eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه ی شرح حکمت 349 نهج البلاغه https://eitaa.com/sahife2/42738
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 5 ⏺ حضرت در ششمین توصیه مى فرماید: «هرکس در موارد سوءظن گام بگذارد سرانجام متهم خواهد شد»؛ (وَمَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ آلسُّوءِ اتُّهِمَ). گفتار حکیمانه امام علیه السلام در اینجا اشاره به همان چیزى است که به صورت ضرب المثل در میان مردم درآمده است: «إتَّقُوا مِنْ مَواضِعِ التُّهَمِ؛ از جاهایى که تهمت خیز است بپرهیزید». بى شک انسان هرقدر پاک و منزه باشد نباید در جاهایى که تهمت خیز است گام بگذارد؛ مثلا در مجلس شرابخواران حضور یابد، در محله هاى بدنام ومراکز فساد گام نهد و یا با افراد بدنام و آلوده طرح دوستى بریزد. به یقین انسان پاک و پرهیزکار نیز هنگامى که مرتکب اینگونه کارها شود متهم مى گردد ودرواقع آبروى خود را به دست خود ریخته است. شبیه همین معنا از امام علیه السلام در حدیث دیگرى آمده است که مى فرماید: «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهْمَهِ فَلایَلُومَنَّ مَنْ أساءَ بِهِ الظَّنَّ؛ کسى که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسانى را سرزنش کند که به او سوءظن پیدا مى کنند». نیز در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «اِتَّقُوا مَواضِعَ الرَّیْبِ وَلا یَقِفَنَّ أَحَدُکُمْ مَعَ أُمِّهِ فِى الطَّریقِ فَإِنَّهُ لَیْسَ کُلُّ أَحَدٍ یَعْرِفُها؛ از مواضعى که موجب سوءظن است بپرهیزید و هیچکس از شما با مادرش در وسط راه نایستد، زیرا همه نمى دانند او مادر وى است (و چه بسا فکر کنند او با زن نامحرمى رابطه دارد)». البته مواردى هست که قرائن نشان مى دهد فلان زن، خواهر یا مادر یا همسر اوست که اینگونه موارد مستثناست. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 6 ⏺ ادامه اندرزها امام علیه السلام هفتمین نکته راهگشا و تربیت کننده را بیان مى کند و مى فرماید : «کسى که سخنش بسیار شود (و پرحرف باشد) خطاى او فراوان خواهد بود»؛ (وَمَنْ کَثُرَ کَلاَمُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ). دلیل آن روشن است. افراد پرحرف مجالى براى تفکر و اندیشه کافى ندارند و کسى که نیندیشد و سخن بگوید اشتباهش فراوان خواهد بود. به عکس، کسانى که کم مىگویند و فکر مى کنند، گزیده مى گویند. حضرت به دنبال آن مى افزاید: «کسى که خطایش زیاد شود حیائش کم مى شود»؛ (وَمَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قُلَّ حَیَاؤُهُ). دلیل آن نیز روشن است. انسان تا زمانى که گناه نکرده یا خطایى از او سرنزده از انجام آن گناه یا خطا شرم دارد؛ اما هنگامى که تکرار شد، شرم او فرو مى ریزد. به تجربه ثابت شده است افراد بى بندوبار براثر فزونى گناه، حیا و شرم را از دست مى دهند و از انجام دادن آن گناه در انظار مردم باکى ندارند. به دنبال آن مى فرماید: «کسى که حیائش کم شد تقوایش کاستى مىگیرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ). این هم دلیل واضحى دارد، زیرا حیا مانع مهمى در برابر گناه است. اگر شرم وحیا از بین برود راه انسان به سوى گناه باز مى شود و افراد گنهکار نمى توانند باتقوا باشند. در ادامه آن مى فرماید: «کسى که تقوا و ورع او کم شود قلبش مى میرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ). زیرا حیات قلب به احساس مسئولیت در پیشگاه خدا و در برابر مردم ووجدان خویش است. قلبى که احساس مسئولیت نکند و عکس العمل مناسب در مقابل خطا نشان ندهد مرده است و به یقین بى تقوایى سبب مرگ قلب است. در پایان این سخن مى فرماید: «کسى که قلبش بمیرد داخل آتش دوزخ مى شود»؛ (وَمَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ). زیرا ناپارسایان گنهکار، پرخطا و فاقد احساس مسئولیت، جایى جز دوزخ نخواهند داشت. درواقع این گفتار امام علیه السلام مقدمه و نتیجه اى دارد و در میان آن مقدمه و نتیجه چهار مرحله به صورت علت و معلول پیموده مى شود؛ از پرحرفى و کثرت کلام، شروع و پس از گذشتن از چهار مرحله به دوزخ منتهى مى گردد و همه ازقبیل علت و معلول یکدیگرند. در حدیثى از امام باقر علیه السلام که در کتاب شریف کافى آمده مى خوانیم: «مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَفِى قَلْبِهِ نُکْتَهٌ بَیضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِى النُّکْتَهِ نُکْتَهٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوَادُ وَإِنْ تَمَادَى فِى الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِکَ السَّوَادُ حَتَّى یغَطِّى الْبَیاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَیاضَ لَمْ یرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَیرٍ أَبَداً وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ : (کَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ) ؛ هیچ بنده اى نیست مگر اینکه در قلبش نقطه روشنى است (روشنایى و نورانیت ایمان و تقوا). هنگامى که مرتکب گناهى مى شود در آن نقطه روشن، نقطه سیاهى پدیدار مى گردد. هرگاه توبه کند آن نقطه سیاه برطرف مى شود و اگر ادامه بدهد سیاهى فزونى مى یابد تا تمام آن نقطه روشن را بگیرد و هنگامى که آن نقطه روشن به کلى از بین برود صاحب آن قلب هرگز به سوى خیر بازنمى گردد و این همان است که خداى متعال در قرآن مجید فرموده: چنین نیست که آنها (گروه کافران و منافقان) مى پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است! (ازاینرو حق را درک نمى کنند)». در نقطه مقابل پرگویى و کثرت کلام، سکوت است و اینکه انسان جز در موارد ضرورت سخن نگوید که در روایات اسلامى مدح فراوانى از آن شده است. در حدیثى از امام امیرمومنان علیه السلام در غررالحکم مى خوانیم: «إنْ کانَ فِی الْکَلامِ الْبَلاغَهُ فَفِى الصُّمْتِ السَّلامَهُ مِنَ الْعِثارِ؛ اگر در سخن گفتن، زیبایى بلاغت باشد، در سکوت، سلامت از لغزش هاست». در حدیث دیگرى امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل مى کند که فرمود: «الصَّمْتُ کَنْزٌ وَافِرٌ وَزَینُ الْحَلِیمِ وَسِتْرُ الْجَاهِلِ؛ سکوت گنج بزرگى است وزینت افراد عاقل و پوششى براى جاهل است». در نکوهش پرگویى و کثرت کلام نیز روایات فراوانى نقل شده است؛ از جمله در بابى که در میزان الحکمه تحت عنوان «النهى عن کثره الکلام» آمده از امیرمومنان علیه السلام مى خوانیم: «مَنْ أکْثَرَ أهْجَرَ وَمَنْ تَفَکَّرَ أبْصَرَ؛ کسى که پرگو باشد هزیان مى گوید و کسى که (سکوت و) تفکر کند بینا مى شود». 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 7 ⏺ آنگاه امام علیه السلام در ادامه کلام خود به مسائل مهمى از اخلاق اسلامى اشاره مىکند و در هشتمین نکته مى افزاید: «کسى که به عیوب مردم بنگرد و آن را بد شمرد ولى براى خویش آن را خوب بداند، احمق واقعى است»؛ (وَمَنْ نَظَرَ فِی عُیُوبِ النَّاسِ، فَأَنْکَرَهَا، ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ، فَذلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَیْنِهِ). دلیل بر احمق واقعى بودن او روشن است، زیرا از یکسو کارهایى را بر دیگران عیب مى گیرد که مفهومش تنفر از آن کارهاست و از سویى دیگر همان کارها جزء برنامه زندگى اوست که مفهومش علاقه مندى به آن است؛ یعنى در آنِ واحد دو چیز متضاد را در درون فکر خود جمع کرده است: خوب دانستن چیزى و بد دانستن همان چیز، و این کار جز از احمقان انتظار نمى رود. البته کم نیستند کسانى که به اینگونه تضادها گرفتارند؛ مال مردم را مى برند وآن را کار خوبى مى پندارند؛ ولى اگر مالش را ببرند داد و فریاد برمىآورد که این مسلمانى نیست. دیگران را به دلیل غصب اموال همنوعان، نامسلمان مى شمرد وخودش نیز غاصب است و در عین حال مسلمان! و امثال آن که همگى طبق فرموده امام علیه السلام در زمره احمقان واقعى اند. بر این اساس، عاقل واقعى در مکتب امیرمومنان على علیه السلام کسى است که هیچگونه تضادى در میان افکار و رفتارش وجود نداشته باشد؛ آنچه را بد مى داند براى همه حتى براى خودش بد بداند و آنچه را خوب مى شمرد براى همه از جمله خودش خوب بشمرد. امام علیه السلام در حکمت ۱۲۶ موارد فراوانى از کسانى را که گرفتار تضاد در عقیده و عمل هستند بیان فرمود. در تواریخ نیز کم نیستند حاکمانى که گرفتار اینگونه تضادها شده اند و براى ملت خود مصائبى آفریده اند. در حالات عبدالملک مروان آمده است که یزید را به دلیل ویران کردن کعبه در ماجراى ابن زبیر ملامت مى کرد؛ اما هنگامى که خودش به حکومت رسید وابن زبیر را مزاحم خود در منطقه حجاز دید، حجاج بن یوسف ثقفى را فرستاد تا به او حمله کند. او به کعبه پناه برد. عبدالملک دستور داد خانه خدا را بر سرش ویران کنند و به بهانه مضحکى متوسل شد، وى مى گفت: هدف من ویران کردن کعبه نبوده، بلکه هدفم دَرهم کوبیدن عبدالله بن زبیر بوده است.آرى اینگونه افراد را باید احمقان تاریخ نامید. سپس در نهمین نکته مى فرماید: «قناعت سرمایه اى است فناناپذیر»؛ (وَالْقَنَاعَهُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ). این جمله عینآ در حکمت شماره ۵۷ و همچنین ۴۷۵ آمده است و شاید این تکرار به دلیل این است که سیّد رضى؛ بخشهایى از نهج البلاغه را با فاصله زمانى زیادى نگاشته که باعث شده بخشهاى گذشته از حافظه اش محو شود. به هر روى، همانگونه که در سابق هم گفتهایم، قناعت به معناى راضى بودن به حداقل ضروریات زندگى، سبب مى شود که انسان زندگى بسیار ساده اى داشته باشد. اداره کردن زندگى ساده کار مشکلى نیست در حالى که افراد حریص هرقدر اموال و امکاناتشان بیشتر شود، آتش حرصشان تندتر مى گردد و به این ترتیب همواره در رنج هستند در حالى که شخص قناعت پیشه زندگى آرام وآسوده اى دارد. در حدیثى از رسول خدا صلی الله علیه و آله مى خوانیم: «خِیارُ أُمَّتِى الْقانِعُ وَشِرارُهُمُ الطَّامِعُ؛ بهترین افراد امت من قناعت پیشگان و بدترین آنها طمع کارانند». افزون بر این از روایات اسلامى استفاده مىشود که بىنیازى بدون قناعت حاصل نمىشود؛ از جمله در حدیثى از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل شده است: «مَنْ قَنِعَ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ؛ کسى که قانع باشد به آنچه خدا به او روزى داده است، غنى ترین مردم است». کلینى؛ بابى تحت عنوان «باب القناعه» در جلد دوم کافى آورده و در آن احادیث بسیارى در اهمیت و فضیلت این صفت ذکر کرده است. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ الْنِّسَآءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِى أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرَّاً إِلّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ الْنِّكَاحِ حَتَّى‏ يَبْلُغَ الْكِتَبُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِى أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ‏ و گناهى بر شما نیست كه به طور كنایه (از زنانى كه در عدّه وفات و یا در عدّه طلاقِ غیر رجعى هستند،) خواستگارى كنید، یا (تصمیم خود را) در دل نهان دارید. خداوند مى‌داند كه شما آنها را یاد خواهید كرد، ولى با آنها وعده پنهانى (براى ازدواج مخفیانه) نداشته باشید، مگر آنكه (به كنایه) سخن پسندیده بگویید، ولى (در هر حال) اقدام به عقد ازدواج ننمایید تا مدّت مقرّر به سرآید، و بدانید كه خداوند آنچه را كه در دل دارید مى‌داند، پس از (مخالفت با) او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است. 1- اسلام، دین فطرى است و انسان فطرتاً متمایل به ازدواج است. لذا اسلام اجازه مى‌دهد این خواسته حتّى در زمان عدّه، به نحو كنایه كه عواطف بستگان جریحه دار نگردد، طرح شود. «لا جناح علیكم فیما عرّضتم» 2- به غرائز و هیجان‌هاى نفسانى توجّه داشته باشید و به جاى سركوب غرائز، جوانان را راهنمایى كرده و هشدار بدهید. «علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ ولكن لاتواعدوهنّ سرّاً» 3- توجّه به زمان و حالات، در طرح پیشنهادات، یك اصل است. خواستگارى زن داغدار در ایام عده و با صراحت، بى‌ادبى یا بى‌سلیقگى ونوعى گستاخى است. «عرّضتم... تقولوا قولا معروفا» 4- كسى كه بداند خداوند از درون او آگاه است، تقوا پیشه مى‌كند. «یعلم ما فى انفسكم فاحذروه» 5 - سفارش به تقوا در هر حال، مخصوصاً در مسائل زناشوئى مورد نظر است. «فاحذروه» 6- خداوند با حلم خود، كم صبرى شما را جبران مى‌كند. شما به قدرى عجله دارید كه به سراغ زن داغدیده آن هم در ایام عدّه مى‌روید، ولى خداوند با حلم خود این كار را بر شما منع نكرده است. «انّ اللّه غفور حلیم» 7- به دنبال هشدار، زمینه‌ى بازگشت را نیز فراهم كنید. «فاحذروه... غفور حلیم» 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 یک توصیه ی زیبا : 👈 گرنکندی بسته ماند اینجا دلت تو بمانی بیدل آنجا در عذاب حسرتی ماند بدل آنرا که داد دل بچیزی گر نشد زان کامیاب هست دنیا چون سرابی تشنه را تشنه کی سیراب گردد از سراب آیدت هر دم سرابی در نظر سوی آن رانی بتعجیل و شتاب آن نباشد آب و دیگر همچنین هرگز از دنیا نگردی کامیاب خل غیرالله اقبل نحوه هر چه بینی غر حق زان رو بتاب ددر را بگذار و صافی را بگیر بگذر از قشر ای دل و بستان لباب تا شوی با جان عالم متصل تا شوی از روح عالم کامیاب گفت با تو اسرار سخن فهم کن والله اعلم بالصواب ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در و : «4» يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ فِيمَا يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ 🔸 سپاس مخصوص خداست ، ... که هر كدام ( از شب و روز ) را در درون ديگرى وارد مى‏كند، به سرنوشت و تقديرى كه از جانب او، براى بندگان مقرّر شده، تا آنان را به اين وسيله روزى رساند و رشد و پرورششان دهد. 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
4 3 4 🔴 با نظرى كه قرآن به آن امر كرده و دانشمندان ناآشناى به قرآن به آن رسيده‏اند، هر دانه گياه ريز و درشت، سراپا دستگاه فعّال و كارخانه زنده‏اى است كه پيوسته با ريشه‏هايى كه در زمين خلانده، عناصر اصلى و آماده آن را پس از تحليل و تذويب، جذب مى‏كند. و از سوى ديگر برگ‏هاى گشوده خود را چون دست نيازمندان به سوى آسمان برمى‏آورد تا از فيض بى‏دريغ نور و هوا فراخور استعدادش برگيرد. آنچه از عناصر تذويب شده زمين و فيض نور و هوا مى‏گيرد در درون برگ‏ها تركيب شده و به صورت غذاى متناسب به اعضاى مختلف آن مى‏رسد و در نهايت ميوه‏هايى برمى‏آورد كه با رنگ‏ها و طعم‏ها و بوها، مواد غذايى متنوع انسان مى‏گردد و بالاى دست‏هاى خود در دسترس مى‏گذارد. اين همه بهره‏ها و ميوه‏هايى كه از جهت كمّيّت و رنگ و طعم و مواد غذايى متنوّع است چنان با دقت و كم و بيش نمودن عناصر محدود زمين و هوا تركيب و صورت‏بندى شده كه هر نوع آن داراى مواد غذايى و رنگ و طعم مخصوص به خود مى‏باشد. با آن كه اصول ساختمان گياهان يكسان است، اعضاى خاصّ جذب كننده عناصر و تركيب كننده و نگاهدارنده آب و هوا و ديگر عناصر، در سرزمين‏ها و آب و هواى خاص متفاوت مى‏باشد. گياهان و درختان بيش از آن كه دستگاه شيميايى زنده و حكيمانه براى تهيه غذاى بدن حيوان و انسان است، جمال و رنگ‏آميزى و خط و خال منقّش و منظم شكوفه و گل‏ها و سبزى و خرّمى و عطرانگيزى آنها، روح انسانى را برمى‏انگيزد وچون آيينه، جمال مطلق را منعكس مى‏نمايد و هر ورق و برگشان دفترى است از حكمت پروردگار. منظور قرآن از نظر؛ همين است: نظر در حكمت و جمال، نظر در حيات و پيدايش و اطوار آن، نظر در مواد و عناصرى كه به اين صورت‏ها برآمده و غذاى جسم و جان و بنيه ايمان شده است.» 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 3 5 🔴 آثار شگفت‏انگيز مواد غذايى‏ «آخرين تجسّسات علمى نشان داده است كه غذاها بايد شامل مواد اصلى زير باشد تا بتواند سلامت و نموّ و تجديد حيات سلول‏هاى بدن را تأمين كند: 1- پروتيدها، يا مواد آلبومينوئيد كه آنها را مواد سازنده انساج مى‏دانند و در گوشت، تخم‏مرغ، ماهى، شير، پنير، بسيارى از ميوه‏جات، سبزيجات و بقولات از قبيل نخود، لوبيا، عدس، گردو، بادام، فندق و سيب‏زمينى موجود است. 2- ليپيدها (چربى‏ها) كه آنها را غذاهاى سوزاننده مى‏دانند و در شير و كره و پنير و چربى‏هاى حيوانى و نباتى و بسيارى از ميوه‏جات و سبزيجات و غلّات مانند زيتون و گردو و بادام و فندق و بادام كوهى و گندم و مانند آنها فراوان است. 3- گلوسيدها (هيدرات دو كربن و مواد نشاسته‏اى و قندها) كه آنها را جزو غذاهاى مولّد قوّه و انرژى مى‏دانند، در قند و عسل و اغلب ميوه‏جات شيرين مانند انگور و خرما و سيب و گلابى و سبزيجاتى مانند چغندر و غلّاتى مانند ذرّت و گندم‏ و جو و سيب‏زمينى و امثال آن زياد است. 4- املاح معدنى كه آنها را هم سازنده و هم توليد كننده قوا مى‏دانند و در اغلب سبزيجات و غلّات كه سردسته آنها گندم است؛ موجود است. 5- سلولزها كه آنها را جزء غذاهاى پاك كننده محسوب مى‏دارند و در اغلب سبزيجات و ميوه‏جات، به مقدار زياد يافت مى‏شود. 6- فرمان‏ها يا كاتاليزورها كه سبب آماده كردن غذاهاى ديگر براى هضم و جذب مى‏شود و در اغلب گياهان مخصوصاً به طور خام موجود است. 7- ويتامين‏ها كه آنها را جزء غذاهاى حياتى مى‏دانند در اغلب ميوه‏جات و سبزيجات موجود است. انسان در شبانه‏روز به طور متوسط 2400 كالرى مواد غذايى لازم دارد كه از سه نوع اصلى غذاها يعنى: پروتيدها، ليپيدها و گلوسيدها بايد به دست بيايد كه اين سه ماده اصلى غذايى بدون وجود مواد فرعى ديگر يعنى: املاح معدنى، فرمان‏ها و ويتامين‏ها و حتى سلولزها نمى‏توانند احتياجات بدن را رفع كنند و اغلب آن مواد به تنهايى قابل جذب بدن نيستند. و نيز بايد دانست كه تعادل بين غذاها از واجبات است و حتماً بايد مخلوط باشد نه اين كه فقط با خوردن پروتيد (مثل گوشت و تخم‏مرغ) و يا گلوسيدها (نان و پلو و ...) تأمين گردد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 3 6 🔴 اكنون براى آن كه بهتر مشخص شود كه چگونه اصول بالا و مواد ضرورى براى تأمين تغذيه و رشد و نموّ و تجديد حيات سلول‏هاى بدن انسان و حيوان، در خوراكى‏هاى ياد شده در (آيات 24 تا 31 سوره عبس) ملحوظ گرديده به طور اختصار به شرح تركيب مواد اصلى سه‏گانه و املاح و ويتامين‏ها در صد گرم چند نمونه از خوراكى‏هاى مذكور مى‏پردازيم: الف- از دسته غلّات (حَبّاً)، نمونه: گندم. تركيب گندم در صد بدين شرح است: پروتئين 29/ 11، چربى 11/ 1، گلوسيد 98/ 74، پتاس 16/ 31، سود 07/ 2، آهك 25/ 3، منيزى 06/ 12، اكسيد دوفر 28/ 1، اسيد فسفريك 22/ 47، املاح معدنى ديگر 81/ 1، ويتامين 1 56/ ميلى گرم، ويتامين 2 12/ 0 ميلى‏گرم، نيكوتيل آميد 4/ 600 ميلى گرم، ويتامين 2/ 2 ميلى گرم و هر صدگرم گندم 352 كالرى ايجاد مى‏نمايد (ارزش غذائى). ب- از دسته سبزيجات و بقولات (قَضْباً)، از هر كدام يك نمونه: 1- تركيب نخود درصد بدين شرح است: پروتئين 5/ 24، چربى 0/ 1، گلوسيد 7/ 61، آب 10، سديم 42، پتاسيم 81 ميلى‏گرم، كالسيم 73، منيزيوم 14، منگنز 199/ 0، آهن 6، مس 802/، فسفر 397 ميلى‏گرم، گوگرد 196 ميلى‏گرم، كلر 44، ويتامين 37 واحد، ويتامين 1 87/ ميلى گرم، ويتامين 2 29/ ميلى‏گرم، نيكوتيل آميد 3 ميلى گرم، ويتامين- 2 ميلى‏گرم و هر صد گرم 354 كالرى ايجاد مى‏كند. 2- تركيب اسفناج درصد بدين شرح است: پروتئين 2/ 2، چربى 3/، گلوسيد 9/ 3، آب 1/ 92، سديم 84 ميلى‏گرم، پتاسيم 489 ميلى‏گرم، كالسيم 87/، منيزيوم 55، منگنز 828/، آهن 3، مس 197/، فسفر 45، گوگرد 27، كلر 67، اسيداوريك 72، پورين 24/ 90 ميلى‏گرم، اسيدماليك 800 ميلى‏گرم، اسيدسيتريك 892 ميلى‏گرم، اسيداكساليك 6000 واحد بين‏المللى، ويتامين 08/ 0 ميلى گرم، ويتامين 1 2/ ميلى‏گرم، ويتامين 2 5/ ميلى‏گرم، نيكوتيل آميد 5/ 21 ميلى‏گرم، ويتامين، مقدار جزئى، ويتامين مى‏باشد. هر صد گرم اسفناج تازه 22 كالرى توليد مى‏نمايد. ج- از دسته ميوه‏ها (فاكِهَةً) كه خود به دو دسته مهم، شيرين، چرب و نشاسته‏دار تقسيم مى‏شوند. 1- ميوه‏هاى شيرين كه خود به سه گروه منقسم مى‏گردند: اول: ميوه‏هاى شيرين كه خود ترش مزه هستند. از اين دسته به عنوان مثال، تركيب درصد انگور (عِنَباً) را ذكر مى‏كنيم: درصد گرم انگور 6/ 81 گرم آب، 8/ پروتئين 4/ گرم چربى، 7/ 16 گرم گلوسيد، 2 گرم سديم، 254 گرم پتاسيم، 17 گرم كلسيم، 7 گرم منيزيوم 83/ گرم منگنز، 6/ گرم آهن، 98/ گرم مس، 21 گرم فسفر، 9 گرم گوگرد، 2 گرم كلر، 80 واحد بين المللى ويتامين، 05/ ميلى‏گرم ويتامين 1، 03/ ميلى‏گرم ويتامين 2، 4 ميلى‏گرم نيكوتيل آميد و 4 ميلى‏گرم ويتامين وجود دارد و هر صد گرم انگور 74 كالرى توليد مى‏نمايد. دوم: ميوه‏هاى شيرينى كه از اين دسته به عنوان مثال، تركيب درصد خرما (نَخْلًا) را ذكر مى‏كنيم: در هر صد گرم خرماى خشك 20 آب، 2/ 2 پروتئين، 6/ چربى، 75 گلوسيد، 9/ سديم، 790 ميلى‏گرم پتاسيم، 65 كلسيم، 65 منيزيم، 1/ 5 آهن، 72 فسفر، 65 گوگرد، 283 ميلى‏گرم كلر، 180 واحد بين‏المللى ويتامين، 08/ ويتامين، 05/ ويتامين 2، 18/ 2 نيكوتيل آميد وجود دارد و هر صد گرم خرما 314 كالرى ايجاد مى‏نمايد. سوم- ميوه‏جاتى كه جزء سبزيجات محسوب مى‏گردند. به عنوان مثال، خيار را ذكر مى‏كنيم: درصد گرم خيار، 8/ پروتئين، 1/ چربى، 3 گلوسيد، 6/ 95 آب، 8/ سديم، 140 ميلى‏گرم پتاسيم، 10 كلسيم، 9 منيزيوم، 3/ آهن، 21 فسفر، 12 گوگرد، 30 كلر، 200 واحد بين‏المللى ويتامين، 04/ ويتامين 1، 05/ ويتامين 2، 18 نيكوتيل آميد، 10 ميلى گرم ويتامين و مقدار مختصر ويتامين 6 و ويتامين دارد. هر صد گرم خيار 13 كالرى ارزش غذائى دارد. 2- ميوه‏هاى چرب و نشاسته‏دار- در اين دسته ميوه‏هاى هسته‏دار وجود دارند كه به عنوان مثال، زيتون زَيْتُوناً و بادام را ذكر مى‏كنيم: درصد گرم بادام 7/ 4 آب، 6/ 18 پروتئين، 1/ 54 چربى، 6/ 19 گلوسيد، 3 سديم، 690 ميلى‏گرم پتاسيم، 254 كلسيم، 252 منيزيوم، 4/ 4 آهن، 475 فسفر، 150 گوگرد، 20 كلر، 25/ ويتامين 1، 67/ ويتامين 2، 5/ 4 نيكوتيل آميد وجود دارد، هر صد گرم آن 640 كالرى ارزش غذايى دارد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 3 7 🔴 نكته ديگرى كه بايد مورد توجه باشد اين كه: تا به امروز تقسيم‏بندى جامع كاملى كه مشخّص تمام خواص و جهات مختلف خوراكى‏ها باشد به وجود نيامده است و تقسيم‏بندى‏هايى كه در علم غذاشناسى رايج شده است هر كدام به جهتى مورد استفاده است. مثلًا تقسيم‏بندى بر حسب منشأ ايجاد خوراكى‏ها (غذاهاى با منشأ حيوانى، غذاهاى با منشأ گياهى، غذاهاى با منشأ معدنى) يا تقسيم‏بندى بر حسب نوع عمل و اثر (غذاهاى مولّد نيرو و غذاهاى حمايت كننده) و از اين قبيل تقسيم‏بندى‏ها. به همين جهت در تحقيقات و نشريات غذاشناسى و علوم تغذيه تا به امروز از روشى استفاده شده كه در آيات مورد بحث به آن اشاره شده يعنى به ترتيب از: 1- غلّات حَبّاً/ گندم، جو، ذرّت، چاودار، برنج و ... و فرآورده‏هاى آنها. 2- سبزيجات و بقولات قَضْباً/ عدس، لوبيا، باقلا، نخود، سيب‏زمينى، هويج‏فرنگى، شلغم، ترب، چغندر، كلم‏پيچ، اسفناج، كاهو، كرفس، سير، پياز، تره، مارچوبه، كدو، خيار، گوجه فرنگى، بادنجان، ماش، جعفرى، بابونه، نعنا، تره‏خودرو، ريحان، شنبليله، قازياغى، گشنيز، موسير. 3- ميوه‏ها فاكِهَةً كه خود دو دسته‏اند: الف- ميوه‏هاى شيرين مثل انگور عِنَباً خرما نَخْلًا». ب- ميوه‏هاى چرب و نشاسته‏دار مثل زيتون زَيْتوناً». 4- گوشت و تخم‏مرغ پرندگان، شير و مشتقّات آن كه از فرآورده‏هاى حيوانى‏ است. (خود حيوانات براى تغذيه از علف‏ها و گياهان خودرو، ميوه‏ها، علوفه خشك أبّاً تغذيه مى‏كنند). بنابراين آيات مذكور ناظر به همه مواد غذايى لازم براى تغذيه انسان مى‏باشند.» مَتاعاً لَكُمْ وَ لأِنْعامِكُمْ تا مايه برخوردارى شما و دام‏هايتان باشد. اين بود گوشه‏اى از منافع شب و روز كه عامل حيات و ضامن تداوم بقا و علت پرورش و رشد انسان است. «فيما يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ» شب براى موجودات زنده و به خصوص انسان، ظرف آرامش، استراحت، تأمين نيرو و سبب خوشى و خوشگذرانى مشروع و خلاصه تمدّد اعصاب است. «فَيَكُونَ ذلِكَ لَهُمْ جَماماً وَ قُوَّةً، وَ لِيَنالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوةً» شب و روز و منافع آن كه در قرآن مجيد به عنوان نشانه‏هاى حق ذكر شده، براى هر صاحب عقلى مورّث حيرت و علّت تعجّب و شگفتى است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 11 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
طرح هفته 29 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِى مِنْ ... وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلاوَةَ الْأَمَنَةِ خدایا چاپلوسى دوستان دروغين را به اخلاص، و قهر معاشران را به آميزشى خوش، و تلخى ترس را به شيرينى ايمنى تبديل فرما. https://eitaa.com/sahife2/5186 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 👈 میتوانید این دعای زیبا را با 🎙 صدای مداحان مختلف گوش دهید 👈 و متن آن را بخوانید ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
👆 با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند
...ومن حب المدارین تصحیح المقة... (گفته شد)انسان اجتماعی آفریده شده است.اجتماعی بودن آرامش می طلبد.آرامش بامحبت شدید(عشق ورزی)به دست می آید. امام علیه السلام به همین نکته اشاره می فرماید،رابطه ای که مدارایی باشد کارساز نیست،بلکه باید عشق ورزی و دلدادگی بین افراد اجتماع باشد. دل انسان (فطرتا)نیاز به عشق ورزیدن دارد. ازآنجا که خانواده ، هسته مرکزی اجتماع است،باید بین همسران با یکدیگر وبین همسران و فرزندان ،عشق ورزی و دلدادگی برقرار باشد،تا کوچکترین خللی بین آنها ایجاد نشود. واین قضیۀ عشق ورزی است که راه صعود انسان را هموار می‌کند.البته دشوار است ،اما باید هزینه کرد برای هر چیز گران!!!! امام سجاد علیه السلام در ادامه می فرماید«بد اخلاقی و قهرها را به معاشرت کریمانه مبدل بفرما...و تلخی ترس از ظالمین را به شیرینی امنیت تبدیل فرما. این عبارت ،اهمیت امنیت را بیان میکند.دراحادیث آمده است....«امنیت» از مواردی است که تا هست قدر آن شناخته نمی شود.امنیت اجتماعی زمینه ساز رشد و تعالی انسانی است که قصد خدا کرده است.تا امنیت نباشد اهداف فردی و اجتماعی محقق نمی شود،...وبدون امنیت زندگی اجتماعی از هم گسسته می شود،مثلا معاشرت کریمانه یا عشق ورزی اعضای خانواده و.... طریق عشق طریقی عجب خطرناک است نعوذ بالله اگر ره به مقصد نبری به یمن همت حافظ امید هست که باز آری اسامر لیلای لیلة القمر
و من حب المدارين تصحيح المقه، و من رد الملابسين كرم العشره، و من مراره خوف الظالمين حلاوه الامنه. امام عليه‏السلام در پيشگاه الهى عرض مى‏كند: بار الها! دوستى كسانى را كه با مدارا برخورد مى‏كنند به محبت واقعى و آميزشهاى وهن ‏آور را به معاشرت هاى كريمانه و تلخى ترس از ستمكاران را به شيرينى امنيت و آرامش خاطر تبديل فرما.
امام (ع) از كلمه‏ى «مدارا» استفاده نموده و از مداراكنندگان نام برده است. «مدارا» در لغت عرب به معناى ملاطفت و ملايمت است و فارسى زبانان نيز از اين كلمه همان معنى را مى‏فهمند. كسى كه مى‏خواهد با دگرى مدارا كند : در مواجهه با او به گشاده ‏رويى برخورد مى‏نمايد و به نرمى و ملاطفت سخن مى‏گويد.
چند روایت درمورد " مدارا و رعايت آن در مواقع لازم " رسول گرامى فرمود: خداوند به من امر فرمود كه با مردم مدارا نمايم همانطور كه فرمان داده است و اجبات را انجام دهم. و نيز فرموده است: خداوند پيمبران را از اين جهت كه شديدا با دشمنان دين خدا مدارا مى‏كنند و براى حفظ برادران خويش در راه رضاى او به خوبى و شايستگى تقيه مى‏نمايند بر تمام مردم برترى و فضيلت داده است. على (ع) فرموده است: با مردم مدارا كن تا از برادرى آنان بهره‏مند شوى و با روى گشاده با آنان مواجه شو تا كينه‏ها در ضميرشان بميرد. مدارا با مردم اگر به منظور احترام و تكريم به شخصيت آنان باشد بسيار ارزنده و مهم است، چنين مدارايى نشانه ‏ى عقل بيدار و فكر روشن ‏بين است، چنين مدارايى مايه ‏ى محبوبيت و راه نفوذ در افكار دگران است. اولياى الهى به چنين مدارايى عنايت بسيار داشتند و پيروان خود را به رعايت اين دستور مفيد و ثمربخش تشويق مى‏نمودند. رسول گرامى فرموده است: عاقلترين مردم كسى است كه بيشتر با افراد مدارا مى‏كند و خوارترين مردم كسى است كه آنان را مورد تحقير و توهين قرار مى‏دهد. و نيز فرموده است: ما، جامعه‏ى پيمبران، ماموريت داريم كه با مردم مدارا نماييم همانطور كه به اداى فرايض الهى ماموريم.
كسانى كه عقلهاى خود را با پرده ‏هاى تعصب و تصلب، عناد و لجاج، و تقليدهاى كوركورانه پوشانده بودند هرگز به دين حق گرايش نمى‏ يافتند و دعوت پيمبران را اجابت نمى‏نمودند. خداوند در قرآن شريف فرموده: ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون. كسانى كه كفر آورده و عقلهاى خود را پنهان نموده‏اند اگر به آنان اعلام خطر بنمايى يا ننمايى ايمان نمى‏آورند. ولى آنها كه داراى عقل آزاد بودند دعوت پيمبران را كه آميخته به مدارا و لطف كلام بود پذيرا مى‏شدند و از آنان پيروى و اطاعت مى‏نمودند.
گاهى مدارا نمودن به منظور و براى مصون ماندن از شر دشمنان بى‏ايمان و مستبد است. اين قبيل مدارا در ايام امامت حضرت سجاد (ع) تا زمان امامت حضرت على بن موسى الرضا عليهماالسلام ضرورت داشت، از اين رو آنان خود تقيه مى‏ نمودند و به اصحاب و پيروان خود نيز اكيدا تقيه را توصيه مى‏كردند تا بدين وسيله از طرفى جان و مال و عرض و شرف آنان را از خطر مصون دارند و از طرف ديگر با رعايت تقيه بتوانند احكام الهى و معارف اسلامى را به وسيله‏ ى آنان به طور پنهان بين افراد مومن نشر دهند و تا جايى كه ممكن است دين خدا را از دستبرد خائنين و بدعتگزاران محافظت نمايند. امام (ع) فرموده است: مدارا نمودن با دشمنان خدا از بهترين و برترين صدقه‏ى آدمى براى نفس خود و براى برادران باايمانش مى‏باشد. ابن مسكان مى‏گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: درباره‏ ى تو گمان دارم كه اگر در حضورت على عليه‏السلام مورد شتم و اسائه‏ ى ادب قرار گيرد، تو اگر بتوانى بينى او را با دندان مى‏گزى. عرض كردم: بلى والله فدايت شوم، من چنينم و اهل‏بيت من نيز اينچنين. حضرت فرمود: اينگونه مباش، قسم به خدا كه بسا مى‏شنيدم كسى به على (ع) بد مى‏گويد و بين من و او جز ستون مسجد فاصله ‏اى نبود. من خود را پشت ستون پنهان مى ‏نمودم و موقعى كه از نماز فارغ مى‏شدم از كنارش گذر مى‏كردم، به او سلام مى‏دادم و با وى مصافحه مى‏نمودم. در بعضى از روايات امر تقيه براى صيانت دين خدا آنقدر مهم شمرده شده كه امام (ع) تارك آن را فاقد ايمان خوانده است. امام صادق (ع) فرموده: بر دين خود پروا داشته باشيد و آن را در پس پرده ‏ى تقيه محجوب داريد، زيرا كسى كه تقيه ندارد ايمان ندارد. گاهى اختناق و فشار حكام جور به اوج خود مى‏رسيد و مضيقه آنقدر شديد مى‏شد كه كوچكترين غفلت از تقيه و گفتن چيزى كه نبايد گفته شود مرگ به بار مى‏آورد و به حيات كسى كه غفلت نموده يا آنكه در اين غفلت مورد سوءظن واقع شده خاتمه داده مى‏شد. كشته شدن معلى بن خنيس بر اثر غفلت از تقيه و افشا نمودن رازى بود كه امام صادق (ع) با او در ميان گذارده بود. حفص بن نسيب مى‏گويد: در ايام قتل معلى بن خنيس به محضر امام صادق (ع) شرفياب شدم، به من فرمود: اى حفص! به معلى حديث گفتم و او آن را نشر داد و بر اثر آن گرفتار عذاب شمشير گرديد. در پاره‏اى از مواقع وضع و محاذات اوضاع و احوال به گونه‏اى بود كه معرفى نمودن شخص و نام بردن از او موجب گرفتارى و ابتلا مى‏شد يا لااقل باعث هتك و توهين مى‏گرديد. روايت شده كه روزى امام صادق (ع) در بازار مدينه عبور مى‏كرد و فرزند بزرگوار معظمش حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام پشت سر آن حضرت بود. شخصى جامه‏ى فرزند را گرفت و كشيد و پرسيد: اين پيرمرد كيست؟ آنقدر شرايط محيط بد بود و احساس خطر مى‏شد كه حضرت موسى‏الكاظم ناچار شد در پاسخ آن مرد بگويد كه «او را نمى‏شناسم».
مدارا در اسلام از صفات حميده و خلقيات پسنديده است و پيمبران خدا در مقام تبليغ دين ماموريت داشتند كه با مردم به مدارا برخورد نمايند و با ملايمت سخن گويند. خداى بزرگ به موسى و هارون در ملاقات با فرعون چنين دستور داد: اذهبا الى فرعون انه طغى. فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى. شما دو نفر نزد فرعون برويد كه او سخت طغيان نموده است. با وى به نرمى سخن بگوييد شايد به خود آيد و آگاه گردد يا از عذاب الهى بترسد و ستمگرى را ترك گويد.
مدارا نمودن در پاره‏اى از موارد با ملاطفت و ملايمت برخورد داشتن و با گشاده ‏رويى و نرمى سخن گفتن است، و در پاره‏اى از موارد به معناى حلم و بردبارى، لب فروبستن و سكوت، يا تغافل و ناديده گرفتن است، و مدارا با افراد تندخو و بداخلاق يا تقيه در مقابل مخالفين و افراد زيان‏رسان بدين معنى است. على (ع) فرموده: بدترين برادرانت كسى است كه معاشرت با او زيادتر به مدارا نمودن نيازمندت مى‏كند و به عذرخواهى بيشتر وادارت مى‏سازد. دوستى كه از خود راضى و زودرنج است و هر چه مى‏گويد انتظار دارد كه دگران بى‏چون و چرا گفته‏اش را قبول كنند و اگر نپذيرند آزرده ‏خاطر و رنجيده مى‏شود، دوستى كه در تمام امور خرده‏گير است و اگر سخنى گفته شود كه در نظرش ايهام داشته باشد ناراحت مى‏گردد و دوستيش تيره و تار مى‏شود،