سوم- ميوهجاتى كه جزء سبزيجات محسوب مىگردند. به عنوان مثال، خيار را ذكر مىكنيم:
درصد گرم خيار، 8/ پروتئين، 1/ چربى، 3 گلوسيد، 6/ 95 آب، 8/ سديم، 140 ميلىگرم پتاسيم، 10 كلسيم، 9 منيزيوم، 3/ آهن، 21 فسفر، 12 گوگرد، 30 كلر، 200 واحد بينالمللى ويتامين، 04/ ويتامين 1، 05/ ويتامين 2، 18 نيكوتيل آميد، 10 ميلى گرم ويتامين و مقدار مختصر ويتامين 6 و ويتامين دارد. هر صد گرم خيار 13 كالرى ارزش غذائى دارد.
2- ميوههاى چرب و نشاستهدار- در اين دسته ميوههاى هستهدار وجود دارند كه به عنوان مثال، زيتون زَيْتُوناً و بادام را ذكر مىكنيم:
درصد گرم بادام 7/ 4 آب، 6/ 18 پروتئين، 1/ 54 چربى، 6/ 19 گلوسيد، 3 سديم، 690 ميلىگرم پتاسيم، 254 كلسيم، 252 منيزيوم، 4/ 4 آهن، 475 فسفر، 150 گوگرد، 20 كلر، 25/ ويتامين 1، 67/ ويتامين 2، 5/ 4 نيكوتيل آميد وجود دارد، هر صد گرم آن 640 كالرى ارزش غذايى دارد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 7
🔴 نكته ديگرى كه بايد مورد توجه باشد اين كه: تا به امروز تقسيمبندى جامع كاملى كه مشخّص تمام خواص و جهات مختلف خوراكىها باشد به وجود نيامده است و تقسيمبندىهايى كه در علم غذاشناسى رايج شده است هر كدام به جهتى مورد استفاده است.
مثلًا تقسيمبندى بر حسب منشأ ايجاد خوراكىها (غذاهاى با منشأ حيوانى، غذاهاى با منشأ گياهى، غذاهاى با منشأ معدنى) يا تقسيمبندى بر حسب نوع عمل و اثر (غذاهاى مولّد نيرو و غذاهاى حمايت كننده) و از اين قبيل تقسيمبندىها. به همين جهت در تحقيقات و نشريات غذاشناسى و علوم تغذيه تا به امروز از روشى استفاده شده كه در آيات مورد بحث به آن اشاره شده يعنى به ترتيب از:
1- غلّات حَبّاً/ گندم، جو، ذرّت، چاودار، برنج و ... و فرآوردههاى آنها.
2- سبزيجات و بقولات قَضْباً/ عدس، لوبيا، باقلا، نخود، سيبزمينى، هويجفرنگى، شلغم، ترب، چغندر، كلمپيچ، اسفناج، كاهو، كرفس، سير، پياز، تره، مارچوبه، كدو، خيار، گوجه فرنگى، بادنجان، ماش، جعفرى، بابونه، نعنا، ترهخودرو، ريحان، شنبليله، قازياغى، گشنيز، موسير.
3- ميوهها فاكِهَةً كه خود دو دستهاند:
الف- ميوههاى شيرين مثل انگور عِنَباً خرما نَخْلًا».
ب- ميوههاى چرب و نشاستهدار مثل زيتون زَيْتوناً».
4- گوشت و تخممرغ پرندگان، شير و مشتقّات آن كه از فرآوردههاى حيوانى است. (خود حيوانات براى تغذيه از علفها و گياهان خودرو، ميوهها، علوفه خشك أبّاً تغذيه مىكنند). بنابراين آيات مذكور ناظر به همه مواد غذايى لازم براى تغذيه انسان مىباشند.»
مَتاعاً لَكُمْ وَ لأِنْعامِكُمْ
تا مايه برخوردارى شما و دامهايتان باشد.
اين بود گوشهاى از منافع شب و روز كه عامل حيات و ضامن تداوم بقا و علت پرورش و رشد انسان است.
«فيما يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ»
شب براى موجودات زنده و به خصوص انسان، ظرف آرامش، استراحت، تأمين نيرو و سبب خوشى و خوشگذرانى مشروع و خلاصه تمدّد اعصاب است.
«فَيَكُونَ ذلِكَ لَهُمْ جَماماً وَ قُوَّةً، وَ لِيَنالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوةً»
شب و روز و منافع آن كه در قرآن مجيد به عنوان نشانههاى حق ذكر شده، براى هر صاحب عقلى مورّث حيرت و علّت تعجّب و شگفتى است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
طرح #برداشت_من هفته 29
از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه
👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه
✳️ عبارت #منتخب
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِى مِنْ ...
وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ،
وَ مِنْ رَدِّ الْمُلابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ،
وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلاوَةَ الْأَمَنَةِ
خدایا
چاپلوسى دوستان دروغين را به اخلاص،
و قهر معاشران را به آميزشى خوش،
و تلخى ترس را به شيرينى ايمنى تبديل فرما.
https://eitaa.com/sahife2/5186
دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
#دعا_بیستم_7
👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود
◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید
👌 ادمین 👇
@yas2463
👈 میتوانید این دعای زیبا را با 🎙 صدای مداحان مختلف گوش دهید
👈 و متن آن را بخوانید
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#دعا_بیستم_7 ...ومن حب المدارین تصحیح المقة...
(گفته شد)انسان اجتماعی آفریده شده است.اجتماعی بودن آرامش می طلبد.آرامش بامحبت شدید(عشق ورزی)به دست می آید.
امام علیه السلام به همین نکته اشاره می فرماید،رابطه ای که مدارایی باشد کارساز نیست،بلکه باید عشق ورزی و دلدادگی بین افراد اجتماع باشد.
دل انسان (فطرتا)نیاز به عشق ورزیدن دارد.
ازآنجا که خانواده ، هسته مرکزی اجتماع است،باید بین همسران با یکدیگر وبین همسران و فرزندان ،عشق ورزی و دلدادگی برقرار باشد،تا کوچکترین خللی بین آنها ایجاد نشود.
واین قضیۀ عشق ورزی است که راه صعود انسان را هموار میکند.البته دشوار است ،اما باید هزینه کرد برای هر چیز گران!!!!
امام سجاد علیه السلام در ادامه می فرماید«بد اخلاقی و قهرها را به معاشرت کریمانه مبدل بفرما...و تلخی ترس از ظالمین را به شیرینی امنیت تبدیل فرما.
این عبارت ،اهمیت امنیت را بیان میکند.دراحادیث آمده است....«امنیت» از مواردی است که تا هست قدر آن شناخته نمی شود.امنیت اجتماعی زمینه ساز رشد و تعالی انسانی است که قصد خدا کرده است.تا امنیت نباشد اهداف فردی و اجتماعی محقق نمی شود،...وبدون امنیت زندگی اجتماعی از هم گسسته می شود،مثلا معاشرت کریمانه یا عشق ورزی اعضای خانواده و....
طریق عشق طریقی عجب خطرناک است
نعوذ بالله اگر ره به مقصد نبری
به یمن همت حافظ امید هست که باز
آری اسامر لیلای لیلة القمر
و من حب المدارين تصحيح المقه،
و من رد الملابسين كرم العشره،
و من مراره خوف الظالمين حلاوه الامنه.
امام عليهالسلام در پيشگاه الهى عرض مىكند:
بار الها! دوستى كسانى را كه با مدارا برخورد مىكنند به محبت واقعى
و آميزشهاى وهن آور را به معاشرت هاى كريمانه
و تلخى ترس از ستمكاران را به شيرينى امنيت و آرامش خاطر
تبديل فرما.
امام (ع) از كلمهى «مدارا» استفاده نموده و از مداراكنندگان نام برده است.
«مدارا» در لغت عرب به معناى ملاطفت و ملايمت است
و فارسى زبانان نيز از اين كلمه همان معنى را مىفهمند.
كسى كه مىخواهد با دگرى مدارا كند :
در مواجهه با او به گشاده رويى برخورد مىنمايد
و به نرمى و ملاطفت سخن مىگويد.
چند روایت درمورد " مدارا و رعايت آن در مواقع لازم "
رسول گرامى فرمود: خداوند به من امر فرمود كه با مردم مدارا نمايم همانطور كه فرمان داده است و اجبات را انجام دهم.
و نيز فرموده است: خداوند پيمبران را از اين جهت كه شديدا با دشمنان دين خدا مدارا مىكنند و براى حفظ برادران خويش در راه رضاى او به خوبى و شايستگى تقيه مىنمايند بر تمام مردم برترى و فضيلت داده است.
على (ع) فرموده است: با مردم مدارا كن تا از برادرى آنان بهرهمند شوى و با روى گشاده با آنان مواجه شو تا كينهها در ضميرشان بميرد.
مدارا با مردم اگر به منظور احترام و تكريم به شخصيت آنان باشد بسيار ارزنده و مهم است،
چنين مدارايى نشانه ى عقل بيدار و فكر روشن بين است،
چنين مدارايى مايه ى محبوبيت و راه نفوذ در افكار دگران است.
اولياى الهى به چنين مدارايى عنايت بسيار داشتند و پيروان خود را به رعايت اين دستور مفيد و ثمربخش تشويق مىنمودند.
رسول گرامى فرموده است: عاقلترين مردم كسى است كه بيشتر با افراد مدارا مىكند و خوارترين مردم كسى است كه آنان را مورد تحقير و توهين قرار مىدهد.
و نيز فرموده است: ما، جامعهى پيمبران، ماموريت داريم كه با مردم مدارا نماييم همانطور كه به اداى فرايض الهى ماموريم.
كسانى كه عقلهاى خود را با پرده هاى تعصب و تصلب، عناد و لجاج، و تقليدهاى كوركورانه پوشانده بودند هرگز به دين حق گرايش نمى يافتند و دعوت پيمبران را اجابت نمىنمودند.
خداوند در قرآن شريف فرموده:
ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون.
كسانى كه كفر آورده و عقلهاى خود را پنهان نمودهاند اگر به آنان اعلام خطر بنمايى يا ننمايى ايمان نمىآورند.
ولى آنها كه داراى عقل آزاد بودند دعوت پيمبران را كه آميخته به مدارا و لطف كلام بود پذيرا مىشدند و از آنان پيروى و اطاعت مىنمودند.
گاهى مدارا نمودن به منظور #تقيه و براى مصون ماندن از شر دشمنان بىايمان و مستبد است.
اين قبيل مدارا در ايام امامت حضرت سجاد (ع) تا زمان امامت حضرت على بن موسى الرضا عليهماالسلام ضرورت داشت، از اين رو آنان خود تقيه مى نمودند و به اصحاب و پيروان خود نيز اكيدا تقيه را توصيه مىكردند
تا بدين وسيله از طرفى جان و مال و عرض و شرف آنان را از خطر مصون دارند
و از طرف ديگر با رعايت تقيه بتوانند احكام الهى و معارف اسلامى را به وسيله ى آنان به طور پنهان بين افراد مومن نشر دهند و تا جايى كه ممكن است دين خدا را از دستبرد خائنين و بدعتگزاران محافظت نمايند.
امام (ع) فرموده است: مدارا نمودن با دشمنان خدا از بهترين و برترين صدقهى آدمى براى نفس خود و براى برادران باايمانش مىباشد.
ابن مسكان مىگويد: امام صادق (ع) به من فرمود: درباره ى تو گمان دارم كه اگر در حضورت على عليهالسلام مورد شتم و اسائه ى ادب قرار گيرد، تو اگر بتوانى بينى او را با دندان مىگزى. عرض كردم: بلى والله فدايت شوم، من چنينم و اهلبيت من نيز اينچنين. حضرت فرمود: اينگونه مباش، قسم به خدا كه بسا مىشنيدم كسى به على (ع) بد مىگويد و بين من و او جز ستون مسجد فاصله اى نبود. من خود را پشت ستون پنهان مى نمودم و موقعى كه از نماز فارغ مىشدم از كنارش گذر مىكردم، به او سلام مىدادم و با وى مصافحه مىنمودم.
در بعضى از روايات امر تقيه براى صيانت دين خدا آنقدر مهم شمرده شده كه امام (ع) تارك آن را فاقد ايمان خوانده است.
امام صادق (ع) فرموده: بر دين خود پروا داشته باشيد و آن را در پس پرده ى تقيه محجوب داريد، زيرا كسى كه تقيه ندارد ايمان ندارد.
گاهى اختناق و فشار حكام جور به اوج خود مىرسيد و مضيقه آنقدر شديد مىشد كه كوچكترين غفلت از تقيه و گفتن چيزى كه نبايد گفته شود مرگ به بار مىآورد و به حيات كسى كه غفلت نموده يا آنكه در اين غفلت مورد سوءظن واقع شده خاتمه داده مىشد. كشته شدن معلى بن خنيس بر اثر غفلت از تقيه و افشا نمودن رازى بود كه امام صادق (ع) با او در ميان گذارده بود.
حفص بن نسيب مىگويد: در ايام قتل معلى بن خنيس به محضر امام صادق (ع) شرفياب شدم، به من فرمود: اى حفص! به معلى حديث گفتم و او آن را نشر داد و بر اثر آن گرفتار عذاب شمشير گرديد.
در پارهاى از مواقع وضع و محاذات اوضاع و احوال به گونهاى بود كه معرفى نمودن شخص و نام بردن از او موجب گرفتارى و ابتلا مىشد يا لااقل باعث هتك و توهين مىگرديد.
روايت شده كه روزى امام صادق (ع) در بازار مدينه عبور مىكرد و فرزند بزرگوار معظمش حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام پشت سر آن حضرت بود. شخصى جامهى فرزند را گرفت و كشيد و پرسيد: اين پيرمرد كيست؟ آنقدر شرايط محيط بد بود و احساس خطر مىشد كه حضرت موسىالكاظم ناچار شد در پاسخ آن مرد بگويد كه «او را نمىشناسم».
مدارا در اسلام از صفات حميده و خلقيات پسنديده است و پيمبران خدا در مقام تبليغ دين ماموريت داشتند كه با مردم به مدارا برخورد نمايند و با ملايمت سخن گويند.
خداى بزرگ به موسى و هارون در ملاقات با فرعون چنين دستور داد:
اذهبا الى فرعون انه طغى. فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى.
شما دو نفر نزد فرعون برويد كه او سخت طغيان نموده است. با وى به نرمى سخن بگوييد شايد به خود آيد و آگاه گردد يا از عذاب الهى بترسد و ستمگرى را ترك گويد.
مدارا نمودن در پارهاى از موارد با ملاطفت و ملايمت برخورد داشتن و با گشاده رويى و نرمى سخن گفتن است،
و در پارهاى از موارد به معناى حلم و بردبارى، لب فروبستن و سكوت، يا تغافل و ناديده گرفتن است،
و مدارا با افراد تندخو و بداخلاق يا تقيه در مقابل مخالفين و افراد زيانرسان بدين معنى است.
على (ع) فرموده: بدترين برادرانت كسى است كه معاشرت با او زيادتر به مدارا نمودن نيازمندت مىكند و به عذرخواهى بيشتر وادارت مىسازد.
دوستى كه از خود راضى و زودرنج است و هر چه مىگويد انتظار دارد كه دگران بىچون و چرا گفتهاش را قبول كنند و اگر نپذيرند آزرده خاطر و رنجيده مىشود،
دوستى كه در تمام امور خردهگير است و اگر سخنى گفته شود كه در نظرش ايهام داشته باشد ناراحت مىگردد و دوستيش تيره و تار مىشود،