eitaa logo
حقیقت ناب
1.1هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
5هزار ویدیو
453 فایل
سوالات دینی خود در جنبه های مختلف دینی. یافتن پاسخ سوالات فقهی طبق نظرمراجع تقلید، انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود در مورد مطالب کانال، ومطالب زیبا و آموزنده تان، با آیدی زیر👇 @Sajadi82 درارتباط باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃فریادرس بیچارگان در یاد تو چه رازی است که وقتی روی زخم‌های روحم می‌گذارم،‌ الساعه التیام می‌یابد؟! و در غفلت از تو چه سرّی است که همین که مبتلا به آن می‌شوم،‌ زخم‌های روحم سر باز می‌کنند؟! در یاد تو چه رازی است که وقتی در اوج تلاطم روحم به سراغش می‌روم، آرام می‌شوم؟! و در غفلت از تو چه سرّی است که در آرام‌ترین لحظه‌هایم وقتی که آلوده به آن می‌شوم، طوفانی به پا می‌شود در وجودم؟! مگر از یاد تو چه بدی دیدم که این قدر از تو غافل می‌شوم؟ و مگر از غفلت تو چه خیری به من رسیده که این قدر از یاد تو دور می‌شوم؟ حال و روزم خراب است! کاش به فریادم برسی! شبت بخیر فریادرس بیچارگان!
🍃دست خدا بدی‌هایم را می‌خواهم ببینم، طوری که «خود»م زیر پای خودم له شود؛ اما این کار سخت است برای کسی که عمری بدی‌هایش را از خاطرش زدوده. من با فراموش کردن بدی‌هایم افتاده‌ام در دامی که شیطان برایم پهن کرده. چقدر از خودراضی شده‌ام و در گردابِ از خود راضی بودن چنان گرفتار که می‌دانم جز دست عنایت تو هیچ دست دیگری توان بیرون کشیدنم را ندارد. به دادم برس آقا! نگذار در این گرداب غرق شوم. شبت بخیر دست خدا!
🍃بت شکن نفْس گاهی می‌شود خدا. یعنی نفس من هم خدایم شده؟ به گمانم شده. آخر خیلی به آن احترام می‌گذارم، خشنودی و خشمش برایم اصل است. هر چیزی را دوست داشته باشد، تقدیمش می‌کنم و از هر چیزی که بدش بیاید،‌ دوری می‌کنم. اگر این معنای خدا شدن نفس است، من مدت‌هاست که نفس‌پرست شده‌ام. اما چرا تا به حال این گونه به خدا شدن نفس نگاه نکرده بودم؟ آقا! این طور اگر از دنیا بروم، وقتی نکیر و منکر از من می‌پرسند خدایت کیست، می‌توانم بگویم الله؟ اگر زبانم بند بیاید، چه کنم؟ و اگر در جواب «مَن ربُّک» گفتم «نفسم» چه خاکی به سر بریزم؟ وارث ابراهیم! تبرت را بردار بر سر نفسم بزن تا عاقبتم به فنا نرفته است. شبت بخیر بت شکن!
🍃پدر مهربانم همیشه از این که باور کنم تو دستم را رها کرده‌ای، وحشت داشته و دارم. من شلوغیِ بازار پر از فریب دنیا را درک کرده‌ام و خودم را هم می‌شناسم. من آدم تنها ماندن در این شلوغ بازار نیستم. هزار و یک شیطانِ دندان تیز کرده به انتظار نشسته‌اند تا دستم از دست تو جدا شود و مرا بدَرند. من از این شیطان‌ها واهمه دارم. در دل اینها ذره‌ای رحم نیست، هر چه هست، قساوت است و نیرنگ. آقا! التماس می‌کنم اگر روزی، خودم خواستم دستم را از دستت رها کنم، تو دستم را رها نکن و مرا تنها مگذار. بیا و مرا فرزند چموشی بدان که صلاح خودش را نمی‌داند؛ اما از صمیم دل پدرش را دوست دارد. می‌دانم باور داری که دوستت دارم. شبت بخیر پدر مهربانم!
🍃نشانه ی خدا روی زمین خدا در قرآنش به ما یاد داده که برای تقویت توحیدمان به نشانه‌های او چشم بدوزیم و در آنها بیندیشیم؛ آسمان روی سرمان، زمین زیرپایمان، آبی که می‌نوشیم، بادی که می‌وزد، ابری که میان زمین و آسمان است، میوه‌هایی که می‌خوریم، جبندگانی که روی زمین پخش‌اند، همه و همه نشانه‌های خدا روی زمین‌اند و راه قوی کردن ایمانمان به خدا. آقا! بزرگ‌تر از تو نشانه‌ای از خدا روی زمین هست؟ اگر دیدن نشانه‌های خدا و تفکر در آنها راه تقویت توحید است، بیا و راه را کوتاه کن، بگذار یک بار رخسار تو را ببینیم. قول می‌دهیم ناشکری نکنیم و به قدری در وجود تو بیندیشیم که همۀ وجودمان بشود ایمان به توحید. قبول؟ حالا بگو کی و کجا وعدۀ دیدار ما؟! شبت بخیر بزرگ‌ترین نشانۀ خدا روی زمین!
🍃بهار دل ها در غیبت تو چه باید بشود که ما سرمای نبودنت را احساس کنیم؟ خودمانی‌اش را بگذار بگویم: گویی پوستمان خیلی کلفت شده که در زمستان غیبت تو بر خود نمی‌لرزیم. گمان نمی‌کنم پیش از آن که زمستان نبودنت را بفهمیم، از بهار ظهور تو خبری شود. درست می‌گویم؟ کاش عادت نمی‌کردیم به سرمای نبودنت! شبت بخیر بهار دل‌ها!
🍃از پدر مهربان ترم بارها به کمین نفس خوردم و با ضربۀ او به زمین خوردم، اما باز هم درس عبرت نگرفتم و از همان سوراخ بارها و بارها گزیده شدم. بارها دیدم و فهمیدم که سختی‌ها از کمین‌گاه‌های اصلی نفس اماره است و یقین کردم که به تنهایی نمی‌توانم در دل سختی‌ها با نفس مبارزه کنم، ولی باز هم وقتی مشکلی پیش آمد، از تو حل مشکل را خواستم، نه توان مبارزه با نفس را. بارها پس از عبور یک مشکل از متن زندگی، خودم را از این جا رانده و از آن جا مانده دیدم، نه تو را به دست آوردم و نه ظرف صبرم بزرگ شد؛ اما باز هم در خم کوچۀ مشکلات باقی مانده‌ام و از آن عبور نمی‌کنم. خودم از خودم خسته‌ام؛ ولی التماس می‌کنم تو از من خسته نشو! شبت بخیر از پدر مهربان‌ترم!
🍃جواب سؤال‌های زندگی‌ام! می‌شود جواب این سؤالم را بدهی که سخت محتاج آن هستم: آنها که با مرگ زیبا از این دنیا می‌روند، چه کار کرده‌اند که خدا این طور خریدارشان می‌شود؟ من از مرگ زشت یا مرگ طبیعی هراس دارم. جوابم را بده تا از این هراس خلاص شوم. آقا! خودم یک جواب حتمی برای این سؤال دارم: کسی که دل تو را به دست بیاورد، شایستۀ مرگ زیبا می‌شود. درست می‌گویم؟ حالا بگو چه کار باید کرد تا دل تو به دست بیاید؟ منتظر جوابت می‌مانم. شبت بخیر جواب سؤال‌های زندگی‌ام!
🍃حجت خدا وقتی تو حجّت باشی و ما تو را به زبان حجّت بخوانیم ولی در دل، حجّت ندانیم، می‌شود همین آشفته‌بازاری که می‌بینیم. هر کسی از ظنّ خود می‌شود یار شما و برای تأیید بافته‌های ذهنش از گنجینۀ حرف‌های شما چیزی بر می‌دارد. همه هم می‌گویند حرفشان حرف توست و راهشان راه تو. کاش زودتر می‌آمدی و به این آشفته‌بازار پایان می‌دادی؟ شبت بخیر حجت خدا!
🍃زندگی من کسی که به فکر مرگ نیست، توان دل کندن از دنیا را نخواهد داشت. اهل دنیا مگر می‌شود منتظر تو باشند؟! هرگز. انتظار تو با حب دنیا جمع نمی‌شود. کسی که اهل دنیاست و تو را صدا می‌زند، یا منافق است یا نمی‌داند که تو اگر بیایی، دنیای مردم را آباد می‌کنی؛ اما آبت با کسی که دنیا قبلۀ اوست،‌ در یک جوی نمی‌رود. یاد مرگ، ریشۀ محبت دنیا را می‌کَند. مرگ را از خاطرم نبر، تا امید به منتظر بودنت از میان نرود. شبت بخیر زندگی من!
🍃حضرت زندگی مشکل ما از وقتی آغاز شد که تو شدی بخشی از زندگی ما، تازه اگر شده باشی. تو همۀ زندگی هستی. جایی از روزگارمان اگر از تو خالی شد، شایستۀ هر نامی باشد، نام زندگی بر آن حرام است. چه کسی به ما گفت اگر بخشی از زندگی را به تو اختصاص دهیم، کافی است و می‌توانیم نام خودمان را در شمار منتظران و عاشقان تو بنویسیم؟ برای سند غربت تو همین بس که ما تو را بخشی از زندگی کردیم. تو خود زندگی هستی، چگونه می‌شود زندگی فقط بخشی از زندگی باشد؟ کاش از گرداب این تعارض‌ها خلاص می‌شدیم! شبت بخیر حضرت زندگی!
🍃آبادی زندگی کاش باور می‌کردیم، در لحظه‌هایی که به یاد تو نیستیم، مرده‌ایم! و کاش به اندازه‌ای که از انتقال از این دنیا به دنیای دیگر وحشت داریم، از مرگ خفت‌بارِ غفلت از تو هم می‌ترسیدیم! ما وقتی از تو غافل می‌شویم، لحظه‌هایمان یکی یکی خرابه می‌شود و در میان این ویرانه‌ها روزگار طی می‌کنیم و به دنبال رمز و راز آبادانی زندگی هستیم. کاش لحظه‌های زندگی را با یاد تو آباد می‌کردیم تا این قدر تلاش بیهوده نمی‌کردیم! شبت بخیر آبادی زندگی!
🍃جلوه قدرت خدا هر چه به دنبال راز قدرت گشتم، به چیزی نرسیدم که بیشتر از عشق، قدرت‌آفرین باشد و هر چه در وجودم به دنبال عشق گشتم، به عشق هر چه و هر که رسیدم،‌ جز عشق تو. من عاشق نیستم، پس قدرت ندارم. من ضعیفم، پس می‌ترسم. با ترس نمی‌شود زندگی کرد، پس باید عاشق شد. آقا!‌عاشقم کن بگذار زندگی کنم. شبت بخیر جلوۀ قدرت خدا!
🍃آیۀ زیبای خدا چه خوب است که یادم دادی به چشمانم بیاموزم در میان مخلوقات به دنبال نشانه‌های خالق بگردند. چشم‌هایم به تو چشم گفته‌اند و نگاهشان را به دنیا طوری دوخته‌اند که لحظه‌ای از خالقشان غافل نشوند؛ اما آقا! از وقتی چشمانم به چنین نگاهی عادت کرده‌اند،‌ بیشتر جای خالی تو را می‌بینند. بارها این را از چشمانم شنیده‌ام که به هم گفته‌اند بدون تو میلشان به دیدن، روز به روز کمتر می‌شود. این گونه نگاه کردن به عالم اگر عاقبتش کور شدن باشد، خوش عاقبتی است. چشمی که روزی‌اش دیدن تو نباشد، به چه کار می‌آید؟ شبت بخیر آیۀ زیبای خدا!
🍃موعود جمعه دوست دارم یک بار به جمعه فرصت بدهی تا با تو حرف بزند و مرا هم بنشانی پای حرف‌هایتان. وقتی که جمعه می‌رود و تو نمی‌آیی، جمعه چه نجواهایی دارد برای تو و تو چه حرف‌هایی داری برای او؟ می‌شود بگویی چگونه جمعه را آرام می‌کنی؟ جمعه‌ای که با دنیایی از امید آمد و با کوله‌بازی از غم در حال رفتن است؟ بگذار حرف‌های تو و جمعه را بشنوم، شاید از میان آنها کلامی برای آرام کردن دل خودم یافتم. آقا! این چندمین جمعه بود که من بودم و تو نیامدی؟ نکند جمعه‌ها بیایند و بروند و من هم آخرین جمعۀ عمرم را طی کنم؛ ولی باز هم تو نیایی! شبت بخیر موعود جمعه!
🍃دست خدا معلوم است که گاهی خودت دستی به دلم می‌کشی تا تنگ بودن دنیا را خوب بفهمم. قدر این فرصت‌ها را خوب می‌دانم. اگر حس گاه به گاهِ من به زندان بودن دنیا نباشد، همۀ وجودم در باتلاق خطرناکش فرو می‌رود. «دنیا برای ماندن نیست» همیشه برایم یک شعار بود؛ ولی وقتی تو دستی به روی دلم می‌کشی، می‌شود حقیقتی که با سلّول‌های بدنم درکش می‌کنم. چه قدر خوبی و چه اندازه مهربان که نمی‌گذاری دنیا را مقصد خویش کنم. دنیا وقتی که مقصد می‌شود، بی‌رحم می‌شود؛ بی‌رحم‌تر از آنی که در خیال بگنجد. دنیای مقصد شده، کاری می‌کند که آدم حتّی دستش به روی فاطمه بلند شود. دنیایی که مقصد می‌شود، کاری می‌کند که آدم فاطمه را بکشد. چه قدر این دنیا تهوّع‌آور است. می‌دانم که خودت حواست هست؛ ولی دوست دارم التماس کنم و بگویم هر چه قدر هم که بد شدم، دست کشیدن به روی دلم را رها نکن. شبت بخیر دست خدا!
🍃راهنمای حیرت زدگان من دوست دارم آن طور که تو می‌خواهی زندگی کنم. کوچک‌ترین و بزرگ‌ترین کارهایم را آن گونه انجام دهم که تو دوست داری. از ریزترین تصمیم‌های زندگی‌ام تا درشت‌ترین آنها را مطابق دلخواه تو بگیرم؛ طوری که بهانۀ لبخندی باشم که گوشۀ لبت می‌نشیند. یکی از این لبخندها را اگر روی لبت بنشانم، می‌دانم که ابدیت خویش را خریده‌ام؛ ولی آقا گاهی به قدری حیران می‌شوم که دوست دارم تو را پیدا کنم و در برابرت دست به سینه بایستم و بپرسم تو چه کاری را دوست داری و کدام تصمیم دلخواه توست، تا همان کار را انجام بدهم و همان تصمیم را بگیرم. وقتی که از تو فاصله دارم، حیرت و سردرگمی جزئی از زندگی‌ام شده. راه نزدیک شدن به تو چیست. از این همه حیرت خسته‌ام. بگو چه کار کنم تا ببینمت؟! شبت بخیر راهنمای حیرت زدگان!
🍃حقیقت شیرین زندگی از توهم می‌ترسم؛ ولی با خیال خوشم. خیال نزدیک بودن به تو به قدری شیرین است که انگیزۀ خوب شدن می‌دهد به من. با این که می‌دانم از تو دورم؛ ولی در خیالم لحظه‌هایی را به تصویر می‌کشم که به قدری نزدیکت شده‌ام که شب‌ها چشم در چشمت شب بخیر می‌گویم و تو هم با لبخند، شبم را بخیر می‌کنی و هر روزم با آفتاب نگاه تو شروع می‌شود. نمازهایم همه به امامت تو اقامه می‌شود و دوشادوش فرشته‌ها پشت سرت به نماز می‌ایستم. حتی همسُفره‌ات می‌شوم و همسَفرت. از این خیال‌ها قشنگ‌تر، خیالی هست؟ این خیال‌ها مأمورند که مرا آدم کنند. چون تو مهربانی می‌دانم یک روز می‌رسد که دیگر از این اتفاق‌ها با عنوان خیال یاد نخواهم کرد؛ اینها خاطره‌هایی خواهد شد که هر روز تکرار می‌شود. شبت بخیر حقیقت شیرین زندگی! 📣 با تبلیغ کانال در ثواب نشر معارف حقه شیعه شریک شوید❤️ @sajadi43 ─┅═༅𖣔💚𖣔༅═┅─
🍃امام غریب من اگر چه مأموم خوبی برایت نبودم؛ اما وقتی می‌بینم کاسبانی از نام و مرام تو دکانی برای خودشان دست و پا کرده‌اند، همۀ وجودم می‌شود آتش. روی پیشانی‌شان نام تو را حک می‌کنند و زبانشان را به نام تو عادت می‌دهند و از مسیر رسیدن به تو حرف می‌زنند؛ اما جز به خویشتن نمی‌اندیشند و جز برای رسیدن به دنیا دست و پا نمی‌زنند. به نام تو و به کام خودشان شعار می‌دهند و دل مردم را به سوی خویش می‌کشند. مردمِ از همه جا بی‌خبر هم به قصد تو به آنها نزدیک می‌شوند؛ اما به خدمت نفسانیت کاسبان نام تو در می‌آیند. حالم از این بازار بی‌مروت و این کاسبان نامرد به هم می‌خورد؛ التماس می‌کنم اگر روزی خواستم پا به این بازار بگذارم و یکی از همین کاسبان بشوم، در دم پایم را بشکن. شبت بخیر امام غریب! 📣 با تبلیغ کانال در ثواب نشر معارف حقه شیعه شریک شوید❤️ @sajadi43 ─┅═༅𖣔💚𖣔༅═┅─
🍃امام تنها می‌ترسم از روزی که پس از عمری بفهمم، تو را طوری تفسیر کردم که مثل من باشی،‌ بی آن که نیازی باشد تغییری کنم. این هم خیانت به توست و هم خیانت به خودم. خدا نکند روزی بیاید که شیطان مرا در این دام بیندازد. که اگر در این دام بیفتم، از فریادهای تو فقط آنهایی را می‌شنوم که مرا تأیید می‌کنند. چه روزگاری بدی می‌شود وقتی بفهمی عمری خیال می‌کردی مأمومی غافل از این که خودت را امام کرده‌ای و امام خویش را مأموم. التماست می‌کنم مرا به این عاقبت مبتلا نکن! شبت بخیر امام تنها!
🍃سرمایه امید بیا امشب با هم قرار بگذاریم. من با تو قرار می‌گذارم حتّی اگر کارم به قهقهه کشید هیچ گاه از ته دل شادی نکنم مگر این که تو دوستم شده باشی و تو هم با من قرار بگذار در هیچ کدام از لحظه‌های مناجاتی‌ات نام مرا از یاد نبری مگر این که امیدت از من قطع شده باشد. من با تو قرار می‌گذارم که اگر از ته دل شادی کردم بالفور توبه کنم و از خدا طلب بخشش کنم و تو هم با من قرار بگذار وقتی امیدت از من قطع شد دعای مرگ کنی برایم. قبول؟ شبت بخیر سرمایۀ امید!
🍃وارث علی به دنیا آمدی تا دنیا بهانه‌ای داشته باشد برای امتداد. به دنیا آمدی تا بر هر چه تاریکی است غالب شوی حتی اگر چونان خورشید پشت ابر باشی. به دنیا آمدی تا نور فراموش نشود و انسان با تاریکی انس نگیرد. به دنیا آمدی و ریاضت غیبت را بر جان خریدی تا که همیشه امید زنده بماند. من مهربانی تو را و رحمت خدایت را از غیبت طولانی‌ات فهمیدم. بگذار جماعت، هر چه می‌خواهند بگویند تو غیبت کردی تا دنیا زود تمام نشود. خدا اگر می‌خواست دفتر دنیا را ببندد تو را همین سوی پرده نگه می‌داشت تا چونان پدرانت انسان‌ها قَدرت را نشاسند و به ضربۀ شمشیر یا جام زهر، شهد شهادت بنوشی و پس از تو دنیا تمام شود. شهادت برای تو چونان شهادت برای علی است خاندان شما با شهادت مانند کودک به مادر انس دارند چه قدر خوبی که ریاضت غیبت را قبول کردی تا ما آدم شویم برای آمدنت و خدای تو چه قدر خوب است که هزار و صد و اندی سال است که فرصت آدم شدن را از ما نگرفته. خدا در همۀ این سا‌ل‌ها منتظر آدم شدن ماست خدای تو چه قدر صبور است آقا! کاش هدیۀ تولد تو از سوی ما آدم‌شدنمان باشد! اگر چه هر سال عهدمان را می‌شکنیم ولی خودت می‌دانی قصدمان شکستن عهد نیست پس باز هم با تو عهد می‌بندیم که هر چه زودتر آدم شویم! شبت بخیر وارث علی!
🍃 جان و جهان ما هر چه داریم را باید فدا کنیم تا نام تو بالا بماند و یادت در دل‌ها زنده. همۀ ما باید بمیریم برای این که حتی لکه‌ای کوچک و کم رنگ بر قامت تو نیفتد. وای به حال کسانی که ادعای شیعه بودن دارند و لکه ننگی می‌شوند برای تو؛ آن هم لکه‌ای که از دور دست‌ها هم پیداست. کاش ما از این لکه‌ها نباشیم و یک روز به ما بگویی: شما تکۀ جان منید! شبت بخیر جان و جهان ما!
50.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 | شبت بخیر مرد بارانی... 🌧 این روزها چه قدر باران می‌آید و چه قدر باران خوب است که می‌شود تفسیرهای مختلفی برایش نوشت... ❤️مثلا می‌شود گفت: آسمانی‌ها دلشان تنگ شده بود برایت باران شدند و آمدند روی زمین به امید این که بنشینند روی سر و صورتت...
🍃مهربان من وقتی تو را در صف آرزوهای خودم نمی‌بینم، چرا ناله نکنم از غربت تو در میان مدعیان عشقت؟ یکی از مدعیان من هستم که مدت‌هاست وجدانم را کرده‌ام قاضی و خودم را به اتهام ادعاهای تو خالی دارم محاکمه می‌کنم. من از عشق تو جز ادعا نشانۀ دیگری ندارم و دیگر خسته شدم از این همه ادعا و ادعا و ادعا. اما آقا امید دارم که روزی سند این ادعاها دل بی‌قرارم باشد. چون تو مهربانی، می‌دانم آن روز خواهد رسید. شبت بخیر مهربان من!