eitaa logo
قربان صحرائی چاله‌سرائی
182 دنبال‌کننده
510 عکس
285 ویدیو
4 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال بخشی از دست نوشته‌ها، مقالات، گزارشات و تصاویر تهیه شده توسط اینجانب درج می‌شود. راه ارتباط 👇 @sahraei
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 دل نوشته‌ی دانش‌آموز سابق برای معلم اول ابتدایی ✍ خانم معلم عزیزم؛ سرکار خانم صالحه گودرزی سلام چهل سال پیش وقتی در دبستان ۱۳ آبان چاله سرا به کلاس درس تو وارد شدم، تو را در قامت خانم جوانی دیدم که مهیا و پرانگیزه، ابتدا پهنای کلاس را چند گام برداشتی و سپس با حضور در کنار نیمکتهایی که ما نشسته بودیم حاضر شدی و با حوصله از یک یک نونهالان کلاس نام و نشانشان را پرسیدی. وقتی به من رسیدی، پرسیدی که نام تو چیست؟ و من با همان لفظ کودکانه و لهجه ی روستایی خود گفتم: 《قربون، قربون صحرائی》! هیچ وقت یادم نمی رود که با چهره ای بشاش و رویی گشاده و مهربان گفتی: 《قربان، بگو قربان صحرائی》. این اولین گفتگوی من و تو به عنوان شاگرد و آموزگار بود. در آن سال، من شاگردی کردم معلمی مهربان و صبور را و تو معلمی کردی شاگردانی پرجنب و جوش و بازیگوش را. چه روزگار شیرینی بود برای من و ما، و چه سخت بود برای تو که در کنار آموزش الفبای دانش، صبورانه شلوغ کاریها و بازیگوشیهای شاگردان را به سمت و سوی فرهنگ صحیح حشر و نشر با همنوعان سوق می دادی. من و ما کم کم بزرگ و بزرگتر شدیم و به کلاسهای بالاتر رفتیم و حتی دو سال، همسر آرام و مهربانت جناب آقامعلم حسنعلی پورهادی را شاگردی کردیم. روزها و ماه ها و سالها جلو رفتند و طی این ایام گرد سفید گچ در کنار تخته سیاه، همچنان بر بناگوش و سر و سیمای تو فرو می ریخت تا به امروز که اثرات سپیدش بر جعد گیسوان شما دو نفر هویدا شده است. 🌹🌹🌹 معلمان خوبم! حضرت روح الله فرمود: معلمی شغل انبیاست. و شما خوب می دانید این جمله ی کوتاه، چه تفسیر وسیع و گسترده ای دارد. با این توصیف چه افتخاری فراتر از پیشه انبیاء علیهم السلام که شما بدان آراسته اید؟ 🌹🌹🌹 پس حضرت معلم! روز و روزگارت مبارک. از کنار حرم مطهر حضرت بانو، فاطمه معصومه علیهاالسلام که او نیز معلمی بزرگ است و شاگردان بزرگی در طول تاریخ در کلاس درس مدرسه و مکتب صادق آل محمد علیهم السلام جمع کرد و هزاران عالم تاریخ ساز همچون، حضرت روح الله خمینی و حضرت محمدتقی بهجت فومنی را تحویل بشریت داد، برای شما و آقامعلم پورهادی و تمامی معلمانم از اول تا به امروز، آرزوی عاقبت بخیری و سعادت در دین و دنیا را دارم. شاگردت: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، قم مقدس ۱۳_آبان 🌸🌺🌸 ♦️ @MasalNews
قربان صحرائی چاله سرائی: 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌷 امروز سوم خرداد است و روز آزادی خرمشهر 🌷 حضرت روح الله ره فرمود: خرمشهر را خدا آزاد کرد و سوم خرداد خرمشهر آزاد شد 🌷و حضرت آقا فرمود: خرمشهرها در پیش است. و به راستی که خرمشهرها در پیش است ... ره 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @sahranevesht
⚘ الاهی! ⚘ آخرین روزهای ماه مبارک رمضان است؛ ⚘ به بی همسرها، همسری شایسته ⚘ به بی فرزندها، فرزندانی سالم و صالح ⚘ به بی مسکنها، مسکن و ماوایی درخور ⚘ به بی کارها، شغلی آبرومند ⚘ و به همه ملت ایران و همه شیعیان امیر خوبان، علی علیه السلام در سرتاسر عالم، عاقبت بخیری عنایت بفرما ⚘ بلند بگو الاهی آمین ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ #ازدواج #شغل #مسکن #عاقبت_به_خیری #توسل #قربان_صحرائي_چاله‌_سرائى 🔮 @Shanderman20 @sahranevesht
🔺 آرامش دیار ما را به هم ریخته‌اند! ✍ 🤔: از اوایل دهه هشتاد به بعد تا اوایل دهه نود سعی کردم در زمان‌های متفاوت در فضای مجازی آن روزگار یعنی از طریق وبسایت‌ها و وبلاگ‌ها در کنار نوشتارهایم در نشریات به معرفی جاذبه‌های گردشگری ماسال و شاندرمن و بطور کلی طبیعت بکر و دیدنی تالش و بخشهای از گیلان بپردازم. امروز با وضع اسفناک و بعضا فجیعی که در شهر و دیارم مشاهده میکنم، گاهی از آن فعالیتهای فرهنگی ام اظهار پشیمانی و ندامت میکنم. خدا میداند همین امروز ۱۷ خرداد ۹۸ کنار گلزار شهیدان ماسال صحنه‌ای ناهنجار و خلاف ارزش‌های عقیدتی و اخلاقی به چشمم خورد که قلبم را شدیدا به درد آورد. چرا ارامش شهر و دیار ما را به هم ریخته اند؟ چه بلایی دارد به سر فرهنگ و ارزشهای ما می آورند؟ بعضی از این آدم نماها از کجا آمده اند؟ بر سر اقتصاد محلی، فرهنگ رانندگی و ترافیک جاده های درونشهری و برونشهری، فرهنگ پوشش و هنجارهای مربوط، سگ و سگبازی، نظم و انضباط اجتماعی، محیط زیست، سبک معماری و خرید و فروش و رهن و اجاره و ده ها موضوع دیگر مربوط به صنعت گردشکری ما در شهرهای کوچکی مثل ماسال و شاندرمن چه دارد می آید؟ آیا متولیان فرهنگ و نظم و انضباط اجتماعی و ... متوجه عمق فاجعه هستند؟ امیداریم تدبیری، تاملی، فکری؛ اندیشه ای ... در این زمینه اتخاذ شود. ♦️ @MasalNews http://telegram.me/joinchat/BkkqKzu8XTZf57qD6kJl5A @sahranevesht
🔺چمران، جهادی مردی برای ابدیت 🌷 به مناسبت ۳۱ خرداد، سالروز شهادت شهید مصطفی چمران ✍قربان صحرائی چاله سرائی https://t.me/titatv/2732 ✍ تیرماه سال ۶۰، هنگامی که ۸ نه سال بیشتر نداشتم، دائی بزرگم که آن روزگار جوانی رشید و انقلابی بود، روزی به منزل ما در ییلاق تابستانی شاندرمن آمد و مجله ای به من داد. بوی کاغذ آن نشریه هنوز در دماغم هست. تازه خواندن و نوشتن را فراگرفته بودم به همین دلیل از جزئیات مطالب آن مجله چیزی یادم نیست ولی به خوبی به یاد دارم که بیشتر مطالب آن نشریه در مورد دانشمند وجهادمردی بزرگ و فرماندهی عارف به نام شهید دکتر مصطفی بود. تصاویر سیاه و سفیدی که از او در مجله چاپ شده بود هنوز مقابل دیدگان ذهنم سریال وار به جلو می روند. جذابیت ویژه ای که سیمای پر ابهت آن مرد در مخیله ام ایجاد کرد همچنان در پستوی ذهنم به یادگار باقی است. شهید چمران از نگاه نگارنده، مردی برای ابدیت هست و هر مردی ابدی جایگزین ندارد و منحصر به خود می باشد. به نظر می رسد مردان ابدی تکرار ناشدنی اند و هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند جای آنان را پر کند. زیرا در عالم هستی هرکس شبیه خودش است و ویژگیها و امتیازات خاص خودش را دارد. شهید چمران مرد عمل بود و نه بلندگوی شعار. همین خصیصه بسیار برجسته از وی یک نمونه کامل از شاگردان مکتب مولا علی علیه السلام به جهان اسلام، خصوصا مکتب تشیع هدیه نمود تا مالک اشتری در لبنان باشد و حمزه ای در کربلای خوزستان و کردستان ایران. چمران، مرد هجرت بود برای فراگیری علم روز، فیزیک پلاسما، آن هم در سرزمین کفر و استکبار، آمریکا. در این خصوص دانشگاه برکلی کالیفرنیا و آزمایشگاه های هسته ای بل و پیشرانه جت ناسا از او خاطرات فراوان دارند. او همان اندازه در فراگیری علوم هسته ای ساعی و موفق بود که در علوم اسلامی تفسیر و فلسفه و منطق در پای منبر مرحوم طالقانی و مکتب شهید مطهری. و همچنین تعلیمات نظامی جنگهای چریکی سخت و نامنظم در مصر. او مرد جهاد بود در نبرد با کفار و یزیدیان پلید زمانه چه در جبهه نبرد با اسرائیل غاصب و کودک کش و چه در جبهه نبرد با حزب بعث عفلقی به سرکردگی صدام تکریتی. او علی وار یتیمان حاصل از تجاوز اسرائیل غاصب را در جنوب لبنان پدری می کرد. چمران اسوه حرکت و مقاومت در عرصه نبرد و هجمه ها بود در همه جبهه های جهادی و اجتماعی. او عارفی بزرگ در مسیر رسیدن به قرب الاهی بود وقتی که از دنیا و آنچه در او هست می رست و می گسست و به خدا می پیوست. و چه زیبا حضرت روح الله در خصوص شهید چمران فرمود: چمران عزيز با عقيده‌ي پاك خالص غير وابسته به دستجات و گروه‌هاي سياسي و عقيده به هدف بزرگ الهي، جهاد را در راه آن از آغاز زندگي شروع و با آن ختم كرد. او در حيات با نور معرفت و پيوستگي به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار كرد. او با سرافرازي زيست و با سرافرازي شهيد شد و به حق رسيد. هنر آن است كه بي‌هياهوهاي سياسي و خودنمايي‌هاي شيطاني براي خدا به جهاد برخيزد و خود را فداي هدف كند، نه هوي و اين هنر مردان خداست. او در پيشگاه خداي بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و يادش به خير. ♦️ @MasalNews
http://masalnews.ir/76758/ 🌷 قربان صحرائی چاله سرائی – سال ۱۳۶۷ درتاريخ معاصر، به خصوص تاريخ جنگ تحميلي براي جمهوري اسلامي يکي از پرحادثه‌ترين و مهم‌ترين سالهاي پس از انقلاب اسلامي به شمار مي‌رود. دراين ميان، ماه تيرسال ۱۳۶۷ نيز اتفاقات بسيار مهمي را در موضوع تاريخچه دفاع مقدس در خود جاي داده است. اين اتفاقات ازهفته اول تير ۱۳۶۷ شروع مي‌شود و تا ماه‌ها بعد تداوم مي‌يابد. در چهارمين روز از تيرماه اين سال، رژيم بعث عراق حمله‌اي را با استعداد ۱۴ لشكر نظامي به منطقه عمومي خوزستان، كوشك، طلائيه، جفير و جزاير مجنون و به طور کلي، منطقه عملياتي خيبر ترتيب داد كه در نهايت به سقوط اين جزاير منجر شد. در جريان حملات و حوادث جنگ در تيرماه ۱۳۶۷ جوانان برومندي از رزمندگان سلحشور سپاه و ارتش اسلام به درجه رفيع شهادت نائل آمدند که يکي از آنان سرباز دلاور لشکر اسلام، شهيد داراب صالحي است. شهيد داراب صالحي، فرزند مرحوم أبيش، متولد ۹ تيرماه ۱۳۴۳، زاده‌ي روستاي امامزاده شفيع شاندرمن است. او در تاريخ چهارم تيرماه ۱۳۶۷ و در سن ۲۴ سالگي در منطقه عملياتي جُفير و در آغاز حملات گسترده بعثي‌هاي عفلقي، به شهادت رسيد. 🌷 مزار پاک اين شهيد در روستاي امام‌زاده شفيع عليه‌السلام، و در جوار بقعه متبرکه اين روستا قرار دارد. در آستانه‌ي سي‌ويکمين سالروز شهادت اين سرفراز عرصه نبرد با بعثيان صدامي و شهيد راه اسلام در دفاع مقدس، جمعي از دوستان و همشهريان شهيد صالحي بر گِرد مزار او حاضر شدند و ضمن گرامي‌داشت ياد و نام او و زيارت و قرائت فاتحه، به ذکر خاطراتي از شهيد داراب صالحي مبادرت نمودند. علي عزيزي شکاري، دوست شهيد: گاهي که جوانان روستا در محوطه مسجد امام‌زاده شفيع جمع شده و با هم از جنگ و جبهه گفتگو مي‌کرديم، شهيد داراب با مزاح و شوخي مي‌گفتند: اين صدام پليد، براي مبارزه با من کوچک و حقير است؛ من خودم را معطل شخص حقير و پليدي مثل صدام نمي‌کنم؛ من زماني به جبهه مي‌روم که با اربابش، آمريکا مبارزه و جنگ کنم. اتفاقاً در حملات و حرکات گسترده دشمن بعثي عراق در جبهه‌هاي جنوب و بازپس‌گيري جزاير مجنون، منطقه وسيع شمال کوشک و طلائيه و جُفِير و ديگر حملات تيرماه سال ۱۳۶۷، نقش صهيونيسم جهاني، به خصوص آمريکاي خونخوار بيشتر از هميشه عيان و آشکار بود. قندعلي صالحي، برادر شهيد: زماني که شهيد را آوردند به ما اطلاع دادند تا براي شناسايي پيکر شهيد به سپاه ماسال برويم. وقتي وارد سپاه ماسال شديم گفتند داراب صالحي هم جزو شهداست. چون قبلاً نام فاميلي ما «بابائي» بود؛ از طرفي از شدت ناراحتي و اضطراب فراموش کرده بوديم که شناسنامه ما به صالحي تغيير يافته، به همين خاطر گفتيم ما که داراب صالحي نداريم! سرباز ما نامش «داراب بابائي» است! برادرمان داراب، با يک دستگاه موتورسيکلت بين شاندرمن و روستاي امام‌زاده شفيع، مسافرکشي مي‌کرد و نان‌آور خانواده و کمک‌کار و بازوي توانمندي براي پدر و مادر پير ما بود. او در جبهه جُفِير بر اثر حمله شيميايي شهيد شد. پيکر برادرمان داراب طوري سوخته بود که براي من قابل شناسايي نبود و فقط مرحوم مادر ما توانست از روي قدوقامت و مخصوصاً لباسش، وي را شناسايي کند. حبيب‌اله صحرائي چاله‌سرائي، همکار شهيد: مرحوم شهيد صالحي جوان شوخ‌طبع و پرجنب‌وجوشي بود. روزهايي که در خط شاندرمن به امام‌زاده شفيع با هم کار مي‌کرديم از وي خوش‌برخوردي‌ها و منش مردانه زيادي به خاطر دارم. او جوان ميانه‌اندام و نسبتاً ريزنقشي بود. روزهاي پنج‌شنبه که در شاندرمن، بازار هفتگي داير مي‌شد، گاهي به جعبه انگور چوبي ميوه‌فروش‌ها اشاره مي‌کرد و مي‌گفت: من مي‌خواهم به جبهه بروم و صدام‌يزيد را بکشم و بعد که شهيد شدم شما پيکرم را با اين جعبه انگور تشييع کنيد. ستار بابائي (صالحي)، پسر عموي شهيد: هنگامي که پيکر شهيد داراب را آوردند، چون بر اثر سلاح‌هاي شيميايي نيم‌تنه‌ي بالايي، مخصوصاً سر و صورت شهيد به شدت سوخته بود، از ميان فاميل فقط مادر آن شهيد توانست از روي لباس و پوتين وي، او را شناسايي کند. حبيب‌اله صحرائي چاله‌سرائي، همکار شهيد: در آن زمان پيکر تعدادي از شهدا را آورده بودند. براي اينکه برخي از پيکرها نياز به شناسايي داشت، همچنين به جهت تشابه اسمي شايعه شده بود که يکي از اقوام بنده هم در ميان شهداست، بنده هم براي شناسايي پيکرها به سپاه ماسال رفتم. يادم هست تابوت چند شهيد را روي هم چيده بودند و وقتي تابوت‌ها را باز کرديم، من متوجه شدم که ايشان بايد شهيد داراب صالحي باشند. يادونام تمامي شهيدان وطن، از جمله شهيد داراب صالحي، گرامي و راه‌شان پررهرو باد. باتشکر از همه آقايان محترم که در اين خاطره‌گويي حضور داشتند؛ به خصوص تشکر ويژه ازآقاي قندعلي صالحي، برادرمحترم شهيد، که عکسهاي قديمي شهيدداراب صالحي را دراختيار نگارنده قرار دادند. 🌷 @sahranevesht
🌷 شهید حاج عقیل خلیلی زاده 👇👇👇 @sahranevesht
قربان صحرائي چاله‌سرائي: http://www.rangeiman.ir/13999/ 🌷 ✍ : ♦️ اینکه حضرت روح الله فرمود: ((شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان “عند ربهم یرزقون” اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب “فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی” پروردگارند))، سخنی به گزاف نیست. 🌷 ♦️ ساعت ۲۳ شب جمعه ششم تیر ۹۸ وارد حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها شدم ـ تا به اتفاق دیگر همکاران در خدمت زائران آن حضرت باشیم. فضای مجازی گوشی همراهم را که فعال کردم، اولین پیام، تصویری از اطلاعیه یادواره سالگرد بود که دوست ارجمندم آقای از شاندرمن برایم ارسال کرده بود. پس از مطالعه، بلافاصله آن اطلاعیه را برای دوستی نادیده در لاهیجان فرستادم. چون می دانستم او به اقتضای شغلش با آن شهید گرانقدر و پدرشان ارتباط داشتند. آقای بشیردوست خانی که به پیشه درودگری و نجاری در شهر لاهیجان اشتغال دارند، پس از رویت اطلاعیه خاطراتی از آن شهید عظیم الشان برای نگارنده نوشتند که بخشی از آن برای مخاطبین محترم سایت رنگ ایمان نگارش می‌شود. 🌷 👈 : جمعه هفتم تیرماه، برای شهید حاج عقیل خلیلی زاده در لاهیجان مراسمی برقرار است. 🌷 یادم هست ساعتی مانده به تحویل سال نو ۱۳۸۹، در خانه پدر شهید حاج عقیل مشغول نصب درهای خانه شان بودم. نیاز شد برای خرید قفل به خیابان برویم. شهید حاج عقیل رانندگی می‌کرد. نزدیک گلزار شهدا ی شهرستان لاهیجان که رسیدیم، پدر شهید پیاده شد تا هنگام لحظه تحویل سال نو، به زیارت قبور شهداء برود. وقتی پیرمرد گفت میخواهم پیاده شوم و برای سال تحویل به مزار شهداء بروم، برای بنده خیلی عجیب بود و دلم ریخت! با خودم گفتم عجب آدمی است! 🌷 پس از تهیه ابزار لازم، به همراه حاج عقیل به منزلشان برگشتیم. آن سال تحویل سال نو، بعد از  اذان مغرب بود و آن سال تحویل سال نو را در کنار آن شهید  و آن سال تحویل سال نو را در کنار آن شهید گذراندم. بنده اطلاع نداشتم شهید حاج عقیل، پاسدار و نظامی است. او محاسن داشت و البته خیلی تودار و کم حرف بود. 🌷 زمان گذشت تا اینکه نزدیکیهای تابستان همان سال بود که عصر یک روز جهت کاری به خیابان فیاض لاهیجان رفته بودم، دیدم یک خودروی سپاه با اعلان خبر شهادت شهید حاج عقیل خلیلی‌زاده، از مردم برای تشییع پیکر آن شهید دعوت می‌کرد. در آن دقایق تمام لحظات ایام عید و لحظه تحویل سال نو و همراهی با شهید خلیلی‌زاده از جلو چشمم رژه می‌رفت. 🌷 گلزار شهدای لاهیجان که محصور و چهار دیواری و مسقف ساخته اند و برخی از مراسمات در آنجا برگزار می شود. دوستان تعریف می کنند در مکانی که هم اکنون مزار شهید حاج عقیل در آن نقطه واقع شده است، او همیشه در همان مکان می نشست و مشغول ذکر و عبادت می‌شد. از عجایب روزگار اینکه وقتی می خواستند برایش قبر بکنند پس از خاکبرداری اندکی به قبر آماده ای دست یافتند که معلوم شد او از پیش قبرش را برای خودش مهیا کرده بود و ظاهرا کسی از این موضوع اطلاع نداشت. 🌷 بعد از شهادت شهید حاج عقیل، پدرشان برایم کمی از مسئولیت‌های فرزندش صحبت کرد. او برایم تعریف می‌کرد: دوستان حاج عقیل به خاطر قامت رشید و در عین حال فِرز، چابک و ورزیدگی خاصی که داشت به او با شوخی می گفتند عقیل کانگورو! 🌷 دیده بودم که خانه‌شان به پشت بام دریچه ای دارد؛ پدر شهید تعریف می کرد شهید حاج عقیل با چالاکی ویژه خود بدون نردبان و تنها با استفاده از دو دیوار و به شکل خاصی از همان دریچه بالا می‌رفت. 🌷 پدر شهید می‌گفت که شهید حاج عقیل آدم غیرتمندی بود، به همین خاطر در نهی از منکر و امر به معروف همیشه ساعی بود. یکبار در تهران دید چندنفر اراذل و اوباش برای یک خانم مزاحمت ایجاد می کنند؛ شهید حاج عقیل ابتدا نهی از منکر میکند و چون آنان به سویش هجوم می آورند، به تنهایی از خجالت همه ی آن اراذل در می آید. 🌷 مهرماه سال ۸۹، روزی همراه خانواده ام عازم تهران بودم. در رودبار توقف کرده به مغازه زیتون فروشی وارد شدیم. پس از خرید، متوجه عکس شهید خلیلی زاده که قاب کرده بودند و به دیوار نصب شده بود شدم. پرسیدم مگر شما ایشان را  می شناسید؟ گفتند بله داماد ما می شد. تازه عقد کرده بودند. 🌷 از فضایل و سجایای اخلاقی شهید حاج عقیل هرچه بگویم کم گفته‌ام. البته پدر شهید عقیل، آقای حاج غلامحسین هم آدم بزرگوار و بسیار صبوری است. او همیشه همچون پدری مهربان و دلسوز مرا به نیکی رفتار و مهر به دیگران سفارش و نصیحت می کند. @sahranevesht
بسم الله الرحمن الرحیم 👈 هشدار: 🔸۱۲ تیرماه ۱۳۶۷ را فراموش نمی کنیم، زیرا در آن روز ناو هواپیمابر وینسنس که مرتب به حریم آبهای ما تجاوز و مرزهای آبی ایران در سواحل خلیج فارس و آبهای سرزمینی ما را بی محابا نقض می کرد و با نیروهای ما درگیر می شد، سرانجام با پر رویی و وقاحت و تفرعن تمام هواپیمای مسافربری ما را بر فراز خلیج فارس ساقط و قریب به ۳۰۰ هموطن زن و مرد و کودک و جوان ما را به شهادت رساندند. ♦️ اگر به تروریست‌های موسوم به سنتکام (ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده) گوشمالی داده نشود، همان رویه سابق را ادامه داده و به جلو و جلوتر خواهند آمد. ♦️ ضمن خدا قوت به دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، باید توجه داشته باشیم ساقط کردن پهبادشان کافی نیست. 🇮🇷 به خاک ایران تجاوز شده، شایسته است به این تروریستهای متجاوز با صلابت اعلام شود: اگر بار دیگر تکرار کنید پایگاه پهباد را هم می‌زنیم. @sahranevesht
قربان صحرائي چاله‌سرائي: ✍ اولین مرتبه ای که به زیارت بقعه متبرک امامزاده عبدالله کلور در استان اردبیل مشرف شدم بر می گردد به روزگاری که کودکی حدودا ۴ ساله بودم. @sahranevesht
قربان صحرائي چاله‌سرائي: ✍ اولین مرتبه ای که به زیارت بقعه متبرک امامزاده عبدالله کلور در استان اردبیل مشرف شدم بر می گردد به روزگاری که کودکی حدودا ۴ ساله بودم. 👈 به صورت سایه ای مبهم در ذهن من هست که مادر ارجمندم سوار بر اسبی کهر، در حالیکه بر ترک اسب من را هم در آغوش خود فشرده بود از ییلاق به همراه همسفرانی دیگر و از مسیر ییلاق = سرسی، راهی کلور شد. 👈 سایه ی خاطره سه چیز از آن اولین سفر در ذهنم هنوز باقیست: گندمزارهای مسیر سفر که با نسیم خنکی درم درم می کرد و برقی ملایم از موجش بر دیدگان کودکانه ام چشمک می زد؛ دیوار گلین و سنتی بقعه و سوم زلالی چشمه بسیار خنک و گوارای جنب امامزاده که وقتی دستی در آن فرو ببری، سردی ویژه ای به سرانگشتانت منتقل می کند بسیار دلپذیر. 👈 از آنروز تاکنون شاید بیش از ۴۲ سال می گذرد و من بارها به کلور رفته ام تا امامزاده عبداللهش را زیارت کنم. 👈 آخرین مرتبه اش را روز ۱۶ تیرماه ۱۳۹۸ به همراه پدر ارجمندم کربلایی حبیب در سفری دو نفره تجربه کردم. 👈 اما نگاه امروزم تقریبا با همه سفرهای قبلی متفاوت بود. اکنون بهتر می دانم امامزاده سیدعبدالله بن سید موسی بن سید ابراهیم الاصغر بن امام موسی‌الکاظم (ع) صاحب مزار و صحن شریف از سلسله سادات موسوی می باشد که مزارش در ۲۵ کیلومتری جنوب شهرستان خلخال در میان درختان گردو، آلبالو و ... قرار دارد. و برخی دانستنیهای دیگر که در این مجال نمی گنجد. 👈 دیگر از آن دیوار کهنه گلین خبری نیست زیرا ساختمان بقعه به شکل اساسی به سبک معماری اسلامی متناسب با جغرافیای منطقه نوسازی شده است. اما درم درم گندمزارها و گوارایی و خنکی و زلالی چشمه سارش همچنان به قوت خود باقیست. 👈 یادمان نرود اینک در جوار بقعه متبرک امامزاده عبدالله کلور علاوه بر سادات محترم، شهیدانی آرمیده اند که در مسیر تداوم قیام و نهضت انقلاب اسلامی حضرت روح الله، امام خمینی ره شربتی گواراتر از چشمه سارش بنام شهادت نوشیده اند. 👈 اولین این شهیدان شهید نام دارد که به تاریخ ۱۳۵۹/۰۸/۱۸ در اهواز آسمانی شده است. ره @sahranevesht
قربان صحرائی چاله سرائی: 💖 نذر ضامن آهو 🍃 🔷️ امشب ۲۲ تیرماه ۹۸ دوست و همکار ارجمندم جناب آقای محمدحسن عزیزی، به همراه چند تن از خطاطان خوش ذوق نذر قشنگی کرده بودند: ✍ خطاطی و نگارش تابلوهایی از جنس دل به مناسبت شب میلاد حضرت ضامن آهو در حرم خواهر شفیعه اش حضرت بانوی کریمه، فاطمه معصومه سلام الله علیها. ⚘💖⚘💗⚘💖⚘💗⚘💖 و چه مشتاقانه زائران حضرت معصومه علیهاالسلام صف کشیده بودند تا نسخه ای به میل و انتخاب خود سفارش دهند تا خطاطی شود و بر دیدگان بنهند. 🔶️⚘ میلاد خراسانی ترین خورشید، حضرت ضامن آهو، امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام را به شما تبریک و تهنیت عرض می کنم. ⚘🔶️ @sahranevesht
قربان صحرائی چاله سرائی: http://masalnews.ir/77093 ✍ ... صاحبخانه که مردي است بلند قد و لاغر اندام و خوش‌سيما، با چهره‌اي گشاده و باز، همچون ديگر تالشان مهمان‌نواز به استقبالت مي‌آيد و تو خَجِل از سيماي کهنسالش، پشست‌سرش راهروي کوچکي را ادامه‌ي مسير مي‌دهي. اما وي با احوال‌پرسي و خوش و بِش زيبا و لهجه‌ي شيرين تالشدولابي‌اش و با ذکر سلام و صلوات به ساحت رسول مهرباني‌ها و خاندان مطهرش عليهم‌السلام، تو را به نشستن بر مُبلي دعوت مي‌کند که خودش رو به روي آن نشسته است. 🍃🍃🍃 گرچه گردش ايّام و چرخش روزگار، سيماي با طراوتش را تَکيده و موي و محاسن و حتي ابروانش را سپيد کرده است اما دلي جوان و با نشاط و پر اميد دارد. و تو وقتي پاي سخنش مي‌نشيني «ز دانش دل پير، بُرنا بود» که در آغاز تعليم الفباي دانش‌آموزي تابلوي ذهنت کرده‌اي را با ديده‌ي دل در سيماي بشّاش اين پير مي‌خواني. ... متن کامل در 👇👇👇 ♦️ http://masalnews.ir/77093 🔵 @sahranevesht
✍ قربان، خنجر بر حنجر نفس 🌾 ...بيشه‌زار و صحرايي وسيع را در اختيارش قرار داده بوديم تا در آن، معاش زندگي خويش به سامان رساند. وي را گوسفنداني بسيار در اختيار بود. هر روز رمه را به آن پهن‌ْدشت مي‌برد تا علف تازه بخورند و از آب خنك چشمه‌ساران بنوشند. شباهنگام آن گله را به سراي خويش مي‌آورد. هاجر و گاهي ساره از شير تازه گوسفند، سفره‌اي مي‌گستراند تا خليل ما غذايي تناول كند. ... ☘ 🍃 ...بهار بود و سرتاسر دشت را مخملي از سبز و شقايق‌هاي سرخ پوشانده بود. از هر كران عطر خوش گل و سبزه و ريحان و بهار نارنج به مشام مي‌رسيد. ريسه پيچكان و نيلوفران صحرايي از بناگوش و پيشاني آبشارها افشان شده بود و قطرهاي خوشگوار آب از آن همچون دانه‌هاي تسبيح فرومي‌غلتيد و با كرشمه و ناز بر ديدگان هر ناظري چشمك مي‌انداخت. نسيم خنك بهاري سيماي هر جنبنده‌اي را نوازش مي‌داد و گيسوان طبيعت را شانه مي‌كرد. نواي دل‌انگيز بلبلان و نغمه گوش‌نواز قمري‌ها با صداي شرُشُر آبشارها در هم آميخته و موسيقي طبيعت از سرپنجه تار باري‌تعالي بر فضاي بي‌كران جاري بود. خليل مست و مسحور اين همه نعمت و رحمتي بود كه وي را در آن متنعم كرده بوديم. ... ☘ 🍁 ...صبحگاهان، هنگامي كه خروس سحري جُنبندگان هستي را به تسبيح مَلِك فراخواند تا پيكر از بستر آسايش بَركَنَند، ابراهيم خليل نيز از خواب برخاست و با آب خنك زمزم ـ چشمه‌ساري كه يادگار قدوم اسماعيل بود ـ سيماي وجود را در وضويي الهي طهارت نمود، و رو به سوي كعبه مقصود به چهار زانوي عبادت نشست. امّا ... متن کامل در: 🔵http://pajuhesh.irc.ir/product/article/show/page/6/id/240419?# @sahranevesht
⚘🍃🕊🍃⚘ 🕊 امروز ۲۶ مردادماه ۹۸، بیست و نهمین سالروز بازگشت عزت آفرین و پیروزمندانه مردان و زنان آزاده ای است که پس از تحمل سالها آزار و شکنجه های جسمی و روحی در زندانها و اردوگاه های بعثی صدام پلید، توام با درد فراق و دوری از عزیزان خویش، به وطن بازگشتند و به انتظار میلیون ها ایرانی پایان دادند. 🕊 در این روز، صبر و استقامت و شکیبایی مادران، پدران، همسران و فرزندان این آزادمردان مکتب زینب سلام الله علیها و طریق حسین علیه السلام نتیجه داد و سالهای نگرانی و شوق دیدار به پایان رسید  و وعده الاهی تحقق یافت: «و بشر الصابرین». 🕊 به همین مناسبت افتخار دیدار از آزاده و جانباز سرافراز حاج جهانسوز پورمحمد برای این حقیر فراهم شد تا از خاطرات شنیدنی دوران اسارت این آزاده سرافراز بهره مند شوم. 🕊 آنچه مسلم و قطعی است این است که همچنان ناگفته های فراوان و بسیار شنیدنی و درس آموزی از روزگار اسارت سلحشوران غیورمرد سرزمین مان وجود دارد که ثبت و ضبط ان برای آیندگان و تاریخ یک نیاز ضروری و فوری و حتمی به شمار می آید. 🌿🍁🍃🕊🍃🍁🌿 @sahranevesht
✍ #قربان_صحرائی_چاله_سرائی با امامزاده شفیع در تکریت ۱۱ ... بعثي‌ها بر دو سوي مسير صف بسته و تونلي ايجاد کرده بودند و بدين صورت با ضربات مهلک باتون‌هاي خود پذيرايي گرمي از اسرا مي‌کردند. نوبت که به گروه ما براي رد شدن و اين استقبال گرم و پرشور رسيد، و وقتي ديدم ديگر هيچ راه گريزي از اين کتک‌خوردن نيست، نااميد از همه‌جا، به خدا توکل کردم و از اعماق وجودم متوسل شدم به بقعه متبرک امام‌زاده شفيع در شاندرمن که از بدو تولد با فضاي معنوي آن مأنوس بودم. گفتم يا امام‌زاده شفيع، هيچ راه گريز و نجاتي از اين استقبال کابلي و ضربات باتون اين بعثي‌هاي از خدا بي‌خبر نيست، به تو پناه آورده‌ام؛ فقط کاري کن به چشمانم آسيبي نرسد. با هر دردي مي‌توان کنار آمد ولي ضربات کابل و باتون به چشمانم اگر اصابت بکند چه کنم؟! با اين توسل به ساحت مقدس امام‌زاده شفيع ناچار وارد تونل پذيرايي شده و از آن عبور کردم در حالي‌که اصابت شديد و وحشتناک ضربات محکم و سنگين بعثي‌ها همراه با نعره‌هاي وحشيانه آنان را بر کمر، پهلوها، پشت و پاهاي خود تحمل مي‌کردم تا اينکه ... مشروح این روایت خواندنی در لینک زیر: 👇👇👇 🔰 http://masalnews.ir/77179 🔰 @sahranevesht
🔻 كام تربتي 🍃 هر شب نصف استكان آب بالاي سرش مي‌گذاشت و اين عادتي ترك‌نشدني بود.  باباش پرسيد:  دخترم، فاطمه‌جان! چه رازي در اين كار تو نهفته است؟  پاسخ داد: يادت رفته بابا كه كامم را با تربت گلوي اصغر شش‌ماهه برداشتي؟! 💖💘🍁💘 #داستانک_عاشورایی #کام_تربتی #روضه_چند_خطی #منبرهای_کوتاه #قربان_صحرائی_چاله_سرائی 📚 @sahranevesht
🚩 سال ۱۳۸۶ که برای اولین بار به کربلای معلی مشرف شده بودم، روزی از روحانی کاروان که از دوستانم بود پرسیدم: برای حضرت علامه مصباح یزدی سوغاتی چی ببرم؟ بی درنگ جواب داد: یک مهر، اگر میتوانی تربت سیدالشهداء همراه با پرچم حرم حضرت عباس علیه السلام. پرسیدم پرچم ...؟! گفت: بله، پرچم قرمز رنگ حرم حضرت قمر بنی هاشم. زیرا علامه مصباح یزدی علاقه شدید و ارادتی ویژه به حضرت عباس دارند و او را باب الحسین علیه السلام میداند. 🔻حضرت علامه معمولا به زائران حرم امام حسین علیه السلام توصیه میفرمایند: "هنگامی که کربلا مشرف شدید، ابتدا به زیارت حضرت أباالفضل العباس علیه‌السلام رفته و اذن زیارت أباعبدالله علیه السلام را از ایشان بگیرید؛ زیرا حضرت عباس، باب الحسین است، پرچمدار و علمدار حسین است. زیارت با معرفت سیدالشهداء را از حضرت اباالفضل بخواهید ..." #اهل_بیت #حضرت_عباس علیه السلام #کربلا #علامه_مصباح_یزدی #قربان_صحرائی_چاله_سرائی 🔰 @sahranevesht
قربان صحرائی چاله سرائی: 🌷 یادمان نرفته در اجرای آهسته ی ۲۰۳۰ شهید حسین فهمیده از کتب درسی حذف شد ... 🌷 یعنی حذف نام شهیدان در خون تپیده از پیشانی کوچه های شهر ادامه اجرای بی سر و صدای همان پروژه است؟! 🌷 گرچه شهیدان نانوشته گفته اند: ما را چه غم که بارگه ما کجا کنند چون سینه های مردم عارف مزار ماست ... 🌷 اما ظریفی میگفت: نام شهیدان را بر تارک کوچه هایمان تابلو کرده ایم تا راه را گم نکنیم و بدانیم از چه معبری داریم گذر می کنیم که برای امنیتش چه خونی بر زمین ریخته است. #کوچه_شهید #دفاع_مقدس #قربان_صحرائی_چاله_سرائی 🌷🌷🌷 🔰 @sahranevesht
☘ باز بوی مهر می تراود از سمت مدرسه؛ 🌿 باز بوی کاغذ کتاب و دفتر نو می پیچد از کوچه پس کوچه های میز و صندلی؛ 🌻 باز گرد سپید گچ می بارد از دیوار تخته سیاه؛ رنگش سیاه است تا سپیدی دانایی را بر قلب من و تو و ما بتاباند این آموزگار دانش و ادب و مربی تربیت و معرفت که نامش معلم است. 💚 یکم مهر، آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۹ _ ۱۳۹۸ را به همه جویندگان دانش و معرفت و ادب، دانش آموزان و دانشجویان در همه مقاطع تحصیلی؛ نیز به تمامی معلمان وطنم، به ویژه به خانم معلم پرمهرم، سرکار خانم صالحه گودرزی تبریک و تهنیت عرض میکنم. 🍀🙌⚘💚🌿🍃 #بوی_مهر #مدرسه #قربان_صحرائی_چاله_سرائی 🔰 @sahranevesht
قربان صحرائی چاله سرائی: 🌷 هفته دفاع مقدس است. وظیفه داریم یاد مقدس شهیدان و جانبازان و آزادگان را با افتخار گرامی بداریم. آقای حسن احمدی فرد، همکار محترم اداری بنده هم اکنون در مصیبت درگذشت برادرش مرحوم علی احمدی فرد سوگوار است. عصر امروز ۵ مهر ۱۳۹۸ در مراسم ختم آن مرحوم حضور یافتیم. 🌷 نکته مهم این است که آن مرحوم از جانبازان هشت سال دفاع مقدس بود. 🌷 جانباز سرافراز علی احمدی فرد در عملیات کربلای ۴ در نبردی نابرابر شیمیایی شد. او شهید زنده ای بود در میان ما ملت که بخاطر حفظ دیانت و صیانت از مرز و بوم و ناموس وطن در وقت مقتضی در صحنه دفاع و نبرد حضور یافت تا خودش را سپر کند برای امنیت ماندگار دیروز و امروز و فردای ما. 💘 کربلای ۴، همان عملیاتی است که غواصان دلیرمرد وطن با دستانی بسته و با مظلومیتی دلخراش، ناجوانمردانه زنده به گور شدند ... 🌷 جانباز سرافراز علی احمدی فرد هم نسل و همرزم همان شهیدان همیشه شاهدی بود که چند روز پیش پس از ۳۳ سال تحمل اثرات بمبهای شیمیایی اهدایی اروپائیان به صدام بعثی به لقاءالله پیوست. 😈 همان انگلیس خبیث و فرانسه وقیح و آلمان لئیم که چند روز پیش با وقاحت علیه جمهوری اسلامی و ملت سربلندمان بیانیه تهمت و توهین آمیز صادر کردند و ... امان از تفکر کدخداپرستی ... 🌷 خدایا ما را قدردان شهیدان و جانبازان و آزادگان و ایثارگران قرار ده. 🌷 خدایا ما را در مسیر شهیدان مان قرار ده و در این راه ثابت قدم مان بدار. 🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷 #کوچه_شهید #کربلای_چهار #قربان_صحرائی_چاله_سرائی 🔰 @sahranevesht
🇮🇷 عزیزاله نعمتی، خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی در شبکه باران استان گیلان، به جوار رحمت حق شتافت. 👇👇👇 🔰 @sahranevesht
✍ از میدان آرش کمانگیر شهر شاندرمن، خیابان شهید یوسفیان را که ادامه بدهی، حدود آخرای خیابان به محل کارش می رسی. محل کار او شبیه مغازه ای بود که در آن برخی از انواع ابزارهای شنیداری و دیداری و بطور کلی سمعی و بصری، وجود داشت و بعضا عرضه میشد. گاهی با تکیه به در آن مغازه، برای برخی از آمدوشد کنندگان دستی تکان می داد و سلام و علیکی میکرد. بنده از سالیان دور و از اوایل دهه هفتاد ایشان را می شناختم و بواسطه پایگاه بسیج شاندرمن باهم ارتباط پیدا کرده بودیم. البته فاصله جغرافیایی محل کار و زندگی بنده سبب شده بود تا ارتباط مان خیلی کم رنگ بشود. هرگاه پیاده و یا سواره از جلوی محل کارش رد میشدم دستی بلند میکرد و با لبخند همیشگی اش سلام و علیکی توام با مهر ابراز می نمود که از این پس چاره ای نیست جز یاد این یادگاری او. مرحوم عزیز اله نعمتی از اهالی خوب روستای پلنگ سرای شاندرمن بود. روستایی که بقعه پیرون بست آن در دامنه کوهی مشرف به شالیزارهای وسیع بخشی از شاندرمن واقع شده است. آن مرحوم حدود ۱۵ سال با عنوان خبرنگار صدا و سیما در شهرستان ماسال و شاندرمن، برای رسانه ملی خبر تهیه و ارسال میکرد. باتوجه به حرفه خبرنگاریش در بیشتر برنامه های مهم شهرستان حضوری ملموس و فعال داشت و در حد توان خود در ثبت و مخابره اخبار شهرستان تلاش می کرد. اما هم اکنون او خود سوژه خبر شده است. اینک عزیزاله نعمتی، مرد آرام و خوش برخورد شهر ما از میان ما رفته و به دیار باقی کوچ کرده است و روحش به قرائت فاتحه و دعای خیر مردم، خصوصا مومنین و متدینین نیازمند است کمااینکه همواره ما نیازمند دعای خیر دوستانیم و فردایی دیگر نیازمندتر. این ضایعه را به خانواده و دوستانش و همکاران رسانه ای وی خصوصا در شبکه باران تسلیت عرض میکنم و از کنار حرم مطهر کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام دعا میکنم خدای بخشنده آن مرحوم را در رحمت و مغفرت وسیع خود غرق فرماید. 🔰 @sahranevesht
🔺 🌷 از قدیم گفته اند: عیب وی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو ... 🔹🌷 این روزها حذف واژه مبارک شهید از پیشانی تابلوهای کوچه و خیابانهای تهران و برخی از شهرهای دیگر اسباب رنجش خاطر و اعتراض مردم، خصوصا خانواده معزز شهیدان را موجب شد. جامعه ارزشی اما نگذاشت کار ادامه یابد و با اقدامات لازم خودجوشی که بروز داد با قاطعیت جلوی این اقدام ناپسند و ضدفرهنگی را گرفت. 🌷 اواخر سال ۱۳۹۵ مسئولان شهری ماسال در اقدامی شایسته و ارزشمند، تابلوی راهنمای بعضی از خیابانها و کوچه های ماسال را که مزین به نام شهدای این شهر بود، ضمن درج نام مبارک شهید، اطلاعات مختصری از شهید به همراه عکس وی را نیز در کنار تابلوی راهنما نصب کردند. 🌷 این کاری جالب توجه و ارزشمند و سزاوار تقدیر بود که شایسته است تداوم یابد. 🌷 اخیرا حضرت آقا در زمینه درج نام شهیدان بر تارک کویها و برزنها فرمودند: 🌷 افتخاری است برای کویها و برزنها که نام شهید و عنوان شهادت بر فراز آنها بدرخشد. این موهبت هم اکنون در سراسر کشور وجود دارد و باید ادامه یابد. 🌷🌷🌷 ♦️ @MasalNews http://eitaa.com/joinchat/1111818240Cf721c801d4
🌷 شش شهیدی که نیروی انتظامی شهرستان ماسال در راه دفاع از ناموس و حیثیت و مال و در برقراری امنیت و آسایش مردم، تقدیم اسلام و ایران کرده است. ♦️ @MasalNews http://eitaa.com/joinchat/1111818240Cf721c801d4