ادامه مطلب قبل...
🔻آن وقت مرسوم نبود که برای دار زدن افراد طناب را به گردن افراد بیندازند. بلکه دست و پاي او را بالای دار به چوبه دار ميبستند و او را رها ميکردند، گاهي سه روز چهار روز طول ميکشيد تا يک نفر فوت کند. ميثم را هم همينطور مصلوب کردند.
🔸 روز دوم به عبيدالله گفتند: میثم شما بني اميه را مفتضح کرد! عبيدالله بياختيار شد و گفت: برويد او را لجام بزنید، براي اولين بار اين دستور را داد با هيچ متهمي اين کار را نميکردند. روز سوم وقتي عبيدالله شنيد با آهنی ضربهاي بر ميثم زدهاند و او شهيد شده است. رئيس شُرطه را خواست، گفت: چرا اين کار را کرديد؟ مگر من نگفتم فقط مصلوبش کنيد؟ گفت: امير خود تو دستور دادی. بعد عبيدالله به ياد آورد که خود او گفته است و اينها را آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) براي ميثم و ميثم براي مردم گفته بود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔸 توضیح یکی از نزدیکان آیتالله فاطمینیا درباره بیماری ایشان
یکی از نزدیکان آیتالله سیدعبدالله #فاطمی_نیا :
🔹این استاد اخلاق طی روزهای اخیر به دلیل عوارض ناشی از بیماری و امور درمانی در بیمارستان بستری شده بودند، اما الحمدلله فعلا #دوره_نقاهت خود را در منزل سپری میکنند.
🔹این خبر ظاهراً با یک اشتباه زمانی، شب گذشته از سوی یک صفحه اینستاگرامی اطلاعرسانی شد که موجب نگرانی بسیاری از علاقهمندان ایشان شد. از همه مردم شریف و علاقهمندان به آستان آلالله علیهم السلام تقاضامندیم برای بهبود کامل همه بیماران و ایشان در این روزهای پایانی ماه ذیالحجه و سایر اوقات دعاگو باشند. / رسا
امر به معروف و اولویت های آن.mp3
2.11M
🔰 امر به معروف و اولولیت های آن
استاد صفایی حائری)
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈•꧁حیات༼﷽༽انسانی꧂•┈
📽 سکانسی از مجادله میثم تمار (ره) با عبیدالله بن زیاد ملعون؛ در قسمتی از فیلم مختارنامه
« به مناسبت سالگرد شهادت میثم تمار »
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
﷽ #یاد_خدا
💠 انگیزه ای مهم برای #نماز 💠
🌧 من زَبورِ داودَ عليه السلام ...: لَو تَفَكَّرتُم في خُشونَةِ الثَّرى ، و وَحشَةِ القَبرِ و ظُلمَتِهِ، لَقَلَّ كَلامُكُم، و كَثُرَ ذِكرُكُم وَ اشتِغالُكُم لي.
🌧 در کتاب زبور حضرت داود عليه السلام ... است كه: [خدا می فرماید] : «اگر در باره درشتى خاک [گور] و تنهايى و تاريكى #قبر مىانديشيديد، بى گمان، كمتر سخن مىگفتيد و بيشتر مرا ياد مىكرديد و به من سرگرم مىشديد».
📚 بحار الأنوار ، جلد ۱۴ صفحه ۴۴.
👌 یاد مرگ و قبر و برزخ و قیامت می تواند انگیزه مهم برای اقامه نماز باشد.
📢 عاشقان وقت نماز است، اذان میگویند.
قُرَّهُ عَینِی فِی الصلاه؛
*روشنـی چـشم مـن در نمــــاز است.*
(نهج الفصاحه، ص،۲۸۳، حدیث۱۳۴۳)
اللّهُ أَکْبَرُ، اللّهُ أَکْبَرُ
اللّهُ أَکْبَرُ، اللّهُ أَکْبَرُ
🌸🌸
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إلّا اللّهُ
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إلّا اللّهُ
🌼🌼
أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللّهِ
أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللّهِ
🌻🌻
اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّهِ
اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّهِ
🌼🌼
حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ
حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ
🌺🌺
حَیَّ عَلی الفَلٰاحِ
حَیَّ عَلی الفَلٰاحِ
🌸🌸
حَیَّ عَلیٰ خَیرِ الْعَمَلِ
حَیَّ عَلیٰ خَیرِ الْعَمَلِ
🌺🌺
اللّهُ أَکْبَرُ، اللّهُ أَکْبَرُ
🌼🌼
لا إِلٰهَ إلّا اللّهُ، لا إِلٰهَ إلّا اللّهُ
🌻🌻
التماس دعـــاے فـــرج 🤲🏻
اللهم عجل الولیڪ الفرج 💚
🕋
1️⃣3️⃣روز بیست و سوم ماه ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری، کاروان #امام_حسین_علیه_السلام به وادی «زُبالة» رسیدند.👇
#وقایع_ماه_ذی_الحجه
#روز_شمار_عاشورا
✅در این روز حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) با اهل بیت و یاران خود به منزل «زباله» رسیدند.
شیخ مفید می نویسد :
صبح هنگام زمانی که امام حسین(ع) قصد عزیمت از منزلگاه «ثعلبیه» را به سمت «زباله» داشتند، به یاران و جوانان سپاه خود فرمودند :
📋《أَكْثِرُوا مِنَ اَلْمَاءِ!》
♦️آب فراوان با خود حمل کنید!
📋《فَاسْتَقَوْا وَ أَكْثَرُوا ثُمَّ اِرْتَحَلُوا فَسَارَ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى زُبَالَةَ》
♦️پس آنان آب فراوان با خود برداشتند، سپس به راه افتادند، تا اینکه به منزل «زبالة» رسیدند.
طبق این نقل، در این منزل خبر شهادت جناب مُسلم بن عقیل و هانی بن عروه و همچنین خبر شهادت عبدالله بن یقطر سفیر دیگر امام حسین(علیه السلام)، به حضرت(ع) رسید.
در این هنگام؛ امام حسین(ع) بسیار متاثر شدند و طی خطبه ای کوتاه از باب اتمام حجت، خطاب به اصحاب و یاران خویش فرمودند :
📋《قَدْ أَتَانَا خَبَرٌ فَظِيعٌ! قَتْلُ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ وَ هَانِئِ بْنِ عُرْوَةَ وَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ يَقْطُرَ وَ قَدْ خَذَلَنَا شِيعَتُنَا فَمَنْ أَحَبَّ مِنْكُمُ اَلاِنْصِرَافَ فَلْيَنْصَرِفْ غَيْرَ حَرِجٍ لَيْسَ عَلَيْهِ ذِمَامٌ》
♦️خبر دلخراش شهادت مسلم و هانى بن عروه و عبداللّٰه بن یقطر به گوش ما رسيد و معلوم شد شيعيان ما از طريق مكّارى وارد شدند و ما را ذليل ساختند.
اينك هر يك از شما كه مىخواهد با كمال ميل و رغبت برگردد، از طرف ما هيچ گونه نگرانى نداشته باشد.
در این هنگام؛
📋《فَتَفَرَّقَ اَلنَّاسُ عَنْهُ وَ أَخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالاً حَتَّى بَقِيَ فِي أَصْحَابِهِ اَلَّذِينَ جَاءُوا مَعَهُ مِنَ اَلْمَدِينَةِ وَ نَفَرٍ يَسِيرٍ مِمَّنِ اِنْضَوَوْا إِلَيْهِ》
♦️مردم كه از اين خبر وحشت اثر با اطلاع شدند دسته دسته به طرف راست و چپ حركت كرده و متفرق شدند و آنها كه باقى ماندند اصحاب آن جناب بودند كه از مدينه ملتزم ركاب شده و كمى از آنها كه در راه شرف حضور دريافته بودند.
در ادامه شیخ مفید در تحلیلی از علت اتمام حجت امام حسین(ع) با یاران و اصحاب خود می نویسد :
📋《وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ اَلْأَعْرَابَ اَلَّذِينَ اِتَّبَعُوهُ إِنَّمَا اِتَّبَعُوهُ وَ هُمْ يَظُنُّونَ أَنَّهُ يَأْتِي بَلَداً قَدِ اِسْتَقَامَتْ لَهُ طَاعَةُ أَهْلِهِ فَكَرِهَ أَنْ يَسِيرُوا مَعَهُ إِلاَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ عَلَى مَا يُقْدِمُونَ》
♦️دلیل این کار امام حسین(ع) که ياران خود را از شهادت اين سه رادمرد باخبر ساخت، این بود كه مي دانست اين جمعيت از آن نظر پا به پاى او حركت مىكنند و آهنگ پيروى دارند كه خيال مىكنند، چون به شهرى دربیايند همه مردم شهر سر اطاعت در برابر آن حضرت(ع) فرود مىآورند و مطيع اوامرند و بالاخره شكمها از عزا بيرون خواهند آورد.
امام حسين(ع) مناسب نمی ديدند که اصحابش را بدون اطلاع از چنين پيش آمدى به چنگال دشمن بيندازد، به همين جهت آنان را از بي وفائى كوفيان باخبر ساخت، تا هر كه می خواهد به مقصد خود روانه شود.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۵
حقیقت ناب
🍃پناه من
میخواهم تو را فراموش نکنم؛ امّا نمیشود
هر شب برای فردا تصمیمی نو میگیرم و میخوابم.
حتّی وقتی بلند میشوم
حواسم هست به قولی که دیشب به خودم دادم
امّا مشکل از کجاست که وقتی آفتاب میزند
هر چه قدر از مشرق طلوعش دور میشود
من بیشتر تو را فراموش میکنم.
نکند کار آفتاب از یاد بردن توست؟
به قدری روزها تو را فراموش میکنم
که آرزویم این شده: همیشه شب باشد.
در شبها چه سرّی نهفته است
که بیشتر به یاد تو میافتم؟
چه قدر پیچیده است حال و روز من:
در روشنایی روز تو را گم میکنم
و در تاریکی شب پیدایت میکنم.
من شبها را بیشتر دوست دارم
و آرام آرام دارم از روزها بیزار میشوم.
کسانی که مثل من حال و روزشان خراب است
دائم در پی مقصّرند.
میخواهند سنگینی بار تقصیرها را
از دوش خویش بردارند و بگذارند روی دوش این و آن.
و من امشب به آفتاب رسیدم و گریبانش را گرفتم.
ولی نمیدانم چگونه اتّهام از یاد بردن تو را
برای خورشید اثبات کنم.
فقط همین را میدانم:
روزها تو را فراموش میکنم و شبها به یادت میافتم.
همین کافی است برای اثبات جرم آفتاب؟
کاش کسی به من میگفت
چرا با این که دوستت دارم، باز هم فراموشت میکنم.
و کاش جواب تکراری در میان جوابها نبود
و ای کاش کسی این تیغ تیز را به رویم نمیکشید
که چون دوستش نداری، فراموشش میکنی.
آقا!
کسی جز خودت کمک حال من نمیشود.
به دادم برس!
روزهای سختی را دارم طی میکنم.
هر روزی که تو را فراموش میکنم
شبش که به یادت میافتم
یک خیال ترسناک به همۀ کابوسهای زندگیام اضافه میشود.
امشب این کابوس به سراغم آمده:
نکند جزای غفلت من از تو
فراموش شدنم از سوی تو باشد؟
بگو و قسم بخور که این کابوس، هیچ گاه تعبیر نخواهد شد.
تو اگر فراموشم کنی، من نیستِ نیست میشوم.
هر وقت بنا گذاشتی که فراموشم کنی
مرا طعمۀ وحشیترین درندگان بکن.
هیچ زجری بالاتر از این نیست که تو فراموشم کنی.
قسم به هر کسی که دوستش داری، فراموشم نکن!
شبت بخیر پناه من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی