eitaa logo
شهر شعر و ادب
125 دنبال‌کننده
32 عکس
4 ویدیو
1 فایل
آرامش و حسّی خوب با اشعار ترکی و فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• شورش عشق تو درهیچ سری نیست که نیست منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست نیست یک مرغ دلی کش نفکندی به‌قفس تیر بی‌داد تو تا پر به پری نیست که نیست ز فغانم ز فراق رخ و زلفت به‌فغان سگ کویت همه شب تا سحری نیست که نیست نه همین از غم او سینهٔ ما صد چاک است داغ او لاله صفت بر جگری نیست که نیست موسی نیست که دعوی اناالحق شنود ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست گوش اسرار شنو نیست وگرنه اسرار برش از عالم معنی خبری نیست که نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۸۳ مگر نسیم سحر بوی زلف یار من است که راحت دل رنجور بی‌قرار من است به خواب درنرود چشم بخت من همه عمر گرش به خواب ببینم که در کنار من است اگر معاینه بینم که قصد جان دارد به جان مضایقه با دوستان نه کار من است حقیقت آن که نه درخورد اوست جان عزیز ولیک درخور امکان و اقتدار من است نه اختیار من است این معاملت لیکن رضای دوست مقدم بر اختیار من است اگر هزار غم است از جفای او بر دل هنوز بنده اویم که غمگسار من است درون خلوت ما غیر در نمی‌گنجد برو که هر که نه یار من‌است بار من است به لاله زار و گلستان نمی‌رود دل من که یاد دوست گلستان و لاله زار من است ستمگرا دل سعدی بسوخت در طلبت دلت نسوخت که مسکین امیدوار من است و گر مراد تو اینست بی مرادی من تفاوتی نکند چون مراد یار من است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• من از خزان به بهار، از عطش به آب رسیدم من از سیاه ترین شب ، به آفتاب رسیدم من از خمار رهیدم، هم از فریب گذشتم که از سراب به دریایی از شراب رسیدم به جانب تو زدم نَقبی از درون سیاهی به جلوهٔ تو به خوشید بی نقاب رسیدم اگر نشیب ، رها کردم و فراز گرفتم به یاری تو بدین حسن انتخاب رسیدم مرا به مهر خود، آباد می‌کنی تو، غمی نیست به آستانت اگر خسته و خراب رسیدم شبی که با تو هماغوش از انجماد گذشتم به تب، به تاب، به آتش به التهاب رسیدم چگونه است و کجا؟ دیگر از بهشت نپرسم که در تو، در تو، به زیباترین جواب رسیدم کتاب عمر ، ورق خورد بار دیگر و با تو به عاشقانه ترین فصل این کتاب رسیدم چرا، به ناب ترین شعر خود، سپاس نگویم تو را؟ که در تو به معنای شعر ناب رسیدم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• دﻟﻢ ﺷﮑﺴﺘﯽ و ﺟﺎﻧﻢ ﻫﻨﻮز ﭼﺸﻢ ﺑﻪ راﻫﺖ ﺷﺒﯽ ﺳﯿﺎﻫﻢ و در آرزوی ﻃﻠﻌﺖ ﻣﺎﻫﺖ در اﻧﺘﻈﺎر ﺗﻮ ﭼﺸﻤﻢ ﺳﭙﯿﺪ ﮔﺸﺖ و ﻏﻤﯽ ﻧﯿﺴﺖ اﮔﺮ ﻗﺒﻮل ﺗﻮ اﻓﺘﺪ ﻓﺪای ﭼﺸﻢ ﺳﯿﺎﻫﺖ زﮔﺮد راه ﺑﺮون آ ﮐﻪ ﭘﯿﺮ دﺳﺖ ﺑﻪ دﯾﻮار ﺑﻪ اﺷﮏ و آه ﯾﺘﯿﻤﺎن دوﯾﺪه ﺑﺮ ﺳﺮ راﻫﺖ ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﺳﺰوار اﯾﻦ ﮐﻼه و ﮐﻤﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﻮد ﮐﻤﺮﺑﻨﺪ ﮐﻬﮑﺸﺎن ﺑﻪ ﮐﻼﻫﺖ ﺟﻤﺎل ﭼﻮن ﺗﻮ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ و ﻧﮕﺎه ﭘﺎک ﺗﻮان دﯾﺪ ﺑﻪ روی ﭼﻮن ﻣﻨﯽ اﻟﺤﻖ درﯾﻎ ﭼﺸﻢ و ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺮو ﺑﻪ ﮐﻨﺞ ﺧﺮاﺑﺎﺗﺖ ای ﻧﺪﯾﻢ ﮔﺪاﯾﺎن ﺗﻮ ﺑﺨﺘﺖ آن ﻧﻪ ﮐﻪ راﻫﯽ ﺑﻮد ﺑﻪ ﺧﻠﻮت ﺷﺎﻫﺖ در اﻧﺘﻈﺎر ﺗﻮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮم و در اﯾﻦ دم آﺧﺮ دﻟﻢ ﺧﻮش اﺳﺖ ﮐﻪ دﯾﺪم ﺑﻪ ﺧﻮاب ﮔﺎه ﺑﻪ ﮔﺎﻫﺖ اﮔﺮ ﺑﻪ ﺑﺎغ ﺗﻮ ﮔﻞ ﺑﺮ دﻣﯿﺪ و ﻣﻦ ﺑﻪ دل ﺧﺎک اﺟﺎزﺗﯽ ﮐﻪ ﺳﺮی ﺑﺮ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﺟﺎی ﮔﯿﺎﻫﺖ ﺗﻨﻮر ﺳﯿﻨﻪ ﻣﺎ را ای آﺳﻤﺎن ﺑﻪ ﺣﺬر ﺑﺎش ﮐﻪ روی ﻣﺎه ﺳﯿﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ دوده آﻫﺖ ﮐﻨﻮن ﮐﻪ ﻣﯽ دﻣﺪ از ﻣﻐﺮب آﻓﺘﺎب ﻧﯿﺎﺑﺖ ﭼﻪ ﮐﻮﻫﻬﺎی ﺳﻼﻃﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﭘﺮ ﮐﺎﻫﺖ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ و ﭘﻨﺎه ﺟﻬﺎدﯾﺎن ﺧﺪاﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﺟﻬﺎد ﺗﻮﯾﯽ و ﺧﺪاﺳﺖ ﭘﺸﺖ و ﭘﻨﺎﻫﺖ ﺧﺪا وﺑﺎل ﺟﻮاﻧﯽ ﻧﻬﺪ ﺑﻪ ﮔﺮدن ﭘﯿﺮی ﺗﻮ ﺷﻬﺮﯾﺎر ﺧﻤﯿﺪی ﺑﻪ زﯾﺮ ﺑﺎر ﮔﻨﺎﻫﺖ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۸۴ ز من مپرس که در دست او دلت چون است ازو بپرس که انگشت‌هاش در خون است وگر حدیث کنم تندرست را چه خبر که اندرون جراحت رسیدگان چون است به حسن طلعت لیلی نگاه می‌نکند فتاده در پی بیچاره‌ای که مجنون است خیال روی کسی در سر است هر کس را مرا خیال کسی کز خیال بیرون است خجسته روز کسی کز درش تو بازآیی که بامداد به روی تو فال میمون است چنین شمایل موزون و قد خوش که تو راست به ترک عشق تو گفتن نه طبع موزون است اگر کسی به ملامت ز عشق برگردد مرا به هر چه تو گویی ارادت افزون است نه پادشاه منادی زده‌ست می مخورید بیا که چشم و دهان تو مست و میگون است کنار سعدی از آن روز کز تو دور افتاد از آب دیده تو گویی کنار جیحون است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• در کوی محبت به وفایی نرسیدیم رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم هر چند که در اوج طلب هستی ما سوخت چون شعله به معراج فنایی نرسیدیم با آن همه آشفتگی و حسرت پرواز چون گرد پریشان به هوایی نرسیدیم گشتیم تهی از خود و در سیر مقامات چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم بی مهری او بود که چون غنچه ی پاییز هرگز به دم عقده گشایی نرسیدیم ای خضر جنون! رهبر ما شو که در این راه رفتیم و سرانجام به جایی نرسیدیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• دلها به شور آورده ام ، تا شورشی برپا کنم مُهر سر خُم بشکنم ،میخانه را احیا کنم پا بر سر عالم زنم ، با عشق جانان دم زنم خُم ها همه بر هم زنم ،خم خانه را دریا کنم با اذن پیر پاکدم ، تا برکنم بنیان غم با جامهای دم به دم  احباب را شیدا کنم سقای بزم جان شوم ،شمع شب حرمان شوم صد درد  را درمان شوم ، درمان استسقا کنم دنیا حدیث تن بود، با عاشقان دشمن بود تا چشم جان روشن بود ، خود ترک این دنیا کنم دنیاپرست بلهوس، مرغیست دنیایش قفس حرصش چو بربندد نفس ، فریاد وانفسا کنم خم خانه در جوش آمده ، دلبر قدح نوش آمده هر مست مدهوش آمده ، زان می که در مینا کنم (ناقوس) بگسل از خسان ،پرهیز کن از ناکسان خود را به آن بالا رسان ، تا رتبه ات والا کنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• یاد آن که جز به روی منش دیده وانبود وان سست عهد جز سری از ماسوا نبود امروز در میانه کدورت نهاده پای آن روز در میان من و دوست جانبود کس دل نمی دهد به حبیبی که بی وفاست اول حبیب من به خدا بی وفا نبود دل با امید وصل به جان خواست درد عشق آن روز درد عشق چنین بی دوا نبود تا آشنای ما سر بیگانگان نداشت غم با دل رمیده ما آشنا نبود از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی با چون منی بغیر محبت روا نبود گر نای دل نبود و دم آه سرد ما بازار شوق و گرمی شور و نوا نبود سوزی نداشت شعر دل انگیز شهریار گر همره ترانه ساز صبا نبود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ چنان طبعم نوای غربت و غم می نوازد قلم همراهِ اشکم هر دو در رقصند امشب کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b243
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ 💖🤲 دعا پرواز واقعی روح است به سوی خدا الکسیس کارل کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b243
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۸۵ با همه مهر و با منش کین است چه کنم حظ بخت من این است شاید ای نفس تا دگر نکنی پنجه با ساعدی که سیمین است ننهد پای تا نبیند جای هر که را چشم مصلحت بین است مثل زیرکان و چنبر عشق طفل نادان و مار رنگین است دردمند فراق سر ننهد مگر آن شب که گور بالین است گریه گو بر هلاک من مکنید که نه این نوبت نخستین است لازم است احتمال چندین جور که محبت هزار چندین است گر هزارم جواب تلخ دهی اعتقاد من آن که شیرین است مرد اگر شیر در کمند آرد چون کمندش گرفت مسکین است سعدیا تن به نیستی درده چاره با سخت بازوان این است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم ای چشمِ سخن گوی تو بشنو ز نگاهم دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم ای چشم سخن‌گوی تو بشنو ز نگاهم دارم سخنی با تو و  گفتن نتوانم. ۱۹ مهر ماه، زادروز دکتر شفیعی کدکنی گرامی باد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• نقد غمت خریدم با صد هزار شادی روی مراد دیدم در عین نامرادی مات خط تو بودم در نشهٔ نباتی خاک در تو بودم در عالم جمادی اول به من سپردی گنج نهان خود را آخر ز من گرفتی سرمایه‌ای که دادی در چنگ من نیامد مرغی ز هیچ گلشن در دام من نیفتاد صیدی ز هیچ وادی چشمی نمی‌توان داشت در راه هر مسافر گوشی نمی‌توان داد بر بانگ هر منادی چون راستی محال است در طبع کج کلاهان گیرم که باز گردد گردون ز کج نهادی ترسم دلش برنجد از من و گر نه هر شب صد ناله می‌فرستم با باد بامدادی پیر مغان به قولم کی اعتماد می‌کرد گر بر حدیث واعظ می‌کردم اعتمادی گر تاجر وفایی دکان به هرزه مگشا زیرا که من ندیدم جنسی بدین کسادی تا جذبه‌ای نگیرد دامان دل فروغی حق را نمی‌توان جست با صد هزار هادی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ بداهه، انتقامی سخت را طوفان الاقصیٰ گرفت بازپس بایدز دونان‌مسجدالاقصیٰ گرفت سرزمین وحی را حتماً ز دست غاصبان می‌توان‌بایورشی‌چون‌رعدبرق‌آسا گرفت لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b243
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ کاخ دل آراستم تا دل از آن سلطان برم اوبگویدجان به‌در کن‌من به‌سرفرمان برم لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ بیا تادست ازین‌عالم بداریم بیا تا پای دل از گل برآریم بیا تا بردباری پیشه سازیم بیا تا تخم نیکوئی بکاریم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ «اَللهم عجل لولیک الفرج» آقا بیا که کودک معصوم می‌کشند بی غیرتند و مادر مظلوم می‌کشند آب و غذا به مردم غزّه نمی دهند مهدی بیا که مردم محروم می‌کشند آنها برای ظلم و تصرّف مقصّرند ما را ولی چو مجرم و محکوم می‌کشند مرد و زن و مُسنّ و جوانان و بچّه را بر طبق آن طریقه‌ی مرسوم می‌کشند مردان غیرتی و زنان عفیف را با موشک کُشنده و مسموم می‌کشند از مردی و صفا به خدا بو نبرده اند ما را بدون علّت و مفهوم می کشند فرقی نمی کند که چه باشی جلویشان پیر و جوان و سالم و مصدوم می کشند عالم دگر ندارد از این غصّه طاقتی آقا بیا که کودک معصوم می‌کشند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ اگرچه کوره راه‌،! زندگانی پیچ درپیچ است نمی‌دانی‌که‌این‌دارو نداردبسته بردیچ است؟ حساب زندگیِّ عمر خود را بررسی کردم به‌اعداد ریاضی‌حاصل‌آن‌ضرب‌درهیچ است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ جانا بیا که بی تو دلم را قرار نیست بیشم مجال صبر و سر انتظار نیست دیوانه این‌چنین که منم در بلای عشق دل عاقبت نخواهدوعقلم به‌کار نیست گرخواندنت مراد و گر راندن آرزوست آن کن که رای تست مرا اختیار نیست مارا همین بسست که داریم درد عشق مقصودما ز وصل توبوس‌وکنار نیست ای‌دل همیشه‌عاشق‌وهمواره‌مست‌باش کآن‌کس‌که‌مست‌عشق‌نشدهوشیارنیست باعشق همنشین شو و از عقل برشکن کو را به پیش اهل نظر اعتبار نیست هر قوم را طریقتی‌ و راه و قبله‌ایست پیش عبید قبله به‌جز کوی یار نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۸۶ بخت جوان دارد آن که با تو قرین است پیر نگردد که در بهشت برین است دیگر از آن جانبم نماز نباشد گر تو اشارت کنی که قبله چنین است آینه‌ای پیش آفتاب نهاده‌ست بر در آن خیمه یا شعاع جبین است گر همه عالم ز لوح فکر بشویند عشق نخواهد شدن که نقش نگین است گوشه گرفتم ز خلق و فایده‌ای نیست گوشه چشمت بلای گوشه نشین است تا نه تصور کنی که بی تو صبوریم گر نفسی می‌زنیم بازپسین است حسن تو هر جا که طبل عشق فروکوفت بانگ برآمد که غارت دل و دین است سیم و زرم گو مباش و دنیی و اسباب روی تو بینم که ملک روی زمین است عاشق صادق به زخم دوست نمیرد زهر مذابم بده که ماء معین است سعدی از این پس که راه پیش تو دانست گر ره دیگر رود ضلال مبین است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💖💖محرک انسان عشق و آرزوست. انیشتین لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم با پرتو ماه آیم و چون سایه ی دیوار گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم دور از تو، من سوخته در دامن شب ها چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت بفرما لعل نوشین را که زودش باقرار آرد در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• عاشقی درد است و درمان نیز هم مشكل است این عشق و آسان نیزهم جان  فدا باید به این دلدادگی دل كه دادی میرود جان نیز هم  دامن از خار تعلق باز چین        باز گردد گل به دامان نیزهم در نمازم قبله،گاهی پشت و روست  كافر عشقم،مسلمان نیزهم  عشق گفت از كفر و دین خواهی كدام گفتمش این خواهم و آن نیز هم بی سروسامان شوی در پای عشق تا سرت بخشند و سامان نیز هم  ساقی ما چون می اندر خمره پخت میدهد جامی به خامان نیز هم شهریارا،شبچراغی یافتی چشم و دلها كُن چراغان نیز هم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ بار الها ظلم الیلَه قوپدی محشر غزّدَه حکم ائدوب قان توکمَگَه خصم پیمبر غزّده آشکارا اولدی نصّ کلِّ ارض کربلا یوم عاشورا الوب گویا مکرر غزده توکدیلر مظلوملر قانین یِئرَه بیدادیلَه اولدی گلهای معطّر جمله پرپر غزدَه نوجوانلار پیرزنلر الدولارآماج تیر سود امَرلَر اوخلانوب ماننداصغر غزده بس گورن بین‌الملل نولدی؟! هانی حقّ بشر؟! اول یالاندان دم ووران ضدبشرلر غزدَه آتش ظلم و ستم هریاندان اولوش شعله‌وَر ووردی قلب پاک هر انسانَه نشتر غزده بیر بیلَه ظلم ائتمیوب چنگیز یا فرعون دون زیر پادَه قالدی حکم شرع انور غزدَه بسدی برهانا قوتار بو ماجرانی ختم قیل حکم ایدَر بیر گون حکیم و حیّ و داور غزده توپ و تانکیلَه مسلسل فایدَه وئرمَز یقین دین و ایمان نغمَه‌سین ایلولر از بَر غزدَه لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b243
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۸۷ گر کسی سرو شنیده‌ست که رفته‌ست این است یا صنوبر که بناگوش و برش سیمین است نه بلندیست به صورت که تو معلوم کنی که بلند از نظر مردم کوته‌بین است خواب در عهد تو در چشم من آید هیهات عاشقی کار سری نیست که بر بالین است همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است خود گرفتم که نظر بر رخ خوبان کفر است من از این بازنگردم که مرا این دین است وقت آن است که مردم ره صحرا گیرند خاصه اکنون که بهار آمد و فروردین است چمن امروز بهشت است و تو در می‌بایی تا خلایق همه گویند که حورالعین است هر چه گفتیم در اوصاف کمالیت او همچنان هیچ نگفتیم که صد چندین است آنچه سرپنجهٔ سیمین تو با سعدی کرد با کبوتر نکند پنجه که با شاهین است من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس زحمتم می‌دهد از بس که سخن شیرین است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• زان سر زلف مرا بی سرو سامان کردی خاطرم جمع نشد تا تو پریشان کردی من به سودای غمت اشک به دامن کردم تا تو از سنبل تر مشک به دامان کردی سینه صد چاک و جگر پاره خدا را بنگر که چه‌ها با من از آن چاک گریبان کردی حیرتی دارم از آن صورت زیبا که تو راست که به یک جلوه مرا صورت بی جان کردی عندلیب دل من نغمه سرا شد روزی کانجمن را ز رخت صحن گلستان کردی خون بهای دلم از لعل گهربار بیار چون به خون غرقه‌اش از خنجر مژگان کردی نام شمشیر تو آسایش جان باید کرد که ز کشتن همه دشوار من آسان کردی سالها در طلبت گوشه‌نشینی کردم تا گذاری به سر گوشه‌نشینان کردی هم نشینان تو از بوی ریاحین مستند وه که در کار سمن و سنبل و ریحان کردی تا فروغی نظری در رخ زیبای تو کرد فارغش از مه و خورشید درخشان کردی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم مستانه در این گوشه میخانه بمیرم درویشم و بگذار قلندر منشانه کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم من دُر یتیمم، صدفم سینه دریاست بگذار یتیمانه و دردانه بمیرم بیگانه شمردند مرا در وطن خویش تا بی‌وطن و از همه بیگانه بمیرم سرباز جهادم من و از جبهه احرار انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم من بلبل عشاق به دامی نشوم رام در دام تو هم بی‌طمع دانه بمیرم در زندگی افسانه شدم در همه آفاق بگذار که در مرگ هم افسانه بمیرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۸۸ با خردمندی و خوبی پارسا و نیک خوست صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست گر خیال یاری اندیشند باری چون تو یار یا هوای دوستی ورزند باری چون تو دوست خاک پایش بوسه خواهم داد آبم گو ببر آبروی مهربانان پیش معشوق آب جوست شاهدش دیدار و گفتن فتنه اش ابرو و چشم نادرش بالا و رفتن دلپذیرش طبع و خوست تا به خود بازآیم آن گه وصف دیدارش کنم از که می‌پرسی در این میدان که سرگردان چو گوست عیب پیراهن دریدن می‌کنندم دوستان بی‌وفا یارم که پیراهن همی‌درم نه پوست خاک سبزآرنگ و باد گلفشان و آب خوش ابر مرواریدباران و هوای مشک بوست تیرباران بر سر و صوفی گرفتار نظر مدعی در گفت و گوی و عاشق اندر جست و جوست هر که را کنج اختیار آمد تو دست از وی بدار کان چنان شوریده سر پایش به گنجی در فروست چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن عاشقی و نیک نامی سعدیا سنگ و سبوست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• گفتی چه کسی؟ در چه خیالی؟ به کجایی؟ بی تاب توام ، محو توام ، خانه خرابم .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24