قربان صحرائي چالهسرائي:
http://www.rangeiman.ir/13999/
🌷
✍ #قربان_صحرائی_چاله_سرائی:
♦️ اینکه حضرت روح الله فرمود: ((شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان “عند ربهم یرزقون” اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب “فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی” پروردگارند))، سخنی به گزاف نیست.
🌷
♦️ ساعت ۲۳ شب جمعه ششم تیر ۹۸ وارد حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها شدم ـ تا به اتفاق دیگر همکاران در خدمت زائران آن حضرت باشیم. فضای مجازی گوشی همراهم را که فعال کردم، اولین پیام، تصویری از اطلاعیه یادواره سالگرد #شهید_عقیل_خلیلی_زاده بود که دوست ارجمندم آقای #سیدهادی_منفرد از شاندرمن برایم ارسال کرده بود. پس از مطالعه، بلافاصله آن اطلاعیه را برای دوستی نادیده در لاهیجان فرستادم. چون می دانستم او به اقتضای شغلش با آن شهید گرانقدر و پدرشان ارتباط داشتند. آقای بشیردوست خانی که به پیشه درودگری و نجاری در شهر لاهیجان اشتغال دارند، پس از رویت اطلاعیه خاطراتی از آن شهید عظیم الشان برای نگارنده نوشتند که بخشی از آن برای مخاطبین محترم سایت رنگ ایمان نگارش میشود.
🌷
👈 #بشیردوست_خانی:
جمعه هفتم تیرماه، برای شهید حاج عقیل خلیلی زاده در لاهیجان مراسمی برقرار است.
🌷
یادم هست ساعتی مانده به تحویل سال نو ۱۳۸۹، در خانه پدر شهید حاج عقیل مشغول نصب درهای خانه شان بودم. نیاز شد برای خرید قفل به خیابان برویم. شهید حاج عقیل رانندگی میکرد. نزدیک گلزار شهدا ی شهرستان لاهیجان که رسیدیم، پدر شهید پیاده شد تا هنگام لحظه تحویل سال نو، به زیارت قبور شهداء برود. وقتی پیرمرد گفت میخواهم پیاده شوم و برای سال تحویل به مزار شهداء بروم، برای بنده خیلی عجیب بود و دلم ریخت! با خودم گفتم عجب آدمی است!
🌷
پس از تهیه ابزار لازم، به همراه حاج عقیل به منزلشان برگشتیم. آن سال تحویل سال نو، بعد از اذان مغرب بود و آن سال تحویل سال نو را در کنار آن شهید و آن سال تحویل سال نو را در کنار آن شهید گذراندم. بنده اطلاع نداشتم شهید حاج عقیل، پاسدار و نظامی است. او محاسن داشت و البته خیلی تودار و کم حرف بود.
🌷
زمان گذشت تا اینکه نزدیکیهای تابستان همان سال بود که عصر یک روز جهت کاری به خیابان فیاض لاهیجان رفته بودم، دیدم یک خودروی سپاه با اعلان خبر شهادت شهید حاج عقیل خلیلیزاده، از مردم برای تشییع پیکر آن شهید دعوت میکرد. در آن دقایق تمام لحظات ایام عید و لحظه تحویل سال نو و همراهی با شهید خلیلیزاده از جلو چشمم رژه میرفت.
🌷
گلزار شهدای لاهیجان که محصور و چهار دیواری و مسقف ساخته اند و برخی از مراسمات در آنجا برگزار می شود. دوستان تعریف می کنند در مکانی که هم اکنون مزار شهید حاج عقیل در آن نقطه واقع شده است، او همیشه در همان مکان می نشست و مشغول ذکر و عبادت میشد. از عجایب روزگار اینکه وقتی می خواستند برایش قبر بکنند پس از خاکبرداری اندکی به قبر آماده ای دست یافتند که معلوم شد او از پیش قبرش را برای خودش مهیا کرده بود و ظاهرا کسی از این موضوع اطلاع نداشت.
🌷
بعد از شهادت شهید حاج عقیل، پدرشان برایم کمی از مسئولیتهای فرزندش صحبت کرد. او برایم تعریف میکرد: دوستان حاج عقیل به خاطر قامت رشید و در عین حال فِرز، چابک و ورزیدگی خاصی که داشت به او با شوخی می گفتند عقیل کانگورو!
🌷
دیده بودم که خانهشان به پشت بام دریچه ای دارد؛ پدر شهید تعریف می کرد شهید حاج عقیل با چالاکی ویژه خود بدون نردبان و تنها با استفاده از دو دیوار و به شکل خاصی از همان دریچه بالا میرفت.
🌷
پدر شهید میگفت که شهید حاج عقیل آدم غیرتمندی بود، به همین خاطر در نهی از منکر و امر به معروف همیشه ساعی بود. یکبار در تهران دید چندنفر اراذل و اوباش برای یک خانم مزاحمت ایجاد می کنند؛ شهید حاج عقیل ابتدا نهی از منکر میکند و چون آنان به سویش هجوم می آورند، به تنهایی از خجالت همه ی آن اراذل در می آید.
🌷
مهرماه سال ۸۹، روزی همراه خانواده ام عازم تهران بودم. در رودبار توقف کرده به مغازه زیتون فروشی وارد شدیم. پس از خرید، متوجه عکس شهید خلیلی زاده که قاب کرده بودند و به دیوار نصب شده بود شدم. پرسیدم مگر شما ایشان را می شناسید؟
گفتند بله داماد ما می شد.
تازه عقد کرده بودند.
🌷
از فضایل و سجایای اخلاقی شهید حاج عقیل هرچه بگویم کم گفتهام. البته پدر شهید عقیل، آقای حاج غلامحسین هم آدم بزرگوار و بسیار صبوری است. او همیشه همچون پدری مهربان و دلسوز مرا به نیکی رفتار و مهر به دیگران سفارش و نصیحت می کند.
@sahranevesht
بسم الله الرحمن الرحیم
👈 هشدار:
🔸۱۲ تیرماه ۱۳۶۷ را فراموش نمی کنیم، زیرا در آن روز ناو هواپیمابر وینسنس که مرتب به حریم آبهای ما تجاوز و مرزهای آبی ایران در سواحل خلیج فارس و آبهای سرزمینی ما را بی محابا نقض می کرد و با نیروهای ما درگیر می شد، سرانجام با پر رویی و وقاحت و تفرعن تمام هواپیمای مسافربری ما را بر فراز خلیج فارس ساقط و قریب به ۳۰۰ هموطن زن و مرد و کودک و جوان ما را به شهادت رساندند.
♦️ اگر به تروریستهای موسوم به سنتکام (ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده) گوشمالی داده نشود، همان رویه سابق را ادامه داده و به جلو و جلوتر خواهند آمد.
♦️ ضمن خدا قوت به دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، باید توجه داشته باشیم ساقط کردن پهبادشان کافی نیست.
🇮🇷 به خاک ایران تجاوز شده، شایسته است به این تروریستهای متجاوز با صلابت اعلام شود: اگر بار دیگر تکرار کنید پایگاه پهباد را هم میزنیم.
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
#پهباد_آمریکایی
#سنتکام
#تروریستهای_آمریکایی
#خلیج_فارس
#وینسنس
#قربان_صحرائی_چاله_سرائی
@sahranevesht
قربان صحرائي چالهسرائي:
✍ اولین مرتبه ای که به زیارت بقعه متبرک امامزاده عبدالله کلور در استان اردبیل مشرف شدم بر می گردد به روزگاری که کودکی حدودا ۴ ساله بودم.
👈 به صورت سایه ای مبهم در ذهن من هست که مادر ارجمندم سوار بر اسبی کهر، در حالیکه بر ترک اسب من را هم در آغوش خود فشرده بود از ییلاق #سیف_آستونه #شاندرمن به همراه همسفرانی دیگر و از مسیر ییلاق #سرخ_سنگان = سرسی، #دیلماده راهی کلور شد.
👈 سایه ی خاطره سه چیز از آن اولین سفر در ذهنم هنوز باقیست: گندمزارهای مسیر سفر که با نسیم خنکی درم درم می کرد و برقی ملایم از موجش بر دیدگان کودکانه ام چشمک می زد؛ دیوار گلین و سنتی بقعه و سوم زلالی چشمه بسیار خنک و گوارای جنب امامزاده که وقتی دستی در آن فرو ببری، سردی ویژه ای به سرانگشتانت منتقل می کند بسیار دلپذیر.
👈 از آنروز تاکنون شاید بیش از ۴۲ سال می گذرد و من بارها به کلور رفته ام تا امامزاده عبداللهش را زیارت کنم.
👈 آخرین مرتبه اش را روز ۱۶ تیرماه ۱۳۹۸ به همراه پدر ارجمندم کربلایی حبیب در سفری دو نفره تجربه کردم.
👈 اما نگاه امروزم تقریبا با همه سفرهای قبلی متفاوت بود. اکنون بهتر می دانم امامزاده سیدعبدالله بن سید موسی بن سید ابراهیم الاصغر بن امام موسیالکاظم (ع) صاحب مزار و صحن شریف از سلسله سادات موسوی می باشد که مزارش در ۲۵ کیلومتری جنوب شهرستان خلخال در میان درختان گردو، آلبالو و ... قرار دارد. و برخی دانستنیهای دیگر که در این مجال نمی گنجد.
👈 دیگر از آن دیوار کهنه گلین خبری نیست زیرا ساختمان بقعه به شکل اساسی به سبک معماری اسلامی متناسب با جغرافیای منطقه نوسازی شده است. اما درم درم گندمزارها و گوارایی و خنکی و زلالی چشمه سارش همچنان به قوت خود باقیست.
👈 یادمان نرود اینک در جوار بقعه متبرک امامزاده عبدالله کلور علاوه بر سادات محترم، شهیدانی آرمیده اند که در مسیر تداوم قیام و نهضت انقلاب اسلامی حضرت روح الله، امام خمینی ره شربتی گواراتر از چشمه سارش بنام شهادت نوشیده اند.
👈 اولین این شهیدان شهید #هاشم_علی_اصلانی نام دارد که به تاریخ ۱۳۵۹/۰۸/۱۸ در اهواز آسمانی شده است.
#امامزاده_عبدالله_کلور
#امام_خمینی ره
#کلور_اردبیل
#شهیدان_جنگ_تحمیلی
#کربلایی_حبیب_صحرائی_چاله_سرائی
#قربان_صحرائی_چاله_سرائی
@sahranevesht
قربان صحرائی چاله سرائی:
💖 نذر ضامن آهو 🍃
🔷️ امشب ۲۲ تیرماه ۹۸ دوست و همکار ارجمندم جناب آقای محمدحسن عزیزی، به همراه چند تن از خطاطان خوش ذوق نذر قشنگی کرده بودند:
✍ خطاطی و نگارش تابلوهایی از جنس دل به مناسبت شب میلاد حضرت ضامن آهو در حرم خواهر شفیعه اش حضرت بانوی کریمه، فاطمه معصومه سلام الله علیها.
⚘💖⚘💗⚘💖⚘💗⚘💖
و چه مشتاقانه زائران حضرت معصومه علیهاالسلام صف کشیده بودند تا نسخه ای به میل و انتخاب خود سفارش دهند تا خطاطی شود و بر دیدگان بنهند.
🔶️⚘ میلاد خراسانی ترین خورشید، حضرت ضامن آهو، امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام را به شما تبریک و تهنیت عرض می کنم. ⚘🔶️
#محمدحسن_عزیزی
#قربان_صحرائي_چاله_سرائي
@sahranevesht
قربان صحرائی چاله سرائی:
http://masalnews.ir/77093
✍ ... صاحبخانه که مردي است بلند قد و لاغر اندام و خوشسيما، با چهرهاي گشاده و باز، همچون ديگر تالشان مهماننواز به استقبالت ميآيد و تو خَجِل از سيماي کهنسالش، پشستسرش راهروي کوچکي را ادامهي مسير ميدهي. اما وي با احوالپرسي و خوش و بِش زيبا و لهجهي شيرين تالشدولابياش و با ذکر سلام و صلوات به ساحت رسول مهربانيها و خاندان مطهرش عليهمالسلام، تو را به نشستن بر مُبلي دعوت ميکند که خودش رو به روي آن نشسته است.
🍃🍃🍃
گرچه گردش ايّام و چرخش روزگار، سيماي با طراوتش را تَکيده و موي و محاسن و حتي ابروانش را سپيد کرده است اما دلي جوان و با نشاط و پر اميد دارد. و تو وقتي پاي سخنش مينشيني «ز دانش دل پير، بُرنا بود» که در آغاز تعليم الفباي دانشآموزي تابلوي ذهنت کردهاي را با ديدهي دل در سيماي بشّاش اين پير ميخواني. ...
متن کامل در
👇👇👇
♦️ http://masalnews.ir/77093
🔵 @sahranevesht
✍ قربان، خنجر بر حنجر نفس
🌾 ...بيشهزار و صحرايي وسيع را در اختيارش قرار داده بوديم تا در آن، معاش زندگي خويش به سامان رساند. وي را گوسفنداني بسيار در اختيار بود. هر روز رمه را به آن پهنْدشت ميبرد تا علف تازه بخورند و از آب خنك چشمهساران بنوشند. شباهنگام آن گله را به سراي خويش ميآورد. هاجر و گاهي ساره از شير تازه گوسفند، سفرهاي ميگستراند تا خليل ما غذايي تناول كند. ...
☘
🍃 ...بهار بود و سرتاسر دشت را مخملي از سبز و شقايقهاي سرخ پوشانده بود. از هر كران عطر خوش گل و سبزه و ريحان و بهار نارنج به مشام ميرسيد. ريسه پيچكان و نيلوفران صحرايي از بناگوش و پيشاني آبشارها افشان شده بود و قطرهاي خوشگوار آب از آن همچون دانههاي تسبيح فروميغلتيد و با كرشمه و ناز بر ديدگان هر ناظري چشمك ميانداخت. نسيم خنك بهاري سيماي هر جنبندهاي را نوازش ميداد و گيسوان طبيعت را شانه ميكرد. نواي دلانگيز بلبلان و نغمه گوشنواز قمريها با صداي شرُشُر آبشارها در هم آميخته و موسيقي طبيعت از سرپنجه تار باريتعالي بر فضاي بيكران جاري بود. خليل مست و مسحور اين همه نعمت و رحمتي بود كه وي را در آن متنعم كرده بوديم. ...
☘
🍁 ...صبحگاهان، هنگامي كه خروس سحري جُنبندگان هستي را به تسبيح مَلِك فراخواند تا پيكر از بستر آسايش بَركَنَند، ابراهيم خليل نيز از خواب برخاست و با آب خنك زمزم ـ چشمهساري كه يادگار قدوم اسماعيل بود ـ سيماي وجود را در وضويي الهي طهارت نمود، و رو به سوي كعبه مقصود به چهار زانوي عبادت نشست. امّا ...
متن کامل در:
🔵http://pajuhesh.irc.ir/product/article/show/page/6/id/240419?#
@sahranevesht
⚘🍃🕊🍃⚘
🕊 امروز ۲۶ مردادماه ۹۸، بیست و نهمین سالروز بازگشت عزت آفرین و پیروزمندانه مردان و زنان آزاده ای است که پس از تحمل سالها آزار و شکنجه های جسمی و روحی در زندانها و اردوگاه های بعثی صدام پلید، توام با درد فراق و دوری از عزیزان خویش، به وطن بازگشتند و به انتظار میلیون ها ایرانی پایان دادند.
🕊 در این روز، صبر و استقامت و شکیبایی مادران، پدران، همسران و فرزندان این آزادمردان مکتب زینب سلام الله علیها و طریق حسین علیه السلام نتیجه داد و سالهای نگرانی و شوق دیدار به پایان رسید و وعده الاهی تحقق یافت: «و بشر الصابرین».
🕊 به همین مناسبت افتخار دیدار از آزاده و جانباز سرافراز حاج جهانسوز پورمحمد برای این حقیر فراهم شد تا از خاطرات شنیدنی دوران اسارت این آزاده سرافراز بهره مند شوم.
🕊 آنچه مسلم و قطعی است این است که همچنان ناگفته های فراوان و بسیار شنیدنی و درس آموزی از روزگار اسارت سلحشوران غیورمرد سرزمین مان وجود دارد که ثبت و ضبط ان برای آیندگان و تاریخ یک نیاز ضروری و فوری و حتمی به شمار می آید.
🌿🍁🍃🕊🍃🍁🌿
#جهانسوز_پورمحمد
#آزادگان_سرافراز
#جنگ_تحمیلی
#قربان_صحرائی_چاله_سرائی
@sahranevesht
✍ #قربان_صحرائی_چاله_سرائی
با امامزاده شفیع در تکریت ۱۱
... بعثيها بر دو سوي مسير صف بسته و تونلي ايجاد کرده بودند و بدين صورت با ضربات مهلک باتونهاي خود پذيرايي گرمي از اسرا ميکردند. نوبت که به گروه ما براي رد شدن و اين استقبال گرم و پرشور رسيد، و وقتي ديدم ديگر هيچ راه گريزي از اين کتکخوردن نيست، نااميد از همهجا، به خدا توکل کردم و از اعماق وجودم متوسل شدم به بقعه متبرک امامزاده شفيع در شاندرمن که از بدو تولد با فضاي معنوي آن مأنوس بودم. گفتم يا امامزاده شفيع، هيچ راه گريز و نجاتي از اين استقبال کابلي و ضربات باتون اين بعثيهاي از خدا بيخبر نيست، به تو پناه آوردهام؛ فقط کاري کن به چشمانم آسيبي نرسد. با هر دردي ميتوان کنار آمد ولي ضربات کابل و باتون به چشمانم اگر اصابت بکند چه کنم؟! با اين توسل به ساحت مقدس امامزاده شفيع ناچار وارد تونل پذيرايي شده و از آن عبور کردم در حاليکه اصابت شديد و وحشتناک ضربات محکم و سنگين بعثيها همراه با نعرههاي وحشيانه آنان را بر کمر، پهلوها، پشت و پاهاي خود تحمل ميکردم تا اينکه ...
مشروح این روایت خواندنی در لینک زیر:
👇👇👇
🔰 http://masalnews.ir/77179
🔰 @sahranevesht
🔻 كام تربتي
🍃 هر شب نصف استكان آب بالاي سرش ميگذاشت و اين عادتي تركنشدني بود.
باباش پرسيد:
دخترم، فاطمهجان! چه رازي در اين كار تو نهفته است؟
پاسخ داد: يادت رفته بابا كه كامم را با تربت گلوي اصغر ششماهه برداشتي؟! 💖💘🍁💘
#داستانک_عاشورایی
#کام_تربتی
#روضه_چند_خطی
#منبرهای_کوتاه
#قربان_صحرائی_چاله_سرائی
📚 @sahranevesht