eitaa logo
قربان صحرائی چاله‌سرائی
182 دنبال‌کننده
495 عکس
276 ویدیو
4 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال بخشی از دست نوشته‌ها، مقالات، گزارشات و تصاویر تهیه شده توسط اینجانب درج می‌شود. راه ارتباط 👇 @sahraei
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 ده شهيدي که ماسال و شاندرمن در کربلاي 5 تقديم اسلام و ایران کرد. 👇👇👇👇 🇮🇷 شهدای کربلای ۵ شهرستان ماسال و شاندرمن: 🌷پاسدار شهید فرزند سید اسدالله متولد ۱۱ اسفند ۱۳۴۳ که در ۲۳ دی ۱۳۶۵ و در ۲۲ سالگی در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید. او در این عملیات، معاون فرمانده گردان حضرت حمزه (س) لشکر قدس گیلان را برعهده داشت. مزار او در گلزار شهدای شهر ماسال قرار دارد. 🌷 بسیجی شهید فرزند ابراهیم متولد ۱۳۴۷ در شاندرمن. او در سن ۱۸ سالگی در عملیات کربلای ۵ حضور داشت و در ۲۳ دی ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شاندرمن قرار دارد. 🌷 بسیجی شهید فرزند مرتضی که در ۵ خرداد ۱۳۵۰ متولد شد. او در سن نوجوانی به عنوان یک بسیجی در عملیات کربلای ۵ حضور یافت و در ۲۳ دی ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهیدان شهر ماسال قرار دارد. 🌷 بسیجی شهید فرزند نورالله، متولد ۱۳۴۹ در روستای چاله‌سرای شاندرمن. او نیز در سن ۱۶ سالگی توفیق مقام شهادت در منطقه شلمچه را بتاريخ ۲۳ دی ۱۳۶۵ و در عملیات بزرگ کربلای ۵ پیدا نمود. این شهید به همراه شهیدان مرحمت فلاح زرین‌کار و دوستان نزدیکی برای هم بودند که هر سه توفیق مقام شهادت را کسب نمودند. مزار شهید یوسفیان در گلزار شهیدان شاندرمن قرار دارد. 🌷 بسیجی شهید فرزند سعادت‌قلی، متولد ۲۱ خرداد ۱۳۴۹ بود که مورخ ۲۳ دی ۱۳۶۵ در عملیات بزرگ کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر ماسال قرار دارد. 📚🌷 معلم شهید فرزند شیخ احمد، متولد دوم فروردین ۱۳۳۶٫ او نیز در ۲۹ سالگی و در عملیات بزرگ کربلای ۵ بتاريخ ۲۳ دی ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش به زادگاهش منتقل و در گلزار شهیدان شهر ماسال به خاک سپرده شد. 🌷✏بسیجی شهید فرزند سهراب، که در ۲۳ شهریور ۱۳۴۷ متولد شد. او نیز در ۲۳ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه در حالی که ۱۸ سال بیشتر نداشت به شهادت رسید. پیکر او در کنار همرزمانش در گلزار شهیدان شهر ماسال به خاک سپرده شد. 🌷 بسیجی شهید فرزند احدالله، متولد ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۶٫ او نیز همچون دوستانش در ۲۳ دی ۱۳۶۵ در عملیات بزرگ کربلای ۵ در شلمچه به فیض شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهیدان ماسال آرام گرفت. 🌷📚 بسیجی شهید فرزند نعمت الله متولد ۳۰ مهر ۱۳۴۸ که در سن ۱۷ سالگی در ۲۳ دی دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای ماسال قرار دارد. 🌷 بسیجی شهید فرزند زمان، متولد اول تیرماه ۱۳۴۸ که در سن ۱۷ سالگی در ۲۳ دی دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای ماسال قرار دارد. @sahranevesht
#شهیدان_جنگ_تحمیلی #شهدای_ماسال_و_شاندرمن #شاندرمن #ماسال #جنگ_تحمیلی #قربان‌_صحرائي‌_چاله‌_سرائي @sahranevesht
⚘🍃🕊🍃⚘ 🕊 امروز ۲۶ مردادماه ۹۸، بیست و نهمین سالروز بازگشت عزت آفرین و پیروزمندانه مردان و زنان آزاده ای است که پس از تحمل سالها آزار و شکنجه های جسمی و روحی در زندانها و اردوگاه های بعثی صدام پلید، توام با درد فراق و دوری از عزیزان خویش، به وطن بازگشتند و به انتظار میلیون ها ایرانی پایان دادند. 🕊 در این روز، صبر و استقامت و شکیبایی مادران، پدران، همسران و فرزندان این آزادمردان مکتب زینب سلام الله علیها و طریق حسین علیه السلام نتیجه داد و سالهای نگرانی و شوق دیدار به پایان رسید  و وعده الاهی تحقق یافت: «و بشر الصابرین». 🕊 به همین مناسبت افتخار دیدار از آزاده و جانباز سرافراز حاج جهانسوز پورمحمد برای این حقیر فراهم شد تا از خاطرات شنیدنی دوران اسارت این آزاده سرافراز بهره مند شوم. 🕊 آنچه مسلم و قطعی است این است که همچنان ناگفته های فراوان و بسیار شنیدنی و درس آموزی از روزگار اسارت سلحشوران غیورمرد سرزمین مان وجود دارد که ثبت و ضبط ان برای آیندگان و تاریخ یک نیاز ضروری و فوری و حتمی به شمار می آید. 🌿🍁🍃🕊🍃🍁🌿 @sahranevesht
🌷 شب جمعه ٢٢ خرداد ٩٩ توفیقی شد تا به دیدار جانبازی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس نائل شوم. ⚘ آقای محمدرضا علی پور آجی بیشه، متولد ۱۳۴۰ است که در عنفوان جوانی در دفاع از ناموس و دین و وطن، در جبهه های جنگ تحمیلی به درجه جانبازی نائل گردیده است. وی در ۲۸ آذر ۱۳۶۰ در حالیکه بیست سال داشت و در اوج جوانی به سر می برد در منطقه دشت عباس بر اثر اصابت خمپاره بعثی های صدامی به سنگر دیدبانی اش از ناحیه سمت راست سر، مجروح شد که منجر به بیش از ۷۰ درصد جانبازی وی گردید. آقای علی پور می گوید: ۴۵ روز پس از مجروحیت و بستری در بیمارستان، به هوش آمدم و متوجه شدم سمت چپ بدنم خشک شده است. و این یادگاری نزدیک به ۴۰ سال هست که همراه من است. اما همسرم، طی این مدت طولانی، علاوه بر تربیت و پرورش و سامان دادن فرزندانم، همه مصائب و مشکلات شخصی مرا نیز بر دوش کشیده است که بدین منظور قلبا از ایشان تشکر کرده و دعایش می کنم. 🥀🥀🥀 حضرت امام خامنه ای در جمع جانبازان و ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان فارس به تاریخ ۱۳۸۷/۰۲/۱۳ فرمودند: یکی از چیزهائی که من همیشه احساس میکنم، احترام به همسران جانبازان است. بعضی از این بانوان عزیز، این جانباز را با همین جانبازیش قبول کردند و پذیرفتند؛ آفرین! بعضیشان جوان رعنائی را که با او ازدواج کردند، ناگهان دیدند به یک ازپاافتاده و به یک جانباز تبدیل شد؛ پذیرفتند و استقبال کردند؛ آفرین! همسران جانبازان خیلی باارزشند. 🔰 @sahranevesht
💠 هفته دفاع مقدس، پاس‌داشت یاد و خاطره شهیدان هشت سال جنگ تحمیلی گرامی باد.! 🌹🍃🇮🇷🍃🌹 🌹 🇮🇷🇮🇷 🥀🥀🥀 🔰 @sahranevesht
🔵 گفتگوي نگارنده با جانباز آزاده، حاج جهانسور پورمحمد منبع: http://www.rangeiman.ir/14139/ : روايت جهانسوز از نيز: http://masalnews.ir/77179/ : روايت رزمنده آزاده شاندرمني از تکريت ۱۱ 🇮🇷 🌹🇮🇷🥀 🔰 @sahranevesht
قربان صحرائی چاله سرائی: 🔳 تونل پذيرايي ✍🏽 ... از اتوبوس‌ها پياده شديم. ورودي اردوگاه تکريت ۱۱دستور دادند به دسته‌هاي پنج نفري تقسيم شويد. سپس سرهاي‌تان را پايين بيندازيد و زمين را نگاه کرده پشت سرهم وارد آسايشگاه اردوگاه شويد. 🔺 من کنجکاو شدم و آهسته مختصري سرم را بلند کردم و يواشکي نيم‌نگاهي انداختم و خواستم ببينم چه خبر شده؟ 🔺 در اين فاصله ديدم دو سوي مسيري که بايد وارد آسايشگاه بشويم دسته‌هاي حدود ۱۵ نفري ايستاده‌اند در حاليکه در دست هر يک از اين غول‌چماق‌هاي بدقواره‌ي بعثي، باتوني، شيلنگ‌پاره‌اي، کابلي، چيزي هست! 🔺 گروه اول از اسرا که وارد شد همه شنيديم و ديديم که دادشان به آسمان بلند شده! يکي مي‌گويد: يا اباالفضل، ديگري مي‌گويد: واي مادرم، آن‌يکي مي‌گويد: آخ و همينطور داد و فرياد و آخ و ناله‌ي تک تک گروه پنج‌نفره اول در آسايشگاه پيچيد. 🔴 🔺 بعثي‌ها بر دو سوي مسير صف بسته و تونلي ايجاد کرده بودند و بدين صورت با ضربات مهلک باتون‌هاي خود پذيرايي گرمي از اسرا مي‌کردند. 🔺 نوبت که به گروه ما براي رد شدن و اين استقبال گرم و پرشور رسيد، و وقتي ديدم ديگر هيچ راه گريزي از اين کتک‌خوردن نيست، نااميد از همه‌جا، به خدا توکل کردم و از اعماق وجودم متوسل شدم به بقعه متبرک در شاندرمن که از بدو تولد با فضاي معنوي آن مأنوس بودم. گفتم يا امام‌زاده شفيع، هيچ راه گريز و نجاتي از اين استقبال کابلي و ضربات باتون اين بعثي‌هاي از خدا بي‌خبر نيست، به تو پناه آورده‌ام؛ فقط کاري کن به چشمانم آسيبي نرسد. با هر دردي مي‌توان کنار آمد ولي ضربات کابل و باتون به چشمانم اگر اصابت بکند چه کنم؟! با اين توسل به ساحت مقدس امام‌زاده شفيع ناچار وارد تونل پذيرايي شده و از آن عبور کردم در حالي‌که اصابت شديد و وحشتناک ضربات محکم و سنگين بعثي‌ها همراه با نعره‌هاي وحشيانه آنان را بر کمر، پهلوها، پشت و پاهاي خود تحمل مي‌کردم تا اينکه در آستانه‌ي ورودي به آسايشگاه ناگهان ضربه‌ي محکمي به پَسِ گردنم اصابت نمود. با اين ضربه احساس کردم مغزم تکان خورد و سپس سرم گيج شد و چشمانم سياهي رفت و ديگر نفهميدم چه گذشت. ... 🔵 گفتگوي نگارنده با جانباز آزاده، حاج جهانسور پورمحمد منبع: http://www.rangeiman.ir/14139/ : روايت جهانسوز از نيز: http://masalnews.ir/77179/ : روايت رزمنده آزاده شاندرمني از تکريت ۱۱ 🇮🇷 🌹🇮🇷🥀 🔰 @sahranevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 سلام تالشه نه نه! ⚘ اشت و را غش دده جان 🥀 سلام تالشه نه نه جان! ⚘ ام دوره راکو، حضرت معصومه سلام الله علیها حرمی پلو کو، دس ب سینه عرض کرم: دده قربون، اشت د چم روشون ببو ایلاهی! 🥀 اشت نازینه بله خش اومه دده جان! 🌷 هنته مو نو اشت وله یوسوف، پورِ یعقوبا ک اشت نازینه چمون سو دیندشه بد از سی و پنج سال گوشه داری. 🍁 گوشه داری و چم به را به، خیلی سخته نه نه جان، امی کسی زونو ک اشتن جان و دیلینه چم اینتظاری کشش ببو. ⚘د اشت بله اومه و گوشه داری کو ت برون وردشه. د آسوده بین ک هر موقع اشت دلی تنگ آگتشه، بشی اشت نازینه بله مزاری سر و ای را لای لای بخون و اسرک ویکر و اشت سیسته دیلی آساراون. ⚘ راستی دده جان! اشت قشنگه وله زوئه چمه میلتی چم و چرایه؛ چمه دین و وطن و ناموسی را ۳۵ سال پیش اشتن نازینه جان خدا آدوشه و اینه معامله کردشه. اشت شهیده بله امه همه را مایه ایفتخار و عزته. 🍁 🌷🌷 🥀🥀🥀 🔰 @sahranevesht
🔹 ويريز، جان تي مار ويريز! ✍ در داخل اتوبوس تعدادي از اسرا نشسته و تعدادي هم ايستاده بودند. ما حق هيچگونه صحبت کردن با هيچ کس را نداشتيم. اسيري از بچه‌هاي رشت ايستاده و اسير ديگري به او تکيه داده بود. چند مرتبه آن اسير رشتي به اسيري که به وي تکيه داده بود به لهجه گيلکي گفت: «ويريز، جان تي مار ويريز، بُکُشتي امه را، ويريز»! در همين شرايط تا خودش را جابجا کرد ناگهان آن اسير نقش بر کف اتوبوس شد. بعثي‌ها به گِرد آن جمع شدند و معلوم شد وي در همان حال به شهادت رسيده. پيکرش را از اتوبوس به بيرون بردند و ما نفهميديم او چه کسي بود و چه شد و بعثي‌ها با پيکر آن شهيد مظلوم چه کردند؟ اين اولين شهيدي بود که در آستانه‌ي اسارت و در اوج غُربت و مظلوميت از جمع ما در ميان هلهله و شادي دشمن بعثي و پليد، غريبانه به شهادت رسيد. شهادت مظلومانه وي بر چهره و قلب اسراي داخل اتوبوس حُزني گلوگير و حالي رقت‌انگيز مُستولي کرد و بر روحيه‌ي بچه‌ها تأثير عميق و ناگواري گذاشت. ... 🥀🥀🥀 🔸️ از خاطرات آزاده سرافراز حاج جهانسوز پورمحمد 🔸️ متن کامل با لمس پیوندهای زیر 👇👇👇 http://masalnews.ir/77179/ یا http://www.rangeiman.ir/?p=14139/ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸 ۲۶ مرداد؛ سالروز بازگشت سرفرازانه آزادگان دلیرمرد به میهن گرامی باد 🌸 ┈•••✾•💞🍃🌺🍃💞•✾•••┈ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🦋 🔰 🆔 @sahranevesht