eitaa logo
شهر شعر و ادب
125 دنبال‌کننده
32 عکس
4 ویدیو
1 فایل
آرامش و حسّی خوب با اشعار ترکی و فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• تو رامی‌بینم‌و می‌لرزم از شوق که دامان تو را ننگی نیالود پرندی پرتو خورشید ، آری نکو دانم که با رنگی نیالود لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈• ای‌رفته‌ز دل،رفته‌ز بر ، رفته‌ز خاطر بر من منگر تاب نگاه تو ندارم برمن منگر زآنکه به‌جز تلخی اندوه درخاطر از آن چشم سیاه تو ندارم ⬇️⬇️⬇️ ای‌رفته‌ز دل، راست‌بگو!‌بهرچه‌امشب با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟ گر آمده ای از پی آن دلبر دل‌خواه من او نیم او مرده و من سایهٔ اویم ⬇️⬇️⬇️ من او نیم‌آری، لب‌ِمن این‌لب بی‌رنگ دیریست‌که‌باخنده‌یی‌ازعشق‌تونشکفت اما به لب او همه دم خندهٔ جان بخش مهتاب صفت بر گل شبنم‌زده می‌خفت ⬇️⬇️⬇️ بر من منگر ، تاب نگاه تو ندارم آنکس‌که‌تومی‌خواهیش‌ازمن‌به‌خدامُرد او در تن من بود و ، ندانم که به ناگاه چون‌دیدو چهاکردو کجارفت‌وچرا مرد •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• چه گویمت ؟ که تو خود با خبر ز حال منی چو جان ‌نهان شده در جسم پر ملال منی چنین که می گذری تلخ بر من ، از سر قهر گمان برم که غم انگیز ماه و سال منی خموش و گوشه نشینم ، مگر نگاه توام لطیف و دور گریزی ، مگر خیال منی ز چند و چون شب دوریت چه می پرسم سیاه چشمی و خود پاسخ سوال منی چو آرزو به دلم خفته ای همیشه و حیف که آرزوی فریبندهٔ محال منی هوای سرکشی ای طبع من ،‌ مکن ! که دگر اسیر عشقی و مرغ شکسته بال منی ازین‌غمی‌که‌چنین سینه سوز سیمین است چه گویمت ؟ که تو خود باخبر ز حال منی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈ میان هر رگم از عشق؛جوی می جاری ست چنین که مست تو هستم، چه جای هشیاری ست...؟! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ستاره دیده فروبست و آرمید بیا شراب نور به رگ های شب دوید بیا ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا شهاب ِ یاد تو در آسمان خاطر من پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید بیا به وقت مرگم اگر تازه می کنی دیدار بهوش باش که هنگام آن رسید بیا به گام های کسان می برم گمان که تویی دلم ز سینه برون شد ز بس تپید بیا نیامدی که فلک خوشه خوشه پروین داشت کنون که دست سحر دانه دانه چید بیا امیدِ خاطر ِ سیمین ِ دل شکسته تویی مرا مخواه از این بیش ناامید بیا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• بر لب یار شوخ دلبندم خفته لبخند گرم زیبایی خنده نه ، بر کتاب عشق و امید هست دیباچهٔ فریبایی خنده نه، دعوتی ست‌ عقل فریب بهر آغوش آرزومندی قصهٔ محرمانه یی دارد ز خوشی های وصل و پیوندی چون شراب خنک به جام بلور هوس انگیز و تشنگی افزاست جام اول ز می نگشته تهی جام های دوباره باید خواست نقش یک خواهش است و می ریزد زان لبان درشت افسون ریز گرمی و لذتی به جان بخشد همچو خورشید نیمهٔ پاییز پیش این خنده های مستی بخش دامن عقل می دهم از دست چه عجیب از خطا و لغزش من ؟ مست را لغزش و خطا بایست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• بیهوده چه می‌بندم، در مستی و هشیاری زنجیر نگاهم را، بر ساعت دیواری؟ این هردو سیَه‌رو را - گر عقربه می‌نامی - یک لحظه به رقص آور، بر صفحه‌ی زنگاری وامانده ز پوییدن، بنشسته به پاییدن چون پای گرفتاران، در دام گرفتاری یخ بسته زمان گویی، چون آب زمستانی وامانده ز لغزیدن، آن آینه‌ی جاری گوش است و صدایی نه، چشم است و صفایی نه جز ناله‌ی ناکامی، جز آیه‌ی بیزاری این پرده‌ی خاموشی، این گَرد فراموشی چون عایقِ سُربی شد سرپوش تبه‌کاری در خواب گران، خلقی، پویان و دوان هرسو روح همگی اما، بازیچه‌ی بیماری در پیله‌ی ابریشم، موجود نحیفی را مرگ از پی خواب آمد، بی‌لحظه‌ی بیداری رگ‌های زمان، گویی، از گردش خون خالی‌ست دل از تپش افتاده، در ساعت دیواری... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• . می‌خواستم به پای تو تقدیمِ جان کنم بختم چنین نخواست که کاری چُنان کنم‏ چون ساغرِ بلور شکستم به خاره‌سنگ تا در تو از اَسَف اثری امتحان کنم‏ گفتی که «حیف!» گفتمت آری، ولی هنوز‏ دارم غنیمتی که تو را شادمان کنم‏ بر خرده‌هام گر نگری، هر شکسته را‏ در پرتوِ نگاهِ تو رنگین‌کمان کنم جز بازوی شکسته چه می‌آیدم به کار تا با نوای عشق ، نِی از استخوان کنم. دیر آمدی؛ اگر چه بهارم زِ شاخه ریخت شادا خزان، که میوه تو را ارمغان کنم‌. می‌خواهمت که خواستنی‌تر زِ هر کسی کو‌ واژه‌یی که ساده‌تر از این بیان کنم تنها نه من، که یار دگر نیز، خواهدَت می‌باش از آنِ او، که تحمّل توان کنم‏ تلخ است دوست داشتن و واگذاشتن زان تلخ‌تر که رنجه دلِ دیگران کنم کاجِ بلندِ من! مپسند این گُنَه که من در آشیانِ مرغِ دگر آشیان کنم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• مرا هزار امید است و هر هزار تویی! شروع شادی و پایان انتظار تویی بهارها که ز عمرم گذشت و بی‌تو گذشت چه بود غیر خزان‌ها اگر بهار تویی دلم ز هرچه به غیر از تو  بود خالی ماند در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی شهاب زودگذر لحظه‌های بوالهوسی است ستاره‌ای که بخندد به شام تار تویی جهانیان همه گر تشنگان خون من‌اند چه باک زان‌همه دشمن چو دوست‌دار تویی دلم صُراحیِ لبریزِ آرزومندی‌ است مرا هزار امید است و هر هزار تویی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• مرا هزار امید است و هر هزار تویی! شروع شادی و پایان انتظار تویی بهارها که ز عمرم گذشت و بی‌تو گذشت چه بود غیر خزان‌ها اگر بهار تویی دلم ز هرچه به غیر از تو  بود خالی ماند در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی شهاب زودگذر لحظه‌های بوالهوسی است ستاره‌ای که بخندد به شام تار تویی جهانیان همه گر تشنگان خون من‌اند چه باک زان‌همه دشمن چو دوست‌دار تویی دلم صُراحیِ لبریزِ آرزومندی‌ است مرا هزار امید است و هر هزار تویی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• هر عهد که با چشم دل انگیز تو بستم امشب همه‌را چون سر زلف تو شکستم فریاد زنان ،‌ ناله کنان، عربده جویان زنجیر ز پای دل دیوانه گسستم جز دل سیهی، فتنه‌گری ، هیچ ندیدم چندان که به چشمان سیاهت نگرستم دوشیزهٔ سرزندهٔ عشق و هوسم را در گور نهفتم به عزایش بنشستم می خوردم و مستی ز حد افزودم و آنگاه پیمان تو ببریدم و پیمانه شکستم عشقت ز دل خون شده‌ام دست نمی‌شست من کشتمش امروز بدین عذر که مستم در پای کشم از سر آشفتگی وخشم روزی اگر افتد دل سخت تو به دستم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ لطفا" به کانال شهر شعر و ادب 👇 @sahreseroadab کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24