eitaa logo
معراج‌عاشقانه🇵🇸
153 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1هزار ویدیو
40 فایل
«بسم ربی» نفسم میگیرد... در هوایی که نفس های تو نیست! #یافارس‌الحجاز_ادرکنی🥀 ___________ کپی بجز مطالبی با عنوان #کپی‌آزاد؛ ممنوع می‌باشد!
مشاهده در ایتا
دانلود
_هشت من کربلا را از نزدیک ندیده‌ام. من اصلا نمی‌دانم فاصله‌ی تل زینبیه تا گودال قتلگاه چقدر است. نمی‌دانم خیمه‌ها کجا بوده و میدان رزم کجا! نه عطر بین‌الحرمین را بوییده‌‌ام، نه سرانگشت‌هام سردی سنگ مرمرهای حرم را چشیده! توی خیال من کربلا همان دشت پهن کنار فرات است با خاک‌های خونی و خاکستری. من توی خیالم یک گوشه خیمه‌ها را چیده‌ام و همیشه پشت یکی‌شان ساکت و مبهوت می‌ایستم. وسط روضه‌ها از همان پشت خیمه، همه‌ی حواسم به آن خانمی‌ست که هی از این چادر می‌رود توی آن‌یکی و امور زن و بچه‌ها را سر وسامان می‌دهد. با اینکه دست‌هاش نمی‌لرزد، قشنگ معلوم است چقدر دلش را آشوب گرفته! راستش من حتی توی‌گوگل هم کربلا را سرچ نکرده‌ام! نمی‌دانم این خانم کجا علی‌اکبر را بغل کرده و بوییده و بوسیده و راهی‌اش کرده؟! نمی‌دانم وقتی علی سوار عقاب شده و از همیشه شبیه تر به پیامبر، بانو چطور قربان‌صدقه‌اش رفته و صداش نلرزیده و لب‌هاش خندیده! نمی‌دانم وقتی دستش را بالای چشم سایبان کرده تا زیر ظلّ آفتاب از علی‌ خبر بگیرد، دقیقا چی توانسته ببیند؟! این یکی را خیال هم نمی‌توانم بکنم! نمی‌دانم اول چشمش به پاره‌های تن علی افتاده یا اسبی که خون جلو چشم‌هاش را گرفته یا زبانم لال غش کردن برادر؟! نمی‌دانم وقتی همه چیز را دیده چطور آن‌همه بیچارگی را گذاشته‌ و عبا به بغل به داد حسین رسیده؟! هربار وقتی روضه به اینجا می‌رسد و جوانان بنی‌هاشم می‌روند برای جمع کردن گل‌برگ‌های علی‌، خیالم را خاموش می‌کنم که نفهمم چطوری آسمان به زمین نیامد و زمین از هم نپاشید از ارباً اربا شدن عزیز دل حسین! اصلا دلم می‌خواهد بروم کربلا و بقیه‌ی ماجرا را از پشت شبکه‌های طلایی ضریح تماشا کنم...با قلب تکه پاره...از نزدیکِ نزدیک! هرچه جان است به قربان اباعبدالله🖤 @pichakeghalam